qadiriye.ir

نشریه ی غدیریه-بیانات استاد الهی

بسم الله الرحمن الرحیم

وقتی خدا طراح دین باشد، هیچ‌کس نمی‌تواند به آن ضربه بزند

ما احتیاج داریم نسبت به آن‌چه انجام می‌دهیم احاطه داشته باشیم. گاهی یک نفر کارهای خوبی انجام می‌دهد، ولی نمی‌داند کجای کار هست و به آن احاطه ندارد و کور عمل می‌کند. لذا ما اگر به جریان احاطه پیدا بکنیم بهتر حرکت خواهیم کرد.
طراح این دین همان خدایی است که عالم وجود را خلق کرده و انسان را به این دقیقی آفریده است؛ پلک، چشم، ضربان، تکلم، مژه، خواب، فکر، خیال و… برای او قرار داده. همین خدا رکوع و قیام و قرآن را نازل می‌کند، همین خدا شهادت را جعل می‌کند، همین خدا عزاداری قرار می‌دهد و گریه را در دستگاه می‌آورد، همین خدا حج می‌آورد، همین خدا معرفت، فهم، دنیا و آخرت را به وجود می‌آورد.
پس نمی‌توان گفت خدایی که عوالم و انسان و موجودات را این‌قدر دقیق خلق کرده، دین را همین‌جوری خلق کرده است.
همان‌طور که دانشمندان روی یک جزء کوچک کار می‌کنند و از آن قاعده و علم درمی‌آورند، ما هم باید همین کار را انجام بدهیم، باید ببینیم خداوند از جریان کربلا چه می‌خواسته و از این عزاداری‌ها چه می‌خواهد در بیاورد و اگر ما این را بفهمیم خیلی قشنگ‌تر و راحت‌تر در دین جایگاه‌مان را پیدا می‌کنیم. راجع به خودمان هم این‌گونه است، ما باید بفهمیم خدا از ما چه می‌خواهد و نباید کورکورانه عمل کنیم.
الان خیلی از ما جایگاه‌مان را در دین نمی‌دانیم؛ مشغول کاری می‌شویم که برای آن ساخته نشدیم و اصلا فکر و ابزار آن را نداریم؛ یک کار پر مشغله گرفتیم و اصلا اعصاب نداریم، یا یک مسئولیتی را به عهده گرفتیم که اصلا تشخیصش را نداریم. امیرالمومنین-علیه‌السلام- می‌فرمایند: «كُنْ ذَنَباً و لا تَكُنْ رَأساً»«دنباله رو باش و سركرده مباش» (مستدرک‌الوسائل/ج۱۱/ص۳۸۲)
به تعبیری حضرت-علیه‌السلام- فرمود: عقب بایست و خودت رو جلو نینداز، چون کسی که باید عقب باشد اگر جلو بیاید کار خراب می‌شود و همین‌طور بالعکس.
برای همین خدا همه‌ی ابزار را داده و حجت را بر ما تمام کرده است، ولی ما استفاده نمی‌کنیم.
ما در دین احتیاج به قالب داریم، حرف‌های قشنگ زیاد زده می‌شود بخصوص الان. شما اگر تلویزیون را روشن کنید حرف‌هایی را ردیف می‌کند که فقط قشنگ بوده، اما چیزی گیرمان نیامده و اصلا مفید نبوده است!
باید بر اساس کتاب و سنت حرف زد، فقط قشنگ صحبت کردن کافی نیست باید درست هم باشد، عقلایی هم باشد، حکیمانه هم باشد، «هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ» «اوست كه در میان مردم بی‌سواد، پیامبری از خودشان برانگیخت تا آیات او را بر آنان بخواند» (جمعه/۲)
به گوش شما باید مدام آیات قرآن برسد،
«وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ» «و آنان را پاكشان كند و به آنان کتاب و حکمت بیاموزد» شما از طرف حضرات معصومین-علیهم‌السلام- مسئول شدید در دنیا تشیع را گسترش بدهید؛ شما با پوشیدن لباس مشکی می‌توانید دین را انتقال بدهید، به همین سادگی! فکر نکنید این فقط یک لباس است، نه! این شعار است. شیطان‌پرست‌ها با ناخن بلند گذاشتن مردم را به شیطان‌پرستی دعوت می‌کنند، ما هم با لباس مشکی، با سینه‌زنی، با زنجیرزنی، با علم و کُتل، با یک اطعام، با یک چای دادن در ایستگاه صلواتی دین‌مان را داریم منتقل می‌کنیم.

