بسم الله الرحمن الرحیم
تفسیر فرازهای نخستین زیارت جامعه کبیره
«السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَهْلَ بَيْتِ النُّبُوة»
در فراز اول جامعه کبیره مشخصات اهلبیت _علیهمالسلام_ و اینکه چگونه میشود نسبت به این عزیزان شناخت پیدا کرد را متذکر شده و با یک سلام این همه فضیلت را برشمردهاند.
اهلیت شما چه چیزی است و وابسته به کجا هستید؟ وابسته به خانه نبوت هستند. البته منظور، خانه پیامبر اکرم _صلیاللهعلیهوآله_ نیست؛ بلکه نبوت یک شأن و چیز دیگری دارد. گاهی شخصی، نبی و رسول است؛ اما در جایی، او کانون نبوت است؛ یعنی در آنجا دین وضع میشود.
«مُحَقِّقٌ لِمَا حَقَّقْتُمْ مُبْطِلٌ لِمَا أَبْطَلْتُمْ»
اگر این خاندان چیزی را بگویند که درست است، پس درست است؛ و اگر گفتند که باطل است، پس باطل است. حق و باطل با اینها واضح میشود.
«وَ مَوْضِعَ الرِّسَالَةِ»
موضع (شأن و جایگاه) یکی، معلمی است و موضع دیگری، آهنگری است. موضع این خاندان، رسالت است. رسالت از اینجاست؛ یعنی هر کس که میخواهد پیامبر شود، باید دست علی _علیهالسلام_ را ببوسد و اجازه بگیرد. امیرالمؤمنین _علیهالسلام_ فرمود: من همه انبیاء _علیهمالسلام_ را مخفیانه پشتیبانی کردهام؛ به جز پیامبر اکرم _صلیاللهعلیهوآله_ که قرار شد من و ذوالفقارم آشکارا در خدمت ایشان باشیم. هر وقت کار بر حضرت موسی و عیسی _علیهماالسلام_ مشکل میشد، علی _علیهالسلام_ را صدا میزدند. رسولخدا _صلیاللهعلیهوآله_ وقتی کار جنگها بر ایشان سخت میشد از صحنه جنگ بیرون میرفت، دو رکعت نماز میخواند و به حالت ابتهال دو دست مبارکش را بلند میکرد و میفرمود:
«نادِ عَلیاً مَظهَرَ العَجائِب تَجِدهُ عَوَناً لَکَ فِی النَوّائِب لی اِلیَ اللهِ حاجَتی وَ عَلَیهِ مُعَوَّلی کُلَّما اَمَرتَهُ وَ رَمَیتَ مُنقَضی فی ظِلّ اللهِ وَ یُضِلل اللهُ لی اَدعُوکَ کُلَّ هَمٍ وَ غَمًّ سَیَنجَلی بِعَظَمَتِکَ یا اللهُ بِنُبُوَّتِکَ یا مُحَمَّدَ بِوَلایَتِکَ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ»
بعد میدید که امیرالمؤمنین _علیهالسلام_ دارد میآید و رجز میخواند. در این موقع دشمنان ميدانستند که کسی از آنها باقی نخواهد ماند؛ و مثل ملخ پراکنده میشدند. به همین دلیل فاطمه بنت اسد _سلاماللهعلیها_ نام ایشان را حیدر کرار گذاشت.
امیرالمؤمنین _علیهالسلام_ جن و انس را اداره میکند. لذا همه بدون استثناء، مؤمن و کافر، حتی پرندگان نیز سر سفره امیرالمؤمنین _علیهالسلام_ هستند. اینها موضع رسالت هستند و پروندههای رسالت در این خانه قبول شده و مهر زده میشود. انبیاء به اعتبار محبتی که به این خاندان دارند، درجه میگیرند.
امام صادق _علیهالسلام_ فرمود: خدا درجه پیامبری هر یک از انبیا _علیهمالسلام_ را به میزان محبتی که به مادرمان زهرا _سلاماللهعلیها_ داشتند، قرار داده بود.
