قرار گرفتن تحت تربیت اهلبیت_علیهم السلام_
بسم الله الرحمن الرحیم
ما برای اینکه تحت تربیت و تأثیر خاص پروردگار و ائمهمعصومین_علیهمالسلام_قرار بگیریم، حضرات معصومین_صلواتاللهعلیهماجمعین_آنچه را که به عنوان کلید و تعیینکنندهی راه احتیاج بوده است را در اختیار ما قرار دادند و هر آنچه را که مضر بوده و مسیر ما را تغییر میداده به ما هشدار دادند.
اینجا چیزی که باقی میمانند این است که فهم کلام اهلبیت_علیهمالسلام_همینجوری حاصل نمیشود. خواندن روزنامه نیست که کسی فکر کند من روزنامه را میخوانم و میفهمم .کلام بلند خداوند برای فکرهای متفاوت عمیق است؛ عالیترین فکر تا پایینترین فکر باید از آن چیز بفهمد،عمق و بحث دارد. به معنای فهم خودش این است که یک ابزار خاص به نام فقهالحدیث را بخواهد؛ شما باید مسلح به فقه حدیث باشید، این یعنی چی؟! یعنی کلام خدا و کلام معصوم_علیهالسلام_را بفهمی.
فقهالحدیث همینجوری گیر آدم نمیآید؛
اول سنخیت لازم دارد که همسنخ و همافق معصوم بشوم که حرف معصوم_علیهالسلام_را بفهمم، و وقتی همافق میشوم که آنچه معصوم_علیهالسلام_در وجود خودش ایجاد کرده، من هم در وجود خودم ایجاد کنم و آن تقواست که خدا برای معصوم_علیهالسلام_ایجاد کرده است.
(لا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ) (واقعه/۷۹)؛
به کلمات دست پیدا نمیکنند و معنای آن برای آنها حاصل نمیشود مگر اینکه طهارت پیدا کنند. دقت بفرمایید! این در فهم کلامشان هست؛ ما میخواهیم تو زندگی اهلبیت_علیهمالسلام_زندگی کنیم، مراوده داشته باشیم، با معصوم_علیهالسلام_حرف بزنیم، بدهبستان داشته باشیم.
ما میخواهیم خودمان را به معصوم_علیهالسلام_بسپاریم تا تربیتمان کنند و عهدهدار کار ما در زندگی بشوند و ما میخواهیم که زینت معصوم_علیهالسلام_شویم. اینها همینجوری حاصل نمیشود و شرایط خودش را میخواهد. نمیشود که انسان با هر حال و هوا و هر عملی وارد حوزهی معصوم_علیهالسلام_شود و بخواهد از معصوم_علیهالسلام_استفاده و بهرهبرداری کنند.
معصومین_علیهمالسلام_در پذیرش و انتقال برکات خودشان خیلی دقیق هستند؛
دقت بفرمایید! امام_علیهالسلام_چیزی دارد که اختصاصی او است و خدا به او داده است.
به هیچ پیغمبر و مؤمنی نداده و اگر هم پیغمبری این را دارد به خاطر این است که اول امام است بعد پیغمبر.
مانند حضرت ابراهیم_علیهالسلام_و رسول گرامی اسلام_صلیاللهعلیهوآله_.
اگر ما تحت تأثیر آن خصوصیتی که معصوم_علیهالسلام_دارد قرار بگیریم هیچ چیز در ما باقی نمیماند؛
هیچ کاستی و نقصان نیست مگر اینکه معصوم_علیهالسلام_میتواند ببیند و باور کند.
