qadiriye.ir

نشریه ی غدیریه-بیانات استاد الهی

بسم الله الرحمن الرحیم

شاکله دین

اَللَّـهُمَّ صَلِّ عَلي عَلِيِّ بْنِ مُوسَي الرِّضَا الْمُرْتَضَي، الاِْمامِ التَّقِيِّ النَّقِيِّ، وَحُجَّتِكَ عَلي مَنْ فَوْقَ الاَْرْضِ، وَمَنْ تَحْتَ الثَّري، الصِّدّيقِ الشَّهيدِ، صَلوةً كَثيرَةً تآمَّةً زاكِيَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً، كَاَفْضَلِ ما صَلَّيْتَ عَلي اَحَد مِنْ اَوْلِيآئِكَ.

صلواتی برای امام رضا(ع) مرحمت بفرمایید.
اللهم صل علی محمد وآل محمد.

دین قانون دارد.
ما در دینداری‌مان لازم است قاعده و قانون دین را بدانیم. چرا که دین بریک اساسی شکل گرفته، بر همان اساس جلو رفته‌ و بر همان قانون نیز در وجود ما مستقر شده است؛ این طور نیست که من ازخودم بخواهم چیزی را به عنوان دین بسازم و بعد خروجی آن تقوا باشد؛ خیلی افراد ممکن است به نام دین اعمالی را انجام دهند و سروصدایی هم راه بیندازند و لودگی کنند و اتفاقا عده‌ای هرزه را هم دنبال خود راه بیندازند و حتی عمامه هم بر سر داشته باشند ولی این جزء حقیقت دین نیست. ما قالب دینی را تعریف کرده‌ایم.
خیلی روشن است، مثلا یک هندوانه را در نظر داشته باشید؛ وقتی اسم هندوانه برده می شود شما یک میوه‌ی شیرین و لذیذ و آب‌دار به ذهن‌تان می‌آید، یک هندوانه‌ی درست و حسابی! ولو فقط یک بار هم این نوع هندوانه را خورده باشید. بعد از آن یک بار، هر هندوانه‌ی خرابی را بیاورند، می‌گویی نه! این هندوانه نیست! چرا؟ چون ملاک داری، بگویند نه آقا هندوانه است، ببین قرمز است و شکل هندوانه است، شما می‌گویید نه! تو نمی‌‌دانی هندوانه یعنی چه! کسی که هندوانه را می‌شناسد و خورده است، قبول نمی‌کند ولو بوی هندوانه دهد وشبیهش باشد.
دین هم همین است؛ دین یعنی آیت الله بروجردی! حالا من هم دین باشم، هر طور صحبت کنم یا هر نوع کاری انجام دهم، دلیلم هم این باشد که می‌خواهم مردم را جذب کنم، شما قبول نخواهید کرد.

شاکله خاص دین
دین شاکله‌ی خاص خودش را دارد. بله چیزی مثل پیتزا را هم به عنوان غذا قرار می‌دهند، البته شکم پرکن است، اما خروجی آن چیست؟ آیا خروجی آن قوت و انرژی در بدن است؟ عروق را باز می‌کند؟ توانایی ایجاد می‌کند؟ ولی اگر غذا آبگوشت باشد، سال‌ها خورده‌ایم می‌دانیم یعنی چه؟ آبگوشت را افلاطون اختراع کرد، نان سنگک را هم افلاطون اختراع کرد، سرکه و شیره هم اختراع افلاطون بود. بعد گفت سه چیز اختراع کرده‌ام که به همه‌ی مزاج‌ها می‌سازد. کسی که آبگوشت خورده‌است یک بنیه دارد و فردی هم که فست‌فود خورده، بنیه‌ی دیگری دارد!! این فست‌فودها را به نام غذا به خورد بچه‌ها و مردم می‌دهند. بعد مشاهده می‌کنیم دست‌ها کهیر و جوش زده و لب‌ها ‌جور دیگری شده و چشم‌ها نیز طور دیگری شده است. و البته کم‌کم مغزها فهمش متفاوت می شود و دنبال چیز دیگری است. من متوجهم که این یک چیز دیگری است و آن هم چیز دیگری.
دین هم همین‌گونه است و سازوکار خودش را دارد. موسیقی با سرشت دین نمی‌سازد، ولو ما بپذیریم، ولو ما به مصلحت باشه بگوییم باشد. بیایند بگویند این دین خشک است! بله حمام هم داغ است!! تابستان هم که بروید حمام، آب داغ استفاده می‌کنید چرا؟ چون با آب سرد نه بدن تمیز می‌شود و نه چرک می‌آید و نه می‌شود لیف کشید؛ آیا تا به حال اعتراض کرده‌اید که تابستان آب، سرد باید باشد؟ نه! آب سرد مخصوص استخر است، اما اینجا حمام است و باید آبش داغ باشد. اعتراض می‌کنند که دین خشک است! مگر قرار بود دین تر باشد؟ مگر هر چیزی ترش خوب است؟ نان هم خشک است و ما به عنوان غذا می‌خوریم.

