qadiriye.ir

نشریه ی غدیریه-بیانات استاد الهی

فراز3-2

فراز2و3«اللَّهُمَّ وَ أَيُّمَا عَبْدٍ نَالَ مِنِّى مَا حَظَرْتَ عَلَيْهِ، وَ انْتَهَكَ مِنِّى مَا حَجَزْتَ عَلَيْهِ، فَمَضَى بِظُلامَتِى مَيِّتا، أَوْ حَصَلَتْ لِى قِبَلَهُ حَيّا فَاغْفِرْ لَهُ مَا أَلَمَّ بِهِ مِنِّى، وَ اعْفُ لَهُ عَمَّا أَدْبَرَ بِهِ عَنِّى، وَ لا تَقِفْهُ عَلَى مَا ارْتَكَبَ فِيَّ، وَ لا تَكْشِفْهُ عَمَّا اكْتَسَبَ بِى، وَ اجْعَلْ مَا سَمَحْتُ بِهِ مِنَ الْعَفْوِ عَنْهُمْ، وَ تَبَرَّعْتُ بِهِ مِنَ الصَّدَقَةِ عَلَيْهِمْ أَزْكَى صَدَقَاتِ الْمُتَصَدِّقِينَ، وَ أَعْلَى صِلاتِ الْمُتَقَرِّبِينَ.» ( ۲ )
«خدایا هر بنده‌ای که در حق من حرامی مرتکب شده یا آبروی مرا ریخته است و در حالی که حق من بر گردن اوست، مرده یا زنده است و حق من همچنان بر گردن اوست پس او را در ستمی که بر من روا داشته بیامرز و از حقی که از من ربوده درگذر و در رفتاری که با من کرده او را توبیخ مکن و به خاطر آن‌چه با من کرده رسوایش منما و این گذشت بی دریغ مرا از آنان و صدقه‌ی رایگان مرا بر ایشان پاکیزه‌ترین صدقه‌ی صدقه دهندگان و بالاترین صله‌های تقرب جویان به درگاهت قرار بده.»

( اللَّهُمَّ وَ أَيُّمَا عَبْدٍ نَالَ مِنِّى مَا حَظَرْتَ عَلَيْهِ ):
خدایا هر بنده‌ای که در مورد من خطایی مرتکب شده و من را اذیت کرده
( وَ انْتَهَكَ مِنِّى مَا حَجَزْتَ عَلَيْهِ ): و یا به من تهمت زده و آبروی مرا برده ؛
( فَمَضَى بِظُلامَتِى مَيِّتا، أَوْ حَصَلَتْ لِى قِبَلَهُ حَيّا فَاغْفِرْ لَهُ مَا أَلَمَّ بِهِ مِنِّى، وَ اعْفُ لَهُ عَمَّا أَدْبَرَ بِهِ عَنِّى، وَ لا تَقِفْهُ عَلَى مَا ارْتَكَبَ فِيَّ ):
خدایا با او کاری نداشته باش چون من بخشیدمش. چرا حضرت این را می‌فرماید؟ چون این یک نوع آزاد سازی است و همه‌ی این‌ها به هم ربط دارد. امام می‌گوید: اگر شما در یک مساله‌ای کینه داری و در آن قفل کردی یا توی عصبانیت ماندی و یا در یک حرصی گیر کردی؛ همه‌ی این‌ها باعث بسته شدن وجودت می‌شود؛ مثل موقعی که دست و پای آدم می‌گیرد و در آب هیچ کاری نمی‌تواند بکند. پس اگر کینه‌ای از کسی در وجودت مانده، ببخشش. چون تا بخشیدی وجودت آزاد می‌شود و دیگر شهوت سر به سرت نمی‌گذارد و حرص ناراحتت نمی‌کند. ببینید این‌ها همه به هم ربط دارند.
یک نفر عمل جراحی انجام داده بود، می‌گفت ما نوک انگشت‌مان هم تکان می‌دادیم، اذیت می‌شدیم با اینکه اصلا ربطی به هم نداشتند، کسی که کینه‌ی شتری دارد وقت نماز هم حضور قلب ندارد. ببینید امام کجا را به کجا نسبت می‌دهد! امام دارد راحتت می‌کند و می‌گوید ببخش تا آزاد بشوی چون تو با فکرکردن به آن خودت را در بند انداخته‌ای. حضرت به مسلمانانی که از جنگ برگشته بودند فرمود: از جنگ اصغر برگشتیم و به جنگ اکبر می‌رویم، گفتند: یا رسول الله مگر بالاتر از جهاد با شمشیر هم داریم؟ حضرت فرمود: بله جهاد با نفس. جهاد اکبر این است که اگر می‌خواهی فحش بدهی و یا اگر می‌خواهی زور بگویی این کارها را نکنی. در جنگ دفاع مقدس همه‌ی کارها انجام شد و راحت می‌توانستیم با صدام بجنگیم ولی الان سخت شده و کارها انجام نمی‌شود، می‌گویند دست بردارید نظام آرامش می‌خواهد و مردم دارند زندگی خودشان را می‌کنند!!

