qadiriye.ir

نشریه ی غدیریه-بیانات استاد الهی

بسم الله الرحمن الرحیم

خوراک شیعه معرفت است

خوراک شیعه معرفت است؛ یعنی وقتی از لحاظ معرفتی خوب تغذیه شد، توان پیدا می‌کند راه خدا را صحیح برود.
دوری از معرفت جهلی است که علم هم نمی‌تواند جایش را پر کند، عمل هم کاری از دستش برنمی‌آید؛ لذا هر چه ما اطراف معرفت قدم برداریم و زحمت بکشیم بهر‌ه‌ی ما هم همان است.

راجع به توحید باید بگویم تا شما دعای بعد از زیارت امام رضا-علیه‌السلام- ، دعای بعد از زیارت عاشورا یعنی علقمه، دعای جوشن کبیر، دعای عدیله، صحیفه‌ی صغیر، دعای مجیر و جوشن صغیر را نخوانید، دقت نکنید و تسلط پیدا نکنید، نسبت به خدا جاهل هستید! تا صحیفه‌ی سجادیه را نخوانید تا خطبه‌ی امیرالمؤمنین-علیه‌السلام- را در نهج‌البلاغه نشنوید موحد نمی‌شوید! این شناخت است! تا زیارت جامعه‌ی‌کبیره را نخوانید مقام امامت را نمی‌فهمید، این خیلی مهم است!

ما نسبت به امام هیچ شناختی نداریم و در قبال آن شناختی که ائمه-علیهم‌السلام- به ما می‌دهند هیچ چیز دست‌مان نیست، ما باید شناخت پیدا کنیم.
شما مطمئن باشید ما راجع به رسول خدا-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- چیزی نمی‌دانیم، در روایت دارد که خداوند قبل از خلقت جسمانی پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم-، او را ۱۰۰۰ سال در دریای رحمت خود نگه داشت، سپس بیرون آورد و ۱۰۰۰ سال در دریای علم نگه داشت! آیا می‌شود فهمید این‌ مطالب یعنی چه؟ خلقت امیرالمؤمنین-علیه‌السلام- را ببینید!

بانوانی که خدای متعال روی این‌ افراد عنایت دارد از زهرای مرضیه-سلام‌الله‌علیها- شروع کنید، زینب کبری-سلام‌الله‌علیها- ، حضرت معصومه-سلام‌الله‌علیها- ، آسیه-سلام‌الله‌علیها- ، مریم-سلام‌الله‌علیها- ، نجمه خاتون-سلام‌الله‌علیها- ، حمیده-سلام‌الله‌علیها- ، شهربانو-سلام‌الله‌علیها- و نرجس خاتون-سلام‌الله‌علیها- را ببینید! خانم‌ها باید راجع به این‌ بانوان شناخت پیدا کنند، این شناخت‌ها خیلی به انسان کمک می‌کند و موجب می‌شود که آن شناخت اصلی نصیب فرد شود.

شما باید ائمه-علیهم‌السلام- را بشناسید، امیرالمؤمنین-علیه‌السلام- در زیارت‌نامه‌اش معرفی شده است، ایشان حدودا سی زیارت‌نامه دارند که هفت زیارت‌نامه فقط در مفاتیح است، در هر فرازش یک معرفی از امیرالمؤمنین-علیه‌السلام- شده است.
یکی از القاب حضرت-علیه‌السلام- یعسوب‌الدین است؛ حضرت-علیه‌السلام- فرمودند: رئیس منافق مال و دارایی است و فرمانده‌ی مؤمن منِ امیرالمؤمنین هستم، منافق با مال آقایی می‌کند و مؤمن با من آقایی می‌کند!
«یا ناظِرَ الشَّجَرةِ طوبیٰ»، «یَدُالله»، «عَیْنُ‌الله» این القاب، معرفی امام زمان-عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف- است.
شما صلوات مخصوص امام زمان-علیه‌السلام- را بخوانید ببینید آن‌جا چه می‌گوید، صلوات تک تک ائمه-علیهم‌السلام- را زیر ذره‌بین ببرید و مقامات آن‌ها را ببینید.
ما شناخت نداریم برای همین است لنگان‌ لنگان جلو می‌رویم و ده قدم عقب می‌رویم، حضرت-علیه‌السلام- را نمی‌شناسیم!
شما در مورد مسجد کوفه ببینید! خدا می‌داند آن‌جا چه خبر است، در مورد مکان‌های شریف مثل مکه، مدینه، مشهد، کربلا و نجف ما بی‌اطلاع هستیم‌‌.

