پخش زنده
فراز2-1
فراز1و2
«يَا مَنْ ذِكْرُهُ شَرَفٌ لِلذَّاكِرِينَ، وَ يَا مَنْ شُكْرُهُ فَوْزٌ لِلشَّاكِرِينَ، وَ يَا مَنْ طَاعَتُهُ نَجَاةٌ لِلْمُطِيعِينَ، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اشْغَلْ قُلُوبَنَا بِذِكْرِكَ عَنْ كُلِّ ذِكْرٍ، وَ أَلْسِنَتَنَا بِشُكْرِكَ عَنْ كُلِّ شُكْرٍ، وَ جَوَارِحَنَا بِطَاعَتِكَ عَنْ كُلِّ طَاعَةٍ.»( ۱ )
«ای آنکه یادش مایهی شرافت یادکنندگان است و ای آنکه سپاسش سبب رستگاری شکرگزاران است و ای آنکه طاعتش موجب رهایی فرمانبردان است، بر محمد و آل او درود بفرست و دلهای ما را از هر یادی به یاد خود و زبانمان را از هر سپاسی به سپاس خود و اعضایمان را از هر طاعتی به طاعت خویش مشغول بدار.»
( يَا مَنْ ذِكْرُهُ شَرَفٌ لِلذَّاكِرِين):
یاد خداوند برای ما تشرف است و بالعکس یاد دنیا ما را پست و کوچک میکند. اگر علم را در خواست کنیم و به عبارتی سائل علم باشیم بزرگ میشویم ولی اگر سائل دنیا شدیم کوچک میشویم. طلبهها الان با افتخار سائلان علم هستند. حالا اگر بخواهند غیر از این باشند و توی صفی بروند، یا از رئیسجمهور پولی بگیرند، پَست میشوند.
مقام معظم رهبری به منزل سه شهید یا چهار شهید رفتند، به آقا گفتند خانهای به ما بدهید!! رهبر با این همه عظمت به خانهی تو آمده اما تو جایگاهت را خراب کردی و دنبال خانه رفتی!!این بزرگی نیست.
( وَ يَا مَنْ طَاعَتُهُ نَجَاةٌ لِلْمُطِيعِينَ ):
خداوند در اطاعت و در شکر، رستگاری قرار داده است. لذا وقتی الحمدلله گفتی خداوند تو را جزء کسانی قرار نمیدهد که گیر بیفتی، بلکه گیرت را هم برمیدارد ونجات پیدا میکنی، اما وقتی شکرگذار نباشی گیر میکنی. آنهایی که اهل اطاعتاند و حرف گوش میدهند، اهل نجات هستند.
( وَ اشْغَلْ قُلُوبَنَا بِذِكْرِكَ عَنْ كُلِّ ذِكْرٍ ):
انسان اگر بخواهد انتخاب کند باید یک چیز بالاتر را انتخاب بکند و اگر میخواهد فکر کند به یک چیز بالاتر فکر کند، به این فکر کند که انگار دارد با علی-علیهالسلام- راه میرود و این ارزش دارد، یا به فکر این باشد که دارد ضریح امام رضا علیه السلام را بوسه میزند و یا مثلا هوس بهشت بکند و فکر کند در بهشت انار میخورد.
( وَ أَلْسِنَتَنَا بِشُكْرِكَ عَنْ كُلِّ شُكْرٍ، وَ جَوَارِحَنَا بِطَاعَتِكَ عَنْ كُلِّ طَاعَة ):
زبانمان به سوی شکر از خداوند برود و اعضا و جوارح در اختیار ما باشند یعنی با آنها هرکاری که میکنیم؛ اگر وضو میگیریم یا چیزی مینویسیم یا بحثی که میکنیم یا چیزی میخوریم، طاعت خداوند را انجام دهیم .
