بسم الله الرحمن الرحیم
راههای رسیدن به لطف الهی
امشب (شب بیستم ماه مبارک رمضان) شب عزیز و بزرگی است؛ خدا این توفیق را به من و شما داده است که در این ساعت از شب به انتظار بنشینیم تا رحمت پروردگار همه ما را دربر بگیرد. این رحمت واسعه، اولاً، غفران و بخشش خدا را بهدنبال دارد؛ و ثانیاً، باعث جلب توفیق میشود. توفیقی که ما را در مسیر بندگی قرار میدهد؛ و این راهی را که ممکن است در آن کوتاهی کرده باشیم، برای ما هموار میکند. در این جلسه چند نکته درباره چارچوب و قالب قرار گرفتن در مسیر حق و بهرهمند شدن از لطف الهی صحبت خواهم کرد. این چند نکته روی ما تأثیر زیادی دارد.
تمرکز شیطان بر شیعیان امیرالمؤمنین-علیه السلام-
عزیزان ببینید، شیطان با همه نیرویش فقط مشغول شیعیان امیرالمؤمنین _علیهالسلام_ است؛ با کفار و منافقان کاری ندارد. با کسانی که ولایت امیرالمؤمنین _علیهالسلام_ را پس دادند نیز کاری ندارد. شیطان تمام نیروی خود را فقط برای شیعیان گذاشته است.
گناهان؛ ابزار شیطان برای گرفتن ولایت امیرالمؤمنین-علیه السلام-
شیطان بهدنبال این نیست که شما گناه کنید و اهل معصیت شوید؛ چون فایدهای برای او ندارد. او میخواهد شما را گرفتار گناهان کوچک و بزرگ کند و بعد در لابهلای آنها، شما معصیتی کنید که اثر آن، از دست دادن ولایت علی _علیهالسلام_ باشد. این را یقین بدانید که شیطان تنها به گناهان شما راضی نمیشود؛ بلکه میخواهد از بین گناهان ریز و درشت، ولایت را از شما بگیرد. همانطوری که ولایت را از بعضیها گرفت. یعنی آنها را وادار به گناهی کرد که یک دفعه ولایت علی _علیهالسلام_ را از دست دادند؛ مسلمان بودند؛ نماز میخواندند؛ اما بدون علی _علیهالسلام_ شدند. صبح که بیدار شدند، دیدند علی _علیهالسلام_ را دوست ندارند.
حواستان را جمع کنید! چشم و ابروی ما مشکیتر و زیباتر از آنها نیست. خدا سرنوشت آنها را بهعنوان حجت جلوی ما قرار داده است. اگر ما نیز کوتاهی کنیم، ممکن است خدای نکرده محبت اهلبیت و ائمه _علیهمالسلام_ را از دست بدهیم. اجازه ندهید این اتفاق در زندگی شما بیفتد.
عاق پدر؛ عامل اصلی از دست دادن ولایت امیرالمؤمنین-علیه السلام-
خب! ما چکار باید انجام دهیم که ولایت امیرالمؤمنین _علیهالسلام_ را از دست ندهیم؟ گفتیم که شیطان در لابهلای گناهان، این ولایت را از ما میگیرد. گناهی که در بین گناهان از همه بدتر است عصبانی شدن پدر است. اگر یک لحظه دلش بگیرد و نتواند شما را ببخشد، عاقبتش این است که ولایت علی _علیهالسلام_ را از دست میدهید. دیگر علی _علیهالسلام_ را دوست ندارید؛ چون عاق پدر شدهاید. از این قضیه بترسید! یقه خودتان را بگیرید؛ خودتان را بزنید. با رفیق، دعوا و کتککاری کنید؛ اما هیچوقت به خودتان اجازه ندهید که رو در روی پدر بایستید؛ هرچند تقصیر او باشد. من میدانم که پدران خیلی از شماها مقصر هستند؛ اما این، مجوز برای ایستادن جلوی پدر نیست.
