qadiriye.ir

نشریه ی غدیریه-بیانات استاد الهی

بسم الله الرحمن الرحیم

شهادت امام جواد -علیه‌السلام-

شهادت امام جواد-علیه‌السلام- است و ان‌شالله که ما جزء موالیان و تابعین آن حضرت-علیه‌السلام- باشیم و خداوند متعال معرفت لازم‌ را در خصوص امام جواد- علیه‌السلام- که منشا برکات و رشد خواهد بود، به ما عنایت بفرماید.

امامت یک امر خدایی هست و در حقیقت به صورت اعجاز صورت گرفته است. همه‌ی آن‌چه که در این عالم وجود عجیب و غریب می‌بینید یک طرف، و خلق امام-علیه‌السلام- هم یک طرف. دلیلش هم این است که همه‌ی آن‌چه که مخلوق می‌شود در صفت خلق با هم مشترک هستند؛ خصوصیات آن‌ها با هم یکی هست؛ هم فنائشان، هم محدودیت‌شان، هم فعل‌شان و هم تاثیرشان با هم مشترک هست و خیلی با هم تفاوت ندارند. درست است که فیل بزرگ و مورچه کوچک است ولی دایره‌ی تاثیر فیل با مورچه خیلی متفاوت نیست، یا آسمان و زمین درست است که عجیب و غریب هستند ولی مخلوقی هستند که به مخلوقات دیگر شباهت دارند. در مخلوقات امر تعجب‌آوری نیست الّا در خلقت چهارده معصوم-علیهم‌السلام- ! شما هر چه می‌بینید از عجایب است، از یک طرف مخلوق هستند و از طرفی دیگر صفت خالق ‌را در وجود خودشان دارند. خدا امام-علیه‌السلام- را مظهر علمش ‌قرار داده است و ایشان به معنای واقعی کلمه‌ی مظهریت را دارند، فعال هستند و فعال بودن‌شان غیر از مخلوقات دیگر است. اموری که برای خودِ خداست، نزد ائمه-علیهم‌السلام- هم هست، مثلا یکی از آن امور، هدایت و گمراهی است، که ائمه-علیهم‌السلام- هم، از عهده‌ی آن بر می‌آیند. به عبارت دیگر خدای متعال خلقی انجام داده که یک پهلوی این خلق، خدا را و پهلوی دیگر این خلق، مخلوقات را نشان می‌دهد، برای همین شما می‌بینید ائمه‌-علیهم‌السلام- وجه‌الله هستند و می‌توانند خدا را نشان بدهند، همه‌ی مخلوقات، الّا این چهارده نفر تحت تاثیر زمان و مکان قرار دارند. ائمه‌-علیهم‌السلام- صاحب الزمان و صاحب المکان هستند و اراده‌ی آن‌ها اراده‌ی پروردگار است؛ ببینید ما نمی‌دانیم اراده‌ی پروردگار چیست.
«ۅَ ما تَشاؤُنَ إِلاَّ أَنْ يَشاءَ اللهُ‌ رَبُّ الْعالَمينَ» (تکویر/۲۹)
چهارده معصوم-علیهم‌السلام- دارند در آسمان و روی زمین خدایی می‌کنند، امر و نهی می‌کنند، افراد را به بهشت و جهنم می‌فرستند، هدایت و گمراهی دست آن‌ها است، خلق می‌کنند و از بین می‌برند و معدوم می‌کنند، عوالم را اداره می‌کنند و در عین حال، هم بین ما و هم مثل ما در زمین هستند؛ دیده و حس می‌شوند و محل ارتباط قرار می‌گیرند. محبت‌شان محبت خداست، بغض‌شان بغض خداست، سخط‌شان سخط خداست، «بِكُمْ فَتَحَ اللهُ وَ بِكُمْ يَخْتِمُ و بِكُمْ يُنَزِّلُ الْغَيْث» (مفاتیح‌الجنان/زیارت جامعه‌کبیره)
این خیلی مهم است، اما از این مهم‌تر معجزه‌ی خلق مؤمن هست، یعنی خدا در آلودگی‌های دنیا موجودی خلق کرده که مثل چهارده معصوم-علیهم‌السلام-، عصمتش آلوده نشده است و توانسته در این آلودگی‌ها گوهر وجودی ارتباط با معصوم-علیهم‌السلام- را هم پیدا کند. ما از یک طرف آلوده به دنیا و معصیت هستیم و از طرف دیگر بلا‌انقطاع متصل به نور معصوم-علیهم‌السلام- هستیم؛
«وَ اَللَّهِ لَنُورُ اَلْإِمَامِ فِي قُلُوبِ اَلْمُؤْمِنِينَ أَنْوَرُ مِنَ اَلشَّمْسِ اَلْمُضِيئَةِ بِالنَّهَارِ» «به خدا قسم نور امام در دل مؤمنان از نور خورشيد تابان در روز روشن‌تر است.» (اصول‌کافی/ج۱/ص۱۹۵)
حضرت-علیه‌السلام- فرمود: شما نسبت به ما اصبر هستید. ببینید ما در عالم ملکوت نزدیک بود طغیان کنیم، لذا خدا ما را زندانی و در یک جسم محدود و به طین کافر و منافق عجین کرد و از آن طرف نور امامت را در وجود ما قرار داد. ما برای اهل‌بیت-علیهم‌السلام- مورد تعجب و شگفتی هستیم. اهل‌بیت-علیهم‌السلام- چون احاطه و علم خدایی دارند تعجب نمی‌کنند و می‌دانند. (این‌ها را به عنوان مقدمه عرض کردم).