ما یک خلق جعل، و یک امر داریم؛
به این سه کلمه دقت کنید! خلقت آن است که خدایمتعال در عالم هستی دارد انجام میدهند؛ خصوصیت خلقت این است که قابل تغییر است و زمان و مکان روی آن اثر ندارد، حادث است با یک شرایط خاصی وجود دارد و با یک شرایط خاصی وجود ندارد اگر قرار شد خدا به شما یک پول یا یک نعمتی را برساند از طریق خلقش، از طریق جعلش، شرایط خاص خودش را میخواهد؛ یعنی شما حتما باید آن مسیری را که از لحاظ قانون تعیین شده است را ببرید و در آن مسیر این عنایت شامل شما بشود. ولی خدا به معصوم_علیهالسلام_امر داده؛
(وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا) ( انبیاء/۷۳)؛
ما برای شما ائمه_علیهمالسلام_را قرار دادیم. یک چیزی به شما دادیم، امر چیست؟
یعنی مهم نیست تو کی هستی! از کاه، کوه درست میکند و از کوه، کاه. مهم نیست تو سواد داری یا نداری! او سواد را در وجود تو ایجاد میکند. مهم نیست تو تا حالا نماز شب نخواندی! یک شبه تو را نماز شب خوان میکند. مهم نیست شما نقص دارید تا الان هم ناقص آمدی! یک شبه جبران میکند. این خصوصیت فقط مال امام_علیهالسلام_است. وقتی به انبیاء_علیهمالسلام_میرسد؛
(وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ) (ابراهیم/۴)؛
ما انبیاء_علیهمالسلام_را برای چه کاری فرستادیم؟ امضاکنند، بشارت دهند و راه و چاه را بگویند؛ تمام شد. انبیاء_علیهمالسلام_جز این، کاری ندارند. ولی کار امام_علیهالسلام_این نیست! امام_علیهالسلام_مستقیما دستگیری میکند و همهی ما را به مطلوب میرساند. این خیلی عجیب است که امام_علیهالسلام_این قدرت را دارد و به همین دلیل است که ظرف امامت ظرفی است که پیغمبرش به آن محتاج است.
جان عالم به فدای امیرالمؤمنین_علیهالسلام_، ایشان فرمودند: من با همهی پیغمبرها بودهام و از همهی آنها باطناً دستگیری کردم ولی به رسولگرامی اسلام_صلیاللهعلیهوآله_چون مقام امامت داشت ظاهراً و آشکاراَ کمکش کردم؛ معنایش این است که من کمک مؤمنین میکنم و با آنها هستم. یعنی اگر شما یک یاعلی از روی صدق گفتی امیرالمؤمنین_علیهالسلام_آنجا حاضر است که کار شما چیست؟ منتها ما شأنیت دیدن و شنیدن نداریم. امام_علیهالسلام_حاضر است؛
یا قاهر العدو؛ ذکرهایی گفته شده که اگر زمانی با دشمن یا با کسی مشکل داشتید نام مبارک حضرت امیر_علیهالسلام_را ببرید، حضرت حاضر میشوند و کمکتان میکنند؛ یعنی امام یک وظیفه و یک حالت همراهی با ما دارد. لذا در قیامت هم میآیند و همراه و شفیع مامیشوند؛ یعنی همینطور که ما میرویم، ملک و فرشته، وقتی امام حسین_علیهالسلام_را کنار ما میبینند دیگر حرفی نمیزنند. مثل اینکه شما کارت دعوت به یک مجلس را دارید شما را چطور میشناسند؟ یک نفر همراه شماست میگویی آقا این هم با من است.
شفاعت یعنی همین. اینکه میشود با یک جلسه امام حسین_علیهالسلام_با حسین آشتی کرد و تا آخر رفت، مال این است که خدا
این را جز به حسین_علیهالسلام_به کسی عطا نفرموده لذا ببینید امام بین من و شما نیست ولی هیچ پیغمبری به اندازهی امام عصر طرفدار نداشت؛
الان مردم با اینکه امام عصر_علیهالسلام_را ندیدند اما ایشان را قبول دارند و یابنالحسن میگویند و دنبالش میروند.
پیغمبران با اینکه معجزه داشتند و هر روز هم مردم این معجزات و شکست دشمن را میدیدند اما دنبال پیغمبر راه نمیافتادند! چرا؟ چون قدرت پیغمبر فقط همین بود که راه را نشان دهد و پیغمبری که قدرت امامت را داشت از عهدهی این کار برمیآمد. لذا قدرت حضرت الان اینجوری هست. راه باز و مسیر هموار است.
