qadiriye.ir

نشریه ی غدیریه-بیانات استاد الهی

بسم الله الرحمن الرحیم

در حال حاضر، سنت خلأ زندگی ماست

اگر شما پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم- را پذیرفته‌اید؛ اگر شما درست می‌گویید که قرآن را قبول دارید و کتاب خداوند برای شما بس است، در همین کتاب قرآن آیه‌های زیادی در مورد حضرت امیرالمومنین-علیه‌السلام- وجود دارد، پس چه‌طور حرف پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌واله- را راجع به این موضوع قبول نکردید؟! مگر نه این‌که ایشان علی-علیه‌السلام- را معرفی کرده است.
حضرت-علیه‌السلام- می‌فرمایند خداوند امر این امت را به پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌واله- سپرده است، به‌گونه‌ای که خود پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌واله- می‌فرمایند که خداوند نمازها را ۱۷ رکعت قرار داد و من هم نوافل را به آن اضافه کردم و این اجازه را دارم.
در حال حاضر سنت خلأ زندگی‌های ماست، تا وقتی‌که عامل به سنّت پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم- نشدیم، باید بدانیم که غربی هستیم! ما هنوز به درِ خانه‌ی پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌واله- و ائمه-علیهم‌السلام- نرفتیم، هنوز سنّت پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم- را در خانه‌هایمان نیاوردیم؛ مثلاً نباید تار عنکبوت در خانه باشد؛ باید خانه را جارو کنید؛ ناخن‌هایتان را بگیرید؛ دستور است که هر بیست روز یک بار موهای زائد را بزنید و داروی نظافت استفاده کنید؛ دستور است که شارب خود را بزنید؛ دستور است که صله‌ی رحم به‌جا بیاورید؛ تمام این‌ امور دستور است و به نام سنّت آمده است و این امور دین ما را درست می‌کند؛ لذا انسان نمی‌تواند این‌ امور را رها کند بعد هم بگوید من تابع پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌واله- هستم.

روایتی داریم که حضرت-علیه‌السلام- می‌فرمایند همین‌طور که شما ولایت ما را قبول دارید، ولایت سلمان و مقداد-رحمة‌الله‌علیهما- را هم بپذیرید، زیرا آن‌ها بر شما ولایت دارند! آن‌ها چه مقامی دارند؟ خصوصیات آن‌ها چه بوده است؟ حضرت-علیه‌السلام-می‌فرمایند هوای سلمان-رحمة‌الله‌علیه- هوای امیرالمؤمنین-علیه‌السلام- بود؛ یعنی از خودش اراده نداشت، بلکه می‌خواست ببیند که مولایش چه می‌خواهد؟ حضرت-علیه‌السلام- می‌خواهند به ما بفهمانند که شما اراده‌‌ی خود را کنار بگذارید و ببینید امام زمان-عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف- از شما چه می‌خواهد، اگر خواستید یک کاری انجام دهید یا حرفی بزنید یا یک فحشی بدهید، ابتدا ببینید امام زمان-علیه‌السلام- آن را امضا می‌کند یا نه! اگر امضا کرد “بسم‌الله” بگویید، ولی اگر دیدید امام زمان-علیه‌السلام- قبول نمی‌کند حق ندارید انجام بدهید.