دین شکل و قالب دارد، قالب چیست؟ در دین ما سه مسئله مهم است که باید تکلیفش معلوم شود؛ رهبری، مکتب و امت.
این دین طراحی شده و برای همین است که کسی نمی‌تواند کاری بکند، متفکرین بنی‌امیه-لعنة‌الله‌علیه- ساعت‌ها کار کردند و اتاق فکر درست کردند تا اساس این دین را از بین ببرند، از همان لحظه‌ای که وحی آمد این‌ها دست به‌کار شدند تا دین را منحرف کنند. قضیه اصلا سقیفه و متوکل و منصور دوانیقی و هارون و مأمون و… نیست، یک چیز خیلی گسترده‌ای است! الان شما با یک دین ناب، با یک مذهب حقیقی و متصل به خدا رو‌به‌رو هستید و با یک عقیده‌ی درست، بعد از آن همه سر و صدا هنوز روز عاشورا را زنده نگه داشتید و این بر اساس همان طراحیِ درست بوده و کسی نمی‌تواند این را به‌هم بزند. ممکن این مسجد را به‌هم بزنند، اما مگر می‌توانند نماز را از مردم بگیرند؟ ما صاحب مرام هستیم و داریم مرام را حفظ می‌کنیم نه یک جریان ساده را!
آقای بهجت-رحمة‌الله‌علیه- می‌فرمود: عابس در برابر دشمن بدون نیزه و شمشیر ایستاد و به تعبیری لخت شد، همین لخت شدنِ عابس به اندازه‌ی یک لشکر برای امام حسین-علیه‌السلام- کار کرد، چرا؟
چون به دشمن حالی کرد اگر شما هم می‌توانید مثل من بدون نیزه، بدون شمشیر وسط بیایید و بجنگید، اگر شما معتقد هستید که وقتی از دنیا بروید جایتان مثل من خوب است، مانند من بدون نیزه و شمشیر به میدان بیایید! عابس ثابت کرد ما بر حق هستیم.
یک بچه‌ی قنداقه در کربلا چکار می‌کند؟ چرا امام حسین-علیه‌السلام- رفت و علی‌اصغر را آورد؟ جریان علی‌اصغر چیست؟
جریان علی اکبر معلوم است، جریان قاسم معلوم است، جریان مسلم‌بن‌عوسجه، حبیب‌بن‌مظاهر، عبدالله‌بن‌حسن معلوم است، اما جریان علی اصغر چیست؟ اثبات یک مرام است. شما مراسم شیرخوارگان را ببینید! امسال در چهل و پنج کشور برنامه بوده، در استادیوم صد هزار نفری تهران و مصلی و خیلی از جاهای مختلف مراسم شیر‌خوارگان بوده است. شما الان نماز خواندید و می‌روید، اما نمی‌دانید با این نماز چه کردید، شما کل شهرتان را امن کردید! خدا جوری این دین را طراحی و درست کرده که در هر قسمتی از آن دست بگذارید، دین دارد تأیید می‌شود.
شما پیاده‌رویی اربعین را ببینید، اربعین یک حرکت است، یک راه رفتن است، مگر اربعین چیست که دارد مسائل را جلو می‌اندازد؟ آقای مصلحی می‌گفت از طرف سازمان سیا پانصد نفر افراد متفکر فراخوانده شده بودند که راجع به اربعین مطالعه کنند تا بفهمند اربعین چیست، بعد می‌بینند این یک جریانی هست به نام مرام! ممکن است غربی‌ها در رسانه‌هایشان راجع به این پیاده‌رویی عظیم چیزی نگویند، ولی بی‌تفاوت هم نیستند.