رسیدن به مقامات عالی با احترام به پدر
اگر میخواهید قضیه برعکس شود، یعنی هرچه گناه و خرابکاری کردهاید، همه را خدا یکجا ببخشد، دست پدر را ببوسید. با عُرضه بودن به سیگار کشیدن، تیغ به دست گرفتن و بیچاک و دهن بودن نیست؛ اینها اصلا عُرضه نمیخواهد. هر آدم بیسر و پایی نیز میتواند این کارها را انجام دهد. اما اگر توانستید پدر را هرچند با خریدن یک جفت جوراب یا یک جفت کفش خوشحال کنید، سپس، دستش را نیز بوسیدید و از او حلالیّت خواستید، اگر فردای آن روز امام زمان، حجت بن الحسن العسکری _عجلاللهتعالیفرجهالشریف_ را دیدید، تعجب نکنید.
احترام به مادر؛ دو برابر احترام به پدر
من نمیتوانم خیلی چیزها را روی منبر بگویم؛ ولی این را سربسته میگویم تا همهی آدرس را نشان داده باشم. همین احترامی که برای پدر گفتم، دو برابر آن را برای مادر داشته باشید.
مقامات امام حسین-علیه السلام- بهخاطر احترام به مادر
محبت امام حسین _علیهالسلام _ است که شما را به اینجا آورده و در اینجا نگه داشته؛ نه نماز و روزه. شما را به اینجا آورده، تا بتوانید زیر بار نماز بروید؛ وقتی خبر شهادت زهرای مرضیه _سلاماللهعلیها_ را به امام حسین _علیهالسلام_ دادند، اسما گفت: بیایید از مادرتان توشه بگیرید؛ امام حسین _علیهالسلام_ ناخودآگاه کاری کرد که همیشه میکرد؛ صورتش را کفِ پایِ مادرش گذاشت. حسین _علیهالسلام_ از اینجا حسین شد. مچ پای مادرش را گرفت و صورتش را کف پای او گذاشت. خدای متعال تمام رحمتش را در این لحظه به حسین _علیهالسلام_ نشان داد. این کار از من و شما بر نمیآید، ولی هیچوقت توی روی مادر نایستید.
ممنوعیت دخالت فرزندان در اختلافات پدرومادر
نکته بعدی اینکه اگر پدر و مادرت با یکدیگر اختلاف پیدا کردند، اصلا دخالت نکنید و طرف هیچکدام را نگیرید. از خانه بیرون بروید به هیچوجه دخالت نکنید. حتی اگر همدیگر را زدند و بدوبیراه به هم گفتند. اگر پدر یا مادر از تو خواستند چیزی بگویی، زیر بار نرو، معذرتخواهی کن و بگو میخواهم به بیرون بروم؛ وگرنه عاق میشوی. البته بعدا سعی کن آنها را آشتی دهی؛ ولی در کار این دو نفر (پدر و مادر) دخالت نکن. همه بدبختیها و نکبتهایی که مردم به آن مبتلا شدهاند در همین چند جمله بود که گفتم. بچههایی که با پدر و مادرشان بدرفتاری نمیکنند، هدایت میشوند. خدا چیزی اضافه بر این از تو نمیخواهد.
بعد از اطاعت، حاجت و بعد از گناه، آمرزش بخواهید
عزیز من! این حرف را از من گوش کن. گاهی حالت خوب است و خدا را عبادت میکنی و گاهی نیز خطا و نافرمانی میکنی. بعد از اطاعت و عبادت، از خدا بهخاطر عبادتت حاجت بخواه. مثلا نمازت را که خواندی بگو: خدایا! حاجت مرا برآورده کن. اما این را از من یادگاری شب قدر داشته باش. وقتی نیز نتوانستی حریف شیطان شوی و گناه کردی زرنگ باش و بعد از گناه آمرزش بخواه.
