شکر و استغفار
بسم الله الرحمن الرحیم
ذکر جمعی
من از دوستان تقاضا دارم برای اینکه امشب بهرهی ما و جلسهمان بالا رود همه مشغول ذکر باشند و کسی ساکت نباشد. ذکر هم یا صلوات است و یا استغفار و این دو ذکر روح جلسه را تغییر میدهد. چون عنایت به شما زیاد میشود و همه با هم شریک خواهیم بود، لذا تک نفری نمیتوانیم کار از پیش ببریم، اما اگر هزار نفر یک ذکر را با هم تکرار کردند، هزار ذکر حساب میشود. پس مشغول استغفار و صلوات باشید.
توقع از افراد متفاوت است.
خداوند متعال هزار گناه شما را میبخشد اما یک گناه من که در حوزه درس میخوانم را نمیبخشد. خدا حکیم است، وقتی من در حوزهی علمیه هستم و هر روز علما را میبینم، هر روز روایات را میشنوم، توقع این هست که من آمادگی بیشتری داشته باشم، اما شما نه! مشغول کار و زندگی هستید و در عین حال اینقدر آماده هستید و قدمهای استواری را در دین برداشتهاید و به اندازهی خودتان تلاش کردهاید. خدا این را میداند. پس خیالتان راحت باشد، توجه خدا به شما خیلی زیاد است.
به خداوند خوشگمان باشید.
در روایت است: وقتی بندهای گیر شیطان افتاده است، راهش را عوض کند و به سمت خدا برگردد، خداوند متعال مثل مادری که فرزندی را گم کرده است و بعد از چند روز او را پیدا میکند، خداوند اینگونه خوشحال میشود. یک نفر از دست شیطان فرار کرده است و به پیش خدا آمده است. خدای خودتان را بشناسید و در مورد خدایتان بد قضاوت نکنید، به پروردگارتان خوش گمان باشید، خدا عنایت میکند.
پس از گناه فورا توبه کن.
خداوند از شما رفقا دو چیز بیشتر نمیخواهد، ولی از امثال من صدها انتظار دارد، اما از امثال شما فقط دو چیز میخواهد: یکی اینکه اگر خطایی کردید و گناهی از شما سر زد، با توبه کردن جبران کنید و برگردید. اگر صبح گناهی پیش آمد همان صبح توبه کنید و برگردید. اگر ظهر گناهی مرتکب شدید همان ظهر برگردید، این توبهی ظهر است. شب اگر گناهی پیش آمد، برگردید و توبه را برای صبح نگذارید. پشیمان باشید و عذر خواهی کنید در این صورت مثل آدمی هستید که هیچ گناهی نکرده است.
خداوند غفار است.
امشب خوب توجه کنید چرا که امشب حرفهایی بر زبان جاری میشود که شبهای دیگر نمیشود، چرا؟ چون امشب قلبها باز است. در بقیه مواقع قلبها بسته است، اما امشب قلبها باز است، اگر بسته بود که خداوند رحمتش را نمیفرستاد. خداوند متعال لطفش به شما اینگونه است و اینگونه بندههایش را میبیند. خداست، خدای ارحم الراحمین است و دوست ندارد ببیند بندهای لغزیده و رفته است، میخواهد لطف کند و برای آن بنده زمینهای ایجاد کند. میخواهد برای او خیر فراهم کند و خدایی خودش را به نمایش بگذارد. لازم است از طرف بنده هم چیزی نشان داده شود، تا زمینه فراهم شود. برگشت به سمت خدا نشانهاش این است که شما بدانید خدا قصد دور کردن کسی را ندارد. خدا میگوید اگر شماها گناه نکنید، یعنی نفستان آنقدر تربیت شود که گناه مرتکب نشوید، در این صورت من که خدا هستم بندگان جدیدی را خلق خواهم کرد تا گناه کنند و من آنها را ببخشم!! این معنا دارد، نه اینکه بخواهد به گناه کردن تشویق کند ، نه! این حالت به نمایش گذاشتن غفاریت خداست. در واقع میگوید من میدانم که شما در وجودتان چه خبر است و من از شما انتظار ندارم که مانند معصوم زندگی کنید، من میدانم خطا و لغزش هست، از آن طرف هم کارتان را راحت کردهام و گفتهام توبه کنید. نباید برای شما پشیمانی و توبه سخت باشد.
برگرد!