خدا آمد جایگاه و به تعبیری پیچ و مهره‌های رهبری را بسیار محکم کرد، آن‌قدر جریان رهبری در عالم محکم است که با این‌که امام حسین-علیه‌السلام- رهبر است و در گودال قتلگاه دارند به ایشان نیزه می‌زنند و خون از حضرت-علیه‌السلام- می‌رود و زن و بچه‌ی ایشان دارند اسیر می‌شوند و به ظاهر امام حسین-علیه‌السلام- پیروزی‌ای ندارد، اما امام صادق-علیه‌السلام- می‌فرماید: توحید در قتلگاه تثبیت شد و ما به تعبیری می‌گوییم خون بر شمشیر پیروز شد.
حضرت اباالفضل-علیه‌السلام- که آب را به خیمه‌ها نرساند، پس این‌ همه سر و صدا درباره‌ی اباالفضل-علیه‌السلام- برای چیست؟ ما اگر مأمور به نتیجه باشیم می‌گوییم عباس-علیه‌السلام- باید آب می‌آورد، نه! بحثِ آب نیست، بحثِ تسلیم است، بحثِ اطاعت است، بحثِ ماندگاری و حقانیت است، بحثِ پس زدن امان‌نامه است، بحثِ درست بودن راه است، راه چیست؟ راه این است که ما شک نکنیم، متزلزل نشویم و راه را پیدا کنیم.
در قرآن کریم آمده «إِنَّ اللَّهَ وَمَلَآئِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَآ أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا» «همانا خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود و رحمت می‌فرستند. ای اهل ایمان! بر او درود فرستید و آن گونه كه شایسته است، تسلیم او باشید.» (احزاب/۵۶
حضرت-علیه‌السلام- می‌فرماید صلوات دو پهلو دارد؛ یکی خودِ صلوات است و دیگری «تسلیما» که برای خواص است و خواص باید بفهمند در این مرام است.
ما نباید اشتباه کنیم؛ گاهی این‌گونه فکر می‌کنیم و می‌گوییم این‌جا ما پیروز نشدیم!
«قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنَآ إِلَّآ إِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ» «بگو: آیا درباره ما جز یكی از دو نیكی (پیروزی یا شهادت‌) را انتظار می‌برید؟» (توبه/۵۲) یعنی چه پیروز نشدیم؟! از نظر شما پیروزی چیست؟ یک مدال یا یک جام است که روی سرمان بگیریم؟ این مدال و جام که یک چیز حلبی است! از این مهم‌تر این است که ما حقانیت‌مان دارد ثابت می‌شود و لذا حسین-علیه‌السلام- پیروز است.
الان یزید-لعنة‌الله‌علیه- کجاست؟ معاویه-لعنة‌الله‌علیه- کجاست؟ هارون‌الرشید-لعنة‌الله‌علیه- کجاست؟ خبری از آن‌ها نیست، ولی امام رضا-علیه‌السلام-، علی‌بن‌ابیطالب-علیه‌السلام- ، سامرا، کربلا، عزاداری، گریه، لباس سیاه، پرچم، نماز، حکومت اسلامی، ولی فقیه، مرجعیت، رساله، تقلید، مفاتیح، قرآن، همه و همه باقی ماندند و سرمایه‌ی ما هستند، اما دشمن چه دارد؟
چرا علی‌رغم تلاش دشمن برای ایجاد فساد در کشور، فساد نهادینه نمی‌شود؟ چرا سگ‌بازی در جامعه‌ی ما پا نمی‌گیرد؟ چون سرشت شیعه با سگ‌بازی جور نیست، ممکن است در یک دوره‌ای سر و صدایی بلند کند، اما آن را ساکت می‌کنیم. چرا در کشور ما فساد مثل ترکیه پا نمی‌گیرد؟ در ریاض و عربستان حتی در کنار خانه‌ی کعبه هم فساد پا می‌گیرد، اما در مکتب شیعه نه، چون قالب دینیِ‌ ما درست است. لذا خدا برای رهبری عصمت تعریف کرد، معصوم!
