بسم الله الرحمن الرحیم
جایگاه و نقش حضرت زهرا-سلام الله علیها- در هدایت بشریّت
ابعاد گوناگون موقعیت وجودی زهرای مرضیه-سلام الله علیها-
شما برای اینکه موقعیت وجودی زهرای مرضیه-سلام الله علیها- را تا اندازهای درک کنید، ابتدا در ذهن خود باید به این سؤالات پاسخ دهید:
1. چرا نام حضرت فاطمه-سلام الله علیها- با وجود اینکه نه پیامبر است و نه امام، همواره در لیست چهارده معصوم هست؟ اگر این مطلب برای ما روشن شود بسیاری از زوایای وجودی آن حضرت برای ما آشکار میشود.
2. چرا فاطمه زهرا-سلام الله علیها- در جریان اتفاقاتی که پس از شهادت پیامبر-صلی الله علیه و آله و سلم-در جلوی منزل ایشان رخ داده است، او در کوچههاست و علی-علیه السلام- در خانه؟
3. چرا امیرالمؤمنین-علیه السلام- در خانه نشستند، زانوی غم بغل کردند و حضرت زهرا-سلام الله علیها- برای کمکخواهی با حسن و حسین-علیه السلام-به در خانه مهاجر و انصار رفتند؟
ظاهر قضیه چه میگوید؟ ظاهر قضیه این را میگوید که علی-علیه السلام- در خانه نشسته است، فاطمه-سلام الله علیها- نیز باید در خانه باشند؛ پس چه مسألهای باعث شده است که علی-علیه السلام- در خانه بماند و فاطمه-سلام الله علیها- بیرون خانه باشند؟ این جریان باید تحلیل شود. وصیت پیامبر-صلی الله علیه و آله و سلم-که نبوده است. آیا زهرا-سلام الله علیها- خودش مستقلاً و جدای از پیامبر-صلی الله علیه و آله و سلم-و علی-علیه السلام- وظیفهای بر دوش داشته است؟ این موضوع باید ثابت شود وگرنه حضرت زهرا-سلام الله علیها- نیز باید از امام علی-علیه السلام- پیروی میکردند و ساکت میماندند.
4. کسانی که به در خانه هجوم آورده بودند، اعلام میکردند که ما به سراغ علی-علیه السلام- آمدهایم. پس چرا وقتی فهمیدند که نه علی-علیه السلام- بلکه حضرت فاطمه-سلام الله علیها- پشت در است (فاطمه-سلام الله علیها- مقداری در را باز گذاشتند تا صدایشان به گوش آنها برسد و خودشان را معرفی کردند و فرمودند: «أنا فاطمة انا الزهراء انا بضعة الرسول») قضیه را به اینجا رساندند؟
5. وقتی با مرگ پیامبر-صلی الله علیه و آله و سلم-وحی تمام شده بود، پس چرا در آن ۷۵ روز، جبرئیل، فرشته وحی، بر فاطمه-سلام الله علیها- نازل میشد؟ مگر جبرئیل مخصوص انبیا، آن هم بعضی از آنها نیست؟
مثلاً جبرئیل بر ابراهیم-علیه السلام- نازل نشده است. ایشان حتی جبرئیل را در زمان ذبح اسماعیل-علیه السلام- نیز ندیده است؛ بلکه آن موضوع را در خواب به او گفتند. حتی حضرت جبرئیل، زیاد آن اندازه که در آن ۷۵ روز به کرّات بر فاطمه-سلام الله علیها- نازل شد، پیش پیامبر-صلی الله علیه و آله و سلم-نیز نمیرفت. حضرت فاطمه-سلام الله علیها- که پیامبر و امام نیستند؛ پس چرا جبریئل بر ایشان نازل میشد؟
