به برکت وجود حضرات معصومین-علیهمالسلام- ما به خدا متصل هستیم
ائمه-علیهمالسلام- صاحبان علم هستند و این خیلی مهم است که علم در منزل اینها فرود آمده و در اختیار آنهاست. ظرف ما آماده است و باید اجازه دهیم علوم اهلبیت-علیهمالسلام- در وجود ما فرود آید.
در یک مقطعی تمام آثار دین مشتبه شد؛ ولی خداوند امر نجات شیعه را در امام جواد-علیهالسلام- قرار داد.
در زمان غیبت مهمترین مسأله اجتهاد است؛ لازم نیست حتما در یک باب فقه مجتهد باشیم؛ گاهی فرد در یک موضوع خاصی مجتهد است و فهم خاصی دارد.
«أعوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الْرَّجیم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين وَ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ عَلَى سَيِّدِنَا وَ نَبِيِّنَا وَ حَبِيبُ قُلُوبِنَا أبوألقاسِمِ مُصْطَفیٰ مُحَمَّد وَ عَلی آلِهِ الطَیِّبینَ الطَّاهِرِين ألمَعصومین وَ لَعنةُ اللهِ عَلَی أعدائِهِم أجمَعینِ مِنَ الان إلی قیامِ یَومِ الدّین»
«اَللّهُمَّ اِنّا نَرْغَبُ اِلَیْکَ فى دَوْلَةٍ کَریمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الاِْسْلامَ وَاَهْلَهُ وَتُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَاَهْلَهُ وَتَجْعَلُنا فیها مِنَ الدُّعاةِ اِلى طاعَتِکَ وَالْقادَةِ اِلى سَبیلِکَ وَتَرْزُقُنا بِها کَرامَةَ الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ»
صلواتی برای امام عصر-علیهالسلام- مرحمت کنید.
شب شهادت امام جواد-علیهالسلام- است و ما به برکت حضرات معصومین-علیهمالسلام- متصل به خدا هستیم، متصل به واقع هستیم، ظرف وجودیمون هرز نمیره، اعمالمون حساب و کتاب داره، ثواب و عقاب میفهمیم چیه، علم برای ماست. ائمه-علیهمالسلام- صاحبان علم هستن و مهمترین موضوع همین است؛ صاحب علم!
امام هادی-علیهالسلام- در زیارت جامعه میفرماید: «و ذَوی النُهی و اُولِی الحِجَی و كَهفِ الوَرَی و وَرَثَةِ الاَنبِیاءِ والمَثَلِ الاَعلَی وَالدَّعوَةِ الحُسنی و حُجَجِ اللهِ عَلی اَهلِ الدُنیا وَالآخِرَةِ وَالاُولَی…»
خيلى مهم است، علم در منزل اینا فرود اومده و ما هم وارث این علم هستیم که در اختیار ماست، فقط باید یه مقداری همت کنیم و خودمون رو به این علم برسونیم. ظرف ما آماده است و برای فرود اومدن این علم نباید تنبلی و کاهلی کنیم.
باید اجازه بدیم علوم اهلبیت-علیهمالسلام- تو وجودمون بیاد. نباید گوشهای ما از روایت خوندن خسته بشه، باید یه گوشی تربیت بشه که هی دوست داشته باشه و این عطش رو داشته باشه که از این علم بهش برسه.
امام رضا-علیهالسلام- فرمودند: جوادم با برکتترین مولود است؛ این یعنی چی؟ چرا امام رضا-علیهالسلام- در مورد امام جواد-علیهالسلام- همچین حرفی زد و فرمود: با برکتتر از این قبلا نبوده و بعد هم نخواهد بود.
تو یه مقطعی اینجور شد که تمام آثار دین از بین رفت، نه تنها از بین رفت بلکه مشتبه شد. ببینید الان مثلا یه کسی مییاد که سوال داره، هیچی هم تو ذهنش نیست، با دو تا مطلب از معصوم-علیهالسلام- جواب رو میپذیره و میره، ولی کسی که ذهنش پر از شبهات است شما هر چی باهاش بحث هم کنی به نتیجه نمیرسی!
