qadiriye.ir

نشریه ی غدیریه-بیانات استاد الهی

بسم الله الرحمن الرحیم

موجودیت ما در اطاعت خدا ثمره می‌دهد

«أعوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الْرَّجیم
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ
الحَمْدُ لله رَبِّ العالَمین الصَّلوةُ وَالسَّلامُ علیٰ سَیِّدِنا وَنَبِیِّنا وحَبیبِ قُلوبِنا وَطَبیبِ نُفوسِنَا وَشَفِیعِ ذَنوبِنا اباالقاسِمِ المُصْطَفیٰ مُحَمَّد و آلِه الْمِعْصومینَ المُکَرَّمین سِیَّما بَقیَّة الله فی الاَرَضین.
اَللّهُمَ صَلِّ عَلی علی بن مُوسَی الِّرِضا المَرُتَضی اَلاِمامِ التَّقی النَّقی وَ حُجَتِكَ عَلي مَن فَوقَ الاَرضِ و َمَن تَحت الثَّری اَلصِدّيقِ الشَّهيدِ صَلاةً كَثيرَةً تآمَّةً زاكِيَةً مُتَواصِلَةً مِتَواتِرَةً مُتَرادِفَة كَاَفضَلِ ما صَلَّيتَ عَلي اَحَدٍ مِن اوليائِكَ.»
صلواتی برای امام رضا-علیه‌السلام- مرحمت بفرمایید.
«اَللّهُمَّ اِنّا نَرْغَبُ اِلَیْکَ فى دَوْلَةٍ کَریمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الاِْسْلامَ وَاَهْلَهُ وَتُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَاَهْلَهُ وَتَجْعَلُنا فیها مِنَ الدُّعاةِ اِلى طاعَتِکَ وَالْقادَةِ اِلى سَبیلِکَ وَتَرْزُقُنا بِها کَرامَةَ الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ»
صلواتی برای امام زمان-علیه‌السلام- مرحمت بفرمایید.

ولادت امام حسن-علیه‌السلام- در نیمه‌ی ماه مبارک رمضان بر ما و شما مبارک باشد.
ما به دلیل این‌که انسان و مسلمان هستیم مامور به تکلیف هستیم، برای همین به ما عقل داده شده است و از آن مهم‌تر اختیار هم به ما داده شده است؛ به عبارتی شاء داریم به معنای خواستن‌ و ما می‌توانیم بخواهیم.
خدای متعال اراده و مشیت، قضا و قدر و امر و نهی دارد، ما را هم در این‌ امور شریک کرده است و ما هم می‌خواهیم.
وقتی کسی صاحب اختیار است، امری را می‌خواهد و خیلی مهم است که این خواستن را کجا خرج کند! این خواستن در دایره‌ی خداوند تکلیف می‌شود و اگر از دایره‌ی خداوند بیرون برود تبدیل به معصیت و نافرمانی می‌شود.
خداوند این‌طور قرار داده است که در اطاعت او موجودیت ما ثمره می‌دهد؛ مثلا شما از پرتقال و سیب یک تعریفی دارید، اگر یک پرتقال جلوی شما گذاشتند شکل آن هم مثل پرتقال بود، اما تلخ، بی‌آب، بی‌مزه و پوست کلفت بود، شما می‌گویید که فرایند پرتقال شدن این میوه اشکالی داشته است یا از آب خوب استفاده نکرده یا از زمین و آفتاب خوب استفاده نکرده یا از کود و باغبان خوب استفاده نکرده است؛ این‌ مسائل از کجا معلوم می‌شود؟! از این‌که یک پرتقال، پرتقال نشد.
ما هم همین‌طور هستیم، اگر در فرآیند اطاعت قرار گرفتیم، خوشمزه و بانمک می‌شویم‌؛ به عبارتی ولایت در وجود ما قرار می‌گیرد، مؤدب به آداب‌ الهی می‌شویم،

مسیر را پیدا می‌کنیم و سخاوت و عدالت برای ما دوست داشتنی می‌شود و غیر از این‌که دوست داشتنی می‌شود، سعی می‌کنیم آن‌ها را در وجود خودمان هم شکل بدهیم، از طرف دیگر از صفاتی مانند بخل و ظلم نفرت پیدا می‌کنیم؛ همان‌طور که یک پرتقال طبیعی یک مزه‌ی خوب و درستی دارد در ما به عنوان انسان هم یک مزه‌ای است، این مربوط به شاء خداوند است.