این شناخت است که ما را سرپا نگه می‌دارد، هر چه شناخت بالا رود ما سرپا می‌مانیم، هر مقدار بی‌معرفت باشیم عمل‌ ما هم ضعیف است و همین باعث شده است فرد پدر خودش را در خانه نمی‌شناسد! نانی که در سفره‌اش است نمی‌شناسد! نعمت خدا را نمی‌شناسد.
چرا می‌گویند در خیابان نان را بردارید ببوسید؟! به خاطر این‌که اگر کسی‌ قدر نانی که دارد می‌خورد و سیرش می‌کند را نداند آیا قدر خدا را می‌داند؟! اگر کسی قدر مادرش را نداند چگونه می‌تواند ادعا کند من قدر حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها- را فهمیدم؟! مشت نمونه‌ی خروار است!
قدر مادرت را بدان تا این شناخت و قدر شناسی برای شما یک سرمایه شود تا بتوانی بالاتر را بشناسی، پدرت را شناسایی کن! اگر سهل‌انگارانه از کنارش رد شوی، همین امر نمی‌گذارد آن فهم واقعی را پیدا کنی.

شما حضرت امام-رحمة‌الله‌علیه- را ببینید! تا امام-رحمة‌الله‌علیه- زنده بود شناخته نمی‌شد، وقتی ایشان از دنیا رفت، همه قدر و ارزش او را فهمیدند.
الان این اتفاقاتی که در منطقه افتاده است به خاطر این است که یک مقدار از حرکت امام-رحمة‌الله‌علیه- قدر شناسی شده است، تازه معلوم می‌شود رهبری و داشتن یک رهبر در مملکت یعنی چه‌؛‌ شما لیبی و مصر را ببینید! این‌ها به این زودی سرپا نمی‌شوند و دوباره همه چیز را به آمریکایی‌ها مصادره می‌کنند.
پس شناخت خیلی مهم است!
یا زهراء: بنده طبق عادت معمول حدیث کساء خواندم و مقداری آماده شدم که راجع به زهرای مرضیه-سلام‌الله‌علیها- صحبت کنم.
جوادالائمه-علیه‌السلام- یک حساسیتی نسبت به حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها- دارند، در آن قصه‌ای که اتفاق افتاد و امام رضا-علیه‌السلام- تشریف آوردند و دیدند امام جواد-علیه‌السلام- زانو به بغل نشسته و در یک بهت عجیبی است! حضرت-علیه‌السلام- تعجب کردند که این چه بهتی است؟ زیرا امام جواد-علیه‌السلام- در چنان فکر عمیقی فرو رفته است که نزدیک است از بین برود! امام رضا-علیه‌السلام- پرسیدند: جوادم! در چه فکری هستی؟ حضرت-علیه‌السلام- با صدای بلند فرمودند: یاد آتش زدن خانه‌ی مادرم افتادم! می‌خواهم ‌آن دو نفر را از قبر بیرون بیاورم، آتش بزنم و چنان کنم.
امشب من می‌خواهم مادرش حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها- را یک معرفی اجمالی کنم و براساس این معرفی، معرفت بی‌بی دو عالم حضرت فاطمه زهرا-سلام‌الله‌علیها- را به دست بیاوریم.

کنیزه‌ی خدا، ام‌ابیها، در حق پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- و در حق شیعه مادری کرد، اگر آن هزینه را نمی‌داد و تحمل نمی‌کرد چیزی به اسم شیعه وجود خارجی نداشت! چون امیرالمؤمنین-علیه‌السلام- سکوت کردند، علی و ائمه-علیهم‌السلام- تقیه کردند؛ لذا اگر زهرای مرضیه-سلام‌الله‌علیها- آن فداکاری را انجام نمی‌داد جریان ولایت از بین می‌رفت!

