ترس از جنگ
سوال: ایام دفاع مقدس و آن تهدیدها را ما ندیدیم لذا در این تهدیدهای چند روزه بین قدرت نظام جمهوری اسلامی و آمریکاییها بعضاً شبها ترس بر بچههای ما حاکم بود و دختر بچهها گریه میکردند. برای آرامش این بچهها راهنمایی بفرمایید؟
پاسخ: دیگر برای چه؟ در خانهی ما چنین چیزی نبوده، ما همه خوشحال بودیم، چه تهدیدی؟! بله پدر ترسیده! من توصیه میکنم زیاد اینجور بحثهای خبری را در این خانهها رایج نکنید.
چه تهدیدی است؟ شما الان با دست بالا دارید حرف میزنید. یک زمانی بوده در این مملکت، ما یک سیم خاردار نمیتوانستیم درست کنیم! اینکه من دارم می گویم به شما دارم خبر میدهم، من جزء کسانی بودم که در کار بودم، مطلع بودم، ما یک سیم خاردار نمیتوانستیم تهیه کنیم، نه در مملکتمان تولیدش را داشتیم نه به ما میدادند! سیم خاردار!
یک کشتی بود در سال ۵۹-۶۰ که فقط کافی بود از باب المندب راه بیفتد به طرف ما، ۵۰۰ کیلومتر میآمد، دیگر در کشور ما همهی دلها خالی میشد! ولی الان ما صاحب آخرین تکنولوژی موشکی هستیم!!
این کاری که الان شده یک جفایی است، الان این اتفاقی که افتاده شما ببینید؛ ما خانه یک ابرقدرت را زدیم بعد از ۷۸ سال! بعد از جنگ جهانی اول، برای اولین بار است کشوری مثل آمریکا مورد هجمه یک کشور واقع میشود و نمیتواند تلافی کند! اصلاً شما بگو هیچکس هم آنجا کشته نشده، ما اصلاً یک زمین را فقط زدیم همین، خب زمین را ما زدیم آنها دو ساعت هم نمیگذاشتند، دو ساعته کار را تلافی میکردند، این اتفاق نیفتاده! و ما جای حساس را زدیم، الان اینها نمیتوانند بگویند یک جایی را آنها زدند، خبر کلیاش این است، میگویند یک جایی را اینها زدند که دیگر هیچ کنترلی به منطقه ندارند، یعنی آخرین وسایل پیشرفته اینها در کنترل منطقه آنجا بوده، برای همین است الان ناراحتند، بحث هم کنترل است، ما میخواهیم از منطقه بروند، ما حالا مثلا میزدیم ۵۰ نفر را هم میکشتیم، ۲۰۰ نفر را هم میکشتیم، خودِ این که ۲۰۰ نفر کشته میشدند یک بُردی بود برای آنها بر علیه ما، ولی الان تجهیزات رفته و یک تجهیزاتی بود که اینها خیلی برایش زحمت کشیدند.
این است که اصلاً ترس معنا ندارد! شما از قیمت نفت، از بورس آمریکا، از دلار، داخل کشور ما از این ۳ تا میتوانید بفهمید که ما در نقطه ضعف هستیم یا در نقطه بُرد؟ یعنی ببینید بورس آمریکا سقوط میکند یا رشد؟ در این چند روز سقوط کرده، نفت بالا برود معلوم است ما کارمان درست بوده.
در کشورمان هم اگر بتوانیم قیمت دلار را نگهداریم، معلوم است ما ثبات داریم. چون ارز دلار کف خیابان مثل بورس دستی است؛ یعنی ما در بورس معامله نکردیم، همین دستی خودش یک بورس است. الان با این حساب کتابها که شما میگویید ترس و اینها… باید دلار ما از ۱۳- ۱۴ تومان میرفت تا ۲۰ تومان، نه! بعد هم مملکت ماست، قشنگ همه چیز مشخص است. داریم اعلام میکنیم مرحله بعدی هم داریم، می خواهیم بزنیم و آنها هم تمام چیزها را آماده کردهاند برای اعلام صلح، همه چیز را آماده کردهاند که یکطرفه کار را دست متوقف کنند. این است که الحمدلله خدا به برکت این خون، قدرت منطقهای ما را اضافه کرد، ما را وارد یک مرحله جهانی کرده، دیگر قاسم سلیمانی ما را به تمام دنیا بُرد!
امروز دیدم ژاپنیهای بیحال، اصلاً ترسو و بزدل آمدند میگویند قاسم سلیمانی! دیگر من از این حرکت ژاپنیها فهمیدم که ما کارمان را کردیم دیگر! یعنی دیگر آخرین گروهی که علیه آمریکا میتونستندکاری میکنند همین ژاپنیها بودند، اینها آمدند دارند این کار را میکنند و خدای متعال دیگر این بنا را گذاشت، این همه مردم هم آمدند استقبال و تشییع جنازه، آنها هم برآورد کردند فهمیدند که کارشان در این حد خطا بوده و خودشان هم این را پذیرفتند.