قرآن در مورد انسان می‌فرماید: «وَ لَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَىٰ كَثِيرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا» «ﺑﻪ ﻳﻘﻴﻦ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﺁﺩم ﺭﺍ ﻛﺮﺍﻣﺖ ﺩﺍﺩﻳﻢ ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ خشکی ﻭ ﺩﺭﻳﺎ ﺑﺮ ﻣﺮﻛﺐﻫﺎیی ﻛﻪ ﺩﺭ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭﺷﺎﻥ ﮔﺬﺍﺷﺘﻴﻢ، ﺳﻮﺍﺭ ﻛﺮﺩﻳﻢ، ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺍﺯ ﻧﻌﻤﺖ‌های ﭘﺎﻛﻴﺰﻩ ﺭﻭﺯی ﺑﺨﺸﻴﺪﻳﻢ ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺑﺴﻴﺎﺭی ﺍﺯ ﺁﻓﺮﻳﺪﻩ‌ﻫﺎی ﺧﻮﺩ ﺑﺮﺗﺮی ﻛﺎﻣﻞ ﺩﺍﺩﻳﻢ» (اسراء/۷۰)
به عبارتی ما انسان‌ها را جدا کردیم؛ یعنی آن‌ها را به تربیت کشاندیم؛ شما فرش زیر پای خود را ببینید! چه‌قدر قشنگ است! اصل این فرش نخ بوده است اگر همین مقدار نخ را به شما بدهند به خانه‌هایتان نمی‌برید برای این‌که پهن کنید و روی آن بشینید، چون بر روی نخ که نمی‌توان نشست! این نخ‌ها در یک فرآیندی تبدیل به فرش شد و علاوه بر این‌که فرش شد و توانستید بر روی آن بنشینید به مکان و فضای شما یک زیبایی و به وجود شما هم یک استحکام و آرامش داد و همین‌طور یک سرمایه‌ای هم برای شما به حساب آمد.
انسان هم همین‌طور است، اگر انسان فقط قرار بود وجود داشته باشد، مثل سنگ بود، اگر فقط قرار بود حرکت داشته باشد، مثل درخت بود، اگر فقط می‌خواست زندگی کند و بخورد، مثل حیوان بود، این همه سر و صدا نمی‌خواست!
انسان در یک فرآیندی قرار گرفته و در حال تربیت است؛ «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ» «ﻣﺎ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻧﻴﻜﻮﺗﺮﻳﻦ ﻧﻈﻢ، ﺍﻋﺘﺪﺍﻝ ﻭ ﺍﺭﺯﺵ ﺁﻓﺮﻳﺪﻳﻢ» (تین/۴) ما سرنوشت خوبی برای انسان قرار دادیم و یک آینده‌ی خوب برای او رقم زدیم «اَحْسَنِ تَقْویم»، ولی خودش نخواست؛ «ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِينَ» «ﺁﻥ ﮔﺎﻩ ﺍﻭ ﺭا-ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﮔﻨﺎﻫﻜﺎﺭی- ﺑﻪ -ﻣﺮﺣﻠﻪ‌ی- ﭘﺴﺖﺗﺮﻳﻦِ پست‌ها ﺑﺎﺯﮔﺮﺩﺍﻧﺪیم.» (تین/۵) این مربوط به ما و شاء ماست، انسان در نظر پروردگارش این‌قدر مهم است! رفقا! این‌قدر جایگاه شما نزد خداوند عظیم است! منتهی ما این‌ امور را متوجه نمی‌شویم، عذرخواهی می‌کنم که این‌‌طور می‌گویم، واقعا نمی‌فهمیم.
اگر قرار بود ما هرطور که خواستیم زندگی کنیم، لزومی نداشت که کسی مثل امام زمان-علیه‌السلام-، امام ما باشد! یک آدم معمولی می‌توانست سرپرست ما باشد! قرار نیست که امام زمان-علیه‌السلام- امام و سرپرست ما باشد، بعد ما هر طور که خواستیم زندگی کنیم! این‌طور زندگی کردن که امام زمان-علیه‌السلام- نمی‌خواهد؛ مثلا برای فوتبال سرمایه‌گذاری می‌کنند و یک مربی هم از خارج می‌آورند، در آخر می‌بینید یک بازی معمولی هم نمی‌توانند انجام بدهند! برای این بازی احتیاجی به چنین مربی نبود، اگر افراد تیم بدون مربی هم بازی می‌کردند نتیجه همین می‌شد.
ما نباید کوتاه بیاییم و یک نماز سرسری بخوانیم، این‌طور نماز خواندن برای بچه‌هاست، اگر من فهمیدم که یک دعوت، یک تربیت و یک رشدی در کار است، اصلا کوتاه نمی‌آیم؛ همان‌طور که غذا را خوب می‌خورم، به خوبی از عهده‌اش برمی‌آیم، لذتش را می‌برم و اصلا در غذا خوردن کم نمی‌گذارم، در این‌جا هم که رشد من است، اصلا کم نمی‌گذارم، رشد من در این‌جاست، چرا باید کوتاه بیایم؟!
پس انسان در یک دایره‌ای تربیت و شاء دارد، خداوند هم شاء دارد و امام معصوم-علیه‌السلام- هم شاء دارد.
علامه بحرالعلوم-رحمة‌الله‌علیه- را در خواب دیدند و از ایشان پرسیدند: آن‌جا چه خبر است؟ علامه پاسخ داد: این‌جا هیچ خبری نیست، تمام خبرها در دنیاست، خبرهای دنیا باعث رشد و تغییر است و این‌جا دیگر عملی نیست، این‌جا ثابت هستیم و هر کس در دنیا هر کاری انجام داده است همان برای او مانده است؛ در این دنیاست که اگر شما دست خود را دراز کنید و انفاق کنید، مانند این است که دست در دست خدای متعال گذاشته‌اید، این‌جاست که اگر یک خانمی یک لیوان آب به همسرش بدهد، ثواب حج برای او نوشته می‌شود، این‌جاست که اگر مردی یک پاکت میوه به خانه ببرد، جهاد فی‌سبیل‌الله انجام داده است، این‌جاست که اگر یک حرف خوب بزنید، خدای متعال این حرف خوب را حساب می‌کند.
پس من در یک دایره‌ای قرار گرفته‌ام که مهم است جایگاه خودم را بفهمم.