درجه هر کدام از ما نیز به میزان محبتمان به ذوات مقدسه است. لذا باید این محبت را تقویت کنیم. مثلاً نام بچههایمان را فاطمه، علی، حسن و حسین بگذاریم. اینها از ما متوقع هستند.
«وَ مُخْتَلَفَ الْمَلائِكَةِ»
در این خانه رفت و آمد عرش و فرش است. هر آدم بیسروپایی در اینجا رفت و آمد ندارد. بعضی از انبیاء _علیهمالسلام_ اصلا جبرئیل را ندیدند و فقط صدایش را شنیدند. سلطان الواعظين در کتاب شبهای پیشاور میفرماید: باب جبرئیل که در مسجدالنبی قرار دارد به این علت نامگذاری شده است که وقتی جبرئیل میآمد تا به خانه پیامبر _صلیاللهعلیهوآله_ برود، آنقدر مؤدب میایستاد و سرش را پایین میانداخت تا حضرت زهرا _سلاماللهعلیها_ به او اجازه ورود بدهد.
هر کجا خیمهای به نام آنها زده شود آنجا را تصرف میکنند و یک حال و هوای دیگری به آن میدهند. شخصی میگفت: در عالم خواب دیدم خیمه بزرگی به نام امام حسین _علیهالسلام_ برپا شده است و زهرای مرضیه _سلاماللهعلیها_ چادرش را از پشت بسته، آنجا را جارو میزد و میفرمود: اینجا خیمه حسین من است و نمیگذارم کسی آن را جارو بزند. لذا میبینید حال شما در مجالس اهل بیت _علیهمالسلام_ تغییر میکند. این تغییر حال معنوی نه بهخاطر مداح و منبری است؛ و نه به موضوع کار دارد؛ بلکه همین که خیمه به نام اینها بهپا میشود، همه از این حال معنوی استفاده میکنند.
شما ببینید مزه چای و غذای امام حسین _علیهالسلام_ با جاهای دیگر فرق میکند؛ رفقایی که امام حسین _علیهالسلام_ را دوست دارند باصَفاتر هستند؛ جلسات امام حسین _علیهالسلام_ صفای دیگری دارد؛ چون ملائکه میآیند و حال آنجا را عوض میکنند. حرفهای اهلبیت _علیهمالسلام_ همگی وحی است؛ وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى؛ «و از سر هوس سخن نمیگوید؛ این سخن بهجز وحیی که وحی میشود نیست».
اصلاً فاطمه _سلاماللهعلیها_ و علی _علیهالسلام_ با یکدیگر حرفهای معمولی نزدند. فضّه که خادم این خانه است، در بیست سال آخر عمر خود، هر چیزی را که از او میپرسیدند، با قرآن جواب میداد.
«وَ مَعْدِنَ الرَّحْمَةِ»
وقتی یک خانه، موضع رسالت، مهبط وحی و بیت نبوت شد، در آنجا بهدنبال رحمت خدا باشید. هر چیزی وقتی ارزش پیدا میکند که رحمت خدا به آن بخورد؛ نماز که میخوانید رحمت خدا شامل حالتان میشود. مسجد که میروید یا صدقه که میدهید، رحمت خدا شامل حالتان میشود. با روزه گرفتن و نماز خواندن رحمت خدا را شامل حال خودتان میکنید. بهدنبال رحمت خدا باشید. اینکه میگویند خدا رحمتش کند، یعنی رحمت خدا بیاید؛ اگر رحمت خدا آمد، کار دیگر تمام است.
در خانهای که رحمت خدا هست، اصلا اختلافی وجود ندارد. دختر و پسری که با یکدیگر ازدواج میکنند، اگر رحمت و مودّت به سراغ آنها نیاید، پول و ثروت و جهیزیه آنچنانی برای آنها هیچ کاری انجام نمیدهد. فرستادن صلوات، رحمت خدا را سرازیر میکند. بدانید در جایی که دعوا شده است، با گفتن ذکر، رحمت خدا میآید و غضب میرود.