من راه رستگاری را به تو یاد دادم. به این منبر امام صادق _علیهالسلام_ قسم که جز این، راه دیگری برای رستگاری نیست. آیا میتوانی بگویی که حاج آقا چیزی گفت که ما نمیتوانیم انجام دهیم؟ نه! چنین چیزی را نمیتوانی بگویی. من همه راه را به تو گفتم. وقتی نماز خواندی بگو: خدایا! اجر مرا بده. از خدا درخواست کن. وقتی نیز شیطان حریف تو شد و مثلا دروغی گفتی – هرچند به شوخی – فوراً بگو: خدایا! مرا ببخش. به این صورت تا آخر، پاک میمانی. شیطان به هیچوجه حریف کسی که این فرمول را بلد است، نمیشود.
ولی ما وقتی شیطان به سراغمان آمد، در گناه اول از خدا آمرزش نمیخواهیم، شیطان نیز از ما گناهان بعدی را میخواهد. گناه دوم، گناه سوم، گناه چهارم و… بعد نیز میگوید: آب که از سر گذشت، چه یک وجب، چه صد وجب. شما جواب شیطان را بدهید و بگویید: نه آبی هست و نه نانی؛ هیچکدام نیست؛ بلکه خدایی هست که تا وقتی با او باشم هیچوقت مرا تنها نمیگذارد.
راه ناامید کردن همیشگی شیطان
اگر میخواهید شیطان برای همیشه از شما خداحافظی کند، یک بار مردانه جلوی درخواستهایی که از شما دارد بایستید و آنچه میخواهد را انجام ندهید. فقط یک بار. من به افراد وسواسی میگویم: اگر مثلا در غسل وسواس داری، یک بار بدون وسواس بهعنوان غسل صحیح، غسل کن و بیرون بیا. با شیطان مخالفت کن. اگر کسی یک بار با شیطان مخالفت کند دیگر شیطان با او کاری ندارد.
امام باقر _علیهالسلام_ میفرماید: مردانه جلوی شیطان بایست و بگو این دفعه نمیخواهم به حرف تو گوش دهم. اگر کسی یک بار با شیطان مخالفت کرد، شیطان دیگر با او کاری ندارد. خدا شیطان را اینگونه آفریده است تا زمینه هدایت به وجود بیاید.
جلب رحمت پروردگار با رسیدگی به دیگران، بهخصوص شیعیان و دوستان اباعبدالله-علیه السلام-
اگر میخواهید ساعت به ساعت رشد کنید و بالا بروید، مراقب شیعیان و دوستان امام حسین _علیهالسلام_ باشید. اگر خواهر و برادر دارید مواظب آنها باشید، به دایی و عمو رسیدگی کنید. هرچند رسیدگی به این باشد که چند تا بستنی بگیرید و به خانه آنها بروید و زود برگردید. به مردم رسیدگی کنید. وقتی نان میخرید چند تا نیز برای پیرزن همسایهات بخر و ببر. به مردم رسیدگی کنید. صبح که از خواب بیدار میشوی، رختخوابت را خودت جمع کن. مرد باش! جوراب و لباس زیرت را خودت بشوی؛ اجازه نده مادرت آنها را بشوید. مادر شما همان کارهایی که میکند، برای شما کافی است. کاری از دستت بر میآید، انجام بده. اگر این کارها را بکنید، خدای متعال ضمانت داده است که زندگی شما را اداره کند.
چرا زندگی ما اینقدر بههم ریخته است؟ چون همیشه به فکر خودمان هستیم. من چهار تا بچه دارم و فقط به اینها فکر میکنم؛ میوه، موز، پیتزا، بستنی، سرویس مدرسه، پول، پسانداز، سهام و… همه چیز برای اینهاست. تا کی؟ آیا با این چیزها یکی از بچهها بیمه شده است؟ به ازای هر بچهات به دو بچه دیگر نیز رسیدگی کن. امام علی _علیهالسلام_ فرمودند: «اِرحَم تُرحَم؛ رحم کن تا به تو رحم شود.» همه رحمت پروردگار در این است.
