پخش زنده
اعتماد به خدا
بسم الله الرحمن الرحیم
اعتماد به خدا
ما باید این نکته را باور داشته باشیم که کس دیگری برنامه و حساب و کتاب دقیقی را برای هدایت تک تک ما طراحی کرده است.
امام سجاد (علیه السلام) در صحیفهی سجادیه میفرماید: در ابتدا قطرهای هستیم در صلب، بین استخوانها که خیلی جای ظریف و تنگ و تاریکی است و هیچ عبوری ندارد، بعد از آنجا به عالم رحم منتقل شدیم؛ آنجا هم که جای بسیار سختی است و بعد از آن منتقل به این عالم میشویم و در نهایت وارد عالم دیگری میشویم! از همان لحظه اولی که این فرایند طراحی شده، هدایت در آن نهفته است؛ همانطور که مثلا یک بذر ریحان در زیر خاک پس از رشد تبدیل به ریحان میشود و نه چیز دیگری و هیچ اشتباهی رخ نمیدهد. ما به یک چنین باوری نیاز داریم؛ یعنی بدانیم که خودمان نیستیم.
یک آقازاده را در نظر بگیرید؛ او از تورم، رکود و سایر تعاملات اجتماعی چیزی نمی داند. از دغدغههای اقتصادی پدران سر در نمیآورد، اما یک اطمینان دارد و آن اینکه پدرش نخواهد گذاشت که او گرسنه بماند، پدرش نخواهد گذاشت که او بیلباس بماند، و اینکه در هر حال مایحتاجش تامین است. در دل آن همه سرو صدای مردم که می گویند آینده چه خواهد شد، این آقازاده به خاطر اطمینانی که دارد، نه در گذشته است و نه در آینده. فقط در حال زندگی میکند. ما نیز باید اینگونه باشیم.
اگر دقت داشته باشید نوزادانی که به دنیا میآیند، تنفس شکمی دارند و تنفس درست همین است که شکم دائم بالا و پایین رود، اما بعد از یک مدت به خاطر بعضی تنبلیها این تنفس تبدیل به تنفس صدری میشود و سینه عقب و جلو میشود، برای همین است که کودکان این همه انرژی دارند چون تنفسشان از نوع شکمی است، اما این وقتی تبدیل به تنفس صدری شد، انرژی کم میشود، تا اینکه وقتی کمی سن بالاتر رفت همین تنفس صدری هم تبدیل به تنفس گاهی میشود و همهی بیماری ها هم به این مربوط است.
ببینید چه اتفاقی افتاد. این حالت دقیقا در زندگی هم هست: به این شکل که آن موقع که ما متوجه نیستیم و نمیفهمیم خیلی خوب زندگی میکنیم، لذا افراد همیشه با خرسندی از خاطرات کودکیشان یاد میکنند، اما کمی که بزرگ میشوند، زندگی تلخ میشود. میگویند یادش بخیر! چرا؟! چون تدبیرهای خودمان وسط آمده و در حال دخالت کردن در اموری هستیم که به ما مربوط نمیشود.
بپذیریم تدبیر با خداست.
باید بفهمم پشت این پرده امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف) وجود دارد که اسامی تکتک ما را دقیق میداند، به برنامه و مایحتاج ما آگاه است و در حال برنامه ریزی و طراحی است. اتفاقا همان چیزی هم پیش میآید که او میخواهد، نه آنکه من فکر میکنم. اگر من این را بپذیرم که تدبیری در جریان است، تعامل من با دنیا عوض خواهد شد. بیخودی غصه نمیخورم و فکر نخواهم کرد. همین مقدار تعقل کافی است که من بدانم در برنامهای که روبرویم قرار دارد چه کاری باید انجام بدهم. در ماشین نشستهام، حتما باید دنده را عوض کنم و فرمان را کنترل کنم، من این عقل را دارم، این مقدار تعقل مشکلی ندارد و لازم است. تدبیر در این امور که ایرادی ندارد. اما آن تدبیر اصلی به من مربوط نیست. بلند پروازی و حرص و دست درازی و… مشکل درست خواهد کرد.
رمضان هوسها را میبرد.
