فراز4
فراز ۴«عَزَّ سُلْطَانُكَ عِزّا لا حَدَّ لَهُ بِأَوَّلِيَّةٍ، وَ لا مُنْتَهَى لَهُ بِآخِرِيَّة.»(۴)
«سلطه و حکومتت را چنان شکوهی است که آغاز آن را ابتدایی و پایان آن را نهایتی نباشد.»
( عَزَّ سُلْطَانُكَ عِزّاً لَا حَدَّ لَهُ بِأَوَّلِيَّةٍ ):
این عزتش هست. حالا من میخواهم بنده این خدا بشوم. قسمت دوم این بحث خیلی مهم است، من میخواهم بنده این خدا بشوم، آقا بندگی خدا به نماز نیست، هرچند نماز دخالت دارد. چقدر انسانها نماز میخوانند ولی بندهی خدا نیستند. بندگی خدا به زیارت آمدن نیست. خیلیها زائر هستند، ولی بنده نیستند. زائر است، میآید که جیب یک زائر دیگر را بزند. اینکه بنده نیست، آمدن به اینجا که بندگی درست نمیکند. بندگی در حج نیست. اگر آن شرایط بندگی حاصل شد، در حج برای آدم بندگی میآید. در روایت است که خدا یک عالَمی دارد فوق این عالم، حضرت وصف میکند و میفرماید دوازده هزار عالم غیر عالم شما هست، کوچکترین عالم، عالم شما است. در عوالم موجود دوازده هزار عالم است و ما امامان همهی دوازده هزار عالم هستیم. در دوازده هزار عالم حاکمیت داریم. در آن عالم اینها هیچ عملی ندارند، نه نماز، نه روزه، نه حج، نه خمس، نه زکات، نه امر به معروف، نه نهی از منکر، هیچی ندارند، از عباداتی که ما داریم هیچی ندارند و فقط یک عمل دارند: لعن بر جبت و طاغوت. ببین خدا بندگی را کجا برد؟!
«هَلِ الدّینُ اِلّا الحُبِّ وَ البُغْضِ» ( کافی / ج۲/ ص۱۲۵ )؛
بندگی یک جای دیگر معلوم میشود.
من میخواهم بنده خدا بشوم. خدا در خدایی خودش با ما که خداییاش را ثابت کرد، دو چیز بیشتر ندارد: یکی امرش هست، یکی نهیاش هست. خدایی که ثابت میکند خدای ما هست یک امر دارد، برای ما قابلیت فرض کرده و امر میکند. ببین الان شما نمیآیی در خیابان به یک نفر امر کنی ولی به پسرت امر میکنی. در خیابان به یک نفر امر کنی و بگویی آقا این را به من بده، آن بیاعتنایی می کند و میگوید این دیوانه شده و به من دستور میدهد ولی به بچهات میتوانی امر کنی. ببینید فرضا بچه شما در حال بندگی شما است. پس حالا خدا من را قابل دانسته و به من دستور داده و واجبات را آورده، امر آورده و گفته انجام بدهید. نهی آورده و گفته انجام ندهید.
من برای اینکه ثابت بشود خدا را به خدایی قبول دارم، در این دو تا است. یکی واجباتش را قبول دارم و عمل میکنم. دیگری حرامهایش را میدانم چه چیزهایی هست و ترک میکنم اگر این دو تا انجام شد خدا دارد بر من خدایی میکند. در مستحبات نیست چون در مستحبات خدا امری قرار داده که میتوانی ترک هم بکنی. در مکروهات نهیهایی قرار داده که به شما اجازه ترک هم داد. آنجا نه، آنجا نمیخواهد خدایی کند، خداییاش را در واجب قرار داده است. شما هزار رکعت نماز مستحبی بخوان، اطاعت خدا نکردی. ولی اگر دو رکعت نماز صبح را نخوانی، نافرمانی کردی. لذا بعضی از ما گرفتار مستحبات هستیم. مستحبات اینقدر احاطه پیدا میکند که واجب در وجود ما گم میشود، یعنی ما نیرویمان را برای مستحب میگذاریم. مستحب هم خوشمزه است. خدا در مستحب خوشمزگی گذاشته، و در واجب تلخی گذاشته است؛
مثل اینکه در روایت میفرماید:
«الحَق ثَقيلُّ مُرٌّ»
«حق سنگین و تلخ است.» ( مکارم الاخلاق ص ۴۵۶ )
ببین! واجب هم تلخ و هم سخت است.