خدا به وسیله‌ی مؤمن می‌خواهد روی زمین خدایی کند؛ یعنی خدا به واسطه‌ی امام-علیه‌السلام- ما را در معرض این کار قرار داد. به همین دلیل هست که زمین با دو نفر بقاء پیدا می‌کند؛ یکی امام-علیه‌السلام- و دیگری مؤمن. یعنی یک امام و یک مومن کافی بود تا عالم هستی باقی بماند. لذا ما نباید دغدغه‌ی آلوده بودن‌مان را داشته باشیم، این اصلا برای ما هست و گرفتاری ما محسوب می‌شود و ما باید توجه‌مان به نوری باشد که همراه ما هست.
در روایت دارد که اگر کسی می‌خواهد خدا را ملاقات کند و به او رفعت مقام و تبدیل سیئات به حسنات داده شود، باید امام جواد-علیه‌السلام- را دوست بدارد.
به عنوان مثال عرض می‌کنم؛ کسی که کارش تخلیه‌‌ی چاه هست، وقتی فنر می‌زند یا از چاه فاضلاب بیرون می‌آید، نمی‌شود گفت که این آدم پاک بیرون آمده، اصلا این حرف غلط است!
ما نباید حواس‌مان پرت شود، ما را گرفتار کردند و اصلا می‌خواهند ما را در درگیری با این آلودگی ببینند.

خدای متعال مباهات می‌کند و به انبیاء-علیهم‌السلام- می‌گوید دست‌پرورده‌های چهارده معصوم-علیهم‌السلام- را ببینید؛ این‌ها کسانی هستند که در آلودگی دنیا گوهر ولایت را حفظ کردند. برای همین حضرت-علیه‌السلام- می‌فرمایند: شما نسبت به ما و چیزهای دیگر اصبر هستید و به همین دلیل خدا ما را در تمام اعمال معصوم-علیه‌السلام- شریک کرده است؛ یعنی اگر ما مؤمن بمانیم، در هر عملی که معصوم-علیه‌السلام- انجام می‌دهد شریک هستیم و این پاداش به‌خاطر این‌ است که در این‌جا ماندیم و نرفتیم.

