بسم الله الرحمن الرحیم
مؤمن همیشه خود را بدهکار خدا میداند
گاهی شیطان لباس نفاق بر تن بندهای میکند که در مسیر بندگی قرار گرفته است، بهگونهای که این فرد در بین مؤمنین است با آنها زندگی میکند و تمام روحیات یک مؤمن را هم دارد، ولی جریان نفاق آنقدر ظریف در وجود او راه پیدا کرده و شیطان بر او مسلط شده است که اصلا نفاق خودش را نمیبیند.
از علامتهای مؤمن این است که گناهکاری خودش را میبیند و کسری خودش را در طاعت میداند، در حالیکه منافق خودش را گناهکار و بدهکار نمیبیند، طوری شیطان بر این فرد مسلط است و اعمالش را زینت میدهد که در اعمال عبادی یک لذت بیشتری به او دست میدهد تا نفاقش بیشتر شود، حتی گریهی منافق هم در اختیار خودش است، هر موقع بخواهد گریه میکند و جالب این است که این کارها را طوری انجام میدهد که امر بر دیگران مشتبه میشود.
حالا اگر کسی میخواهد بداند که نفاق در وجودش راه یافته است یا نه، نشانهاش این است که مؤمن وقتی گناه میکند مثل این میماند که کوه بر سرش خراب شده است، خیلی مضطرب و ناراحت میشود و خودش را همیشه بدهکار میبیند و این خیلی ارزش دارد، اما منافق و کافر برعکس هستند، مثل این است که یک مگسی از کنار آنها عبور کرده است، اصلا برنمیگردند نگاه کنند؛ مثل کسانیکه در مقابل امیرالمؤمنین-علیهالسلام- ایستادند و یک لحظه احتمال ندادند که علی-علیهالسلام- بر حق است و خودشان اهل باطل هستند، ببینید چهقدر شیطان روی این افراد کار کرده بود که یک سر سوزن هم احتمال نمیدادند که در مسیر باطل هستند، اما مؤمن اینطور نیست، اصلا خودش را قبول ندارد و همیشه احساس کسری دارد.
شما دعای کمیل امیرالمؤمنین-علیهالسلام- را ببینید! دعای کمیل وصف حال خود امیرالمؤمنین-علیهالسلام- است، ایشان خودش را در مقابل خدای متعال اینطور میبیند، نه اینکه بخواهد آموزش بدهد، بلکه آموزش در مرحلهی دوم است؛ شما حالت امام حسین-علیهالسلام- را در روز عرفه ببینید چهطور مناجات میکند! چهقدر مضطر است! چهقدر خوب است که شما خودتان را بیچاره بدانید، چهقدر خوب است که شما کسریهای خودتان را ببینید و این عنایت خداوند متعال به شماست.
یک موقع شیطان شما را در گناه قرار میدهد و مسلط بر شماست، ولی یک موقع هم همین گناه پلهای برای حرکت است، شیطان اینجا دو برخورد دارد؛ یکی با مؤمن که خودش را همیشه بدهکار میبیند و یکی با منافق که اصلا احساس کسری نمیکند، برخورد شیطان با مؤمن این است که خاکستر یأس بر سر مؤمن میریزد و میگوید تو گناه کردی دیگر به درد خداوند نمیخوری! چه کسی چنین چیزی را گفته است؟ اگر اینطور است، پس چرا خداوند خودش را توّاب معرفی کرده است، اصلا صفت توّاب بودن برای چیست؟ چرا ائمه-علیهمالسلام- استغفار میکنند! مگر ائمه-علیهمالسلام- گناه میکنند؟ امام میخواهد از این مقام توبه هم جا نماند و از آن هم استفاده کند؛ یعنی توبه امر بسیار مرغوبی است و امام با آن علم امامت خود میداند که خداوند چهقدر به توبه کننده عنایت دارد! لذا حضرت-علیهالسلام- خودش را مثل این افراد میداند و توبه میکند، این خیلی نکتهی مهمی است!