همین جمعی که اینجا هستند، اگر یک ماه اینگونه عمل کنند، به خدا قسم رحمت پروردگار همه را میگیرد. چرا فکر میکنیم زندگی فقط برای ما است؟ چرا نقشه میکشیم سر دوست کلاه بگذاریم؟ چرا برای مردم پشیزی ارزش قائل نیستیم؟ چرا تکسرنشین میروم و میآیم؟ چرا به پیرزنی که در اقوام است، عمه یا خاله، زنگ نمیزنیم و حالش را نمیپرسیم؟ چرا دو سال با برادر قهریم؟ خدا میخواهد با من چه کار کند؟ هزار تا شب قدر نیز بیاید و برود با این «بِکَ یاالله» کار درست نمیشود. هزار بار نیز بگویید خبری نمیشود. اگر این کاری که میگویم انجام بدهید، شب قدر را درک میکنید؛ آن وقت «بِکَ یاالله» نیز نمیخواهد. شما باید زندگی کنید؛ زندگی نیز با مردم است.
مصاحبت با خوبان و نصیحتپذیری؛ راه دستگیری خداوند
اگر من که عمامه بهسر دارم کار خطایی کردم و راه را اشتباه رفتم و آن چیزی که شما فکر میکنید و باید باشم نشدم، وظیفه من ارشاد شماست. من را مثل نامهرسانی فرض کنید که به در خانه شما میآید؛ شاید آدم خوبی نباشد، ولی نامه خوبی برایت آورده است. من نیز از امام صادق _علیهالسلام_ برای شما خبر آوردهام. به من نگاه کنید و زرنگ باشید. ممکن است من برای خودم جهنمی را انتخاب کرده باشم و به سمت آن بروم، ولی شما با حرفهای من و بهجای من به بهشت میروید. حداقل این است که زبانم برای خداست، اگرچه قلباً و وجوداً برای خدا نباشم. از زبان امام صادق _علیهالسلام_ با شما حرف میزنم؛ با من و امثال من مخالفت نکنید. قطعاً بدانید که یک عالِم در زندگی هر اندازه نیز بد باشد، خیر شما را میخواهد. ممکن است اهل دنیا نیز باشد، ولی حرفهای خوب زیادی برای شما دارد.
یکی از این افراد را پیدا و با او مشورت کنید. با او رفیق شوید و از او سؤال کنید و بخواهید شما را نصیحت کند. مثلا نامهای برایت بنویسد و بگوید: این چه کاری بود شما انجام دادید؟ چرا این برخورد را کردید؟ بگو من نیز اصلاح میشوم. هیچ عیبی ندارد. امر به معروف و نهی از منکر به من نیز میرسد. با کسی که سرش به سجده میرود نباید مخالفت کرد. شاید فایدهای برای من داشت.
این طلبههای عمامه بهسر یقیناً بار سنگینی به دوش میکشند. یکی از جاهایی که حتماً عنایت امام زمان _علیهالسلام_ در آن است همینجاست. زمینه را فراهم کنید و بگذارید خدا دستتان را بگیرد.