حضرت-علیه‌السلام- می‌فرمایند: ما شما را شفاعت می‌کنیم و روزی صد استغفار برایتان می‌فرستیم. تمام صدمه‌هایی که معصوم-علیه‌السلام- دید به‌خاطر ما هست، معصوم-علیه‌السلام- نه از آن صدمه‌ها مقام گرفت و نه چیزی کم داشت که این کار را به عهده بگیرد و نه اصلا لازم بود در این عالم بیاید. قرار بود مؤمنی خلق شود که معجزه‌ی خدا باشد و خدا می‌خواست با این معجزه در روی زمین خدایی بکند. امام-علیه‌السلام- دارد یک بعد خدایی و یک بعد خلق را نشان می‌دهد. در مرتبه‌ی بالاتر، ما دست‌پرورده‌ی معصوم-علیه‌السلام- هستیم، اصلا ما برای اینجا هستیم و آن بُعد خدایی برای ما نیست، ما که عصمت نداریم، علم نداریم، اصلا هیچ چیزی نداریم و دست‌مان خالی هست، ولی در این مرتبه از خالی بودن دست، در نقطه‌ای هستیم که استحقاق پذیرش نور و ولایت معصوم-علیه‌السلام- را داریم.
حضرت-علیه‌السلام- فرمود: حکایت شما مثل زنبور عسل است و آن عسل، ولایت ما در وجود شماست. برای همین در روایت دارد که کُنه مؤمن را نمی‌توان تشخیص داد و معرفت به کُنه مؤمن پیدا نمی‌شود. امام صادق-علیه‌السلام- فرمودند: «الْمُؤْمِنُ أَعْظَمُ حُرْمَةً مِنَ الْکَعْبَه» «احترام مؤمن از کعبه بیش‌تر و بالاتر است» (مشکاةالأنوار/ص۸۳)
پشت ‌سر مؤمن حرف زدن، گناه کبیره هست. اگر برای جبران اذیت مؤمن، دنیا و آخرت را هم بدهیم فایده ندارد! ما ظرف وجود معصوم-علیه‌السلام- هستیم. حضرت-علیه‌السلام- فرمود: ناصبی آن نیست که به ما چیزی بگوید، ناصبی کسی هست که به مؤمن چیزی بگوید. چرا؟ چون ما مُعرِّف معصوم-علیه‌السلام- هستیم و داریم حجت خدا را به مردم معرفی می‌کنیم. حجت خدا غایب است و غرض خدا از خلقت آسمان‌ها و زمین همین مقطع غیبت بوده، نه زمان ظهور و زمان قبل از آن، همین زمان؛ «اَقْرَبُ ما يَكُونُ الْعِبادُ اِلَى اللّه‏ِ عَزَّوَجَلَّ وَاَرْضى ما يَكُونُ عَنْهُمْ، اِذَا افْتَقَدُوا حُجَّةَ اللّه‏ِ، فَلَمْ يَظْهَرْ لَهُمْ، وَلَمْ يَعْلَمُوا بِمَكانِهِ، وَهُمْ فى ذلِكَ يَعْلَمُونَ اَنَّهَ لَمْ تَبْطُلْ حُجَّةُ اللّه‏ِ، فَعِنْدَها فَتَوَقَّعُوا الْفَرَجَ كُلَّ صَباحٍ وَ مَسآءٍ» «نزديك‏‌ترين حالت بندگان به خدا و خشنودى او از آن‌ها هنگامى است كه حجّت خدا در ميان آن‌ها نباشد و براى آن‌ها ظاهر نشود و آن‌ها محل او را ندانند. ولى در عين حال معتقد باشند كه حجّت خدا هست و در اين زمان شب و روز در انتظار فرج باشند.» (بحارالأنوار/ج۵۲/ص۱۴)
خدا به عنوان نشانه دارد می‌گوید: «اذا افْتَقَدوا حُجَّةَاللهِ» چرا خدا این را می‌‌گوید؟ چون در وجود مؤمن چیزی گذاشته که مهم است و آن امامی هم که غایب است با بودن این گوهر در وجود مؤمن هیچ کسری ندارد. همیشه این‌ فکر وجود داشت کنار امام-علیه‌السلام- بودن خوب است، کنار قرآن بودن خوب است، اما خدا می‌خواهد ثابت کند که این‌طور نیست و مؤمن دائم در اتصال با حجت خداست و لازم نیست در کنار امام-علیه‌السلام- باشد، دریافتش از امام-علیه‌السلام- لحظه به لحظه هست، به همین دلیل حضرت -علیه‌السلام-فرمود:
امام صادق-علیه‌السلام- فرمودند: «يَحْزَنُونَ لِحُزْنِنا و يَفْرَحُونَ لِفَرَحنا» «آن‌ها با خوشحالی ما خوش‌حال و با ناراحتی ما ناراحت‌اند.» (شجره‌ی‌طوبی/ج۱/ص۳)
این یعنی چه؟ یعنی مؤمن در اتصال دائمی با امامش قرار دارد. چون امام-علیه‌السلام- دو حالت بیشتر ندارد؛ یا حالت حزن دارد یا فرح، حالت سومی ندارد. مؤمن در اتصال دائمی با حجت خدا هست، «یَفْرَحون، یَحْزَنون»؛ «یَحْزَنون، یَفْرَحون». حتی در روایت دارد که مؤمن نمی‌داند شب شهادت امام جواد-علیه‌السلام- هست، ولی یک حزنی وجودش ‌را می‌گیرد که شیطان می‌آید این‌ حزن را تبدیل به فرح می‌کند.