ممکن است به شخصی بگویی، بیست رکعت نماز مستحبی بخواند، ولی نماز صبح برای او سخت باشد. این آدم مطیع پروردگار نیست. برای امام حسین-علیهالسلام- خرج میکند ولی خمس نمیدهد. برای امام حسین-علیهالسلام- خرج کردن خوشمزه است، خمس دادن خوشمزه نیست. اینجا اگر شما ترک کردی و برای امام حسین-علیهالسلام- ندادی مؤاخذهات نمیکنند، ولی آنجا اگرخمس ندادی، پولت حلال نیست، غسلت حلال نیست، انعقاد نطفه مشکل پیدا میکند، لباس پوشیدنت مشکل دارد، لباست باعث میشود نمازت مشکل پیدا کند. یکباره همهاش به هم میخورد. ولی میبینی طرف خمس نمیدهد و میآید حرم امام رضا-علیهالسلام- نذری هم میدهد. این نذری را نده ولی برو خمست را بده. شما ممکن است بگویی آقا این نذری من اینقدر نیست، باشد همین قدر به عنوان خمس ببر بده. همین پنج هزار تومانی که به عنوان نذر می خواهی بدهی، برای خمس بده، بگو آقا من چقدر بدهکارم؟ اگر مثلا گفتند یک میلیون تومان، شما پنج هزار تومان از یک میلیون تومان را بده که معلوم بشود شما داری خمس میدهی. اگر بقیهاش را نداشتی عیبی ندارد. پنج هزار تومان که داری الان بده. چرا ما رشد نمیکنیم؟ چون طاعت پروردگار ضعیف است. نافرمانی است، نافرمانی و فرمان کجاست؟ فرمان در انجام واجب است. نافرمانی کجاست؟ در انجام حرام است. ترک حرام نمی کند. و ترک حرام مهمتر از واجب است. کسی حرام را ترک بکند مهمتر است. امیرالمؤمنین علیه السلام وقتی که حضرت خبر داد که شما محاسنت به خونت آغشته میشود، حضرت فرمود: افضل اعمال چی هست؟ رسول خدا-صلیاللهعلیهوآله- فرمود: در ماه رمضان اجتناب المحارم؛ حرام انجام نده. مثلاً طرف میبیند غیبت میکند. بعد نگاه میکنی زیارتنامهها را چقدر قشنگ میخواند، نمازهای مستحبی میخواند، مثلاً در این هفته صد تا مستحبی انجام داده، یک غیبت هم کرده، تمام شد. الان مثل اینکه شما یک نفر را سر سفره دعوت کنی و یک ماست خیلی خوب در سفره بگذاری، یک سالاد خیلی خوب، ترشی خوب، سبزی، پیاز، نمک، فلفل، دارچین، هر چی که هست بگذاری ولی نه نان، نه برنج، نه خورشت بیاوری، این مهمان چه فکری میکند؟ نمیگوید ما را اطعام دادی.
میگوید اینها مستحبات سفره است، برنج و نان و خورشت را بیاور. ما میخواهیم سیر بشویم. با سالاد که کسی سیر نمیشود. شما میگویی آقا من بهترین سالاد، بهترین شربت زعفرانی، بهترین ترشی، بهترین ماست را سفارش دادم. میگوید آقا اینها را بردار ببر شما داری اهانت به ما میکنی، غذا را بیاور. الان ما اینجوری شدیم. سفرههایمان نماز جعفر طیار است، نماز امام زمان-علیهالسلام- است. ذکر استغفار است، لا اله الا الله است، ختومات است، زیارت عاشورا است، زیارت جامعه است. بعد وقتی به نماز صبحش میرسی میگوید نماز صبحهایم قضا میشود. خب هیچی دیگه، فاتحهی همه چیز خوانده شده. اینجوری که نمیشود، لذا حضرت صادق-علیهالسلام- فرمود:
«لا یَنالُ شَفاعَتُنا مَن استَخَفَّ بِالصَّلاةِ»
«هرکس نماز را سبک بشمارد، به شفاعت ما دست نخواهد یافت.»
