qadiriye.ir

نشریه ی غدیریه-بیانات استاد الهی

اعتقاد به تمام امور اهل‌بیت-علیهم‌السلام-

سوال: چرا هر سال شب قدر این روضه را می‌خوانند که حضرت-علیه‌السلام- نان و نمک می‌خوردند و هرگز دو خورشت سر سفره نمی‌گذاشتند، در حالی‌که سفره‌های افطار و سحر اگر چند نوع خورش، دسر و…… نداشته باشد سفره نیست؟

پاسخ: ما باید یک مقدار خضوع و باورهای خود را حفظ کنیم‌‌، اگر شما الان راجع به پدر خود بگویید که ایشان روزی دو ساعت می‌خوابد و من در پاسخ به شما بگویم که مگر امکان دارد پدر شما این کار را انجام دهد و یک‌طور دیگر صحبت کردم، قطعا شما ناراحت می‌شوید، چون در مورد پدر شما صحبت می‌کنم و شما هم به صداقت ایشان یقین دارید‌‌، وقتی شما راجع به امیرالمؤمنین-علیه‌السلام- صحبت می‌کنید باید مؤدب‌تر حرف بزنید و قلب شما نسبت به ایشان خاشع باشد، اگر این‌طور نباشد، معلوم می‌شود که آن قلب هنوز خشوع لازم را ندارد.

ابتدا باید امامت امام خود را بپذیرید بعد اگر راجع به ایشان مطلبی شنیدید، در ابتدا با خود بگویید امام است و بعد صحبت کنید، در مورد یک انسان معمولی که صحبت نمی‌کنید!

در نامه‌ی بعدی نوشتند که چه‌طور ممکن است که امیرالمؤمنین-علیه‌السلام- با وجود کارهای فراوانی که داشتند هزار رکعت نماز می‌خواندند و چاه هم حفر می‌کردند؟ اگر شما بگویید این حدیث اشتباه یا جعلی است خیلی راحت‌تر است از این‌که بگویید امیرالمؤمنین-علیه‌السلام- مثل شماست، کجا مثل شماست؟! اول این‌که شما یک خانوم هستید، تازه شما مثل یک مرد هم نیستید چه برسد به این‌که مثل امیرالمؤمنین-علیه‌السلام- باشید! این امر بسیار مهم است که ادب، خضوع و خشوع در حرف زدن شما وجود داشته باشد؛ راجع به خداوند هم بخواهید حرف بزنید باید بگویید (جَلَّ جَلالُهُ) و بعد حرف بزنید.

حالا پاسخ سوال شما؛ من زمانی به سوریه رفته بودم، کاروانی که در آن بودیم، ما را به یک غذاخوری برد که در آن غذاخوری چهل نوع دسر و خورش سر میز بود، خب اگر ما به همین آقایان سوریه‌ای بگوییم ما ایرانی‌ها سر سفره‌های خودمان فقط یک نوع خورش با ماست، سبزی و سالاد می‌گذاریم که باور نمی‌کنند! می‌گویند مگر می‌شود؟ چون در سفره‌ی عادی او هر روز چهل نوع غذا بوده است، حالا شما هم همین‌طور هستید، چون برای شما عادی شده است، خبر ندارید که پنجاه سال پیش سر سفره‌ها چه غذاهایی بوده است، در گذشته که سر سفره‌ها پیتزا، سالاد فصل و انواع سس‌ نبوده است، پانصد سال عقب‌تر بروید به دست آوردن نان برای مردم یک امر محال بوده است، حتی شما در تلویزیون می‌بینید که در بعضی از کشورها ذرت را به عنوان نان استفاده می‌کنند یا چیزهای دیگر را می‌خورند، یک مقدار عقب‌تر بروید زمان امیرالمؤمنین-علیه‌السلام- یک زمان خاصی بوده است و امام در یک مرتبه‌ای قرار گرفته است که باید ضعیف‌ترین مردم را معصوم-علیه‌السلام- در نظر بگیرید، البته وظیفه‌ی غیر از معصوم هم نیست، فقط معصوم-علیه‌السلام- است که وقتی حاکم شد وظیفه او این است که وضع او در سطح پایین‌ترین وضع جامعه باشد.

عمر-لعنة‌الله‌علیهم- وقتی آمد، همین نان و نمک را زیر سوال برد و گفت چه کسی می‌گوید علی نان و نمک می‌خورد؟ این حرف‌ها دروغ است، اگر این حرف‌ها راست بوده است من هم نان و سرکه می‌خورم، با این وجود که همه نوع غذایی می‌خورد، ولی مقابل جمعیت نان و سرکه می‌خورد که بگوید علی نان و نمک نمی‌خورد.