ما امشب با دوستان یک جایی از همین نزدیکیهای شما بودیم، آقایی در رابطه با امام حسین_علیهالسلام_جریانی را برای من نقل کرد؛ چطور امام حسین_علیهالسلام_دستگیری میکنند و یک نفر را نگه میدارند و دیگری را چطور پسش میدهند!
ایشان میگفت من هر سال، گوسالهای برای دم و دستگاه اباعبدالله_علیهالسلام_نذر کرده بودم. یک گوساله داشتم که برای من خیلی پول بود گفتم امسال، این را نمیدهم و نگهش میدارم و یک گوسالهی دیگر خریدم که آن را به جایش برای سیدالشهدا_علیهالسلام_بدهم، دو سه روز مانده به جریان تاسوعا دیدم که گوساله صداهایی از خودش در میآورد و کور شده!
به خودم نهیب زدم که باید من این را میدادم و تصمیم من اشتباه بود که گفتم این را نمیدهم. گفتم یا اباعبدالله! همین گوساله را ذبح میکنم؛ موقعی که گوساله را برای ذبح میبردند دیدم که چشمش برگشت!
یک گوساله!
جریان چیست؟
امام حسین_علیهالسلام_میخواهند این آقا در تمامیتی که برایش داده از آن برنگردد، چون سالهای پیش که گوساله یا گوسفند برای امام حسین_علیهالسلام_داده امسال هم بیاید و یک هدایت درونی بشود.
آن آقای نجار گفت که آقا امسال دیگر روی ما در دمودستگاه امام حسین_علیهالسلام_حساب باز نکنید، ما نیستیم، بعد از ۵ _۶ روز آمد گفت که عذرخواهی میکنم و به امام حسین_علیهالسلام_هم گفتم آقا معذرت میخواهم! امسال دو برابر کمک میکنم! گفتم چرا؟! گفت یک چک ۵_۶ میلیونی که رفته بود و سوخته شده بود به ما برگشت.
ببین چهجوری امام، هر کس را در کلاس خودش هدایت میکند و راه میبرد. به چه دلیل این را من به شما میگویم؟ شما را امشب میخواهم جایی ببرم که بگویم امامتان پیشتان است. اینقدر به معنی اینکه امام زمان_علیهالسلام_در جمکران و مدینه است یابنالحسن نکنید! این بدترین حرف است! امام عصر حاضر است و صدای شما نه به صورت این صوت، بلکه خیلی واضحتر از آنچه که هست بر او حاضر است
الان چقدر امام_علیهالسلام_را نمیبینیم! نگاهمان تا جایی است که جبرئیل میگوید دیگر از اینجا به بعد نمیتوانم بیایم! اما امام از اینجا دارد آنجا را میبینند!
حضرت را در حالی دیده بودند که نشسته بودند روی یک صندلی و با چشم راستشان عوالم بالا راکنترل میکردند و ظاهراً با چشم چپشان اهل زمین را اداره میکردند!
چطور ما نمیفهمیم؟!
به امام رضا_علیهالسلام_گفته شده: یابنرسولالله! مادعای توسل میخوانیم، سلام میدهیم و به مشهد میآییم، آیا صدای ما به شما میرسد؟ حضرت فرمود: حکایت شما مثل درهم کف دست ماست، شما چه میگویید! چطور به پولی که الان کف دستتان است اشراف دارید.
(بِنَا فَتَحَ اَللَّهُ وَ بِنَا خَتَمَ اَللَّهُ) (بحارالانوار/ج۲۶/ص۲۵۹)؛
ما باز میکنیم،
حتی برای انبیاء_علیهمالسلام_، ما باز میکردیم میبستیم.
