qadiriye.ir

نشریه ی غدیریه-بیانات استاد الهی

بسم الله الرحمن الرحیم

رعایت مصلحت‌ها در دین و زندگی

مؤثر بودن مصلحت‌ها در تدیّن
ما باید ساختار اصلی دین را شناسایی کنیم. یعنی باید ببینیم غیر از بایدها و نبایدها و دستوراتی مثل نماز، روزه، خمس، حج، زکات و… و مواری مانند: دروغ نگو، تهمت نزن، غیبت نکن و…، اصل دین چیست؟ یعنی دستورات شرعی ناظر به چه مسأله‌ای است.
مثلا شما در خانه‌ای که زندگی می‌کنید، همه هدف شما این است که با آرامش و بر اساس تدیّن زندگی کنید و خودتان و بچه‌هایتان قرب به خدا پیدا کنید، رشد کنید و یک زندگی مرفه و با آسایش داشته باشید. اگر قرار شد و قبول شد که زندگی شما آرامش داشته باشد، گاهی لازم است برای این آرامش خرج کنید. وقتی یک مجلس عزا و عروسی می‌گیرید و در این مجلس عزت برای شما مهم است، برای این عزت، بذل و بخشش می‌کنید تا مراسم خوب برگزار شود. اینجا خسیس‌بازی ندارد. به تعداد مهمان‌ها غذا یا شیرینی نمی‌گیرید، چند تا اضافه نیز می‌گیرید. یعنی به‌خاطر آبرو حاضرید این خرج را بکنید. البته همگی اینها در چارچوب دین.

مصلحت؛ پایه و اساس دین
دین بر اساس مصلحت چیده شده است، نه بر اساس حلال و حرام. حلال و حرام مقدمه برای مصلحت یا مفسده است. اسلام بر اساس مصلحت و مفسده است. لذا گاهی می‌بینید الان صلاح نیست که وضو بگیرید؛ مصلحت نیست به حج یا به جهاد بروید؛ با وجود ‌اینکه وضو، روزه، حج و جهاد جزء بایدها است.
حتی نبایدها نیز همین‌طور است. در مواردی مثل ازدواج، وقتی از شما مشورت می‌خواهند، اگر شما بگویید من غیبت نمی‌کنم، معنا ندارد. شما باید سیر تا پیازی را که مطمئن هستید بگویید. غیبت در جای دیگر حرام است. اگر فقط بر اساس حلال و حرام باشد یک عمر زندگی آن فرد در خطر می‌افتد.
گاهی بین دو نفر اختلاف شدیدی وجود دارد، اگر راست بگویید ممکن است اینها همدیگر را بکشتند. اگر شما بگویید دروغ نمی‌گویم، کار حرامی انجام داده‌اید.

