qadiriye.ir

نشریه ی غدیریه-بیانات استاد الهی

بسم الله الرحمن الرحیم

وجود مؤمن با نور سازگار است

«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين وَ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ عَلَى سَيِّدِنَا وَ نَبِيِّنَا وَ حَبِيبُ قُلُوبِنَا و طَبیبِ نُفوسِنا وَ شَفیعِ ذُنوبِنا أبوألقاسِمِ المُصطفی مُحَمَّدٍ وَ عَلی آلِهِ الطَّاهِرِين ألمَعصومین المُکرَّمین»
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِ‏ وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّیقِ صَلاَةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ‏.»

صلواتی برای امام رضا-علیه‌السلام- عنایت کنید.

عرض شد آن‌چه که در مسیر رشد لازم است، خروج از ظلمت به سمت نور خدایی است. وجود ما طوری طراحی شده که با نور و معنویت سازگار هستیم نه با تاریکی و مادیت!
حتی امور معمول هم این‌چنین است؛ مثلا در امور دنیایی اگر یک مقدار غذا اضافه‌تر بخورید اذیت و سنگین می‌شوید یا خواب زیاد به شما کسالت می‌دهد، ولی در حرم امام رضا-علیه‌السلام- نشاط پیدا می‌کنید، یا در ماه رمضان با این‌که چهارده پانزده ساعت چیزی نخوردید یک احساس نور به سراغ‌تان می‌آید. یا در مجلس روضه با این‌که یک ساعت دو ساعت مراسم طول کشیده، اما در آخر یک نشاط درونی پیدا می‌کنید. این‌ها نشان دهنده‌ی این است که وجود ما با نور سازگار است.
حالا خدا این نور را در همه‌ی جهات پنهان کرده و به اولیائش هم نشان داده نور کجاست تا بروند این نور را کسب کنند.

انجام امور خدایی برای ما نور می‌آورد

مثلا اگر فردی یک خانواده‌ی سیل زده را نجات بدهد به او حس نشاط دست می‌دهد. یا اگر به یک یتیم رسیدگی کند حظ می‌برد؛ سفره می‌اندازد و با این‌که آن‌ها غذای او را می‌خورند و از پولش استفاده می‌کنند ولی این شخص لذت می‌برد که چند یتیم سر سفره‌ی او مهمان هستند و غذا می‌خورند. یا در ایستگاه صلواتی چای می‌دهد، یا در مسیر کربلا بهترین غذا را بین زوار پخش می‌کند و از همه‌ی این کارها حظ می‌برد.
خدای متعال روی امری که دست می‌گذارد و می‌گوید باید انجام بشود، در این باید، نور می‌گنجاند و آن‌جایی که می‌گوید نباید این عمل انجام بشود، یعنی انجام این کار برای او تاریکی می‌آورد. لذا کسی که گناه می‌کند ایمان و نور از وجودش می‌رود و تا توبه نکند اضطراب در وجودش می‌ماند.

تقوا نصیب چه کسانی می‌شود؟

پس ما در روند زندگی دنبال این هستیم که این نور را کسب کنیم. یکی از این نورها قربه‌الی‌الله و برای خدا کار کردن است. تعبیر قرآن این است که وقتی شما گوسفند قربانی می‌کنید نه گوشتش به ما می‌رسد و نه استخوانش، خودتان هم از این گوشت استفاده می‌کنید ولی اگر برای خدا این کار را انجام بدهید چیزی به نام تقوا نصیب شما می‌شود، ببینید چقدر مهم است!
«لَنْ يَنَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَلَا دِمَآؤُهَا وَلَٰكِنْ يَنَالُهُ التَّقْوَىٰ مِنْكُمْ» «هرگز گوشت‌هایشان وخون‌هایشان به خدا نمی‌رسد، بلكه تقوای شما به او می‌رسد.» (حج/۳۷)
الان نماز خواندن یک خم و راست شدن هست، ولی اگر قربه‌الی‌الله باشد دیگر نماز فقط خم و راست شدن نیست و چیزی که قرار هست از این نماز بیرون بیاید تقواست.

