فراز5
«وَ جَعَلَ لِكُلِّ رُوحٍ مِنْهُمْ قُوتا مَعْلُوما مَقْسُوما مِنْ رِزْقِهِ، لا يَنْقُصُ مَنْ زَادَهُ نَاقِصٌ، وَ لا يَزِيدُ مَنْ نَقَصَ مِنْهُمْ زَائِدٌ» (دعای1/فراز5)
«و برای هر یک از آنان خوراکی معین و قسمت شده قرار داد. روزی هر کس را فراوان گرداند، احدی را توان آن نیست تا از آن بکاهد و روزی کسی را اندک سازد ، و احدی نتواند بر آن بیفزاید.»
«وَ جَعَلَ لِكُلِّ رُوحٍ مِنْهُمْ قُوتاً مَعْلُوماً مَقْسُوماً مِنْ رِزْقِهِ»
وقتی خداوند متعال انسان را خلق کرد و روح در او دمید، رزق او را هم معلوم کرد؛ این انسان لباس میخواهد، زندگی میخواهد، معاش میخواهد، عیال میخواهد. این امر به این معنا نیست که برای سایر موجودات اینگونه نیست، بلکه رزق حیوانات و سایر موجودات نیز تامین است.
حال چرا رزق انسان بالا و پایین میشود؟ چون در آن اتصالی که با خدا دارد مرزوق است؛ مانند فرزندی که در خانهی پدر است؛ تا زمانی که در خانه و تحت فرمان پدر است رزق میخورد، اما اگر طغیان کرد و از خانه رفت، دیگر تامین نمیشود. وقتی در خانه بود، غذایش گرم و آماده است، ولی وقتی فراری شد، دیگر تامین نیست و خودِ او موجب شده همهی این رزقها قطع شود.
مؤمن هم همینطور است؛ تا وقتی به امر خدا درِ خانهی اهلبیت-علیهمالسلام- است، که خدا آدرس ایشان را داده، سرپرست او معلوم است. این خانه، خانهی بزرگی است که همه در آن جای میگیرند و وقتی حضرت حجت-عجلاللهتعالیفرجهالشریف- بیایند، این امر خیلی واضحتر میشود. آرامش در این خانه است. قلوب در این خانه باصفاست. مؤمن به راحتی در این خانه خرج میکند، در حالی که حاضر نیست در جای دیگر اینطور هزینه کند. اینجا شرایط طور دیگری است. بارها امتحان شده که یک قابلمه غذا به اندازهی ده قابلمه غذا افراد را سیر میکند. حضرت فرمود پارچهای روی قابلمه بیندازید و روی آن دست بکشید و بگویید: «علیٌ خیر البشر و من ابا فقد کفر»؛ از زیر پارچه غذا را بکشید، هر چه بکشید، باز هم درون ظرف غذا هست.
آقای بهجت-رحمهاللهعلیه- به من فرمود: 2 ریالی داری؟ گفتم: 2 ریالی کجا بود! الان تلفن 50 تومانی میخورد. ایشان فرمود: نه از این 2 ریالیهای تلفن، یک 2 ریالی کسی به کسی داد، کیسهی او همیشه پر از پول بود. گفتم: نه، ندارم. واقعا هم همینطور بود.
خدایی که انسان را خلق کرد، روزی او را هم مقرر کرد؛ منتها روزی فراوان کجاست؟ نزد اهلبیت-علیهمالسلام- ؛ روزی که به کفار میرسد به طفیل مومنین است.«الْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَالْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثَاتِ وَالطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ وَالطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ»(سورهی نور/آیه 26) تفالهها باید برای کفار بماند، ولی ما این را خراب کردهایم که گردنمان جلوی کفار کج است که چیزی به ما بدهند. ما مؤمن نیستیم، مؤمن عزیز است. همین که عزیز نیستیم یعنی مؤمن نیستیم. هر کس ذلیل شده، اول مؤمن بودنش را از دست داده است.
الان مقام معظم رهبری-مدظله العالی- چرا در مورد جمعیت و ازدیاد نسل اینگونه صحبت میکند؟ این یک امر جدی است، به ایشان خبر رسیده که اساس روزی مملکت با به دنیا آمدن بچهها مرتبط است.
موضوع موثر دیگر در ازدیاد روزی لعن است. تمام مملکت باید لعن بگویند، تعارف هم نداریم. خداوند روزی بدون زحمت را در لعن قرار داده است. در لعن عافیت و آرامش وجود دارد. شخصی میگفت ما بیهوده دنبال دنیا میدویم، خوشی با دنیا 2 امر متفاوت شده است، ما صبح تا شب برای دنیا میدویم ولی خوشی برای این طلبههاست؛ هیچچیز ندارند ولی اینقدر خوش هستند.
«لَا يَنْقُصُ مَنْ زَادَهُ نَاقِصٌ وَ لا يَزِيدُ مَنْ نَقَصَ مِنْهُمْ زَائِدٌ»
یکی از اقوام ما چند سال پیش به مشهد آمده بود. میگفت من بین طلبهها دقت کردم، ندیدم دو نفر از آنها با هم بحث اقتصادی کنند که قیمت فلان کالا بالا رفته یا پایین آمده، اما ما تا به هم میرسیم از این امور صحبت میکنیم. هر چه تلاش کنیم چه کسی میتواند کم یا زیاد کند؟ اگر خدا چیزی را کم کرد آیا کسی میتواند آن را زیاد کند و یا برعکس؟ مملکت این همه ثروت دارد؛ میدانید اتاق ارزی مثل چه میماند؟ مثل پدری که پولی را قرار داده و میگوید هر چه میخواهید بخرید ولی فرزند برای خرید یک کبریت هم باید به پدر التماس کند. بعد پدر بپرسد کبریت چند است و حالا که کبریت را خریدید باید نصفش را به من بدهید تا نگه دارم، تازه نصف دیگر را هم بعد از استفاده دور نیندازید و بگذارید داخل جعبه. برخی از مردم خدا را از رزاقیت انداختند. ببینید برخی استانها خشکسالی است و برخی دیگر چهقدر سرسبز و پرآب هستند. متاسفانه نسبیها و وهابیها آثارشان را میگذارند، نمیگذارند مومن همینطور صاف و زلال باقی بماند. مثل این میماند که شما جایی زندگی کنید که یک نفر هم مهمانی ندهد و سفره نیندازد، شما هم آرام آرام عوض میشوید.