qadiriye.ir

نشریه ی غدیریه-بیانات استاد الهی

بسم الله الرحمن الرحیم

انطباق با ولایت، ضامن طی مسیر هدایت

«أعوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الْرَّجیم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين وَ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ عَلَى سَيِّدِنَا وَ نَبِيِّنَا وَ حَبِيبُ قُلُوبِنَا أبوألقاسِمِ مُصْطَفیٰ مُحَمَّد وَ عَلی آلِهِ الطَیِّبینَ الطَّاهِرِين ألمَعصومین وَ لَعنةُ اللهِ عَلَی أعدائِهِم أجمَعینِ مِنَ الان إلی قیامِ یَومِ الدّین»
«اَللّهُمَّ اِنّا نَرْغَبُ اِلَیْکَ فى دَوْلَةٍ کَریمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الاِْسْلامَ وَاَهْلَهُ وَتُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَاَهْلَهُ وَتَجْعَلُنا فیها مِنَ الدُّعاةِ اِلى طاعَتِکَ وَالْقادَةِ اِلى سَبیلِکَ وَتَرْزُقُنا بِها کَرامَةَ الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ»
صلواتی برای امام عصر-علیه‌السلام- مرحمت کنید.

رفتارها، روحیات، شهوات، غضب‌ها، رغبت‌ها، بی‌میلی‌ها، کنش‌ها و واکنش‌هایی که در وجود ماست افسار گسیخته است؛ لذا بسیار نیاز داریم تا وجود خود را با وجودی که خداوند مطالبه می‌کند منطبق کنیم.
علم دین به کمک انسان مومنی می‌آید که قرار است به تکلیف مکلف باشد و تحت ولایت الله «يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ» (بقره/۲۵۷) از تاریکی نجات پیدا کند و به سمت نور بیاید، البته این امر یک فرایند و پیچیدگی دارد که علم دین این انطباق را انجام می‌دهد تا وجودِ انسان به درد این مسیر بخورد.
حتی در امور دنیایی هم به این صورت است؛ مثلا وجود ما برای رانندگی ساخته نشده و رانندگی امر جدیدی است، از یک طرف باید دنده را عوض کنیم و از طرف دیگر باید به موقع گاز بدهیم و کلاچ بگیریم و همین‌طور باید حواس‌مان به جاده هم باشد تا به کسی برخورد نکنیم یا بالعکس، البته از یک طرف هم باید مواظب بنزین، آب و روغن ماشین باشیم، خب این خیلی پیچیده می‌شود، پس باید یک فرآیندی در وجود ما شکل بگیرد که با رانندگی منطبق باشد، این‌طور نیست که فقط پای ما بلد باشد گاز بدهد، نه! باید در وجود ما یک ملکه‌ی رانندگی ایجاد شود، الان خیلی‌ از افراد تصدیق دارند، ولی راننده نیستند، چون رانندگی فرایند دیگری می‌خواهد.
حتی افراد برای امر ازدواج باید روحیه‌ی تأهل به خود بگیرند؛ مثلا دختری که ازدواج کرده است و با همان حال و هوای قبل از ازدواج کنار همسرش آمده است، می‌بینید یک روز قهر و یک روز آشتی می‌کند و تمام حرف‌های خانه‌اش نقل افراد مختلف است، همیشه ناز دارد و طلب‌کار است، اصلا برای همسرش همسر خوبی نیست و روحیاتش به درد مادر بودن نمی‌خورد، چون نخواسته روحیه‌ی ازدواج و تأهل را به خودش بگیرد؛ به عبارتی محبت مادرانه یک امر دیگر است، فقط صرف ازدواج و «زوجت و انکحت» نیست، این همه طلاق را ببینید، طلاق یعنی این‌که ازدواجی صورت نگرفته است و دو طرف تعریفی از زندگی و تأهل ندارند، چرا این افراد را در لیست متاهلین می‌آورند؟ وقتی ماشین به عمق دره پرت می‌شود؛ یعنی در حقیقت راننده‌ی آن ماشین راننده نبوده است و نباید این اشخاص را در لیست راننده‌ها قرار داد!
یا آن آقا پسر هنوز رفیق باز است و در حال و هوای ایام مجردی‌ به سر می‌برد، هنوز دیر به خانه می‌آید و بهانه‌های زیادی برای توجیه کارش دارد، خب این فرد بی‌خود ازدواج کرده است و همسر و فرزندش را هم معطل خودش کرده است، وقتی او با همسر خود تنش ایجاد کند، همسرش دیگر مادری نمی‌کند و به فرزندش به جای “قرة عینی” و “ثمرة فوادی”، چیزهای دیگری می‌گوید! لذا باید هزینه کرد و هر چه‌قدر بیشتر هزینه شود نتیجه‌ی بهتری به‌دست می‌آید.