مبانی دین
ما نمی‌توانیم دین را هر طرفی بکشیم و بازی کنیم؛ تنها شیطان می‌تواند این کار را بکند!
یزید آمد بالای خانه‌ی کعبه و مشغول شراب خواری شد و به همه‌ی مسلمان‌ها خندید! همان‌هایی که او را بالا برده‌بودند، به همان‌ها خندید و شراب خورد و گفت: “لعبت هاشم بالملک (پیامبر و آل پیامبر بازی کردند، نه وحیی بوده و نه قر آنی بوده است!! و قرآن ساخته‌ی پیامبر است.)” بدیهی است که احمقی مثل یزید اگر غیر از این بگوید تعجب آور است.
مگر ممکن است با دین، مردم و مسلمانان بازی کرد که ما بیاییم و مرام‌نامه‌ای از یونسکو را برداریم و به نام سند بیست، سی ببریم به بچه‌هایمان، هم‌جنس‌بازی، خودارضایی و ارتباط بین دختر و پسر آموزش دهیم؟ به ده تا دلیل واهی که خودمان بافته‌ایم، بعد هم بگوییم: ما از این نمی‌گذریم و پایش می‌ایستیم! شما کی هستید؟!! به جنگ خدارفته‌اید؟! ما مبانی داریم، مبانی دینی ما بازی نیست! که برای چهار روز دنیای تو!! که اصلا این در مقابل گذشتگان، دنیایی نیست! فرعون را ببینید! چه حکومتی داشت؟ اینکه اصلا حکومت نیست؟ که چهار روز دیگر تمام است.
حضرت امام نیامد جریانی راه بیندازد که از درونش امکان بیرون آمدن هرچیزی باشد!! قرار بود بازده و خروجی ما تقوا باشد، قرآن خوان از نسل انقلاب زاده شود!! شراب خور و قمارباز که همان قبل انقلاب هم بود! ولگرد و چاقوکش که آن موقع هم فراوان بود. پس این همه کشته و شهید برای چه بود؟ ما خواستیم قرآن را بیاوریم وسط و موفق هم شدیم!! این همه قرآن خوان!!
گاهی که مشهد یا جای دیگری می‌رویم، نمازخانه‌ی فرودگاه دائم از نماز گزارها پر و خالی می‌شود، در حالیکه قبل از انقلاب در این اتوبوس‌ها یا قطارها که رفت و آمد داشتیم تعداد اندکی نماز می‌آمدند.
پس این خون، مقاومت و طرفداری اثر کرده‌است. آنچه که لازم بود در جامعه بیاید آمده است؛ حیاء آمده درون جامعه! وقتی حیا از جامعه‌ای رخت بربست، دزدی هم می‌آید، شراب وقتی در جامعه رایج شد، قتل زیاد می‌شود، ناامنی زیاد می‌گردد!

