qadiriye.ir

نشریه ی غدیریه-بیانات استاد الهی

بسم الله الرحمن الرحیم

با آموزه‌های دینی می‌توان از سختی‌ها عبور کرد

«أعوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الْرَّجیم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين وَ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ عَلَى سَيِّدِنَا وَ نَبِيِّنَا وَ حَبِيبُ قُلُوبِنَا أبوألقاسِمِ مُصْطَفیٰ مُحَمَّد وَ عَلی آلِهِ الطَیِّبینَ الطَّاهِرِين ألمَعصومین وَ لَعنةُ اللهِ عَلَی أعدائِهِم أجمَعینِ مِنَ الان إلی قیامِ یَومِ الدّین»
«اَللّهُمَ صَلِّ عَلي علي بن مُوسَي الِّرِضا المَرُتَضي اَلاِمامِ التَّقيِّ النَّقيِّ وَ حُجَتِكَ عَلي مَن فَوقَ الاَرضِ و َمَن تَحت الثَّري اَلصِدّيقِ الشَّهيدِ صَلاةً كَثيرَةً تآمَّةً زاكِيَةً مُتَواصِلَةً مِتَواتِرَةً مُتَرادِفَة كَاَفضَلِ ما صَلَّيتَ عَلي اَحَدٍ مِن اوليائِكَ.»

صلواتی برای امام رضا-علیه‌السلام- مرحمت بفرمایید.

ما تغذیه‌های مختلفی داریم؛ یک بخشی از تغذیه‌ی ما معرفت ماست، هر چه‌قدر معرفت ما اضافه بشود، به شرایط معنوی ما اضافه خواهد شد و تحت تأثیر آن، راه را بهتر تشخیص می‌دهیم لذا راحت‌تر زندگی خواهیم کرد، زیرا این دنیا تکه‌ای جدا شده از آخرت است، برای همین شما می‌بینید که انبیا-علیهم‌السلام- روی زمین زندگی کردند، وحی در همین زمین اتفاق افتاده و دستورات دینی همین‌جا دارد اجرایی می‌شود. در حقیقت جوهره‌ی دین می‌خواهد در این تنش‌ها و کُنش‌ها و اتفاقاتی که دارد می‌افتد، این معنا را به بشر انتقال بدهد؛ که در این دنیای وانفسا، ابزاری در اختیار شما هست که می‌توانید با استفاده از آن‌ها یک زندگی با آرامش، با آسایش، با طمانینه و پر نتیجه و پر خیر داشته باشید. مثلا یک موقع می‌گویند که ماشین‌ها را به اتوبان بیاورید، خب باید راننده با تمام آپشن‌ها و سیستم‌هایی که در ماشین هست بتواند آن را به راحتی جابه‌جا کند، پس باید تمام سیستم‌های ماشین با هم ارتباط داشته باشند. نمی‌شود که یک ماشین در جاده فرمانش نپیچد و همین‌جور صاف برود، این اصلا امکان ندارد! یا ماشینی باشد که همیشه باید حولش داد تا حرکت کند، این امکان ندارد!
خدای متعال عمدا به یک بهانه حضرت آدم-علیه‌السلام- را از بهشت بیرون می‌کند که روی زمین بیاید تا در این درگیری‌ها اثبات کند دین کارآمد است، و إلّا اگر زمین هم جایی مثل ‌بهشت بود که همه چیز در آن هموار می‌شد، دیگر تکالیف شرعی را برای چه می‌خواهیم؟ این‌که امانت‌دار باشیم، خلف وعده نکنیم، دروغ نگوییم و سر یکدیگر کلاه نگذاریم دیگر در آن دنیا به چه دردی می‌خورد؟ پس ما را در یک معرکه‌ای آوردند که حساب شده است و در این معرکه معلوم می‌شود هر کسی چه‌کاره هست؛ چه کسی حرام‌خور است و چه کسی نیست؛ در فشار اقتصادی چه کسی سر دیگران کلاه می‌گذارد و چه کسی این کار را نمی‌کند، این دستورها و تکالیف دارند خودشان را در معرکه‌ی تعاملیِ دنیا نشان می‌دهند، به همین دلیل پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌واله‌وسلم- هم باید این دنیا را ببیند، دعواها و بی‌حرمتی‌ها را ببیند، فشار اقتصادی را درک کند، یتیم بشود، حیران و سرگردان بشود، احساس ناامنی کند و مخفیانه کوچ یا فرار کند، دشمن داشته باشد و با او دشمنی کنند؛ نه در غزه و اسرائیل بلکه اسرائیلی‌ها دو کوچه آن‌طرف‌تر بودند و دشمن این‌قدر به خانه‌ی پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌واله‌وسلم- نزدیک بود!
