فراز35-29
فراز35-29
«اللَّهُمَّ إِنِّى أَعُوذُ بِكَ مِنْ نَارٍ تَغَلَّظْتَ بِهَا عَلَى مَنْ عَصَاكَ، وَ تَوَعَّدْتَ بِهَا مَنْ صَدَفَ عَنْ رِضَاكَ، وَ مِنْ نَارٍ نُورُهَا ظُلْمَةٌ، وَ هَيِّنُهَا أَلِيمٌ، وَ بَعِيدُهَا قَرِيبٌ، وَ مِنْ نَارٍ يَأْكُلُ بَعْضَهَا بَعْضٌ، وَ يَصُولُ بَعْضُهَا عَلَى بَعْضٍ.»( ۲۹ )
«بارخدایا به تو پناه میآورم از آتشی که با آن بر کسی که نافرمانیت کرده سخت گرفتهای، وهر که از رضای تو روی گردانده به آن تهدید کردهای، به تو پناه میآورم از آتشی که روشناییاش تاریکی، ملایمت آن دردناک، و دور آن نزدیک است. به تو پناه میآورم از آتشی که پارهای از آن پاره دیگر را میبلعد، قسمتی از آن بر قسمتی دیگر حملهور میشود.»
( اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ نَارٍ تَغَلَّظْتَ بِهَا عَلَى مَنْ عَصَاكَ ):
خدایا پناه میبرم به تو،
خود این پناه به خدا؛ التجئُ، اینکه انسان به خدا پناه میبرد این واژههایی هست که در قرآن، در روایات و در دعاها هست. این پناه بردن خیلی قابل دقت است. پناه میبرم، مفهوم این را باید یک مقداری بیشتر دقت کنیم، یک کاری کنیم پناه را بفهمیم. مثل توکل، الان معنای توکل مبهم است، خیلی ما با توکل آشنا نیستیم، توسل را میفهمیم ولی توکل را نمیفهمیم. مثلاً توجه را نمیفهمیم! ( أتوجه الیک ) خود توجه باز یک امر دیگری است که باید بفهمیم. مثل برکت، که باید مفهوم برکت را بفهمیم.
من پناه میبرم به تو از آن آتشی که «تَغَلَّظْتَ بِهَا عَلَى مَنْ عَصَاكَ» سخت گرفتی بر کسی که معصیت تو را میکند. ببینید پس معصیت چیزی نیست که خدا از آن صرفنظر کند.
( وَ تَوَعَّدْتَ بِهَا مَنْ صَدَفَ عَنْ رِضَاكَ ):
و قرار دادی آن را، تهدید کردی کسی را که بخواهد در مقابل تو بایستید.
( وَ مِنْ نَارٍ نُورُهَا ظُلْمَةٌ ):
به تو پناه میآورم از آن آتشی که آن آتش شعلهاش ظلمانی است. شما وقتی که یک آتشی شعلهور میشود همین شعلهاش هی زیاد میشود یک ظلمت ایجاد میکند حالا چه دودش، چه خود آن آتش ظلمت ایجاد میکند.
( وَ هَيِّنُهَا أَلِيمٌ ):
و کمترینِ آن دردناک است ؛
( وَ بَعِيدُهَا قَرِيبٌ ):
و دورش نزدیک است.
( وَ مِنْ نَارٍ يَأْكُلُ بَعْضَهَا بَعْضٌ ):
به تو پناه میآورم از آن آتشی که پارههایی از آن پاره دیگر را میبلعد. این تکههای آتش را در آتشفشانها دیدهاید؟ همین جوری میآید یک دفعه آتش شعلهور که میشود شما فکر میکنی که الان این دیگه دارد تمام میشود، این یک دفعه گُر میگیرد، بعضی بعضی دیگر را میبلعد.
( وَ يَصُولُ بَعْضُهَا عَلَى بَعْض ):
بعضی از آنها بر بعضی دیگر مسلط است.