فَإِنْ قَدَّرْتَ لَنَا فَرَاغا مِنْ شُغْلٍ فَاجْعَلْهُ فَرَاغَ سَلامَةٍ لا تُدْرِكُنَا فِيهِ تَبِعَةٌ، وَ لا تَلْحَقُنَا فِيهِ سَأْمَةٌ، حَتَّى يَنْصَرِفَ عَنَّا كُتَّابُ السَّيِّئَاتِ بِصَحِيفَةٍ خَالِيَةٍ مِنْ ذِكْرِ سَيِّئَاتِنَا، وَ يَتَوَلَّى كُتَّابُ الْحَسَنَاتِ عَنَّا مَسْرُورِينَ بِمَا كَتَبُوا مِنْ حَسَنَاتِنَا.( ۲ )
پس اگر برای ما فراغت از کاری مقدر ساختی،آن را فراغتی توأم با سلامت قرار ده که در پی آن هیچ وبال و مظلمه ای دامنگیر ما نشود و در آن هیچ خستگی به ما نرسد،تا نویسندگانِ گناهان ما با نامه ای تهی از یاد کردارِ بد از نزد ما بازگردند و نویسندگان خوبی ها در حالی ما را ترک گویند که بخاطر کردار نیکی که از ما نوشته اند،شادمانند.
( فَإِنْ قَدَّرْتَ لَنَا فَرَاغاً مِنْ شُغْلٍ فَاجْعَلْهُ فَرَاغَ سَلَامَةٍ لَا تُدْرِكُنَا فِيهِ تَبِعَة ):
اگر قراراست به ما فراغ بال بدهی آن را واقعاً فراغتی سالم قرار بده،چون گاهی آدم فراغ بال دارد اما حال هیچ کاری را ندارد و گیج است و این گیجی عطای خداست، چون اگر انسان فراغ بال داشته باشد مهر را بر می دارد و دو رکعت نماز می خواند یا می نویسد.
( وَ لَا تَلْحَقُنَا فِيهِ سَأْمَةٌ، حَتَّى يَنْصَرِفَ عَنَّا كُتَّابُ السَّيِّئَاتِ بِصَحِيفَةٍ خَالِيَةٍ مِنْ ذِكْرِ سَيِّئَاتِنَا ):
هیچ بدی از ما سر نزند و خوبی وجود ما را بگیرد، ما در یک چیز گیر هستیم و باید روی آن کار بکنیم و آن برای خدا کار کردن است.
اگر به واسطهی اخلاص مقرب بشویم تقوا پیدا میکنیم و خدا همه چیز به ما میدهد. یکی هم جزء عاملین زاهدین مطیعین است اما مخلص نیست برای خدا کار نمیکند .حالات هر کدام از علماء در برزخ به گوش میرسد که دست بعضی از آنها خالی است یعنی کاری برای خدا انجام نداده است. از روی عادت نشستیم و نماز خواندیم این برای خودش یک فعل است ولی خواندن نماز قربه الی الله غیر از نماز است. صدقه از روی عادت می دهیم اما اگر برای خدا باشد چیز دیگریست. فقط معصوم است که برای خدا کار میکند بقیه درصدی و مثقالی کار می کنند. در توسل و اخلاص آقای بهاءالدینی آثار عجیبی خلق کرد با اینکه شهرت علمی هم نداشت و امام جماعت بود اما این اواخر به کجا رسید.البته از جهت علمی هم بحث آقا مصطفی بود و با مرجعیت هم ارتباط داشت.
به آقای بهجت گفتم ایشان خیلی آدم خوب و با اخلاصی است ، فرمود:برادری داشتند که از ایشان هم مخلص تر بود. اخلاص هم در نزد خدا مراتبی دارد و رشدش برای خدا آنی است. مثل کسی که با سلامتی یک لقمه نان می خورد و چاق می شود اما کسی که تالاسمی یا انگل دارد هرچه قدر هم که بخورد بدنش رشد نمیکند.رسول خدا «ص» خربزه که می خوردند پشت دستشان را نشان می دادند که ببینید چاق شدم. با اینکه چیزی هنوز جذب نشده بود اما آن قدر بدن سالم بود که نشان می داد.