فراز19-8
فراز 19-8
«وَ اشْكُرْهُمْ عَلَى هَجْرِهِمْ فِيكَ دِيَارَ قَوْمِهِمْ، وَ خُرُوجِهِمْ مِنْ سَعَةِ الْمَعَاشِ إِلَى ضِيقِهِ، وَ مَنْ كَثَّرْتَ فِى إِعْزَازِ دِينِكَ مِنْ مَظْلُومِهِمْ.»( ۸ )
«و به آنان پاداش عنایت فرما بر آنکه در راه تو از دیار قوم خود هجرت کردند و به رفاه پشت کردند و در سختی معاش دل خوش نمودند و نیز به کسانی که در راه گرامی داشتن و عزیز نمودن دین تو ستمدیدگانشان فراوان گشت.»
( وَ اشْكُرْهُمْ عَلَى هَجْرِهِمْ فِيكَ دِيَارَ قَوْمِهِمْ ):
خدایا به آنها که برای تو از دیارشان هجرت کردند، پاداش بده. پس یکی از موضوعات، هجرت است. اینکه طلبه برای تبلیغ از شهر خودش به شهر دیگر میرود. به دنبال این هجرت شکر خداست، شکر خدا هم یعنی پاداش خدا.
( وَ خُرُوجِهِمْ مِنْ سَعَةِ الْمَعَاشِ إِلَى ضِيقِهِ )
این خروج آنها باعث شد تا زندگی برایشان سخت شود. چون اگر در شهر خودشان میماندند امکاناتی بود؛ ولی اینها راه افتادند در این بیابانها و به خودشان سختی دادند.
( وَ مَنْ كَثَّرْتَ فِي إِعْزَازِ دِينِكَ مِنْ مَظْلُومِهِمْ ):
اینها برای اینکه بخواهند دین تو گسترش پیدا کند هر نوع بلایی را به جان خریدند.
«اللَّهُمَّ وَ أَوْصِلْ إِلَى التَّابِعِينَ لَهُمْ بِإِحْسَانٍ، الَّذِينَ يَقُولُونَ: رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَ لِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ خَيْرَ جَزَائِكَ.» ( ۹ )
«بار خدایا، به پیروان نیک آنان که میگویند: ( پروردگارا، ما و برادران ما که در ایمان بر ما پیشی گرفتهاند بیامرز. ) بهترین پاداش خود را عطا فرما.»
( اللَّهُمَّ وَ أَوْصِلْ إِلَى التَّابِعِينَ لَهُم ْ بِإِحْسَانٍ ):
خدایا به آن کسانی که تابع تو هستند، از تابعین آنها هستند به احسانت رفتار کن.
( الَّذِينَ يَقُولُونَ ):
آنها کسانی بودند که این اعتقاد را داشتند:
( رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا وَ لِإِخْوانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونا بِالْإِيمَانِ )
( خَيْرَ جَزَائِكَ ):
بهترین جزایت را به اینها که این نظر را داشتند، بده.
«الَّذِينَ قَصَدُوا سَمْتَهُمْ، وَ تَحَرَّوْا وِجْهَتَهُمْ، وَ مَضَوْا عَلَى شَاكِلَتِهِمْ.»( ۱۰ )
«همان کسانی که در راه اصحاب گام برداشتند و شیوه آنان را برگزیدند و به روش و منش آنها اقتدا کردند.»
( الَّذِينَ قَصَدُوا سَمْتَهُمْ ):
اینها در همان راهی که اصحاب پیغمبر قصد کردند، حرکت کردند.
وَ تَحَرَّوْا وِجْهَتَهُمْ؛ عملشان هم همانطوری بود. همان شیوه را هم داشتند.
( وَ مَضَوْا عَلَى شَاكِلَتِهِمْ ):
خوب دقت کنید. خیلی دقیق است! همان شکلی که آنها حرکت کردند، این افراد هم حرکت کردند. شاکله دینیشان، نمازشان، عبادتشان، نظرشان نسبت به دنیا، آن سختیهایی که آنها در این راه طی کردند و پذیرفتند، مثل اینها بوده است. در فراز بعدی یک مقدار بیشتر توضیح داده میشود.
«لَمْ يَثْنِهِمْ رَيْبٌ فِى بَصِيرَتِهِمْ، وَ لَمْ يَخْتَلِجْهُمْ شَكٌّ فِى قَفْوِ آثَارِهِمْ، وَ الايتِمَامِ بِهِدَايَةِ مَنَارِهِمْ.»( ۱۱ )
«در حالی که هیچ تردیدی در بصیرت ایشان راه نیافته که آنان را از مرامشان باز گرداند و هیچ شبههای در پیروی از آثار اصحاب و اقتدا به نشانههای هدایت آنان در خاطرشان خلجان نکرد»
( لَمْ يَثْنِهِمْ رَيْبٌ فِي بَصِيرَتِهِمْ ):
در این حقیقتی که فهمیده بودند، شک بر آنها عارض نشد. الان طوری شده است که افراد در امور خودشان زود شک میکنند!
