qadiriye.ir

نشریه ی غدیریه-بیانات استاد الهی

دین، عقل، ولایت

بسم الله الرحمن الرحیم

معنویت واقعی با معرفت به آنچه برای خدا مهم است
لازم است بدانیم چه امور اصلی را باید مواظبت کنیم تا قرب خداوند برای ما حاصل شود. یا اینکه آن کارهایی که خدا از ما انتظار دارد، چیست؟ گاهی انسان‌ها زیاد زحمت می‌کشند، ولی زحمت آنها در امور غیرمهم است؛ لذا نتیجه لازم را پیدا نکرده و احساس می‌کنند که زندگی‌شان در یک تلاطم باقی است. آثاری معنوی را از زندگی‌شان لمس می‌کنند، ولی از آنها راضی نمی‌شوند. حالا باید ببینیم خدا به چه چیزی اهمیت داده و آن را مهم دانسته تا من نیز همان‌ها را مواظبت کنم؟

حکیمانه و نتیجه‌بخش بودن قوانین الهی
اولا: باید بدانیم که خدا دست از قانونش برنمی‌دارد. همان‌طور که راهنمایی و رانندگی، آموزش و پرورش، ارتش و هر اداره‌ای قوانینی را تعریف کرده‌اند که باعث بقای آنها است، خدای متعال نیز قوانینی دارد و بر اجرای آنها اصرار دارد. لذا می‌فرماید: راست بگو. اگر کسی در این گفته خدای متعال خدشه وارد کند و دروغ بگوید، در حقیقت می‌خواهد بگوید این قانون – معاذ الله – بی‌حساب و کتاب و بیهوده است. این‌طور نباید فکر کرد. هر چیز ساده‌ای، قانونی دارد. حتی جارو کردن و واکسن زدن نیز قانون دارد. قوانینی که بعد از تجربیات به آنها رسیده‌اند و حکیمانه نیز نیست؛ بلکه پشتوانه آن تجربه است. در صورتی‌که پشتوانه قوانین خدا، حکمت است. یعنی شما با انجام آن قوانین، به نتیجه می‌رسید.

واجبات را کوتاه و مستحبات را طولانی کنید
اول، قانون خدا؛ بعد واجبات و محرمات؛ و بعد، مستحبات و مکروهات است. همان مقدار که واجبات مهم است، مستحبات نیز مهم است. چون هنگامی که ما خدمت معصوم-علیه السلام- می‌رویم، این سخن را می‌فرمایند، یعنی با غیرمعصوم کاری نداریم. اگر سراغ کسی نیز رفتیم از این باب است که حرف معصوم را می‌گوید، نه به‌خاطر اینکه حرف خودش را می‌زند.
حضرت فرمود: واجبات خود را آسان بگیرید (سخت نگیرید)؛ ولی مستحبات را سخت و محکم بگیرید! چرا؟ چون واجبات همیشگی است. اگر به خودت تحمیل کردی، از آن زده و سپس خسته می‌شوی. فریضه واجب، چاره‌ای بر آن نیست؛ ولی مستحب در اختیار خودت است، هر وقت دیدی حالت مناسب است، آن را طولانی کن. حضرت فرمود: در فریضه، تخفیف و در نافله، طولانی کردن خوب است. فقط باید معصوم حرف بزند. غیرمعصوم چیزی نمی‌فهمد. خدا به پیامبر-صلی الله علیه و آله و سلم-می‌فرماید: ای پیامبر! این چیزهایی که به تو گفتم را تو قبلا نمی‌دانستی؛ یعنی به آن حاشیه نزن، فقط چیزی که من گفتم را به مردم بگو.
کسانی که مستحبات را با واجبات کنار یکدیگر می‌بینند و می‌گویند: در صورت عدم توان، مستحب را کوتاه انجام بدهید، اینها تنها عاقلانه و از روی عقل حرف می‌زنند. کسی که می‌گوید: فقط واجبات را قبول داریم و مستحبات نباشد؛ و مستحبات اصلاً موضوعیتی ندارند، معلوم می‌شود که عمق دین و کل دین را نفهمیده است.

همراهی عقل؛ شرط تکامل دینی
از قانون خدا مهم‌تر، کسی است که می‌خواهد آن را اجرا کند. خدا برای اینکه به قوانینش درست عمل کنیم، به ما عقل داده است. اگر کسی دینش را آورد، ولی عقل را تعطیل کرد، این فرد به دین دست پیدا نمی‌کند؛ چون دین، طوری تعریف شده است که فقط عاقل می‌تواند از آن استفاده کند نه جاهل. عجیب است که افراد به میزان رشد عقل، متدیّن می‌شوند؛ و به میزان رشد عقل، دین افراد کمال پیدا می‌کند. یعنی کسی که عقلش پایین و کم است، دینش نیز پایین است، هر چند نماز ظهرش بیست دقیقه طول بکشد، یا رکوع و سجود خوبی داشته باشد. لذا اگر فهمیدید که شخصی، جاهل است، نمازش نباید شما را فریب دهد؛ بلکه فقط عقل مهم است.