پس من دنبال دینم باشم و باید ساز و کار دین را پیاده کنم. الان این مسجد را ببینید؛ روی این فرش‌ها حتی یک قطره نجاست نیست، اگر یک قطره نجاست اینجا باشد همه‌ی حاضرین باید نماز را کنار بگذارند و رفع نجاست و تطهیر کنند؛ به همین دلیل مسجد شده است و ملائکه رفت و آمد دارند، برای همین خانمی که در ایام خاص است و آقایی که جنب می‌شود، نباید به مسجد بیایند، اگر آمدند باید از یک در داخل شوند و از در دیگری بیرون روند. چرا اینقدر حکم در مسجد هست؟ راجع به دنیا نمی‌توان در مسجد صحبت کرد. چرا؟ چون وقتی آمدید اینجا در آن یک ربع یا نیم ساعت، آرامشی خدایی پیدا کنید.
یک نکته را توجه داشته باشید، این تعداد، بیشتر از این هم نه! همین تعداد نمازخوان، برای منطقه بس است. همین تعداد خانم‌های محجبه و نمازخوان برای منطقه بس است، یعنی اگر اینها همین طور بمانند، حجت بر همه تمام است. خدا بنا ندارد همه را به بهشت ببرد. ببینید شیطان آمد گفت: «قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ»
به عزتت سوگند همه آنان را گمراه می‌كنم. (سوره ص / آیه 82) همه را إغوا خواهم کرد!
خدا هم، گفت: من هم «لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكُمْ أَجْمَعِينَ»
بی‌تردید جهنم را از همه شما لبریز خواهم كرد. (سوره اعراف / آیه 18)
بله تو اغوا کن، من هم می‌برم جهنم! ولی عقل، پیامبر ، قرآن و دانش به انسان دادم.
از عتبات می‌آمدیم داخل آسانسور فرودگاه امام بودیم، یکی از خانم‌هایی که از عتبات می‌آمد کمی غر زد و گله کرد، خانم دیگری به او گفت: من از اروپا می‌آیم، چهارده ساعت پروازم طول کشید، دو پرواز را پیاده شدم و سوار شدم، چهار ساکم را اروپایی‌ها به من ندادند، خیلی خسته هستم، اما وقتی رسیدم ایران سجده کردم. شما رفته‌اید عتبات، فقط یک ساعت در پرواز بوده‌اید، قدر بدان.
راحت از خانه بیرون میروی و زن و بچه‌ات در امنیت هستند، در حالی که الان در دنیا اینجوری نیست!!

مرد، اساس خانه است.
بر اساس یک جریانی این مانده است، به آن اساس دقت کنیم.
توجه کنید درون یک خانه، اساس خانه مبل نیست! پول و آشپزخانه هم نیست، این موارد خوب است و باید هم باشد، اما اساس خانه چیز دیگری است، اساس خانه مرد است. شوهر است.
هرکه می‌خواهد قبول کند و هر که نمی‌خواهد قبول نکند. من بر منبر امام صادق(علیه السلام) نشسته‌ام و از خودم نمی‌توانم حرف بزنم، از کسی هم نمیتوانم طرفداری کنم. خداوند خانه را با مرد می‌شناسد، اگر مرد یک خانه احترامش حفظ گردد و اطاعت شود و عزیز خانه باشد؛ در این صورت در آن خانه، خدا، رحمت، تربیت و برکت هست. این تعریف خداست، خدا جور دیگری را نپذیرفته است.