کسانی هم که نماز یا روزه‌ی آن‌ها قبول نمی‌شود فقط یک خستگی و گرسنگی برای خودشان باقی می‌گذارند «إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ» «خدا فقط از پرهیزكاران می‌پذیرد.» (مائده/۲۷)

پس در تقرب به پروردگار نور قرار دارد و ما باید تلاش کنیم تا به این نور دست پیدا کنیم.

موانع تقرب

خب حالا مانع ما برای تقرب چیست؟ اولین مانع خودِ من هستم؛ ریا! ببینید از ما عمل زیاد نمی‌خواهند؟ بلکه عمل کم ولی خالصانه می‌خواهند.
«ضَربَةُ عَلِی یَومَ الخَندَقِ اَفضَلُ مِن عِبادَةِ الثّقلین» «ارزش این فداكارى بالاتر از عبادت تمام جنّ و انس است» (بحارالانوار/ج۲۰/ص ۲۱۶) امیرالمومنین-علیه‌السلام- یک ضربت به عمربن‌عبدود زد و او را از بین برد و این ضربه (افضل من عباده ثقلین) شد؛ یعنی از عبادت جن و انس بالاتر هست.
امیرالمؤمنین-علیه‌السلام- در جنگ احد جان پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌واله‌وسلم- را نجات می‌دهد و جبرائیل بین زمین و آسمان می‌گوید: «لا فَتى اِلاّ عَلِىّ لاسَیفَ اِلاّ ذُو الفَقار» «جوانمرد و شجاعى چون على-علیه‌السّلام- و شمشیرى چون ذوالفقار وجود ندارد.» (بحارالانوار/ج۲۰/ص۵۴)
در روایت دارد که در لیلةالمبیت، شبی که امیرالمؤمنین-علیه‌السلام- به جای پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌واله‌وسلم- خوابید، «ثواب يك نفس على در شب ليلةالمبيت‏ از عبادت جنّ و انس برتر است.» (حیاة‌القلوب/ج۴/ص۸۱۳)
خب یعنی چه؟ یعنی حواستان باشد این دو رکعت نمازی را که می‌خوانید ریا نشود. برای شیطان هم نماز نخوانید، چگونه می‌شود آدم برای شیطان نماز بخواند؟! یعنی فرد حواسش به نماز نیست و غافل است، همه‌ی امورش را در نماز حل می‌کند؛ کلیدم کجاست؟ معامله‌ام چه می‌شود؟ کاش بیشتر تخفیف می‌گرفتم و چانه می‌زدم و… ، بعد هم می‌گوید السلام علیکم و رحمة الله) نماز را تمام می‌کند و شیطان هم از نماز او لذت می‌برد.

غفلت، سهم شیطان از زندگی

ببینید نباید برای شیطان کار کنیم، کار‌کرد شیطان این هست که شما را از یک امر مهم باز می‌دارد؛ مثلا زمانی که می‌خواهید قرآن بخوانید یک‌دفعه یک فیلم سینمایی می‌بینید دارد پخش می‌شود و آن را نگاه می‌کنید و اصلا یادتان می‌رود که می‌خواستید قرآن بخوانید! یا دیر می‌خوابید و نمازتان قضا می‌شود، این غفلت است و کسی که غفلت پیدا کند یعنی دارد برای شیطان کار انجام می‌دهد. غفلت سهم شیطان در زندگی ماست. انسان باید حواسش به کار خودش باشد.

حواس‌مان به خودمان باشد

آقایی مغازه‌‌ی بقالی داشت جلوی مغازه‌اش دعوای بدی شده بود، به او ایراد گرفتم و گفتم: چرا نیامدی این‌ها را از هم جدا کنی؟ گفت: من بقال هستم و روزی‌ام را از این طریق بدست می‌آورم و به خانه می‌برم. جلوی مغازه هم هر روز یک اتفاقی می‌افتد، نمی‌شود من دخلم را ول کنم و کرکره را پایین بکشم و مشغول این کارها بشوم، من حواسم به دخل خودم هست, ببینید این آدم چقدر می‌فهمد.

