بسم الله الرحمن الرحیم
چگونگی تطبیق با دستورات الهی
ما میخواهیم یک همخوانی و تطبیق بین خودمان و آنچه که به نام دین مطرح است اتفاق بیفتد؛ یعنی گوش آدم یک گوش مذهبی بشود؛ عقل آدم یک عقل دینی بشود؛ رفتار آدم یک رفتار متدینانه باشد؛ تصرفاتش بر اساس دستورات خدا باشد؛ جدایی و قهرش بر اساس یک امر منکر باشد؛ این همخوانی و تطبیق یکدفعه اتفاق نمیافتد و خبر از عمیق بودن این امر دارد؛ هر کس با هر استعداد و تلاشی که بخواهد جلو بیاید تا این خلأ را پر کند باید فاصلهی زیادی را طی کند اما امور معمولی اینطور نیست و فرد با یک تلاش ساده به آنها میرسد.
فاکتورهایی که کسری انسان را در منطبق شدن با دستورات الهی جبران میکند
یکی از این فاکتورها درخواست کردن از خداوند متعال است. ما کسریهایی داریم که این کسریها طبیعی است؛ یعنی چیزی است که نداشتیم و نداریم و نباید داشته باشیم ولی حالا که در این مسیر قرار گرفتیم میخواهند این را به ما بدهند.
جبران کسریها با اصرار و درخواست از خداوند
خداوند متعال میخواهد این کسریها را با دعا، برای ما پر کند. خوب دقت کنید! این کسریها قرار است با درخواست ما پر شود؛ لذا کسیکه در این مسیر قرار میگیرد از خصوصیاتش این است که باید لحن دعا را بلد باشد «الّلهُمَّ اِنّی اَسْاَلُک» را یاد گرفته و آموخته باشد که به خدا چه بگوید، بفهمد که باید از او درخواست کند، و اینجا بر خلاف جاهای دیگر اصرار خوب است و خدا نیازش را به این صورت برآورده میکند.
با درخواست کردن از خدا به همه چیز خواهید رسید
انبیاء-علیهمالسلام- با دستخالی پیش خدا آمدند و پیغمبر شدند؛ حضرت موسی-علیهالسلام- هیچ چیز نداشت و با «اَسئلُکَ اَسئلُکَ» موسی-علیهالسلام- شد. حضرت موسی-علیهالسلام- از خدا درخواست کرد و گفت: «قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي» «پروردگارا! سینهام را گشاده کن»
«وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي» «و کارم را برایم آسان گردان!»
«وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِي» «و گره از زبانم بگشای» «يَفْقَهُوا قَوْلِي» «تا سخنان مرا بفهمند!» (طه/ ۲۵-۲۸)
خداوند متعال وقتی به یک نفر میگوید: «أنت الرسول» تو پیغمبر هستی! آیا نمیداند حالا که یک نفر را پیغمبر قرار داده است، باید هر چه نیاز دارد به او بدهد؟! معلوم است که این را میداند، ولی درخواست موسی-علیهالسلام- مهم است «رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِی و َيَسِّرْ لِي أَمْرِی» خدایا! به من شرح صدر بده و حالا که کار بزرگی را به من سپردی کارم را آسان کن.
در کوچکترین مسائل هم از خدا کمک بگیریم
بگو خدایا! سالم ماندن در این شهر سخت است، در این وضع اقتصادی کاری کن به حرام نیفتم پس گرههایم را باز کن و اگر میخواهی من بندهی خوب تو باشم راهها را به روی من بگشا.
در هر حالتی از خدا درخواست داشته باشیم
مدام در هر حالتی که هستید به خدا بگویید و از او درخواست داشته باشید.