عقلا آمدند امام حسین-علیه‌السلام- را نصیحت کنند که نرود، حضرت-علیه‌السلام- به هر کسی یک جواب داد، غالب جواب ایشان این است؛ «فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَاكَ قَتِيلاً» (لهوف/ج۱/ص۶۳)
این یک خط است.
بعضی‌ها هم که بیش‌تر از این نمی‌فهمیدند. حضرت-علیه‌السلام- می‌فرمود: استخاره می‌کنم، می‌خواست به آن‌ها بگوید که شما نمی‌فهمید، اما مؤدبانه‌اش این بود که فرمود استخاره می‌کنم.

در زمان ابراهیم-علیه‌السلام-، در زمان آدم-علیه‌السلام-، در عرش و در سدرةالمنتهی معلوم شده است که حسین-علیه‌السلام- در کربلا شهید می‌شود، آن‌وقت عده‌ای آمدند حضرت-علیه‌السلام- را نصیحت کنند!
کربلا آن‌قدر دقیق طراحی شده که حتی شما نمی‌توانید یک ثانیه از کربلا را جابجا کنید. ببینید چند امام در کربلا هستند؛ امام باقر -علیه‌السلام- امام زین‌العابدین-علیه‌السلام- و امام حسین-علیه‌السلام-. چند نفر نزدیکِ به امام و تالی‌تِلو معصوم هستند؛ زینب-سلام‌الله‌علیها-، علی اکبر-علیه‌السلام-، علی اصغر-علیه‌السلام-.
خداوند متعال یک کشتی طراحی و درست کرد به نام سفینة‌النجاة! برای همین خروجی‌اش هدایت است. نه تنها در ایران بلکه در روسیه و نیویورک هم عزاداری صورت می‌گیرد، چون طراحی درست است، حرکت درست است.
خدا می‌خواهد روی زمین خدایی کند، می‌خواهد مؤمن تربیت کند، اصلا هم عجله ندارد، اختیار هم داده و به شیطان امکانات داده و گفته تو اگر فکر می‌کنی می‌توانی منِ خدا را عاجز کنی پس هر کاری می‌توانی انجام بده. شیطان به همه جا احاطه دارد؛ چپ، راست، جلو، عقب، اما چرا موفق نیست؟ چون برنامه درست است.
لذا اگر این مطلب رهبری درست است، ما باید حواس‌مان به امام و حجت خدا باشد. جریان، جریان رهبری است، اگر ما نگاه‌مان به حجت خدا درست باشد شاخص درست می‌شود. اگر قطب‌نما را درست نگاه کردیم و GPS ما درست کار کرد می‌توانیم مسیر را درست برویم. اگر حواس‌مان به امام و حجت خدا نباشد اشتباه می‌کنیم.
به امام زمان-علیه‌السلام- گفتند: در زمان غیبت که شما تشریف ندارید، ما چکار کنیم؟ حضرت-علیه‌السلام- فرمود: دو کار انجام بدهید؛ «اِجْعَلُوا قَصْدَکُمْ اِلَیْنا بِالْمَوَدَّةِ عَلَی السُّنَّةِ الْواضِحَة» «هدف و قصد خویش را نسبت به محبّت و دوستی ما بر مبنای عمل به سنّت و اجرای احکام الهی قرار دهید» (بحارالانوار/ج۵۳/ص۱۷۹)
حواستان به ما باشد، چطور حواس‌مان به حضرت-علیه‌السلام- باشد، ما که ارتباطی نداریم؟ این که صرفا حضرت-علیه‌السلام- را در ذهنم بیاورم کافی است؟ نه!