حالا آنچه در این اتفاق مهم است این است که وقتی در دام شیطان افتادید، نباید بایستید و نگاه کنید! بلکه جبران کنید، حالا که گرفتار شیطان شدید و یک گناهی هم از شما سر زد مثل کسی هستید که گرفتار شده و کتک خورده است؛ لذا حالا نباید بایستد تا بیشتر کتک بخورد، بلکه باید فرار کند، وقتی شیطان معصیت را از شما گرفت و مرتکب معصیت شدید، حالا موقع فرار است؛ «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَّصُوحًا» (تحریم/۸) فرار کنید! چرا ایستادهاید که شیطان لگد و سنگ بعدی را هم بزند؟!! به خداوند پناه ببرید، اصلا استغفار هم نکنید، ولی در وجود خودتان این حالت معصیت را بد بدانید؛ این مهمترین بزنگاهی است که اهل بیت-علیهمالسلام- اصرار دارند ما بفهمیم، ولی متأسفانه ما متوجه نمیشویم، ائمه-علیهمالسلام- میفرمایند این نکته را بفهمید! بقیهی کارها با ماست، وقتی مرتکب معصیت شدید نایستید و ادامه ندهید، بلکه فرار کنید ما به معصیت شما کاری نداریم، اصلا ما قبلا کفارهی کسانیکه در معصیت نمیمانند و استغفار میکنند را پرداخت کردهایم.
شیطان در کمین است، وقتی استغفار میکنید دوباره حمله میکند، اگر دوباره کتک خوردید دوباره فرار کنید، این فرار را اهل بیت-علیهمالسلام- میخواهند؛ مثل کسی که چرب زبانی میکند و میخواهد پول شما را از دست شما بیرون بکشد، چهطور از دستش فرار میکنید؟ حالا ائمه-علیهم السلام- هم این را از ما میخواهند، این چهقدر کار دارد! هر کس جا بماند ولایتش در خطر است و از دست میرود، منافق کسی است که با اختیار میماند، ولی مؤمن در حالیکه پشیمان است فرار میکند و این پشیمانی خیلی ارزش دارد.
شما حضرت آدم-علیهالسلام- را ببینید! ابتدا شیطان سر به سر او میگذاشت و با علمی که داشت میدانست چه کار کند؛ لذا پنهان شد تا حضرت آدم-علیهالسلام- فریب بخورد، ولی همینکه حضرت آدم-علیهالسلام- گرفتار فریب شیطان شد دیگر نزد شیطان نماند؛ لذا خدای متعال فرمود: «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَىٰ آدَمَ» (آلعمران/۳۳) ما آدم را برگزیدیم- او را انتخاب کردیم-.
حالا خودِ شیطان را ببینید، وقتی مرتکب خطا شد چه کار کرد؟ آنجایی که خطا کرد ایستاد و فرار نکرد، خداوند به او گفت سجده کن، ولی اطاعت نکرد! خداوند از او خواست حالا که سجده نکرده است، پس عذر خواهی کند، ولی شیطان شروع به چک و چانه زدن کرد! خداوند هم فرمود حالا که ایستادی و پشیمان نشدی، رجیم هستی؛ رجیم یعنی کسی که دوست دارد در مقابل خداوند بایستد و در گناه ماندگار شود.
شما از دست پدر خود ناراحت هستید و حق هم با شماست، الان او غضبناک است؛ لذا سر خود را پایین بیندازید و از آنجا دور شوید؛ آنجا نایستید تا بیشتر او را عصبانی کنید که ناسزا بگوید یا شما را بزند، چون اگر ناسزا بگوید یا شما را بزند نزد خداوند گرفتار میشود و اگر شما هم بایستید و شاخ و شانه بکشید، شما هم گرفتار و دچار عاق والدین میشوید، این مسير را نروید چون مسیر خطرناکی است! وقتی ایستادید و با پدرتان چشم در چشم شدید خوار و ذلیل میشوید، حالا یک خطایی شده است یک ساعت بعد بیایید و عذرخواهی کنید تا آن زمان هم عصبانیت پدرتان تمام شده است؛ دست او را ببوسید و بگویید پدر! ما نوکر شما هستیم ما از این اشتباهات زیاد داریم شما ما را ببخشید.
