بسم الله الرحمن الرحیم
شاکلهی مذهبی باید نسبت به شغل و موقعیتی که انسان دارد فعالتر باشد
شما در هر موقعیت و منصبی که هستید، نسبت به آن یک شاکله و قالب پیدا میکنید؛ مثلا رانندهها یک قالب دارند، کاسبها و بقالها یک قالب دارند، ورزشکاران یک شاکله و قالب دارند، مهندسان و پزشکان هر کدام یکطور هستند و یک قالب میگیرند. این قالبها، قالبهای دنیایی هستند و باید مواظبت کنیم که در هر شاکله و قالبی که هستیم، شاکلهی دینی و مذهبی ما نسبت به آن، کارایی و کارکرد فعال داشتهباشد.
لزوم توجه به شاکلهی دینی و مذهبی در هر شغل و منصبی که هستیم
مثلا خانوم لباف که یک پزشک فوق تخصص بسیار حاذق و شاید کمنظیر در کشور هست، شاکلهی مذهبی او جلوتر از قالب پزشکیاش هست، وقتی در مطب فیلمبرداری میکردند ایشان با چادر بود یا آقا و خانم پنجوانی که هر دو فوق تخصص دارند و نفر اول تشخیص سرطان در آمریکا هستند، وقتی در جمعی مینشینند کسی نمیتواند بفهمد که اینها نفر اول تشخیص سرطان در دنیا هستند، چون قالب مذهبی آنها جلوتر از قالب پزشکیشان هست. ببینید یک خانوم نباید حالا که مثلا بالا شهر زندگی میکند، قالب مذهبی او با کسی که پایین شهر زندگی میکند فرق داشته باشد یا ظاهر یک فرد نباید به علت اینکه در فلانجا هست فرق کند؛ الان شما فرماندهی کل ارتش را ببینید، ایشان یک آدم مذهبی هست و شاکلهی مذهبی او خیلی شبیه به شهید صیاد شیرازی است.
شاکلهی مذهبی چیز دیگری هست و همیشه باید مواظب آن بود که دست نخورد. حالا من بنابر دلایل کاری و شغلی که دارم به اروپا میروم، خب مناسب اروپا ما باید یک لباس خاص بپوشیم ولی همانجا هم باید مواظبت کنیم؛ شما نخستوزیر پاکستان و یا هند را ببینید با همان لباس محلی خودشان به ایران آمدند، نه کراوات زدند و نه ادابازی در آوردند.
باید به دنبال فقه بود تا شاکلهی مذهبی قالب فرد بشود
پس من باید دنبال این باشم که شاکلهی مذهبی که دارم قالب من بشود و این خیلی وسعت دارد و برای اینکه این اتفاق در وجود من بیفتد هیچ راهی نیست به جز اینکه فقیه باشم.
همه چیز در دایرهی فقه تعریف میشود
وقتی آقا پسر یا دختر خانوم بیست تا مسالهی حلال و حرام را بلد باشد، این یعنی ایشان فقیه هست.
ببینید فقیه این است که مثلا فرد بداند باید حرف پدرش را گوش بدهد، باید بداند مادرش را راضی نگه دارد، باید بداند برادرش را نباید اذیت کند و بدون اجازه به لوازمالتحریر او دست نزند، باید بداند وقتی تا دیروقت بیدار هست کسی را بیدار نکند، باید حلال و حرام را بداند، ما به این فرد فقیه میگوییم و در دایرهی فقه همه چیز تعریف میشود.
قاریان قرآنی که لعنت میشوند!
ممکن است کسی قرآن بخواند ولی راه دین را اشتباه برود، باید قرآن این فرد را فقیه کند، اگر او در مسائل خود فقیه شد، درست است و قرآن به او کمک کردهاست ولی روایت میگوید «رُبَّ تالَ القرآن و القرآنُ یَلعنُه» «ای بسا تلاوت کنندهی قرآنی که قرآن او را لعنت میکند» چرا قرآن او را لعنت میکند؟ چون فقیه نیست.
