qadiriye.ir

نشریه ی غدیریه-بیانات استاد الهی

فراز ۳-۱ما در این دنیایی که زندگی می‌کنیم نیاز داریم برای خودمان قدرت ایجاد کرده و صاحب قدرت شویم، توان و نیرو داشته باشیم: (وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ)(انفال/۶۰) اگر شما قدرت و قوت نداشته باشید در حوادث و در فراز و نشیب‌های زندگی کم خواهید آورد. اوضاع زندگی و اقتصاد خفه‌ کننده، بر انسان فشار وارد می‌کند. مسائل پیرامون انسان بر وفق مراد نیست و انسان خود را درتنگنا می‌بیند. زن و فرزند با او همراه نیستند و فکرش مسیر طبیعی را طی نمی‌کند. انسان ضعف دارد و ضعیف خلق شده است، باید دنبال قدرت باشد و در خودش قدرت ایجاد کند. همه‌ی این مقدمه، ایجاب می‌کند که ما قدرتی مثل خدا را پشتیبان خودمان قرار بدهیم. خدا را برای خودمان نگه داریم؛
(اتَّقُوا اللَّهَ)(آل عمران/۱۰۲)،
وقتی خدا با ما باشد، اراده‌ی ما یک اراده‌ی دیگر است و حفاظت از ما یک حفاظت دیگر است. مورچه را ببینید، مورچه با اراده‌ی خدا در حال زندگی کردن است، ما تصور می‌کنیم مورچه فقط در زیر دست و پاست، در حالی که اینگونه نیست و مورچه هم احساس قدرت می‌کند و با نشاط است، نشاط را از نظمی که در انجام کارهایش دارد ، می‌توان فهمید. پس ما به ایجاد قدرت احتیاج داریم و این احتیاج را امام سجاد_علیه‌السلام_ چقدر زیبا بیان می‌کنند؛

يَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَكَارِهِ، وَ يَا مَنْ يَفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ، وَ يَا مَنْ يُلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلَى رَوْحِ الْفَرَجِ.(۱)
ای آنکه گره مشکلات به دست تو گشوده می‌شود، و ای آنکه شدت سختی‌ها به لطفت فرو می‌کاهد، و ای کسی که راه خروج از ناگواری‌ها از او در خواست می‌شود.

(يَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَكَارِهِ):
ای کسی که گره‌ها را می‌توانی باز کنی! گره‌های پیچ در پیچ ما را چگونه می‌توان باز نمود؟ در همین جمهوری اسلامی به پیچیدگی گره‌ها نگاه کنید! گره‌های کور! آیا ما منابع کمی داریم؟! نه! اما آثار فلاکت در حدی است که گویی چیزی از منابع طبیعی نداریم، گره است! آمار طلاق را در جامعه ببینید! این گره است. این فشار آنقدر زیاد خواهد شد که دریابیم باید خدا را صدا کنیم نه اینکه فقط چرتکه بیندازیم و آمار بدهیم.
رسول خداست، نشسته است، یک خراش خیلی کوچک بر دست مبارکشان است، نگاه می‌کنند و گریه می‌کنند که خدایا این زخم‌ها چه وقت خوب می‌شود؟! خداوندا نکند این زخم برایم مشکل‌ساز شود؟! خدایا عافیت عطا کن! و همچنان اشک از سر و صورتشان روان است. اصحاب می‌پرسند یا رسول الله مگر شمشیر به شما اصابت کرده است که اینگونه آه و ناله می‌کنید! حضرت_صلی‌الله‌علیه‌و‌آله_فرمودند: فرق ما با شما همین است، ما زخمی در این حد را طوری گریه می‌کنیم که گویی زخم شمشیر است! شما زخم شمشیر هم نسبت به آن بی‌اعتنا هستید و به در خانه‌ی خدا نمی‌روید. الان کسی سرفه‌ای می‌کند، فردا خلط می‌شود، پس فردا به دکتر مراجعه می‌کند و بعد از معاینه و مصرف دارو، بعد از چند هفته به او می‌گویند که شما به یک بیماری خطرناک مبتلا هستید؛ در این لحظه تازه به خاطرش می‌رسد که الان دیگر وقت رو کردن به خداست. خدایا… ، در ابتدا هم خیلی جدیتی ندارد چون باور نکرده‌است، مدتی بعد که بیماری‌اش جدی‌تر می‌شود، شروع می‌کند به گریه و زاری و جزع و فزع در خانه‌ی‌ خدا! همان ابتدا که فقط یک سرفه بود به در خانه‌ی خدا بیایید. به خدا بگویید! توسل گذاشته اند! راه گذاشته اند! گفته‌اند فلان دعا را بخوان گشایش خواهد شد، بین الطلوعین بیدار بمان تا ما گره از کارت باز کنیم، موسیقی و ترانه گوش ندهید، تا راه به رویتان باز شود، غیبت نکن تا سفره ات رنگین شود، بد مردم را نخواه تا دشمن‌هایت زیاد نشود.
(وَ يَا مَنْ يَفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ):
ای‌کسی که قادری شدائد را کم کنی تا فشارش این قدر زیاد نباشد. به نظر شما یک نوزاد در رحم، مشکلاتش بیشتر است یا ما که اینجا هستیم! آنجا که کثافات باید بخورد و اینجا که ما هستیم همه چیز طیبه موجود است! آنجا چطور خداوند این نوزاد را با عافیت رشد می‌دهد؟! این گندم و جویی که جوانه زده است مشکل دارد، یا آن موقع که در زیر فشار خاک بود؟! خدا چه طور رشدش داد و از آن فشار سنگ و خاک بیرونش آورد؟! از این جا به بعد رشدش نمی‌دهد؟! من هم خودم را اینطور فرض کنم. نگو خداوند جواب من را نمی‌دهد! مگر تو چه کسی هستی؟! من شدم خدا و او شده بنده‌ی من ؟
(أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَٰهَهُ هَوَاهُ)(جاثیه/۲۳)
چرا خدا جواب من را نمی‌دهد؟ تو کیستی؟ امیرالمومنین _علیه‌السلام_می‌‌فرماید:

خدایا! اگر من را جهنم هم ببری، باز می‌گویم دوستت دارم. یعنی جهنم را پذیرفت! نفرمود من آدم خوبی هستم! با این حال تو می‌آیی می‌گویی چرا خدا جواب من را نمی‌دهد؟! اصلا چرا خدا باید جواب تو را بدهد؟! ما به کدام صراط مستقیم هستیم که خدا جوابمان را بدهد؟ کدام حرف خدا روی زمین نمانده که خدا پاسخ ما را بدهد؟! کمی انسان کوتاه بیاید و مؤدب شود! صبح می‌گوید: (الْحَمْدُلِلّهِ رَبِّ العالَمِین)، و بعد از ظهر می‌گوید خدایا این چه کاری بود که کردی؟!
شخصی منزل ما آمده بود ، ناودان ما خراب بود و سقف چکه می‌کرد، گفتم: چند تا کلنگ بزن این را در آوریم. همین که آمد کلنگ بزند باران گرفت. رو کرد به آسمان و گفت خدایا الان وقت باران بود؟! کلنگ را از دستش گرفتم و گفتم التماس دعا و بفرما. تو مگر شلوار خودت را می‌توانی محکم ببندی؟ این سبیل‌ات را می‌توانی کاری کنی تا کج نباشد؟ راجع به خدا دارید صحبت می‌کنید! خیلی عادی شده! در این شبکه‌های اجتماعی ، اگر حرف لغوی راجع به خدا و اهل‌بیت_علیهم‌السلام_دیدید بی تفاوت نباشید، مسخره بازی‌ها را محکم بایستید! این موارد، ضعف ایمان می‌آورد.
(عَظُمَ الْخَالِقُ فِي أنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِي أَعْيُنِهِمْ)(نهج‌البلاغه/خ۱۹۳)
اصلا متوجه هستی چه می‌گویی؟ شما یک عظمت خورشید را نمی‌توانی درک کنی! این کهکشان را نمی‎توانی تصور کنی. در روایت آمده است که من خدا این را از وقتی خلق کرده‌ام یک بار دیگر نگاهش نکردم! اینقدر هیچ بوده است. عوالم دارد، عوالم وجود و پست‌ترین‌اش همین هست که ما در آن هستیم.
شخصی آمد خدمت حضرت و گفت آیا می‌توان کنه ائمه_علیهم السلام_ را فهمید؟ حضرت پاسخ دادند کنه یک مؤمن معمولی را نمی‌توان فهیمد! وجود یک مؤمن معمولی را نمی‌توان درک کرد!
(وَ يَا مَنْ يُلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلَى رَوْحِ الْفَرَجِ):
اگر خدا نباشد و خودش را اینگونه به شما معرفی نکرده بود به چه کسی می‌توانستی رو کنی و جزع و فزع کنی و بگویی خدایا نجاتم بده.
(فَإِذا رَكِبوا فِي الفُلكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخلِصينَ لَهُ الدّينَ)(عنکبوت/۶۵)
ما واقعا به این فشارها نیاز داریم، باید دستمان لای در باشد.
حضرت فرمود: اگر مریضی و فقر و در تعبیر دیگری فرمودند مرگ اگر نمی‌بود، حتی یک نفر خداوند را سجده نمی‌کرد! اگر ما ذره‌ای نترسیم و بی‌خیال باشیم که اتفاقی نخواهد افتاد، خداحافظی می‌کنیم که اصلا خدا کیست؟ خواهیم گفت ما خودمان می‌دانیم چگونه اداره کنیم. اینگونه نیست!
