پخش زنده
فراز1-10
«وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى مَنَّ عَليْنَا بِمُحَمَّدٍ نَبِيِّهِ – صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ – دُونَ الْأُمَمِ الْمَاضِيَةِ وَ الْقُرُونِ السَّالِفَةِ، بِقُدْرَتِهِ الَّتِى لا تَعْجِزُ عَنْ شَيْءٍ وَ إِنْ عَظُمَ، وَ لا يَفُوتُهَا شَيْءٌ وَ إِنْ لَطُفَ»(دعای2/فراز۱)
«سپاس خداوندی را که در میان امتهای گذشته و قرنهای سپری شده با قدرت خود که از هیچ کار هر چند بزرگ درنماند ، و هیچ چیز هر اندازه خرد و ناچیز از نظرش پنهان نماند به وجود محمد صلی الله علیه و آله ، پیامبر خود بر ما منت نهاد.»
ما باید پیامبر-صلیاللهعلیهوآلهوسلم- را با تمام ویژگیهایش پیامبر بدانیم؛ پیامبر-صلیاللهعلیهوآلهوسلم- برای ما ائمه-علیهمالسلام- را آورد، علم را آورد و جهل را برد و … . خدا به موسی-علیهالسلام- بعضی چیزها را داد اما به پیامبر ما همه چیز را داد؛ نشانهاش این است که به پیامبر ما دوازده معصوم را داد. شانیت پیامبر ما بود که به او علی-علیهالسلام- را داد. یک عنصر لطیفی مانند زهرای مرضیه-سلاماللهعلیها- را به او داد.
«فَخَتَمَ بِنَا عَلَى جَمِيعِ مَنْ ذَرَأَ، وَ جَعَلَنَا شُهَدَاءَ عَلَى مَنْ جَحَدَ، وَ كَثَّرَنَا بِمَنِّهِ عَلَى مَنْ قَلَّ»(دعای2/ فراز۲ )
«ما را خاتم همهی آفریدگان قرار داد و بر منکران حقیقت شاهد و گواه ساخت و بر دیگر امتهای اندک از روی انعام فزونی بخشید.»
همهی امتها را به ما ختم فرمود و ما را شاهد انکار آنان قرار داد، به فضل خویش ما را به شماره از آن ها افزون گردانید. به ما پیامبر-صلیاللهعلیهوآلهوسلم- و ائمه-علیهمالسلام- را مورد قبول ما قرار داد تا شاهد بر کسانی باشیم که آنها را نپذیرفتند.
«اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ أَمِينِكَ عَلَى وَحْيِكَ، وَ نَجِيبِكَ مِنْ خَلْقِكَ، وَ صَفِيِّكَ مِنْ عِبَادِكَ، إِمَامِ الرَّحْمَةِ، وَ قَائِدِ الْخَيْرِ، وَ مِفْتَاحِ الْبَرَكَةِ»(دعای2/فراز۳)
«بارخدایا! پس بر محمد که امین وحی خود و برگزیدهی آفریدگانت و بندهی پسندیده در میان دیگر بندگانت است؛ پیامبری که پیشوای رحمت، راهبر خوبی و کلید برکت است، دردو فرست.»
پیامبر-صلیاللهعلیهوآلهوسلم- امین وحی خدا شد. روایت دارد که حیای پیامبر مانند دختر 14 سالهی آن زمان (نه الان) بوده است.
پیامبر-صلیاللهعلیهوآلهوسلم- افراد دور را به خودش نزدیک کرد و افراد نزدیک را از خود دور کرد؛ ابولهب را دور کرد و سلمان را نزدیک کرد. اینها همه ملاک داشت. به دستور پروردگار نماد رحمت را امام قرار داد، امامی که رحمت واسعهی خدا را با خودش آورد و آمدنش باعث شد که پیامبر ما مشکلات انبیاء گذشته را نداشته باشد.
پیامبر اکرم-صلیاللهعلیهوآلهوسلم- فرمودند:«فَإِنَّ نُورَ الْبَصِیرَةِ رُوحُ الْحَیَاةِ الَّذِی لَا یَنْفَعُ إِیمَانٌ إِلَّا بِهِ مَعَ اتِّبَاعِ کَلِمَةِ اللَّهِ وَ التَّصْدِیقِ بِهَا» «همانا نور بصیرت روح زندگی است که هیچ ایمانی سود ندارد مگر آن که همراه با آن(بصیرت) و پیروی از کلمه خدا و تصدیق آن باشد.»(بحار الأنوار، ج30، ص۳۷)
گاهی یک فرد خیلی مومن است، اما ساده لوح است، بصیرت ندارد؛ چنین مومنی ایمانش هم برایش فایدهای ندارد. ایمان مثل حیات است، اما این که چگونه باید زندگی کرد، مربوط به عقل است. مومن ساده، اگر عقل ندا شته باشد، ایمانش را هم از دست میدهد. فرد ایمان آورده است، اما نهج البلاغه و قرآن نخوانده است. مثل مستخدم حوزهی علمیه که جاهل میماند با اینکه در مرکز علم است. مومن نباید به ایمانش اکتفا کند، ایمان یک سرمایه است و به امور دیگری نیاز دارد که باید در آن تعبیه شود.
