qadiriye.ir

نشریه ی غدیریه-بیانات استاد الهی

بسم الله الرحمن الرحیم

نکته‌ی مهم در طی مسیر الهی، اطاعت است

«أعوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الْرَّجیم
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ
الحَمْدُ لله رَبِّ العالَمین الصَّلوةُ وَالسَّلامُ علیٰ سَیِّدِنا وَنَبِیِّنا وحَبیبِ قُلوبِنا وَطَبیبِ نُفوسِنَا وَشَفِیعِ ذَنوبِنا اباالقاسِمِ المُصْطَفیٰ مُحَمَّد و آلِه الْمِعْصومینَ المُکَرَّمین سِیَّما بَقیَّة الله فی الاَرَضین.
اَللّهُمَ صَلِّ عَلي علي بن مُوسَي الِّرِضا المَرُتَضي اَلاِمامِ التَّقيِّ النَّقيِّ وَ حُجَتِكَ عَلي مَن فَوقَ الاَرضِ و َمَن تَحت الثَّري اَلصِدّيقِ الشَّهيدِ صَلاةً كَثيرَةً تآمَّةً زاكِيَةً مُتَواصِلَةً مِتَواتِرَةً مُتَرادِفَة كَاَفضَلِ ما صَلَّيتَ عَلي اَحَدٍ مِن اوليائِكَ.»

صلواتی برای امام رضا-علیه‌السلام- مرحمت بفرمایید.

ما در این دنیا به یک شاکله‌ی دینی نیاز داریم، اگر قرار باشد دین در وجود ما نهادینه شود، باید زمینه را فراهم کنیم که از لحاظ فکری، عقیدتی، اخلاقی و رفتاری مطابق با دین شویم؛ به عبارتی این همان امری است که باید در وجود ما اتفاق بیفتد.
نکته‌ی مهم این است که شما بدانید و یقین داشته باشید‌ که خدای متعال شما را برای امر دین پذیرفته است، چرا؟ چون شما را معتقد به اصول دین قرار داد؛ به عبارتی شما به طور فطرتی خداپرست هستید و پیغمبر-صلی‌الله‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- و ائمه-علیهم‌السلام‌- را قبول دارید، پس شاکله‌ی شما برای دین آمادگی دارد، فقط یک‌سری امور است که باید آن‌‌ها را هم رعایت کنید تا تدیّنی درست در وجودتان شکل بگیرد.
وجود ما با اهل بیت-علیهم‌السلام- یکی است؛ حضرت-علیه‌السلام- فرمودند خدای متعال گِل وجود ما را از اعلا علیّین برداشت؛ یعنی از جایی برداشت که بهترین نقطه‌ی عالم است، بعد فرمودند گل قلب شما را هم از همان‌جا برداشت و شما را خلق کرد.
اصل وجود ما قلب است و ما برخلاف جسم قلب خود را از این عالم به آن دنیا می‌بریم، منظور از قلب، این قلب صنوبری که ضربان می‌زند نیست یا وقتی می‌گوییم عقل، منظور مغز مادی و جسمی نیست، بلکه عقل یک تحفه‌ی خدایی و وجود نورانی است که اصلا متعلق به این عالم نیست؛ لذا عقل ما تحت تاثیر دنیا نیست، اگر عقل تحت تاثیر دنیا بود، ما هر روز یک‌طور متفاوت می‌فهمیدیم، فقط گاهی مقابل آن را حجابی می‌گیرد و آن زمانی است که از عقل استفاده نمی‌کنیم؛ از طرف دیگر قلب هم یک وجود نورانی است که متعلق به این عالم نیست، به‌گونه‌ای که ما با همین قلبی که در وجودمان است، امام حسین-علیه‌السلام- را پیدا کردیم.