مقاماتی از حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها- است که این مقامات جایش معلوم نیست و باید جای آن‌ معلوم شود؛ چرا؟ زیرا حضرت-سلام‌الله‌علیها- عصمت دارد، در حالی که عصمت برای پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- یا امام-علیه‌السلام- است و حضرت-سلام‌الله‌علیها- نه پیغمبر و نه امام هستند، پس چرا معصوم است؟ باید روی این مسأله فکر کرد که چه مطلبی به عهده‌ی ایشان است که عصمت لازم دارد؟ حضرت-سلام‌الله‌علیها- علم انبیا-علیهم‌السلام- را دارد، علم انبیا-علیهم‌السلام- برای چه لازم دارد و می‌خواهد چکار کند؟ تا خود حضرت-سلام‌الله‌علیها- نخواهد‌، خداوند این علم را آن هم در این وسعت به ایشان عطا نمی‌کند.
فاطمه زهرا-سلام‌الله‌علیها- امیرالمؤمنین-علیه‌السلام- را صدا می‌زد که یا علی! جلو بیا تا از گذشته و حال و آینده‌ی عالم، تمام اخبار را برای شما بگویم؛ امیرالمؤمنین-علیه‌السلام- فورا قلم و کاغذ می‌آورد و می‌نوشت.
مگر حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها- چه علمی داشت؟ جبرئیل بر فاطمه زهرا-سلام‌الله‌علیها- نازل می‌شد! چرا جبرائیل؟ ما که گفتیم فرشته‌ی وحی حتی بر ائمه-علیهم‌السلام- نازل نمی‌شود! پس نزولش بر حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها- چیست؟ در اصول ‌کافی آمده است، جبرئیل در آن هفتاد و پنج روز بر حضرت-سلام‌الله‌علیها- نازل می‌شد و وقایع را یکی ‌یکی همان‌‌طور که به پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- عرضه می‌کرد، بر حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها- هم عرضه‌ می‌داشت.
حضرت-سلام‌الله‌علیها- صاحب کتاب است! در حالی‌که انبیاء-علیهم‌السلام- صاحب کتاب هستند.
امام صادق-علیه‌السلام- فرمودند: مصحف مادرمان فاطمه-سلام‌الله‌علیها- چندین برابر قرآن است، حال آن‌که یک کلمه‌ی آن هم از قرآن نیست.
حضرت-سلام‌الله‌علیها- عصمت کبری است؛ امام صادق-علیه‌السلام- فرمودند: مادرمان فاطمه «حجةالله علی الحجج» است.
«نَحْنُ حُجَجُ اللَّهِ عَلی خَلْقِهِ وَ جَدَّتُنا فاطِمَةُ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَیْنا» «ما امامان حجت خدا بر مردمان هستیم و مادرمان فاطمه-سلام‌الله‌علیها- حجت خدا بر ما می‌باشد.» (عوالم/ج۱۱/ص۵)
«حجة الله علی الحجج» یعنی چه؟ مگر خود امام متصل نیست؟ پس این واسطه دیگر چیست؟ این چه قضیه‌ای است از حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها- که در این وادی محتاج فاطمه‌ هستند؟
حضرت-علیه‌السلام- فرمودند: مادرم کتابی دارد که این کتاب دست ما ائمه است و تکالیف‌ خود را تک تک از روی این کتاب انجام می‌دهیم.
حضرت-علیه‌السلام- فرمودند: این کتاب به دست ولی خدا امام زمان-عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف- می‌رسد و حضرت-علیه‌السلام- در دوران حکومت هزار ساله‌ خود از روی این کتاب حکومت می‌کند.
حجة الله علی الحجج، یعنی امر و فرمان ایشان بر ائمه-علیهم‌السلام- نافذ بوده است.