موسی-علیهالسلام- را دنبال میکنند که اعدامش کنند؛ در حالیکه دراز کشیده و خسته هست به خدا میگوید: «رَبِّ إِنِّی لِما أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ» (طه/۲۴)
خدایا! الان احتیاج دارم به چیزی که تو باید برای من بفرستی پس برایم بفرست که محتاجم، بعد در همان حالت خواب و بیداری سر و صدا میشنود، بلند میشود و میبیند دو خانم آن کنار ایستادهاند و عدهای هم آمدهاند گوسفندانشان را آب بدهند و نمیگذارند این دو خانم آب بردارند؛ موسی-علیهالسلام- غیرتمندانه بلند میشود و سطل آن دو خانم را از آب پر میکند و بقیه هم میروند و همین باعث میشود موسی-علیهالسلام- به حضرت شعیب-علیهالسلام- برسد؛ ببینید موسی-علیهالسلام- با یک درخواست ساده خوابید و وقتی بیدار شد، کاری کرد که یک در به روی او باز شد.
به هر طریقی که شده درهای رحمت الهی را به روی خودمان باز کنیم
خدا آقای بهاءالدینی را رحمت کند، ایشان میگفت: وقتی دری بخواهد به روی انسان باز شود، بعضیها این در را با سر، بعضیها با پا و بعضی دیگر با قلبشان این در را باز میکنند؛ عدهای هم خوشفکر و خوشنیت هستند و همین باعث میشود که این در به روی آنها باز شود؛ عدهای دیگر هم دست به خیر هستند و این در را با دستشان باز میکنند.
با تضرع و گریه در پیشگاه خدا، راه را برای خودتان باز کنید
آن آقا میفرمود: تضرع، یعنی طلب شیر! ضرع، یعنی شیر، بچهی شیرخواره که نمیفهمد باید مادر را بیدار کند و زبان ندارد که به مادر بگوید شیر میخواهد؛ لذا آنقدر گریه میکند تا مادر بیدار شود. حضرت-علیهالسلام- فرمودند: تضرع کنید؛ به عبارتی طلب شیر کنید، طلب علم کنید. شما اگر الان به سجده نروید و گریه نکنید، بعدا برای یک دوچرخه، یک جفت کفش گریه میکنید پس با تضرع راه را به روی خودتان باز کنید.
رابطهی ایمان با سؤال و درخواست از خداوند
هر چهقدر میزان ایمان شما بالا برود، گدایی شما نسبت به خدا بیشتر میشود؛ مدام از خدا سؤال داشته باشید؛ اگر دیدید با خدا کاری ندارید بدانید ایمان هم ندارید!
مدام از خدا درخواست داشته باشید و کمک بخواهید
باید چپ و راست از خدا بخواهید «اِلهی لا تَکِلنی اِلی نَفسی طَرفَةِ عَینٍ اَبَداً» «خدایا! مرا یک چشم بههم زدن به خودم وا مگذار» (زادالمعاد/ج۱/ص۷۱۶)
خطری عظیم حتی برای بندگان مخلص خدا
پیغمبر-صلیاللهعلیهوالهوسلم- با اینکه پیامبر خداست و به آن مقام رسیده اما خیلی در خطر است «المُخلَصِین فی خَطَرٍ عَظیمٍ» (مصباحالشريعة/ج۱/ص۱۱۱)
حتّی مخلصین هم در خطر عظیم هستند. کسیکه به قله صعود کرده خطر سقوطش زیاد است؛ ما که اینجا در یک سطح صاف هستیم، در معرض خطر نیستیم، در اینجا چه خطری داریم؟!
بینیازی مطلق فقط در گرو درخواست از خدا
خودتان را محک بزنید، هر چقدر سؤالتان از خدا بیشتر و بهتر شود، سؤالتان از مردم قطع میشود و دیگر نگاه شما به دست کسی نیست و با کسی کاری ندارید. از ناحیهی پروردگار قرار است به شما چیزی برسد و میرسد؛ خدا دستش باز است و میتواند همه چیز را تغییر بدهد؛ منتهی من چه کسی هستم و چهقدر نزد خدا جایگاه دارم؟ چهقدر در پیشگاه خدا قرب دارم؟ چهقدر خدا من را پذیرفته است؟
نماز، بهترین فرصت برای نجوا با خدا
ببینید، نماز سؤال و دعاست و به این شکل است که اول باید در رکعت اول حمد خدا را انجام بدهید، سوره بخوانید، تعظیم و تکریم خدا را بهجا بیاورید، در رکعت دوم دوباره حمد را بخوانید، تعظیم خدا بکنید، خدا را به وحدانیت نام ببرید و بعد دستتان را برای قنوت بالا بیاورید و بگویید، «ربَّنا آتنا فی الدُّنیا حَسَنةً وَ فِی الآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النّار» و بعد هم دعاهای دیگر را چه فارسی، چه عربی در آن بگنجانید و مدام از خدا بخواهید. شما وقتی اهل دعا باشید نماز را بهترین فرصت میدانید و با خدا نجوا دارید؛ خدا یک وقت و فرصت واجب برای حرف زدن بنده با خودش قرار دادهاست، خب با خدا حرف بزنید و از او بخواهید.