فطرت ما خداجو است، پس ما هیچ مشکلی و کمبود یا کسری در طی مسیر الهی نداریم، فقط نکته‌ی مهم در این مسیر اطاعت است، این‌که ما مطیع یا نافرمان و معصیت‌کار باشیم، نقش مهمی در طی این مسیر دارد؛ یک نفر مثل حضرت عباس-علیه‌السلام- مطیع و یک نفر هم مثل معاویه نافرمان بود.
حضرت-علیه‌السلام- فرمودند طاعت و معصیت دو مخلوق خدا هستند که خدای متعال به یک فرد طاعت عطا می‌کند و فرد دیگر را در معصیت قرار می‌دهد؛ مثلا یک نفر آدم خوبی است، سر ساعت نماز می‌خواند، هیچ کاری هم برای به‌ دست آوردن آن انجام نداده است، اتفافا ژن او هم یک ژن خوبی نیست، باید بداند این انتخاب خودش نیست، بلکه به او عطا شده است، کسی هم که مرتکب معصیت می‌شود هم همین‌طور است و خداوند به او معصیت عطا کرده است!

شکرگذاری شرط ماندگاری طاعت است، پس حالا وظیفه چیست؟ اگر خدای متعال به من طاعت عطا کرده است، مسئله‌ی مهم برای من شکر است؛ یعنی اگر الان دو رکعت نماز خواندم، بگویم “الحمدالله” که خداوند به من توفیق خواندن دو رکعت نماز را عطا کرد، چون طاعت برای من نبود. همین فردی که امروز اول وقت نماز خواند، ممکن است فردا نمازش قضا شود، در حالی‌که اگر دست خودش بود که این‌ اتفاق نمی‌افتاد، بلکه همیشه مطیع بود.

خدای متعال به شاکر بودن بها می‌دهد، حتی زمانی به معاویه هم طاعت بخشید! چه موقع؟ وقتی اوایل اسلام خدمت پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- کاتب وحی بود، اما او طاعت‌ها را شکر نکرد و به حساب خودش گذاشت، این‌طور فکر کرد که آدم خیلی خوبی شده است و مغرور شد.

خدای متعال به یک نفر معصیت و گناه می‌دهد، طوری که اصلا به هیچ عنوان نمی‌تواند از گناه دست بکشد؛ الان یک نفر وجود دارد که ادعا کند و بگوید که من می‌توانم مرتکب گناه نشوم؟! وقتی شهوت وجود یک نفر را فراگرفت چه‌کار می‌تواند بکند؟ در حالی‌که شهوت همان ابتدا عقل را از فرد می‌گیرد یا وقتی غضب تمام وجود یک فرد را گرفت، چه‌کار می‌تواند بکند؟ در حالی‌که با غضب به فرد حالت جنون دست می‌دهد.
زمانی‌که دچار معصیت ‌شدید وظیفه‌‌ی شما استغفار است، خدای متعال در مرحله‌ی اول از بنده شکر می‌خواهد و بعد از آن خواهان استغفار است.
خوب دقت کنید، شما افراد فهمیده‌ای هستید؛ لذا باید مطالب را برای انسان فهمیده بیان کرد، می‌خواهم به شما بگویم که از کجا ضربه می‌خوریم، اگر خدای متعال به شما طاعت بخشید و شما آدم متدیّن و اهل مسجد هستید، باید شکر آن را به‌جای آورید و چنان‌چه آن‌طور که باید شکر نکنید مرتکب معصیت شدید.
در روایت آمده است که حضرت-علیه‌السلام- فرمودند طاعتی که فراموش کردید برای آن شکر کنید، مثل معصیتی است که فراموش کردید که برای آن توبه کنید؛ باید حواس خود را جمع کنید، چون شما از این ناحیه ضربه می‌خورید.
مشکل شما همین جاست؛ یعنی طاعت را به حساب خودتان می‌گذارید در این‌صورت غرور تمام وجود شما را می‌گیرد، تکبر پیدا می‌کنید و بقیه را آدم حساب نمی‌کنید؛ معاویه برای همین گمراه شد، چون غرور وجودش را گرفت.
از طرفی اگر شما دیدید که مدام گناه می‌کنید، چنان‌چه واقعا نمی‌توانید از گناه خارج شوید، همیشه استغفار داشته باشید! در این صورت بهترین بنده‌ی خدای متعال می‌شوید، اما این‌طور نباشد که خود را در مقابل معصیت به ناتوانی و عجز بزنید.