یک آقایی دهه‌ی شصت در فیضیه نگهبان بود، من دیدم که با بی‌حوصلگی نگهبانی می‌دهد و خیلی آدم سر به هوایی است، نزدیک رفتم، با او گرم گرفتم و گفتم: این‌جا چه خبر است، چرا این‌جا ایستاده‌ای؟ گفت: خبری نیست، فقط این آقایان روحانی رفت و آمد می‌کنند، با هم می‌نشینند، گپ و گفت می‌کنند و بعد هم از این‌جا بیرون می‌روند.
این فرد چنین تصوراتی داشت و به نظرش خیلی ساده و معمولی می‌آمد؛ لذا من ایستادم و بیست دقیقه برای او توضیح دادم که چه کسانی در این مکان رفت و آمد می‌کنند. گفتم: این آقا را می‌بینی؟ فلان آیت‌الله است و چهل تا کتاب نوشته است،‌ گفتم: آقایون علما خسته که می‌شوند نمی‌توانند پارک بروند؛ لذا کنار هم می‌نشینند دو تا مطلب می‌گویند و خستگی‌ آن‌ها برطرف می‌شود.
فردا که رفتم دیدم که این نگهبان خیلی مرتب ایستاده است و به هر کسی که رفت و آمد می‌کند احترام می‌گذارد، معرفت را ببینید! این ظرف وجودی انسان است! گاهی یک نفر کنار دست شما نشسته است و شما این فرد را نمی‌شناسید، ممکن است به قیافه‌ او که نگاه کنید بگویید این فرد خیلی خریدار ندارد، ولی در حقیقت یکی از اولیای خداوند باشد.
این ظرف وجودی انسان است که باید با معرفت و شناخت جلو برود؛ فرزندان اگر نسبت به پدر و مادر خود معرفت نداشته باشند با خود می‌گویند، این خانم و آقا نوکر ما در خانه هستند! این یکی غذا درست می‌کند، آن یکی حمالی می‌کند و…. پدر و مادر را این‌طور می‌بینند! به همین دلیل به خود اجازه می‌دهند که اگر پدر و مادر حرفی زدند، جواب آن‌ها را بدهند! اگر هم ناراحت شدند، اخم کنند! ولی اگر فهمیدند این خانوم مادر آن‌هاست، مادر بودن را فهمیدند‌ و این آقا پدر آن‌هاست، پدر بودن را فهمیدند، یک‌طور دیگر زندگی می‌کنند.
الان این توریست‌های خارجی را ببینید! به حرم امام رضا-علیه‌السلام- به عنوان یک میراث فرهنگی، بنای قدیمی و قشنگی که خیلی عظمت دارد نگاه می‌کنند و هزار بار هم عکس و فیلم می‌گیرند، ولی وقتی شما به حرم مشرف می‌‌شوید چشمان شما که به گنبد می‌افتد عظمت این حرم را می‌فهمید! از صحن، رواق‌ها و حتی از کفشداری حرم هم خاطره دارید، این مسائل تابع معرفت است و باید فتیله معرفت را بالا برد.