پیغمبر اکرم-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- خطاب به ایشان می‌فرمایند: ام‌ابیها، مادر پدر یعنی چه؟ دختر پیغمبر که هجده سال بیشتر ندارد! ام‌ابیها، یعنی در حق منِ پیغمبر مادری کرد، مثل مادری که بچه را حفظ می‌کند دین من را همین‌‌طور حفظ کرد!
حضرت-علیه‌السلام- در کتاب “بشارت ‌المصطفی” فرمودند: فاطمه بقیة‌النبوة است؛ یعنی فاطمه باقی مانده‌ی نبوت است، در حالی‌که با اتمام نبوت شریعت آمد، شریعت که پایین آمد چیزی از احکام نماند، پس باقی‌مانده‌ی نبوت یعنی چه؟
سلطان‌الواعظین در شب‌های پیشاور نقل می‌کند: هر موقع جبرائیل نازل می‌شد که برای پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- خبری ببرد، مقابل خانه‌ی حضرت می‌ایستاد و سلام مخصوص به حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها- می‌داد، اگر جواب حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها- می‌آمد، می‌فهمید باید برود به پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- خبر را برساند و اگر جواب نمی‌داد صبر می‌کرد! این قضیه یعنی چه؟
خود رسول خدا-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- نُه ماه مقابل خانه‌ی حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها- دست به سینه می‌فرمود: «السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ».
این زن ملعونه‌ی خبیثه در خانه‌ی پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- به حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها- حسادت می‌کند و به حضرت-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- ایراد می‌گیرد، این که پیغمبری مثل شما دخترش را احترام کند، اصلا خوب و پسندیده نیست.
رسول خدا-صلی‌الله‌علیه‌واله- چه احترامی می‌کرد! خودش نقل می‌کند تا فاطمه-سلام‌الله‌علیها- می‌آمد، پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- به قامت می‌ایستاد و جای خود را تغییر می‌داد و حضرت زهرا -سلام‌الله‌علیها- جای پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- می‌رفت، آن‌ وقت پیغمبراکرم-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- برمی‌گشتند، خم می‌شدند و دست فاطمه-سلام‌الله‌علیها- را می‌بوسیدند، سپس فاطمه-سلام‌الله‌علیها- می‌نشستند، پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- هم می‌نشستند، بعد از حضرت-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- می‌پرسیدند: که چرا این کار را انجام می‌دهید؟ حضرت-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- می‌فرمودند: من بدون اجازه‌ی خدا هیچ کاری نمی‌کنم! امر این است که من در مقابل فاطمه-سلام‌الله‌علیها- کرنش کنم.
پیغمبراکرم-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- نه فقط موقع ضعف بدنی، بلکه هر وقت بیمار می‌شد و مشکل پیدا می‌کرد به خانه‌ی فاطمه-سلام‌الله‌علیها- پناه می‌آورد، حضرت-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- یک عبایی داشت که در خانه‌ی فاطمه-سلام‌الله‌علیها- بود، آن عبا را می‌خواست، کساء یمانی را که جبرائیل از بهشت برای‌او آورده بود را بر سرش می‌کشید، پنج تن-علیهم‌السلام- هم کنار پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- بودند که دعای مخصوص پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- مستجاب می‌شد و جبرائیل می‌گوید اجازه خواستم که من هم آن‌جا بروم.
جبرائیل از خداوند می‌پرسد این‌ افرادی که در این خانه جمع شده‌اند و یک چنین عظمتی برای تو دارند مگر چه کسانی هستند؟ علی‌القاعده باید در این جمع پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- معرفی شود که این پیغمبر، این دختر پیغمبر، این داماد پیغمبر و این نوه‌هایش است، ولی خدا این‌طور نمی‌گوید! بلکه می‌گوید: این فاطمه، این پدر فاطمه، این شوهر فاطمه، این هم فرزندان فاطمه است!
خدای متعال این‌گونه انتقال معرفت می‌کند! ما را متوجه‌ می‌کند که قصه یک قصه‌ی دیگری است!