«وَ مِنْ نَارٍ تَذَرُ الْعِظَامَ رَمِيما، وَ تَسقِى أَهْلَهَا حَمِيما، وَ مِنْ نَارٍ لا تُبْقِى عَلَى مَنْ تَضَرَّعَ إِلَيْهَا، وَ لا تَرْحَمُ مَنِ اسْتَعْطَفَهَا، وَ لا تَقْدِرُ عَلَى التَّخْفِيفِ عَمَّنْ خَشَعَ لَهَا وَ اسْتَسْلَمَ إِلَيْهَا تَلْقَى سُكَّانَهَا بِأَحَرِّ مَا لَدَيْهَا مِنْ أَلِيمِ النَّكَالِ وَ شَدِيدِ الْوَبَالِ.» ( ۳۰ )
«و از آتشی که استخوان را میفرساید و ساکنان خود را از آب جوشان سیراب میسازد و بر کسی که نزدش ناله و زاری کند دلسوزی نمیکند، و به کسی که از او مهربانی خواهد رحمت نمیآورد، و قادر نیست از درد کسی که برایش خضوع کرده و در برابرش خود را تسلیم نموده بکاهد، آتشی که با ساکنان خود با دردآورترین عذاب و سختترین وبال روبرو میشود.»
( وَ مِنْ نَارٍ تَذَرُ الْعِظَامَ رَمِيماً ):
وقتی به استخوان میرسد ذوب میکند. استخوان را میسوزاند، پودرش میکند.
( وَ تَسقِي أَهْلَهَا حَمِيماً ):
به هر آبی که میرسد آب جوشان قرار میدهد و افراد را با همان آب داغ سیراب میکند.
( وَ مِنْ نَارٍ لَا تُبْقِي عَلَى مَنْ تَضَرَّعَ إِلَيْهَا ):
آن آتشی که رحم در آن نیست. دو چیز است که رحم در آن نیست؛ یکی آب است، یکی آتش است. شما سیلها را ببینید. سیل که میآید نابود کننده است، آتش هم همین جور است. اگر یک جا آتش بگیرد، همه چیز را نابود میکند.
( وَ لَا تَرْحَمُ مَنِ اسْتَعْطَفَهَا ):
هیچ مهربانی در آن نیست ؛
( وَ لَا تَقْدِرُ عَلَى التَّخْفِيفِ عَمَّنْ خَشَعَ لَهَا ):
خضوع را نمیپذیرد. آن دردی را که باید برساند، آتشی که باید بسوزاند، میسوزاند.
( وَ اسْتَسْلَمَ إِلَيْهَا تَلْقَى سُكَّانَهَا بِأَحَرِّ مَا لَدَيْهَا مِنْ أَلِيمِ النَّكَالِ ):
هر کسی در مقابلش قرار بگیرد سختترین، دردآورترین عذابها را به او میرساند ؛ ( وَ شَدِيدِ الْوَبَال )
«وَ أَعُوذُ بِكَ مِنْ عَقَارِبِهَا الْفَاغِرَةِ أَفْوَاهُهَا، وَ حَيَّاتِهَا الصَّالِقَةِ بِأَنْيَابِهَا، وَ شَرَابِهَا الَّذِى يُقَطِّعُ أَمْعَاءَ وَ أَفْئِدَةَ سُكَّانِهَا، وَ يَنْزِعُ قُلُوبَهُمْ، وَ أَسْتَهْدِيكَ لِمَا بَاعَدَ مِنْهَا، وَ أَخَّرَ عَنْهَا.»( ۳۱ )
«به تو پناه میآورم از عقربهای دهان گشودهاش و از مارهای نیش زنندهاش و از آشامیدنیهایی که دل و روده ساکنانش را پاره پاره میکند و دلهایشان را از سینه بیرون میکشد و از تو میخواهم به آنچه مرا از آتش دور سازد و عقب اندازد هدایتم نمایی.»
ای خدا به تو پناه میبرم از عقربهایی که دهانشان را باز کردند. فرق است بین اینکه یک آدم معمولی بگوید توی قبر عقرب هست، تا اینکه امام سجاد-علیهالسلام- بفرمایند عقرب هست. امام سجاد-علیهالسلام- فرمودند : پناه میبرم به تو ای خدا از عقربهایی که دهانشان را باز کردند تا نیش بزنند.
( وَ حَيَّاتِهَا الصَّالِقَةِ بِأَنْيَابِهَا ):
و پناه میبرم به تو ای خدا از مارهای افعی که آماده برای نیش زدن هستند. شاید همه ما توی دنیا تجربه نیش مار و عقرب را نداشته باشیم. ولی میدانیم که نیش عقرب یعنی چی؟! نیش مار یعنی چی؟! آن هم با این جسم دنیایی ما! ولی توی آن عالم آنها از طرف خدا برای عذاب ماموریت دارند، نمیخواهند نیش بزند میخواهند عذاب کنند. حتی ترس و رعب آن هم بالاست.