در جامعه محور، امام است. امام معصوم “لولا الحجة لصاخت الارض باهلها” ( اگر امام نباشد خدا زمین را فرو می‌برد). زمین را فرو می‌برد اگر امام نباشد!!
این را نمی‌توانیم به هم بزنیم، اساس را نمی‌توانیم تغییر دهیم. اگر کسی در خانه با مرد مخالفت کند، بچه‌ها بی‌تربیت و هرزه می‌شوند، دخترها بی‌شوهر می‌مانند. چرا؟ چون خدا می‌خواهد حرفش را ثابت کند. اگر زنی، هزار هم زرنگ باشد، باید زرنگی‌اش را برای شوهرش بگذارد. همه بعدا متوجه می‌شوند مدیریت از خانم است، می‌فهمند فهم مال خانم است، اداره خانه مال خانم است. وقتی دو کلمه با این آقا صحبت کنند متوجه می‌شوند. اما خداوند محور را تغییر نمی‌دهد، می‌خواهد محور به هم نخورد. محور، مرد باشد.
اروپایی‌ها را ببینید، معتقدند در زندگی مرد یک سهم دارد و زن هم یک سهم . این اروپاست و این هم اوضاع زندگی‌های آنها! الان در ارو پا و آمریکا مشکل عمده این است که در خانه‌ها مردها و زن‌ها یعنی( زن و شوهرها) تقاضایشان این است که دیواری وسط اتاق کشیده شود و مرد یک طرف و زن هم طرف دیگری باشد. چون نمی‌توانند با هم زندگی کنند، اساس آن‌ها یک چیز دیگر است، لذا زندگی مرد با مرد زیاد شده است و حق هم دارند، چون چاره‌ی دیگری ندارند!!
تربیتشان این است وقتی تغذیه‌ات گوشت خوک باشد، نوشیدنی‌ات شراب، عیشت تجاوز و قدرتت ظلم؛ زندگی هم این می‌شود.
بله همه اسلحه دارند، البته باید هم داشته باشند؛ گرگها همه پنجه دارند، گرگ بله اینجوری است؛ اما گوسفند هم پنجه دارد؟ نه! گوسفند پنجه می‌خواهد بکشد؟ دندان گوسفند برای علف است! آیا دندان گرگ هم برای علف است؟ نه! برای تکه تکه کردن است.
اسلحه نمی‌خواهد این همه مردم باهم در حال زندگی کردن هستند. کی از کی می‌ترسد؟ این‌ها می‌خواهند ما را هم به این روز بیندازند! چرا؟ چون تعالیمشان نتیجه نداده است. تعالیم خراب باشد، ربا و نزول در جامعه باشد، مشخص است کارتون خواب و گور خواب به وجود می‌آید. فلاکت دارد.
الان دهات‌ها همه آب، برق، گاز و تلفن دارند، شما بروید و در دهاتی زندگی کنید، همه چیز دارد، هوا، آب خوب ،شیر طبیعی هم پیدا می‌شود. بعد ما بگوییم در دهات تمدن نیست!! تهران فقط تمدن دارد؟ با آن خانه‌های سر به فلک کشیده که طلوع و غروب آفتاب را نمی‌بینی! این تمدن است؟! ما باید دیدگاه و تعریفمان را درست کنیم. شما بروی در دهات زندگی کنی، هوای خوب ، آب خوب و مردم خوب با آرامش و بی‌سروصدا! این عقل است، عقل می‌گوید زندگی را باید تعریف کنیم!

خدا عالَم را با امام می‌شناسد. شما را هم با امام شناسایی می‌کند، نگاه می‌کند ببیند، ارادتت به امام زمان(عج) چقدر است؟ به همان اندازه پیش خدا ارزش دارید! صبح بلند شدید گفتید السلام علیک یا بقیة الله؟؟! به صاحبتان سلام کردید؟ صبح لازم نیست دعای عهد بخوانید! سلام بدهید، آقا بیدار شدیم و زیر سایه‌ی شماییم! صدقه برای سلامتی‌شان دادید؟ کارها را برای رضایتش انجام دادید؟ یا زندگی‌ات چیز دیگری است؟

مردم علی رو رها کردند که به آن فلاکت افتادند، گرفتار مأمون و هارون شدند، گرفتار هشام و مروان (علیه العنه) شدند، گرفتار مغیره گشتند، گرفتار یزید شدند! گرفتار انواع پلیدی و خباثت شدند! چون علی را رها کردند. مثل این است که باغ را رها کنی و به خرابه رو آوری.
بلبل به باغ خود و جغد به ویرانه تاخته است ،همین می‌شود! شما چه کردید؟ و او چه کرد؟
فرش دست بافت فرش است، فرش ماشینی هم فرش محسوب می‌شود! اما خداوکیلی فرش دست‌دوم یا اصلا دست دهم فرش دست بافت شرف ندارد به فرش ماشینی که تازه از کارخانه بیرون آمده؟! عقل این را باید بفهمد.