تلویزیون سرگرمی برای بیکارها

از آقای لاریجانی در زمانی که رئیس صدا و سیما بود پرسیدند بچه‌های شما چند ساعت تلویزیون نگاه می‌کنند؟ ایشان گفت مگر بچه‌های من بیکار هستند که تلویزیون ببینند، تلویزیون برای آدم‌های بیکار هست و بچه‌های من کار و درس دارند. ببینید با این‌که ایشان رئیس صدا و سیما بود این حرف را زد و درست هم گفت. واقعا تلویزیون یک سرگرمی برای بیکارهاست.
پس ببینید کسی نباید به شیطان کولی بدهد و نباید بگذارد شیطان سوار بر مقدراتش بشود.

اهمیت دادن به نگاه مردم، مانع قرب است

یکی از اموری که نمی‌گذارد ما به قرب پروردگار برسیم مردم هستند؛ مثلا فرد مدام ملاحظه‌ی این و آن را می‌کند و می‌گوید این خوشش نمی‌آید، او خوشش می‌آید.
من برای یک برنامه به جام‌جم رفته بودم، دیدم گریمور برنامه با یک سری وسایل آمد و قیچی‌اش را برداشت تا روی ابروی من کار کند، من زدم زیر دستش و قیچی او پرت شد و خودش هم روی صندلی افتاد و با یک حالت شوخی و خنده گفتم شما با اجازه‌ی چه کسی این کار را کردی؟ گفت حاج‌آقا! این‌جا آقایانی که می‌آیند التماس می‌کنند و می‌گویند ما را طوری درست کن که مردم بپسندند. گفتم: من همینم، آقای الهی همین است و اگر به این است که مردم خوش‌شان بیاید، پیغمبر اکرم-صلی‌الله‌علیه‌واله‌وسلم- خیلی کارها می‌توانست انجام بدهد که مردم خوش‌شان بیاید، نه این‌که بگوید: حرام حرام حرام!

معنای واقعی حکومت

الان در جمهوری اسلامی بیست تا کار حرام است و اگر چهار تا از این امور حرام را بگویند اشکال ندارد انجام بدهید همه از جمهوری اسلامی خوش‌شان می‌آید و آن را می‌پرستند؛ مثلا بگویند تریاک و مشروب دیگر آزاد است، یا بگویند روسری نپوشید، خب با دادن این آزادی‌ها معلوم هست همه طرف‌دار این حکومت می‌شوند. در دنیا این‌طوری دارند حکومت می‌کنند و همه چیز را آزاد گذاشته‌اند و این حکومت نیست! حکومت منع ایجاد می‌کند و برای رشد جامعه محکم می‌ایستد. بله با این کار هم فحش می‌خورد و هم با این نوع حکومت دشمنی می‌کنند و هشت سال هم به آن جنگ تحمیل می‌کنند.

امیرالمؤمنین-علیه‌السلام- مگر چند ماه حکومت کرد و چند جنگ داشت؟ چهار سال و نه، حالا بگویید پنج سال. فقط جنگ صفین نوزده ماه طول کشید! خب علی-علیه‌السلام- نمی‌توانست بگوید ما با هم کاری نداریم، شما آزاد هستید هر کاری انجام بدهید ما هم آزاد هستیم هر کاری بکنیم. امیر‌المومنین-علیه‌السلام- که نمی‌خواست حکومت کند، ایشان دنبال حرف خدا بود.

هماهنگ بودن پدر و مادر در خانواده

شما وقتی فرزندتان را در خانه آزاد بگذارید پدر خوبی هستید، ولی وقتی می‌خواهید او را تربیت کنید از نظر او بابای بدی می‌شوید و در این موقع مادر خانه نباید یواشکی به بچه پول بدهد و بگوید پدرت اشتباه می‌کند و عصبانی هست و اهمیتی ندارد، اینجا معلوم هست که مادر در چشم بچه‌ها خوب و پدر در نگاه آن‌ها بد می‌شود و با این اوضاع بچه تربیت نمی‌شود.

تربیت روزگار

اگر پدر و مادر که در خانه آموزگار هستند بچه را تربیت نکردند، روزگار این بچه را تربیت می‌کند. فرق تربیت آموزگار با روزگار این است که آموزگار خسارت نمی‌زند، ولی روزگار این بچه را زیر چرخ دنده‌ی خودش له و بیچاره می‌کند. وقتی بچه قدر خانه را ندانست کارتن‌خواب می‌شود و این تربیت روزگار است.