«وَ خُزَّانَ الْعِلْمِ»
اگر کسی به خانه اهلبیت _علیهمالسلام_ آمد، جاهل نمیماند. اگر خرابکاری نکند به او میفهمانند که باید دست مادرش را ببوسد و احترام پدرش را نگه دارد. به او میفهمانند که قدر نعمت را بداند. عالم و فاسق را به او میفهمانند. بعد نیز به او میگویند: فلانی آدم فاسق و بیخودی است، رهایش کن. هزینه علم اینجاست؛ وقتی به اهلبیت _علیهمالسلام_ وابسته شدید میفهمید که چکار باید انجام دهید.
«وَ مُنْتَهَى الْحِلْمِ»
اگر در خانه اهلبیت _علیهمالسلام_ باشید، صبور میشوید. علم در اینجاست. صبر زینب _سلاماللهعلیها_ را به تو میدهند؛ بهطوری که مشکلات خودتان را دیگر مشکل نمیدانید و فقط بر مصیبت حسین _علیهالسلام_ گریه میکنید. کسی که اهلبیت او پنجاه منزل راه میروند، در حالیکه شما حتی دو روز نیز دربهدری نکشیدهاید.
«وَ أُصُولَ الْكَرَمِ»
کرامت و بزرگی در خانه اهلبیت _علیهمالسلام_ است. در خانه اینها اصلا پستی وجود ندارد. وقتی حرّ نزد امام حسین _علیهالسلام_ آمد، حضرت به او فرمود: سرت را بالا بگیر و اینطور سرافکنده به در خانه ما نیا.
«وَ قَادَةَ الْأُمَمِ»
چقدر خوب میشود که مردم، اهلبیت _علیهمالسلام_ را سرپرست خودشان بدانند.
«وَ أَوْلِيَاءَ النِّعَمِ»
نعمت در خانه اینهاست. حضرت فرمود: میوه به دعای ما در ایران زیاد است. اگر کسی گوشت نمیتواند بخرد، با خوردن یک میوه یا کلم میتواند مواد بدنش را تأمین کند. در کشورهای دیگر، میوه به این فراوانی نیست؛ بعضیها حسرت یک هندوانه را میکشند. مردم در ایام محرم و عزاداری اهلبیت _علیهمالسلام_ بهخاطر سفره انداختن و اطعام، بهوفور مواد پروتئینی را کسب میکنند. اگر در خانه اهلبیت _علیهمالسلام_ باشیم و در خانه روضه بگیریم، نعمتها از در و دیوار میریزند؛ دیگر ما بدهکار کسی نمیشویم.
«وَ عَنَاصِرَ الْأَبْرَارِ»
همه عنصرهای خوبی در اهلبیت _علیهمالسلام_ است. هر صفت خوبی که در هر کسی هست، از اینجا نشأت گرفته است. لذا وقتی میگویید: «السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبَا عَبْدِالله» وجودتان سخاوتمند میشود؛ چون حسین _علیهالسلام_ سخاوتمند است. حتی ساربان نیز دستخالی از پیش حسین _علیهالسلام_ نرفت.
«وَ دَعَائِمَ الْأَخْيَارِ»
همه خیر و خوبیها اینجاست.
«وَ سَاسَةَ الْعِبَادِ»
آنها سیاستمداران جامعه بودند. ای کاش مردم میپذیرفتند درِ خانه علی _علیهالسلام_ باشند و معاویه را رها کنند. هنوز نیز اهل عراق و اهل مدینه دارند تاوان روزی را میدهند که فاطمه _سلاماللهعلیها_ به در خانه ایشان رفت و از آنها کمک خواست. نکبت آنها را گرفته است. ببینید چه کسانی بر آنها مسلط شدهاند.