خدا عالَم را با امام تعریف کرد، بعد فرمود: «والله لنور الامام فی قلوب المومنین» آگاه باشید مومنین! درون قلب تک تک شما، نور امام زمان(عج) هست، اگر جز این بود، شما با امام زمان(عج) ارتباطی نداشتید. «والله لنور الامام فی قلوب المؤمنین انور من ضیاء الشمس فی وسط السماء».
مردم به خدا نور امام درون دلتان هست و به واسطه‌ی همین نور است که به مسجد آمده‌اید. نور امام درون دلتان است که سجده می‌روید، ظلم نمی‌کنید، نور امام در دلتان خانه دارد، این نور را از دست ندهید! با نور امام زندگی کنید، «یهدی الله لنوره من یشاء».

این داعش را ببینید، داعش تربیت شده‌ی قرآنِ بدون امام است! شد داعش! قرآن می‌خوانند! قرآن نمی‌تواند کسی را تربیت کند. «کتاب الله و عترتی»؛ اگر شد فقط کتاب الله، وقتی شد «حسبنا کتاب الله» این می‌شود. داعش کعبه‌ی بدون علی است. داعش خروجیه نماز بدون علی است، چرا این پادشاه عربستان می‌آید به پست‌ترین آدم‌ها، بالاترین هدیه‌ها را می‌دهد؟ چون راه را گم کرده است! راه چه بود؟ علی! صراط چه بود؟
علی! «نحن الصراط»، نحن الصراط! راه را گم کردند، ما ایرانی‌ها راه را پیدا کردیم، علی و بچه‌های علی! نه بچه‌های علی، یکی به اسم سید باشد، می‌گوییم این سید است، تکریمش می‌کنیم، سید یعنی آقا! آقاست، چون نسبت دارد!
فاسدی در جایی از دنیا رفت، خیلی آدم بدی بود، خیلی بد بود! روحانی اون محل حاضر نشد بر بدنش نماز بخواند، شب حضرت را خواب دید؛ امیرالمومنین(ع) گفت: خجالت نکشیدی؟ به خاطر اسمش حداقل نمازش را می‌خواندی! اسمش علی بود. فقط یک اسم! «اسمائکم فی الاسماء قبورکم فی القبور».
اگر در این کشور حرم امام رضا(ع) نبود، زندگی در این جا هم وحشت زده بود، امنیت از آنجاست. یکی از علما برای من تعریف کرد، گفت: در جنگ جهانی دوم یکی از فرمانده‌های متفقین که وارد ایران می‌شد، گفته بود: من و جمعی از فرماندهان متفقین سوار برکشتی بودیم و قصد داشتیم وارد ایران شویم. همه، فرماندهانی بودیم از انگلیس! توی کشتی که نشسته بودیم، یک دفعه یک آقایی با شمشیر وارد شد، رو کرد به ما و گفت: وارد ایران بشوید اگر از دماغ یک نفر خون بیاید، با من طرفید! می‌گوید ما همین را سریع مخابره کردیم به ستاد فرماندهی -در اسنادشان هست- می‌گفت آنها هم به ما گفتند: همین آقا، در همین زمان، در اتاق جنگ انگلیس هم حاضر شد. جامعه‌ای که صاحب دارد، این است، ماکه بی‌صاحب نیستیم !
«ان شیعتنا خلقوا من فاضل طینتنا» اگر یک بچه در حرم امام رضا(ع) گم شود، چقدر جیغ و داد می‌کند و مادرش را صدا می‌زند. مادرش را گم کرده اما مادرش مگه کجاست؟! همین اطراف است، ما وقتی از صاحبمان جدا شویم، بال بال می‌زنیم! جلزوولز می‌کنیم.
هر روز امامت را یاد کن و نماز امام زمان(عج) را بخون. قبل از ماه رمضان نجف بودم، پیرمرد سیدی از اهالی مازندران کنار من نشسته بود 85 سالش بود؛ گفت من هر سال پول‌هام را جمع میکنم، رجب و شعبان و رمضان می‌آیم عتبات. با بچه ها هم کار ندارم همه سر زندگی‌شون هستند. می‌گفت یک روز، یک آقایی آمد کنار من نشست، فرمود: آقا سید فلانی، گفتم: بله! گفت: شما نماز امام زمان(عج) را می‌خوانی؟ گفتم: بله! آقا پرسیدند: چندبار؟ گفتم: آقا روزی یک بار می‌خوانم! حضرت فرمود: کمه تو می‌توانی، وقت داری دوبار بخوانی، بخوان. نماز امام زمان(عج) را حالا ما هفته‌ای یک بار بخوانیم؛ اتصال حفظ شود.
ببینید ماه رمضان چقدر ماه مهمی است! اما آن شبی که امیرالمؤمنین توش هست، شده شب قدر. قدر اول نوزدهم، بیست ویکم به خاطر امیرالمومنین است! به خاطر فاطمه‌ی زهراست! «لیلة القدرخیر من الف شهر»، حضرت فرمود خیر من الف شهر یعنی فاطمه! تنزل الملائکه و روح، یعنی فاطمه!روح یعنی فاطمه.
بابا! ما اینچنین قدرتی داریم در عالم. اما دستمون خالیه! چرا دستمون خالیه؟ به خاطر اینکه اتصا‌لمون قطعه و چشم به دست دیگران بسته‌ایم. میخواهیم از این بورس یا از دلار یا از فلان آقا یک چیزی به ما برسد. امام زمان(عج) چی؟! امام زمان(عج) کجاست؟