فردی خدمت حضرت-علیه‌السلام- رسید و ‌گفت من واقعا نمی‌توانم از گناه دست بردارم؛ حضرت-علیه‌السلام- فرمودند اگر واقعا این‌طور است، بدان خداوند می‌خواهد که شما مرتکب گناه شوی! اگر همیشه بعد از گناه استغفار هم داری، پس شما بنده‌ی خوبی هستی.
اکثر اوقات ما می‌توانیم گناه انجام ندهیم، ولی اگر بر فرض محال یک نفر باشد که بگوید من به هیچ عنوان نمی‌توانم مرتکب معصیت نشوم، موردی ندارد و به این فرد هم می‌گوییم استغفار که می‌توانی داشته باشی؟ توبه که می‌توانی داشته باشی؟

ممکن است شما یک نفر را ‌ببینید که اصلا نماز نمی‌خواند یا یک نفر بد حجاب است و…… گاهی به این دلیل است خبرهایی که به شما رسیده است، اصلا به آن فرد نرسیده است؛ لذا شما او را کمک کنید، برای او دعا کنید، دستش را بگیرید و مچ‌گیری نکنید.

حضرت-علیه‌السلام- یکی از شاگردان خود را برای تبلیغ دین به شهری فرستاد، وقتی از تبلیغ برگشت خدمت حضرت-علیه‌السلام- رسید و گفت آقا این‌جا دیگر کجا بود که ما را فرستادید؟ آدم‌های بی‌خودی بودند و کلی از مردم آن‌جا بد گفت؛ حضرت-علیه‌السلام- خطاب به شاگرد خود فرمودند که بنشیند، او هم نشست و بعد فرمودند حالا شما که آدم باخود و خوبی هستی، بگو فرق شما با آن‌ افراد بی‌خود چیست؟ مقام شما با آن‌ها چه‌قدر و از چه لحاظ فاصله دارد؟ شاگرد گفت ما کلاس رفتیم و در محضر شما درس خواندیم، ولی آن‌ها از چنین کلاس‌هایی بی‌بهره بوده‌اند؛ حضرت-علیه‌السلام- فرمودند حالا بگو فاصله‌ی مقام شما با ما ائمه-علیهم‌السلام- چه‌قدر است؟ شاگرد گفت خیلی فاصله است، به‌گونه‌ای که اصلا نمی‌شود محاسبه کرد؛ حضرت-علیه‌السلام- فرمودند پس چه‌طور ما راجع به شما این‌طور حرف نمی‌زنیم؟ شما هم راجع به دیگران این‌طور نگویید، اگر کسی بخواهد به دیگران ایراد بگیرد ما هستیم! اسرار غیب و نهفته‌ها را ما می‌دانیم.