ویژگی رمضان اینست که ما را به جایگاه اول خودمان بر می گرداند، هوسها را میگیرد با پانزده ساعت روزه دیگر هوس میمیرد. «أنفاسکم فیه تسبیح» هوسی نمیماند. دیگر خوابمان، خواب غفلت نیست: «نومکم فیه عبادت» در این ماه لحظه به لحظه ما را بر می گردانند به آن حالتی که متوجه شویم؛ عالم خدا دارد و تدبیر آن در دست اوست. وقتی شما روزی یک جزء قرآن خواندید خواهید فهمید که همهی برنامهها در قرآن است و بیرون از آن خبری نیست. چگونه یوسفی را که برادرانش در چاه انداختند، خداوند از چاه بیرون کشید و عزیز مصر کرد و همان برادران محتاج او شدند؟! زندگی من هم همین است، من یا یوسفم و در چاه، یا برادران یوسفم و یوسفی را در چاه ا نداختم، موضعم را مشخص کنم. نکند برادران یوسف باشم! وقتی اشتباهی رخ داد من می خواهم بقیه را کنار بزنم و در این راه هر کاری لازم شد انجام می دهم؛ رأی می خرم، تقلب می کنم و… برای چه کاری؟ میخواهم چه کنم؟! میخواهم دنیا را بگیرم؟! آنکه فرعون بود، نتوانست. هارون الرشید میگفت از آنجایی که آفتاب طلوع میکند تا به آنجا که غروب میکند، ملک من است، آن هم نتوانست کاری کند و پیروز میدان موسیبنجعفر (علیه السلام) بود. مأمون با آن همه کلک و نیرنگ، کاری نتوانست از پیش ببرد. آنقدر نیرنگ و کلک داشت که حتی امام رضا(علیه السلام) را به کاخ کشاند. در حال حاضر جریان امام رضا(علیه السلام) مطرح است یا مأمون؟!
پس من اشتباه نکنم و راه را پیدا کنم!
برنامه ماه رمضان
ماه رمضان این است: هوس، در خوردن و آشامیدن است، یعنی خوردن هوس میآورد، البته نه فقط برای خوردن بلکه هوس اضافه هم میآورد، در ماه رمضان هوسها کنار میرود، و وقتی هوس کنار رفت من خودم خواهم شد یعنی عاقل، میتوانم بیاندیشم. برنامه ماه رمضان این است: میخواهند عبودیت را زیاد کنند و بندگی درست کنند و خداوند بلد است این کار را خوب انجام بدهد.
سه تصمیم مهم
در ماه رمضان سه کار باید انجام دهیم:
1- از همین امشب قرار میگذاریم، بناء را بر این بگذاریم که همه کارهای حرام را ترک کنیم. بناء! خداوند با این “بناء” کار دارد. میگویم خدایا من بناء را بر این میگذارم که تا یک ماه هیچ کار حرامی را انجام ندهم. خود این نیت کردن خیلی مهم است.
2-از الان نیت یک ماه روزه بکنم.
3- به هیچ وجه راضی نباشم که حتی یک روز را هم روزه نگیرم. برای سفر به امام رضا(علیه السلام) هم روزهتان را نخورید.
البته این منهای عذر شرعی است: مثلا مریض است یا زخم معده دارد یا چشمهایش ضعیف میشود، ویا دختری که نه سالش شده است توانایی نماز خواندن دارد اما روزه نمیتواند بگیرد. نمازش را بخواند اما روزه نگیرد ایرادی ندارد.
ائمه دوست دارند ما یک ماه روزه بگیریم؛ برای ما میپسندند که ما کل ماه رمضان را کامل روزه بگیریم. این سه اصل را مواظبت کنیم.
حافظ ماه خدا
حرف آخر: بدانم که من وارد ماه خدا شدهام و حافظ ماه خدا، امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف) است. اگر احساس کردید امسال با دلگرمی وارد این ماه شدید، امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف) به شما عنایت کرده است. اگر حس کردید دل سرد هستید به خودش توجه کنید و مددی از امامتان بگیرید. به آقایت بگو! درد و دل کن. بگو من دوست دارم امسال رمضان ماه خوبی برایم باشد و شب قدر را درک کنم، امسال کاری کن من کم وکسری نیاورم.