(فروع کافی/ ج ۳/ ص ۲۷۰ )
هر کسی نماز را سبک بشمارد! سبک بشمارد، نه اینکه نماز را وقت دوم بخواند، این سبک شمردن نیست. یک نفر الان یک شرایطی دارد باید وقت دوم نماز بخواند، اول وقت نباید بخواند. این سبک شمردن نیست. شما یک موقع پایت درد میکند، پایت را دراز کن و قرآن بخوان. این استخفاف قرآن نیست، الان پایت درد میکند. یک موقع شما در بیمارستان درازکش هستی و داری قرآن میخوانی اینکه استخفاف قرآن نیست، ما ادا بازی که نمیخواهیم در بیاوریم. استخفاف نماز به این است که این میداند الان فیلم سینمایی را نباید نگاه کند، باید بخوابد که نماز صبحش قضا نشود، اما فیلم سینمایی را نگاه میکند، نمازش هم قضا میشود! این استخفاف است.
پیش یک عالم نمیرود تا حمد و سورهاش را صحیح بخواند که در نماز غلط نخواند، میگوید ایاکه نعبد و ایاکه نستعین. ایاکه نعبد چیه؟ «ایاکَ نعبد و ایاک نستعین».
میگوید اهدنا الصراط… مخرج را از ناف ادا میکند. این مخرج همزه است. «اهدنا الصراط المستقیم».
چرا داری زور میزنی؟! «اهدنا الصراط المستقیم».
ولی میگوید اهتن الصراط! غلط میخواند. برای دو هزار نفر هم دارد میخواند، اینها گیر هست. هی میگویند تجوید، تجوید این نیست که شما گردنت را کج کنی ولضا…. لین!
نه اصلاً شما ادا در بیاور بگو ولضالین. ادا در بیاور درسته. غیر المغضوب … ادا در بیاور صدای دال و ذال بدهد. ایاک نعبد را اینجوری بگو. پس ببینید آن جایی که ما تحت فرمان هستیم در این است که فرمان خدا آمده و داریم انجام میدهیم. حضرت فرمود: اَزْهَدَ النّاس؛ زاهدترین آدم آن است که واجبات را انجام میدهد. به واجب عمل میکند. مستحبات چیه؟ مستحباتی که شما اگر ترک کنی خدا از شما سؤال نمیکند، یک فضل است. چه وقتی فضل است، فضیلت است؟ وقتی اصلی انجام میشود. لذا امیرالمؤمنین-علیهالسلام- فرمود که رسول خدا-صلیاللهعلیهواله- به من فرمود: «وقتی دیدی همه دنبال مستحبات میروند، یا علی تو دنبال واجبات برو.» ببین الان جامعه ما دنبال مستحبات است. به همین دلیل جامعه به نتیجه معنوی نمیرسد. یعنی وقتی که دنبال مستحب هست، این قدر کارهای مستحبی خوب انجام میدهد و یک حظ و کیفی میبرد، که قبح حرامش را نمیفهمد. اگر اینها را انجام نمیداد مثل همین که گفتم طرف سفره آورده، شربت و ماست و اینها را آورده و میگوید ما پذیراییمان را کردیم؛ قبح این که معلوم نیست، برای میهمان نان بیاور لااقل با ماست بخورد. این قبحش معلوم نمیشود. میگوید ما داریم از بنده خدا پذیرایی میکنیم. یعنی یک موقعی لازم میشود شما از مستحبات دست برداری تا واجبات در وجودت رسوخ پیدا کند. لذا مستحبات مال یک چنین آدمی است. یعنی اینقدر واجبات در او رسوخ کرده، حالا دارد مستحب هم انجام میدهد. لذا اینجاست که نوافل قرب میآورد. ولی کسی که حرام انجام داده، اصلاً!!! مستحب چه کاری میتواند برای این بکند؟
البته من زیارت امام رضا-علیهالسلام- را واجب میدانم، مستحب نمیدانم و طبق روایت، گریه بر امام حسین-علیهالسلام- را هم واجب میدانم .