خب این‌ قضایا برای چیست؟ چه اتفاقی قرار است بیفتد؟ اگر یک چنین کسی لازم است که در عالم کنار پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- باشد، مگر آن شخص علی-علیه‌السلام- نیست؟
دقت کنید من امشب می‌خواهم یک نکته‌ی لطیفی بگویم!
امام یک شاکله‌ای در امامت دارد که در آن شاکله وظیفه‌ای بر عهده‌اش است، آن‌جا که اذن خداست جلو می‌رود و آن‌جا که اذن نیست برمی‌گردد؛ یک جا می‌نشیند و یک جا بلند می‌شود؛ یک ‌جا حرف می‌زند و یک جا سکوت می‌کند؛ «و مَا تَشَآءُونَ إِلّآ أَن یَشَآءَ» (انسان/۳۰)
اراده‌ی حق بر او حاکم است، شوخی نیست! یک روز دو روز نیست!
علی-علیه‌السلام- به امر خدا ۲۵ سال در خانه می‌نشیند در حالی‌که استخوان در گلو و خار در چشم دارد! یعنی کسی که باید در میدان باشد و حرف بزند به امر خدا سکوت می‌کند، ولی بر فاطمه زهرا-سلام‌الله‌علیها- این امور حاکم نیست، یک اموری بر پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- حاکم است بر فاطمه-سلام‌الله‌علیها- حاکم نیست، باید پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- و علی-علیه‌السلام- خیلی‌ از امور را رعایت کنند، ولی فاطمه-سلام‌الله‌علیها- نباید رعایت کند.
یعنی یک فردی در این میان به لحاظ علمی، علم پیغمبر -صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- را دارد، «حُجَةُ اللهُ عَلَی الحُجَج» است و جبرائیل هم بر او نازل می‌شود، وجود این آدم در یک بزنگاه‌هایی است که این بزنگاه‌ها ده جا نیست، یک جاست که به عهده‌ی فاطمه-سلام‌الله‌علیها- است و به عهده‌ی پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- و به عهده‌ی علی-علیه‌السلام- نیست، حتی در عرصات قیامت، شفاعتی برای فاطمه-سلام‌الله‌علیها- است که برای هیچ پیغمبری نیست، یک صفی برای فاطمه-سلام‌الله‌علیها- هست که ندا می‌دهند: «اَیْنَ الفاطِمیّون»؟
ببینید می‌خواهم دوستان من این مطلب را خوب بفهمند!
من نمی‌خواهم خیلی مطلب را باز کنم، چون خود باز کردن مطلب گاهی اوقات خوب نیست! بالاخره باید در جلسه‌ی عمومی همه مسائل را رعایت کرد.
به عنوان مثال، در شرایطی که غصب خلافت می‌شود، بساطی که ایجاد می‌شود، کارهایی که دومی و اولی انجام می‌دهند و سقیفه‌ای که درست می‌کنند، در این میان امیرالمؤمنین-علیه‌السلام- باید به عنوان امام به گونه‌ای عمل کند که کسی نتواند اشکال بگیرد، آن رعایت‌ها هم یک مشکل دیگری برای هدایت درست می‌کند که راه گم می‌شود، اما نمی‌توان آن رعایت‌ها را هم نداشت؛ محذور که می‌گویند همین‌جاست از طرفی شما قطعا باید یک کاری را انجام بدهی، ولی همین انجام کار خیلی از مصلحت‌ها را از فرد می‌گیرد و این‌جا فاطمه-سلام‌الله‌علیها- برای جبران آن مصلحت‌هاست.

فاطمه زهرا-سلام‌الله‌علیها- می‌تواند بر علیه این حرکت، یعنی خلاف آن حرکت کند، مگر دست علی-علیه‌السلام- را نبستند؟ امام-علیه‌السلام-فرمودند کسی نباید حرف بزند، حتی سلمان-رحمة‌الله‌علیه- اجازه نداشت کاری انجام دهد، مالک اشتر-رحمة‌الله‌علیه- می‌گوید با سلمان، ابوذر، مقداد و … از دوستان در خانه‌ی علی-علیه‌السلام- بودیم، دیدیم علی-علیه‌السلام- هیچ حرفی نمی‌زند نفهمیدیم تکلیف‌ ما چیست؟ حتی گفتیم‌، اگر امام-علیه‌السلام- پلک بزند ما شمشیر می‌کشیم، اما امیرالمؤمنین-علیه‌السلام- پلک هم نزد.
دست علی-علیه‌السلام- را بستند ما هم نگاه کردیم، وقتی حضرت-علیه‌السلام- را بردند ما متوجه شدیم که امام-علیه‌السلام- در حال انجام کاری است که ما نباید چیزی بگوییم، ولی فاطمه-سلام‌الله‌علیها- نه! لذا حضرت-سلام‌الله‌علیها- خلاف امام-علیه‌السلام- عمل می‌کند، علی-علیه‌السلام- در خانه نشسته است و فاطمه-سلام‌الله‌علیها- در کوچه با مهاجر و انصار اتمام حجت می‌کند!
این چه مقامی است؟ باید بتوانید حلاجی کنید این چیست؟ حضرت-سلام‌الله‌علیها- فوق امام نیست! لذا هم‌ عرض امام باید کار امام را انجام بدهد، پیغمبر هم نیست؟ پس چه؟ باید این جایگاه را انسان بفهمد.