«وَ أَرْكَانَ الْبِلادِ»
اهل بیت _علیهمالسلام_ اصل و پایه آبادانی هستند. وقتی پردهها کنار برود معلوم میشود که کسی کارهای نیست و غیر از امام _علیهالسلام_ کسی نمیتواند زمام مردم را اداره کند. الان به لحاظ امنیتی ببینید ما چقدر دشمن داریم. اگر کار بهدست خودمان بود که همیشه زمینخورده و بازنده بودیم. ولی میبینیم که اینطور نیست. ماجرای لانه جاسوسی آمریکا و لانه فساد در سفارت انگلیس را یک اراده جمعی میآید و تمامش میکند و میشود نه دی. یک ۲۲ بهمن همه مخالفان را ساکت میکند. در یک ۱۲ اسفند همه، تکلیفشان را فهمیده و تمام تهدیدها را خنثی میکنند. تمام اینها بهخاطر ولایت و مواظبت امام عصر _عجلاللهتعالیفرجهالشریف_ است. حتی ولایت فقیه نیز دارد اداره میشود؛ وگرنه ایشان از کجا میداند که چقدر جاسوس و دشمن وجود دارد؟ همه اینها با توجه و عنایت ولیّ خداست؛ لذا ما باید سرحال باشیم و ناتوان نشویم؛ چون اهلبیت _علیهمالسلام_ و ولیّ خدا ما را نگه میدارند.
«وَ أَبْوَابَ الْإِيمَان»
اهلبیت _علیهمالسلام_ باب و ریشه ایمان هستند. کسی که میخواهد به ایمان برسد باید روبهروی ضریح امام رضا _علیهالسلام_ بایستد و بگوید: یا امام رضا! دل من را از ایمان پر کن. امام رضا _علیهالسلام_ امام رئوف است. ایشان در بین ائمه _علیهمالسلام_ استثناء هستند. همه ائمه _علیهمالسلام_ حتی پیامبر _صلیاللهعلیهوآله_، امام رضا _علیهالسلام_ را صدا میزدند.
امام رضا _علیهالسلام_ با طبع ایرانیها سازگار است. علامه طباطبایی _رحمةاللهعلیه_ میفرمود: در حرم امام رضا _علیهالسلام_ همه چیز نقد است؛ یعنی اگر بگویی: «یا امام رضا! من و خانوادهام را اداره کن»، هر کجا که بروی، حضرت از همانجا ادارهات میکند.
«وَ أُمَنَاءَ الرَّحْمَنِ»
خدا فقط به اهلبیت _علیهمالسلام_ اطمینان کرد. حتی جبرئیل که فرشته وحی است، اعتبارش به امیرالمؤمنین _علیهالسلام_ است. جبرئیل فرمود: روزی رسول خدا _صلیاللهعلیهوآله_ از من پرسید: چرا اینقدر امیرالمؤمنین _علیهالسلام_ را دوست داری؟ گفتم: یا رسول الله! یک روز خدا از من سؤالی پرسید که نتوانستم آن را جواب بدهم، آنگاه علی _علیهالسلام_ جواب آن را به من رساند؛ اگر علی _علیهالسلام_ این کار را نمیکرد، من هلاک شده بودم. لذا من همیشه مدیون علی _علیهالسلام_ هستم.
«وَ سُلالَةَ النَّبِيِّينَ»
اینها در بین انبیاء _علیهمالسلام_ برگزیده و ممتاز هستند. شما ببینید، حضرت آدم باید عقبه انبیاء _علیهمالسلام_ باشد، ولی پیامبر خاتم _صلیاللهعلیهوآله_ عقبه حضرت آدم _علیهالسلام_ است. اعتبار این خاندان بهخاطر این است که از نور خلق شدهاند؛ و خلقت اینها به دلیل همین اعتبار، جلوتر از مخلوقات دیگر است.
«وَ عِتْرَةَ خِيَرَةِ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ»
رحمت و برکات خدا اینجاست و جای دیگری نیست.