( لَمْ يَثْنِهِمْ رَيْبٌ فِي بَصِيرَتِهِمْ وَ لَمْ يَخْتَلِجْهُمْ شَكٌّ فِي قَفْوِ آثَارِهِمْ ):
الله اکبر! اصلا ذرهای شک هم در وجودشان نیامد به طوری که پا جای پای آنها گذاشتند. همین قدمهایی که آنها برداشتند، اینها هم جای آنها قدم گذاشتند. محکم ایستادند. شما میبینی یک سال میگذرد طرف ده بار به این فکر میکند از طلبگی بیرون برود یا نرود! مثل کسی که میخواهد روزهاش را افطار کند. اگر کسی نیت کرد که افطار کند و افطار هم نکرد باید دوباره قضای آن را به جا بیاورد! در اینجا هم همین است. تصمیم گرفته لباس طلبگی را در بیاورد. تصمیم گرفته از قم برود. تصمیم گرفته دیگر با روایات کار نداشته باشد، برود مدرک بگیرد و….
( وَ لَمْ یَخْتَلِجْهُم ):
اما آنها کسانی هستند که اصلاً در ذهنشان خلجان پیدا نکردهاند.
( وَ الِائْتِمَامِ بِهِدَايَةِ مَنَارِهِمْ ):
به این نور و راهی که نشانشان دادند، شک نکردند.
مُكَانِفِينَ وَ مُوَازِرِينَ لَهُمْ، يَدِينُونَ بِدِينِهِمْ، وَ يَهْتَدُونَ بِهَدْيِهِمْ، يَتَّفِقُونَ عَلَيْهِمْ، وَ لا يَتَّهِمُونَهُمْ فِيمَا أَدَّوْا إِلَيْهِمْ.
مددکاران و حامیان آنان بودند، بر دین آنان دینداری مینمودند و به راهنمایی آنها هدایت میجستند، با آنان اتفاق نظر داشتند و آنها را در آنچه از سوی پیامبر-صلیاللهعلیهوآله-میگفتند، متهم نمیساختند.
( مُكَانِفِينَ وَ مُوَازِرِينَ لَهُمْ ):
برعکس، سپر بلا و حامی آنها بودند!
( يَدِينُونَ بِدِينِهِمْ ):
همان راه را رفتند.
( وَ يَهْتَدُونَ بِهَدْيِهِمْ، يَتَّفِقُونَ عَلَيْهِمْ، وَ لَا يَتَّهِمُونَهُمْ فِيمَا أَدَّوْا إِلَيْهِمْ ):
به آنها اشکال نگرفتند که مثلاً عاقل نبودند، راه را درست نرفتند!
«اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَى التَّابِعِينَ مِنْ يَوْمِنَا هَذَا إِلَى يَوْمِ الدِّينِ وَ عَلَى أَزْوَاجِهِمْ وَ عَلَى ذُرِّيَّاتِهِمْ وَ عَلَى مَنْ أَطَاعَكَ مِنْهُمْ.» ( ۱۳ )
«بار خدایا، از امروز تا رستاخیز بر تابعین (پیروان پیامبر) و همسران و فرزندانشان دورود فرست و بر هر کس از ایشان که فرمانبردار تو بوده است، درود فرست»
خدایا صلواتت را از امروز تا قیامت بر آنهایی که اینطور تبعیت میکردند، بفرست. مثل مقداد، مثل سلمان. بر خودشان، خانوادهشان، بچههایشان و هر کسی که از آنها اطاعت کردند.
«صَلَاةً تَعْصِمُهُمْ بِهَا مِنْ مَعْصِيَتِكَ، وَ تَفْسَحُ لَهُمْ فِي رِيَاضِ جَنَّتِكَ، وَ تَمْنَعُهُمْ بِهَا مِنْ كَيْدِ الشَّيْطَانِ؛ وَ تُعِينُهُمْ بِهَا عَلَى مَا اسْتَعَانُوكَ عَلَيْهِ مِنْ بِرٍّ؛ وَ تَقِيهِمْ طَوَارِقَ اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ إِلَّا طَارِقاً يَطْرُقُ بِخَيْرٍ» ( ۱۴ )
«درودی که توسط آن ایشان را از گناه باز داری و در باغهای بهشت خود به آنان گشایش بخشی و از فریب شیطان در امان داری و به هر کار نیک که از تو برای انجام آن مدد جویند، یاریشان دهی و از رویدادها شب و روز به جز رویدادی که نوید خیر میرساند، محفوظشان داری.»