شخصی در کوچهی امام موسیبن جعفر (علیه السلام) زندگی میکرد، حضرت در حال رفتن به نماز است و این فرد نجاستی خورده بود، چون حضرت را دید رویش را به دیوار کرد تا حضرت عبور کند. حضرت نرفت، پشت سرش طولانی ایستاد. گاهی از بغل نگاه میکرد، میدید حضرت هنوز ایستاده است. حضرت به پشت سرش زدند و فرمودند: فلانی هر موقع هم چنین غلطی کردی –البته این تعبیر من است، حضرت محترمانه صحبت کرده اند- باز هم از ما دور نشوید و رویتان را به ما کنید. این یعنی چه؟ یعنی بدترین عمل را هم که مرتکب شدید اولین کسی که باید به طرفش بروید خداست، نه شیطان!!
پس از گناه یکی آدم شد، یکی شیطان
شما این دو موجود را ببینید، هر دو یک خطا انجام دادند: شیطان یک خطا مرتکب شد و حضرت آدم هم یک خطا مرتکب شد، حضرت آدم از آن شجرهی ممنوعه خورد و ترک اُولی کرد، چنین توقعی از آدم نمیرفت. شیطان هم خطا کرد، او هم سجده نکرد. خدا فرمود توبه کنید. شیطان گفت: «قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ ۖ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ»
«گفت: من از او بهترم، مرا از آتش آفریدی و او را از گل ساختی.» (سوره ص/ آیه ۷۶)
دیوانه بیا عذرخواهی کن، بیا پیش خداوند توبه کن!
حضرت آدم چه گفت؟ گفت «لَآ إِلَٰهَ إِلَّآ أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ»
«معبودی جز تو نیست تو از هر عیب و نقصی منزّهی، همانا من از ستمكارانم.» ( سوره انبیا/ آیه۸۷)
استغفار کرد. خدا چه کرد؟ خداوند به شیطان گفت: رجیم: برو، گمشو!!(دور شو). به آدم گفت: « إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَىٰٓ آدَمَ»
«بیتردید خدا آدم را برگزید.» (سوره آل عمران/ آیه 33)
بیا جلوتر.
شما نیز اگر خطایی مرتکب شدید و گفتید خیلی هم خوب کاری کردم مثل شیطان میشوید. اما اگر سرتان را پایین انداختید و گفتید من اشتباه کردم ،آن وقت مثل حضرت آدم می شوید.
شیعه اهل معصیت نیست.
دقت کنید ، بچه شیعهها یعنی آنهایی که حضرت علی (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) و حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را دوست دارند، اصلا اهل گناه نیستند. این را از روایت میگویم. شما هیچ کدامتان اهل معصیت نیستید. معصیت یعنی وقتی خطایی مرتکب شدی به خدا بگویی ، خوب کاری کردم که با تو مخالفت کردم و باز هم میکنم! هیچ موقع شما این گونه نیستید. حضرت فرمود: کافر وقتی گناه میکند، آن هم گناههای بزرگ ، مثل این است که یک مگس از کنارش رد شود. چه طور وقتی یک مگس از کنار انسان عبور کند، هیچ اعتنایی به آن نمیکنیم. کافر هم همینگونه است و حتی اگر گناه بزرگی هم مرتکب شود هیچ اعتنایی نمیکند که برگردد و توبه کند. اما برعکس، مؤمن خدا نکند گناه کند، حضرت فرمود: مؤمن وقتی گناهی مرتکب شد، گویی کوهی بر سرش خراب میشود. اینقدر در فشار قرار میگیرد. پس هیچ کدام از شما قصد گناه ندارید، فشار غریزه یا فشار زندگی است که اینگونه میشود.
شیطان اذیت میکند.
شخصی خدمت حضرت آمد و عرض کرد من شما را خیلی دوست دارم!! اما گاهی افکار و تصوراتی به ذهنم میآید و پیش نفسم از شما بدگویی میکنم، انگار گاهی در نفسم از شما بدم میآید! حضرت فرمود: این به خاطر ایمانت است، چون تو با ما خوب هستی و ما را قبول داری شیطان میآید و سربهسرت میگذارد، به این چیزها کار نداشته باش و توجه نکن تو همان موقع که حالت خوب است و ما را دوست داری، همان درست است.