چطور امیرالمومنین-علیه‌السلام- یدالله هست، ما هم یدالامام هستیم، امام-علیه‌السلام- به وسیله‌ی ما می‌نویسد، به زبان ما حرف می‌زند، با قلب ما تأثیر می‌گذارد، به همین دلیل آلودگی ما را نمی‌گیرد. اصلا تمام اعضا و جوارح مؤمن معصیت می‌کند الا قلب او، یعنی قلب که مرکز فرماندهی و متصل به معصوم-علیه‌السلام-هست هیچ تغییری پیدا نمی‌کند.
این ظرف خیلی ظرف مهمی است، برای همین مدام به ما سفارش می‌کنند که خودتان را بشناسید، جایگاه خودتان‌ را بدانید، خودتان را پیدا کنید و در اتصال با معصوم-علیه‌السلام- قرار بدهید و از آن‌ها فاصله نگیرید.

«مَنْ أتاكُمْ نَجى وَ مَنْ لَمْ يَأْتِكُمْ هَلَك.»
«هر كه نزدتان بياید نجات می‌یابد و هر كه نيايد نابود مى‌شود.» (مفاتیح‌الجنان/جامعه‌ی کبیره)
شما در اتصال دائم با معصوم-علیه‌السلام- هستید، دعای توسل بخوانید، در نمازهایتان، در همه‌ی اعمالتان با معصوم-علیه‌السلام- همراهی داشته باشید که این اتصال از ناحیه‌ی آن‌ها دارد اتفاق می‌افتد. خدا به وسیله‌ی ما دارد در عالم خدایی می‌کند، امام-علیه‌السلام- فرمود:‌ اگر علما نبودند هیچ چیزی از علم نمی‌ماند. بالأخره این جایگاهی هست که معرفت لازم دارد و آدم باید گوهر خودش ‌را بشناسد و آن را حفظ کند، اگر این‌ گوهر را در وجود خودش پیدا نکند، خودش را ارزان می‌فروشد.
شخصی آمد نزد حضرت-علیه‌السلام- مشکلاتش‌ را گفت، حضرت-علیه‌السلام- فرمود: شما شیعه بودنت‌ را بده، در عوض ما همه چیز به تو می‌دهیم، شیعه بودنت‌ را بده یعنی گوهری که در وجودت هست را تحویل بده تا در قبالش همه چیز به تو داده شود.
ما را برای خودشان انتخاب کردند و ما تربیت شده‌ی خودشان هستیم.
در همه‌ی عوالم بهره و سهمی که مؤمن از آن عالم احتیاج داشته به او رسیده است و حتی نطفه‌ی مؤمن با قطره‌ای از بهشت به‌نام مزن که در غذای پدر ریخته می‌شود مخلوط شده است‌. چرا؟ چون قرار است حقیقتی نورانی به‌نام مؤمن که مظهر معصوم-علیه‌السلام- است در این عالم شکل بگیرد و خلق شود.
یک لحظه امام زمان-عجل‌الله‌تعالی- از ما پلک برنمی‌دارد و به این شک نکنید. حضرت-علیه‌السلام- می‌فرماید: «إنّا غَيْرُ مُهْمِلينَ لِمُراعاتِكُمْ» «ما در رعايت حال شما كوتاهى نمى‌كنيم» (بحارالانوار/ج۵۳/ص۱۷۵) اگر خدا به ما نگفته بود که از شما روی بر نگردانیم، حواس‌مان جای دیگری مشغول بود چون ما خیلی کار داریم ولی خدا شما‌ را به ما سپرده است.
الان در این مقطع خدا می‌داند امام زمان-عجل‌الله‌تعالی- دارد چکار می‌کند و چه وظیفه‌ی سنگینی دارد، حضرت-علیه‌السلام- می‌خواهد شیعه‌ را نجات بدهد. شما ببینید خودِ موسی‌بن‌جعفر-علیه‌السلام- برای این‌که شیعه حفظ شود سپر بلا می‌شود و این ارزش شیعه است، اباعبدالله-علیه‌السلام- گودال قتلگاه را به‌خاطر شیعه می‌پذیرد چون می‌خواهد شیعه بماند، حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها- به‌خاطر شیعه بین در و دیوار می‌ماند و همه‌ی این‌ها برای این‌ گوهر ناب است که مال ما هم نیست و از ناحیه‌ی خودِ آن‌ها دارد به ما منتقل می‌شود. لذا اگر ما در این زمینه جهالت به خرج بدهیم، شیطان موفق می‌شود و مدام به ما تلقین می‌کند که هیچ ارزشی نداریم و مثل بقیه هستیم و اگر شیطان در این مورد به ما مسلط بشود، کار تمام است.
ما باید خیال‌مان در بدترین حالت، که معصیت، یا بلا و یا فشار زندگی هست راحت باشد چون ما نور امامت و ولایت ‌را پذیرفته‌ایم و فیض از آن ناحیه هست و دارد کارها را انجام می‌دهد.
الان برای فلان دانشمند که از دنیا رفته جلسه می‌گیرند، سکوت می‌کنند، خرج می‌دهند، ولی ما برای امام-علیه‌السلام- که مرغوب‌ترین، کامل‌ترین انسان هست، محزون هستیم و سیاه پوشیدیم و ارزش و رتبه‌ی ما هم به همان اندازه است. حالا گاهی می‌بینیم فرد برای سگش دارد غصه می‌خورد! برای یک هنرپیشه، یک فوتبالیست دارد غصه می‌خورد! لیاقت و ارزش او همان است.
زیباترین و شادترین و بهترین لحظه این است که شما معتقد به امامت هستید و هیچ خوشحالی مهم‌تر از این اعتقاد نیست. بعضی‌ها با خرید خانه یا ماشین خوشحال می‌شوند، بعضی‌ها اگر پول به دست‌شان برسد خوشحال می‌شوند، این عیب ندارد، از همه‌ی خوشحالی‌ها استفاده کنید ولی بدانید خوشحالی بالاتر این است که وجود و ظرف‌تان برای حجت خدا هست، اصلا خدا شما را برای این ساخته است.