«وَالله لَنُورُ اَلْإِمَامِ فِي قُلُوبِ اَلْمُؤْمِنِينَ أَنْوَرُ مِنَ اَلشَّمْسِ اَلْمُضِيئَةِ بِالنَّهَارِ» «نور امام در دل مؤمنان از نور خورشيد تابان در روز روشن‌تر است» (کافی/ج۱/ص۱۹۵)
به‌خدا نور ما در قلب شماست، با این نور متوجه‌ی ما شوید.
وقتی شما حرم امام رضا-علیه‌السلام- و یا حرم امام‌حسین علیه‌السلام- می‌روید با جاهای دیگر فرقی ندارد؟ در حرم امام رضا-علیه‌السلام- درک و حظ شما چیست؟ کیف شما چقدر است؟ این همان نور است، این نور قرار نیست فقط در حرم کار کند، ما از حرم بیرون می‌آییم مثل آب‌کشی هستیم که از آب درمی‌آید، آب‌کش تا در آب است انگار پر از آب است، ولی وقتی بیرون می‌آوری انگار هیچ چیز در آن نیست!
آمد خدمت رسول خدا-صلی‌الله‌علیه‌واله‌وسلم- عرض کرد آقا، ما وقتی نزد شما هستیم خیلی حال‌مان خوب است، حضرت-علیه‌السلام- فرمود: اگر این حال را حفظ کنید، مثل ما ملائکه را می‌بینید.
ما در حرم حالمان خوب است، چون آن‌جا نور هست، «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ» (بقره/۲۵۷)
اما همین که از باب‌‌الجواد بیرون می‌رویم مسائل دیگر حواس‌مان را پرت می‌کند.
ما باید حواس‌مان به حجت خدا باشد، به شاخص باشد، نه به «اللهم کن لولیک…»، نه جمکران رفتن، نه رو به قبله ایستادن و گفتن «السَّلام عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِالله»، این‌ها که باید باشد! ما باید بدانیم تحت فرمان هستیم، فرمانده داریم و او دارد جهت ما را معلوم می‌کند که آیا درست راه می‌رویم یا غلط؟ آقایی که در خانه فحش می‌دهد عملش را به امام زمان-علیه‌السلام- عرضه کند ببیند حضرت-علیه‌السلام- این فحش دادن را تأیید می‌کند؟ اگر کسی معصیتی را مرتکب شده، ببیند خدا و امام زمان-علیه‌السلام- راضی هستند.
پس ببینید ما رهبری و حجت خدا را باید بشناسیم، چرا؟ چون خدا او را معرفی کرده و بعد برویم مکتب را بشناسیم، بعد برویم خودمان را بشناسیم ببینیم ما امت هستیم یا نیستیم، شاخصه‌های امت چیست و آیا ما می‌توانیم در این امت باشیم؟ می‌توانیم با رسول خدا-صلی‌الله‌علیه‌واله‌وسلم- حرکت کنیم؟ جا نمانیم، مثل آن‌هایی که جا ماندند! شاخص برای آن‌ها امام-علیه‌السلام- نبود، لذا سراغ عمرسعد و عبیدالله رفتند. حلقه‌ی اولی که دور امام حسین-علیه‌السلام- ریختند و با نیزه ایشان را می‌زدند اصحاب خاص امیرالمؤمنین-علیه‌السلام- در صفین بودند؛ مثل شمر، مثل عمرسعد-لعنة‌الله‌علیهما-، این‌ها شاگرد اول‌ بودند، ولی شاگرد اولی که راه را گم کرد، مسیر را گم کرد، مسیر نباید گم شود.

وصلی‌الله‌علی‌محمد‌وآله.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

قزوین؛ مسجد امام خمینی-رحمة‌الله‌علیه-؛ هیأت روضة‌الشهدا؛ شب‌یازدهم؛ محرم‌الحرام۱۴۴۰؛ ۹۸/۶/۱۹