دو تا گروه خیلی کار کردن و تمام نیروشون رو در اون زمان گذاشتن تا زمینهی انحراف رو ایجاد کنند؛ یکی معتزله بود، یکی هم فتحیه. مأمون هم به سفارش یهودیها کارش این شد که امام-علیهالسلام- رو زندان ببره و در کاخ خودش محبوس و قرنطینه کنه که دسترسی به امام-علیهالسلام- نباشه تا اونا هم بتونن کار خودشون رو انجام بدن، ولی از اونجایی که خدای متعال امر رو از جایی که اینا فکر نمیکنند جلو میبره، امر و نجات شیعه رو در امام جواد-علیهالسلام- قرار داده بود. امام رضا-علیهالسلام- تا پنجاه سالگی هم صاحب فرزند نشد و فتحیه یکی از مسائلی رو که مطرح کردند همین بود که امام-علیهالسلام- ابتر است و فرزند ندارد، لذا معلوم است که امام رضا-علیهالسلام- امام نیست! خیلیها فَتَحی مذهب شدن و برگشتند. اینجوری اومدن استدلال کردند!
حتی ببینید قضیه تا اونجایی رفت که وقتی خدا امام جواد-علیهالسلام- رو ارزانی کرد، اینا شبهه راه انداختن که حضرت-علیهالسلام- بچهی امام رضا-علیهالسلام- نیست و کار رو رسوندن به قیافهشناس!
تو یه باغی همهی عموها، عمهها، داییها و خالهها رو جمع کردن و آوردن که ببینن این بچه شبیه کیه! امام رضا-علیهالسلام- هم گوشهی باغ با یه لباس مبدل کارگری ایستاده بود. وقتی قیافهشناسها اومدن بهشون گفتن نگاه کنید و بگید این بچهی کیه. اونا گفتن اینایی که اینجا هستند هیچ کدوم پدر و مادر بچه نیستن. بعد یکی از این قیافهشناسها اون گوشهی باغ رو دید و گفت: اون آقا میتونه بابای این بچه باشه! کسی باور نمیکرد که اون کارگر، امام رضا-علیهالسلام- باشه، وقتی امام رضا-علیهالسلام- رو آوردن و قیافهشناسها ساق پای حضرت-علیهالسلام- رو دیدند و با مشخصاتی که بلد بودن تطبیق دادن گفتن این آقا پدر بچه است. تا این حد دشمنان مطلب رو جلو بردن که راه امامت رو ببندن!
خداوند امر نجات شیعه را در امام جواد-علیهالسلام- قرار داد
وقتی امام رضا-علیهالسلام- به شهادت رسید، امام جواد-علیهالسلام- هفت ساله است. مأمون-لعنهاللهعلیه- که کارش به نتیجه رسیده بود و حالا داشت تاخت و تاز میکرد، زمینه رو فراهم کرد و گفت: حالا امام رضا-علیهالسلام- امام بوده، ولی دیگه امام جواد-علیهالسلام- بچه است و تازه اگه امام هم باشه با این سن کم نمیتونه از امامت دفاع کنه!
ملعون اومد بساطی رو فراهم کرد که ثابت کنه امامتی وجود نداره تا خودش کار رو به دست بگیره. مامون-لعنهاللهعلیه- جلسهای تشکیل داد و یه فرد خبیثی به یحیی ابن اکثم رو آورد، هر چهقدر شما فکر کنی این فرد شیطنت داشت و خبیث بود. یحیی ابن اکثم اومد مقابل امام جواد-علیهالسلام- و گفت: شما سوال میکنید یا من سوال کنم؟
حضرت-علیهالسلام- فرمود: شما بپرس.