( وَ شَرَابِهَا الَّذِي يُقَطِّعُ أَمْعَاءَ وَ أَفْئِدَةَ سُكَّانِهَا ):
حداقل این حالت ترس را داشته باشیم. نه اینکه مال ما است و میخواهند ما را نیش بزنند، نه! براتون یک مثال میزنم؛ الان شما یک نفر را میبینی که از برف و کوران میترسد، اگر هواشناسی اعلام کند که برف میآید، زنجیر چرخ برمیدارد. آن که ترسید زنجیر برمیدارد. ترس یعنی همین. یک نفر هم نمیترسد بدون زنجیر میرود. ترس به این معنا است. برای اینکه عقرب آدم را نیش نزند میگوید شما یکسری کارها را انجام نده. اگر بگوید دزدی نکن که شما دزد نیستی. اگر بگوید شما قاتل نباش که شما قاتل نیستید. اگر بگوید شما زنا نکن، شما که زنا نمیکنید. بلکه آن دو سه تا کاری را که ما به آنها مبتلا هستیم و انجام میدهیم را میگوید انجام نده. میگوید آن را مواظبت کن که آن اتفاق نیفتد. ( وَ شَرَابِهَا الَّذِي يُقَطِّعُ ) خدایا پناه میبرم به تو از آن شرابها و آبهایی که گوارا نیست و اگر کسی بخورد امعاء و احشاءش را تکه تکه میکند.
( وَ يَنْزِعُ قُلُوبَهُمْ ):
دیگه چیزی باقی نمیگذارد، همه چیز را متلاشی میکند.
( وَ أَسْتَهْدِيكَ لِمَا بَاعَدَ مِنْهَا وَ أخَّرَ عَنْها ):
خدایا از تو میخواهم که هدایتم کنی به هر چیزی که مرا دور میکند از غضب تو و از آتش تو ؛
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَجِرْنِى مِنْهَا بِفَضْلِ رَحْمَتِكَ، وَ أَقِلْنِى عَثَرَاتِى بِحُسْنِ إِقَالَتِكَ، وَ لا تَخْذُلْنِى يَا خَيْرَ الْمُجِيرِين.»(۳۲)
«بار خدایا بر محمد و آل او درود فرست و به فضل خود از آتش، پناهم بده و با حسن گذشت خود از لغزشهایم در گذر و مرا خار مگردان.»
( اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آله ):
اینجا یکدفعه صلوات چی بود که حضرت میفرماید!؟ ( اللهم صل علی محمد و آله ) ؛
رحمت خدا را یکدفعه نشان داد. یکدفعه نسیم رحمت آمد. با بیان عقرب زدگی و اینها حالت خوف در آدم ایجاد شد، اینجا حضرت با توسل به این صلوات محمد و آل محمد فورا رجای این خوف را هم میآورد.
( وَ أَجِرْنِي مِنْهَا بِفَضْلِ رَحْمَتِكَ ):
ببینید فضلش را دوباره به رخ ما کشید. خدایا به فضل خودت پناهم بده. پس فضل خدا پناه میدهد.
( وَ أَقِلْنِي عَثَرَاتِي بِحُسْنِ إِقَالَتِكَ ):
گذشت کن از من بهخاطر آن لغزشهایی که من گرفتارش هستم.
( وَ لَا تَخْذُلْنِي يَا خَيْرَ الْمُجِيرِينَ ):
رفقا ما از دو تا چیز غافل هستیم، یکیش توکل است. توی امور اخلاقی، فضائل اخلاقی هر جا که میبینی موفق نیستی و نمیتوانی چیزی در خودت ایجاد کنی یا از خودت دور کنی باید از توکل استفاده کنی، مثلاً حافظهات کم هست از توکل استفاده کن. توکل کن به خدا که حافظهات را زیاد کند. توکل کن به خدا که شما را جزو علمای اهلبیت-علیهمالسلام- قرار بدهد، جزو فقهای اهلبیت-علیهمالسلام- بشوید. توکل کن حافظ قرآن بشوی، توکل کن زبانت نرم و ملایم بشود. پس توکل برای همین است. هر امری را که دیدی نمیتوانی، با توکل میشود.
چون حالا پروردگار میخواهد وسط بیاید. اگر خدا بخواهد وسط بیاید باید یک قرارداد بین شما و خدا نوشته و ایجاد بشود، انعقاد شود. آن قرارداد توکل است یعنی خدا را وکیل بکنی.( نعم الوکیل ) ؛
«أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِبادِ»(غافر/۴۴ )
«امر را به او واگذار می کنیم چون بصیر است.»