مخالفت با معصومین-علیهم السلام – به علت عدم آگاهی از مصلحت‌ها
چرا مسلمانانی با امیرالمؤمنین-علیه السلام- درافتادند که پیشانی‌هایشان پینه بسته بود؟ چون مصالح و مفاسد را نمی‌فهمیدند. امروزه چرا خیلی از بزرگان حرف رهبری را برنمی‌تابند؟ چون او در جایگاهی که هست باید بر اساس مصلحت و مفسده حرف بزند. ببینید جامعه چطور اداره می‌شود. این تکلیف فردی نیست که من بگویم الان تکلیف من این است و بس. گاهی باید از کسی تعریف کند که اصلاً تعریف ندارد، مثلا در زمانی زن پیامبر-صلی الله علیه و آله و سلم-بوده و بعداً امیرالمؤمنین-علیه السلام- طلاق او را صادر کرده است؛ ولی مصلحت دنیای اسلام و شیعیان این است که باید از او تعریف شود. اگر تعریف نشود اسلام تکان می‌خورد. اینجا نمی‌شود گفت عقیده من چیست. اینجا عقیده به درد نمی‌خورد.
وقتی به امام باقر-علیه السلام- می‌گویند چرا پشت سر اینها نماز می‌خوانید؟ حضرت می‌فرماید: اگر پشت سر اینها نماز بخوانید مثل این است که در زمان پیامبر-صلی الله علیه و آله و سلم-و در راه ایشان در خون خودت غلت بزنید. چطور این اندازه ثواب دارد؟ چون پای مصلحت در میان است.
من یا مسلمان نشده‌ام و نمی‌دانم که حلال و حرام چیست؛ بنابراین به‌گونه دیگری زندگی می‌کنم. اما کسی که دین را قبول کرده، ولی هر چیزی به او می‌گویی، می‌گوید این خلاف شرع است، جای تعجب دارد. شما چگونه تشخیص می‌دهید؟ شرع را باید عالم بگوید. شرع را باید شارع بگوید. رسول خدا-صلی الله علیه و آله و سلم-لشکری به نام جیش اسامه آماده کرد. اسامه جوان بود. همه اعتراض کردند که این فرد، ناپخته است پیامبر-صلی الله علیه و آله و سلم-فرمود: مصلحت. یعنی من می‌دانم. پس مصلحت اساس و پایه است.
پیامبر-صلی الله علیه و آله و سلم-از شخصی که دشمن اصلی اوست دختر می‌گیرد. آدم قحط بوده؟ چرا دختر این شخص را به همسری گرفته است؟ بله! مصلحت بوده است؛ باید ریشه اینها زده شود. یک راه آن ازدواج با این خانواده است. مسلمان باید بفهمد که مصلحت چیست؟ مفسده چیست؟
در صلح حدیبیه، مشرکان، پیامبر-صلی الله علیه و آله و سلم-را مجبور به صلح می‌کنند. ایشان قبول می‌کند. چون در آینده امام حسن-علیه السلام- می‌خواهد صلح کند؛ امام حسن-علیه السلام- باید به صلح حدیبیه تأسّی کند. امام حسین-علیه السلام- می‌خواهد در کربلا بجنگد باید به جنگ خیبر و بدر تأسّی کند.
امیرالمؤمنین-علیه السلام- در صفین صلح می‌کند، در نهروان می‌جنگد؛ او جان پیامبر-صلی الله علیه و آله و سلم-است. آن ملعون به رسول‌الله-صلی الله علیه و آله و سلم-می‌گوید به صلح راضی نشو؛ ولی پیامبر-صلی الله علیه و آله و سلم-می‌داند که آنها با صلح کاری ندارند، می‌خواهند اصلا پیامبر-صلی الله علیه و آله و سلم-نباشد، پیامبر-صلی الله علیه و آله و سلم-به علی-علیه السلام- می‌گوید: روزی برای تو نیز این اتفاق می‌افتد. می‌خواهند که ولیّ بودنت پاک شود. همین اتفاق در صفین افتاد. ایشان مجبور به صلح می‌شوند. حضرت معاهده را می‌نویسد و با «علی ولیّ الله» مهر می‌کند. آنها می‌گویند: ما اگر ولیّ الله بودن تو را قبول داشتیم که با تو نمی‌جنگیدیم. همانجا حضرت می‌فرماید: الله‌اکبر! حرف پیامبر-صلی الله علیه و آله و سلم-ثابت شد.

حل مشکلات خانواده با مصلحت‌سنجی
خانمی می‌گوید: نباید پسرم با این دختر ازدواج کند. خانم! وقتی باید این حرف را می‌زدی که نوبت تو بود. باید برایش خواستگاری می‌رفتی و نمی‌گفتی بچه است، دهنش بوی شیر می‌دهد. الان خودش رفته توی خیابان و با این دختر آمده است. اگر قرار باشد این مادر الان نیز زیر بار این ازدواج نرود، این پسر با این خانم می‌رود و ده‌ها مشکل دیگر نیز پیدا می‌کند. مصلحت این است که فعلا با او لجاجت نکند و حرفش را قبول کند. این‌طور بگوید: یک سال صیغه محرمیت موقت بخوانید، سپس اگر با یکدیگر تفاهم داشتید ازدواج کنید. این یک راه فرار و مصلحت می‌شود، این پسر نیز بعد از چند ماه می‌بیند که این دختر همانی که در خیابان دیده نیست. اخلاق بد او را در زندگی خصوصی می‌بیند و می‌فهمد که با چه کسی ارتباط داشته است.

رعایت مصلحت‌ها با وجود بر حق بودن
این جمع کردن و رها کردن مصلحت و مفسده‌ها جزء کار ماست. گاهی می‌بینید یک مرد، خانواده را با اخلاقش به پرتگاه می‌برد. می‌خواهد همه چیز را پیاده کند. حرفش درست است، ولی با زنش قهر است. با فامیل قهر است. با بچه‌ها مشکل دارد، اتفاقا حرفش درست است؛ ولی مصلحت را نمی‌داند. نمی‌داند که چطور باید حرف درست خود را پیاده کند.
امام حسن-علیه السلام- امام است! نباید صلح کند. خدا هیبتی به او داده که به هیچ امامی نداده است. اگر یک نگاه به کسی می‌کرد، طرف سکته می‌کرد. ولی همین امام حسن-علیه السلام- می‌خواهد به ما یاد بدهد که در مواردی باید کوتاه بیایید، حتی اگر حرفتان درست باشد.
امام خمینی(ره) قطعنامه را قبول کرد؛ مصلحت این بود، باید دشمن را شناخت و بینی‌اش را به خاک مالید.