گفت: حکم صیدی که در احرام صورت گرفته چیه؟
حضرت-علیهالسلام- فرمود: صید در حرم بوده یا بیرون از حرم؟
آیا این فرد صیاد، عالم بوده یا جاهل؟ عبد بوده یا آزاد؟ کبیر بوده یا صغیر؟ عالم بوده یا جاهل؟
آیا عمدی صید کرده یا نه؟ شب بوده یا روز بوده؟ در احرام عمره بوده یا در احرام تمتع؟
یحیی ابن اکثم موند و رو کرد به مأمون و گفت: با این سوالایی که پرسید دیگه کار تموم است! جلسه بههم خورد و بقیه دور حضرت-علیهالسلام- جمع شدن و گفتن که سوال خیلی پیچیده بود، حالا جوابش چیه؟
حضرت-علیهالسلام- فرمود: اگه صیاد در حرم این کار رو کرده باید دو تا گوسفند بده، اگه در بیرون حرم بوده یه گوسفند. اگه از روی علم این کار رو کرده باید کفاره هم بده و اگه جاهلانه بوده نه. اگه کبیر بوده به عهدهاش هست و اگه صغیر بوده به عهدهاش نیست. اگه پشیمان شده معصیت نکرده و اخروی نیست، ولی باید کفاره رو بده. اگه این صیدی که کرده وحشی بوده باید یه گاو کفاره بده. اگه در حالت احرام به عمره بوده باید در مکه این کفاره ذبح بشه. اگه به احرام تمتع بوده باید در منا انجام بشه. اگه پشیمان بوده عقاب اخروی نداره، اگه پشیمان نشده عقاب …. .
اینا وقتی دیدن کم آوردن، رو کردند به حضرت-علیهالسلام- و گفتن میشه شما هم یه سوال از یحیی ابن اکثم بپرسید تا اون جواب بده؟ حضرت-علیهالسلام- فرمود: عیبی نداره یه سوال هم ما میپرسیم و فرمود: بگو اون کدام زنی است که در صبح نگاه به اون حرام است، چند ساعت که میگذره حلال میشه، ظهر که میشه حرام است، عصر حلال میشه، دوباره مغرب حرام میشه، بعد از مغرب دوباره حلال میشه، نیمه شب حرام و صبح دوباره حلال میشه؟ یحیی ابن اکثم موند که چهطور
این همه حالت در یه نفر پیدا میشه!
حضرت -علیهالسلام- خودشون جواب دادن و فرمودن: کنیزی که صاحب داره نگاه بهش حرام است. وقتی از صاحبش اون رو میخرن میشه حلال، اگه آزادش کنن میشه حرام، اگه دوباره باهاش ازدواج کنن میشه حلال، اگه ظهارش کنن حکم ظهار میشه حرام. اگه کفارهی ظهار رو بدن میشه حلال، اگه طلاقش بدن حرام میشه و اگه رجوع کنن بهش دوباره حلال میشه! حضرت-علیهالسلام- تو همین مساله چهقدر فروعات رو ياد داد و چهقدر دست فقها بهخاطر این دو تا سوال پر شد؛ یکی بحث حج، یکی هم بحث نکاح که چهقد مسائل پیچیده دارن.
امام-علیهالسلام- اعلم است، حالا هفت سالش هم باشه.
در زمان غیبت مهمترین مسأله اجتهاد است
بچه شیعهها برید عالم بشین. ببینید در زمان غیبت مهمترین مسأله اجتهاد است. من به شما بگم هیچی مهمتر از اجتهاد نیست، برید مجتهد بشین، برید درس بخونین تا به بلغهی علمی اجتهاد دست پیدا کنین و به شما بگم اجتهاد فقط اینی نیست که تو حوزه داره مطرح میشه. شما وقتی کوشا بودی، وقتی خالصانه و برای خدا رفتی درس خوب خوندی یه قوه است، خدا یه نیروی نورانی تو دلت میاندازه، قوهی استنباط رو بهت میده، صاحب تشخیص میشی.
یه موقعی یه امام جماعت باید مجتهد بشه، مجتهد چی؟ مجتهد نماز بشه، مجتهد بشه یعنی میدونه با مردم چهجوری تعامل کنه، میدونه چهجوری مسائل نماز رو بگه، چهجوری رعایت کنه.
گاهی فرد در یک موضوع خاص مجتهد است
اینکه میگن مجتهد متجزی یعنی مجتهدی که در جزئی از احکام مجتهد است؛ یعنی لازم نیست حتما تو یه باب فقه مجتهد باشه بلکه در یک موضوع خاص دارای فهم خاصی هست. الان مثلا فرد تو کار اقتصادی خوش فهم هست؛ ربا رو میفهمه، تا مسالهی گولدکوئیست رو براش مییاری زود میفهمه این مشکل داره یا مثلا توی قضاوت یه قوهی استنباط داره و فوری حکم رو صادر میکنه. از این باب متجزی است، نه اینکه شما بیای بگی توی نماز مجتهد هستم چون قوهی استنباط… . نماز و غیر نماز نداره، باید رفت دنبال اجتهاد و زمینه رو فراهم کرد.