حضرت موسی_علیهالسلام_زمانی که به او وعده داده شد اگر اینها دنبالت آمدند عصا را به دریا بزن و دریا شکاف برمیدارد، فکر کرد که همه چیز در عصای اوست! حالا خدا به موسی_علیهالسلام_میخواهد بگوید که نه بابا! این خبرها نیست، عصا هم چوبدستی است. اینها دنبالشان میکردند با فاصلهی کمی به حضرت موسی_علیهالسلام_داشتند میرسیدند، حضرت موسی_علیهالسلام_دستپاچه شد و گفت پس وعده چی شد و چرا دریا شکاف برنداشت ؟! خبر آمد موسی! شرط یادت رفته! یادش افتاد که شرط این بود که باید ما و دریا را به پنجتن قسم دهی تا باز شود والا دریا بسته است.
مقام ائمه_علیهمالسلام_را به موسی یاد میدهند، برای او کلاس میگذارند. خدا برای موسی_علیهالسلام_در مورد مهدی_عجلاللهتعالیفرجهالشریف_صحبت کرد، او طمع کرد و گفت: خدایا! میشود من مهدی باشم؟ جواب آمد یاموسی! اصلا فکرش هم نکن. پیغمبران هرچه داشتند مال اوست، آن وقت اگر این امام را با خودت ببینی متوجه میشوی که از تو به خودت، نزدیکتر است.
یک موقع نگویید که چرا (ایّاکَ نَعْبُدُ) برای این آمد یا چه را حمد را انتخاب کرد که در نماز بخوانیم! چرا در ذکر نماز امام زمان_علیهالسلام_است! چرا باید صد بار (ایّاک نَعْبُد و ایّاکَ نَسْتَعین) بگوییم؟ میخواستند شما همینجوری یک ذکر را بگویید؟! نه!
در کاف (ایّاکَ) یک چیزی هست؛ یعنی خدا را نزدیک بگیر. وقتی با یک آقایی صحبت میکنیم و میگیم حال شما خوب است این یعنی این آقا جلوی من است، به او مخاطب میگویند. (اِیّاکَ نَعْبُدُ) یعنی من تو را میپرستم، خدایی که نزدیک من است اما من هی دورش میکنم. این دور کردن کار دست ما داده است، ولی شیطان را نزدیک کردیم. باید یک جابهجایی بکنیم؛ شیطان را دور کنیم.
(اَعُوذبالله) به خدا پناه میبرم و خدا را به خودم نزدیک میبینم از شیطان.
امام عصر_علیهالسلام_هیچ مانع و حائلی بین ما و خودش ندارد؛ دیوار و صدای من و تو حائل نیست. اگر حائلیم، فکرمان غلط است که میگوییم حائلیم لذا زمانی که آن خبر میرسد ارتباط برقرار میشود و نشاط میآید و میبینید نزدیک است. زمانی که به حرم امام رضا_علیهالسلام_داخل میشوید، لحظاتی که در حرم امام رضا_علیهالسلام_هستید همان تأثیر امامت روی شما هست. لذا از حرم بیرون میآیی میبینی مثل آدمی هستی که خالی شده ….
امام این را از ما میخواهد؛
یعنی باید کاری کنیم که این سنخیت حفظ بشود.
چیزهایی هست که ما را به امام نزدیک و دور میکند؛ دقت بفرمایید! این را میخواهیم یک مقدار باز کنم، فقط امام باید مرد غیبمان باشد، شما باید همهی کارهایت را با حضرت حل کنید و با هیچ کس دیگری نمیتوانید.
حتی به شما بگویم که زمانی که خدمت امام رضا_علیهالسلام_تشریف میبرید حضرت خودش کاری برای شما نمیکند بلکه دعای حضرت باعث میشود که از دست مبارک امام عصر_علیهالسلام_حاجتت را بگیری و برآورده شود. چون امام هر زمان، همه کاره است و هر جا شما میروید به واسطه ایشان است.