نباید زندگی را براساس رای مردم چید

نباید هر کسی که به خانه‌ی شما می‌آید دکور خانه را عوض کنید و دوست‌تان هر نظری می‌دهد شما زندگی‌تان را بر اساس آن نظر اداره کنید، چنین چیزی که نمی‌شود و زندگی به‌هم می‌ریزد.

با شناسایی تکلیف رشد خواهید کرد

انسان باید برای خدا زندگی و کار بکند؛ یعنی بر اساس خدا زندگی‌اش را بچیند و ببیند الان چه تکلیفی دارد و مکلف به چه چیزی هست؛ مثلا الان مکلف هستید بخوابید، خب باید بخوابید و این تکلیف شماست. یا الان باید بیرون بروید، یا این لباس را بپوشید، یا باید به مسافرت بروید، باید این کارها را انجام بدهید چون تکلیف شماست.
ببینید باید تکلیف خودتان را شناسایی و پیدا کنید و بر این اساس هست که شما رشد می‌کنید. خدا هم وقتی ببیند شما هم در تشریع و هم در تکوین گوش به حرفش می‌دهید، شما را تربیت می‌کند. در تکوین مثال بزنم؛ وقتی شب می‌شود، شب قوانین خودش را دارد و آقا تا صبح بیدار می‌ماند. حالا در ماه رمضان می‌گوییم تا سحر بیدار می‌ماند و از اوقات آن استفاده می‌کند و تا سحر مشغول عبادت و مناجات است، این یک بحث دیگر است و می‌گوییم برای خودش برنامه دارد.

مقدمات ازدواج فرزندتان را فراهم کنید

وقتی شما دنبال رشد باشید برنامه‌ی خدا را دریافت می‌کنید. یا الان وقت ازدواج فرزند شماست، آقا! پسر شما به سن بلوغ رسیده یا دیگر بیست سالش شده، باید مقدمات ازدواج او را فراهم کنید، نگویید به لحاظ اقتصادی آماده نیستیم یا حالا درسش را ادامه بدهد. پنج سال دیگر وضع اقتصادی بدتر از این می‌شود، کما این‌که اگر شما پنج سال پیش تدارک ازدواج فرزندتان را می‌دیدید اوضاع بهتر از این بود.

نباید امر خدا را رها کرد

پس برنامه‌ی خدا باید اجرا بشود. من الان برای دانشگاه فرزندم برنامه دارم و این‌همه هزینه می‌کنم، کسی از دانشگاه پول درنیاورده فقط هزینه باید کرد. حالا می‌گوییم ما پنجاه نفر بااستعداد داریم، خب این عیب ندارد این پنجاه نفر به داشگاه بروند. ولی این چهارصد و پنجاه یا پانصد نفر که بیکار هستند.
به آن آقا گفتند برای چه داشگاه آزاد را تاسیس کردی و با این کار بیکارها را زیاد و زندگی‌ها را به‌هم ریختی و شهرها را به فساد کشیدی؟ گفت ما بالاخره که بیکار داریم، حالا لیسانس بیکار داشته باشیم، این جواب را داد! گفت ما که بیکار داریم، او برای هر قسمت یک برنامه داشت؛ برای حجاب یک برنامه داشت که زن‌ها یک چادر گل منگلی سرشان بکنند و سمت و سوی جامعه را عوض کرد و مسیر را به سمتی که می‌خواست برد، امر خدا چه شد؟ آن را ول کرد.

برکات نماز

الان شما فاصله‌ی زمانی بین نماز صبح، نماز ظهر و نماز مغرب وعشاء را ببینید. یک مثال بزنم؛ این تیرک‌هایی که در بنایی می‌گذارند برای چیست؟ برای این هست که دیوار صاف چیده بشود. شما وقتی برای نماز صبح بیدار شدید، از نماز صبح تا نماز ظهر منظم می‌شوید. وقتی نماز ظهر را خواندید تا نماز مغرب و عشا میزان و سرحال می‌شوید و همین‌طور تا نماز بعدی. ببینید با یک نماز شما را منظم و سرحال می‌کنند. فقط نماز که نیست؛ شما به برکت نماز وضو هم می‌گیرید؛ ممکن هست در طول روز خستگی روحی پیدا کرده باشید وقتی در مسجد می‌نشینید خستگی روحی شما برطرف می‌شود.