شخصی می‌گفت که دکترها گفته‌اند که نمک، فشار خون را بالا می‌برد، نه! برای تمام افراد این‌طور نیست، در واقع برای کسی که بیمار است این‌طور است، در حالی‌که برای کسی که بیمار نیست، نمک یک ماده‌ی غذایی است و اولین احتیاج کلیه و استخوان است، فرمول آن هم کلرید سدیم است، اگر سدیم در بدن شما خلاء داشته باشد، اصلاً نمی‌توانید فکر کنید که چه پیش می‌آید.

ما گفتیم حضرت-علیه‌السلام- نان و نمک میل می‌نمودند، حالا چه کسی گفته است که امیرالمؤمنین-علیه‌السلام- یک کیلو نان و نمک میل می‌کردند؟ در واقع حضرت نان را میل می‌کردند، منتهی در میان نان یک مقدار نمک هم می‌ریختند، البته طعام حضرت نان‌ جو بوده است؛ ایشان می‌فرمودند، چون پدرم حضرت آدم-علیه‌السلام- به خاطر گندم تنبیه شد؛ لذا من عهد کردم نان گندم نخورم؛ ما امیرالمؤمنین-علیه‌السلام- را با تمام جان خود قبول کردیم این که دیگر حرفی نیست.

حضرت-علیه‌السلام- می‌فرمایند ما به راه‌های آسمان آشناتر هستیم تا به زمین، اگر یک نفر بیاید و شبهه کند، معلوم است که یک وهابی است، چون او هیچ کدام از امور ما را قبول ندارد، هیچ کدام را! نه‌ تنها ائمه‌ی ما را قبول ندارد، بلکه خدایی را که ما تعریف می‌کنیم هم قبول ندارد، حتی اگر شما قرآنی هم که آن‌ها می‌خوانند را بیاورید و به آن استناد کنید نمی‌پذیرند، چون می‌خواهند حرف خود را ثابت کنند، حالا من باید دنبال او بروم که به من شبهه وارد کند؟ شما می‌گویید خب شبهات را جواب بدهید، من می‌گویم خود قرآن پر از شبهه است؛ می‌فرمایند ما قرآن را از آیات محکم و متشابه قرار دادیم، در حقیقت در خود قرآن شبهه است! از خدمت حضرت-علیه‌السلام- پرسیدند آقا! چرا در قرآن شبهه است؟ فرمودند کسانی که به اشتباه و به دروغ آمده‌اند باید سراغ متشابهات بروید؛ یعنی کسی که به باطل آمده است و می‌خواهد قرآن بخواند، ولی حقایق قرآن را نفهمد؛ الان در مزرعه مترسک می‌گذارند، برای کسی که آمده است و می‌خواهد از آن‌جا چیزی بردارد، فکر کند که کسی در مزرعه است.

اصلاً به طور عمد ما شبهه گذاشتیم، به طور عمد در شب‌های قدر همیشه روضه‌ی نان و نمک می‌خوانیم.

سفارش من به شما خانمی که این سؤال را نوشته‌اید این است که عقاید خود را محکم کنید، قرآن زیاد بخوانید، مفاتیح و رساله بخوانید و دنبال این نباشید که کسی این سوالات را بخواهد پاسخ بدهد، اگر شما بخواهید برای کسی که خود را به خواب زده است اعتقاد ایجاد کنید هزار دلیل هم که بیاورید فایده‌ای ندارد، مگر برای شما استدلال آوردند که ائمه-علیهم‌السلام- را قبول دارید؟ کجا مادر و پدر شما استدلال آوردند؟! بلکه شما واقعاً به این امر باور دارید، حالا یک فردی که معاویه را پذیرفته است با چه استدلالی او را قبول کرده است؟ معاویه را با این همه جنایاتی که انجام داده است و واقعاً قابل اثبات است، قبول دارند یا یزید را به عنوان خال‌المؤمنین و بهترین انسان می‌دانند.

خب دو تا مبناست، مگر آمریکایی‌ها نمی‌گویند که تمام این جنایت‌ها بر اساس حقوق بشر است؟ خب این مبنا را قبول دارند و کار خود را توجیه می‌کنند یا شما با یک معتاد هم صحبت کنید می‌گوید این کار من درست است یا به یک نفر هم که جیب‌بر است بگویید آقا! چرا جیب مردم را می‌زنید این کار زشتی است، می‌گوید اصلا این‌طور نیست و حق من در جیب این مردم است و باید بردارم.