فقیه باید مسائلش را بداند
یک جوان باید بداند ناموس، خط قرمز امام زمان-عجلاللهتعالی- هست، یک خانوم باید بداند حجاب، خط قرمز فاطمهی زهرا-سلاماللهعلیها- هست و یک تار مویش هم نباید دیده شود، اگر این را نفهمید او نمیتواند راه دین را برود، چرا؟ چون فقیه نیست.
وقتی زن ارزش چادر را بفهمد، آن را خواهد پذیرفت
ما میخواهیم که خانومها بفهمند قضیهی چادر چیست و برای آن ارزش قائل شوند. ما وقتی خارجیها را به عنوان توریست در ایران میآوریم به آنها میگوییم باید چادر سر کنید! خب آنها هم چادر سر میکنند، الان چه اتفاقی افتاد؟ آنها با پوشیدن چادر یک نیروی مذهبی شدند؟! نخیر، پذیرش چادر خودش یک جریان است.
موسیقی در فقه هیچ جایگاهی ندارد
یک بچهمذهبی دنبال موسیقی نیست، در فقه موسیقی اصلا تعریف نشدهاست، اگر تعریف شدهبود مراجع ما هم اهل موسیقی بودند و میگفتند بین نماز مغرب و عشاء یک گیتاری، ابزاری از موسیقی بیاورید تا عروج ملکوتی هم پیدا کنید!
حلال و حرام؛ خط قرمزهای دین
بچهمذهبی باید بداند چه خط قرمزهایی وجود دارد، اگر این دفتر برای او نیست بگوید من اصلا به آن نگاه نمیکنم، این پیامکی که برای دیگری آمدهاست را بگوید برای من نیست پس نگاه کردن به آن حرام شرعی هست. ما باید براساس حلال و حرام زندگی کنیم نه براساس خوب و بد و نجاست و پاکی؛ ما چکار داریم که اینجا تمیز هست یا نه، بله باید تمیز باشد اما بر اساس قواعد خودِ دین باید آن را دنبال کنیم.
باید مسائل را بر اساس حق و باطل سنجید
اینکه فلان آقا کارایی خوبی دارد و بهدرد من میخورد یعنی چه؟! معاویه هم در یک جایی بهدرد مردم میخورد، خب بخورد اما به هر حال او باطل است، نزد علی-علیهالسلام- هم باشید از یک چیزهایی محروم هستد اما علی-علیهالسلام- حق است. وقتی پدر و مادر من حق هستند من نمیتوانم طرفدار عمویم باشم یا زمانی که عموی من حق است من نمیتوانم طرفدار پدرم باشم یا پدرم حق است من نمیتوانم طرفدار مادرم باشم، من میفهمم که مادرم با زبانبازیهایش دارد زندگی را بههم میزند و این باطل است یا میفهمم که پدرم با رفیقبازیهایش دارد زندگی را خراب میکند، اینجا مادرم راست میگوید و حق است، منتهی باید محدوده را رعایت کنم.
باید بر اساس حلال و حرام زندگی کرد
باید بر اساس حلال و حرام جلو رفت، برای همین گفته شده رساله بخوانید؛ مثلا الان در مسجد یک نفر آمده و جا گرفتهاست، من نمیتوانم جای او بنشینم یا قرارداد خانه تمام شدهاست، دیگر آنجا غصبی حساب میشود و من نمیتوانم آنجا بمانم. ببینید دارم به شما آدرس میدهم همهچیز باید براساس حلال و حرام باشد.
همه در جمهوری اسلامی طلبه هستند و باید مسائل شرعی را یاد بگیرند
بعضی از افراد میگویند چرا ما در دین هستیم و اینقدر تلاش میکنیم، نمیتوانیم قدم از قدم برداریم؟ چون هنوز وارد دایرهی فقه نشدید، هنوز بر اساس حلال و حرام زندگی نکردید؛ بعد میگویند اینطور نیست که شما فکر میکنید و این کارِ طلبههاست! این غلطترین حرف هست، همه طلبه هستند، همه در حوزه هستند، در جمهوری اسلامی یک حوزهی بزرگ تشکیل شدهاست؛ آقای فلاحزاده مسائل شرعی میگوید و خانومها در خانههایشان حلال و حرام یاد میگیرند؛ حضرت-علیهالسلام- میفرماید: زمانی میرسد که پیرزنها در خانه صاحب فتوا میشوند؛ آن موقع گذشت که فقط دویست نفر، پنجاه نفر عمامه بهسر مسائل دین را میگفتند، الان همه در دین دخالت دارند.