تشخیص مصلحت و مفسده؛ راه شناخت رشدیافتگی عقل
عقل را از کجا بفهمیم؟ عقل را در میزان تشخیص مصلحت و مفسده باید فهمید. باید دانست که ایمان و دین، در عمل به مصلحت و عمل به مفسده، سراغ ما می‌آید؛ ولی تشخیص آن با عقل است. آقایی که نمی‌فهمد زن خوبی دارد یا آقایی که با وجود اذیت شدن سرنشینان، با سرعت نامناسب رانندگی می‌کند، شک نکنید که این شخص به همین مقدار، کم‌‌عقل است.
کسی که زیاد حرف می‌زند، کم‌عقل است. کسی که زیاد می‌خورد، هرچند حرف‌های حکیمانه بزند، در عمل کم‌عقل است؛ چون با اینکه می‌داند برایش خوب نیست، ولی باز می‌خورد. کسی که هوای زنش را ندارد، زنی که همه جور به او خیر می‌رساند، این شخص چطور می‌تواند دین را نگه دارد؟ زنی که شوهر خوب خود را نگه نمی‌دارد – هرچند در جلسه روضه گریه کند – چه‌طور می‌تواند دین را نگه دارد؟ این شخص، یک آدم کم‌عقلی است که برای امام حسین-علیه السلام- نیز گریه می‌کند. زنی که می‌خواهد برای دو نفر غذا درست کند، دست و پای خود را گم می‌کند و به جای اینکه برای دو نفر غذا درست کند، برای دوازده نفر غذا درست می‌کند، این زن به درد زندگی نمی‌خورد. بچه‌داری نیز بلد نیست، هر وقت بچه‌اش را نگاه کنی، می‌بینی که یا کثیف است و یا مشکل دیگری دارد. ابداً این زن نمی‌تواند دین خود را نگه دارد.

عقل؛ هم‌تراز با دین
کسی که می‌خواهد دین را مدیریت کند، باید عاقل باشد. پس عقل همان اندازه بلکه بالاتر ارزش دارد. حضرت می‌فرماید: خدای متعال به اندازه عقل افراد به آنها ثواب می‌دهد. اگر جایی مصلحت دیده و عمل را انجام نداده یا کم انجام داده، یا جایی تشخیص داده که واجب را ترک کند، یا جایی دروغی گفته تا دو نفر را با یکدیگر آشتی دهد (چون اگر راست می‌گفت آن دو نفر بیچاره می‌شدند)، ما به اندازه عقلش به او ثواب می‌دهیم. ولی به شخص بی‌عقلی که حرف راست زده و دو نفر را به جان یکدیگر انداخته، جهنم می‌دهیم. ببینید عقل به چه اندازه مهم است. صد تا قانون وجود دارد، از کجا می‌توان فهمید که کدام را باید انجام داد؟ عقل است که به شما می‌گوید در جاده باید چگونه رانندگی کرد؛ با رانندگی بد، متدیّن هم که باشی، به درد نمی‌خورد. وقتی زمینه تصادف را فراهم کردی، اگر پشت فرمان استغفرالله هم بگویی فایده ندارد.

ولایت اهل‌بیت _علیهم السلام_؛ شرط دینداری
اولین چیز، دین بود؛ بعد عقل؛ و امر سوم، ولایت است. ولایت، هم به ما تحمل می‌دهد، هم عقل را نورانی می‌کند و هم ایمان می‌دهد تا حکم خدا را قبول کنیم. کسانی که در مجالس اهل‌بیت _علیهم السلام_ دو ساعت، سینه می‌زنند، راحت امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند، صبرشان بالاست. کسی که برای امام حسین-علیه السلام- گریه می‌کند نسبت به کسی که گریه‌ای برای آن حضرت ندارد، خیلی راحت‌تر نماز صبح می‌خواند. یعنی خدا می‌دانسته که لازمه خواندن نماز صبح، گریه بر سیدالشهدا-علیه السلام- است. از همین رو می‌فرماید: اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخاشِعِينَ‌ کسانی که خشوع دارند، یعنی کسانی که در گریه بر امام حسین-علیه السلام- خاشع هستند.

تقویت دعای زیاد نتیجه عقل، دین و ولایت
تا اینجا سه امر مهم را گفتیم: عقل، دین و ولایت. حالا این سه مورد چه چیزی را تقویت می‌کند؟ این سه مورد دعای زیاد را تقویت می‌کند؛ قُلْ ما يَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّي لَوْ لا دُعاؤُكُمْ‌؛ خداوند می‌فرماید: «اگر دعاهای شما نبود، من اصلا به شما اعتنا نمی‌کردم.»