تحمل منافقان توسط رسول خدا-صلی الله علیه و آله و سلم_

ما امروزه نه با مسلمان‌ها بلکه با مؤمنان نمی‌توانیم خوب رفتار کنیم، چه رسد با مشرکان؛ در حالی‌که پیامبر-صلی الله علیه و آله و سلم-با مشرکان نفوذی به خوبی و درستی رفتار می‌کرد. خانواده ابوسفیان، اشعث و ابوجهل افراد عادی نبودند، قدّاره‌بند و گرگ بودند. پیامبر-صلی الله علیه و آله و سلم-با اینها به نیکی رفتار می‌کرد. معاویه از لشکر خود حضرت به ایشان خدعه می‌زد و ایشان تحمل و مدیریت می‌کرد. هر کاری حساب و کتاب دارد. الان همین کشور ما که با هزاران شهید داریم آن را نگه می‌داریم، مردم نباید مصلحت را بفهمند و با دولت همکاری کنند؟

حفظ خانواده با رعایت مصلحت‌ها
گاهی مصلحت ایجاد می‌کند که یک بچه سیگاری را در خانه قبول کنید. وگرنه می‌رود بیرون و به شیشه پناه می‌برد. به او نگوییم برو گمشو! مصلحت این است که فعلا او را قبول کنیم تا سراغ بدتر نرود.
مادری که بی‌جا با شوهر و بچه‌اش قهر می‌کند. پدری که قلدری می‌کند یا فحش می‌دهد. مصالح را در نظر نمی‌گیرد و نمی‌فهمد که خانه شکننده است؛ با یک چیزی از بین می‌رود. بچه طاقت ندارد. پدر و مادر طاقت دارند، پس باید خانه را حفظ کنند. مادر به‌خاطر لجبازی روی دنده طلاق افتاده است. بعد از بیست سال که از طلاقش گذشته است، حالا آمده و می‌گوید: فقط به‌خاطر یک بگومگو و لجبازی گفتم طلاق می‌خواهم. الان به چه کارها و ذلتی افتاده‌ام. عزت خانه خودم را از دست داده‌ام.
گاهی لازم است در خانه تشر بزنی و گاهی نیز باید کوتاه بیایی و حتی عذرخواهی کنی. من الان به پدر و مادرها می‌گویم که گاهی لازم است جلوی بچه‌ات گریه کنی و عذر بخواهی. اگر شما که پدر هستی، عذرخواهی نکنی، کودک در ذهنش از شما دشمن می‌سازد؛ می‌گوید: پدرم زورگو است.

تغییر قبله بر اساس مصلحت
باید در دین نیز همین‌طور بود. خدا نیز در دین این کار را انجام داده است. قبله را که نمی‌شود تغییر داد، اما خدا مصلحت دانست که قبله را نیز تغییر بدهد. می‌خواست بگوید: منِ خدا از حرفم دست برداشتم، تو نیز گاهی از حرفت دست بردار. بیت المقدس هنوز مقدس است.

نشسته نماز خواندن به‌خاطر مصالح سلامتی
کسی که با صندلی نماز می‌خواند باید خیلی زودتر این کار را می‌کرد. نه اینکه آن‌قدر به زانوها فشار بیاورد تا مجبور شود از صندلی استفاده کند. این مصلحت است که در این سن پیش‌بینی کنی. حضرت فرمود: ما بعد از ۵۰ سالگی نماز را نشسته می‌خوانیم، در این سن دیگر استخوان‌سازی ندارد.

نمونه‌هایی از مصلحت‌سنجی‌ها در زندگی
مصلحت می‌گوید خانم باید در خانه بماند، اگر ننشست بچه‌هایش را از دست می‌دهد. پس باید بنشیند. مصلحت این است که خانمی که شوهرش را از دست داده باید ازدواج کند. وقتی جوان است روی چه حسابی همین‌طور مانده است؟
خانم! گاهی مصلحت است وقتی می‌بینی شوهرت دارد اشتباه می‌کند، چیزی نگویی. بگذار خودش برود تا سرش به سنگ بخورد و بعد بفهمد. تذکر بی‌جای شما فایده ندارد که هیچ، مفسده نیز دارد؛ پس نگو.
گاهی باید خانه‌ات را بفروشی و بروی. گاهی مکان زندگی خوب نیست؛ گاهی این شغلی که داری خوب نیست. پس باید در همه جوانب زندگی ببینی که مصلحت چیست؟
گاهی در خانه، نباید دین را با سختی بگویی که بچه‌ها از آن فراری شوند. باید ببینی در کجا مفسده به‌وجود می‌آید. روزه که برایت ضرر دارد مفسده دارد. حتما باید جبرئیل بیاید و بگوید روزه نگیر؟! می‌گوید دلم برنمی‌دارد! پس دلِ خودت است نه به‌خاطر خدا. گاهی ماشین پشتی خطا می‌کند مصلحت نیست فحش بدهی. وگرنه چاقو در می‌آورد.