شما اگر یک دانه سیب خریدید بدانید که این سیب بدون اجازه حضرت به اینجا نرسیده، این را به خودت تلقین کن، تمام عالم هستی در ید قدرت ایشان است. به عنوان مؤمن به شما میگویم که خیالتان از تهاجم فرهنگی راحت باشد، هیچکس نمیتواند روی بچههای ما تأثیر بگذارد مگر اینکه نطفهاش مشکل داشته باشد. اعضاء و جوارحمان دست خودمان است ولی قلبمان در اختیار امام است و دست خودمان نیست. لذا یک موقع میبینید بیخودی ناراحتید، چی شده که ناراحتیم؟ چون قلبت را خوب نگه داشتی، با حزن حضرت، تو هم محزون میشوی، ما خودمان را وابسته به حضرت میدانیم.
چرا امام صادق_علیهالسلام_فرمود:
(کونُوا لَنا زَيْناً وَ لا تَکونُوا عَلَيْنا شَيْناً)؛
زینت ما باشید نه باعث ملامت و سرزنش ما.
(بحارالانوار/ج۵۶/ص۱۵۱)
چه ارتباطی بین ما هست!
گوشواره در گوش دختر خانم برایش زینت است، یک رابطه است؛
چرا حضرت فرمود: شما زینت ما باشید؟ ببین رابطه چقدر نزدیک است!
حضرت چرا فرمود:
(اَللّهُمَّ اِنَّ شیعَتَنا مِنّا خُلِقُوا مِنْ فاضِل طینَتِنا وَ عَجِنُوا بِماءِ وِلایَتِنا)
پروردگارا، شیعیان ما از ما هستند، از زیادی گِلِ ما خلق شدهاند و به آب ولایت ما عجین گشتهاند. (بحارالانوار/ج۵/ص۳۰۲)؛
حضرت مرتب دارد این را به ما حالی میکند که شما مال خودتان نیستید، مال ما هستید از زیادی گل ما آفریده شدید و هستید.
از حضرت سؤال شد که امام حسین_علیهالسلام_کجا دفن هستند؟ خدا قبر مبارک سیدالشهدا_علیهالسلام_را در قلب شیعیان و محبین حضرت قرار داده است!
این حرف خیلی حرف عجیبی است! نشانهاش هم این است که اگر امام حسین_علیهالسلام_اینجا نباشد شما به این آسانی و با یک یاحسین نمیتوانی اتصال برقرار کنی.
حضرت فرمود : شیعیان ما را با سه یا حسین امتحان کنید.
جلوی آنها سه یا حسین بگو ببین چطور منقلب میشوند! سه یا حسین با توجه بگو، منقلب میشوند، ببین وابستگی ما چقدر زیاد است؟!پول، دنیا، کدام؟!
لذا یک سال دشمن کار میکند،زمانی که محرم میرسد اول سال قمری همان بچهها که این همه روی آنها کار شده بود بیرون میآیند و حسینحسین میگویند. چی شد؟! اینها که میخواستند اینجا را تصرف کنند! چشم و دست اینها قابل تغییر است ولی قلب آنها نه!
ناراحتی دشمن از این است و همین جریان حسین_علیهالسلام_.
امام حسین_علیهالسلام_به همهی کشورها سرایت کرده است. حرف بیست سال پیش شما را الان، بحرین و قطر دارد میزند و خطری که اینها احساس میکنند این است که میگویند سفارت آمریکا را باید جمع کرد و با آنها قطع رابطه کرد، سفارت اسرائیل هم باید از ایجا برود و در کشورهای اسلامی نباشد. همان حرفی که بچههای ما بیست سال پیش زدند. چی شد که این قضیه اتفاق افتاد و منتقل شد؟! این را ما باید نگه داریم.
جوهرهی قلبمان را با هیچ معامله نمیکنیم، ممکن است چشم و دستم آلوده شود؛ چون شیطان قسم خورده و باید این کار را بکند وخدا هم به او اجازه داده دست و چشم و پای مرا آلوده میکند، دهان مرا نجس میکند ولی محال است به قلب من برسد چون در قلب من قضیه حسین_علیهالسلام_است و امام حسین_علیهالسلام_قلب مرا گرفته است.