اگر به آن امری که امیرالمؤمنین-علیه‌السلام- مأمور بود همان‌‌طور کار ادامه پیدا می‌کرد، یقین بدانید همه‌ی ما سنی می‌شدیم و دست بسته نماز می‌خواندیم، چون بلا بود!
مردم امیرالمؤمنین-علیه‌السلام- را قبول نکردند و خداوند هم نعمت را برداشت؛ علی-علیه‌السلام- را خانه‌نشین کردند و ایشان هم چیزی نگفت، معلوم شد حق با آن‌هاست و به اشتباه مسیر تا آخر منحرف شد، ولی چطور می‌شود که در این اوضاع فاطمه زهرا-سلام‌الله‌علیها- خلاف امر امامت می‌خواهد کار انجام دهد، نه این‌طور نیست، خلاف نیست قبلاً تقسیم کار شده است، خدای متعال فاطمه-سلام‌الله‌علیها- را خبر کرده است، حالا این خانمی که می‌خواهد دخالت کند با چه مجوزی می‌خواهد دخالت کند؟

«حجة الله علی الحجج» است، جبرائیل بر او نازل می‌شود، علم اولین و آخرین دست ایشان است، باقیمانده‌ی نبوت است، مصلحت اسلام را می‌داند و ام‌ابیهاست، پس حجت تمام است. آن‌قدر که خداوند فاطمه-سلام‌الله‌علیها- را به پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- معرفی کرد، علی-علیه‌السلام- را معرفی نکرد معرفی فاطمه-سلام‌الله‌علیها- مقدم بود؛ لذا هر وقت مسافرت می‌رفت آخرین خانه، خانه‌ی فاطمه-سلام‌الله‌علیها- بود و وقتی برمی‌گشت اولین خانه، خانه‌ی فاطمه-سلام‌الله‌علیها- بود.
احتراماتی که همه می‌دانستند رسول خدا-صلی‌الله‌علیه‌واله- برای فاطمه-سلام‌الله‌علیها- قائل است کار را تمام کرد.
پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- با عمل خود ثابت کردند ‌و بعد فرمودند: «فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی فَمَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِی وَ مَنْ آذَانِی فَقَدْ آذَی اللَّهَ» «فاطمه پاره‌ی تن من است، هر کس او را برنجاند مرا رنجانده است و هر کس مرا برنجاند به تحقیق خدا را رنجانده است.» (علل‌الشرایع/ج۱/ص۱۸۶)
پیامبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- حجت را تمام کرد؛ یعنی ایشان سند است، هر کاری انجام دهد و هر چه بگوید، حتی بر امیرالمؤمنین-علیه‌السلام- سند است.
اگر فاطمه-سلام‌الله‌علیها- این مقام را نداشت، کار همان‌‌طور جلو می‌رفت که دشمنان می‌خواستند، ولی زهرای مرضیه-سلام‌الله‌علیها- همه را برگرداند و به همین دلیل است که شیعه بدهکار حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها- است، ایشان مادر شیعه است و در حق شیعه مادری کرده است، اگر امیرالمؤمنین-علیه‌السلام- و پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌واله- پدران این امت‌ هستند، فاطمه-سلام‌الله‌علیها- هم مادری کرده است.
حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها- می‌خواهد چکار کند؟ حضرت می‌خواهد ربط بین نبوت و وصایت را معلوم کند و ثابت کند که مردم اشتباه می‌کنند! علی-علیه‌السلام- وصی پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- است، پس نباید سراغ کس دیگری بروند و حجت این‌جاست.
فاطمه، یعنی سند و سند این حرف این دو تا کلمه است، علی-علیه‌السلام- وصی پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- است.
آن‌ها تمام سندها را باطل کردند، غدیر را انکار کردند، ولی فاطمه-سلام‌الله‌علیها- ناطقِ غدیرِ صامت است، فاطمه-سلام‌الله‌علیها- غدیر ناطق است و تمام این‌ نکات را در این قضایایی که پیش آمد فرمودند! به این‌ مسائل استناد کردند که حق با علی-علیه‌السلام- است، حجت خدا علی-علیه‌السلام- است و شما خلافت را غصب کردید و خیلی مسائل دیگر را روشن کرد.