یکی هم پناه بردن است، از معصیت به خدا پناه ببر. از ترسی که داری به خدا پناه ببر. از شری که تهدیدت میکند، به خدا پناه ببر. از شیطان رانده شده به خدا پناه ببر. این برای همین گذاشته شده. در دعای مجیر می خوانیم (اَسْتَجیرُ یا خَیْرَ المُجیرین ) ما از این کم استفاده میکنیم.
«اللَّهُمَّ إِنَّكَ تَقِى الْكَرِيهَةَ، وَ تُعْطِى الْحَسَنَةَ، وَ تَفْعَلُ مَا تُرِيدُ، وَ أَنْتَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ» ( ۳۳ )
«بار خدایا تو بندگانت را از بدیها و زشتیها مصون میداری و خوبی عنایت میکنی و هر چه بخوانی به جا میآوری و تو بر هر چیز توانایی.»
تو هستی که ما را از بدیها نگه میداری، کس دیگهای نیست. چون اختیار ما تا آنجا نیست که بدی به ما نرسد. ما فقط میتوانیم بدیهایی را که زورمان میرسد و میفهمیم و شهوت هم مانعش نیست از خودمان دور کنیم.
( إِنَّكَ تَقِي الْكَرِيهَةَ، وَ تُعْطِي الْحَسَنَةَ):
خدا است که باید حسنه بدهد، دل این آقا را مهربان کند و نرم کند تا این مسأله اتفاق نیفتد.
( تفعل مَا تُرِيدُ ):
تو هستی که هر کاری بخواهی میتوانی بکنی. ما کجا میتوانیم؟! شما اراده کن از خواب بیدار شو اگر توانستی. اراده کن سیر بشوی، میتوانی؟ اراده کن! نمیتوانی.
( وَ أَنْتَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ )
این فراز خیلی فراز خوبی است ؛
( اللَّهُمَّ إِنَّكَ تَقِي الْكَرِيهَةَ، وَ تُعْطِي الْحَسَنَةَ، وَ تَفْعَلُ مَا تُرِيدُ، وَ أَنْتَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِير ):
توی یک تعبیری که رفقا به من گفته بودند اگر میخواهی توی جلسهای که هستی غیبت نشود، بگو: “بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آل محمد” حضرت فرمودند اگر این را بگویید شما غیبت نمیکنید. بعد فرمودند که اگر میخواستی پشت سرت هم غیبت نکنند از آن جایی که داشتی میرفتی بیرون دوباره همین را بگو. «بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آل محمد» اینهایی که نشستند دیگه پشت سر تو حرف نمیزنند ؛
این ( إِنَّكَ تَقِي الْكَرِيهَةَ ) همین است ؛
( وَ تُعْطِي الْحَسَنَةَ، وَ تَفْعَلُ مَا تُرِيدُ )
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، إِذَا ذُكِرَ الْأَبْرَارُ، وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، مَا اخْتَلَفَ اللَّيْلُ وَ النَّهَارُ، صَلاةً لا يَنْقَطِعُ مَدَدُهَا، وَ لا يُحْصَى عَدَدُهَا، صَلاةً تَشْحَنُ الْهَوَاءَ، وَ تَمْلَأُ الْأَرْضَ وَ السَّمَاءَ.» ( ۳۴ )
«بار خدایا بر محمد و آل او درود فرست، آنگاه که از خوبان یاد شود و بر محمد و آل او درود فرست مادامی که شب و روز در آمد و رفتند، چنان درودی که پایان نیابد و به شمار در نیاید، درودی که فضا را سرشار سازد و زمین و آسمان را آکنده کند.»
عالم را خوش عطر میکنند، همه جا را معطر میکنند ؛
( صَلَاةً لَا يَنْقَطِعُ مَدَدُهَا، وَ لَا يُحْصَى عَدَدُهَا، صَلَاةً تَشْحَنُ الْهَوَاءَ، وَ تَمْلَأُ الْأَرْضَ وَ السَّمَاءَ )
«صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ حَتَّى يَرْضَى، وَ صَلّی اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بَعْدَ الرِّضَا، صَلاةً لا حَدَّ لَهَا وَ لا مُنْتَهَى، يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ.» ( ۳۵ )
«خداوند بر او درود فرستد چندان که خرسند گردد و خداوند بر او و آل او درود فرستد پس از آن خرسندی چنان درودی که حد و نهایتی برایش نباشد ای مهربانترین مهربانان.»
اینقدر خدایا درود بر آن پیغمبرت بفرست که رضایتی باشد ؛
( وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بَعْدَ الرِّضَا، صَلَاةً لَا حَدَّ لَهَا وَ لَا مُنْتَهَى، يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ ).