qadiriye.ir

نشریه ی غدیریه-بیانات استاد الهی

فراز23-12

فراز۲۳_۱۲

وَ أَنْتَ اللَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ الَّذِي أَنْشَأْتَ الْأَشْيَاءَ مِنْ غَيْرِ سِنْخٍ وَ صَوَّرْتَ مَا صَوَّرْتَ مِنْ غَيْرِ مِثَالٍ وَ ابْتَدَعْتَ الْمُبْتَدَعَاتِ بِلاَ احْتِذَاء(۱۲)
تو آن خدايى كه معبودى جز تو نيست، آنکه اشیاء را بدون الگو پدید آوردی و هر چیز را بدون نمونه صورت بخشیدی و پدیده‌ها را بدون الگو‌گیری پدید آوردی.

خدای ما خداوندی است که در ایجاد اشیاء از روی چیزی نمونه برداری نکرده، ابتداءً اشیاء را ایجاد نموده؛
(وَ صَوَّرْتَ مَا صَوَّرْتَ مِنْ غَيْرِ مِثَالٍ):
هیچ شبیه‌ای در مقابل خداوند نبود که از روی آن خلق کند و بیافریند. خداوند متعال خود فرموده است: (اُدْعُوني‏ أَسْتَجِبْ لَكُم) مرا بخوانيد تا شما را اجابت كنم.(غافر/۶۰)
با توجه به این آیه و به فرازهای فوق می‌توان گفت کسانی که دریافت برخی نعمت‌ها را بعید می‌دانند کاملاً اشتباه می‌کنند. خداوند متعال اگر بخواهد به سادگی می‌تواند هر چیزی به هر کسی بدهد. متأسفانه این مطلب برای ما حل نشده است که خداوند بدون الگو و سابقه ایجادکننده و تصویرکننده است. اگر به این باور برسیم، تنها چیزی که باقی می‌ماند این است که آیا خداوند این نعمت را به ما ارزانی می‌کند یا نه، که آن هم راه دارد، زمان دعا و نحوه‌ی خواستن و … را باید از معصومین_علیه‌السلام_یاد بگیریم.
از خدایی که علم اولین و آخرین را به فردی داده است، بخواهید علم آن‌چه را که نیاز دارید به شما بدهد. از او بخواهید شما را به آداب فرزندان اهل‌بیت_علیهم‌السلام_مؤدب کند. همه چیز را با عافیت و یک جا به شما بدهد. کرسی مرجعیت بخواهید. خداوند متعال می‌تواند کاری کند که تا آخر عمر مریض نشوید. از خدا بخواهید جوان بمانید تا امام زمان_عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف_ظهور کنند. این که بتوانید نمونه‌ی این حاجات را از خدا بخواهید و خدا را بر انجام این کارها قادر بدانید خیلی مهم است. اگر اینطور از خدا خواستید، درخواست شما مناسب همتتان می‌شود. حداقل نتیجه‌ی این درخواست‌ها این است که خداوند عظمت و بزرگی خود را در دل ما قرار می‌دهد. خدا چه زمانی درخواستتان را به شما خواهد داد؟ زمانش را شما تعیین نکنید، هر زمان که بخواهد می‌دهد.
(وَ ابْتَدَعْتَ الْمُبْتَدَعَاتِ بِلاَ احْتِذَاء):
چه‌قدر آفرینش خداوند در همین صورتی که از دو چشم و یک بینی و یک دهان تشکیل شده متفاوت است. خداوند متعال این همه تفاوت را در محدوده‌ای به این کوچکی پدید آورده است. میلیارها نفر با هم متفاوت هستند. خداوندی که چنین قدرتی دارد، آیا نمی‌تواند تمام درخواست‌های شما را محقق کند؟ خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید که ما به (ابراهیم) (اسحاق) دادیم. ما به اشتباه چیزی به عنوان (ظرفیت) را تعریف کرده‌ایم. مگر سن و سال حضرت ابراهیم_علیه‌السلام_و همسرش ظرفیت چنین نعمتی را داشت؟ مگر خدا معطل ظرفیت ماست؟ خداوند می‌فرماید: (كُنْ فَيَكُون) (باش، پس فوراً موجود می‌شود) (بقره/۱۱۷)
برای خدا تکلیف معلوم نکنید، خودتان را با آن قدرت لایتناهی هماهنگ کنید. بگویید خدایا! مرا محبوب‌ترین فرد پیش خودت قرار بده؛‌ دعای همه‌ی انبیاء و اولیاء را در حق من مستجاب کن. همتتان را بالا ببرید، توحیدتان عوض می‌شود، نگاهتان به هستی عوض می‌شود.

أَنْتَ الَّذِي قَدَّرْتَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ تَقْدِيراً وَ يَسَّرْتَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ تَيْسِيراً وَ دَبَّرْتَ مَا دُونَكَ تَدْبِيرا(۱۳)

«تويى كه براى هر چيزى اندازه‏‌اى مقدر ساختى و هر چیزی را برای هدفی آماده ساختی و ماسوای خود را تدبیر کردی.

خودِ خداوند متعال تدبیر موجودات را قبول کرده، حال شما از خدا می‌خواهید که برای شما تدبیر کند. خدا می‌خواهد که از او درخواست کنیم. شاید علت خلق انبیاء این باشد که مقام خداوند متعال را درک کنند و آن‌چه را که خدا عطا می‌کند از او بخواهند.
گاهی فرد مؤمن است، مستقیماً نمی‌گوید که خداوند نمی‌تواند درخواست مرا بدهد، اما می‌گوید که من ظرفیت ندارم، در صورتی که خداوند متعال اگر بخواهد به کسی چیزی بدهد، به ظرفیت او نگاه نمی کند.
مانعِ فرد این است که فردی پدرش خدایش شده، دیگری زنش خدایش شده، یکی ثروتش خدایش شده و دیگری ارتباطات اجتماعی‌اش.
این خیلی مهم است که همه‌ی این خدایان دروغین را کنار بگذارید و از خودِ خدا بخواهید که عهده‌دار امورتان شود.
(وَ دَبَّرْتَ مَا دُونَكَ تَدْبِيرا):
داوند متعال همه‌ی هستی را با تدبیر خود جلو می‌برد. تدبیر خداوند را در کوچک‌ترین امورتان ببینید. اگر امروز مؤمن هستید، از ایمان خود لذت ببرید که خداوند خواسته است امروز با ایمان باشید. اگر نعمتی به شما رسید شکر کنید که آن نعمت از جانب خداست. چه‌قدر جای شکر دارد که مثلاً ما در زمان حضرت موسی_علیه‌السلام_زندگی نمی‌کنیم و در زمان امامت امام زمان_عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف_زندگی می‌کنیم. گرچه عظمت و نور در زمان حضرت موسی_علیه‌السلام_هم وجود داشت، اما به دلیل قابلیت‌هایی ما در زمان حضرت حجة_علیه‌السلام_به دنیا آمده‌ایم. از خدا بخواهیم بهره‌های مهدوی به ما برسد. در روایت است که خداوند متعال همه چیز را از دوستان امام زمان_عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف_گرفته است، فقط عقل و معرفت را به آن‌ها در حد کمال رسانده است؛ و به همین دلیل است که دیگر معجزه‌ای وجود ندارد و دست شیطان برای انجام خیلی کارها باز است. شیطان در مقابل عقل و معرفت قدرتی ندارد، در نهایت می‌تواند نفس را تحت فشار بگذارد که عقل نفس را مدیریت خواهد کرد.
تدبیر خداوند را در زلزله‌ی ژاپن ببنید. ژاپن با وجود پیشرفت‌های هسته‌ای در کنار اقیانوسی به نام آرام در خطر است. مدت‌هاست می‌گویند قرار است عظیم‌ترین زلزله‌ی دنیا در ایران اتفاق بیفتد، ستاد مدیریت بحران تشکیل داده‌اند و برای ساختن ساختمان‌های ضد زلزله هزینه‌های بسیاری متحمل شده‌اند. دائماً تکنولوژی ژاپن را برای ما مثال می‌زدند، اما وقتی عذاب بر آن‌ها نازل شد تکنولوژی نتوانست جلوی آن را بگیرد. تدبیر خداوند این‌گونه عمل می‌کند، گویی آب دست و پا دارد و هزاران ماشین آخرین سیستم آماده‌ی تحویل را مانند اسباب بازی له می‌کند.
می‌گویند_عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف_ظهور کنند، چگونه با قدرت‌ها مقابله می‌کنند؟ (قَدِّمْ أَمَامَهُ الرُّعْب وَ ثَبِّتْ بِهِ الْقَلْب‏)
رعب پیشاپیش حضرت حرکت می‌کند و… (بحارالأنوار/ ج۹۹/ ص۸۷)

أَنْتَ الَّذِي لَمْ يُعِنْكَ عَلَى خَلْقِكَ شَرِيكٌ وَ لَمْ يُوَازِرْكَ فِي أَمْرِكَ وَزِيرٌ وَ لَمْ يَكُنْ لَكَ مُشَاهِدٌ وَ لاَ نَظِيرٌ.(۱۴)
تو آن خدایی که در آفرینش موجودات شریکی یاریت نکرد، و هیچ وزیری به یاریت برنخاست، و هیچ کس شاهد بر کار تو و نظیر تو نبود.

تو خدایی هستی که برای آفرینش از هیچ کس کمکی نگرفتی، حال هم همین‌طور است، درست است که واسطه‌هایی وجود دارد، اما واسطه‌ها کاره‌ای نیستند، بلکه مستقیماً فیضی از جانب خداوند متعال به موجودات می‌رسد. در جریان آفرینش هر چیزی مسیر مشخصی را بدون تخلف طی می‌کند.
باور ما باید این‌گونه باشد که خداوند متعال است که غذا در دهان مورچه می‌گذار، مزه‌ی غذا را به او می‌چشاند، و این اتفاق در همان لحظه صورت می‌گیرد، نه این‌که خداوند به مورچه غریزه و شعوری داده باشد و بعد کناری نشسته باشد، نه، اگر چنین بود عالم بوی کهنگی می‌گرفت، اما می‌بینیم که چنین نیست. در مورد طبیعت و نباتات و رشد و ثمره دادن آن‌ها هم همین‌طور است.
اگر ما الان با چشم خود نگاه می‌کنیم و می‌بینیم، این استمرار قدرت پروردگار و به اجازه‌ی او است.

 

أَنْتَ الَّذِي أَرَدْتَ فَكَانَ حَتْماً مَا أَرَدْتَ وَ قَضَيْتَ فَكَانَ عَدْلاً مَا قَضَيْتَ وَ حَكَمْتَ فَكَانَ نِصْفاً مَا حَكَمْت.(۱۵)
تو آن کسی که اراده کردی پس اراده‌ات حتمی شد و داوری کردی پس داوریت عادلانه بودو حکم راندی پس حکمت منصفانه بود.

(أَنْتَ الَّذِي أَرَدْتَ فَكَانَ حَتْماً مَا أَرَدْتَ):
اراده‌ی خداوند متعال حتمی است؛ اداره‌ی ما در مقابل اداره‌ی خداوند هیچ است. تحقق اراده‌ی خداوند به لحظه نمی‌رسد، برای تحقق اراده‌ی ماست که زمان نیاز است؛ چرا وجودمان محدود است.
(وَ قَضَيْتَ فَكَانَ عَدْلاً مَا قَضَيْتَ):
عدالت خداوند را در پر یک طاووس ببینید، رنگ‌ها چه‌طور در هم فرو رفته‌اند. ما اگر چهار رنگ را در کنار هم قرار دهیم آزاددهنده می‌شود، اما خداوند متعال آن‌قدر در این رنگ‌ها عدالت به کار برده است که انسان این همه رنگ را زیبا می‌بیند. آن‌وقت چه ‌طور برای انسان سؤال می‌شود که خداوند چگونه می‌خواهد مرا اداره کند؟!
(وَ حَكَمْتَ فَكَانَ نِصْفاً مَا حَكَمْت):
حکم خدا منصفانه است. زن را زن آفریده و در خَلق هیچ‌کدام از خصوصیات زن اشتباه نکرده است؛ برای همین است زن در قالب زن بودنش جاذبه دارد و اگر کمی از این قالب خارج شود بی ارزش می‌شود. مرد هم همین طور، اگر کمی از قالب مرد بودن خارج شود، ارزش خود را از دست می‌دهد.
حکم خدا هیچ گاه اشتباه نیست، لازم نیست ماه، کار خورشید را انجام دهد، یا در شب نیازی به خورشید نیست، شب به نوری لطیف نیاز دارد، نوری که تاریکی را بر هم نزند و روشنایی هم ایجاد نکند؛ خداوند متعال این نور را به وسیله‌ی ماه ایجاد کرده است. ماه هر شب با ماه شب پیش متفاوت است و این امر بر جذر و مدّ دریا و رشد کوه‌ها اثر می‌گذارد، حتی بر نطفه‌ی انسان و دختر یا پسر شدن فرزند هم مؤثر است.

أَنْتَ الَّذِي لَا يَحْوِيكَ مَكَانٌ، وَ لَمْ يَقُمْ لِسُلْطَانِكَ سُلْطَانٌ، وَ لَمْ يُعْيِكَ بُرْهَانٌ وَ لَا بَيَانٌ.(۱۶)
تو آن کسی هستی که مکانی تو را دربرنگیرد و سلطنتی در برابر پادشاهیت بوجود نیامده و برهان و بیانی تو را ناتوان نساخته.

یعنی برای خداوند متعال محدودیتی نیست، هیچ قدرتی در مقابل قدرت خداوند وجود ندارد، چرا که قدرت خداوند مطلق است. همین قذافی هم خارج از قدرت خدا نیست؛ خدا به ظالمین مهلت داده است. کسانی هم که زیر دست او هستند یا واقعاً مظلوم‌اند، یا نه، مظلوم نیستند، خودشان به خودشان ظلم کرده‌اند که فردی مثل او را بر سر قدرت نگاه داشته‌اند. آن ساعتی که خدا اراده کند، قذافی فلج می‌شود.
به قدرت آب توجه کنید! آب، تمام آن‌چه را که گمان می‌کردند مقاومت دارد در هم می‌کوبد. آب یکی از اسباب خداست، باد هم همین‌طور. آب و باد به قدرت خداوند متعال همه‌ی تکنولوژی را به سادگی از بین می‌برند، این نشانه‌ی سلطنت خداست. در سونامی ژاپن هزاران ماشین آخرین سیستم آماده‌ی تحویل مثل اسباب‌بازی در آب شناور می‌شوند. ژاپنی‌ها پنجاه سال فکر کردند و اختراع کردند، اما یک در یک شب بر باد رفت!
هیچ‌چیز در مقابل سلطنت خدا قدرت ایستادگی ندارد و نمی‌تواند در آن دخالتی کند. هر چیزی که فکر می‌کنید در مقابل قدرت خداست جمع کنید، اگر توانستید چیزی از قدرت خدا کم کنید!

 

أَنْتَ الَّذِي أَحْصَيْتَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ عَدَداً، وَ جَعَلْتَ لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ أَمَداً، وَ قَدَّرْتَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ تَقْدِيراً.(۱۷)
تو آن کسی هستی که همه‌ی اشیاء را شمارش کرده‌ای و برای هر یک مدتی قرار دادی، و هر چیز را به اندازه‌اش آفریدی.

(أَنْتَ الَّذِي أَحْصَيْتَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ عَدَداً):
قدرتی که خداوند متعال پشت این آب (سونامی) قرار داده است، معلوم است، مشخص است که تا کجا باید برود. مقدر آب باران معلوم است.
(وَ جَعَلْتَ لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ أَمَداً):
رای هر چیزی مدتی معین شده است. اگر انسان همین امر را بپذیرد خیلی از مسائلش حل می‌شود؛ خوشی من مدت دارد، ناراحتی من مدت دارد، عمر من مدت دارد، سیری و گرسنگی من مدت دارد. اگر مدت‌ها دست ما بود، خوشی‌هایمان را طولانی می کردیم و نظام زندگی فلج می‌شد.
(وَ قَدَّرْتَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ تَقْدِيراً):
اگر تقدیر سیری و گرسنگی به این شکل نبود، قحطی می‌شد!

أَنْتَ الَّذِي قَصُرَتِ الْأَوْهَامُ عَنْ ذَاتِيَّتِكَ، وَ عَجَزَتِ الْأَفْهَامُ عَنْ كَيْفِيَّتِكَ، وَ لَمْ تُدْرِكِ الْأَبْصَارُ مَوْضِعَ أَيْنِيَّتِكَ.(۱۸)
تو آنی که شاهین اندیشه‌ها به کنه ذاتت نرسید و فهم‌ها از کیفیتت عاجز شدند و دیدگان جایگاهت را نبینند.

لابه‌لای صفات سبوتیه و سلبیه‌ی خداوند متعال تعاریف دقیقی مطرح است. گاهی یک اعتقاد نادرست، منشأ کفر می‌شود و گاهی اعتقادی به ظاهر ساده، منشأ قرب است.
(أَنْتَ الَّذِي قَصُرَتِ الْأَوْهَامُ عَنْ ذَاتِيَّتِكَ):
وَهم، در ذات خداوند راهی ندارد؛ یعنی ما به بحث ذات خداوند که رسیدیم باید ساکت شویم. حال اگر کسی این امر را نپذیرد و به خدا اجازه دهد که در ذات خداوند متعال غور کند، هلاک می‌شود. توجیه او هم این است که می‌گوید درست است که بحث نتیجه‌ی عملی ندارد، اما نتیجه‌ی علمی دارد! شک مقدمه‌ی یقین است! شبهه زمینه‌ی فهم است! این حرف‌ها را شیطان به فرد القاء کرده است. شیطان هم در این بین بیکار نمی‌نشیند، جاده‌ی باطل را برای فرد صاف می‌کند. چه‌طور است که اگر به فرد بگویند این پریز برق خطرناک است، به آن نزدیک نمی‌شود اما راجع به ذات خداوند این ترس را ندارد؟ پریز برق فرد را می‌لرزاند، یا نهایتاً او را می‌کُشد، اما اگر توحید و اعتقادات فرد از بین رفت، فرد هلاک می‌شود.
در ایام تطیلات نوروز فرد با بازی گل یا پوچ شروع می‌کند و با قبول دعوت شیطان به قمار می‌رسد!
در درک ذات خداوند نه فقط افکار، بلکه اوهام هم که محدوده‌ی وسیع‌تر و آزادتری دارند قاصرند. تنها کاری که می‌توانیم انجام دهیم این است که بگوییم (سبحان الله)، (الحمدلله)، (لااله الا الله) و … .
«وَ عَجَزَتِ الْأَفْهَامُ عَنْ كَيْفِيَّتِكَ» فهم انسان نمی‌تواند به خداوند احاطه پیدا کند، بفهمد خدا چیست. جنس فهم انسان به او اجازه‌ نمی‌دهد. فهم را خدا به انسان عطا کرده است که انسان بفهمد دوست و دشمنش کیست، کجا باید برود، چه باید بخورد، خطر چیست، وسایلش را کجا بگذارد و … . انسان اگر خیلی توانایی دارد، راجع به خودش فکر کند، اگر توانست بفهمد روح چیست، شهوت چیست، خواب چیست، غضب چیست! ما فقط آثاری از این‌ها را می‌فهمیم. شاید معنای (مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّه‏) (بحارالأنوار/ ج۲/ ص۳۲) این باشد که اگر توانستی خودت را بشناسی، می‌توانی خدا را هم بشناسی!
مگر این‌که خداوند متعال خود را معرفی کند، (اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ) (الكافي/ ج ۱/ ص۳۳۷)
(وَ لَمْ تُدْرِكِ الْأَبْصَارُ مَوْضِعَ أَيْنِيَّتِكَ):
اگر جرأت و قدرت دارید با چشم خود به خورشید نگاه کنید! خورشید یک کُره است و مخلوق پروردگار، حدّ آن هم معلوم است، اما انسان نمی‌تواند به آن نگاه کند.

 

 

أَنْتَ الَّذِي لَا تُحَدُّ فَتَكُونَ مَحْدُوداً، وَ لَمْ تُمَثَّلْ فَتَكُونَ مَوْجُوداً، وَ لَمْ تَلِدْ فَتَكُونَ مَوْلُوداً.(۱۹)
تو آن کسی هستی که حدی نداری تا محدود باشی و مانندی نداری تا ادراک شوی و فرزندی نیاوردی تا خود، فرزند دیگری باشی.

(أَنْتَ الَّذِي لَا تُحَدُّ فَتَكُونَ مَحْدُوداً):
اگر انسان می‌توانست فرازهای قبل دعا را تحقق بخشد، به این معنا بود که برای خداوند متعال حد قرار داده است. انسان همه چیز را در حدّ و جنس و فصل می‌شناسد و گرنه تعریفی موجود نیست.
(وَ لَمْ تُمَثَّلْ فَتَكُونَ مَوْجُوداً):
مثل و شبیهی برای خداوند وجود ندارد تا بتوانیم با توجه به آن، خداوند را درک کنیم. همین خدا خوب است؛ خدایی که حد نداشته باشد، (لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‏) (شوری/۱۱) مثل و مانندی نداشته باشد، (لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْم) (بقره/۲۵۵) خواب و بیداری نداشته باشد. چرا خداوند متعال نفرموده است لا تاخذه تشنگی، لا تاخذه گرسنگی؟چون انسان‌ها با دو صفت سنه و نوم درگیر هستند و کاملا برایشان ملموس است، خداوند این مثال را بیان کرده است.
(وَ لَمْ تَلِدْ فَتَكُونَ مَوْلُوداً):
زاد و ولد برای ما است، خداوند زاد و ولد ندارد که کسی بتواند بگوید خداوند جانشینی برای خود تعیین کرده است یا دیگری مرگ را برای خدا متصور شود.

 

 

أَنْتَ الَّذِي لَا ضِدَّ مَعَكَ فَيُعَانِدَكَ، وَ لَا عِدْلَ لَكَ فَيُكَاثِرَكَ، وَ لَا نِدَّ لَكَ فَيُعَارِضَكَ.(۲۰)
تو آنی که ضدی نداری تا با تو دشمنی کند و همانندی نداری تا با تو رقابت کند و نظیری نداری تا با تو به معارضه برخیزد.

(أَنْتَ الَّذِي لَا ضِدَّ مَعَكَ فَيُعَانِدَكَ):
اگر خدای دیگری وجود داشت، اطلاعاتی از او به ما می‌رسید. مثلاً از کفار طرفداری می‌کرد، یا کفار هم باید از خدایشان می‌خواستند که با این خدا بجنگد، ولی کفار هیچ‌گاه نتوانستند بگویند ما هم خدای خود را می خوانیم تا خدای شما را از میان بردارد.
(وَ لَا عِدْلَ لَكَ فَيُكَاثِرَكَ):
نه تنها خداوند ضِد ندارد، بلکه عِدل هم ندارد.
(وَ لَا نِدَّ لَكَ فَيُعَارِضَكَ):
نظیر هم ندارد تا بخواهد معارضه کند.
ما یک خدای احد و واحد داریم که تدبیر و تولی و اداره‌ی ما به دست اوست. اگر به مشکلی برخوردید به درگاه او پناه ببرید، اگر نعمتی به شما رسید از او تشکر کنید. خود را تنها به یک مبدأ که آن هم خداوند متعال است متوجه کنید. ما باید این امر را تمرین کنیم. مسلماً توجه به یک مبدأ بسیار آسان‌تر از توجه به صدها منبع است. حتی اگر از امام معصوم_علیه‌السلام_چیزی می‌خواهی، امام با شرط توجه به خدا می‌پذیرد. از فقدان پیامبر_صلی‌الله‌علیه‌وآله_و غیبت امام زمان_عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف_باید به خودِ خدا پناه برد (اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْكُو إِلَيْكَ فَقْدَ نَبِيِّنَا وَ غَيْبَةَ إِمَامِنَا) (تهذيب‏‌الأحكام/ ج۳/ ص۱۱۰)
اگر دستت خالی است، از خدا طلب رزق کن؛ اگر بیمار شدی، شفای خود را از خدا بخواه؛ بله، به پزشک مراجعه کن، با این دیدگاه که خدا شافی است.