لذا ائمه-علیهم‌السلام- هم خودشان را بدهکار حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها- می‌دانند، در تمام زیارت‌‌نامه‌هایشان- بدون استثناء- می‌خوانیم؛ «السَّلامُ عَلیَکَ یَابْنَ فاطِمَةَ الزَهرا»
هر چه‌قدر ما به زمان ظهور نزدیک می‌شویم چهره‌ی زهرای مرضیه-سلام‌الله‌علیها- آشکارتر می‌شود.
ما قبل از انقلاب چیزی به اسم فاطمیه نداشتیم، کسی نمی‌دانست حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها- کیست! فقط سه روز مراسم بود، الان ما فاطمیه داریم و آقایان مراجع برای حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها- پابرهنه بیرون می‌آیند، آن جایگاه و مقام عظیم فاطمه‌زهرا-سلام‌الله‌علیها- دارد معلوم می‌شود.

امام صادق-علیه‌السلام- فرمودند: خداوند هر پیغمبری را می‌خواست انتخاب کند معیار و محک خداوند برای انتخاب آن پیغمبر، محبت مادرمان حضرت فاطمه زهرا-سلام‌الله‌علیها- بود، به میزان محبت آن پیغمبر به مادرمان حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها- خداوند به او مقام پیغمبری می‌داد؛ لذا چون پیغمبراکرم-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- محبت کامل به حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها- داشت اشرف انبیاء-علیهم‌السلام- شد.

به میزان محبت و معرفت‌مان به حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها- می‌خواهم یک گریزی بزنم. حضرت زهرای مرضیه-سلام‌الله‌علیها- قرار است دشمن را به شیعه معرفی کند تا شیعه دشمن‌ شناس شود، هزینه‌ی این معرفی هم خودش است، معرفی افرادی که تا قیامت دشمن‌ هستند و در مقابل حق ایستاده‌اند.
به طوری‌که طبق فرمایش آقای بهجت-رحمة‌الله‌علیه-، قبر خودش را مخفی قرار داد تا دشمن تا قیامت رسوا بماند. خیلی اراده، اراده‌ی عجیبی است! این‌که تصمیم بگیری کاری انجام بدهی که این کار تا قیامت دشمن را اذیت کند! این همه جمعیت می‌آیند و می‌گویند پیغمبر شما یک دختر داشت قبر این دختر را به ما نشان بدهید! آن‌ها در این قضیه سرافکنده‌ هستند.

حضرت-سلام‌الله‌علیها- کار را انجام داد منتهی هزینه‌ی سنگینی داد، روضه‌ی من از این‌جا شروع می‌شود، یکی از این هزینه‌ها فدک بود! یکی تازیانه‌ها بود که امام حسن-علیه‌السلام- می‌داند! یکی لگدهایی بود که فاطمه-سلام‌الله‌علیها- خورد که وقتی امیرالمؤمنین-علیه‌السلام- به خانه می‌آید چشمش به چادر خاکی زهرای مرضیه می‌افتد.

«السَّلامِ علیکِ یا فاطِمَة‌الزَّهرا وَ رحْمَة‌ُالله
و بَرَکاتُه»