همه چیز در قبضه‌ی قدرت خداست. برای همین است که یک روز این طرف است و یک روز آن طرف. یک باد می‌فرستد، حالا شما اسمش را بگذار سونامی، اما همان باد است! با یک باد یک کشوری را، ناگهان یک منطقه را مثل اسباب بازی زیر و رو می‌کند. جبرئیل نقل می‌کند که ما وقتی خواستیم بر قوم لوط عذاب نازل کنیم ، منطقه‌ی لوط را فقط گرفتیم به گوشه‌ی بالمان و بردیم به آسمان هفتم و از آنجا به زمین افکندیم.
انسان باید در برابر خدا نگاهش درست باشد. برای همین است که در نماز می‌گوییم: (بسم الله الرحمن الرحیم) برای همین رکوع می‌خوانیم، می‌خواهیم بگوییم خدایا من عظمت تو را به اندازه‌ی خودم درک می‌کنم. برای همین است که خودمان را به سجده می‌اندازیم، این نباید عادت شود. باید هر بار که به سجده می‌روی متوجه باشی که ذلیل شده‌ای. حضرت فرمود: بین اذان و اقامه؛ اذان را که گفتید به سجده بروید و بگویید:
(رَبِّ، لَكَ سَجَدْتُ خاضِعاً خاشِعاً ذَلیلاً.)(فلاح السائل و نجاح المسائل/ص۱۵۲) بگذار دستانت را بگیرند. بفهمیم که دستگیری کردند تا آقای بروجردی، شد آقای بروجردی!
دست فرعون را رها کردند که آنگونه جزع و فزع می‌کرد. خداوند به فرعون چه اندازه مهلت داد؟! دیگر قابلیت نداشت. دست موسی را گرفت.
به اندازه‌ خودت موسی باش! یوسف باش! ته چاه افتاده‌ای؟! مگر نمی‌گویی من مشکل دارم، آیا حال و روز تو از یوسف بدتر است؟! خیلی عجیب است، از جبرئیل سؤال شد، آیا تا به حال جایی در دستورات خدا کم آورده‌ای؟ گفت آری چند جا کم آوردیم! من و برادرانم میکائیل چند جا کم آوردیم: یک مورد آنجایی بود که یوسف را لب چاه آوردند ، و رهایش کردند. اینجا که رهایش کردند، خداوند به ما گفت بگیریدش، و ما اینجا نتوانستیم خودمان را برسانیم و فرصت کم شد. فقط من توانستم یک صیحه بکشم و این مار و افعی‌هایی که درون چاه بود قبض روح شدند و خشکشان زد و یوسف روی اینها افتاد ، مثل یک بالش شدند و دیگر روی سنگ‌ها نیفتاد. اما تو که در چاهی که یوسف افتاده که نیستی! یوسف را در آورد، تو هم بگو تا تو را در آورد. مثل موسی‌بن‌جعفر علیه‌السلام بگو: ای خدایی که آن بذر را از زیر خروارها خاک بیرون آوردی و بچه را از رحم آنگونه نجات دادی! بگو به خدا! این زبان چرا در یک جایی که هیچ فایده‌ای ندارد مصرف شود؟! فقط پول موبایل می‌آید! دیگر حتی از هوا هم پول می‌گیرند!
کمی با خدا حرف بزن، بگو خدایا اوضاعم خراب شده و زندگی‌ام بهم خورده است. گریه‌ات را خدا ببیند، ملائکه ببینند.