ما می‌خواهیم عبد خدا شویم، عبد خدا این نیست که پیشانی را روی مهر بگذاریم، مگر کسی با پیشانی روی مهر گذاشتن عبد خدا می‌شود؟! مگر کسی با نماز خواندن عبد خدا می‌شود؟! به صرف نماز خواندن که کسی عبد خدا نمی‌شود، قرآن می‌فرماید «فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ» «وای بر نمازگزارانی که از نمازشان غافل‌ هستند» (ماعون۴-۵)
امیرالمؤمنین-علیه‌السلام- چه‌قدر از افراد نمازخوان را به هلاکت رساند، چون اگر این‌ افراد می‌ماندند منشا فساد می‌شدند، البته این نسل داعش باقی‌مانده‌ی همان خوارجی بودند که زنده ماندند.
نماز باید در وجود ما شکل بگیرد، «أَقَامُوا الصَّلَاةَ» (حج/۴۱) نه به معنای این‌که نماز‌خوان باشیم؛ به عبارتی فرایند نماز این نیست که الان رکوع نماز را خوب انجام بدهیم یا حمد و سوره را خوب بخوانیم، البته به‌طور قطع ما باید نماز را درست و خوب به‌جا بیاوریم، ولی نماز یک عقبه‌ای دارد که باید کمک کنیم آن عقبه در وجود ما شکل بگیرد.
آن عقبه‌ای که در این مسیر تعریف شده است تا فرد بنده‌ی خداوند شود، در ولایت امیرالمومنین-علیه‌السلام- نهفته است؛ یعنی وقتی فرد ولایت علی-علیه‌السلام- را قبول کرد آن مختصات و خصوصیات بندگی در او شکل می‌گیرد.
اگر ولایت، محبت علی-علیه‌السلام- و فرزندان علی -علیه‌السلام- -مودة فی‌القربی- در وجود فردی نباشد «قُلْ لَآ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَىٰ» «از شما در برابر ابلاغ رسالتم‌ هیچ پاداشی جز مودّت نزدیكانم را نمی‌خواهم.» (شوری/۲۳) آن فرد بنده‌ی خداوند نمی‌شود؛ یعنی هر چند نماز می‌خواند و روزه هم می‌گیرد و طاعات و عبادات مختلف انجام می‌دهد، ولی با وجود این بنده‌ی خداوند نمی‌شود.
پس ولایت مدیریت این امور را به عهده می‌گیرد، مانند این‌که بلاتشبیه قبلا نرم افزار بود ولی الان یک مجموعه آمده و اپلیکیشن شده است که سی تا کار برای شما انجام می‌دهد و این خیلی مهم است؛ لذا کسی که ولایت را بپذیرد و با ولایت کار او درست ‌شود، خیلی سریع مسیر را طی می‌کند.
البته فردی که عاقل باشد مسیر را پیدا می‌کند، چرا؟ چون عقل تشخیص مصلحت و مفسده دارد؛ دل همسرش را خالی نمی‌کند، قلدری ندارد و ناسزا نمی‌گوید، پس عقل به ما قدرت تشخیص مصلحت و مفسده را می‌دهد و به‌واسطه‌ی آن می‌توان مسیر را به راحتی پیدا کرد.
افراد باید اصل خوبی و بدی را در وجود خود نهادینه کنند، کسی‌که ولایت را بپذیرد اصل خوبی و معروف را پیدا کرده است؛ اصل خوبی و معروف علی-علیه‌السلام- و اصل منکر و بدی معاویه-لعنة‌الله‌علیه- است که غاصب خلافت بود.
فردی که ولایت را پذیرفت و به علی‌-علیه‌السلام- معتقد شد، دیگر با مومنین دعوا ندارد و می‌فهمد که آن‌ها شاخ و برگ‌های علی-علیه‌السلام- هستند «أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَآء» «آیا ندانستی كه خداوند چه‌گونه مثلی زده است؟ كلمه پاك كه اعتقاد واقعی به توحید است‌ مانند درخت پاك است، ریشه‌اش استوار و شاخه‌اش در آسمان است.» (ابراهیم/۲۴)