باید مسائل پیچیدهی دین را از متخصص آن سوال کرد
ما هم چون تخصص در مسائل دینی داریم اگر مسالهای برای شما پیچیده بود باید بیایید از ما بپرسید، وگرنه شما موظف هستید که مسائل شرعی را بدانید و فقیه باشید.
حضرت-علیهالسلام- میفرمایند: «احب أن يسئلک الحلال و الحرام لایسئلک عما لایعنی» من دوست دارم وقتی شما به ما میرسید از حلال و حرام بپرسید، نه حرفهایی که هیچ فایدهای ندارد؛ اینکه فلانجا چه اتفاقی افتادهاست به ما ربط ندارد که وقتی بههم میرسیم در موردش حرف میزنیم، خب اخبار هم اینها را میگوید؛ ما باید ببینیم گره کارمان کجاست؟ باید حلال و حرام تکلیف ما را معلوم کند.
ارزش فهمیدن مسائلی که حلال و حرام است
حضرت-علیهالسلام- فرمود: «هل یسئل الناس عن شیء افضل منالحلال و الحرام» آیا مقامی بالاتر از این هست که یک نفر از حلال و حرام سوال کند؟ مقامی بالاتر از این نیست.
فرد طلبه دنبال یادگیری مسائل فقهی هست نه امور بیفایده
ممکن هست فردی طلبه باشد و در حوزه هم درس بخواند اما دنبال حلال و حرام نباشد بلکه دنبال فلسفهی غرب باشد، میخواهد ببیند فلسفهی غرب چیست! اگر از او دو مسئلهی شرعی بپرسید بلد نیست جواب بدهد، دنبال شعر حافظ هست و میخواهد کالبدشکافی کند ببیند حافظ چه گفتهاست! دنبال این نیست که نگاه کند فقیه چه میگوید پس اینگونه افراد شما را به اشتباه نندازند.
اگر بر اساس فقه حرکت کنیم در پیشبرد دین موثر خواهیم بود
شما ببینید چه کسانی در دین موثر هستند؛ آقای بروجردی، آقای گلپایگانی و آقای اراکی فقیه هستند، الان رهبری بر اساس فقه در جامعه کار انجام میدهد و جامعه را جلو میبرد.
فضای جامعه باید بر اساس فقه باشد
خیلی از افراد نمیدانند رهبر در حال پیشبرد چه مسالهای در جامعه است؛ برای چه ایشان یک ساعت در بحث قرآنی مینشیند؟ برای اینکه میخواهد بگوید فضای جامعه باید فضای فقه باشد، برای همین ایشان ولیّ فقیه هست؛ ولیّ فقیه در نبود امام نیابت عامه دارد و فقه را جلو میبرد و
حلال و حرام را رصد میکند. چرا ایشان روی یک روسری حساسیت نشان داد؟ رهبر چقدر برای خودش پتانسیل و قدرت درست کردهاست، آنوقت تمام آن را پای یک روسری بگذارد! بله، حلال و حرام کوچک و بزرگ ندارد. چرا صدای مراجع در آمدهاست و میگویند برنامهی برنده باش یک نوع ربا است؟ خیلی برنامه خوبی هست، اصلا برای حکومت خیلی خوب است و خیلیها را راضی میکند؛ اما خلاف فقه است باید طوری درستش کنند که از آن فقه در بیاید و این خیلی مهم است.
جامعهای پیروز هست که روی فقه متمرکز باشد
ما اگر در حکومت از ده تا مسالهی حرام صرفنظر کنیم حکومت کردن خیلی راحت میشود؛ مثلا به مردم بگوییم، با شراب دیگر کاری نداریم، آنوقت خیلی از شرابخواران طرفدار ما میشوند! ما خیلی چیزها را منع میکنیم و با این اوضاع حکومت میکنیم؛ حكومتهایی که همه چیز را آزاد کردند که دیگر اسمشان حکومت نمیشود، وقتی هم حرکتی در آن انجام شود حکومت نظامی میکنند! حکومتی که نیرویش را روی فقه گذاشته حکومت است.