آقا و خانومی که اهل مسجد و مذهبی هستید و حالا به خواهر یا برادر خودتان ایراد می‌گیرید که فلان و بهمان است، اگر خدای متعال به شما فهمی داده است برای این بوده است که شما آن‌ها را گرچه به میزان کم با دین آشنا کنید، وگرنه خداوند این فهم را به شما هم عطا نمی‌کرد و شما را مثل آن‌ها یا بدتر از آن‌ها قرار می‌داد.
خدای متعال حتی با یونس-علیه‌السلام- که پیغمبر بود، اصلا تعارف نداشت، یونس-علیه‌السلام-اصرار داشت که خدای متعال قوم او را عذاب کند؛ لذا آن‌ها را نفرین کرد و خداوند هم ظاهرا قبول کرد و عذاب را فرستاد، ولی آن را به سمت کوه منحرف کرد و عذاب الهی به کوه برخورد کرد و مردم نجات پیدا کردند، ولی خدای متعال خود یونس-علیه‌السلام- را به دهان ماهی انداخت.
وقتی یونس-‌علیه‌السلام- نجات پیدا کرد و از دریا برگشت، قومش را دید که آدم‌های خوبی شده‌اند، مدتی با آن‌ها زندگی کرد و از مردم می‌شنید که می‌گفتند زمانی بین ما فردی بود که یونس نام داشت، برای ما خیلی زحمت کشید و به فکر هدایت ما بود، ای کاش دوباره برگردد…..
خدای متعال می‌خواهد به ما بفهماند، همین مقدار خوبی که در وجود ماست، خود خداوند به ما بخشیده است و از ناحیه‌ی خودمان نیست، اگر اندکی فکر کنیم که از جانب خودمان بوده است، زیر پای ما را خالی می‌کنند که با سر به زمین بخوریم و گناهی به جان ما می‌اندازند که همیشه شرمنده باشیم.
ائمه-علیهم‌السلام- با این‌که معصوم هستند و هیچ گناهی ندارند، مدام در حال استغفار هستند؛ پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- می‌فرمایند «اللَّهُمَّ لَا تَكِلْنِي إِلَى نَفْسِي طَرْفَةَ عَيْنٍ أَبَداً» یعنی می‌داند که هیچ امری از جانب خودش نیست؛ امیرالمومنین علی-علیه‌السلام- از همه بهتر است، ولی می‌داند هیچ کدام از این خوبی‌ها برای خودش نیست و همه از جانب خدای متعال است، برای همین مدام طلب استغفار دارد.
برای این‌که از در خانه‌ی خدای متعال رانده نشوید، باید حواس شما جمع باشد که هیچ خوبی را از خودتان ندانید، تمام خوبی‌ها برای خداوند است و تمام بدی‌ها برای ماست.
اگر در طول هفته مرتکب معصیت نشدید، خدای متعال را شکر کنید که به شما اجازه داده است که در این یک هفته مرتکب گناه نشوید، پس اطاعت امر مهمی نیست مگر این‌که شکر آن را به‌جا آورید، آن‌وقت است که مهم می‌شود و معصیت هم نزد خداوند امر بدی نیست تا وقتی که بعد از ارتکاب آن توبه کنید.
خدای متعال به ائمه-علیهم‌السلام- طاعت بخشید و آن‌ها به مقام عصمت رسیدند، معصیت را هم برای ما قرار داد؛ لذا ما دو نوع مخلوق شدیم و البته ائمه-علیهم‌السلام- را شفیع ما قرار داد که به جای ما توبه می‌کنند و برای ما نزد خداوند وساطت می‌کنند.
امام سجاد-علیه‌السلام- فرمودند من روزی صد بار برای هر کدام از شما شیعیان “استغفرالله” می‌گویم! برای همین ایمان شیعیان حفظ شده است، حتی امام زمان-علیه‌السلام- هم همین کار را برای ما انجام می‌دهند، پس اگر سرپا هستید و خوب مانده‌اید، همه به خاطر دعای امام زمان-علیه‌السلام- در حق شماست که اگر امام شما را رها کند، آدم بی‌خودی می‌شوید.
پس هر موقع طاعتی انجام شد بگویید این‌ لطفی از جانب خداوند است که اگر آن را از جانب خداوند دانستید، دیگر مغرور نمی‌شوید و هر چه‌قدر هم دچار معصیت شدید از جانب خود بدانید و استغفار کنید، وقتی استغفار کردید دیگر معصیتی باقی نمی‌ماند.
طاعت و معصیت برای خداوند است و حالا خودش می‌خواهد معصیت را پاک کند؛ لذا خدای متعال ایام محرم را قرار داده است تا با یک قطره اشک تمام گناهان را پاک کند، چه اشکالی دارد؟
فرشته‌ای در کربلاست که نام آن فرشته‌ی مبدل است، وقتی زائر امام حسین-علیه‌السلام- مرتکب گناه می‌شود و فرشته کاتب می‌خواهد آن گناه را در نامه‌ی عمل آن فرد بنویسد، فرشته‌ی مبدل به فرشته‌ی کاتب می‌گوید که ننویسد، جواب می‌دهد باید بنویسم، چون معصیت انجام داده است! مبدل می‌گوید مقام من از تو بالاتر است؛ لذا می‌گویم ننویس؛ فرشته‌ی کاتب سوال می‌کند تو چه کسی هستی؟ جواب می‌دهد من فرشته‌ی مبدل هستم، پس نه تنها برای آن زائر معصیت نمی‌نویسد، بلکه حسنه هم می‌نویسد، دلیل آن چیست؟! ما نمی‌فهمیم.
ما نمی‌دانیم شب قدر، عرفه، استغفار و بخشش عمومی خدای متعال چیست و فقط خداوند خودش می‌داند؛ لذا با این اوصاف هر وقت طاعتی انجام دادید “الحمدلله” بگویید، چون از جانب خداوند است.