الان ما در بهترین وضعیت هستیم، در زمان پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وسلم- اصلا آب نبوده و باید به اندازه‌ی یک استکان آب وضو می‌گرفتند، حالا امروزه شیر آب را باز می‌کنیم و وضو می‌گیریم، برق نبوده، رفت و آمد نبوده، تنوع غذایی نبوده، تنوع میوه و لباس نبوده، حتی برای هیچ‌کدام از پادشاهان چنین امکاناتی نبوده است؛ آسانسور نبوده، پله برقی نبوده است. مطمئن باشید اگر ما فرمول زندگی‌مان را از دین درست دریافت کرده باشیم خوش‌ترین آدم خواهیم بود نه بدبخت‌ترین.
آیت‌الله بهجت-رحمة‌الله‌علیه- می‌فرمودند: انبیاء-علیهم‌السلام- خوش‌گذران‌ترین آدم‌ها بودند و معنای خوش‌گذرانی این است که آدم هر چیزی را که بد است کنار بگذارد و هر چیزی که برایش خوب است را استفاده کند. الان ما خوش‌گذران نیستیم؛ برای تفریح وقتی به جاده چالوس می‌رویم زهرمان می‌شود و برمی‌گردیم از بس ترافیک است؛ غیر از آن، دعواهای زن و شوهر با هم‌دیگر که چرا این را خریدی، چرا آن را نیاوردی و …!
ما خواب راحت نداریم، با این‌که اتاق خواب خوب داریم ولی خواب نداریم، در گذشته اتاق خواب نداشتند، روی سنگ یا کلوخ هم می‌خوابیدند ولی خواب راحت داشتند، ما الان خواب را دادیم اتاق ‌خواب گرفتیم! ما ساعت خواب مان را گم کردیم؛
به لحاظ علمی می‌گویند ساعت مفید خواب اول شب است، اما همه‌ی ما آخر شب می‌خوابیم و خواب مفید نداریم؛ برای همین پریشان و نگران هستیم و اضطراب داریم. ببینید کسی که علم تغذیه خوانده می‌داند بدنش چقدر پروتئین، چربی و ویتامین لازم دارد، لذا تغذیه‌ی مناسبی دارد و سالم است، اما وقتی من این علم را ندارم هر چه رسید می‌خورم و بعد هم باید تاوانش را پس بدهم.
دین هم می‌خواهد علم زندگی را به ما یاد بدهد؛ مثلا زن‌داری باید چگونه باشد، ما الان زن‌داری بلد نیستیم؛ یا زن‌هایمان را به خودمان مسلط کردیم و همه کاره‌ی ما شدند و یا جوری با زن‌ها برخورد کردیم که انگار اصلا آدم نیستند و هر دو این‌ها غلط است. در زمینه‌ی شوهر‌داری هم همین‌طور؛ زن‌های ما شوهرداری بلد نیستند و باید یاد بگیرند، دو کلمه هم بگویی به آن‌ها بر می‌خورد و می‌گویند ما بلد نیستیم! بله شما بلد نیستید. در قدیم پنجاه سال با هم زندگی می‌کردند و با هم دعوا نداشتند؛ اگر هم دعوا می‌کردند بین خودشان بود و کسی نمی‌دانست. ولی الان اگر زن و شوهر با هم بگو مگو کردند مادر و خاله و عمه هم می‌فهمند! اصلا نه مرد آبرو دارد و نه زن، حالا یک‌بار این مرد در خانه داد زد، زنش می‌رود و برای مادرش درد دل می‌کند!
