فراز22-21
فراز21و22
«اللَّهُمَّ وَ إِذْ سَتَرْتَنِى بِعَفْوِكَ، وَ تَغَمَّدْتَنِى بِفَضْلِكَ فِى دَارِ الْفَنَاءِ بِحَضْرَةِ الْأَكْفَاءِ، فَأَجِرْنِى مِنْ فَضِيحَاتِ دَارِ الْبَقَاءِ عِنْدَ مَوَاقِفِ الْأَشْهَادِ مِنَ الْمَلائِكَةِ الْمُقَرَّبِينَ، وَ الرُّسُلِ الْمُكَرَّمِينَ، وَ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحِينَ، مِنْ جَارٍ كُنْتُ أُكَاتِمُهُ سَيِّئَاتِى، وَ مِنْ ذِى رَحِمٍ كُنْتُ أَحْتَشِمُ مِنْهُ فِى سَرِيرَاتِى.»( ۲۱ )
«بار خدایا اینک که مرا به عفو خویش پرده پوشاندی و در دریای فضل خویش در این دنیای گذرا در حضور همگان غرقه ساختی، پس مرا از رسواییهای سرای جاوید نیز در جایگاه گواهان و نزد فرشتگان مقرب و فرستادگان گرامی و شهیدان و صالحان در پناه خود بدار از همسایهای که زشتیهایم را از او پنهان میکردم و از خویشاوندی که در کارهای پنهانی خود از او شرم میداشتم.»
( اللَّهُمَّ وَ إِذْ سَتَرْتَنِي بِعَفْوِكَ، وَ تَغَمَّدْتَنِي بِفَضْلِكَ فِي دَارِ الْفَنَاءِ بِحَضْرَةِ الْأَكْفَاءِ ):
خدایا حال که ( سَتَرْتَنِى بِعَفْوِكَ ):
من را مشمول بخشش خودت قرار دادی ؛
( وَ تَغَمَّدْتَنِي بِفَضْلِكَ ):
و من را غوطهور کردی در فضل خودت ؛
( فی دار الفناء ):
در مقابل کسانی که من زندگی میکنم ؛
( فَأَجِرْنِي مِنْ فَضِيحَاتِ دَارِ الْبَقَاءِ ):
پس خدایا در آن عالم که محل رسوایی هست آنجا من را در همین پوشش قرار بده ؛
( فَضِيحَاتِ دَارِ الْبَقَاءِ )
( عِنْدَ مَوَاقِفِ الْأَشْهَادِ ):
آنجایی که محل مشاهده است، محل شهود و شاهد است که قرار است اعمال را ببینند ملائکه.
( مِنَ الْمَلَائِكَةِ الْمُقَرَّبِينَ ):
آنجا هم رسواییهای من را کسی نبیند.
( وَ الرُّسُلِ الْمُكَرَّمِينَ ):
انبیاء هم بینند.
( وَ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحِينَ، مِنْ جَارٍ كُنْتُ أُكَاتِمُهُ ):
از آن کسی که من اعمالم را مواظب بودم که نفهمند، کتمان میکردم ،
( سَيِّئَاتِي ):
گناهانم را
( وَ مِنْ ذِي رَحِمٍ ):
حتی از ارحام من.
( كُنْتُ أَحْتَشِمُ مِنْهُ فِي سَرِيرَاتِي ):
که نگذاشتم و تو پوشاندی بدیهای من را که آنها مطلع نشدند.
«لَمْ أَثِقْ بِهِمْ رَبِّ فِى السِّتْرِ عَلَيَّ، وَ وَثِقْتُ بِكَ رَبِّ فِى الْمَغْفِرَةِ لِى، وَ أَنْتَ أَوْلَى مَنْ وُثِقَ بِهِ، وَ أَعْطَى مَنْ رُغِبَ إِلَيْهِ، وَ أَرْأَفُ مَنِ اسْتُرْحِمَ، فَارْحَمْنِى.» ( ۲۲ )
«بار خدایا به پردهپوشی آنان اطمینان نداشتم و به تو اعتماد کردم، ای پروردگار من که مرا بیامرزی و تو شایستهترین کسی هستی که به او اعتماد توان کرد و بخشندهترین کسی هستی که به او اعتماد توان کرد و بخشندهترین کسی هستی که به او چشم امید توان دوخت و مهربانترین کسی هستی که از او رحمت توان خواست، پس بر من رحمت آور.»
( لَمْ أَثِقْ بِهِمْ رَبِّ فِي السِّتْرِ عَلَيَّ ): تو خدایی هستی که اطمینان دارم به پردهپوشی تو. به آنها این اطمینان را نداشتم.
( وَ وَثِقْتُ بِكَ رَبِّ فِي الْمَغْفِرَةِ لِي ):
و اطمینان بالاترم این است که غیر از اینکه میپوشانی بخشش هم پیش توست و من را میبخشی. یعنی گناه باید بخشیده بشود نه اینکه پاک بشود. این ستر هم که گفته میشود همین است. یعنی گناه که انجام شده، آنکه دیگر از بین نمیرود. حالا چون من این خطا را نسبت به خدا انجام دادم خدا باید ببخشد و برملا هم نکند که آن گناهی که انجام شد و بخشید چی بود، این را هم خدا نگوید چی بود. هم گناه را ببخشد که غفران خدا است. غیر از اینکه بخشید معلوم نشود و بپوشاند. کسی نفهمد که این چه گناهی بود که من انجام دادم و خدا بخشید.
( وَ أَنْتَ أَوْلَى مَنْ وُثِقَ بِهِ ):
خدا از همه أولیتر است به اینکه بشود به او اعتماد کرد که رسوا نکند.
( وَ أَعْطَى مَنْ رُغِبَ إِلَيْهِ ):
و از همه اولیتر هست به اینکه آدم رغبت کند از او چیزی به آدم برسد. این را شما هرروز امتحان کنید . توی دلتان بگذارنید، از قلبتان بگذرانید که امروز از خدا یک چیزی به من برسد. یک چیزی که نمیدانی چه چیزی هست. این میرسد به شما. حتماً یک چیزی که شما را خشنود بکند، خوشحال بکند به شما میرسد. از قلبتان عبورش بدهید، بعد یک شرطی هم حضرت گذاشت که چشمتان به دست کسی نباشد. ناامید باشید، مأیوس باشید از دیگران.
( وَ أَرْأَفُ مَنِ اسْتُرْحِمَ ):
تو از همه به رحمت و گذشت نزدیکتری که رحمت تو شامل حال ما بشود. پس این امر را، این رحمت را به ما برسان ؛
( فَارْحَمْنِي. )
رحمتت را شامل حال ما قرار بده.