می‌گفت با مینی بوس تو عربستان راه رو گم کردیم گفت داشتیم هلاک می‌شدیم توی بَرّ و بیابون! از عطش داشتیم می‌مردیم، گریه زاری شروع شد، همه گریه می‌کردیم یا امام زمان یا امام زمان! دیدیم یه آقایی تو مینی بوس پیداش شد راه را نشان داد و فرمود از این طرف بروید؛ به همه هم آب داد، خوردیم و سرحال شدیم؛ می‌گفت: پرسیدم آقا ما خدمت چه کسی هستیم؟ خدمت امام زمان(عج) هستیم؟ فرمود: بله! بله چون مضطر شدید آمدیم! «امن یجیب المضطر اذا دعا فیکشف السوء» کارد به استخوانت رسید و دستت لای در ماند بگو امام زمان(عج). بعد از حضرت پرسیده بود، آقا چرا تو عربستان میوه نیست؟ چرا میوه کم است؟ اگر هم هست اصلا میوه ی آبدار نیست! آقا ما تو ایران چقدر میوه داریم! حضرت فرمودند: بله در ایران به دعای ما میوه زیاد است، ما دعا می‌کنیم میوه زیاد شود تا شیعیان آنهایی هم که ندارند، دسترسی به این میوه ها پیداکنن و بدنشان سالم بماند، به دعای ما میوه‌ها در ایران خوشمزه است.

پس من هم امام زمان(عج) را بیارم داخل زندگیم. نمیشه فقط گفت امام زمان، بله عالم امام زمان هست ،من چه کار دارم میکنم؟ خدا تو عالَم هست! خب باشه خدای من کو؟ خدای من که کار من رو حل کنه.
موسی دراز کشید “رب انی لما انزلت الی من خیر فقیر” حضرت فرمود! فرمود این دعایی که موسی گفت میدونی برای چی بود؟ موسی تا الان علف میخورد چون از دست فرعون فرار کرده بود، غذا نبود، علف می‌خورد. حضرت فرمود: اینقدر علف خورده بود که شکمش سبز شده بود این دعا روخوند، خدا یه ذره نون بهم بده وقتی بیدار شد دید دختران شعیب دارند آب میکشند کمکشون کرد بعد رفتن سفارشش رو به بابا کردند شعیب دعوتش کرد، رفت خونه‌ی شعیب! هم امنیت پیدا کرد، هم پیغمبر شد، هم ازدواج کرد، هم شغل پیدا کرد این داستان نیست؛ برای بچه ی من و تو برای من وتوست، مادرخوب!

