qadiriye.ir

نشریه ی غدیریه-بیانات استاد الهی

بسم الله الرحمن الرحیم

همراه کردن خانواده در مسیر رشد معنویاهتمام به رشد خانواده؛ وظیفه‌ای برای مردان
مسأله خیلی مهمی که معمولاً مورد غفلت واقع می‌شود و ما باید بر آن به عنوان یک اصل، خیلی مواظبت و تکیه کنیم، این است که ما باید خودمان و خانواده‌مان را نجات بدهیم. انسان باید خانواده‌اش را نیز همراه خودش بالا ببرد. این‌طور نباید باشد که خانم خانه از خبرها بی‌خبر باشد؛ در ارتباطی که با ما پیدا کرده و در کمالاتی که می‌تواند موفق باشد و نسبت به آنچه که حق اوست، مورد بی‌مهری قرار بگیرد. شما خانواده اهل‌بیت را ببینید! حضرت زینب-سلام الله علیها- را ببینید! چقدر در مرتبه بالایی است. از این معلوم می‌شود که امیرالمؤمنین-علیه السلام- به حضرت زینب-سلام الله علیها- اهمیت می‌داده است.

جا ماندن از کمالات در اثر بی‌اهمیتی به رشد خانواده
خوشی یک مرد در خانه باید این باشد که زن و بچه‌اش همراه او باشند، نه اینکه آنها را جا بگذارد. این‌طور نباشد که تنها به فکر خودش باشد. بخواهد فقط خودش را نجات دهد. یا اینکه – خدای نکرده – این‌طور نباشد که لذات را فقط برای خودش بخواهد؛ حتی لذات معنوی را. اگر یک لحظه از خانواده غفلت کردیم، یقین بدانید که جا می‌مانیم. این آیه قرآن می‌فرماید: قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ ناراً؛ «خود و اهلتان را از آتش نگه دارید.» هم مواظب خودت و هم مواظب خانواده‌ات باش. شما ببینید، امیرالمؤمنین-علیه السلام- به بچه‌هایش، حسن و حسین، چقدر توجه داشتند! دو تا دختر ایشان، زینب و ام‌کلثوم-علیه السلام-در چه مرتبه‌اند! اصلا می‌شود به آن مقامات فکر کرد؟ «عَالِمَةٌ غَيْرُ مُعَلَّمَةٍ» و «فَهِمَةٌ غَيْرُ مُفَهَّمَة‏» ؛ شما زهرای مرضیه-سلام الله علیها- را ببینید، در چه مرتبه‌ای قرار دارد!

لزوم خوشحالی مرد و زن از خوش‌فهمی همدیگر
برای مرد نباید این کسر شأن باشد که همسرش بهتر از او می‌فهمد؛ بلکه باید خوشحال باشد که او خوش‌فهم است. زن نیز باید از اینکه شوهرش عالم است و بی‌سواد نیست، لذت ببرد. سر به سجده خدا بگذارد و بگوید: خدا را شکر که شوهر معتاد ندارم؛ شوهر ولگرد ندارم؛ شوهر شرابخوار ندارم؛ عالم و طلبه است. خوشحال باشد از اینکه شوهرش درس می‌خواند و به‌خاطر درس و مباحثه رفتن، گاهی دیر به خانه برمی‌گردد.

نکوهش رفتاری که بدبینی به اسلام بیاورد
وای به حال کسی که در خانه طوری رفتار کند که خانواده نسبت به همه چیز اسلام بدبین شوند! حضرت فرمود: با خانم خود طوری رفتار نکنید که به ما حرف بد بزند؛ در صورتی‌که ما آن چیزها را نگفتیم‌. بعضی‌ها با رفقای خودشان گعده و تفریح دارند و خوش می‌گذرانند؛ ولی وقتی به خانه می‌رسند، خسته‌اند و چیزی برای خنده ندارند.

همسر؛ دوست کهنه
گاهی خدا خوب مواظب فتنه‌هاست؛ یک علاقه کاذب پیدا شده و باعث فتنه می‌شود. خیلی‌ها خودشان را می‌خواهند آویزان کنند و یک زندگی را به‌هم بریزند. هیچ صفایی مثل صفای یک مرد با زن و بچه خودش نیست. اگر شما هزار مرتبه نیز درباره شخص یا مکان دیگر، بگویید صفا دارد، ولی نباید دوست کهنه از مدار خارج شود. حضرت فرمودند: دوست، کهنه‌اش خوب است. زن آدم، همان دوست کهنه است.