پس زندگی بر اساس یک فرمول و یک قاعده است و اگر از آن‌ها الهام گرفته نشود، زندگی فلج است.
شما اگر رانندگی بلد نباشید وقتی ماشین از
روبرو بیاید نمی‌دانید چکار کنید، اما اگر در رانندگی کارکُشته باشید اگر ماشین از روبرو بیاید یا سبقت بی‌جا بگیرد می‌دانید چطور ماشین را کنترل کنید تا کسی آسیب نبیند و این یک مهارت است.
هر روایت برای ما فقط یک روایت نیست، بلکه یک دستور و یک فاکتور عقلی هست که در زندگی به دردمان می‌خورد، اما متأسفانه از آن‌ها استفاده نمی‌کنیم.
متدینین خوب ما، ده بیست درصد از دین را می‌دانند چیست، اما چقدر از این را در زندگی‌شان پیاده می‌کنند؟ هیچ!
ما در وجودمان لایه‌ها و صفاتی داریم که اصلا نمی‌دانیم چیست و در وجود ما معطل هستند و به کار گرفته نشده‌اند؛ مثل صفت قناعت، اصلا نمی‌دانیم قناعت چیست! فکر می‌کنیم قناعت یعنی به کم قانع بودن! نه این معنی را شما درست کردید. یک معنای قناعت این است که شما وضع موجود الانتان را بتوانید برآورد کنید و این وضعیت را زیر سوال نبرید. مثلا ما در خانه یا کولرآبی داریم یا پنکه، کولر گازی نداریم و باید به همین دو قانع باشیم نه این‌که بگوییم من الان کولر گازی می‌خواهم! اگر صفت قناعت در وجود شما زنده بشود، از همین کولر و پنکه لذت می‌برید، ولی چون صفت قناعت در وجود ما شکل نگرفته، خنکای کولر و پنکه هم به ما نمی‌رسد. پس باید صفت قناعت در وجود ما شکل بگیرد.
ما الان نمی‌دانیم و بلد نیستیم چطور با رفیق‌مان رفتار کنیم، همین‌جور اتفاقی با هم رفیق شدیم و هیچ آداب رفاقت بین ما نیست. حضرت-علیه‌السلام- می‌فرماید: یک رفیق به نام مکاشره داریم، مکاشره چیست؟ یعنی رفیق دم دری، سرپایی.
شما این‌جور یاد گرفتید که دست رفیق‌تان را بگیرید و به خانه ببرید، با هم بستنی بخورید و… این هم یک نوع رفاقت است، اما نوع دیگر رفیق که گفتیم مکاشره هست یک جاهایی به دردتان می‌خورد که آن رفیقِ صمیمی به دردتان نمی‌خورد!
حضرت-علیه‌السلام- می‌فرمایند: هزار رفیق کم است و یک دشمن هم زیاد است؛ این یک مبنا است. شما مبنا را این قرار بدهید که در پنج سال رفیق زیاد کنید نه این‌که رفیق‌باز بشوید، اسکناس‌باز بشوید؛ مدام به رستوران بروید و طعم غذاها و نوشابه‌ها را بچشید، نه! پس باید رفیق زیاد کنیم اما رفیق‌باز نشویم.
ما در دین چیزی به نام رفاقت داریم اما متاسفأنه الان رفاقت‌ها آن‌قدر بد است که تبدیل به کینه و دشمنی می‌شود، چون اصلا معلوم نیست این‌ها برای چه با هم رفیق شدند!
الان مبنای ازدواج‌ها چیست و بر چه اساسی دختر و پسر دارند با هم ازدواج می‌کنند؟ می‌گویند عشق! عشق را هنوز هیچ کسی تعریف نکرده است. عشق مثل هندوانه‌ی در بسته و چاقو نخورده است.
