فراز3-1
فراز 3-1«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَلْبِسْنِى عَافِيَتَكَ، وَ جَلِّلْنِى عَافِيَتَكَ، وَ حَصِّنِّى بِعَافِيَتِكَ، وَ أَكْرِمْنِى بِعَافِيَتِكَ، وَ أَغْنِنِى بِعَافِيَتِكَ، وَ تَصَدَّقْ عَلَيَّ بِعَافِيَتِكَ، وَ هَبْ لِى عَافِيَتَكَ وَ أَفْرِشْنِى عَافِيَتَكَ، وَ أَصْلِحْ لِى عَافِيَتَكَ، وَ لا تُفَرِّقْ بَيْنِى وَ بَيْنَ عَافِيَتِكَ فِى الدُّنْيَا وَ الاْخِرَةِ.»( ۱ )
«خدایا بر محمد و آل او درود فرست و لباس عافیت خودت را بر من بپوشان و به عافیت خود مرا فرا گیر، به عافیتت حفظم نما و به عافیت گرامیم بدار و به عافیت بینیازم ساز، به عافیت بر من صدقه عطا فرما، عافیت ارزانیم کن، بستر عافیت خود را بر من بگستران، امر عافیت را برایم اصلاح کن، در دنیا و آخرت میان من و عافیت جدایی مینداز.»
زندگی روی هیچی بند نیست. نه امر دنیایی آن به چیزی بند هست نه امر آخرتی آن! حالا ببیند امام سجاد-علیهالسلام- چه نسخهای میپیچد! چهطور این را حل میکند ؛
( وَ أَلْبِسْنِي عَافِيَتَك ):
خدایا عافیت، لباسم بشود. لباس عافیت!
( وَ جَلِّلْنِي عَافِيَتَكَ، وَ حَصِّنِّي بِعَافِيَتِكَ ):
( جَلِّلْنِي ) ، یعنی سراپایم را با عافیت بپوشان.
( وَ حَصِّنِّي بِعَافِيَتِكَ ) ، عافیت، حصن من بشود.
( وَ أَكْرِمْنِي بِعَافِيَتِكَ ):
خدایا من را با عافیتت گرامی بدار نه با پول.
( وَ أَغْنِنِي بِعَافِيَتِكَ ):
خدایا ثروتم را در عافیت بگذار. پر عافیت باشم، نه پر سلامت؛ یعنی سلامتی من هم با عافیت باشد و نه پر مریضی و هر چیز دیگری. همه چیز بدون عافیت هیچی نیست.
( وَ تَصَدَّقْ عَلَيَّ بِعَافِيَتِكَ ):
خدایا به جای هر چیزی به من عافیت را صدقه بده.
( وَ هَبْ لِي عَافِيَتَكَ):
عافیتت را به من ببخش. اگر من لیاقت ندارم تا از باب صدقه بدهی؛ پس عافیت را بر من ببخش.
( وَ أَفْرِشْنِي عَافِيَتَكَ ):
عافیت را مثل فرش زیر پایم قرار بده که همیشه روی عافیت راه بروم.
( وَ أَصْلِحْ لِي عَافِيَتَكَ ):
خدایا اصلاح را برای من عافیت قرار بده.
( وَ لَا تُفَرِّقْ بَيْنِي وَ بَيْنَ عَافِيَتِكَ):
بین من و عافیت جدایی نینداز.
( فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ ):
نه در دنیا و نه در آخرت.
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ عَافِنِى عَافِيَةً كَافِيَةً شَافِيَةً عَالِيَةً نَامِيَةً، عَافِيَةً تُوَلِّدُ فِى بَدَنِى الْعَافِيَةَ، عَافِيَةَ الدُّنْيَا وَ الاْخِرَةِ.» ( ۲ )
«خدایا! درود بر محمد و آل او فرست، مرا عافیتی کافی، شفابخش، برتر و روزافزون کرامت فرما، عافیتی که در کالبد عافیت پدید آرد، عافیت دنیا و آخرت.»
دقت کنید امام سجاد-علیهالسلام- راه را به ما نشان میدهد.
( وَ عَافِنِي عَافِيَةً ):
خدایا به من عافیت بده اما نه از این عافیتهای معمولی که یک روز باشد و یک روز نباشد.
( عافیةً كَافِيَةً شَافِيَةً عَالِيَةً نَامِيَةً ):
یک عافیتی بده که این عافیت، عافیت کافی باشد، شافی باشد یعنی شفا بخش هم باشد، به من ضرر نزند. عافیتی باشد که (عالیة نامیةً) رشد کند، زیاد بشود.
( عَافِيَةً تُوَلِّدُ فِي بَدَنِي الْعَافِيَةَ ):
یک عافیتی بده که الان آمد، دوباره هم بیاید. زایش داشته باشد، هیچ موقع از من جدا نشود.
( عَافِيَةَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ ):
هم در دنیا این عافیت را میخواهم و هم در آخرت. آخرت هم عافیت میخواهد!