مورد بعد این که با فقرا حشر و نشر داشته باشید؛ من یک روز ماشین یک روحانی که کارخانه‌ی دمپایی داشت سوار شدم و مسیری را با هم رفتیم، حاج آقا فخر – رحمت خدا بر ایشان باد- از کنار خیابان عبور می‌کردند، ایشان خیلی آدم تیزی بودند! با این‌که همیشه سر ایشان پایین بود، ولی دیده بودند که من سوار ماشین این آقا هستم، ایشان بعد از مدتی که به منزل ما آمدند، با انگشت به من اشاره فرمودند و گفتند دیگر نبینم با این پول‌دارها رفت و آمد داشته باشی!
حاج آقا فخر-رحمة‌الله‌علیه- همیشه با فقرا بودند، ایشان گوسفند ذبح می‌کردند برای جاهایی که اصلا کسی تا حالا در این خانه‌ها نرفته است.
گاهی مقداری گوشت برای فقرا ببرید! مجالستِ با فقرا ما را تربیت می‌کند؛ شما یک وقت می‌بینید هزار تومان، صد تومان برایتان پولی نیست؛ شاید کف اتاق شما افتاده باشد و ده دفعه هم از روی آن عبور کرده باشید، ولی کمی آن‌طرف‌تر می‌بینید که کسی محتاج نان است. ببینید! اگر با فقیر مجالست کردید، زهد پیدا می‌کنید، اگر قبرستان رفتید، یقین پیدا می‌کنید، این‌ مسائل همه طبق روایت است.
مخصوصاً مواظب بستگان خود باشید! یعنی ببینید سطح شما در فامیل چه‌قدر است، اگر دیدید وضع شما خوب شده است، بدانید مأموریت شما شروع شده است و دیگر بانک هستید؛ لذا باید شماره‌ی کارت برادرتان را بگیرید، ولو پنج هزار تومان یا هزار تومان پول در حسابش بریزید، حتی اگر همسر و فرزند داشته باشد.
وقتی که شما فهمیده شدید، مواظب خواهر خود هستید و قسمتی از جهیزیه‌ی او را به عهده گرفتید، امور شما یک طور دیگر اصلاح می‌شود.
پس دومین خصوصیت سلمان-رحمة‌الله‌علیه- این بود که با فقرا زندگی می‌کرد و از فقرا دور نمی‌شد.
سومین خصوصیت سلمان-رحمة‌الله‌علیه- این بود که با علماء حشر و نشر داشت؛ من به یاد دارم وقتی‌که آقایان علماء منزل آقای بهجت-رحمة‌الله‌علیه- می‌آمدند، ایشان احترام زیادی برای علماء قائل بودند! با این‌که آقایان علماء می‌آمدند که پشت سر آقای بهجت-رحمة‌الله‌علیه- نماز بخوانند، ولی ایشان احترام عجیبی به خصوص برای سادات آن‌ها قائل بودند؛ لذا اگر می‌خواهید به جایی برسید این روایت را گوش کنید؛ حضرت-علیه‌السلام- فرمودند: چه‌طور شما باور می‌کنید یک کسی ذریه‌ی ما را احترام نمی‌کند با این‌که اگر ما را ببیند احترام می‌کند؛ به عبارتی یک فردی ذریه‌ی ما را می‌بیند به بهانه‌‌ها‌یی که این رفیق ماست یا این‌که از خودمان است یا خیلی آدم میزانی نیست او را احترام نمی‌کند، این‌ چه حرفی است؟! اگر شما به نانوایی رفتید و به شما نان داد، به نانوا کار دارید یا به نان او کار دارید؟ پس ما به سیادت کار داریم، سیادت هم در این فرد وجود دارد و دیگر به شجره‌نامه‌ او کاری نداریم؛ لذا این آقا الان سیّد اولاد پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌واله- است و باید در قلب شما بزرگ باشد، در این ارتباط هر چه‌قدر ظرفیت دارد، هر مقداری که عقل اجازه می‌دهد و زمینه است شما باید احترام لازم را به ایشان بگذارید و بهترین احترام این است که به خانه‌ی او رسیدگی کنید برای همین آقای بهاءالدینی-رحمة‌الله‌علیه- فرموده بودند آقا فخر-رحمة‌الله‌علیه- سلمان زمان ماست و روی قبرشان هم نوشتند که آقا فخر سلمان زمان ما بود و آقای خرازی هم فرمودند من خواب دیدم تشییع جنازه‌‌ی آقای فخر-رحمة‌الله‌علیه- مثل تشییع جنازه‌ای بود که از شیخ مفید-رحمة‌الله‌علیه- شد.
این افراد واسطه‌هایی هستند که از ناحیه‌ی آن‌ها اموری به ما رسیده است و باعث شدند تا ما بندگی کردن را یاد بگیریم؛ این‌طور باید نزد حضرت- علیه‌السلام- مطیع بود به خصوص مثل مقداد و سلمان-رحمة‌الله‌علیهما- که مقام خیلی بالایی دارند؛ مثلاً شما یک نفر را می‌بینید که به یک عالم به حد کمال احترام می‌گذارد و شما این کار را یاد می‌گیرید، پس این آقا بر شما ولایت دارد یا شما می‌بینید یک فردی به‌گونه‌ای بخشنده می‌شود که شما هم بخشندگی را یاد می‌گیرید؛ لذا این آقا در بخشش بر شما ولایت دارد.