باید نحوهی دعا کردن را یاد بگیریم
با نحوهی دعا کردن حضرات معصومین-علیهمالسلام- آشنا بشوید، ببینید در ورود و خروج دعا چه میگفتند «اللَّهُمَّ إِنَّكَ كَلَّفْتَنِى مِنْ نَفْسِى مَا أَنْتَ أَمْلَكُ بِهِ مِنِّى، وَ قُدْرَتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلَيَّ أَغْلَبُ مِنْ قُدْرَتِى، فَأَعْطِنِى مِنْ نَفْسِى مَا يُرْضِيكَ عَنِّى، وَ خُذْ لِنَفْسِكَ رِضَاهَا مِنْ نَفْسِى فِى عَافِيَةٍ»
«خداوندا! تو مرا تكليف كردى كه دست تو در آن بيش از من است، و قدرت تو بر آن كار و بر خود من بيش از قدرت من. پس مرا به عملى وادار كه تو را از من خشنود گرداند، و به كارى برگمار كه پسنديده تو و موجب عافيت من باشد»(صحیفهسجادیه/دعای۲۲)
خدایا! من را به خودم واگذار کردی و میگویی که خودت را تربیت کن! خدایا تو از نفس من قویتر هستی یا من؟ خدایا! در وجود من تصرف کن و آن را هدایت و تربیت کن.
نحوهی دعا کردن را یاد بگیرید «إِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ الِانْقِطَاعِ إِلَیْکَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ، حَتَّى تَخِرَقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ، فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ» (مناجات شعبانیه)
خیلی مهم است که چگونه حرف زدن را یاد بگیرید و بفهمید که چه خطمشی و طریقهای داشته باشید.
کوچکترین نیازمان را هم از خدا بخواهیم
به موسی-علیهالسلام- گفته شد که بند کفشت را هم از من بخواه.
صدقه بدهید، دعا کنید و هر چه میخواهید از خدا بگیرید.
انسان در تعامل با خدا میتواند یک نسل را تغییر بدهد
خدای متعال یک طایفه را پیغمبر کرده حالا اگر بخواهد شما را آدم خوبی بکند نمیتواند؟! گاهی میبینید در یک طایفه یک نمازخوان نیست، گاهی هم در یک طایفه همه نماز شبخوان هستند، گاهی هم یک نفر در طایفه پیدا میشود که نسل را عوض میکند، قبلیها خیلی بد بودند اما او یک آدمی هست که میداند چکار کند و چگونه با خدا تعامل داشته باشد و اصلا نسل را عوض میکند و خدا یک نسل دیگر به او میدهد.
مؤمن در هر حالتی با خدا صحبت میکند
خدا اینطور در عالم قرار دادهاست، که اگر سؤال کنید به شما جواب بدهد. حضرت-علیهالسلام- فرمودند: امام جماعت وقتی حمد و سوره میخواند شما ساکت نباشید، یک «سبحانالله»، یک «الحمدلله» بگویید؛ حضرت-علیهالسلام- فرمودند: یک چیزی بگویید و ساکت نباشید، خدا از مؤمنی که اینطور ساکت است خوشش نمیآید.
لذت واقعی در مأنوس شدن با مفاتیح
چهقدر خوب است که برای خودتان ده، بیست تا برنامه بچینید؛ مثلا خودتان را به صحیفه و مفاتیح علاقهمند کنید، طوریکه فوری زیارت عاشورا را پیدا کنید، عالیةالمضامین را بفهمید در کجای مفاتیح است، آلیاسین کجاست، جوشن کبیر کجاست، سیفی صغیر کجاست، دعای سحر کجاست، زیارت وارث و زیارت جامعه کجاست، اینقدر علاقهمند باشید که بتوانید زود هر دعایی را پیدا کنید. لذت و حظ خودتان را برای مفاتیح بگذارید «سَلامٌ عَلیٰ آل یاسین» روح انسان را پرواز میدهد.