6. چرا با وجود اینکه پیامبر-صلی الله علیه و آله و سلم-اشرف مخلوقات است و همه باید به ایشان تعظیم کنند، اما ایشان است که به فاطمه-سلام الله علیها- تعظیم میکنند؟ چرا پیامبر-صلی الله علیه و آله و سلم-دست فاطمه-سلام الله علیها- را میبوسد؟ چرا پیامبر-صلی الله علیه و آله و سلم-میگوید: من بوی بهشت را از فاطمه-سلام الله علیها- استشمام میکنم؟ چرا میگوید: پدرت به فدای تو؟ چرا وقتی رسول خدا-صلی الله علیه و آله و سلم-میخواهد به مأموریت برود، آخرین منزلی که خداحافظی میکند منزل فاطمه-سلام الله علیها- است و وقتی برمیگردد، اول به خانه فاطمه-سلام الله علیها- میرود؟ پیامبر-صلی الله علیه و آله و سلم-میخواهد به مردم چه بگوید؟
7. ما تا حالا میگفتیم که پیامبران، صاحب کتاب و صاحب صحف آسمانی (قرآن، انجیل، تورات، زبور) هستند؛ اما چرا فاطمه-سلام الله علیها- نیز صاحب کتاب (مصحف فاطمه) است؟
این کتاب اکنون در اختیار امام زمان_ عجلاللهتعالیفرجهالشریف _ است. ایشان کارهایشان را از روی این کتاب انجام میدهند. امام صادق-علیه السلام- میفرماید: «مصحف فاطمه-سلام الله علیها- چندین برابر قرآن است و حتی یک کلمه از قرآن در آن نیست.» چه جریانی پشت پرده است که ما از آن خبر نداریم؟ چه مسألهای روی زمین باقی مانده است که خدا میخواهد آن را با فاطمه-سلام الله علیها- حل کند؟
سؤالات فراوان دیگری نیز در اینباره وجود دارد که باید جواب آنها را پیدا کنیم.
دخالت شیطان در آخر کار پیامبران
برای پیدا کردن پاسخ سؤالات اینچنینی، اول باید ببینیم که چه مسألهای در عالم اتفاق میافتد که صلاح نیست پیامبر-صلی الله علیه و آله و سلم-و علی-علیه السلام- در آن دخالت کنند؟ با وجود اینکه هر کاری را یا با پیامبر-صلی الله علیه و آله و سلم-و یا با علی-علیه السلام- حل میکنند. حال این چه کاری است که نه وظیفه پیامبر-صلی الله علیه و آله و سلم-است و نه وظیفه علی-علیه السلام-؟ بلکه وظیفه فاطمه-سلام الله علیها- است و اگر ایشان نباشد این کار روی زمین میماند. یعنی 23 سال زحمت بیمانند پیامبر-صلی الله علیه و آله و سلم-و زحمات طاقتفرسای امیرالمؤمنین-علیه السلام- روی زمین است.
برای اینکه به این مطلب برسیم باید ببینیم که بر سر سایر پیامبران الهی چه آمده است.
حضرت نوح-علیه السلام- بیش از نهصد سال زحمت کشید و در آخر، نتیجه این شد که برای مردم زمان خود تقاضای عذاب کرد. چطوری میشود پیامبری که برای هدایت مردم آمده، تقاضای عذاب میکند؟ چقدر مسأله عوض شده است. پیامبری که برای هدایت آمده، طلب عذاب میکند.
حضرت موسی-علیه السلام- وقتی از کوه طور برگشت، دید قومش گوسالهپرست شدهاند. حضرت عیسی-علیه السلام- را نیز خدا نجات داد. این مسأله خیلی مهم است که شیطان در اینجا وارد میشود و میخواهد همه چیز را بر هم بزند.
آخر کار پیامبر-صلی الله علیه و آله و سلم-همانند سایر پیامبران
حالا فقط پیامبر اکرم-صلی الله علیه و آله و سلم-مانده است؛ ایشان میخواهد بعد از ۲۳ سال، نتیجه کارش را ببیند که آن ملعون بالای سر حضرت آمد و گفت: «إن الرجل ليهجر» ماجرای سقیفه را بهوجود آوردند. آخر کار پیامبر-صلی الله علیه و آله و سلم-که به سقیفه نباید برسد. سقیفه یعنی گوسالهپرستی؛ اما گوسالهپرستی مدرن. در زمان حضرت موسی-علیه السلام- مجسمه گوساله را علم کردند؛ اما بعد از پیامبر-صلی الله علیه و آله و سلم-عدهای از اصحاب ایشان در مقابل حرفش ایستادند.