ما برای نماز هم معرفت احتیاج داریم، خدایی که از پیغمبر خود خواسته است نماز بخواند، ما را هم به حساب آورده و گفته است مثل پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌واله- نماز بخوانید، این خیلی مهم است! شما فرض کنید که ماشینی برای یک شخصیت مهم مملکت است، اتفاقا شما را هر روز سوار همان ماشین می‌کنند، این چه‌قدر برای شما مهم است؟! می‌گویید ما هر روز سوار فلان ماشین می‌شویم؛ لذا خدای متعال از ما خواسته است این نمازی را که پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله- می‌خواند ما هم بخوانیم، این خیلی مهم است! به ما همان نسخه‌ای را داده‌اند که پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- از آن استفاده کرده است، بعد هم از پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- خواسته‌اند، مقابل افراد بایستند و نماز بخوانند تا آن‌ها یقین کنند که این همان نماز است و قرآن هم همان قرآن است؛ «وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا» «ﻭ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﺷﻤﺮﺩﻩ، ﺭﻭﺷﻦ، ﺑﺎ ﺗﺄﻣﻞ ﻭ ﺩﻗﺖ ﺑﺨﻮﺍﻥ.» (مزمل/۴)
آیه‌ی قرآن راجع به روزه را ببینید «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» «ﺍی ﺍﻫﻞ ﺍﻳﻤﺎﻥ! ﺭﻭﺯﻩ ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﻣﻘﺮّﺭ ﻭ ﻟﺎﺯم ﺷﺪه است، ﻫﻤﺎﻥﮔﻮﻧﻪ ﻛﻪ ﺑﺮ ﭘﻴﺸﻴﻨﻴﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﻣﻘﺮّﺭ ﻭ ﻟﺎﺯم ﺷﺪ ﺗﺎ ﭘﺮﻫﻴﺰﻛﺎﺭ ﺷﻮﻳﺪ» (بقره‌/۱۸۳) از رسول خدا-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- پرسیدند: یا بن رسول‌الله! آیا امت‌های قبلی هم مثل ما روزه می‌گرفتند؟ حضرت-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- فرمودند: نه، این روزه‌ای که شما می‌گیرید را نمی‌گرفتند. پرسیدند: پس منظور از این آیه قرآن چیست؟! «كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ» حضرت-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- فرمودند: این روزه‌ی پیغمبران قبلی است برای مردم نبوده است و هیچ قومی چنین روزه‌ای نداشته است.
حالا خدای متعال به ما این اجازه را داده است که این یک ماه را به دلیل عظمت و بزرگی که روزه‌داری دارد، روزه بگیریم، خودش هم به ما طاقت داده است، وگرنه سخت است و هر کسی این توفیق را ندارد، باید یک ایمان بالایی باشد تا شانزده ساعت روزه را تحمل کند، برای این‌که روزه‌ برای آدم‌های معمولی نیست، بلکه برای پیغمبران است که خداوند به بعضی از افراد لیاقت و توفیق آن را عطا کرده است.
این خیلی مهم است! من کاری را انجام می‌دهم که پیغمبران انجام می‌دادند، کاری که امیرالمؤمنین-علیه‌السلام-انجام داده است من هم انجام می‌دهم، مسیری که امیرالمؤمنین-علیه‌السلام- رفته است من هم همان مسیر را می‌روم، اذانی که حضرت-علیه‌السلام- می‌گفته است من هم همان را می‌گویم.