برنامه‌ی دین

دین با ایجاد تکلیف می‌آید ما را از بلا‌تکلیفی در می‌آورد؛ «لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا مَآ آتَاهَا» «خدا هیچ‌كس را جز به اندازه رزقی كه به او عطا كرده است، تكلیف نمی‌كند.» (طلاق/۷)

پس اگر با دین جلو برویم، دین برای ما برنامه‌ی خیلی منظمی دارد.
ببینید افرادی که الان با جمهوری اسلامی هستند نماز جمعه و دعای ندبه‌ی آن‌ها سرجایشان هست، تجمعات و راهپیمایی و مسائل سیاسی عقیدتی آن‌ها به راه است و شکل و قالب دارند می‌گیرند و برنامه‌ی دینی دارد برای این‌ها مسیر را پیدا می‌کند.

دنبال تایید از سمت مردم نباشیم

اگر من در برنامه‌ی دین قرار بگیرم و از نورانیتی که در دین هست استفاده کنم و برای رشد خودم، در وجودم قرب الی الله را فراهم کنم به دنبال مسیر درست حرکت می‌کنم و دیگر دغدغه‌ی تایید شدن از سمت مردم را ندارم و به تعبیری از مردم جدا می‌شوم. کمااینکه آقای بروجردی-رحمه‌الله‌علیه- و آیت‌الله گلپایگانی و حضرت امام-رحمه‌الله‌علیه- این کار را انجام دادند؛
عمل به دستورات دین، خواندن نماز شب و داشتن اخلاص و توسل، خواندن زیارت عاشورا و زیارت جامعه به آن‌ها کمک کرد تا به این مقامات معنوی و کمالات برسند.

اگر در قالب دین قرار بگیریم فرسوده نمی‌شویم

الان شما کسانی که بازنشسته‌ها شده‌اند را ببینید، می‌روند در پارک می‌نشینند و می‌گویند منتظر مرگ هستیم. اما واقعا این‌جوری هست؟ یعنی وقتی انسان بازنشسته شد دیگر کارش تمام شده؟ نه! تازه اول راه است و وقت‌تان آزاد شده.
آقای فرجیان که مهندسی اطراف حرم حضرت معصومه-سلام‌الله‌علیها- را انجام می‌داد من را دید و گفت: شما توصیه می‌کنید من چه کار دینی انجام بدهم؟ گفتم: موضوعات مبتلا‌به المیزان را پیدا و روی آن‌ها کار کن. بعد از سه سال دیدم ایشان یک کتاب به دستم داد و گفت این همان سفارشی بود که به من کردید، من روی المیزان کار کردم و یک کتاب به نام مهتاب نوشتم.
الان شما علما را ببینید! تازه وقتی هشتاد سالشان می‌شود موقع کارکردشان هست. امام-رحمه‌الله‌علیه- درچه سنی رهبر شد؟ مقام معظم رهبری در چه سنی دارد قسمت‌های مختلف نظام را مدیریت می‌کند؟
پس اگر شما در قالب دین بیایید، دین هم به شما محتوا می‌دهد، هم توان می‌دهد و هم به شما روحیه می‌دهد و نمی‌گذارد فرسوده بشوید. آقای نجفی همدانی در همین سنی که دارد تفسیر انوار درخشان را نوشته و چنین کار باارزشی را انجام داده است. آقازاده‌ی ایشان می‌گوید: پدرم نهایت در ختمی که خیلی سفارشی بود یک ربع، ده دقیقه می‌نشست و می‌آمد و دوباره کارش را انجام می‌داد.

راه رهایی از ظلمت

اگر ما بر اساس دین و آموزه‌های دینی جلو برویم، از ظلمت خارج می‌شویم و به سمت نور می‌رویم و به راهی که خدا می‌خواهد هدایت می‌شویم.

وصلی‌الله‌علی‌محمدوآله.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

کرج؛ هیأت رزمندگان؛ شب‌سیزدهم رمضان۱۴۴۰؛ ۹۸/۲/۲۸