نتیجه کار پیامبران (همه پیامبران حتی حضرت محمد) این شد که با اینکه هدف آنان هدایت همه مردم به سمت خدا بود؛ ولی برعکس شد و تعداد قابل توجهی به سمت آنان نیامدند. حالا اراده خدا چیست؟ این است که مردم راه هدایت را بروند. خوب! راه هدایت که به بنبست رسید!
فاطمه-سلام الله علیها- ذخیره پیامبر-صلی الله علیه و آله و سلم-برای حفاظت از دین
خدایا! این راه هدایتی که در نظر گرفتی، با انبیاء که به نتیجه نرسید! حالا با چه کسی میخواهی آن را حل کنی؟ با علی-علیه السلام-؟ او که دستش بسته و در خانه نشسته است. اما با این حال خدا قسم یاد کرده است که از دین خودش محافظت کند. إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ؛ «ما قرآن را نازل کردهایم و از آن محافظت نیز میکنیم». ما میخواهیم این دین را حفظ کنیم. نمیخواهیم مثل دین نوح-علیه السلام- شود.
اما پیامبر-صلی الله علیه و آله و سلم-که رفته است؛ علی-علیه السلام- نیز که دستش بسته است. خداوند میخواهد این دین را با فاطمه-سلام الله علیها- حفظ کند. پیامبر اکرم-صلی الله علیه و آله و سلم-تنها پیامبری است که فاطمه-سلام الله علیها- دارد؛ هیچ پیامبری فاطمه-سلام الله علیها- نداشته است.
نقشه اصلی؛ ختم نبوت به امامت
قضیهای که باید اتفاق بیفتد تا کار درست شود چیست؟ اصلاً چه چیزی بههم خورده است که حالا باید درست شود؟ آن اتفاق این است که نبوت باید به امامت ختم شود. این دو (نبوت و امامت) اگر بههم برسند، کار تمام است. آنها میخواهند نبوت به امامت نرسد. مثل قضیه موسی-علیه السلام-. حضرت موسی-علیه السلام- وقتی به کوه طور رفت، برادرش هارون-علیه السلام- را جای خود گذاشت؛ نبوت الان رفته ولی کار دست جانشین است. وقتی موسی-علیه السلام- برگشت دید کار دست هارون-علیه السلام- نیست. بنابراین اگر نبوت به امامت برسد، کار درست میشود. یعنی مردمی که پیامبر-صلی الله علیه و آله و سلم-را قبول کردند، اگر سراغ علی-علیه السلام- آمدند، کار درست شده است و اگر نیامدند، کار خراب است.
البته وقتی میگوییم علی-علیه السلام-، منظورمان سایر امامان نیز هست. همه را در یک کلمه، علی-علیه السلام- میگوییم. مردم اگر آمدند در خانه علی-علیه السلام- کار درست است و اگر نیامدند، کار درست نیست. فاطمه-سلام الله علیها- میخواهد کاری کند که مردم به در خانه علی-علیه السلام- بروند.
حرکت فاطمه-سلام الله علیها-؛ غدیری دیگر
خداوند به پیامبر-صلی الله علیه و آله و سلم-میگوید: اگر مسئولیتی که داری را به علی-علیه السلام- منتقل نکنی، رسالت را انجام ندادهای. رسول خدا-صلی الله علیه و آله و سلم-میگوید: خدایا! اگر من علی-علیه السلام- را در غدیر معرفی کنم کار تمام است؟ خدا میگوید: نه، بقیه کار میماند بر عهده دخترت فاطمه-سلام الله علیها-.