حضرت فرمود: حکایت شما، حکایت زنبور عسل است؛ ما را به زنبور عسل مثال زدند، حضرت فرمود: اگر حیوانات میدانستند در وجود زنبور عسل، عسل هست، نسل زنبور عسل از بین میرفت چون حیوانات میخوردند و طمع میکردند و دیگر نسل زنبور عسل نمیماند. خداوند قوارهی زنبور عسل را طوری قرار داد که اصلا حیوانات احتمال نمیدهند که زنبور با این نیش و ویزویز کردنها، یک چنین چیزی باشد!
خدای متعال محبت ما را در وجود شما ریخته و مخفی کرده، لذا وقتی از بیرون نگاه میکنند، میبینند که اینها نظمپذیر نیستند و میگویند اینها را ول کنید! و جوری اینها را قرار دادند که طمع نکنند؛
حضرت فرمود: دشمنان ما اگر میفهمیدند در وجود شما چنین چیزی هست یک نفر از شماها را سالم نمیگذاشتند.
چرا در هر دورهای پنجاه مرجع به وجود میآید؟ خدا میخواهد رد گم کند. چون اگر یک نفر مرجع میشد، میفهمیدند شما نظامیافته، دارید یک کاری میکنید و یک نفرتان را سالم نمیگذاشتند. اختلاف امت رحمت است، یک جوری بهمریختگی ظاهری درست کرده ولی نتیجهی کار بهمریختگی نیست.
شما در یک ماشین میبینید که موتور و شمع و بنزین هر کدام دارند یک کار انجام میدهند اما نتیجه این است که این ماشین دارد حرکت میکند. در نظاماسلامی هم همین را گفتند.
آقای شوارد نادزه و بقیه هم که آمدند این را گفتند که ما رفتیم خدمت رهبری دیدیم یک چیزی میگوید، رفتیم خدمت ریئسجمهور، رئیس مجلس، هر کدام یک چیزی گفتند، بعد میبینیم که این مملکت دارد اداره میشود و نفهمیدیم چه کسی و چطوری دارد اداره میکند!؟
نکتهاش همین است، نمیتوانی هم بفهمی!
مقام معظم رهبری_مدظلهالعالی_فرمودند: کس دیگری ما را دارد اداره میکند
همه چیز سر جایش است پس چرا شیرین نیست؟ من دستم را از دست حضرت درآوردم، دوستی حضرت را میخواهم ولی ولایت حضرت را نمیخواهم و نمیخواهم حضرت سرپرست خانه ما بشود،
چهجوری نمیخواهم؟! اینکه دوستی حضرت را قبول دارم ولی میگویم نه! خواهشا در منزل ما دخالت نفرمایید و سرپرستیاش را قبول نمیکنم!
یا صاحبالزمان! من شما را دوست دارم ولی کاری به من نداشته باش!
حضرت میفرمایند: نبی خاتم احکام را گفتند و همه گفتند که دروغ، حرام است؛
شما دروغ نگو! با دروغ نگفتن باعث میشوی ولایت ما پابرجا بماند. اما من میگویم آقا اجازه بده هم شما را دوست داشته باشیم وهم دروغ بگویم! با دروغ گفتن دوستی با حضرت به هم میخورد. تمام شد. و حضرت دیگر سرپرستی ما را به عهده نمیگیرد و میرود.
زن اگر احترام شوهرش را نگه ندارد حضرت از این زن ولایتش را برمیدارد و قطع میشود. با اهانت به یک عالم، ولایت و سرپرستی قطع میشود؛ یعنی حضرت ولایتش را برمیدارد و میگوید برو خودت زندگی کن.
ما قرار است تحت تربیت ولایی باشیم. راست و حسینی به شما بگویم که البته خودم را میگویم، تحت تربیت ولایی نیستیم، چون میبینم کسانی را که تحت تربیت ولایت هستند، زندگیشان چهجوری هست.
وصلیاللهعلیمحمدوآله.