حضرت-علیه‌السلام- فرمودند شما برگ‌های درخت نبوت و ولایت هستید و ما هم شاخه‌ها و میوه‌های آن درخت هستیم؛ به عنوان مثال به جز مغز گردو که خاصیت دارد از پوست، برگ و شاخه‌های گردو هم استفاده می‌کنند؛ لذا اگر شما علی-علیه‌السلام- را پیدا کردید، آن‌وقت محبت ایشان در قلب شما تقویت می‌شود.
پدر در ابوت ریشه دارد، حقیقت پدر بودن این نیست که فقط حسن آقا یا حسین آقا باشد، حقیقت ابوت یک عنوان جعلی از طرف خداوند است و برای همین خداوند می‌فرماید «وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً» (اسراء/۲۳) و برای همین در روایت است اگر کسی پدر و مادرش از او راضی باشند، منِ خداوند از او راضی هستم، پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌واله‌وسلم- و علی-علیه‌السلام- هم از او راضی هستند.
چرا ثابت کردن ولیّ فقیه در جامعه مشکل است؟ چرا در جامعه به مرجعیت بی‌مهری می‌شود؟ به این دلیل که به پدر‌ها بی‌مهری می‌شود، اگر افراد پدرها را می‌شناختند و نسبت به آن‌ها علقه پیدا می‌کردند، مرجع تقلید را قبول می‌کردند، چون آن‌ها هم سنخ هستند و اگر ولیّ‌فقیه را می‌‌پذیرفتند، نسبت به امام-علیه‌السلام- زودتر به نتیجه می‌رسیدند.
کسی که نسبت به یک امام‌زاده که حتی شجره‌نامه‌اش را هم نمی‌داند، این‌قدر محبت دارد‌ و احترام می‌گذارد، وقتی ضریح را می‌گیرد مثل این می‌ماند که خانه‌ی خداوند را گرفته است و البته حاجت هم می‌گیرد، خب حالا اگر این فرد به مشهد برود چه‌گونه عرض ارادت می‌کند؟!
امام سجاد-علیه‌السلام- در صحیفه‌ی سجادیه می‌فرمایند پدر باید برای شما مثل یک پادشاه غضبناک که سیطره و جبروت دارد باشد، به‌گونه‌ای که از او حساب ببرید، البته پدر شما که مثل پادشاه غضبناک نیست، بلکه نکته این‌جاست که شما باید به او مثل یک پادشاه احترام بگذارید.
این‌طور نباشید به کسی‌ که از شما تعریف می‌کند احترام بگذارید و فکر نکنید کسی که مدیریت دارد واجب‌التعظیم است، مدیریت او یک حکم است و ممکن است فردا این سِمت را از او بگیرند! بلکه شما باید به پدر خود احترام بگذارید، چه‌طور در یک اداره برای فلان فرد خم و راست می‌شوید، فدایت شوم می‌گویید، پیامک می‌فرستید، مدام خودتان را نشان می‌دهید و چاپلوسی می‌کنید، خب این چاپلوسی‌ها را برای پدر خود داشته باشید که فایده دارد.
این‌ یک نسخه است، محبت مادر همان محبت حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها- است؛ والله اگر مادر خود را درک کنید، فاطمه‌ی زهرا-سلام‌الله‌علیها- را درک کرده‌اید، اشکال شما این است که مادرتان را درک نکرده‌اید، برای همین نمی‌دانید حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها- کیست و فقط می‌گویید یا زهرا! اُم بودن، مادر بودن یک عنوان است، دیگر چگونه تعبیر کنند که بهشت زیر پای مادر است؟!
شخصی خدمت حضرت-علیه‌السلام- آمد و عرض کرد من زندگی‌ خود را برای مادرم گذاشته‌ام، حضرت-علیه‌السلام- تبسمی کردند و فرموند شما هیچ کار مهمی انجام نداده‌اید؛ آن فرد گفت من تمام زندگی‌ و تمام ثروتم را برای او خرج کرده‌ام! حضرت-علیه‌السلام- فرمودند تمام این کارها به اندازه‌ی یک روز بارداری مادر شما نبوده‌ است؛ حضرت-علیه‌السلام- می‌خواهند بگویند مادر بودن یک قضیه‌ی دیگر است.