یادگیری مسائل شرعی، شیطان را نگران میکند
شما باید پنجاه مسئله بدانید و فقاهت شما این است که پنجاه مساله میدانید؛ آقای بروجردی باید پنج هزار مسئله بداند، بچهی شما باید ده مسئله بداند و فقیه باشد؛ «مُتَفَقِّه فیالدین أشد علی الشیطان من عبادة ألف عابد» هر کسی باید دنبال مسئلهی شرعی و حلال و حرام برود، «أشد علی الشیطان» و این کار برای شیطان خیلی سنگین است.
باید در انجام مسائل شرعی عاقلانه رفتار کرد
شیطان از اینکه هزار عابد عبادت کنند نگران نیست، فرد مدام نماز بخواند ولی وظیفهی شرعیاش را نفهمد! صبح برای نماز بلند میشود و با سروصدایش ده نفر دیگر را بیدار میکند و با نماز صبحش شیطان را خوشحال میکند ولی یک نفر هم خیلی آرام، بدون اینکه کسی بفهمد بلند میشود و نمازش را میخواند، وقتی میبیند دیگران بیدار نشدند و یکربع مانده که نماز قضا شود یکطوری تلویحا بچهای را که باید نماز بخواند با اشاره به پایش بیدار میکند، اگر واقعا ایمانش اینقدر هست که بلند شود، بلند میشود و نمازش را میخواند اما اگر خوابش سنگین بود بعدا به او یادآوری میکند که نماز صبحش قضا شدهاست و قضای آن را بخواند؛ این فرد دانم کار هست با نگاه فقهی به هر چیزی ورود میکند.
در هر جایگاهی که هستیم باید اول مسائلفقهی آن را بدانیم
شخصی رفته و شغلی انتخاب کردهاست که در آن حرام است و مدام با خانومها سروکار دارد، این چه شغلی هست؟! در گذشته کاسبهای بازار اول میرفتند فقه یاد میگرفتند بعد تجارت میکردند «الفقه ثم المتجر»؛ الان اینطور نیست و برای همین پایهی دین و شکل دینداری سست است، چرا شکل دینداری سست است؟ بهخاطر اینکه زیرساخت فقه وجود ندارد؛ ده تا مسالهی فقهی از همسایهداری داریم اما من نمیدانم؛ لذا همه را زیر پا میگذارم؛ نمازشب میخوانم، سینه میزنم، گریه هم میکنم، بعدا میگویم خدایا چرا دعاهای من را مستجاب نمیکنی؟ بهخاطر اینکه شما فقه بلد نیستی، همسایهات از دست شما آسایش ندارد، میترسد هم بیاید چیزی بگوید، میگوید من نباید دشمن درست کنم اما در طول شب از دست شما میلرزد.
خروجی فقه تقوا است
فقه به انسان برنامه میدهد، وقتی امام زمان-عجلاللهتعالی- تشریف میآورند، عالَم را با فقه اداره میکنند؛ لذا خروجی آن تقوا میشود. تقواست که انسان را درست میکند؛ امام جماعت تقوا لازم دارد، امام جمعه باید تقوایش بیشتر از کسانی باشد که پشت سر او نماز میخوانند؛ لذا حضرت-علیهالسلام- فرمود: اگر جایی رفتید که هزار نفر بودند، شما باید در تقوا نفر اول باشید. الان من مثل بقیه حرف میزنم، مثل بقیه مسخره میکنم، بعد هم میگویم در حوزهی علمیه درس خواندم و شاگرد فلانی هم بودم، هیچ چیز از این در نمیآید ولی میبینی یک آدم معمولی، خداترس و مسئلهدان هست و مواظب است که فقه را رعایت کند.