ذَلَّتْ لِقُدْرَتِكَ الصِّعَابُ، وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِكَ الْأَسْبَابُ، وَ جَرَى بِقُدرَتِكَ الْقَضَاءُ، وَ مَضَتْ عَلَى إِرَادَتِكَ الْأَشْيَاءُ.(۲)
سختی‌ها و دشواری‌ها در برابر قدرت تو رام و ذلیلند و همه‌ی اسباب به لطف تو سبب گشته‌اند، وبا قدرت تو حکم و قضا جاری شد و بر اساس اراده‌ی تو اشیا به حرکت درآمده‌اند.

(ذَلَّتْ لِقُدْرَتِكَ الصِّعَابُ):
کدام سختی هست که نزد خدا خورد نشود؟
(وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِكَ الْأَسْبَابُ):
خدا سبب ساز است! چه کسی چه کاره است؟! ببینید الان آمریکا مشغول کره‌ی شمالی شد و اصلا خاورمیانه را فراموش کرد. خدا بلد است. دشمن تو را خداوند حواسش را پرت کرد، خدا می‌داند. اگر باز هم متوجه نشوند، طور دیگری خداوند به آنها خواهد فهماند. تو با خدا باش و خدایی کن.
دوستان به خصوص به خودم و شما عرض می‌کنم که روی اخلاص کار کنید الان اینجا آمدید ، برای چه آمدید؟! برای خدا کار کردن را امتحان کنید.
( نَفَسُ عَلِیٍّ أَفْضَلُ مِنْ عِبَادَةِ الثَّقَلَیْن)
یک نفس کشیدن حضرت علی_علیه‌السلام_ افضل از عبادت جن و انس است. ندا آمد در عرفات که یک گنه‌کاری است و قرار است وارد جهنم شود، یک چیز در جودش داشته است، حالا چه چیزی هست، ما نمی‌دانیم! قبل از وارد کردنش به جهنم، اجازه به او می‌دهند و می‌گویند برو در این عرصات و فریاد بزن، بگو کسی هست بار گناه‌های من را بخرد و واسطه شود؟ برو فریاد بزن! به او اجازه می‌دهند و در عرصات فریاد می‌زند! و در روایت دارد که امیرالمؤمنین_علیه‌السلام_ پاسخش را می‌دهد و می‌گوید من هستم.جمعیت زیادی هم از او طلبکارند، فراوان! اذیتشان کرده‌است. ولی حالا چه در وجودش داشته است که خداوند فرصت می‎‌دهد که امیرالمؤمنین_علیه‌السلام_ نجاتش دهد و بگوید من هستم، نمی‌دانیم. همه می‌آیند، همه‌ی کسانی که از او طلبکار هستند جمع می‌شوند. حضرت می‌فرماید: این را ببخشید، در مقابل از من هر چه بخواهید می‌دهم. این افراد آنجا ارزش‌ها را شناخته‌اند به حضرت عرض می‌کنند یا علی! یک چیز به ما بدهی، کافی است!
یا علی! ثواب یکی از نفس‌هایت را در آن لحظاتی که در بستر پیامبر_صلی‌الله‌علیه‌و‌آله_خوابیده بودی را به ما بدهی برای همه‌ی ما کافی است.
حضرت می‌فرماید: دادم؛
در روایت دارد که آنقدر از بهشت به اینها خیرات می‌رسد که این تعبیر را می‌آورند که مگر در بهشت چیز دیگری مانده، همه را که خداوند به ما داد.
در زندگی‎‌تان گیر کرده‌اید! امام زمان‌_علیه‌السلام_دارید. چرا دعای فرج را نمی‌خوانید؟! در روایت دارد که ظهر نشسته است و تعقیبات نماز ظهرش را می‎‌خو‌اند و مؤمن است، اما وقتی برمی‌خیزد تا نماز عصرش را بخواند، کافر می‌شود ،و منافق می‌گردد. الان ما در آن زمان هستیم. خیالت راحت نباشد ، خودت را به جمکران برسان و یک (اللّهُمَّ کُن لِوَلِیِّکَ الحُجَّةِ‌ابن‌ الْحَسَن) بخوان.
یک (یا اللّهُ یٰا رَحْمٰنُ یٰا رَحِیم یٰا مُقَلِّبَ القُلُوب ثَبِّتْ قَلْبی عَلٰی دِینِک) بخوان. نگو همه چیز سر جایش هست و ما هم الحمدلله خیلی کارهای مفید انجام می‌دهیم و پر توفیق هستیم. اینگونه نیست. در روایت دارد که مؤمن در غروب جمعه نه ایمانی در و جودش هست و نه کفری! خالی است. خدا بخواهد ایمان می‌ریزد و بخواهد کفر می‌ریزد. یعنی روزانه است و ربطی به اینکه دیروز من خوب بودم ، ندارد. امروز از خدا بخواهیم خوب باشیم. برای همین است که می‌بینید یک دفعه سر می‌خورید. نگویید چیزی نشده است، صبر کن تازه ابتدای کار است. خواهی دید که دیگر میلی به خواندن دعای کمیل نداری. علاقه‌مند می‌شوی شبکه‌ها را پی در پی مرور کنی، تازه اول کار است. دیدی دوست داری این چیزها را بخوانی، اولش است. دیدی میلت از حرم حضرت معصومه_سلام‌الله‌علیها_کمتر شده است، اولش است!
خانم! اگر دیدی از حجاب دیگر لذت نمیبری؟ اولش است! دیدی برای روضه بهانه می‌آوری که روضه زیاد شد! کل یک جلسه‌ی روضه مگر چقدر است؟ بلند شو و برو! اما اگر فلان حرام باشد، نه، هنوز کم است! عروسی که از اول تا آخر آن حرام است کم است. همین‌گونه آدم را می‌برند. خودتان تشخیص دهید. یک سرفه کردی، متوجه بشوی بیماری در راه است. اگر عطسه‌ات از سه تا بیشتر شد یعنی مریضی در حال آمدن است. اگر خمیازه زیاد می‌کشی یعنی اکسیژن خونت کم است. پس اینجا هم همین است. دیدی حال نماز صبح‌ را نداری ، بدان که خبری است و مریضی معنوی در حال آمدن است.
(وَ جَرَى بِقُدرَتِكَ الْقَضَاءُ):
کسی کاره‌ای نیست و قضا و قدر در دست خودش است.
(وَ مَضَتْ عَلَى إِرَادَتِكَ الْأَشْيَاء):
به اراده‌ی او اینجا هستیم همین یک ساعت پیش مریض بودیم. یک ساعت پیش اصلا قرار نبود اینجا باشیم.