شما بروید در روایات ببینید چقدر برای انتخاب همسر نشانه داده‌اند؛ حضرت-علیه‌السلام- در روایت فرموده: اگر شما فرزندِ پسر می‌خواهید زنی بگیرید که این نشانه را داشته باشد.
یا این زن صاحب دختر می‌شود. این زن با این نشانه‌ها مهمان‌دوست است. این زن مهمان دوست ندارد. این زن ولود است و این زن اصلاً بچه دوست ندارد. این زن روحیه‌ی مردانه دارد. ببینید در روایات چقدر راجع به انتخاب همسر به ما کمک کردند، اما ما دنبال این چیزها نرفتیم و دست‌مان خالی هست. امام-علیه‌السلام- همه جای کار را پیش‌بینی کرده است. الان شما چطور یک ماشین انتخاب می کنید؟ از مدلش می‌پرسید، از رنگ و مسائل فنی سوال می‌کنید، این‌که چقدر کار کرده و آیا تصادف داشته یا نه سؤال می‌پرسید و…
شما راجع به انتخاب ماشین این‌همه دقت می‌کنید، اما آیا راجع به ازدواج و انتخاب همسر همین دقت را دارید؟ الان متاسفانه فقط قیافه مهم شده است و همه چیز در قیافه رفته و اتفاقا در قیافه هم چیزی نیست! حضرت-علیه‌السلام- فرمود: نروید زن قشنگ انتخاب کنید، بلکه زن خوشگل انتخاب کنید. حالا فرق قشنگ با خوشگل چیست؟ یعنی او گِلش خوب است، نمکین است و…
مثلا در روایت دارد که با دختری که «خَضْراءُ دِمَن» است ازدواج نکنید؛ دختر در خانه‌ای که خیلی وضع مالی خوبی دارند بزرگ شده ولی فساد اخلاقی در آن‌ها زیاد است و اتفاقا این دختر هم خیلی خوب است، ولی باز هم با او ازدواج نکنید. قَامَ رَسُولُ‌اَللَّهِ-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- خَطِيباً فَقَالَ أَيُّهَا اَلنَّاسُ! إِيَّاكُمْ وَ خَضْرَاءَ اَلدِّمَنِ! قِيلَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ وَ مَا خَضْرَاءُ اَلدِّمَنِ؟ قَالَ اَلْمَرْأَةُ اَلْحَسْنَاءُ فِي مَنْبِتِ اَلسَّوْءِ» «روزى رسول خدا-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- براى ايراد سخنرانى برخاست و فرمود: اى مردم! از گل‌هايى كه در اثر فضولات چارپايان روييده برحذر باشيد.
پرسيده شد: اى پيامبر خدا! اين گل‌ها چيست‌؟ فرمود: زن زيبايى كه در خانواد‌ه‌ی بد تربيت شود.» (اصول‌کافی/ج۵/ص۳۳۲)

حتی در روایات گفته شده ‌که چه جوری خرید کنیم، چه موقع به مسافرت برویم، یا چه زمانی ناخن بگیریم و چه موقعی برای ازدواج مناسب است. شما ببینید در قدِ بلند و قدِ کوتاه ما نظریاتی داریم که اگر نزد ائمه-علیهم‌السلام- برویم، درست خلاف ما حرف می‌زنند!
ببینید دین به ما ظرفیت می‌دهد، ما الان ظرفیت نداریم و ظرفیت‌مان پول و موقعیت اجتماعی ما شده! الان هر کس کفش‌ و لباس قشنگ‌تری دارد پرستیژ دارد! درست است در دین کفشِ خوب، لباسِ خوب و آراستگی سفارش شده، ولی این‌ها چقدر ملاک است؟ ما باید به این نقطه‌ی اصلی برگردیم که دنیا تکه‌ای از آخرت است؛ «الدُّنْیا مَزْرَعَهُ الآخِرَه» (كافی/ج ۷/ص۱۲۰)
قرار نیست کسی در دنیا سختی بکشد، نه برعکس، می‌خواهند با مهارت‌های دینی به شما یاد بدهند چطور از سختی‌ها عبور کنید. مثلا کسی که یاد گرفت یک ماه، روزی شانزده ساعت آب نخورد دیدگاهش نسبت به خوردن عوض می‌شود و اعتماد به نفس بالایی پیدا می‌کند تا آن کسی که مدام دارد می‌خورد.