آداب دعا کردن
حالت‌ها و زمان‌های مناسب دعا کردن
در کتاب مصباح کفعمی آمده است که معصوم-علیه السلام- چهل نوع رفتار صحیح را به ما برای هنگام دعا کردن یاد می‌دهد. یکی اینکه کف دست‌هایت را به طرف آسمان (بالا) بگیر. سرت را پایین بیاور. گاهی گریه کن؛ بگو: خدایا! کارم حل نشد. گاهی ابتهال و ناله، گاهی استکاله، گاهی میل و رغبت و گاهی رهبت داشته باش. گاهی نیز به سجده برو. حضرت می‌فرماید: اگر خدا حاجت تو را نداد، زود قهر نکن؛ دوباره دعا کن. با دعا کردن به استجابت نزدیک‌تر می‌شوی. هنگام دعا کردن به خدا حُسن ظن داشته باش. امید داشته باش که دعایت جواب داده می‌شود.
حضرت بعد از اینکه چهل رفتار برای دعا کردن یاد می‌دهد، چهل وقت مناسب را نیز برای دعا کردن تعلیم می‌دهد. شب جمعه دعا کنید. شب جمعه تا صبح برای دعا کردن خوب و دعا مستجاب است. یعنی کاری به شما ندارند، برای نجاتتان آمده‌اند. در روز جمعه دو وقت برای دعا کردن خوب است: حضرت می‌فرمایند: وقتی در نمازجمعه هنگامی که خطبه خطیب تمام شد و او پایین آمد، اگر در لحظه‌ای که می‌خواهند صف‌های نماز را تشکیل دهند، دعایی کنید، به استجابت می‌رسد. ببینید نمازجمعه چقدر مهم است؛ مخصوصاً در زمان غیبت، بسیار مهم است. کسی که در نبود امام به نمازجمعه می‌رود، امام را نصرت و یاری می‌کند. یکی از وقت‌های مهم دیگر، هنگام غروب جمعه وقتی نصف آفتاب به پشت کوه رفت. در اول و نیمه رجب و نیمه شعبان دعا مستجاب است. در ماه‌های حرام (ذی‌القعده، ذی‌الحجه، محرم و رجب). وقتی خون شهیدی می‌ریزد. روزهای عید فطر، عید غدیر و عید قربان که با شرایطی همراه است. در کنار خانه خدا، مسجدها و حرم‌های ائمه معصومین_علیهم السلام_ نیز دعا مستجاب است.

تقویت دین با اهل دعا بودن
اگر می‌خواهید دینتان تقویت شود، اهل مناجات و دعا باشید؛ دست‌هایتان رو به آسمان باشد. چیزی که من از پدرم به یادم مانده و لذت آن را می‌برم، این است که او موقع دعا کردن، حدود نیم ساعت دست‌هایش بالا بود و در همین حالت نیز از دنیا رفت. این دست بالا بردن، محبوب خداست.
مخفی بودن دعاها
چیزی که حضرت در مورد دعا کردن می‌فرماید و به ما یاد می‌دهد این است که دعاهایتان در یک محل مخفی باشد. کسی نفهمد که شما اهل دعا هستید. اینکه محل دعا کردن پنهان و سرّی باشد، خیلی عجیب و مهم است.
رعایت مقدمات دعا کردن
حضرت می‌فرماید: بدون مقدمه نگو خدایا! فلان چیز را به من بده؛ بلکه اول در مورد خدا صحبت کن، یعنی اول بابت کمک‌ها و نعمت‌های خدا و رسیدگی‌های او تشکر کن. بگو: الحمدالله که به ما کمک کردی و به ما نعمت دادی. خدا را تمجید کن و حمد و ثنای او را بگو؛ بعد به گناهان اعتراف کنید. موفق کسی است که تک‌تک گناهانش را یادآوری و از آنها استغفار کند. اگر گناهانش را به یاد نیاورد، به صورت کلی استغفار کند. لذا از گناهانی که با چشم کرده، گناهانی که با پا انجام داده، گناهانی که از لحاظ فکری، با دست و یا با قلب بوده، از همه آنها استغفار کلی کنید. حضرت می‌فرماید: قبل و بعد از دعا کردن صلوات بفرستید و صدقه بدهید.