باید بدانید کجا موفق هستید، کجا عقب میمانید و با چه امری جلو میروید یا عقب میمانید، منافق و کافر در گناه میایستند و خیلی عجیب است که همین تولید نفاق میکند.
شما صادق هستید و نمیخواهید که خداوند را فریب دهید؛ «يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَالَّذِينَ آمَنُوا» (بقره/۹) گنهکار صادق هستید؛ لذا بگویید خدایا! ما گناه کردیم ما را ببخش، هر چهقدر بیشتر این حالت را نشان دهید خداوند بیشتر شما را دوست دارد تا اینکه مثل شیطان فریبکاری کنید.
با خداوند صحبت کنید و نسبت به بزنگاهها خیلی مواظب باشید، چون هر کدام از ما به نحوی گرفتار شیطان هستیم؛ لذا در آن بزنگاه سعی کنید در یک مکان خلوت خودتان را بررسی کنید و ببینید کجا ایستادهاید.
عمل معصیت غیر از نیت معصیت است؛ یعنی شما نمیخواهید مرتکب معصیت شوید، ولی به نوعی گرفتار شدهاید، اگر در آنچه گرفتار شدهاید بمانید دیگر فقط نیت معصیت نیست، بلکه شیطان میخواهد شما در این عمل کهنهکار شوید؛ مثل افرادی که یک عکس یا فیلم از دختری گرفتهاند و مدام میگویند اگر با ما همکاری نکنید ما این را پخش میکنیم، شما با یک آدم مطمئن صحبت کنید و به او بگویید این افراد یک عکس از من دارند و ماجرا را تعریف کنید تا قضیه تمام شود، هرگز پای گناه نایستید.
امام معصوم-علیهالسلام- میفرمایند: اگر فرار کنید، ما کفارهی گناه شما را میدهیم، ولی اگر ایستادید دیگر از ما خبری نیست «مَنْ لَزِمَنَا لَزِمْنَاهُ وَ مَنْ فَارَقَنَا فَارقَناهُ» «هر کس با ما ملازم و همراه باشد ما با او همراه خواهیم بود و هرکس از ما جدا شود ما نیز از او جدا خواهیم شد» (عیون اخبارالرضا/ج۱/ص۶۱۵).
مرغوبیت مؤمن به اندازهی شهوت و غضب او است، هر چهقدر غضب و شهوت مومن بیشتر باشد مرغوبتر است و ائمه-علیهمالسلام- او را دوست دارند؛ شما غضب امام-علیهالسلام- را ببینید! امام در حال رهبری است و اگر این غضب در مسیر درست قرار گیرد جهانی را نجات میدهد.
بعضی از افراد نزد پیامبر-صلیاللهعلیهوآلهوسلم- میآمدند و از امیرالمؤمنین-علیهالسلام- شکایت میکردند و میگفتند: امیرالمؤمنین-علیهالسلام- خیلی خشن و غضبناک است. حضرت-صلیاللهعلیهوآلهوسلم- میفرمودند: اگر علی-علیهالسلام- نبود، همهی شما گاو پرست میشدید، یک غضبی در وجود علی-علیهالسلام- است که وقتی ایشان میایستد ایمان و توحید سر جای خود میرود.
شما در بند هستید، یک لحظه نزد من، یک لحظه نزد معاویه-لعنةاللهعلیه- و یک لحظه نزد ابوجهل-لعنةاللهعلیه- هستید، ولی علی-علیهالسلام- اینطور نیست، علی-علیهالسلام- استوار است، پس خودتان را زیر سؤال نبرید که این شهوت یا غضب منفی است.