ما الان اگر بخواهیم دین را توضیح بدهیم می‌گوییم دین نماز دارد، حجاب دارد، حسین حسین گفتن دارد، اما فقط این‌ها که نیست!
خوابیدن هم جزء دین است؛ این‌که موقع خواب وضو بگیرید، به سمت راست بخوابید، آیةالکرسی بخوانید، تسبیحات حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها- را بگویید، از بدی‌ها و گناهانی که انجام دادید استغفار کنید، شکر نعمت‌ها را بجا آورید، الحمدالله بگویید، به ولایت علی-علیه‌السلام- شهادت بدهید و بعد بخوابید. حضرت-علیه‌السلام- فرمود: اگر با وضو بخوابید، تا صبح برایتان عبادت نوشته می‌شود، عبادت نوشته می‌شود نه این‌که فقط برایتان عبادت می‌نویسند، بلکه شما حالِ خوبی پیدا می‌کنید؛ یعنی وقتی بیدار شدید بانشاط خواهید بود و به تعبیری شارژ هستید.
ما چقدر افراط داریم! در همین جمهوری
اسلامی چقدر ما داریم افراط و تفریط می‌کنیم. دین اسلام می‌خواهد جلوی افراط و تفریط را بگیرد.
مثلا فرد یک موقع این‌قدر حالش خوب است که با کارهایش باعث اذیت دیگران می‌شود و یا یک موقع این‌قدر حالش بد است که با حال بدش باعث اذیت دیگران می‌شود، حد وسط و تعادل ندارد!
پس ببینید ما باید یک ورودی به دین پیدا کنیم و فکر نکنیم این امکان ندارد.
شما مراجع را ببینید؛ من نمی‌گویم در عصر پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌واله‌وسلم-، بلکه همین زمان خودمان را می‌گویم، شما زندگی مراجع را ببینید که چطور در مسیر دین، درست راه رفتند؛ مقام معظم رهبری، آیت‌الله زنجانی‌، آیت‌الله نوری و آیت‌الله مکارم شیرازی، این بزرگواران به عنوان ثقل دین، الان دارند دین را نشان می‌دهند. آیت‌الله زنجانی با این سن و سال و اوضاع احوال ببینید چقدر کار انجام می‌دهد! آیت‌الله بهجت-رحمة‌الله‌علیه- چهار روز مانده به فوت‌شان روزی هفده ساعت کار می‌کردند، در چه سنی؟ نزدیک صد سال!
اما الان یک جوان بیست ساله حال دو ساعت کار را ندارد و خسته می‌شود! پسر آیت‌الله‌ بهجت-رحمة‌الله‌علیه- می‌گفت: ایشان در فاصله‌ای که می‌خواست از کتابخانه کتاب بردارد یک ذکر برای برداشتن کتاب داشت! ببینید این یعنی اتصال، یعنی ارتباط.
ما استادی داشتیم که می‌گفت: وقتی سوار ماشین می‌شوید حتما «انا انزالنا» بخوانید تا در یک امنیت قرار بگیرید، ما نمی‌توانیم بفهمیم در «انا انزلنا» چیست و علمش را هم نداریم، ولی به ما گفتند. یا اگر موقع وضو گرفتن «بسم الله الرحمن الرحیم» بگوییم برایمان غسل حساب می‌شود. اگر آیة‌الکرسی بخوانیم وضوی ما وضوی انبیاء-علیهم‌السلام- حساب می‌شود و اگر موقع وضو «انا انزلنا» هم بخوانیم هرچه ثواب در این عالم به وضوگیرنده می‌دهند به ما هم می‌دهند، پس موقع وضو گرفتن «بسم الله» بگویید، آیة‌الکرسی بخوانید، نگویید وقت نمی‌شود، امتحان کنید می‌بینید که می‌شود، بروید زندگی هم بکنید، اصلا همه‌ی خوشی‌ها برای شما باشد؛ از کوه‌ها و دره‌ها بالا بروید، باغ وحش‌ها را ببینید، بروید ییلاق‌ها را ببینید، بهترین غذاها را بخورید، ولی مواظب باشید همه‌ی این‌ها در چهارچوب دین باشد! حلال خدا حلال است، ولی حرام خدا را حلال نکنید. چطور الان ما در جاده خط‌کشی کردیم و هر لاینی را برای یک سرعت گذاشتیم، این کار و این خط‌کشی جان همه را نجات می‌دهد، شما هم خط‌کشی‌های دین را به هم نزنید تا نجات پیدا کنید.