بچه ات شغل نداره یک ماه پشت سرهم صدقه بده دعا کن به کسی هم چیزی نگو اگر داشتی یک گوسفند ذبح کن. درِ هرخونه‌ی فقیر یک کیلو بده برای شغل بچه ات، یه خطر اومده تو خونه‌ات سرطان اومده فوری یه ذبح گوسفند کن یه ذبح مرغ کن جلوگیری کن از بلا “اذا جاءالقضا ضاق الفضا” وقتی قراره یه اتفاقی بیفته همه چیز دست به دست هم میده “ضاق الفضاء و اذا جاء القدر عمی البصر” وقتی قراره یه اتفاق برای آدم بیفته دیگه چشماش هم نمیبینه فکرش هم دیگه کار نمیکنه این چکها رو همین اینجوری امضا میکنه همین امضاهای خودش میبردش زندان.
پس ما امام زمان داریم امام زمان نور ماست توجه ماست این دعای اللهم کن لولیک خیلی دعای خوبیه مختصر هم هست امام زمان را بیاریم تو خونه‌هامون. تو زندگی هامون صفا بیاریم.
اقای محترم! من گفتم مرد محوره مرد نباید کاری کنه تو خونه که بقیه رغبت نکنند این بابا محور باشه باید یه جوری رفتار کنه که بمونه، آقای این خونه باشه، بد اخلاقی نکنه، تندی نکنه، قهر نکنه، ایراد گیر بی خود نباشه، نگه اعصابم خورد شد! پس شما نوه هاتون باید کجا برن؟ وقتی دارن میان مهمونی به خاطر سروصدا برن تو خیابون بازی کنند؟ یه ساعت سروصدا رو تحمل کن، تو گوشت یه چیزی بذار! به یه بهانه‌ای یه قدم برو بیرون، بذار اینها محور بابا بودن رو بفهمند خوشی با بابا رو بفهمند پول خرج کن.
حضرت فرمود تو خونه خرج کردن اسراف نیست، اسراف بیرونه تو خونه بریز بپاش، من و تو که داریم یه نفر باید میوه ی درجه ی سه بخره ببره خونه یه نفر درجه دو و یه نفر درجه یک خدا این رو قرارداده. بعضی را در روزی بر بعضی برتری داده، عده‌ای که دزدی کردند بعضی هم حقوق‌های نجومی گرفتن اونها هیچی! ولی به صورت طبیعیش اینه، من الان ندارم درجه سه بگیرم ببرم خونه چون بچه‌ها میوه میخوان صبر می‌کنم آخرشب میگیرم.
همین انگور حبه ای‌ها ،یه جبعه‌ی انگور گذاشته بود چه انگور خوبی چون دون شده، ما به هرحال میبردیم خونه دون میکردیم میخوردیم دیگه ، الان دون شده است جلو مهمون که نمخوام بذارم نصف قیمت هم باهام حساب کرد بردیم خونه انگور خوردیم.
حالا بعضی وقت‌ها هم اینجوری میخوریم یه موقع وضع مالیت خوبه برو بهترین انگور از بهترین جا بخور نوش جانت خب میخوایم زندگی کنیم دیگه، یه روز نون وپنیر میخوریم یه روز هم چلو کباب! کی گفته باید همیشه چلوکباب خورد؟
البته بعضی ها هم اینجوری میگن یه فقیر کت شلواری بود تو قم می‌ایستاد تو گذر خان علما رونشون میکرد یه نفر رو هم نشون میکرد میرفت یه چیزی بهشون میگفت یه پول حسابی ازشون میگرفت بعد بچه ها این رو تعقیبش کردن دیدن تو چلو کبابی توکل همون جلو هر روز ناهار اینجاست! گفتن آقا مگه تو فقیر نیستی؟! گفته بود اره، گفته بودن پس چرا چلو کباب؟ گفته بود من نذر کردم هر روز چلو کباب بخورم!
یه موقع آدم با نون و پنیر و چایی شیرین کیف عالم رو میکنه ما میخوایم کیف کنیم. یه نفر هم تا جاده چالوس میره زهرش میشه هم تو ترافیک هم زنش باهاش دعوا میکنه! ما میخوایم کیف کنیم.
رفتیم خونه‌ی یک بنده خدایی مشهد، قبل از انقلاب تو ژاندارمری هم بود. بعد یه حالت ژاندارمی هم داشت ولی ازدواج کرده بود تو ازواج دوم خانمش جوونتر بود دیدیم هی اُرد میده حاج خانم زیر انداز ،از پنجره ی زیر زمین زیر انداز میده ،حاج خانم پشتی ،یه سی تا چهل تا دستور به این خانم داد! گفتم آقا چه خبره؟ این بنده ی خدا گفت حاج آقا والله به شما میگم شما سالی یه بار میای تو این خونه پادشاهی من همین یه ساعته! شما برید این پادشاهه من جرئت ندارم بگم یه چایی بده.