یک جریان فقط در عالم است که میتواند غضب و شهوت را مطیع فرمان خداوند قرار دهد و این انسان صاحب شهوت و غضب را زیر بار تکلیف بیاورد؛ مثلا به او بگوید كه نماز بخواند و آن امر ولایت امیرالمؤمنین-علیهالسلام- است.
پایگاه کسانیکه ولایت را نپذیرفتهاند عربستان است، چرا در عربستان پایگاه ایجاد میشود؟ چون تمام کفار، مشرکین و منافقین آنجا زمینه دارند، ولی در کشور ما زمينه ندارند.
کافر وقتی به مؤمن نگاه میکند میفهمد که حواس مومن جمع است و حساب کار دستش است.
چرا آمریکاییها در کشور عراق زمینگیر شدند؟ به خاطر شیعیان امیرالمؤمنین-علیهالسلام- است که گاهی با آنها چشم در چشم شدهاند و آنها را بیچاره کردهاند، وگرنه اگر شیعیان نبودند آمریکاییها میآمدند و در عراق ماندگار میشدند؛ خدای متعال در نگاه مؤمن به اندازهی ولایتش قدرت گذاشته است و این قدرت آنقدر قوی است که ذوب میکند.
یک روز امام-رحمةاللهعلیه- در قم به منزل آقای بهاءالدینی-رحمةاللهعلیه- رفتند؛ آقای بهاءالدینی-رحمةاللهعلیه- قرار شد برای ایشان چای بیاورد، چون میدانست که امام چای دوست دارد، همینطور که داشت چای میآورد به امام-رحمةاللهعلیه- فرمود: حاج آقا روح الله! ترسیدی!
دو تا رفیق هستند که تنه به تنهی یکدیگر میزنند و هر دو صاحب ولایت هستند؛ لذا اینطور زورآزمایی میکنند؛ امام-رحمةاللهعلیه- به ایشان گفتند: حاج آقا رضا! همینقدر بدان که همه چیز دست حاج آقا روحالله است، ولی حاج آقا روحالله دست کسی نیست؛ بعد آقای بهاءالدینی-رحمةاللهعلیه- یک نگاه تیز به چشم امام-رحمةاللهعلیه- کرد و فرمود: راست میگویی و خیالش راحت شد.
شما مفاخرهی امیرالمؤمنین-علیهالسلام- با حضرت زهرا-سلاماللهعلیها- را ببینید! حضرت علی-علیهالسلام- با حضرت فاطمه-سلاماللهعلیها- در ولایت مفاخره میکنند، علی-علیهالسلام- میفرمایند من اینگونهام، فاطمه-سلاماللهعلیها- هم میفرمایند که من این گونهام و با یکدیگر مفاخره میکنند؛ پیغمبر-صلیاللهعلیهوآلهوسلم- هم نگاه میکنند و میفرمایند: یا فاطمه! دیگر بس است و حضرت زهرا-سلاماللهعلیها- در آخر میفرمایند من کنیز امیرالمؤمنین-علیهالسلام- هستم.
مؤمن وجود خودش را با ولایت پاک میکند؛ هیچ میدانید در مملکت ما گناه پابرجا نمیماند! پابرجا نمیماند یعنی چه؟ شما کشورهای اروپایی را ببینید قماربازها، نوازندهها و دزدهای بزرگ آنها پیرمردها هستند؛ شما در کشور خودمان چند تا پیرمرد هشتاد ساله میشناسید که اینطور باشند؟ کم داریم یا اصلا نداریم، در كشور ما پیرمردها اهل تقوا هستند، چون ولایت نمیگذارد که گناه پابرجا بماند.