امشب به راه حلها گوش دهید، اینها مفتاح است. شما در همین موارد است که به قفل خوردهاید و اینها کلید است. لذا به شیطان جواب بده و بگو من علی (علیه السلام) را دوست دارم، شب تا صبح هم که تصورات بد به ذهنت آورد آخر کار به او یک پاسخ دندان شکن بده و بگو من حضرت علی (علیه السلام) را دوست دارم، من حضرت زهرا (سلام الله علیها) را دوست دارم. علی جان من است، مگر من از علی میگذرم؟! علی همهی وجود من است مگر من از علی میگذرم؟! این در وجود ما مهم است.
رفیقت را نگهدار
در آن لغزش ها نسبت به همدیگر خوب باشیم! رفیق را از دست ندهیم، آقا! خانم! این فرد که همیشه کنارتان هست و رفیق درجه یک هست را رها نکن، ناراحتش نکن، یک جوری رفتار نکن که از دستت ناراحت شود، اگر هم یک وقتی چیزی گفتی زود جبران کن و بگو من اشتباه کردم و حق با شماست و ببخشید. خودت را جریمه کن، یک بستنی مهمانش کن. اگر دیدی بخیل هستی یک فالوده هم به او بده. اگر دیدی خیلی بخیلی، یک جفت کفش هم برایش بخر، که نفست اذیت شود از اینکه رفیقتان را اذیت کنید.
هوای پدرتان را داشته باشید.
رفقا اگر مادرتان را اذیت کنید، حضرت زهرا (سلام الله علیها) دلش میگیرد. اگر پدرت را اذیت کردی، امیرالمؤمنین (علیه السلام) دلش میگیرد، برای همین است که پدر میتواند فرزندش را عاق کند، چون امیرالمؤمنین از دستش ناراحت است. پس پدر و مادرتان را ناراحت نکنید، زمینه را فراهم کنید تا پدرتان با شما رفیق شود و خیرش به شما برسد. پدرت را سرپا نگه دار، اگر دیدی عابر بانک پدرت خالی است، برایش پول بریز، برو یک وام بگیر و خودت را بدهکار کن. برو بارکشی کن و قسط وام پدرت را بپرداز، خودت را به فلاکت بینداز و برای پدرت کاری کن؛ در حال جهیزیه دادن است ،کمکش کن. اینگونه اگر کار کردیم، کسی میشویم، نه اینکه همیشه منتظر باشی کسی بار تو را بردارد. باید بار برداری!!
شاکر باشید.
پس اولین کار توبه بود. دومین کاری که شما باید انجام دهید این است که شکر کنید. نعمات خدا را ببینید که خدا چه نعمات بزرگی به شما داده است. یک مادر خوب، یک پدر خوب و داداش خوب و آبجی خوب دارید. در خانه برق و گاز و تلفن و آب دارید، آب گرم دارید. فرش پهن است و نشستهاید. دست و پا دارید، در حالی که یک عدهای دست ندارند، یک عدهای چشم ندارند، یک عدهای حافظه ندارند…. شکر کن.
دو امر مهم
این دو مورد، دو کار است که شما را به سمت خدا میبرد. پس شما کار سخت ندارید، همین دو کار را انجام دهید. اگر خرابکاری و معصیت پیش آمد، توبه و استغفار داشته باشید؛ نعمت هم دیدید شکر گذار باشید.
امام سجاد (علیه السلام) اسبش گم شد. گفت اگر اسبم پیدا شود، خدا را شکر میکنم. اسب پیدا شد، حضرت فرمود: «الحمدلله» گفتند: فقط همین! حضرت فرمود:الحمدلله چیز کمی نیست، آخرین شکر از خداست. قشنگ از ته دل بگویید الحمدلله. این الحمدلله را خدا میشنود، یک بندهای سپاسگذار است. تشکر میکند و میگوید «الحمدلله». وقتی صبح نماز میخوانی و میگویی الحمدلله، بعد از ظهر دیگر به خدا شکایت نکن ،چون صبح گفتی الحمدلله! خدا راه را به شما نشان داد، شکر کن. حضرت وقتی اختلاف بین دو نفر را حل میکرد، به سجده میرفت.
در خانه ظلم نکن.