خلقت شما برای این است که گریه‌کن امام حسین-علیه‌السلام- باشید، برای این‌ است که محب امام جواد-علیه‌السلام- باشید، خلقت شما برای این است که اهل‌بیت-علیهم‌السلام- را صدا بزنید و این باید حظ شما باشد.
از آن طرف هم بالاترین نگرانی این است که نکند امام زمان-عجل‌الله‌تعالی- از ما ناراضی باشد. این‌ را باید میلی‌متر به میلی‌متر، مثقال به مثقال ایجاد کرد. به این هم کار نداشته باشید که چقدر به حرم امام رضا-علیه‌السلام- رفتید؛ کم و زیادش شما را فریب یا مأیوس نکند، ما هر جا که باشیم امام رضایی هستیم. نگذارید شیطان بیاید و امام رضا-علیه‌السلام- را از شما بگیرد. الان که دلار گران شده و برای رفتن به کربلا باید این‌همه پول بدهیم، بنده به دوستان گفتم اصلا این کار را نکنید و یک ریال هم به عراقی‌ها ندهید، به مردم هم بگویید نروند و پول‌شان را از کاروان پس بگیرند. بگویند ما می‌خواهیم به مشهد برویم و بهترین پذیرایی را در مشهد داشته باشند.
حجت خدا را راضی کنید، حضرت-علیه‌السلام- فرمود: از نزدیک‌ترین مشاهد ما برای شما مشهد است، افضل زیارات است.