شما نمیدانید این برنامهای که این کشورها برای ایران ریختند با آن برنامه میشود صد تا کشور را به فساد کشاند! ولی میبینید هر سال این اعتکافها رونق دارد و گردانندگان این مجالس هم همین مردم هستند ما که آنها را از بیرون نمیآوریم، وقتی فساد باشد به طور قطع مردم نباید به اعتکاف اعتنا کنند، ولی برعکس میبینیم مجالسی مانند اعتکاف چهقدر رونق دارد، این همه فیلم پخش میکنند اما هیچکدام از آنها پا نمیگیرد و ما شاهد این همه مجالس متعدد مذهبی هستیم.
ولایت دارای اهمیت است، پس روی ولایت کار کنید و بدانید هر چهقدر مؤمن از معصیت و نفاق نجات پیدا کند ولایتش بالا میرود؛ یعنی آن امری که گناه را ذوب میکند بالا میرود؛ لذا نمیشود چشم در چشم مؤمن ایستاد و حرف زد برای همین پشت سر مومن غیبت میکنند و جلوی روی او نمیتوانند چیزی بگویند، اما کافر و منافق اینطور نیستند.
پس این مهم است که شما به ولایت توجه کنید! ولایت، غضب و شهوت را مدیریت میکند؛ امیرالمؤمنین-علیهالسلام- فرمودند: اگر آن دو ملعون ازدواج موقت را حرام نمیکردند، هیچکس مرتکب عمل ناپسند زنا نمیشد، پس معلوم است که ازدواج موقت تحفهی ولایت است که حضرت علی-علیهالسلام- برای مردم از خداوند گرفت؛ اولین ضربهای که آن ملعون به حضرت علی-علیهالسلام- زد در مورد این قضیه بود و بعد توانست حضرت علی-علیهالسلام- را خانهنشین کند؛ لذا حضرت-علیهالسلام-فرمودند هر کس ازدواج موقت را انجام دهد اقامهی ولایت و سنت کرده است و هر کس هم مخالفت کند با خلقت ناقص در بهشت محشور میشود؛ لذا حیا به واسطهی ولایت در جامعه احیا میشود.
شما فکر میکنید ولایت فقط در ذهن است؟ نه اینطور نیست! این که یک قطره اشک برای امام حسین-علیهالسلام- تمام گناهان را پاک میکند یعنی چه؟ این اثر ولایت است وگرنه ما امر دیگری نداریم، مگر یک قطره اشک چیست که تمام گناهان را پاک کند؟ حضرت-علیهالسلام- فرمودند از آن بالاتر این است که اگر یک قطره اشک برای امام حسین-علیهالسلام- به جهنم برسد آتش جهنم را خاموش میکند! و اگر تمام افراد ولایت علی-علیهالسلام- را میپذیرفتند، اصلا خداوند جهنم را خلق نمیکرد.
تنها چیزی که شما را زیر بار تکلیف میآورد ولایت است وگرنه کسی زیر بار تکلیف نمیرود، با این جریان ولایت است که شما میتوانید تکلیف انجام دهید.
جان عالم به فدای امیرالمؤمنین-علیهالسلام- و فرزندانش که فرمودند: «وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخاشِعِينَ» «و از صبر و نماز يارى جوييد و اين كار جز براى خاشعان سنگین است» (بقره/۴۵) چرا برای نماز “لَكَبِيرَةٌ” آمد؟ حضرت-علیهالسلام- فرمودند: این “لَكَبِيرَةٌ” برای نماز نیست، بلکه ولایت ما اهلبیت-علیهمالسلام- “لَكَبِيرَةٌ” است.