ناهماهنگی با خانواده؛ برخلاف سیره اهل‌بیت-علیهم السلام-
اگر انسان ذره‌ای از توجهی که حضرت ولیّ‌عصر_ عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف _ به او دارد، غفلت بورزد، از مسیر هدایت خود برمی‌گردد و نمی‌فهمد که چرا این توفیقات را از دست داده است؟ چون فقط خودش را دیده است. هیچ موقع سیره اهل‌بیت-علیهم السلام- این‌طور نبوده است. شما حضرت معصومه-سلام الله علیها- را ببینید، ایشان خیلی شخصیت عجیبی دارند. هنوز کسی درباره شخصیت ایشان، کامل حرف نزده است. باید یک جلسه در مورد کرامات این بانوی گرامی گفته شود. مردم از قم برای جواب سؤالاتشان خدمت موسی‌بن‌جعفر-علیه السلام- در مدینه می‌آمدند، ولی وقتی ایشان در خانه نبودند، سؤالات را به حضرت معصومه-سلام الله علیها- می‌دادند. وقتی این خانم، حدود شش ساله بودند همه سؤال‌ها را جواب داده، دیگر نیازی نبود که از موسی‌بن‌جعفر-علیه السلام- جواب دیگری بگیرند. وقتی اهل قم، حضرت را در راه دیدند و جواب‌ها را گفتند، حضرت تعریف عجیبی از دخترش کرد. مگر می‌شود انسان دختر یا همسرش را در راه معنوی خود جا بگذارد و بدون آنها به کمالات برسد؟ پیامبر اکرم-صلی الله علیه و آله و سلم-حضرت خدیجه-سلام الله علیها- را به کمالاتی رساند که موقع دفن، عبایش را درآورد و آن را کفن او کرد. علامه طباطبایی(ره) هنگام دفن خانمش، پیراهنش را پاره کرد. شاگردانش ایراد گرفتند که آقا این چه کاری است؟! زشت است این کار! فرمود: من هر چه دارم از این خانم دارم؛ با صبر و حوصله بچه‌ها را نگه داشته، اشتباهات من را درست دیده، به روی من نیاورده و در خانه من خدمت کرده است.

الزام شیعیان به زندگی بر اساس مزاق خانواده
در خانه، نظام خانواده خود را باصفا قرار بدهید. من خطری احساس می‌کنم.

توجه به امام زمان _ عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف _ از خانه‌های ما سلب شده است. درخانه‌ها بی‌مهری و کم‌لطفی می‌شود. خانه را باصفا کنید. لذت‌ها را با خانواده تقسیم کنید و تنهایی لذت نبرید. اگر دیدید مکانی، بهترین جا است، با هم به آنجا بروید؛ مگر آنکه آنها را قبلاً برده باشید.
نباید به اینکه «با رفقایم گعده دارم» معروف شوید. اصلاً شیعه این‌طوری است که باید با مزاق خانواده زندگی کند. هرچه آنها دوست دارند شما نیز دوست داشته باشید. زن باید با شوهرش یک رنگ باشد. نباید مرد بگوید: این زن به درد ما نمی‌خورد. زن نباید برای خودش برنامه بریزد که جدای از مرد باشد؛ چون این زندگی دیگر به درد نمی‌خورد؛ صفا بین آنها نیست.

لازم بودن اثبات دوستی خود به همسر
اگر صفای زندگی خود را از اهل‌بیت-علیهم السلام-گرفتید، آن وقت از زندگی لذت می‌برید. چرا بدون خانواده به جلسه می‌آیید؟ یا بدون خانواده به حرم یا به مشهد می‌روید؟ سهم او است که باید او را نیز ببرید؛ مگر اینکه دلایلی داشته باشد. باید خانم را تأمین کنید؛ هر چند وقت یک‌بار باید یک شاخه گل به خانم خود بدهید؛ چون همیشه در وجود زن این است که این مرد با زن دیگری خواهد رفت. شما با خریدن یک شاخه گل، سند بودن خود را نشان می‌دهید. در زمان‌های خاص، یک بسته پسته برایش بخر تا بداند که به فکرش هستید. وقتی مریض شد پیگیر کارش باش؛ حتی دکتر بالای سرش بیاور. نه اینکه بگویی خدا شفا بده! چطور وقتی خودت مریض می‌شوی این را نمی‌گویی؟ نگو حالا از عطاری یک عرق نعنا می‌گیرم، با همان خوب می‌شود. چطور برای خودت یک کیسه دارو می‌گرفتی، ولی برای او عرق نعنا خوب است! عرق نعنا برای عفونت اثر نمی‌کند. عرق نعنا برای قبل از عفونت است. عرق خارخاسک نیز برای دو ماه پیش از بیماری است؛ الان که مریض شده باید او را پیش دکتر ببرید. عفونت اگر بماند تبدیل به سل و سرطان می‌شود. زن از زندگی مرد سهم دارد و باید از خوشی‌های زندگی او استفاده کند.