درک زحمات پدر و مادر یک معرفت است و ما به این معرفت‌ بسیار نیاز داریم، حضرت- صلی‌الله‌علیه‌واله- می‌‌فرمایند «أَنَا وَ عَلِیٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّة» «من و علی دو پدر این امت هستیم» ( بحارالأنوار/ج۱۶/ص۹۵) پدر نزد خدای متعال مقام بزرگی دارد؛ لذا حضرت-صلی‌الله‌علیه‌واله- برای این‌که بین ما وخود انس ایجاد کند و ما را به هم نزدیک کند می‌فرمایند «أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّة».
مسیر هدایت بسیار دور نیست، بلکه در خانه‌ی شماست، مسیر همان خدمت و محبت به پدر و مادر است، ببینید چه کار می‌توانید برای آن‌ها انجام دهید؟ فردی به نام آقای فرجی نزد آقای بهجت-رحمة‌الله‌علیه- آمد و گفت پدر من به رحمت خداوند رفته است و بدهی زیادی دارد، آقای بهجت-رحمة‌الله‌علیه- فرمودند شما بدهی‌ پدرتان را بدهید، او گفت من یک قصابی دارم و کوچکترین فرزند هستم و از طرفی ثروت زیادی هم ندارم، ولی با وجود این ایشان فرمودند زندگی‌تان را بفروشید و بدهی پدرتان را بدهید، آقای فرجی گفت اگر من زندگی‌ خودم را بفروشم فلج می‌شوم! آقای بهجت-رحمة‌الله‌علیه- فرمودند همه‌ی این‌ وسایل را بفروشید و بدهی پدرتان را بدهید، من ضامن شما می‌شوم، آقای فرجی قسم می‌خورد که یک سال و نیم طول نکشید که خداوند برای او جبران کرد و مثل همان‌ وسایلی که فروخته بود و حتی بیشتر از آن را به او برگرداند.
پس راه دین خیلی پیچیده نیست، بندگی نزد امیرالمومنین-علیه‌السلام- است؛ لذا اگر محبت علی-علیه‌السلام- را پیدا کنید دست‌ شما پر است و نماز شما هم نماز می‌شود. حضرت-علیه‌السلام- فرمودند ما باطن نماز هستیم، بدون علی-علیه‌السلام- در نماز، وضو، مکه و……. چیزی نیست.
اطرافیان امیرالمومنین-علیه‌السلام- را دیدند که به بیرون از مکه رفتند، گفتند یا علی! کجا می‌روید؟ حضرت-علیه‌السلام- فرمودند مکه برای خوابیدن محل خوبی نیست، اعمال‌ خود را که انجام دادیم به کوه ابوقبیس می‌رویم و در آن‌جا استراحت می‌کنیم، به ایشان عرض کردند، اما این‌جا مکه است! حضرت-علیه‌السلام- فرمودند مکه به درد ما نمی‌خورد، شهری که مردم آن پیغمبر خود را بیرون می‌کنند به درد خوابیدن و استراحت نمی‌خورد؛ «لَآ أُقْسِمُ بِهَٰذَا الْبَلَدِوَأَنْتَ حِلٌّ بِهَٰذَا الْبَلد» «سوگند می‌خورم به این شهر در حالی كه تو در آن جای داری‌» (بلد/۱-۲)
پدر در خانه عمود خیمه است و ولیّ فقیه و مراجع در کشور عمود خیمه هستند، اگر شما این عمود را بردارید هیچ فرقی با کفار نخواهید داشت.
پس خودتان را با ولایت منطبق کنید، البته اگر شما پدر و مادر خود را دوست داشته باشید، ولایت کار خودش را انجام می‌دهد و آن انطباق را ایجاد خواهد کرد و آن جوهری که در وجودتان به آن نیاز دارید تا به‌واسطه‌ی آن بتوانید مسیر هدایت را طی کنید و مطیع خداوند باشید در این معنا برای شما حاصل می‌شود؛ لذا دیگر نمی‌خواهد این در و آن در بزنید، چون خدای متعال شما را یاری می‌کند و مسیر هدایت و کمال را به شما نشان می‌دهد.

وصلی‌الله‌علی‌محمدوآله.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

هیئت رزمندگان کرج؛ رمضان ۱۴۴۰؛ ۹۸/۲/۲۸