حضرت-علیه‌السلام- یک نکته‌ی دیگری را می‌‌فرمایند که چه‌طور تسبیح حضرت زهرا -سلام‌الله‌علیها- برای ما به اندازه‌ی هزار رکعت نماز فایده دارد، چون ما ولایت اهل بیت-علیهم‌السلام- را قبول کردیم؛ ولایت زهرای مرضیه-سلام‌الله‌علیها- را پذیرفتیم و به آن‌ها محبت داریم، خداوند متعال یک جایزه‌هایی را برای ما در نظر گرفته است که یکی از آن‌ها زیارت امام رضا-علیه‌السلام- است که ثواب صد حج را دارد، بعد امام جواد-علیه‌السلام- فرمودند نه! ثواب هزار حج دارد، بعد فرمودند ثواب یک میلیون حج را دارد، چه‌طور چنین چیزی امکان دارد؟! خب یک زیارت حج چه قدر اعمال دارد؟ مگر شوخی است کسی حج به‌جا بیاورد! چرا حضرت-علیه‌السلام- این‌طور فرموده است؟! به خاطر این‌که می‌خواهد بفرماید که این‌ افراد آن‌قدر به ما نزدیک شدند که خداوند از همان اموری که به خوبان خود عطا کرده است، به این‌ افراد هم می‌بخشد.
چه‌طور فردی در ماه رمضان روزه می‌گیرد؟ چون ولایت امیرالمؤمنین-علیه‌السلام- در قلب او است و خدای متعال برای این فرد ثواب می‌نویسد، چون این فرد این را رعایت می‌کند و « سُبحانَ‌اللهِ وَ الحَمْدُلله وَ لاالهَ‌الّاالله وَ الله‌اکبر» بهترین کلام او می‌شود، پس ما به اعتبار این‌که در خانه‌ی اهل‌بیت-علیهم‌السلام- آمدیم یک پذیرایی ویژه از ما می‌شود.
ما باید قدر خودمان را بدانیم، کارهای ما غیر از کارهای دیگر است؛ مثلاً «لیلةُ القَدْرِ خَیرٌ مِنْ الْفِ شَهْر» چه‌طور یک شب از هزار ماه برتر است و فضیلت دارد؟ چون ولایت امیرالمؤمنین-علیه‌السلام- در آن شب است، آن‌ها امامشان را قبول دارند و او را ولیّ خداوند می‌دانند، «تَنَزّلُ المَلائِکة» را هم قبول دارند؛ لذا با این اعتقاد وارد شب قدر شدند و خدای متعال هم فایده‌ی هزار ماه را در نامه‌ی عمل آن‌ها می‌نویسد.
پس این‌ جایزه‌های ویژه‌ به خاطر توجهاتی است که به اهل بیت-علیهم‌السلام- است؛ مثلا شما می‌بینید که مملکت ما در آتش است و کمربند آتش کنار ماست، می‌گویند ما روی گسل زلزله‌ هستیم، ولی با این حال امن است؛ هر سال هم می‌گویند زلزله می‌آید، ولی همان کسی که پیش‌بینی زلزله را کرده بود، زلزله همان‌جا آمد و این‌جا نیامد چرا؟ چون این‌جا مملکت فاطمه زهرا-سلام‌الله‌علیها- و مملکت سیدالشهدا-علیه‌السلام- است؛ یک مواظبت‌های این شکلی در امت پیغمبر -صلی الله علیه واله-بود، افرادی که با پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم- مخالفت کردند، مسیر پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم- را نرفتند، دعوت امیرالمؤمنین را نپذیرفتند و درِ خانه‌ی اهل‌بیت-علیهم‌السلام- هم نرفتند؛ لذا هر فرقه‌ی این‌ها هفتاد و دو فرقه است.
در روایت است که حتی کسانی که حج به آن‌ها واجب ‌شود در صورتی که به حج نروند، یهودی یا نصرانی از دنیا می‌روند و این نتیجه‌ی مخالفت با پیغمبراکرم-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم- است که به این شکل نتیجه می‌دهد.

و‌صَلَی‌الله‌عَلیٰ‌مُحَمَّدٍ‌وآلِه.