این دو کار اصل است. اما سه کار فرعی هم بگویم. آقا در خانه داد و فریاد نکن. در خانه، مثل ابنملجم نشو. اینقدر با تعجب نگو ابن ملجم، خودت هم ابن ملجم میشوی، شاید الان هم ابن ملجم باشی. داخل خانه چرا داد میزنید؟ چرا زورت به زن و بچه میرسد؟ برو در خیابان و جلوی این ماموران نیروی انتظامی بایست و داد بزن، تا سه روز ببرند و آب خنک بخوری تا با مامور دولت اینگونه حرف نزنی. چرا داخل خانه به کسی که هیچ راهی ندارد، محجوب است و به پدر و مادرش هم نمیتواند چیزی بگوید، این رفتار را میکنی؟ این خیلی مهم است. این ظلم بزرگ یک مرد در خانه است. زنی که به همه شکل در حال خدمت کردن است. کمی گذشت و نرمی داشته باشید. آقایان فشار آوردن به خانمها عفتشان را کم میکند، این را درک کنید و فشار نیاورید، بگذارید عفیف بمانند، بگذارید شما را دوست داشته باشند. این را امام جواد (علیه السلام) فرمود. در خانه برای نعمتهایت شاکر باش، زنی که در خانه داری همه جوره با تو راه میآید، دستت خالی بود، پا به پای تو حرکت کرد. حالا هم خبری نشده فقط کمی وضع مالیت بهتر شده است. یک موقع الاغ سواری بود و حالا اسب سواری است. باید انسان این موارد را درنظر بگیرد خدا به این که چقدر با معرفت باشی و چقدر زمینههای خوب و خیر برایت فراهم شود، کار دارد.
سفره دار باش.
یکی هم اینکه در فامیل سفره دار باش. آقای جوان کارت گیر افتاده است؟! دنبال شغل هستی؟ بیست روز، روزی چندتا ساندویج درست کن و در خیابان به مردم بده تا بخورند! لازم نیست حتما دنبال فقیر بگردی؛ ممکن است من خیلی هم پول داشته باشم ولی الان گرسنه شدم و تو به من یک ساندویچ میدهی و من میپذیرم و میخورم، تمام است دیگر، این میشود فقیر! فقیر یک عنوان خاص که نیست، پیامبر هم فقیر بوده است. ساندویچ درست کن و بده. آقایی که مغازه داری و میگویی مشتریام کم شده است، وقتی یک فقیری را میبینی که در حال رفتن است، صدایش بزن و سعی کن همیشه یک مقداری نون و پنیر و سبزی و چایی شیرین، داشته باشی! صدایش بزن و بگو این بغل بشین و بخور. این بخورد و برود، از در و دیوار برایت پول میریزد! اقتصاد راه حلاش آن نیست که اینها میگویند، پول در آوردن این است.
راه حلی متفاوت
رئیس جمهور اگر بین الطلوعین بیدار باشد و نخوابد، وضع اقتصادی و رکود حل میشود. وزراء اگر بین الطلوعین نخوابند، رکود مملکت درست میشود. بله وقتی ساعت ده صبح به سر کار بروند ، رکود هم خواهیم داشت. بین الطلوعین بیدار باشید، مغازه دارها قبل از انقلاب ساعت پنج صبح آب و جارو میکردند. الان ساعت ده و یازده باز میکنند، معلوم است دیگر روزی را تقسیم کردهاند و شما دیر رسیدهاید. صبحها بیدار شوید ،یک وعده به مسجد بروید تا وضع و حالت روحی و رزقتان عوض شود.
مستجاب الدعوه شویم.
این روایت خیلی وزین است و حیفم میآید نخوانم! میخوانم خوب گوش دهید روایت عجیبی است.
امام سجاد (علیه السلام) میفرمایند: «إن الملائکة اذا صغوا…..» اگر ملائکه بشنوند که یک مؤمن، «یدعوا اخیه المؤمن» الان شما رفقایت کنارت نیستند و هر کدام جایی هستند، برادرت، عمویت و… هر کدام جایی هستند. اگر شما امشب برایشان دعا کنید، « بظهر الغیب» یعنی در حالی که حضور ندارند و شما پشت سرشان دعا میکنید «أو یذکروه بخیر»: دور هم نشستهاید، بگویید فلان رفیق ما خیلی باصفاست و از او تعریف کنید. حضرت فرمود: اگر کسی این کار را کند، ملائکه میگویند:«نعم الاخ» عجب برادری! هم دعا کرد و هم از او تعریف کرد! «انت لاخیک تدعوا له بالخیر» تو برای برادرت دعای خیر کردی «و هو غائب عنک» در حالی که غایب است، «فاذکروه بالخیر»: پشت سرش ذکر خیرش را نمودی! «قد اتاک الله» الان نوبت خداست «عز و جل مثلی مستحق» همان طور که برای برادر مؤمنت دعا کردی، تو هم مستجاب الدعوه شدی.