اهمیت و ارزش یادگیری مسائل فقهی
حضرت-علیهالسلام- فرمود: «وجدتُ علمالنّاس» من علم را در چهار چیز پیدا کردم؛ «اوّلها أن تعرف ربّک» خدای خودت را بشناسی و ببینی خدا از تو چه میخواهد، بعد که ارادهی خدا را فهمیدی، همان را انجام بدهی و بدانی حلال و حرام هست که تو را از دین خارج میکند.
باز در روایت حضرت-علیهالسلام- فرمود: «حدیثٌ فى حلالٍ و حرامٍ» اگر کسی حلال و حرام را یاد بگیرد، «خیر من الدنیا و ما فیهما من ذهبٍ أو فضّةٍ» این برای او بهتر از خیر دنیا و طلا و نقرهای هست که آنجاست.
باید مسالهدان امور خودمان باشیم
پس باید مسئلهدان شویم، اول هم باید مرجع تقلید برای خودمان انتخاب کنیم، بعد رساله را بخوانیم، نه تمام آن را، بلکه همان بیست مسالهای که به آن مبتلابه هستیم؛ مثلا اگر فرد کاسب هست باید برود مسائل مربوط به حلال و حرام در کاسبی را پیدا کند؛ انسان باید بفهمد چه چیزهایی نماز را باطل میکند؛ باید مسائل زناشویی را مطالعه کند؛ بداند چه چیز حرام و چه چیز حلال هست؛ غسلش را بلد باشد؛ الان آقا از من میپرسد که اگر آب دهانم را فرو ببرم روزهام باطل است یا نه؟! چرا یک جوان این را نمیداند؟! مگر میشود آب دهان را فرو نبریم؟! تازه اگر خلط هم در فضای دهان نرود روزه باطل نیست، اگر هم در فضای دهان آمد برای اینکه روزه باطل نشود بعضی مراجع احتیاط واجب دادند، احتیاط واجب را هم شما میتوانید به آقای سیستانی مراجعه کنید.
خداوند متعال ما را بر اساس فقه جلو میبرد.
هر کس سگبازی کند، طرفدار یزید است
امام حسین-علیهالسلام- فرمودند، من میروم برای اینکه دین جدم را احیا کنم؛ یک سگباز مثل یزید رهبر دین شده بود! حضرت-علیهالسلام- به سگبازی حساس بود؛ الان هر کس سگبازی میکند طرفدار یزید است؛ سگ معلوم است که کجا باید باشد، سگ نگهبانی میدهد و همراه گله هست، در ماشین که نباید باشد؛ ظاهرش سگ است اما عقبهاش یک مرام دارد، اگر امروز کسی سگ را پذیرفت فردا شراب و برهنگی را هم میپذیرد. کسی که به امامزاده میرود و زیارتنامه میخواند و حرمت نگه میدارد معلوم است که حرم امام رضا-علیهالسلام- را از دست نمیدهد.
با عمل به فقه مورد توجه خدا و عنایت امام زمان-عجلاللهتعالی- قرار میگیریم
پیغمبر-صلیاللهعلیهوالهوسلم- زحمت کشیده و فقه را برای ما آوردهاست و ما بر اساس فقه و عمل به آن مورد توجه خدا و امام زمان-عجلاللهتعالی- قرار میگیریم.
قدر رسالهای که در اختیارمان قرار گرفتهاست را باید بدانیم
جالب است که بدانید این رسالهای که الان دی در اختیار ما قرار گرفته، در زمان امام صادق-علیهالسلام- که به این شکل نبودهاست، خیلی زحمت کشیده شده و چقدر خون دل خوردند که این مسائل به شکل رساله در آمدهاست.
در یادگیری مسائل شرعی حریص باشیم
حرف آخر، در هر مقام و منصبی که هستید باید به اندازهی خودتان فقیه هم باشید؛ در یاد گرفتن مسائلی که مربوط به شما میشود حریص باشید. خدا واجب و حرام، مستحب و مکروه را قرار داد تا راه فقه درست شود و اگر راه نباشد شما به منزل نمیرسید پس مسیر فقه را باید رفت.
و صلی الله علی محمد وآله
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هیئت نورالشهداء کرج؛ شب اول ماه مبارک رمضان؛ دوشنبه؛ ۹۸/۲/۱۶