ما خیلی به معرفت احتیاج داریم تا در یک چهار چوب قرار بگیریم و به واسطه‌ی این قالب و چهار چوب، شاء و اختیار ما درست شود و سر جای خود قرار بگیرد.
یک نفر اختیار دارد و با اختیار خود زیر گوش کسی می‌زند، یک نفر هم اختیار دارد و با این اختیار خود محترمانه و دو دستی لیوان آب دست کسی می‌دهد، بین این دو تا فرق نیست؟! فرق زمین تا آسمان است، این تابع یک فهم است که اگر آدم بفهمد می‌تواند این مسیر را برود و اگر نفهمد نمی‌تواند در این مسیر باشد؛ لذا این تعالیم را برای ما قرار دادند و این تعالیم در چهار چوب دین است، ما باید خود را در این قالب قرار دهیم، این مسیر را انتخاب کنیم و پا جای پای کسانی بگذاریم که این راه را به ما یاد دادند.
به خانم‌ها می‌گویند که حجاب داشته باشند، حجاب برای حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها- بوده است و به دلیل افتخار و بزرگی که دارد در اختیار خانم‌های ما قرار داده شده است، حالا این‌که بعضی از خانم‌ها حجاب را بر نمی‌تابند و نمی‌فهمند، شما هیچ ایرادی نگیرید، چون طبیعی است، اگر حجاب چیزی بود که همه‌ی افراد باید می‌فهمیدند، خب می‌فهمیدند، اما می‌بینید این‌طور نیست و آن را پس می‌زنند.
الان شما بروید و بگویید به یک خانواده رسیدگی کنید، می‌گویند مگر پول شما زیادی کرده است! به شما چه مربوط است، شما بگویید من می‌خواهم یک وسیله‌ای در اختیار مسجد قرار بدهم، هزار حرف به شما می‌زنند که چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است و…. ‌خب راست هم می‌گویند، ولی کسی که به این مقام رسیده است تا ببخشد، این فرد تربیت شده و فهم پیدا کرده است، مگر هر درختی میوه می‌دهد! این همه درخت پر از برگ در خیابان‌هاست، چه تنه‌ای هم دارند، اما دریغ از یک میوه‌ی کوچک! ما از تیر سیمانی توقع میوه، سایه و برگ نداریم، بلکه باید روی تیر سیمانی سیم آویزان کنند.
«ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ» «ﺁﻳﺎ ندانستی ﻛﻪ ﺧﺪﺍوند ﭼﮕﻮﻧﻪ مثلی ﺯﺩﻩ ﺍﺳﺖ؟ ﻛﻠﻤﻪ‌ی ﭘﺎﻙ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺩﺭﺧﺖ ﭘﺎﻙ ﺍﺳﺖ؛ ﺭﻳﺸﻪ‌ﺍﺵ ﺍﺳﺘﻮﺍﺭ و ﭘﺎﺑﺮﺟﺎ ﻭ ﺷﺎﺧﻪ‌ی آن ﺩﺭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ.»
«تُؤْتی أُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ» «ﻣﻴﻮﻩ‌ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺵ ﺩﺭ ﻫﺮ زمانی می‌دهد»
«وَ مَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ مَا لَهَا مِنْ قَرَارٍ» «و مَثَل كلمه‌ی ناپاک مانند درخت ناپاك است كه از زمین ریشه‌كن شده است و هیچ ثباتی ندارد» (ابراهیم/۲۶-۲۴) آدم‌های خبیث هم راه خودشان را می‌روند، مثل همین تروریست‌هایی که ترور انجام می‌دهند و ما هم راه خودمان را می‌رویم؛ بلبل به باغ و جغد به ویرانه تاخته است، هر کس به قدر همت خویش خانه ساخته است، خانه‌ی شما کجاست؟ در بیابان یا مسجد است؟ یکی قمارخانه، یکی زورخانه، یکی مسجد، یکی کتابخانه و…. را پیدا کرده است، پس چون انسان فعال است، خواست و توانایی دارد، براساس این خواست است که این مسیر را می‌رود.

خدایا به حق محمد و آل محمد-صلوات‌الله‌علیهم-
عاقبت‌هایمان را ختم به خیر بگردان.
فرزندانمان از صالحین قرار بده.
ظهور امام زمانمان نزدیک بفرما.
ما و فرزندانمان را از اصحابش قرار بده.
شهدایمان مقامشان عالی‌ است، متعالی بفرما
امام راحل، مراجع گذشته با اولیاء محشور بفرما.

وصلی‌الله‌علی‌محمدوآله