رفقا دعای شما مستجاب نیست، دعای من هم مستجاب نیست! اصلا دیگر زمان استجابت دعا نیست! با این چیزهایی که ما میخوریم و میشنویم، استجابت دعا دیگر جمع شده است. چه طور مستجاب الدعوه شویم؟ برای رفیقت دعا کن، همان چیزی را که الان برای خودت میخواهی برای رفیقت بخواه، خدا همان چیزی را که برای رفیقت خواستی ، برای تو به اجابت میرساند. من شما را با این روایت مستجاب الدعوه کردم. «و حسنی علیک» همان ذکر خیری که کردی همان را ملائکه پیش خدا ذکر خیر میکنند. اما اگر «إذا سمعوا یذکر اخاه بسوء» اما اگر ملائکه بشنوند که پشت سر رفیقش بدی گفت، «یدعوا علیه» نفرینش کند و بگوید خدایا امشب ذلیلش کن، «قالوا بئس الاخ» ملائکه میگویند: چه برادر بدی است « انت لاخیک» تو نسبت به برادرت باید او را کمک میکردی، «مستتر علی عیوبه و عورته» باید عیبهایش را میپوشاندی، « و اوسع علی نفسک» و باید بهتر او را تحویل میگرفتی و حمد خدا را به جا میآوردی، حال که این کار را نکردی، خدا هم با تو این کار را خواهد کرد.
من در واقع امشب یک راز را آشکار کردم که چرا همهی ما مشکل داریم؟! به این خاطر است که پشت سر یکدیگر بدگویی میکنیم. الان شما دور هم بنشینید و امتحان کن! پشت سر صمیمیترین رفیقت یک بدی بگو. یک نفر نمیگوید این چه حرفی است؟ بد حرفی است! منافق اینگونه است، ما نباید این طور باشیم ما باید حالت خوبی در برابر خدا داشته باشیم.
میانبر شب قدر
من یک تذکر بدهم امشب که شب قدر است، همه چیز هزار ماهه حساب میشود یعنی هشتاد سال! یعنی الان دو رکعت نماز بخوانی، هشتاد سال حساب میشود! کی ما توانایی داریم هشتاد سال نماز بخوانیم؟! الان یک ذکر بگویی هشتاد سال حساب میشود. هزار تومان امشب صدقه دهی، هشتاد سال انگار صدقه دادهای. امشب شب مهمی است. با اهلبیت تعامل کنید یک درهم به اهل بیت دهید، چهارصد درهم به شما خواهند داد. امشب یک راه حل ویژه به شما یاد می دهم، هر موقع حرم امام رضا (علیه السلام) رفتید، دست کن در جیبت و یک پول بده، حتی یک پول خورد، یا یک پانصدی ولی بده.. برای من و شما مهم است که این تراول است و آن اسکناس و… برای آنها فرقی ندارد. اما اگر پول نینداختی برنگرد، یعنی یک حساب جاری برای خودت باز کن. وقتی کسی به کربلا میرود و شما نتوانستهای بروی، سریع یک پول در دستش بگذار و بگو با این پول در کربلا چایی یک زائر را از طرف من حساب کن ،بعد خواهی دید که امام حسین (علیه السلام) چگونه با تو رفتار خواهد کرد. پس اینگونه زمینه را فراهم کن. رد مظالم هم اگر گردنتان هست امشب بدهید. اگر وجوهات گردنتان هست امشب بدهید و بگویید که من مقلد فلانی هستم و اینقدر وجوهات دادم. ما اجازهی آن را هم میگیریم. امشب نیت کن بگو من امسال بعد از شب قدر قصد دارم صد هزار تومان خیرات بدهم، بعد از شب قدر در طول سال صد هزار تومن خرج کردی چون امشب نیت کردی از پول امشب خرج میکنی و امشب بُرد کردی. آقایی که در طول سال یک میلیون یا دو میلیون خیرات می خواهی بدهی، همان پول را امشب نیت کن، بعد که رفتی خرج کردی، از پول امشب خرج کردی و پول امشب طور دیگر حساب میشود، بنابراین رد مظالم و صدقه و خیرات و … را امشب نیت کن تا آثار و برکات آن را خداوند برایت فراهم کند.