شما گفتید مگر ممکن است امیرالمؤمنین-علیه‌السلام- هزار رکعت نماز بخواند؟ خانم! شما وقتی مشهد می‌روید چه‌قدر در حرم عبادت می‌کنید؟ وقتی کرج برمی‌گردید همان‌قدر می‌توانید عبادت کنید؟ به طور یقین شما نمی‌توانید! شما مکه می‌روید چه‌قدر عبادت می‌کنید؟ چه‌قدر قرآن می‌خوانید؟ می‌پرسد چه‌طور امام به تمام کارهای خود رسیدگی می‌کرده است؟! امام است! امام یک مقامی دارد! الان مقام‌ معظم‌ رهبری-حفظه‌الله- کشور را اداره می‌کنند، در حالی‌که خواب ایشان سر جای خودش است، رسیدگی به همسر و فرزندان هم دارند و با نوه‌های خود هم ارتباط دارند، حتی جلسه‌ی خانوادگی و فامیلی هم دارند، همین‌طور ایشان از تمام نهادها مطلع هستند و گزارش کار می‌گیرند و به امور آن‌ها رسیدگی می‌کنند و صدها کار دیگر که تمام آن را انجام می‌دهند، ولی شما می‌بینید به یک کار آشپزی هم نمی‌رسید، اگر می‌بینید که به فلان کار خود نمی‌رسید، خب این مربوط به شماست.

امیرالمؤمنین-علیه‌السلام- روزی هزار رکعت نماز می‌خواندند؛ حضرت-علیه‌السلام- فرمودند من پای هر درخت خرما که رفتم دو رکعت نماز خواندم، بعد از شمارش دیده بودند پانصد درخت خرماست. 

آقای مرعشی‌نجفی-رحمة‌الله‌علیه- شب‌های قدر صد رکعت نماز به جماعت می‌خواندند، امروزه افراد دیگر ضعیف شده‌اند تا بگویید صدرکعت نماز هوش از سرشان می‌رود.

من یک دوست در تهران دارم که یک جوان مهندس است، روزی هزار صفحه کتاب می‌خواند! دانشمند هم است، از او پرسیدند هزار صفحه را چه‌ طور می‌خوانی؟ ایشان گفت که من اصلاً به این امر تسلط دارم هر برگه را که مطالعه می‌کنم تمام برگه را یک‌جا می‌بینم، نه‌ این‌که شما بگویید همین‌طور سرسری نگاه می‌کند، اصلاً مطالب را می‌آورد و توضیح هم می‌دهد یا یک فردی را در همین منطقه‌ی مهرشهر می‌شناسم، یک جوانی است که آمار خیلی از وسایل را می‌داند؛ مثلا آمار تمام تیر چراغ برق‌ها و تمام پله‌ برقی‌هایی که در ایران وصل شده است را می‌داند، تمام شماره‌هایی که برای هر استان است، این‌که هر استان چند پلاک نصب شده است، حتی آخرین شماره پلاک را هم می‌داند؛ در یک جلسه‌ای که با حضور آقای رویانیان در راهنمایی‌ و رانندگی برگزار شده بود، این فرد هم حضور داشت، آقای رویانیان گفتند که ما این تعداد پلاک صادر کردیم، با این‌که آقای رویانیان رئیس راهنمایی‌ و رانندگی است و آمار را دارد، این آقا بلند شد و گفت آمار پلاک شما اشتباه است و پلاک شما این تعداد است؛ آقای رویانیان گفت اگر حرف این فرد ثابت شد، من یک میلیون تومان به ایشان هدیه می‌کنم، اتفاقاً حرف این آقا هم ثابت شد، در حالی‌که ما کلید خودمان را هم گم می‌کنیم و اصلا به یاد نمی‌آوریم که کجا گذاشتیم، حالا یک نفر هم از آمار تیر چراغ برق‌ها باخبر است.

پس انکار نکنید، چرا که یک اموری در عالم است، بعد هم نسبت به ائمه-علیهم‌السلام- قشنگ‌تر از این باید حرف زد.

امروزه اگر کسی بخواهد پیراهن عروسی‌ خود را به فقیر بدهد، خانواده‌ی همسر او اجازه نمی‌دهند، به فرض این کار را هم انجام دهد بین خانواده‌های خود او چه درگیری‌ها و دلخوری‌هایی پیش می‌آید، بله! من و شما کجا و این کارها کجا؟ نام او حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها- است که این‌گونه است، ایشان برای دفاع از دین بین در و دیوار قرار گرفت و فرزند او سقط شد، در حالی‌که دست شما بین در برود از خداوند بر می‌گردید، حالا اگر شنیدید لباس خود را به فقیر داده است، باور نمی‌کنید؟ این چه فکری است؟ ما این مطالب را از کجا آورده‌ایم؟ حالا اگر ماهواره فلان حرف را بگوید، قبول می‌کنید! ممکن است در ماهواره نسبت به پدر شما حرفی بزنند، شما باور می‌کنید؟ ما باید عقل داشته باشیم و عقیده‌ خود را حفظ کنیم، چرا که ما یک عقیده داریم که اگر با همان عقیده جلو برویم، تمام امور درست می‌شود.