غدیر دوم با کار فاطمه-سلام الله علیها- درست شد. دوباره فاطمه-سلام الله علیها- علی-علیه السلام- را معرفی کرد. منافقان، غدیر اول را پوشاندند؛ اما فاطمه-سلام الله علیها- با معرفی کردن گوساله سامری، غدیر دوم را راه انداخت. این کار را فاطمه-سلام الله علیها- میخواهد بکند و این راه را باز کند که دست پیامبر-صلی الله علیه و آله و سلم-را در دست علی-علیه السلام- بگذارد. چه کسی نمیگذارد؟ آن کسی که کنار پیامبر-صلی الله علیه و آله و سلم-طوری زندگی کرد که خودش را صحابه او معرفی کرد. چه کسی باور میکند که این صحابه از درون کافر است؟ در ظاهر نماز نیز میخواند. به علی-علیه السلام- گفت: نان و نمک میخوری؟ من شروع به نان و سرکه خوردن کردهام. میخواهم هر کس به در خانه تو میآید، به در خانه من بیاید.
هر وقت جنگ شروع میشد، خودشان را به مردم نشان میدادند. وقتی جنگ، بحرانی میشد، خودشان را پنهان میکردند. جنگ که تمام میشد به دنبال غنیمت میآمدند. اما علی-علیه السلام- با زرهی که پشت نداشت میجنگید؛ اینها فقط غنیمت میخواستند. کافر را زود میتوان شناخت. مشرک را نیز همینطور؛ ولی منافق را چطور؟
حواستان باشد! امروزه به بچههای ما میگویند: دومی، ایران را فتح کرده و آدم خوبی بوده است؛ تا محبت او را در دلهای فرزندان ما جا بدهند. امام صادق-علیه السلام- میفرمایند: هر کسی سر سوزنی، محبت قاتل فاطمه-سلام الله علیها- (دومی) در دلش باشد، خدا او را با صورت در آتش میاندازد. نباید یک سر سوزن محبت او در دل شیعیان باشد.
چرا فاطمه-سلام الله علیها-؟
پیامبر-صلی الله علیه و آله و سلم-دستش بسته است، اگر ایشان دخالت کند و تکلیف او را معلوم کند، شریعتش متزلزل میشود. علی-علیه السلام- نیز نمیتواند دخالت کند؛ چون میگویند: دعوا بر سر خلافت است و علی-علیه السلام- نیز خلافت را میخواهد. حرف علی-علیه السلام- را نیز قبول نمیکنند. خدا فاطمه-سلام الله علیها- را به میدان آورده تا مشت آن ملعون را باز کند. اگر فاطمه-سلام الله علیها- بتواند مشت او را باز کند، اسلام نجات پیدا کرده است، وگرنه شکست خواهد خورد.
برای باز کردن مشت او شمشیر و ذوالفقار و خطبه خواندن علی-علیه السلام- به درد نمیخورد. جوّی درست کرده بودند که علی-علیه السلام- آمد نزد فاطمه-سلام الله علیها- و به او شکایت کرد: نه تنها جواب سلام علی-علیه السلام- را نمیدهند؛ بلکه میگویند: علی-علیه السلام- مسلمان نیست. فاطمه-سلام الله علیها- به علی-علیه السلام- گفت: یا علی! هزار سلام فاطمه بر تو باد! سلام نمیکنند که نکنند! جواب نمیدهند که ندهند. هزار سلام فاطمه-سلام الله علیها- بر تو باد.
در خانه فاطمه-سلام الله علیها- عزیز پیامبر را آتش میزنند. همه چیز علی-علیه السلام- معلوم بود. آنها همه چیز را مدیون علی-علیه السلام- هستند. حالا میگویند: علی-علیه السلام- چه کسی است؟ علی-علیه السلام- را نمیشناسیم!
مشت باز شده دشمن توسط فاطمه-سلام الله علیها-
ببینید کار چقدر پیچ پیدا میکند! اینجا کار با فاطمه-سلام الله علیها- است. باید چه کاری کند تا مشت این ملعون را باز کند؟ قدمبهقدم شما را میبرم تا ببینید فاطمه-سلام الله علیها- چه کرده است.
آن ملعون مجبور شد، با همین مشتی که باز شد، یک نامه به معاویه نوشت و به همه کارهای خود اعتراف کرد و بهصورت سند در تاریخ باقی گذاشت.