ولایت گناه را ذوب میکند و عرفان، معرفت و توحید میآورد «بِنا عُرِفَ اللهُ» انسان با نماز خواندن خداشناس نمیشود، بلكه اگر ولایت را قبول كرد، خداشناس میشود؛ به عبارتی این ولایت است که خداوند را نشان میدهد؛ امام باقر-علیهالسلام- فرمودند: «بِنا عُبِدَالله وَ بِنا عُرِفَ اللهُ وَ بِنا وُحِدَ اللهُ تَبارَکَ وَ تَعالی» «به وسیلهی ما خداوند بندگی میشود، به وسیلهی ما خداوند شناخته میشود و به وسیلهی ما توحید خداوند متعال تحقق مییابد.» (اصولکافی/باب نوادر/ح۱۹)
دل خود را به ولایت گرم کنید و بدانید شیطان به گناه راضی نمیشود! شیطان برنامه ریخت که شما در گناه بمانید و توبه نکنید که ولایت را از شما بگیرد؛ آنجایی که شیطان گفت: «فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ» «پس به عزت تو سوگند كه همگى را از راه به در مىبرم.» (ص/۸۲) خداوند این کلام را در قرآن آورد که بگوید شیطان راست میگوید و همه را از مسیر خارج میکند، ولی در پایان گفت: «إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ» ﴿ص/۸۳) یعنی مگر کسی که درب خانهی امیرالمؤمنین-علیهالسلام- بیاید؛ منظور این نیست که این افراد مرتکب گناه نمیشوند نه! بلکه حضرت-علیهالسلام- فرمودند مؤمن ممکن است زنا هم انجام دهد، اما در گناه نمیماند، اگر هم عمل ناپسند زنا را انجام بدهد جهنمی برای خودش درست میکند که داخلش میسوزد و آنقدر داخل آن میماند تا توبه کند و بیرون بیاید.
حضرت-علیهالسلام- فرمودند: اهل ولا و دوستان ما محال است که دروغ بگویند، اگر کسی راحت دروغ میگوید یقین بداند ولایت ما را ندارد، ولی ممکن است زنا انجام بدهند، اما ولایت ما را داشته باشند! چرا؟ چون وقتی شهوت بیاید عقل را با خودش میبرد، ولی دروغ فشاری ندارد و فرد با اختیار خود دروغ میگوید.
من نمیدانم وقتی این آیه نازل شد در آسمان چه خبر بود! جبرئیل و پیغمبر-صلیاللهعلیهوآلهوسلم- و امیرالمؤمنین-علیهالسلام- چهطور کیف کردند؟ ملائکه چهطور کیف کردند؟ از حضرت علی-علیهالسلام- پرسیدند شیرینترین روز زندگی شما چه وقتی بود؟ فرمودند آن روزی که این آیه نازل شد و پیغمبر-صلیاللهعلیهوآلهوسلم- دست من را بالا بردند و فرمودند: «اَلْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دینَکمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً» (مائده/۳) لذا اگر شما نماز بخوانید و ولایت نداشته باشید، شک نکنید که در اختیار شیطان هستید.
در روایتی حضرت-علیهالسلام- فرمودند: به کسانیکه ولایت ما را ندارند و طواف میکنند نگاه کنید! خداوند ثوابها را جمع میکند و به شیعیان ما عطا میکند؛ یعنی این افراد به نیابت از شیعیان طواف میکنند برای همین تمام دشمنیها با علی-علیهالسلام-است، آنها نماز و قرآن را پذیرفتند، اما ولایت را قبول نکردند؛ لذا آن شبی که امیرالمؤمنین-علیهالسلام- خواستند به مسجد بروند همینکه به طرف در رفتند، مرغابیها، مرغ و خروسهایی که در حیاط بودند مانع امیرالمؤمنین-علیهالسلام- شدند و فریاد کشيدند.
هر کدام قباى حضرت-علیهالسلام- را میکشيدند برای اینکه مانع رفتن حضرت-علیهالسلام- شوند، چون صاحب ولایت را میشناسند و میدانند اگر ولایت نباشد بشریت دیگر روی خوش نمیبیند؛ لذا امیرالمؤمنین-علیهالسلام- به آنها آب و دانه داد و آرامشان کرد؛ دفعهی دوم قفل درب گیر میکند و کمربند حضرت علی-علیهالسلام- را محکم میگیرد! حضرت-علیهالسلام- برمیگردند و به آسمان نگاه میکنند و میفرمایند «لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ الّا بِالله».