یک چیز ساده به شما می‌گویم و خواهش می‌کنم یک هفته آن را انجام بدهید تا آثارش را ببینید؛ وقتی داخل خانه می‌شوید، حتی اگر کسی هم در خانه نباشد بگویید سلام علیکم، بعد می‌بینید که در آن روز دیگر دعوا نمی‌شود و کسی هم به کسی گیر نمی‌دهد. حضرت-علیه‌السلام- فرمود: وقتی شیطان پشت در می‌آید، اگر شما سلام علیکم گفته باشید دیگر اجازه ندارد داخل خانه بشود. وقتی داخل خانه شدید سه «قل هو الله» هم بخوانید، این باعث می‌شود رزق و روزی به طرف شما باز شود.
یا گفته شده با دست راست غذا بخورید، یا حضرت-علیه‌السلام- فرمود: روی میوه آب نخورید به‌ خصوص روی انار اصلا آب نخورید. ما علم فهمیدن این چیزها را نداریم.
آموزه‌های دینی، جای زندگی ما را نمی‌گیرد؛ دین یک نرم‌افزاری هست که دارد سخت‌افزار دنیا را ساپورت می‌کند، لذا انبیا-علیهم‌السلام- با آن همه دشمنی و جنگ و کمبودها، راحت در دنیا زندگی کردند.
شما اگر می‌خواهید زندگی‌تان خوب بشود، بین الطلوعین، از اذان صبح تا طلوع آفتاب نخوابید این ساعت، ساعت عجیبی هست. اتفاقاً خواب این موقع خیلی دل‌چسب‌تر است و آدم دلش می‌خواهد بخوابد. حضرت-علیه‌السلام- فرمود: بین‌الطلوعین نه جزء شب و نه جزء روز است، جزء بیست و چهار ساعت نیست؛ پرسیدند پس آن چه ساعتی هست؟ حضرت-علیه‌السلام- فرمود: قطعه‌ای از زمان بهشت است که خدا آن را به نام بین‌الطلوعین بُرش زده و به شما هدیه داده است، لذا اگر شما آن ساعت بیدار باشید حال و هوای بهشت را می‌فهمید، انگار به حرم امام رضا-علیه‌السلام- رفتید، بین الطلوعین مثل حرم امام رضا-علیه‌السلام- است. بین‌الطلوعین در دنیاست، در آخرت نیست که من آدرس آخرت را بدهم و بگویم شما بلند شوید و یک ذکر طولانی بگویید تا حالتان خوب بشود! بین‌الطلوعین در همین دنیاست و سعی کنید ساعت بیداریِ شما بین الطلوعین باشد و هر کاری که می‌خواهید انجام بدهید در این زمان باشد؛ حتی در روز جمعه، و مهم‌تر از همه هم جمعه است. ای کاش دولت تصمیم بگیرد به جای جمعه، چهارشنبه یا سه‌شنبه تعطیل باشد، شب جمعه که مهم‌ترین شب است، بزرگ‌ترین و بیش‌ترین گناه‌ها در آن دارد انجام می‌شود و مردم دو تا چوب می‌خورند، چون هم شب جمعه گناه می‌کنند و هم روز جمعه! جمعه عید دائمی است، اصلاً یک ‌روز خاصی هست؛ روز جمعه مثل روز مبعث و غدیر است و این‌قدر روز جمعه مهم است که ظهور امام زمان-عجل‌الله‌تعالی- در این روز خواهد بود. در قیامت خداوند همه را روز جمعه جمع می‌کند، برای همین جمعه گفته می‌شود. شما به غیر از واجبات، تمام دستورات دینی را رها کنید، هیچ کاری نمی‌خواهد بکنید، فقط یک ماه بین‌الطلوعین بیدار باشید، بعد از یک ماه ببینید اخلاق‌تان عوض می‌شود یا نه، رزق و روزی‌تان تغییر می‌کند یا نه، وقتی شما بین‌الطلوعین بیدار ماندید جورِ دیگری زندگی می‌کنید.