صلواتی که آنها را از معصیت نگه دارد، بهشت را برای آنها وسیع کند و شیطان را محروم و ناامید از گمراهی آنها کند.
( وَ تُعِينُهُمْ بِهَا عَلَى مَا اسْتَعَانُوكَ عَلَيْهِ مِنْ بِرٍّ ):
و موفق شوند به هر کار نیکی که دنبال انجام آن هستند و از تو خواستند که در آن کار به آنها کمک کنی.
( وَ تَقِيهِمْ طَوَارِقَ اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ إِلَّا طَارِقاً يَطْرُقُ بِخَيْرٍ ):
در همین آمد و رفت شبانه روز راهی را انتخاب کردند که تو میخواستی!
«وَ تَبْعَثُهُمْ بِهَا عَلَى اعْتِقَادِ حُسْنِ الرَّجَاءِ لَكَ، وَ الطَّمَعِ فِيمَا عِنْدَكَ وَ تَرْكِ التُّهَمَةِ فِيمَا تَحْوِيهِ أَيْدِي الْعِبَادِ.»(۱۵)
«و با آن درود این اعتقاد را در آنان بر انگیز که به تو امید نیک داشته باشند و به آنچه نزد توش چشم طمع بدوزند و از خوش باوری نسبت به آنچه در دست بندگان است، بپرهیزند.»
خدایا کاری کن تا اعتقادشان این باشد که امید، رجاء و آن چیزی که اینها را نگه میدارد؛ به سوی توست و فقط به آنچه که در دست توست، چشم طمع بدوزند.
( وَ تَرْكِ التُّهَمَةِ فِيمَا تَحْوِيهِ أَيْدِي الْعِبَادِ ):
و از آنچه که در دست دیگران است، دوری کنند و ناامید شوند.
«لِتَرُدَّهُمْ إِلَى الرَّغْبَةِ إِلَيْكَ وَ الرَّهْبَةِ مِنْكَ، وَ تُزَهِّدَهُمْ فِى سَعَةِ الْعَاجِلِ، وَ تُحَبِّبَ إِلَيْهِمُ الْعَمَلَ لِلاْجِلِ، وَ الاسْتِعْدَادَ لِمَا بَعْدَ الْمَوْت» ( ۱۶ )
«و ایشان را به گونهای سازی که امیدشان به تو و بیم آنها نیز از تو باشد و از گشایش دنیای فانی بیمیلشان گردانی و عمل برای جهان آخرت و آمادگی برای حوادث پس از مرگ را محبوبشان سازی.»
طوری بشود که با تمام وجودشان به سوی تو رغبت داشته باشند، ترسشان هم از تو باشد.
( وَ تُزَهِّدَهُمْ فِي سَعَةِ الْعَاجِلِ ):
و بیمیل بشوند به اینکه بخواهند دنبال دنیا بروند.
( وَ تُحَبِّبَ إِلَيْهِمُ الْعَمَلَ لِلْآجِلِ ):
آمادگی پیدا کنند به اینکه کار کردن برای آخرت پیش آنها محبوب و دوست داشتنی بشود:
( وَ الِاسْتِعْدَادَ لِمَا بَعْدَ الْمَوْت ).
«وَ تُهَوِّنَ عَلَيْهِمْ كُلَّ كَرْبٍ يَحِلُّ بِهِمْ يَوْمَ خُرُوجِ الْأَنْفُسِ مِنْ أَبْدَانِهَا.» ( ۱۷ )
«و تمام دشواریهای هنگام خروج جان از بدن را، برایشان آسان گردانی»
خدایا آسان کن برای آنها، همه سختیهایی که در موقع مرگ سراغ آدم میآید!
«وَ تُعَافِيَهُمْ مِمَّا تَقَعُ بِهِ الْفِتْنَةُ مِنْ مَحْذُورَاتِهَا، وَ كَبَّةِ النَّارِ وَ طُولِ الْخُلُودِ فِيهَا.»( ۱۸ )
«و آنان را از محذورات و شدت سوزش آتش و ماندن همیشگی و جاودان در آن ایمنی دهی»
معاف کن آنها را از اینکه فتنهها باعث شوند در آن آتش بیفتند و گرفتار جهنم شوند. از آن طول خلود، هم نجاتشان بده.
وَ تُصَيِّرَهُمْ إِلَى أَمْنٍ مِنْ مَقِيلِ الْمُتَّقِينَ.
و به منزلی امن که جایگاه پارسایان است، در آوری.
خدایا، آنها را در جایگاهی که اهل تقوا را قرار دادی؛ قرار بده.
و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.