طب
هرروز میخوام یه چیز خوب طبی به شما بگم بریم یه بدن سالم هم داشته باشیم. اقایونی که تو سن من هستن،من به شما میگم تنها چیزی که بدن شما روسالم میکنه روغن مالیه. بدنتون رو روغن مالی کنید برید تو حمام قبل از اینکه لیف بزنی هرجا دستتون میرسه رو روغن مالی کنید. حالا من بگم روغن مالی کن داد حاج خانم در میاد که تحفه رو که اصلا نمیشه تحملش کرد روغن مالیش هم کنیم؟ این عربها که شما میبینید قبراقن، سرحال هستند صداشون واضحه! فوتش میدونی چیه؟ خانم آقا رو، آقا هم خانم رو روغن مالی میکنه. یه لباسی هم دارند تا صبح یه لباس مخصوص روغن مالی میپوشند. صبح هم که واجبه میرن حمام این بدنشون رو اینجوری سالم نگهداشته عروق بازه ما تو این سن دیگه غذا برامون غذا نیست از بیرون روغن مالی. روغن چی خوبه؟ هر روغنی ولوگریس ماشین گیر آورید ولو روغن سیا اسمش روغنه. روغن زیتون خیلی بهتر روغن بابونه خیلی بهتره.
آقایون شب‌ها میخوابید ملاجتون رو روغن سیاه دونه یا بنفشه بمالید جلو سر انشاءالله آلزایمر نمی‌گیرید. ولی الان نمیتونم به شما بگم مستحبه کلاه بذارید! شما پز دارید قیافه‌هاتون بدجور میشه ولی شب‌ها رو یک کلاه، عرقچین نازک رو سرتون بذارید برای جلوگیری از سکته است چون سر در حالت خواب یخ میشه یه ذره اگر پنجره باز باشه، اول شب ممکنه گرم باشه ولی آخر شب میبینی خنکه. این عروق بسته میشه سرتو یه چیزی بپوشون، خانم‌ها چقدرحوصله شون خوبه مال همین روسریه، خانم‌های بد حجاب، بد اخلاق هم هستند، سر اینجور حفظ میشه.

احکام
در نماز جماعت آقا گفت الله اکبر نگاه نکنید جلویی ها ببندند بهش میگن تهیئ همین که اینها آماده‌اند آقا گفت الله اکبر بقیه آماده‌اند برای نماز آخرین نفر هم میتونه فاصله نباشه فقط اقایون نگن خالیه بیا پرکن اقا این لطمه ای به نماز جماعت نمیزنه خوبه پر باشه ولی گاهی میگن خالیه از اون عقب راه می افتد بیاد جلو هی تند وتند صف را بهم میزنند نماز هم به هم میخوره ؛ دیدی در حرم امام حسین تا اخر نماز همه دارن میدون؟
اشکالی نداره.
السلام علی الحسین وعلی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین و رحمة الله و برکاته