این حرف مفهوم عرفان است، هرکس به دنبال عرفان است و فکر می‌کند امر دیگری است، بداند غیر از این نیست که بدانیم معصیت از جانب ماست و باید بعد از ارتکاب آن استغفار کنیم.
ما هر موقع خدمت آقای بهجت-رحمة‌الله‌علیه- می‌رفتیم و مشکلی داشتیم، ایشان می‌گفتند استغفار کنید و “استغفرلله” بگویید.
وقتی ائمه-علیهم‌السلام- با این‌که دچار معصیت نمی‌شدند استغفار می‌کردند؛ یعنی در این ذکر آثاری است که ائمه-علیهم‌السلام- هم می‌خواستند از آن بهره ببرند برای ما که دیگر جای خود دارد؛ لذا اگر مرتکب گناه شدید استغفار کنید که اگر این‌طور حرکت کردید، امام که حجت خداوند است مراقب شما خواهد ‌بود.
همان‌طور که ما از ائمه-علیهم‌السلام- بهره می‌بریم، آن‌ها هم از ما شیعیان بهره می‌برند؛ لذا این بهره‌مندی دوطرفه است‌.
بعضی‌ از افراد در اعتقادات خود دچار اشتباه هستند که می‌گویند وقتی درجه‌ی پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- به بالاترین درجه که رسید ثابت ماند، این جزء اعتقادات شیعه است که درجه‌ی پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله- مدام در حال بالا رفتن است؛ به عبارتی به طور مداوم با فرستادن صلوات بر درجات ایشان افزوده می‌شود.
امام برای ما و ما برای امام هستیم، حتی فرج امام زمان-علیه‌السلام- دست ماست، وقتی که شما می‌گویید «اللهم عجل لولیک الفرج» فرج امام را جلو می‌اندازید.
وقتی که من مسیر را پیدا کنم، می‌فهمم که امام برای من و من هم برای امام هستم، اصلا خدای متعال امام را گذاشته است که مواظب من باشد و من را هم قرار داده است که یار امام باشم؛ لذا من سراپا تقصیر برای امام هستم و امام جز ما‌ کسی را ندارد!
قرآن می‌فرماید ای پیغمبر! همان‌طور که خداوند شما را کمک می‌کند، مردم هم به شما یاری می‌رسانند، به عبارتی خدای متعال و مردم را در کنار هم قرار می‌دهد؛ لذا خود را دست کم نگیرید، هر موقع می‌توانید یک عدد صلوات بفرستید و آن را ترک نکنید و به واسطه‌ی صلوات درجه‌ و مقام پیامبر-صلی‌الله‌علیه‌واله- را بالا ببرید.
می‌دانید چرا شب قدر از هزار ماه بهتر است؟ می‌دانید چرا یک تسبیح حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها- به اندازه‌ی هزار رکعت ثواب دارد؟ به خاطر این‌که پیامبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- فرمودند من که بالاترین و بزرگ‌ترین پیغمبر هستم، نمی‌شود امت من در قیامت از لحاظ مقامات معنوی ضعیف‌ترین امت باشند، بلکه آن‌ها هم باید مثل من بالا باشند.
علاوه بر آن عمر مردم آخرالزمان کوتاه است، در حالی‌که در سابق عمر انبیاء -علیهم‌السلام- طولانی بوده است، پس عبادات آن‌ها هم طولانی بوده است، اگر ما هم با رویه‌ی آن‌ها جلو برویم با پنجاه سال عمر نمی‌توانیم کاری ‌انجام دهیم؛ لذا هنگامه‌ی قیامت پیامبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- خجالت‌زده می‌شود، برای همین خداوند برای امت پیامبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- یک شب را به اندازه‌ی هزار ماه قرار داده است تا عبادت یک شب ما به اندازه‌ی هزار ماه و یک تسبیح‌ به اندازه‌ی هزار رکعت باشد، الله اکبر!
پس با این فرجه‌ها و امتیازاتی که به ما داده‌اند، باید نماز خود را اول وقت بخوانیم، چون نماز ما ارزش دارد، ولی نماز غیر شیعه چه ارزشی دارد؟ بگذارید آن‌ها مدام در مکه و مدینه دور سنگ بچرخند و لبیک لبیک بگویند!