پرهیز از دوست بد و محدودیت در روابط با دوست خوب
رفیق بد، حتی اگر یکی هم باشد مثل یک هلوی گندیده در جعبه هلو است؛ حتما همه را خراب میکند. پس در انتخاب دوست مراقب باش! رفیقت را بشناس! هیچوقت رفیقت را به خانه نبر. تو خواهر و مادر داری، هر قدر هم رفیقت خوب باشد، عاجزانه از تو میخواهم که او را به خانه خودت نبر. بیرون از خانه با او رفاقت کن. چرا او را به خانه میبری؟
راه حلال بهجای راه حرام
اگر غیرت داری به هیچ ناموسی طمع نکن. وگرنه خدا اجازه میدهد به ناموس تو طمع کنند. در این شک نکن! اگر پنهانی با کسی رابطه برقرار کردی، پنهانی رابطه برقرار میکنند. این را مطمئن باش و خودت را خیلی زرنگ ندان. خدا راه حلال برایت گذاشته است؛ برو و راه حلال آن را پیدا کن. دین ما یک دین بسیار زنده است. هم راه سخت را گذاشته و هم راه آسان را؛ ولی گرفتار حرام نشو، راه فرار را پیدا کن. با یک عقد ساده مسأله حل میشود. چرا شما از این فرار میکنید؟ اگر او همه شرایطی که گفته شده را قبول کرد، اقدام کنید و عقد را بخوانید. چند کلمه بیشتر نیست. در رساله عملیه نیز هست. هیچوقت راضی به حرام نشوید. اگر راه حرام باز شود، صد تا حرام دیگر نیز با خود میآورد. اگر گفت: شوهر ندارم به هیچوجه تا یقین پیدا نکردهای قبول نکن. ممکن است چون عشق اول با او خوب تا نکرده، به هرزگی افتاده و دنبال عشق دوم باشد. بهدنبال عشق دوم افتاده و با حضرت زهرا _سلاماللهعلیها_ و ائمه _علیهمالسلام_ خداحافظی کرده است. زرنگ باش! کلاه سرت نرود! پاکدامنی کن. خدا راه صحیح را به تو نشان میدهد، اگر راه صحیح را پیدا کردی، تا آخر آن میروی.
ممنوعیت زیادهروی در حلال
در حلال نیز زیادهروی نکن؛ چون عیّاشی میشود. دنبال عیّاشی هرچند از نوع حلال، نباش. به زندگی خودت بچسب و آن را نابود نکن. چون عیّاشی انتها ندارد. کسی که به عیّاشی بیفتد بیچاره میشود. یک جا خودت را جمع کن. فکر نکن الان ریخت و پاش است. نه! امتحان خدا است. خدا میخواهد ببیند که واقعاً چقدر بهپای او میایستی. اینجا فکر نکن که چهار نفر دنبال تو راه افتادهاند. اینها تا تو را بیچاره نکنند، دست از سرت برنمیدارند. این راه را بر خودت ببند. به حلال اکتفا کن، ولی در آن نیز دنبال عیاشی نرو. زمینه را فراهم کن تا زندگی داشته باشی. بیهوده زندگی خود را نابود نکن.
خدا زن خوب و بچههای خوب به تو داده است؛ چرا بهخاطر یک هوس، زندگیات را آویزان میکنی؟ فردا بچهات هرزه میشود. خانمت نیز مهریهاش را اجرا میگذارد. دیگر راهی نداری و نمیتوانی عذرخواهی کنی؛ چون از تو نمیپذیرد. با خدا عهد ببند. فکر نکن تلفن همراه داری و آزاد هستی که هر کاری را انجام دهی؛ روزی همین تلفن همراه تو را گرفتار میکند و بر علیه تو سند و مدرک میشود.
فدا نکردن آقایی و آبرو به پای لذتهای مادی
تو که مسلمانی و دوست امام حسین _علیهالسلام_ هستی، تو که عاشق امیرالمؤمنین _علیهالسلام_ هستی، چرا خودت را ارزان میفروشی؟ چرا خود را فدای شکم و پایینتر از آن میکنی؟ خدا تو را آقا قرار داده است. از همه حلالهای زندگی استفاده کن، ولی آقایی خودت را از دست نده. آقایی و آبروی خود را به پای شکم نگذار. بعد، امام زمان _علیهالسلام_ جور دیگری به تو نگاه میکند. حلال خدا برای تو لذت دیگری دارد. آنگاه میبینی که خدا چطور حلال را برایت فراهم میکند.
