۹۳۱* یک خانمی در یک مشاوره خیلی حرفها علیه خدا زد، بعد من گفتم حالا از اتاق بیرون برو و بعد از نماز بیا؛ بیرون از آنجا دیده بود که یک آقای ژولیدهای روی ویلچر از خدا میگوید، یک دفعه متحول شده بود که چهطور یک آدم قطع نخاع هنوز هم از خدا میگوید!! گاهی وقتها با چنین افرادی توحید مردم قوی میشود، یک روز که در خیابان راه میرود توحیدش درست میشود و دیگر گله و شکایت نمیکند.