حضرت-علیهالسلام- در ان اوقات دائم به آسمان نگاه میکردند، امام حسن و امام حسین-علیهماالسلام- میپرسند: بابا! چرا امشب اینقدر به آسمان نگاه میکنید؟ حضرت-علیهالسلام- میفرمایند: وعدهی خداوند حق است و ملاقات من با پیغمبر-صلیاللهعلیهوآلهوسلم- و فاطمه-سلاماللهعلیها- امشب اتفاق میافتد، بعد به طرف مسجد میروند، وقتی وارد مسجد میشوند میبینند که آن ملعون به حالت دمر خوابیده است، او را بیدار میکنند و میگویند برخیز، چرا دمر خوابیدهای؟! این خواب شیطان است.
همین کار را سیدالشهدا-علیهالسلام- با شمر-لعنةاللهعلیه- انجام دادند و فرمودند خیلی به خودت زحمت نده، زیر گلوی مرا پیغمبر-صلیاللهعلیهوآلهوسلم- بوسیده است و خنجر تو این محل را نمیبُرد من را برگردان و……
وقتی امیرالمومنین-علیهالسلام- به نماز میایستند لحظهای که ابن ملجم-لعنةاللهعلیه- شمشیر را میزند جبرئیل بین زمین و آسمان میگوید تمام ارکان هدایت فرو ریخت و دیگر چیزی نماند؛ لذا یک فکری به حال خودتان کنید.
جریان سادهای نیست! همه چیز در امر ولایت و توسل خوابیده است، نه در علم! یعنی اگر یک آدم متدینی شدید یقین بدانید توسل شما را به توحید، امامت و بهشت میرساند؛ لذا مواظب باشید.
یک روز یکی از یاران امیرالمؤمنین-علیهالسلام- گفت: یا علی! مقام من یا مقام سلمان بیشتر است؟ حضرت-علیهالسلام- سکوت کردند و جواب ندادند، این جریان گذشت تا یک روز به امیرالمؤمنین-علیهالسلام- گفت: آیا میشود من را به بهشت ببرید؟ او میخواست حضرت-علیهالسلام- را امتحان کند؛ لذا حضرت-علیهالسلام- فرمودند مانعی ندارد، آماده باش به شما خبر میدهم! بعد فرمودند: به یک شرط شما را به بهشت میبرم که در بهشت نمانی! بلکه برگردی تا اجلت بیاید او هم قبول کرد. حضرت-علیهالسلام- بهشت را به او نشان دادند و او هم یک مدت در بهشت ماند، بعد فرمودند باید برگردیم، این شخص عصای خود را جا گذاشت و در میانهی راه به امام گفت: عصای من جا مانده است اجازه میدهید که برگردم؟ حضرت-علیهالسلام- به او اجازه میدهند و او دوباره به بهشت مىرود، ولی دیگر برنمیگردد! بعد هم به حضرت-علیهالسلام- میگوید: آقا من دفعهی اول را به شما قول دادم، دفعهی دوم را که قول نداده بودم. امام فرمودند: یادت است از من سؤال کردی که مقام من بالاتر است یا سلمان! گفت: بله! حضرت-علیهالسلام- فرمودند: من خودم به سلمان گفتم آیا میخواهی تو را به بهشت ببرم؟ بعد او را به بهشت بردم و جای او را نشانش دادم و به او گفتم: سلمان! اختیار داری بمانی یا برگردی. سلمان گفت: یا علی! من بدون شما بهشت را نمیخواهم.
پس تمام جریان با توسل است و هر کس ولایت را با توسل داشته باشد زیر بار تکلیف میرود وگرنه هرزگی اختیار میکند، در این صورت اگر شهامت داشته باشد میگوید من اصلا دین را نپذیرفتهام و کسی هم که شهامت نداشته باشد منافقانه زندگی میکند.
وصلیاللهعلیمحمدوآله.