«وَ عَوِّضْنِى مِنْ عَفْوِى عَنْهُمْ عَفْوَكَ، وَ مِنْ دُعَائِى لَهُمْ رَحْمَتَكَ حَتَّى يَسْعَدَ كُلُّ وَاحِدٍ مِنَّا بِفَضْلِكَ، وَ يَنْجُوَ كُلٌّ مِنَّا بِمَنِّكَ.» ( ۳ )
«و در برابر این بخشایش مرا ببخش و در مقابل دعایم در حق ایشان بر من مرحمت آور تا هر یک از ما با فضل تو به سعادت رسیم و با احسان تو نجات یابیم.»

( وَ عَوِّضْنِى مِنْ عَفْوِى عَنْهُمْ عَفْوَكَ ):
امام سجاد-علیه‌السلام- دارد راه را نشان می‌دهد، می‌گوید اگر تو آن را بخشیدی منتظر جایزه‌ی خدا باش. خدایا به عوض آن بخششی که من از آن‌ها کردم ؛ ( مِنْ عَفْوِى عَنْهُمْ عَفْوَكَ ):
تو هم مرا ببخش.
خب عفو خدا کجا؟ عفو من کجا؟ من او را ببخشم کجا؟ خدا مرا ببخشد کجا؟ می‌دانی بخشش خدا برای من یعنی چه؟ می‌دانی غفران پروردگار برای من یعنی چه؟
اگر خبر بیاد آقای الهی را بخشیدیم، این مهم‌ترین خبر زندگی من است. چون خدا وقتی ببخشد و غفرانش بیاید بار انسان بسته می‌شود و امور فرد سامان می‌گیرد.
خدا حضرت آدم-علیه‌السلام- را بخشید ( اصْطَفی آدَمَ ) و او برگزیده شد. یونس پیغمبر را که در دهان ماهی بود بخشید( لا اله الا انْتَ سُبْحانَکَ اِنّی کُنْتُ مِنَ الظّالِمین فاسْتَجبْنا له و نَجّیْناه مِنَ الغَمّ و کذلک نُنْجِی المُؤمنین )
ما مومنین را این چنین می‌بخشیم.
( وَ مِنْ دُعَائِى لَهُمْ رَحْمَتَكَ حَتَّى يَسْعَدَ كُلُّ وَاحِدٍ مِنَّا بِفَضْلِكَ ):
خدایا من در حق کسانی که اذیتم کردند، دعا می‌کنم، تا این دعای من رحمت تو را به دنبال داشته باشد و با فضلِ توی خدا بالا برود ؛
( وَ يَنْجُوَ كُلٌّ مِنَّا بِمَنِّكَ.):
و نجات پیدا بکنم.
بحث را جمع کنم، ما در یک مرتبه‌ای از وجودمان مانع داریم، اگر دیدید برای نماز صبح بلند نمی‌شوید یا با زبان و چشمتان گناه می‌کنید یا وجودتان به دین آن‌قدر تمایل ندارد و خیلی جاها نمی‌آید، یک صفت رذیله در شما است که مانع همه‌‌ی کارها می‌شود. شیطان قدرتی برای زمین زدن ما ندارد، خودش در قیامت می‌گوید:( لوموا انْفُسَکُمْ وَ لا تَلومونی ) بی‌خود مرا ملامت نکنید و خودتان را ملامت کنید.
موانعی که می‌تواند در وجود ما باشد کینه، حرص، طمع، بخل و حسادت و…است و داشتن یکی از این‌ها کافی است تا انسان را به زمین بزند. آقای عزیز، خانم محترم حسادت را برای خودتان حل کنید. می‌دانید حسادت یعنی چه؟ علامه طباطبایی در کتاب تفسیر المیزان می‌گوید: زن‌هایی که نمی‌پذیرند شوهرشان زن دوم بگیرد حسادت دارند و این حسادت ریشه در کفر دارد. ما کسی را تشویق به این کار نمی‌کنیم ولی اگر مردی به این نتیجه رسید که زندگیش با این زن اداره نمی‌شود و این زن به جای زندگی، اوقات تلخی برای او درست کرده و همه چیزش را بهم ریخته و برای این‌که بچه‌ها از بین نروند تصمیم می‌گیرد زن دیگری بگیرد. این چه اشکالی دارد؟