فاکتور دوم برای جبران کسری انسان در منطبق شدن با دستورات الهی، شکر است
یکی دیگر از این فاکتورها شکر است، چیزیکه من و شما لازم داریم این است، شکر، شکر و شکر. شکر یعنی چه؟ یعنی شناسایی نعمت! باید نعمات خدا را دید و شناسایی کرد، «الحمدلله» در مرتبهی بعدی است.
نعماتی که خدا به انسان داده است را باید دید و قدر آنها را دانست
به عنوان مثال، شما الان سالم هستید، این سلامتی را ببینید. یک موقع چشمانتان را ببندید و چهار، پنج دقیقه در خانه راه بروید و کارهایتان را با چشم بسته انجام بدهید، بعد که چشمانتان را باز کردید میفهمید عجب نعمتی خدا به شما داده است یا یک نصف روز حرف نزنید و بعدازظهر حرف بزنید، ببینید چقدر سخت است که آدم نتواند حرف بزند یا نفستان را تا جایی که میتوانید حبس کنید و یکدفعه آن را آزاد کنید، این کار مثل شوک، سلولهایتان را زنده میکند و این عمل برای کسانیکه یک مقدار حالت خونی آنها به هم میریزد خیلی خوب است. خدا میرزا جواد آقای تبریزی را رحمت کند، ایشان میگفت: دستتان را مقابل صورت بگیرید یا روی میز چیزی بگذارید و ببینید خدا چهقدر نعمت در دست شما ریخته است و بعد این نعمات را از خدا بدانید.
ندیدن نعمت باعث کفران نعمت میشود
شما میگویید، خدا به ما هیچ چیز ندادهاست، هیچ چیز ندادهاست یعنی چه؟! یک چرخی اطرافتان بزنید ببینید چه خبر است، چرا فکر میکنید خدا به شما هیچ چیز نداده است؟! اتفاقا همه چیز را به شما داده است و اگر شما این نعمات را نبینید کفران نعمت میشود!
شمردن و یاد کردن نعمات باعث نشاط و امیدواریِ انسان میشود
شما وقتی نعمتها را دیدید و یاد کردید، حظّ میبرید، زنده میشوید و نشاط پیدا میکنید و بعد میگویید خدایی که این همه نعمت به ما داده است، باز هم نعمت میدهد.
ندیدن و شکر نکردن نعمات الهی دلیلی برای از دست دادن نعمتهاست
اگر گفتید خدا به ما هیچ نعمتی نداده است، دیگر نه از خدا درخواست میکنید و نه به شما نعمتی میرسد، چون خدا میگوید، من اینقدر نعمت به او دادم ولی او نفهمیده است و منِ خدا نمیخواهم و نمیگذارم بندهام نفهم بماند ولی اگر او بخواهد نفهم بماند من هم نعمتها را از او میگیرم تا فهمیده بشود و بفهمد چه خبر است.
شکر نعمت، ملائکه را به وجد میآورد
پس شکر نعماتی که خدا به ما دادهاست را انجام بدهیم، یک مادرِ خوب؛ یک پدرِ خوب؛ یک خانوادهی خوب؛ بدنِ خوب؛ زندگیِ خوب؛ ایمانِ خوب؛ اسلامِ خوب؛ تمام اینها شکر دارد و اگر الحمدلله گفتید، ملائکه به وجد میآیند که این بنده یاد نعمت خدا افتاد و الحمدلله گفت!
همیشه عذرخواه خدا باشیم و استغفار کنیم
فاکتور بعدی برای همخوانی و تطبیق با دستورات خدا این است که خطاهایمان را زیر ذرهبین نگه داریم، همیشه استغفار کنیم و برای عذرخواهی از خدا آماده باشیم. عذرخواهی کنیم و بگوییم خدایا! ما کوتاهی کردیم ولی تو خدایی کردی، ما کاری نکردیم، نه نماز درست و حسابی خواندیم؛ نه زندگی خوبی انجام دادیم؛ نه اخلاق خوبی از خودمان نشان دادیم؛ استغفار کنیم و بگوییم «استغفراللهربیواتوبالیه».