 

أَنْتَ الَّذِي ابْتَدَأَ وَ اخْتَرَعَ وَ اسْتَحْدَثَ وَ ابْتَدَعَ وَ أَحْسَنَ صُنْعَ مَا صَنَعَ‏.(۲۱)
تو آنی که اغاز نمودی و اختراع کردی و پدید آوردی و بدون الگو آفریدی و آنچه ساختی، نیکو ساختی.

(أَنْتَ الَّذِي ابْتَدَأَ):
امام سجاد_علیه‌السلام_مبدأ را نشان می‌دهد؛ اگر انسان مبدأ را درک کند، اعتقادش به معاد به درستی شکل می‌گیرد. اگر قبول کردید شروع کار با خداست و منبع فیض خودِ خداوند است، همه‌ی مسائل را برای خود حل کرده‌اید.
(وَ اخْتَرَعَ):
اختراع انسان‌ها وابسته به مخلوقات خداوند متعال است. انار اختراع است یا ابزاری که انسان می‌سازد؟ آیا خلقت آدم و صوت و شامه و حافظه اختراع نیست؟ اگر حافظه و عقل و شعور نبود، مگر انسان می‌توانست چیزی اختراع کند؟ چرا گاو اختراعی نمی‌کند؟ تمام شیمی‌دان‌های دنیا نمی‌توانند عسل تولید کنند! اختراع به دست خداست. نکته‌ی مهم این است که اگر کسی نعمتی به شما داد، از او تشکر کنید ولی همان موقع توجه داشته باشید که شکر واقعی قلبی از آنِ خداست. این فرد نباید برای شما خیلی بزرگ شود، باید به اندازه‌ی خودش از او تشکر کرد و تشکر واقعی را از خداوند به جا آورد. ورای اختراعات را ببینید، اول خدا را ببینید و سپس آن اختراع را. این مطالب را باید در منبرها به مردم گفت، چرا که خیلی‌ها به این امر توجه ندارند. گاهی علم و تکنولوژی را در مقابل دین رواج می‌دهند و برای علم، عظمت و ابهت قائل می‌شوند. باید یادآوری کرد که مغزی که به این علم دست می‌یابد، آفریده‌ی خداست.
(وَ اسْتَحْدَثَ):
آفرینش خداوند احداث است. کدام یک از آفرینش‌های خداوند قبل از این موجود بوده‌اند؟ در صورتی که اختراع انسان این‌طور نیست؛ هلی‌کوپتر را با الگوبرداری از سنجاقک ساختند و از سقوط سیب جاذبه را کشف کردند.
(وَ ابْتَدَعَ):
آفرینش خداوند ابداع است. الگو و نمونه‌ای نداشته است. ما در یک کلمه می‌گوییم «الله»، ولی چه صفات عجیب و عظیمی در خداوند متعال جمع شده است!
(وَ أَحْسَنَ صُنْعَ مَا صَنَعَ‏):
هر چیزی که خداوند متعال خلق نموده است، بهترین است. خورشید را ببینید! انسان آهن و ساختمان می‌سازد که بعد از سی سال فرسوده می‌شود. خداوند انسانی را خلق می‌کند که در هشتاد سالگی ورزشکار است و با وجودی که نابیناست، خیاطی می‌کند! این‌ها قدرت‌نمایی خداست. ذکر (سبحان‌الله) را فراوان بگویید؛ منزه است خدا، یعنی هیچ‌چیز جای خدا را نمی‌گیرد.

 

 

سُبْحَانَكَ مَا أَجَلَّ شَأْنَكَ وَ أَسْنَى فِي الْأَمَاكِنِ مَكَانَكَ وَ أَصْدَعَ بِالْحَقِّ فُرْقَانَكَ‏.(۲۲)
پاک و منزهی! چه والاست شأن تو و بلند است جایگاه تو در میان جایگاه‌ها و چه هویدا کننده‌ی حق است فرقان تو.