حضرت-علیه‌السلام- فرمودند چون آن‌ها علی-علیه‌السلام- را رها کردند، خداوند هم اعمال‌ آن‌ها را رها کرد، البته حضرت-علیه‌السلام- در جواب فردی که پرسید، پس اعمال آن‌ها چه می‌شود؟ حضرت-علیه‌السلام- فرمودند خداوند به کسی ظلم نمی‌کند و اعمال آن‌ها را از بین نمی‌برد، بلکه اعمال آن‌ها را در نامه‌ی عمل شما می‌نویسد و شما در قیامت می‌بینید با این‌که اصلا حج نرفته‌اید، ولی صد حج در نامه‌ی عمل شما نوشته شده است و بالاتر از آن یک زیارت امام رضا-علیه‌السلام- می‌روید، اما برای شما هزار حج محسوب می‌شود.
از امام جواد-علیه‌السلام- پرسیدند راست می‌گویند که ثواب زیارت پدر شما به اندازه‌ی هزار حج است؟ حضرت-علیه‌السلام- فرمودند خیر، چه کسی گفته است؟! بلکه هزار هزار هزار حج هم برای ثواب آن کم است! زیارت پدرم به اندازه‌ی یک میلیون حج ثواب دارد؛ یعنی وقتی شما به حرم می‌روید و یک زیارت‌نامه مختصر می‌خوانید، این همه ثواب می‌کنید، چرا؟ چون شما ولایت علی-علیه‌السلام- را پذیرفتید، چون برای حسین-علیه‌السلام- گریه کردید، دشمنان به خانه‌ی فاطمه‌-سلام‌الله‌علیها- حمله کردند و در خانه را شکستند، شما نشستید و برای ایشان گریه کردید، آن‌ها در قتلگاه حسین-علیه‌السلام- را به شهادت رساندند و شما ضجه زدید، حتی پیرمردها با عصا آمده ‌بودند و بعضی‌ از آن‌ها آخر شب که دیگر کار تمام شده بود آمدند، مامورین به آن‌ها گفتند شما برای چه آمده‌اید؟ گفتند ما جا مانده ‌بودیم، آمدیم که ضربه‌ای هم ما به حسین-علیه‌السلام- بزنیم تا ثوابی ببریم و نزد خداوند مقامی پیدا کنیم! وقاحت و قساوت قلب را ببینید تا چه اندازه است!

همسران آن‌ها قبل از واقعه‌ی کربلا در بیرون کوفه جلوی مردهای خود را گرفتند و گفتند به کربلا نروید، ولی اگر رفتید ما مهریه‌‌های خود را می‌بخشیم که سَم بخرید و نیزه‌‌ها و شمشیرهای خود را به آن سم آغشته کنید تا ما هم در این ثواب شریک باشیم!
خدای متعال در کار خود حساب و کتاب دارد و جایگاه شما معلوم است، عقبه‌ی من و شما امیرالمومنین-علیه‌السلام- و پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌واله- و زهرا -علیها‌السلام- است؛ لذا خودتان را دست کم نگیرید.
یک گوشه از این مقام‌ را برای شما می‌گویم حضرت-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- فرمودند من و علی-علیه‌السلام- پدربزرگ و پدر شما هستیم و فاطمه‌ی زهرا-سلام‌الله‌علیها- مادر شماست؛ لذا به ما مباهات کنید و با خودتان نگویید پدر و مادر ما فلانی است، بلکه مادر شما حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها- است.
امام صادق-علیه‌السلام- فرمودند اگر شما دیدید که در قلب شما محبت حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها- وجود دارد به ایشان مادر بگویید.
حالا که شما چنین جایگاهی دارید نماز خود را به‌ موقع بخوانید، قرآن تلاوت کنید، حجاب خود را رعایت کنید و……
قدر خود را بدانید، چون شما با ائمه-علیهم‌السلام- نسبت دارید؛ حضرت-علیه‌السلام- فرمودند خداوند گل ما را از علییّن گرفت و قلب شما را هم از جنس گل ما آفرید و در روایت دیگر حضرت-علیه‌السلام- فرمودند جنس جسم ما از همان جنس روح شماست، و روحی که در بدن شماست از جنس جسم ماست؛ یعنی وجود شما این‌قدر لطیف است! لذا قدر خود را بدانید.