هیچ موقع بی وضو نباشید، هیچ کاری را بدون «بسم الله» انجام ندهید، ولو یک خودکار که برمی‌دارید «بسم الله» بگویید. حضرت-علیه‌السلام- فرمود: «كُلُّ أمرٍ ذى بالٍ لَم يُذكَر فيهِ بِسمِ اللّهِ فَهُوَ أَبْتَرُ» (بحارالأنوار/ج۷۶/ص۳۰۵) اگر کاری را شروع کردید و «بسم الله» نگفتید، این کار به نتیجه نمی‌رسد. امیرالمومنین-علیه‌السلام- حدیثی دارند به نام حدیث اربع که چهارصد حدیث در این یک حدیث است و انگار چهار صد فرمول است، بروید ببینید در این حدیث حضرت-علیه‌السلام- چه گفته، زندگی‌تان از این رو به آن رو می‌شود.
بعضی‌ها انگار لال هستند و اصلاً در خانه با زن و فرزندشان حرف نمی‌زنند، الان هم با وجود تلویزیون و گوشی‌های تلفن همراه که دیگر با هم کاری ندارند، خب با این شرایط معلوم است که افسرده می‌شوید، به بیمارستان باید بروید و قرص مصرف کنید. واقعاً عمده‌ی بیماری‌های ما برای همین‌هاست و إلّا مومن نباید به این آسانی بیمار بشود.
پیامبر اکرم-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- فرمودند: «أَلا أُخْبِرُكُمْ بِدآئِكُمْ مِنْ دَوآئِكُمْ؟ دَآؤُكُمُ الذُّنُوبُ، وَ دَوآؤُكُمُ الإِْسْتِغْفارُ» «آيا درد و درمان شما را به شما خبر ندهم؟ درد شما گناهان، و دوا و درمانتان استغفار است.» (مستدرك‌الوسائل/ج۱۱/ص۳۳۳)
ما نمی‌دانیم کلمه‌ی «استغفرالله» چیست و از آن استفاده نمی‌کنیم. حضرت-علیه‌السلام- فرمود: خدا به جای پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌واله‌وسلم-، استغفار را بین شما گذاشت. درست است که پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌واله‌وسلم- نیست، ولی استغفار بین شما هست، وقتی «استغفرالله» بگویید انگار پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌واله‌وسلم- در بین شما هست؛ یعنی همان فایده‌ای را که پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌واله‌وسلم- به شما می‌داد، استغفار هم می‌دهد. یک ماه بگویید «استغفرالله»، لازم هم نیست حتما «و اتوب الیه» بگویید، بعد ببینید چه می‌شود.

پس ببینید ما اسم‌مان دین‌دار است، ولی نسبت به آموزه‌های دینی دست‌مان خالی هست و آن‌ها را نشنیده‌ایم. روی منبر‌ها صحبت‌ها جور دیگری گفته شده و حرف‌هایی که باید می‌شنیدیم به ما کم رسیده است. لذا دست‌مان خالی هست و برای همین در مسیر دین‌داری کُند راه می‌رویم.

وصلی‌الله‌علی‌محمدوآله.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

شب‌اول محرم‌الحرام۱۴۴۱؛ ۹۸/۶/۹