این دعا که راجع به پیامبر اکرم-صلیاللهعلیهوآلهوسلم- است، اما راجع به اباعبدالله-علیهالسلام- هم تطبیق دارد. ببینید فرازها چهقدر دقیق است. انگار ایشان وصیّ و جانشین پیغمبر-صلیاللهعلیهوآلهوسلم- هستند. تمام آنچه که انجام دادند بدون کم و کاست عیناً همان است که رسول خدا-صلیاللهعلیهوآلهوسلم- انجام داده است. باید نتیجه گرفت که ما هم باید همینطور باشیم؛ یعنی برای ما هم این یک الگو، یک قالب است که خودمان را فقط به یک سری کارهایی که خودمان میفهمیم، محدود نکنیم. دنبال اهلبیت-علیهمالسلام- باشیم. آن اموری را که آنها اهمّ میدانستند، ما هم اهم بدانیم.
«كَمَا نَصَبَ لِأَمْرِكَ نَفْسَهُ»( دعای2/فراز4 )
«همانگونه که او در راه انجام فرمان تو جانش را به رنج انداخت.»
کما این که امام حسین-علیهالسلام- نَفسش را، تمام وجودش را برای انجام فرمان خدا به رنج انداخت. خدا هم این چنین افرادی را دید و آنها را قرار داد تا کارهایش را انجام بدهند.
«وَ عَرَّضَ فِيكَ لِلْمَكْرُوهِ بَدَنَهُ»(دعای2/فراز۵)
«و پیکرش را در راه تو در معرض شداید و مکاره قرار داد.»
ایشان همهی وجودشان را برای وظیفهای که خدا خواسته بود در معرض سختیها قرار دادند و در این راه اذیت شدند.
«وَ كَاشَفَ فِی الدُّعَاءِ إِلَيْكَ حَامَّتَهُ»(دعای2/فراز۶)
«و در دعا به درگاهت، عداوتش را با خویشاوندان(مشرک) خویش اظهار داشت.»
تمام وجودشان را برای اینکه کار انجام شود گذاشتند و همهی مردم را به طرف خدا دعوت کردند. امام حسین-علیهالسلام- در آن حرکتش میفرماید که من برای احیاء دین جدّم آمدم، نخواستم کار باطلی انجام دهم، بلکه میخواستم فقط احیاء کنم. یعنی همان کارهایی را که رسول خدا-صلیاللهعلیهوآلهوسلم- کرد، من هم میخواستم انجام بدهم.
«وَ حَارَبَ فِی رِضَاكَ أُسْرَتَهُ»(دعای2/فراز۷)
«و برای خشنودی تو با کسان خود جنگید.»
با کسان خودشان جنگیدند و با خویشانشان به خاطر جلب خشنودی خدا درگیر شدند. قالب این است. آدم نباید با کسی تعارف داشته باشد، وقتی کسی خلاف انجام میدهد، خلاف است دیگر!
«وَ قَطَعَ فِی إِحْيَاءِ دِينِكَ رَحِمَهُ»(دعای2/فراز۸)
«و در راه احیای آیین تو پیوند خویشاوندی خود را برید.»
با کسانی که با خدا مخالف بودند خداحافظی کردند و با آنها قطع رحم کردند و برای احیای دین به آنها پشت کردند.
«وَ أَقْصَى الْأَدْنَيْنَ عَلَى جُحُودِهِمْ»(دعای2/فراز۹)
«و نزدیکترین کسانش را به سبب نپذیرفتن حقیقت، از خود دور ساخت.»
آن کسانی را که باید از خودشان دور میکردند، دور کردند.
«وَ قَرَّبَ الْأَقْصَيْنَ عَلَى اسْتِجَابَتِهِمْ لَكَ»( دعای2/فراز10)
«و دورترین افراد را چون دعوت تو را لبیک گفتند، به خود نزدیک نمود.»
به خاطر دین، دور را به خودشان نزدیک کردند و نزدیک را از خودشان دور. پیغمبر اکرم-صلیاللهعلیهوآلهوسلم- ملاک داشتند، آنهایی که او را میپذیرفتند، هر چند دور هم بودند، به خودشان نزدیک میکردند، مثل سلمان، اما اباجهل را از خودشان دور کردند، زن اباجهل که عمهی معاویه-لعنهاللهعلیه- است را از خودشان دور کردند! حتی ابولهب و زن او را دور کردند.