اگر طاعتی انجام دادید؛ مثلا نماز خواندید “الحمدلله” بگویید و اگر هم پای شما لغزید زود استغفار کنید و “استغفرلله” بگویید، خدای متعال این مسیر را برای ما قرار داده است و حسین-علیه‌السلام- هم مسیر خود را معلوم کرده است.

شب عاشورا کربلا غوغا بود، دشمن تمام نیروی خود را به همراه آورده بود و فقط سه هزار حافظ قرآن آمده‌ بودند که حسین-علیه‌السلام- را به قتل برسانند، چون قرآن به کار آن‌ها نیامد و مسیر را گم کردند؛ لذا شما هم مراقب باشید مسیر را گم نکنید!

از آقای حق شناس-رحمة‌الله‌علیه- پرسیدند در بین مراجع اعلم کیست که برویم از او تقلید کنیم؟ ایشان گفتند مهم‌تر از اعلم، صاحب عَلَم است، شما ببینید عَلَم دست چه کسی است؟ اعلم را می‌شود راحت پیدا کرد، حتی اگر در تشخیص اشتباه کردید و از غیر ‌اَعْلم تقلید کردید، خدای متعال شما را بازخواست نمی‌کند، ولی اگر صاحب عَلَم را که پرچم در دست اوست گم کنید، مسیر را اشتباه می‌روید.
من به شما می‌گویم عَلَم در خانه پدر است، اگر خانمی جایگاه این علم را محکم کرد، فرزندان خوب تربیت می‌شوند، اگر فرزندان این علم را درست و سرپا نگه دارند، هدایت می‌شوند، ولی اگر در خانه‌ای علَم بشکند یا خم شود؛ یعنی در منزل به پدر بی‌توجهی و بی‌احترامی شود، بچه‌ها حتی اگر نابغه هم باشند باز تربیت نمی‌شوند؛ در جامعه هم همین‌طور است، وقتی در جامعه علی-علیه‌السلام- را رها کردند، بیچاره شدند و در واقع صاحب عَلَم را گم کردند.
بنده مشاور هستم و در سال حدود هزار مشاوره انجام می‌دهم، در مشاوره‌های خانوادگی می‌گویم خانواده‌ای که در آن پدر اَرج و قُرب دارد زندگی باصفاست، ولو پدر بی‌عرضه و مادر باعرضه باشد، ولی در خانواده‌هایی که پدر هیچ‌‌کاره است، حتی اگر خانم باعرضه‌ی عالم هم باشد هیچ کاری نمی‌تواند انجام دهد، این امر را خدای متعال این‌گونه قرار داده است.
ببینید الان خداوند به ما چه نعمتی داده است، برای ما ولی فقیه گذاشته است، با وجود این ما کجا می‌رویم و دنبال چه کسانی هستیم؟ دیده‌بان و راهنما مسیر را به شما نشان می‌دهد، مسیر هدایت را به واسطه‌ی حسین-علیه‌السلام- پیدا کنید، حضرت عباس توانست مسیر را پیدا کند، چون سر خود را پایین انداخت و مطیع ولی شد.
هر فردی به اندازه‌ی توان خود در منزل، ولو سالی یک‌بار روضه بگیرد، البته چه بهتر که این روضه‌ها ماهانه یا هفتگی باشد و برای امام حسین-علیه‌السلام- چای بریزید، آن‌ها خودشان خریدار هستند، در این صورت منزل شما خانه‌ی اهل‌بیت-علیهم‌السلام- می‌شود و آن‌ها اجازه نمی‌دهند شیاطین وارد خانه شوند، بلکه می‌گویند این‌جا خانه‌ی ماست‌.

با تلفن همراه‌ خود یک مداحی پخش کنید و ‌خانم‌ها هم چای را به نام امام حسین-علیه‌السلام- دم کنند، همین یک جلسه برای اهل‌بیت-علیهم‌السلام- می‌شود، حالا اگر شما روضه‌خوان و سخنران دعوت کنید و همسایه‌های آپارتمان هم بیایند که دیگر آن‌جا غوغا می‌شود و اتفاقات مهم‌تری می‌افتد.

وصلی‌الله‌علی‌محمدوآله.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

شب‌عاشورا؛ ۹۸/۶/۱۸