راه رسیدن به معرفت، دعا، شکر و استغفار است
با این سه موضوع، نفسِ سرکش تنظیم میشود؛ قلبِ تاریک روشن میگردد؛ عقلِ خاموش نورانی میشود؛ جهالت از بین میرود و حکمت به جای آن میآید؛ وقتی اینها حاصل شد معرفت هم به دنبالش میآید. معرفت یعنیچه؟ یعنی توان، یعنی قدرت.
کسی که نعمات خدا را ببیند و شکر آنها را بجا بیاورد از تنبلی بیرون میآید و مشغول دعا میشود.
دعا، شکر و استغفار، عصارهی دین است
خدا غیر از این سه (دعا، شکر، استغفار) از ما هیچچیز نمیخواهد؛ اگر شما تمام دین را فشار بدهید و بخواهید عصارهی آن را بگیرید فقط همین سه کلمه دعا، شکر و استغفار است. شما قرآن بخوانید دعاست، استغفرالله بگویید استغفار است، الحمدلله بگویید شکر است و شما با همین سه فاکتور جلو میروید و در دین میمانید.
شرط متدیّنانه زندگی کردن و طی کردن راه قرب، اهل دعا بودن است
به عنوان مثال، راننده اگر بخواهد راننده باشد نباید اهل چرت و مستی باشد بلکه باید هوشیار باشد؛ ما هم اگر بخواهیم متدینانه زندگی کنیم باید اهل دعا باشیم.
هر موقع دیدید فتیلهی دعا کردن شما پایین آمده است، بدانید در تدین توقف دارید و دیگر راه قرب را نمیروید و به عقب خواهید برگشت.
باید اهل دعا و مناجات شد
شما نمیخواهد همهی دعای کمیل را بخوانید، پنج خط آن را بخوانید، ولی دعای کمیل را بخوانید، زیارت جامعه را بخوانید، هر چهقدر توانستید از فرازهای جوشن کبیر را بخوانید.
خودتان را اهل دعا نشان بدهید، اهل دعا و مناجات آدمهای خاص و ویژهای هستند و خدا و ملائکه با اینگونه افراد کار دارند.
خداوند متعال همهجوره به انسانِ شاکر رسیدگی میکند
اهل شکر باشید، امام سجاد-علیهالسلام- در صحیفهی سجادیه میفرمایند: خدایا! اگر من شکر نکنم از حدود انسانیت خارج شده و مثل حیوان میشوم. انسانِ تربیتشده شاکر است و اینطور میفهمد که خدا هیچ موقع رهایش نمیکند و همهجوره دارد به او رسیدگی میکند و نعمت میدهد.
خیر و رحمت الهی، هم در این دنیا و هم در آخرت
امیرالمؤمینن-علیهالسلام- بالای سر آقایی آمدند که در حال احتضار و جان دادن بود، حضرت-علیهالسلام- فرمودند: چه شده است؟ گفت: آقا! از اینکه از این دنیا میروم، خیلی نگران هستم، چون خیلی سخت و وحشتناک است و دستم هم خالی است! حضرت-علیهالسلام- لبخندی زد و فرمود: اینجا که ما اصلا لازم نداشیم خدا این همه رحمت و خیر، مثل پیامبر و قرآن برای ما فرستاده است، حالا جایی که تو داری میروی و همه چیز لازم داری، خدا به تو چیزی نمیدهد و دستت را خالی میگذارد!
روی قبر سلمان نوشته شدهاست؛ «حَمْلُ الزّادِ اَقْبَحُ کُلِّ شَيْءٍ» اینکه شما بخواهید چیزی با خودتان پیش کریم ببرید زشتترین کار است؛ کریم از شما چیزی نمیخواهد.
وصلیاللهعلیمحمدوآله.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
رزمندگان کرج؛ نورالشهداء؛ رمضان ۱۴۴۰؛ شبیازدهم؛ ۹۸/۲/۲۶