«وَ امْنُنْ عَلَيَّ بِالصِّحَّةِ وَ الْأَمْنِ وَ السَّلامَةِ فِى دِينِى وَ بَدَنِى، وَ الْبَصِيرَةِ فِى قَلْبِى، وَ النَّفَاذِ فِى أُمُورِى، وَ الْخَشْيَةِ لَكَ، وَ الْخَوْفِ مِنْكَ، وَ الْقُوَّةِ عَلَى مَا أَمَرْتَنِى بِهِ مِنْ طَاعَتِكَ، وَ الاجْتِنَابِ لِمَا نَهَيْتَنِى عَنْهُ مِنْ مَعْصِيَتِكَ.» ( ۳ )
«با نعمت تندرستی و ایمنی و سلامت در دینم و بدنم و بصیرت در قلبم و پیشرفت در کارهایم و خشیت در برابر خودت و بیم از خودت و نیرومندی بر انجام طاعتی که مرا به آن فرمان دادی و دوری از نافرمانیت که مرا از آن نهی کردی بر من منت گذار.»
بعد از اینکه اینها شد ؛
( وَ امْنُنْ عَلَيَّ بِالصِّحَّةِ ):
حالا سلامتی به من بده. ولی اگر خدا عافیت را نداده باشد، با صحت چه کاری میکنی؟ با صحت طغیان میکنی، گناه میکنی. بهتر است که مریض باشم، صدایم در نیاید، نتوانم بدوم، زورم کم بشود، چون اگر سالم باشم تو گوش بچهام میزنم! صدایم نحیف بشود، چون سر زنم داد میزنم!
( وَ الْأَمْنِ ):
خدایا امنیت بده، بعد از عافیت، مملکت امن باشد. امنیت بدون عافیت به چه درد میخورد؟ مردم میروند گناه میکنند! فراوانی باشد چه کار میکنند؟ میرود عرق میخورند! خوش باشند چه کار میکنند؟ میروند ورق بازی میکنند! نه اینکه نشد! ما عافیت میخواهیم. عافیتی که اگر یک جای آن را گرفتی یک جای دیگر از دستت بیرون نرود. طرف وضع مالیاش خوب میشود اما از آن طرف زنش فاسد میشود. این خوبه؟! یک ماشین آخرین قیمت آمد ولی دیگر نماز نمیخواند، خوبه؟! اینطوری نمیشود. باید در همه چیز عافیت باشد. حافظ قرآن شده، حالا باید ببینیم بعدش چی میشود؟! امام جماعت شده، باید ببینیم بعدش چی میشود؟! وضع مالیاش خوب شده خب حالا نسبت به قبل چی میشود؟ آیا با عافیت همراهه یا نه؟!
( وَ السَّلَامَةِ فِي دِينِي ):
یعنی باعث شود که در دینم سلامت باشد.
( وَ بَدَنِي، وَ الْبَصِيرَةِ فِي قَلْبِي ):
اینها عافیت است، اینها از توی عافیت در بیاید. در قلب من بصیرت باشد.
( وَ النَّفَاذِ فِي أُمُورِي ):
یک مرد توی خانه باید حرفش پیش برود. آقا ماهی سه، چهار میلیون تومان توی خانه میآورد؛ ولی هیچ کس حرفش را نمیخرد، توی خانه هیچ کاره است! این آدم هیچی ندارد!
( وَ الْخَشْيَةِ لَكَ ):
خاشع بشوم. بنده از سال ۶۱ طلبه شدم تا حالا. خب حالا خشیّت و عبادتم چی شد؟! همت من برای نماز و عبادت چی شد!؟ اینها باید از طلبگی من بیرون بیاید. وإلا من آمار بدهم بگویم اینقدر ساعت درس خواندم به درد کی میخورد؟! قرار بر این بود که این اتفاق بیفتد.
( وَ الْخَوْفِ مِنْكَ ):
آیا از تو میترسم، آیا خوف از خدا در دل من آمد؟!
( وَ الْقُوَّةِ عَلَى مَا أَمَرْتَنِي بِهِ مِنْ طَاعَتِكَ ):
خدایا یک قوتی به من بده که وقت نماز شد، از جایم بپرم. نه اینکه با زور بیدارم کنند و بگویند نماز بخوان. من هم بگویم خب حالا بیدار میشوم. آقا نماز است، اذان شده حالا بیدار میشوم، یعنی چی؟! توی رختخواب هی غلت بزنم! آدم آن جا بمیرد بهتر است! الان بعد از سی سال، باز هم مثل سی سال پیش دارد غلت میخورد. خب چی شد؟! پس کجا معلوم میشود که من تغییر کردم؟!
( وَ الِاجْتِنَابِ لِمَا نَهَيْتَنِي عَنْهُ مِنْ مَعْصِيَتِكَ):
اینجا معلوم میشود! تا زمینه معصیت به وجود آمد، من هم مرتکب شدم. این مال همان بیست، سی سال پیش است. الان چی؟! آیا حفاظی، حرزی، تغییری با خودم دارم؟!
و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.