گمان نکنید که خدا نمیبخشد
در این جلسه با گریه چهرهها را نورانی و قلبها را پاک کردید. هیچ مانعی بین شما و خدا نیست. با خودتان اینگونه درگیر نباشید که مبادا خدا شما را نپذیرد. اگر کسی با شما درگیر شود و شما را اذیت کند، بعد عذرخواهی کند، آیا با عذرخواهی او را نمیبخشید؟ حالا بر فرض که خدا بگوید: من تو را نمیپذیرم. اگر کسی پیش شما گریه کند و بگوید: غلط کردم، آیا شما اصلا میگذاری این کار را انجام دهد. حالا طرف ما خداست.
در حدیثی آمده است که پیامبراکرم _صلیاللهعلیهوآله_ از خدا خواست که حساب و کتاب امتش را خود بر عهده بگیرد. خدا گفت: به تو نمیسپارم! چون تو نیز بشری. ممکن است در جایی، خبری از آنچه دیدی و شنیدی تو را اذیت کند. من خالق اینها هستم، پیامبر من! یقین بدان که من، نسبت به آنها از تو مهربانترم. البته عذاب خدا نیز سر جایش است. خدا به وقتش آبرو میبرد و حالگیری میکند. اگر کسی رو در روی خدا بایستد، خدا حریف اوست.
اگر کسی نیز کنار خدا باشد، محبت خدا سر جایش است. خدا به پیامبرش جواب داد: نگران نباش! من به این مردم در دنیا از صدتا محبت و مهربانی و رحمتم، یکی را دادهام. مادر نسبت به بچهاش چقدر مهربان است؟! پدر صبح تا شب برای بچهاش میدود. ۹۹ قسمت آن را برای بعد از مرگ گذاشتهام تا به آنها بدهم. الله اکبر از بعد از مرگ!
دعای ویژه پیامبر-صلی الله علیه و آله و سلم-برای گناهکاران امت
هر پیامبری یک دعای ویژه دارد. همه پیامبرها دعای ویژه خود را کردهاند. اما من هنوز دعا نکردهام. گفتند: یا رسولالله! این دعا را برای کِی گذاشتهاید؟ حضرت فرمودند: برای گناهکاران امتم که گناهان کبیره مترکب شدهاند، گذاشتهام که اگر به طرف ما آمدند و گناهی در پروندهشان بود، برایشان جبران کنم.
نماز خواندن؛ تشکر از نعمتهای خدا
خدا نمیخواهد یقهگیری کند، اما اگر در مقابل او بایستی یقه تو را میگیرد. گاهی از دست انسان در میرود، اما گاهی اوقات انسان، لجبازی میکند. مثلا میگویی نمیخواهم نماز بخوانم. تا مرحله کفر پیش میروی. کسی که نماز نمیخواند، مسلمان نیز که باشد، در مرز کفر است. فقط نجس نیست. آن نیز بهخاطر بقیه نمازخوانها است؛ ولی حکم کفر به او وارد است. اگر میبینی کوتاهی داری نمازهایت را شروع کن. بسم الله! از همین امشب تصمیم خودت را بگیر. همه نمازها روی هم هفده دقیقه میشود. مستحباتش را نیز انجام نده، ولی نمازت را بخوان.
شکر نعمت خدا را بهجای بیاورید. اگر در خیابان ماشینی شما را سوار کند و درِ خانه پیاده کند و هیچ پولی نیز نگیرد، چکار میکنید؟ چقدر از او تشکر میکنید؟ حتما دوست دارید کاری انجام دهید تا از خجالتش دربیایید. حالا خدا این همه نعمت به شما داده است، نمیخواهید از او تشکر کنید؟ بیمعرفت! نمازخواندن تشکر از خداست. بایست و بگو: اللهاکبر. چطور میخواهید از آن راننده تشکر کنید؛ از خدا نمیخواهید تشکر کنید؟! خدایی که زندگی تو را اداره میکند. کِی میشود بیخدایی کرد؟ «وَلا یُمْکِنُ الْفِرارُ مِنْ حُکُومَتِکَ»