روزی پسر دومی از معاویه ناراحت شد و به او گفت: آیا این کارها را که میکنی، پیامبر-صلی الله علیه و آله و سلم-انجام داده است؟ معاویه گفت: سر و صدا نکن. او را به خانه برد و نامه پدرش را از صندوق درآورد و به او نشان داد و گفت: ببین پدرت چه کرده است؟ خودش میگوید: لگد زدم؛ گفتم: تازیانه بزنید و به دست علی-علیه السلام- طناب ببندید. خودش نوشته که ما ایمان نیاوردیم؛ بلکه از شمشیر پیامبر-صلی الله علیه و آله و سلم-که بالای سرمان بود ترسیدیم. حضرت فرمود: اگر مصائب و بلاهایی که بر سر ما آوردهاند و اینکه حق ما را گرفتند را به مردم نگویید و آنها را معرفی نکنید، در جرم آنها شریک هستید! سیصد نفر مرد جنگی پشت در آوردند؛ فقط برای یک زن! چیزهای را مثل تیرهای چوبی سابق آوردند، چهل نفر آن تیرها را گرفته بودند تا به در و دیوار خانه فاطمه-سلام الله علیها- بزنند. سپرده بودند هر کس هر چه میتواند از خانه بیاورد؛ مثلاً سنگ و طناب و هر چه که هست.
همین قضیه در کربلا نیز ادامه پیدا کرد. آمدند تا امام حسین-علیه السلام- را به شهادت برساندند. از شهر بیرون آمدند؛ زنها گفتند: ما مهریههایمان را بخشیدیم، با مهریههای ما سمهای کشنده بخرید و به تیرهایتان بزنید، بچههای پیامبر-صلی الله علیه و آله و سلم-را که میکشید، ما نیز شریک باشیم.
بچه شیعه! حواست را خیلی جمع کن! یک وقت نکند محبت اینها در دلت برود! بروی مکه و بگویی: به به! عجب آدمهای خوبی هستند. این چیزهایی که میبینی ظاهر است. همین الان که رعایت بهداشت، مسأله عمومی است، اینها با پای برهنه به مستراح میروند.
حضرت زهرا-سلام الله علیها- مقاومت کرد و ایستاد. زمینه را فراهم کرد تا از کفری که مخفی کرده بودند، خارج شود. سیصد مرد جنگی آمدند و تهدید کردند. فاطمه-سلام الله علیها- از علی-علیه السلام- اجازه گرفت؛ پشت درآمد و خودش را معرفی کرد. حالا زهرای مرضیه-سلام الله علیها- چه فکر میکرد؟ با خود گفت: اگر معرفی کنم، اینهایی که با علی-علیه السلام- درگیری دارند، میروند. اینها اصلاً برای فاطمه-سلام الله علیها- آمدند. تهدید کرد و گفت: فاطمه! در را باز کن که میخواهیم علی-علیه السلام- را ببریم. اگر در را باز نکنی آن را آتش میزنیم. خانه و اهل خانه را نیز آتش میزنیم. کی باور میکرد؟! رسم این است که کسی که از دنیا میرود برای تسلیت به او، پیشش بروند. فاطمه-سلام الله علیها- باور نمیکرد. او میشنید اینها رفت و آمد میکنند. هیزم میآورند و کنار در میریزند. فکر کرد آنها تهدید میکنند. یک آتش درست میکنند و میروند.
وقتی در نیمهسوخته شد، آنها با اینکه میدانند فاطمه-سلام الله علیها- پشت در و حامله است، اما باز هم دست برنمیدارند. فاطمه-سلام الله علیها- گریه میکند. خانه عجیب و غریبی شده است. امتحان علی-علیه السلام- این است که در خانه بنشیند و چیزی نگوید. حضرت دید که در آتش گرفته و حرارت وارد منزل میشود.
آن ملعون خودش در نامهای که برای معاویه نوشته است، اعتراف کرده که وقتی گریه فاطمه-سلام الله علیها- را شنیدم، نزدیک بود دست بردارم؛ ولی یاد کینههایی که از علی-علیه السلام- داشتم افتادم و تمام نیرویم را در پایم گذاشتم.
«اللهم العن قاتلی فاطمة الزهرا-سلام الله علیها-»