«فأَیْنَ تَذْهَبُونَ» (تکویر/۲۶)
کجا می‌روید و چه چیزی را دارید دنبال می‌کنید؟! نگذارید شیطان بیاید و بر شما مسلط بشود. شیطان کم کم جلو می‌آید، مثلا جایی که باید با لباس سیاه
می‌آمدم، لباس سفید پوشیدم، این سیاه پوشیدن مظهر چیست؟ تعظیم شعائر است. حالا شیطان می‌آید به وسیله‌ی همین با من بازی می‌کند، بله من باید لباس سیاه می‌پوشیدم و می‌آمدم ولی حالا نشد که بپوشم، پس این نباید به من لطمه بزند و برای شیطان نقطه‌ی نفوذی باشد. ولایتی که من دارم کار را انجام می‌دهد نه این سیاه پوشیدن. یا مثلا در روضه گریه نکردم، خب خسته بودم، خواب نرفته بودم، چشمم خشک بود، نباید ناراحت باشم که چرا اشکم در نیامد! مهم این است که من ولایت دارم و ولایت من فوق این حرف‌ها است.
آقای سیستانی الان چند سال در جوار امیرالمؤمنین-علیه‌السلام- هست ولی حرم نرفته است، حالا آقای سیستانی ولایتش بالاتر هست یا من؟ خب معلوم است که ایشان. اقتضا این است که آقای سیستانی حرم نرود، تمام شد.
حضرت-علیه‌السلام- فرمود: من بوی شما را دوست دارم. حضرت-علیه‌السلام- نشسته بود و مدام حالات شیدایی از خودش نشان می‌داد! مگر شوخی هست که امام کسی‌ را دوست داشته باشد، امام حجت خداست و باید تمام توجه‌اش به خدا باشد ولی نه، تمام توجه امام به ما هست، حضرت به علی‌بن مهزیار می‌فرمایند: از آن ساعتی که خدا مقدر کرد ما هم‌دیگر را ببینیم، من لحظه شماری می‌کنم که تو را ببینم.
امام‌-علیه‌السلام-را بشناسید، امامت‌ را بشناسید، با عظمت به مؤمن نگاه کنید، امامت این است، ولایت این است، نه این‌که جلوی ضریح بایستید و فلان تواضع را نشان بدهید بعد بیایید به یک مؤمن فخر بفروشید! این زیارت که به درد نمی‌خورد. اگر ولایت را پیدا کردید، اگر دیدید نماز، قرةالعین هست، بفهمید ولایت معصوم-علیه‌السلام- در وجود شما جوشان هست. این‌جوری به ولایت نگاه کنید، بله تعظیم شعائر گفته شده، ثمره‌ و فایده‌اش هم معلوم است ولی باید ولایت داشته باشیم، «احْلیٰ مِن‌َ الْعَسَلِ»
نگذارید شیطان بیاید با یک امر فرعی شما را بازی بدهد، امر اصلی نزد شما است و مجّانی همه چیز را به شما دادند.
الان کسی که عابر بانک دارد می‌تواند مایحتاجش را بخرد، اما فقط داشتن کارت به او آرامش نمی‌دهد و باید حتما مایحتاجش را بخرد تا آرام باشد.
این‌جوری نگاه کنید که ما مؤمن هستیم، یا چهارده معصوم-علیهم‌السلام- را قبول داریم یا قبول نداریم، حد وسط ندارد. ممکن است گناه‌کار و خطاکار هم باشیم، اما کافر و مشرک نیستیم، سنی و صوفی نیستیم. حقیقت این است و چیز دیگری نیست. همینی که هستیم قیمتش معلوم هست و قیمت آن‌ها هم معلوم هست. حالا شما بگویید آن‌ها مدام قرآن می‌خوانند و به حج می‌روند و ما چقدر عقب هستیم!
گمشده‌ی خودتان را پیدا کنید و از آن لذت ببرید و با آن زندگی کنید. خدا آقا فخر را رحمت کند، ایشان می‌گفت: وقتی که می‌خواهید بخوابید، ببینید سرمایه‌ی شما چیست؟ سرمایه‌ی شما امام زمان-عجل‌الله‌تعالی- هست و شما هیچ کسری ندارید. ما باید معتقد باشیم که سرمایه‌ی ما خدا و چهارده معصوم-علیهم‌السلام- هستند. اگر قرار باشد که غصه‌‌ی فلان کسری را بخوریم که دیگر کار تمام است. پس این‌ها را جا‌به‌جا نکنیم و مدام آن ولایتی که خدا به ما لطف کرده است را در ذهن‌مان یاد‌آوری کنیم که همین یادآوری باعث می‌شود کارهایمان حل شود.

وصلی‌الله‌علی‌محمدوآله.