(سُبْحَانَكَ مَا أَجَلَّ شَأْنَكَ):
چه جایگاهی است جایگاه خداوند متعال! به بخش‌هایی از خلقت انسان توجه کنید؛ مثلاً انگشت، ناخن، مو و … . چه حکمتی در آفرینش هر کدام از این بخش‌ها نهفته است. اگر کف دست انسان با مو پوشیده شده بود چه می‌شد؟ چه‌قدر کار کردن انسان مشکل می‌شد! این حکمت خداست که پوست کف دست ما را طوری آفرید که بتواند نرمی و زبری را درک کند. در برنامه‌ای تلویزیونی شخصی باید ۲۶۰ نوع چای را تست می‌کرد و مرغوب‌ترین آن‌ها را انتخاب می‌کرد. ذائقه‌ی او ۲۶۰ نوع چای را تشخیص داده بود؛ این قدرت خداست. چشمان ما رنگ‌های متفاوت را تشخیص می‌دهند. اگر قرار بود چشمان ما هم مثل عینک در مکان‌های مرطوب بخار بگیرند چه‌قدر کار ما مشکل می‌شد! یا اگر چشم مانند دوربین نیاز به تنظیم دور و نزدیک داشت و قدرت انطباق در آن وجود نداشت، زندگی انسان چه‌قدر تحت تأثیر قرار می‌گرفت!
(وَ أَسْنَى فِي الْأَمَاكِنِ مَكَانَكَ وَ أَصْدَعَ بِالْحَقِّ فُرْقَانَكَ‏):
خداوندا! چه زیبا با خدایی خود همه‌ی خدایان دروغین را کنار می‌زنی و حقانیت خود را ثابت می‌کنی. اگر خودِ خداوند به میدان نمی‌آمد، حق این‌قدر ثابت نمی‌شد. خداوند متعال در هر چیزی حقانیت خود را اثبات کرده است.

 

 

سُبْحَانَكَ مِنْ لَطِيفٍ مَا أَلْطَفَكَ وَ رَءُوفٍ مَا أَرْأَفَكَ وَ حَكِيمٍ مَا أَعْرَفَك.(۲۳)
پاک و منزهی ای لطیفی که احسانت چه بسیار است و ای رئوفی که رأفتت چه فراوان است و ای حکیمی که دانشت چه بسیار است.

(سُبْحَانَكَ مِنْ لَطِيفٍ مَا أَلْطَفَكَ وَ رَءُوفٍ مَا أَرْأَفَكَ):
این ظلم ما به خداست که خداوند را دور از دسترس می‌بینیم، در حالی که خداوند در کنار ماست، حال ما را می‌فهمد، نیاز ما را بهتر از ما می‌داند، به همین دلیل است که کف دست ما مو ندارد، چشمان ما قدرت تطبیق دارد و … . خداوند می‌داند که ما به رأفت نیاز داریم. اگر خداوند بین مردم نباشد، رأفتی باقی نمی‌ماند. خداوند دائماً در حال رسیدگی به ماست با وجود این‌که ما به خدا بی‌اعتنا هستیم، به او پشت کرده‌ایم. اگر ما به الطاف خداوند پاسخ می‌دادیم، زندگی‌مان طور دیگری می‌شد. فکر کنید اگر یک هفته دهان ما خشک می‌شد، چه می‌کردیم! تفاوت زندگی روزانه‌ی انسان ثابت می‌کند که خدا هست. اگر خدایی نبود زندگی انسان مثل سنگ می‌شد و هیچ تغییری نمی‌کرد.
انسان در هر جایگاهی که قرار می‌گیرد، لطف خداوند به انسان متناسب با آن جایگاه است. وقتی انسان در جایگاه توبه قرار می‌گیرد، خداوند به طور خاصی به او عنایت می‌کند، در جایگاه علم طور دیگری، در جایگاه سخاوت هم به طرز دیگری. اگر انسان در جایگاه ظلم قرار بگیرد خداوند طوری با او برخورد می‌کند که از ظلم برگردد. انسان به هر صفتی یک عکس‌العمل از خدا دریافت می‌کند که این نشانه‌ی حیّ بودن خداوند است. با این‌که همه‌چیز در قبضه‌ی قدرت خداوند است، او کسی که خدایی‌اش را نپذیرفته، تار و مار نمی‌کند، بلکه به او مهلت می‌دهد.
(وَ حَكِيمٍ مَا أَعْرَفَك):
دایره‌ی ذهنی ما احاطه‌ای به حکمت خداوند ندارد، تنها می‌توانیم کلام امام_علیه‌السلام_را بگوییم که (وَ حَكِيمٍ مَا أَعْرَفَك).