تقویت دین با دعا و تقویت عقل با قرآن
چیزی که دین را تقویت می‌کند، دعا کردن و چیزی که عقل ما را تقویت می‌کند، قرآن خواندن و توجه به قرآن است؛ هرچند اگر یک آیه بخوانید و به آن توجه کنید. هر آیه، یک پیام برای عقل است. خداوند آقای بهجت را رحمت کند، خیلی دستش باز بود، اخیراً به خواب یکی از علما آمده و فرموده‌اند: من آن موقع زنده بودم، الان نیز زنده هستم. این حرف خیلی معناداری است. واقعاً همین‌طور بود، ایشان یک توفیق خاصی داشتند؛ خداوند به او حیات طیّبه داده بود. می‌فرمودند: با روایات و آیات قرآن، تقویت عقل ایجاد می‌شود. شما هر کلمه‌ای که از امام صادق-علیه السلام- به زبان می‌آوری، یک بخشی از عقلت باز می‌شود.

تقویت ولایت با خدمت به مؤمن
تقویت ولایت در رسیدگی و خدمت به مؤمن است. یعنی مؤمنی را شاد کنی. غمی را از دل او برداری. یک لقمه ساندویچ به او بدهی تا بخورد. اگر قرضی دارد یا وام و یا چک می‌خواهد، به او کمک کنی. او را راهنمایی کنی. نمی‌خواهد دنبال مؤمن بگردی؛ بلکه همه شیعیان امیرالمؤمنین-علیه السلام- مؤمن هستند. دوستان مولا، همه مؤمن هستند. لذا باید مواظبشان باشید. شیعه‌مداری و مؤمن‌مداری همیشه در رأس کارهایتان باشد. وقتی می‌بینید با مؤمن سروکار دارید، بترسید از اینکه به او ظلم و یا تحقیرش کنید و یا با او تند صحبت کنید. در این‌ صورت با حضرت طرف هستید. لذا حضرت فرمود: اگر کسی یک وجب از مردم فاصله بگیرد، ولایتمان را از او برمی‌داریم. حضرت فرمود: اگر نتوانستید به زیارت ما بیایید، یک مؤمن را زیارت کنید، تا زیارت ما به حساب آید.
بچه‌ات را که مؤمن است نزن! زن شما مؤمنه است، برادر شما مؤمن است. بر فرض، آخرین ایرادی که شما به شخصی دارید این است که گناه می‌کند. مگر بخشیدن این فرد چقدر خرج دارد؟ همین‌که پشیمان شود، خدا او را می‌بخشد. شما از کجا می‌دانید خدا او را نبخشیده است؟ او با خدا طرف است با تو که طرف نیست. پس من حق ندارم به‌خاطر گناه یک نفر، به او بی‌احترامی کنم. حضرت فرمود: کسی که بدترین عمل را انجام داده، به او فاسق العمل بگویید. عملش بد و فسق است؛ ولی خودش آدم خوبی است. فردا به جلسه امام حسین-علیه السلام- می‌رود و بخشیده می‌شود. چکار به کار او دارید؟ خدایی که تو را می‌بخشد، او را نیز می‌بخشد. مگر تو پیغمبرزاده هستی؟

حالت استغفار همیشگی
چرا خودت را آدم خوبی می‌دانی؟ کسی که خودش را آدم خوبی می‌داند، بیچاره است. بیچاره‌تر از او کسی است که فکر می‌کند خدا او را بخشیده است. همیشه در گرو و رهن اعمال خودمان هستیم. من از کجا بدانم که بخشیده شده‌ام. اصلا احتمال آن را ندهید که بخشیده شده‌اید، فکر کنید که خدا شما را نبخشیده است. لذا همیشه در حالت استغفار باشید.
بنابراین، عقل را با قرآن، دین را با دعا و ولایت را با احترام و خدمت به مؤمن تقویت کنید.

احترام ویژه به سادات
به سادات به صورت ویژه احترام بگذارید. آقای شالی – که خداوند او را رحمت کند – امام‌جمعه تاکستان و از سادات بودند. دو برادر دیگر نیز داشت. ایشان تعریف می‌کرد: وقتی در نجف بود گاهی منزل شیخ عباس قمی(ره) می‌رفت. یکی از خصلت‌های شیخ عباس قمی(ره) این بوده که هرگاه ساداتی را می‌دید به احترام او بلند می‌شد. برادر آقای شالی خیلی بازیگوش بود، شاید پنجاه مرتبه بیرون رفت و دوباره وارد شد. ایشان نیز هر دفعه به احترام این بچه بلند می‌شد و می‌نشست. به‌خاطر همین احترامی که برای سادات قائل می‌شد، شیخ عباس قمی شد و به این شأن و لیاقت رسید.
پس ما باید زمینه و قالبی برای خودمان درست کنیم و به دعا کردن و قرآن خواندن و رسیدگی به مؤمن بیشتر اهمیت بدهیم. کمترین مقدار آن، این است که آبروی مؤمن را حفظ کنیم. ان‌شاءالله خدا کمک کند تا همان چیزی که او مهم می‌داند را انجام دهیم.