از آن طرف هم داریم که حضرت فرمود: امیرالمومنین-علیه‌السلام- تا فاطمه‌ی زهرا-سلام‌الله‌علیها- زنده بود سراغ زن دوم نرفت. پیغمبر اکرم-صلی‌الله‌علیه‌و‌آله- هم تا خدیجه-سلام‌الله‌علیها- بود دنبال زن دیگری نرفت و زمانی که خدیجه-سلام‌الله‌علیها- از دنیا رفت حضرت این کار را پذیرفت. ولی یک زمانی زن اصلا آبرو برای این مرد نگذاشته، هزار تا مسئله برای او درست کرده و اگر نپذیرفت شوهرش زن دوم بگیرد، علامه می‌گوید این حسادت ریشه در کفر دارد. حالا حسادت برای مردها به این صورت است که قضا و قدر خدا را نمی‌پذیرد و حسادت، حضور قلب را از او می‌گیرد، نمی‌گذارد نمازاول وقت بخواند و برای نماز شب بلند شود. چرا؟ چون قضا و قدر خدا را قبول نکرده است. به عنوان مثال، خدا به یک نفر چیزهایی بخشیده مثل قیافه و صدا ولی به او نداده است، حالا من با این دعوا دارم یا با خدا؟ او که خودش نرفته این‌ها را پیدا کند، خدا به او داده حالا وقتی من ایراد می‌گیرم یعنی به خدا ایراد دارم چون این‌ها را خدا به او داده و برای خودش نیست. پس حسادت ریشه در کفر دارد یعنی در مقابل خدا ایستادن. خودش نمی‌داند کافر است البته نه آن کافری که خدا را قبول ندارد، بلکه چون این را نمی‌پذیرد کافر است، و نمی‌داند مومن نیست به همین دلیل آثار ایمان در او پیدا نمی‌شود.
پس من بیایم وجودم را برای بندگی خدا آماده و درست بکنم لذا باید در وجودم این صفات رذیله را پیدا کنم، یک موقع می‌بینی بد گمانی، می‌بینی در ذهنت همه را تحقیر می‌کنی، دیگر کارت تمام می‌شود. خدا بنده‌هایش را دوست دارد مخصوصا دوستداران امیرالمومنین-علیه‌السلام- را. شما اگر یک نفر را در ذهنت در قلبت کوچک فرض کنی، خدا عبادتش را به شما نمی‌دهد، چون داری مدام مردم را تحلیل می‌کنی، این کار را نکن و همه را بزرگ بشمار، همه‌ی آدم‌ها خوب هستند الا کسی که بدی و فسق از او ببینی.
پس هیچ مانعی از بیرون برای ما نیست و همه چیز به درون ما مربوط می‌شود. خدا رحمت کند آقای بهجت را، ایشان نسخه‌ای داشت که جزء اعتقادات جازمش بود. ایشان می‌گفت: اگر کسی متوسل به حضرت ولی عصر-عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف- بشود و جمعه‌ها نماز جعفر طیار بخواند امورش اصلاح می‌شود.
آقای بهجت اعتقادش این بود که نماز جعفر طیار برای مومنین این زمان کار ساز است و امورشان را اصلاح می‌کند.
نماز جعفر طیار را علاوه بر این‌که در مفاتیح آمده، می‌شود به این صورت هم خواند، اول این روایت جالب را از امام رضا‌-علیه‌السلام- بگویم، ایشان می‌فرمایند: هر جا دستور به خواندن سوره‌ای بود و برای شما خواندن آن سوره مشکل بود، می‌توانید به نیت آن سوره، انا انزلنا بخوانید یعنی اگر به شما گفتند در این نماز سوره یس یا سوره بقره بخوان و شما حالش را نداشتید، می‌توانید به نیت آن سوره، ( انا انزلنا ) بخوانید. (جان عالم به فدای امام رضا-علیه‌السلام-، برای حضرت یک صلوات بفرستید)
خب نماز جعفر طیار را می‌توان دو تا دو رکعت مثل نماز صبح با هر سوره‌ای خواند و بعد از نماز ۳۰۰ مرتبه( سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا لله و الله اکبر ) می‌گویی. من افرادی را سراغ دارم که هر شب نماز جعفر طیار می‌خوانند، این خیلی با ارزش است.
حالا برای آن‌هایی که خاص‌الخاص می‌خواهند دنبال کنند باز یک دستورالعمل دیگری را می‌گویم، همین را که یاد گرفتید، امام رضا-علیه‌السلام- فرمود من نماز جعفر را جزء نافله‌های شب می‌خوانم. نافله‌ی شب هشت رکعت است، دو رکعت اولش را هر چه خواندی بخوان، دو رکعت آخر هم هر چه خواندی بخوان، آن چهار رکعت وسط را همان جور که گفتم نماز جعفر بخوان. این را که خواندی، بین نماز شفع و وتر بنشین و آن تسبیح نماز جعفر را بگو .