فَهِىَ بِمَشِيَّتِكَ دُونَ قَوْلِكَ مُؤْتَمِرَةٌ، وَ بِإِرَادَتِكَ دُونَ نَهْيِكَ مُنْزَجِرَةٌ.(۳)
پس آنها طبق خواست تو بی آنکه نیاز به فرمانت باشد، فرمان بردارند و طبق اراده‌ی تو بی نیاز از نهی از کار باز می‌ایستند.

نه اینکه تو بگویی (کُنْ فَیَکُون)(بقره/۱۱۷) نه، مشیت تو این شد! آقا خدا خواست و شما مؤمن شدی حالا نخواهد نمی‌شوی، دائم به خدا بگو خدایا برایم بخواه. به امام زمان_علیه‌السلام_بگو به مادرت بگو دعایم کند. برو سجده، سجده رفتن که کار ندارد، مهر و قبله که لازم ندارد! برو سجده و شکر کن و بگو الحمدلله! بگو خدایا خوب جایی ما را آوردی، ممکن بود ما هم مثل بقیه شویم. ما چهارده معصوم _علیهم‌السلام_را پذیرفته‌ایم، ممنون تو هستیم خدا! ممنون دعاهای حضرت زهرا _سلام‌الله‌علیها_هستیم. ممنون آنهایی هستیم که رعایت ما را کردند و لقمه‌ی پاک به خانه آوردند.
(وَ بِإِرَادَتِكَ دُونَ نَهْيِكَ مُنْزَجِرَةٌ):
ببینید امام سجاد_علیه‌السلام_در حال آموزش دادن هستند. کارهایمان سخت شده است، خدا را بخوان. همین عده که اینجا نشسته‌ایم برای دفن همه‌ی بلاهای جمهوری اسلامی بس است. اگر واقعا خواسته‌ی ما یک خواست حقیقی از ته دل باشد و بدانیم خداست که همه‌ کاره‌ی عالم است همه‌ی بلاها از جمهوری اسلامی برداشته می‌شود. فردا صبح همه چیز عوض خواهد شد، بخواهید و بدانید این را به هرکسی نداده‌اند.