حضرت فرمود: عهدی بین ما و شماست، این عهد را باید انجام بدهی، این واجب است. زیارت کربلا واجب است. حضرت معلوم کرد و فرمود فقراء در سال یک بار به کربلا بروند و پولدارها چهار بار در سال بروند (یا دو بار یا چهار بار). روضه بر امام حسین-علیهالسلام- مستحب نیست. عهد ماست. اینکه ما در آن طاعتی که انجام میدهیم، رشد میکنیم. میگوید آقا من چرا یک خواب خوب نمیبینم؟ چون شما گیر داری. میگویی آقا من چرا امام زمان-علیهالسلام- را نمیبینم؟ نه فقط امام زمان-علیهالسلام-، حتی یک عالم معمولی را هم نمیتوانی ببینی. یک عالم معمولی را هم نمیشود دید تا چه برسد به امام زمان-علیهالسلام-. دیدن امام زمان-علیهالسلام- ظرف میخواهد. ظرفش هم همین است، چقدر ما الان شنیدیم امام زمان-علیهالسلام- را خواب دیدند. چقدر دیدیم با حضرت ملاقات داشتند. اینها که از مریخ نیامدند. آقای اخوان مرعشی خدا رحمتشان کند به من میفرمود: که آدمها به اندازه موهای سرشان هر روز امام زمان-علیهالسلام- را میبینند، ولو نمیشناسند، ولی آثارش را میفهمند. وقتی حضرت را دیدند میزان میشوند، دیگر چشمش پاک میشود، زبانش پاک میشود، دستش پاک میشود. ولی تا وقتی حضرت را نشناخته، آثارش این است، نمازهایش اول وقت میشود، اهل قرآن میشود، اهل مراوده میشود، اهل رعایت حقوق میشود، اهل رعایت حدود میشود. یک عده کمی هم امام زمان-علیهالسلام- را میبینند و میشناسند. آن هم به این خاطر است که امام زمان-علیهالسلام- در عالم فراموش نشود. مثل سید رشتی، مثل سید بن طاووس، مثل نامههایی که حضرت به شیخ مفید نوشت. جایی که ما وجودمان خدایی میشود، در همانجا است که طاعت میکنیم، طاعت هم در انجام واجب است. لذا واجبات هم خیلی نیست.
شما ببینید، الان این نماز صبح دو رکعت است، بعد نماز ظهر و عصر شد، بعد نماز مغرب و عشا شد، پس واجبات خدا تمام شد. حرامها هم معلوم است. حرامهای زبان، حرامهای چشم، حرامهای گوش، حرامهای دست، حرامهای شکم، حرامهای فرج. آدم مواظب باشد این هفت عضوش از حرام دور باشد. این باعث میشود که کمکم راه رشد را پیدا میکند. بعد هم مستحبات جایش را پیدا میکند. یک مستحب انجام میدهی و بالا میروی. اینکه من میگویم مستحب زیاد، لازم نیست، شما یک تسبیح حضرت زهرا-سلاماللهعلیها- که یک مستحب است را انجام میدهی مثل هزار رکعت است. خب همین بس است. یک مستحب انجام دادی، حالا به واجبات برس.
ببین کجاها واجب ترک می شود! صد هزار تومان بخواهی نذری بدهی، نده. آن صد هزار تومان را ببر و خمست را بده. خمست را کردی صد هزار تومان بدهیات را دادی، بعداً هم ده هزار تومان دیگرش را بده، بعدا هم بیست هزار تومان دیگرش را بده. اول برو معلوم کن، چقدر بدهکاری بعد خرد خرد در طی بیست سال، یا سی سال بده. عیبی ندارد، بعداً هم از دنیا رفتی دیگر چیزی به گردنت نیست چون ذمه بود. ببینید همه اینها را در محضر علی بن موسی الرضا-علیهالسلام- گفتیم. این یادمان باشد، این حرفها برایمان عهد شد. یعنی کنار علی بن موسی الرضا-علیهالسلام-، این حرفها زده شد.
انشاءالله که این صحبتها براساس حق بوده، نه براساس یک امر ذهنی و هوس. این همان راهی است که جلوی پای ما گذاشتند و ما را به نتیجه میرساند. حالا در جواب کسی که سؤال بکند و بگوید آقا چرا من دارم مشکل روحی پیدا میکنم، این است: به واجبت بپرداز، حرام را ترک کن.
و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.