اهمیت تلاش زن برای رسیدگی به امور منزل
زن نیز باید اینها را مراعات کند؛ نباید خود را مستقل کند. زن نباید جامعةالزهرا را طوری نشان دهد که برای مرد، زهر باشد. این درس خواندن او را از زندگی انداخته، نه غذایی پخته، نه خانه و لباس‌ها مرتب است و نه بچه‌ها منظم‌اند! هیچ‌چیز منظم نیست! غذا هم که گزارش هفتگی است. معلوم است که این زندگی دوامی ندارد. وقتی طرف، خستگی و خطایش را به خانه می‌آورد، صفا می‌رود و به‌جای آن دشمنی می‌آید. مرد زرنگ است، این را می‌فهمد، ولی توی فکر خودش است.
وقتی زنی که شوهرش مریض است، گفت من یک هفته سرکار نمی‌روم، هر طور می‌خواهد بشود، بشود؛ وقتی بچه مریض است، بگوید من یک هفته با بچه توی خانه می‌نشینم هر چه می‌خواهد بشود، بشود؛ وقتی شوهر بگوید من می‌خواهم به مسافرت بروم، خانم بگوید من هم با تو می‌آیم، این زندگی باصفا می‌شود.
اما زنی هم هست که به شوهرش می‌گوید: تو می‌خواهی بروی برو؛ بعد، یک هفته با او قهر می‌کند‌! مردی که می‌خواهد به مشهد برود تا بهره معنوی ببرد و هدایت شود، برای زن نیز خوب است. قمارخانه که نمی‌رود! اگر قهر کردی، صفا از بین می‌رود. یا مردی می‌خواهد اطعام بدهد، چقدر باید به این زن باج بدهد تا راضی شود یک اطعام بدهد! الله اکبر! می‌خواهد یک جلسه در خانه‌شان برگزار کند تا پنج نفر بیایند و یک حدیث کساء بخوانند، صدگونه حرف باید بشنود. این‌طور که نمی‌شود. دو طرف باید مواظبت کنند.

نگهداری از صفای اهل‌بیتی منزل
صفایی که اهل‌بیت-علیهم السلام-در خانه‌ها ریخته‌اند را نگه دارید. شما خانه‌های اهل‌بیتی را ببینید. امیرالمؤمنین و حضرت‌ فاطمه-علیه السلام-را ببینید! آقای بهجت(ره) فرموده‌اند: امیرالمؤمنین، فاطمه، حسنین و زینب -سلام الله علیها- همگی در یک خانه کوچک گلی در مدینه زندگی می‌کردند؛ ولی در آن خانه‌ صفا بود و دنیا را از آن صفا پر کرده بود. دشمن نیز نتوانست همین صفا را تحمل کند. پس مؤمن باید صفایی را که اهل‌بیت-علیهم السلام- در خانه ریخته‌اند را نگه دارد. نباید آن را در جای دیگری خرج کند. امیرالمؤمنین-علیه السلام- برای فاطمه-سلام الله علیها- می‌مرد؛ فاطمه-سلام الله علیها- نیز برای او می‌مرد. زمانی که فاطمه-سلام الله علیها- از دنیا رفت، امیرالمؤمنین-علیه السلام- می‌گفت: بیچاره شدم.‌ علی-علیه السلام- مگر بیچاره می‌شود؟! زمانی که پیامبر-صلی الله علیه و آله و سلم-از دنیا رفت، امیرالمؤمنین-علیه السلام- چیزی نگفت؛ ولی وقتی فاطمه-سلام الله علیها- از دنیا رفت، حضرت گفت: دیگر نمی‌شود کار کرد. یعنی وقتی آنها خلافت را غصب کردند، علی-علیه السلام- به دنبال فرصت بود تا خلافت را بازپس بگیرد؛ اما وقتی فاطمه-سلام الله علیها- از دنیا رفت، دیگر امیرالمؤمنین-علیه السلام- از رسیدن به خلافت مأیوس شد. معلوم می‌شود که چقدر کار بر دوش فاطمه-سلام الله علیها- بوده است.