ببینید تو روایت داره که وقتی به ظهور نزدیک میشیم دو نفر پیدا نمیشن که نظرشون یکی باشه! اصلا دنبال این نباشین که نظر مردم یه جور بشه؛ این غلطترین کار است، هر کس باید یه نظری داشته باشه. به اندازهی فهم، آدما میفهمن، هر کس داره از یه زاویهای نگاه میکنه.
هفت نفر اومدن و هر کدوم یه سوال مثل هم از حضرت-علیهالسلام- پرسیدن و ایشون جواب هر کس رو یه جوری داد. گفت: آقا هفت نفر یه سوال مثل هم داشتن، ولی شما به هر کدوم یه جواب دادین! حضرت-علیهالسلام- فرمود: اگه هفتاد نفر هم میاومدن به همون یه سوال هفتاد تا جواب میدادم. بعد حضرت-علیهالسلام- فرمود: تا قیامت هم اگه میاومدن و سوال میکردن، به هر کدوم یه جواب میدادم!
یه اختلافی راجع به آب کر بین علما بود، میگفتن این همه روایت مختلف، سه وجب و نیم در سه وجب و نیم در سه وجب و نیم آب کر، پس چهار وجب و نیم چیه تو روایت؟ چهار وجب چیه؟ پنج وجب چیه؟ پس ده وجب چیه؟ ما موندیم چهجوری این همه روایت رو کنار هم بذاریم؟!
خب شما وقتی که سه وجب و نیم رو آب کر گفتی دیگه کر معلوم شد، حالا بقیه که دیگه از هم خبر نداشتن! یه نفر هم اومد به امام-علیهالسلام- گفت آقا حوض خونهی ما پنج وجب است.
آقای زنجانی تشریف آوردن خدمت آقای بهجت-رحمهاللهعلیه- و فرمودن که آقا بحث آب قلیل بالاخره حکمش چیه؟
ایشون فرمود: قلیلٌ من الكر، یعنی شما یه آفتابه از آب کر برداشتی. بعضیها به این، حکم آب کر رو قائل بودن.
عطای فهم و درک و تشخیص از جانب خداست و ایجاد زمینه از جانب ما
پس ببینید خدا فهم میده، خدا درک میده، تشخیص میده، منتها باید رفت دنبالش و زمینه رو فراهم کرد. باید وسائل الشیعه رو زیر و رو کرد. نترسید، حالا بگن شما رفتین دنبال خبر و اخباری شدید، یعنی چی اخباری شدید؟ یعنی هر کس دنبال خبر بره… ، جریان اخباری قصه داره، اصلا یه عدهای بودن که واقعا عقل رو تعطیل کرده بودن! همون هفت هشت نفر هم بودن
الان مثلا علامه مجلسی-رحمةاللهعلیه- اینجوری هست؟ عقل رو تعطیل کرده اخباری هم هست!
شیخ حر عاملی-رحمةاللهعلیه- اخباری است به اون معنا؟
من یه موقعی به حضرت آقای بهجت-رحمهاللهعلیه- که داشتیم برای فاتحهخونی یه جایی میرفتیم گفتم: یه موقعی به عنوان کوبیدن اخباریها، خبر کوبیده شد؛ الان روایت نمیخونن! الان شما به یه نفر بگی بشین روایت بخون از ترس اینکه بهش اخباری بگن، دیگه روایت هم نمیخونه. ایشون یهدفعه ایستاد و فرمود: یه بار دیگه بگو چی گفتی؟
گفتم آقا نتیجهی کوبیدن اخباریها به اینجا رسید که خبر هم کوبیده شد. الان شما یه محفل نشون بدین بگید یه عدهای نشستن دارن روایت میخونن! به تازگی من دیدم که توی مسجد اعظم یه جلسهای در مورد روایتخوانی راهاندازی شده!
«کَلَامُکُمْ نُورٌ وَ أَمْرُکُمْ رُشْدٌ وَ وَصِیَّتُکُمُ التَّقْوَی» «سخن شما نور بخش دل ها و فرمان شما هدایت است و سفارش شما تقوا است.» (مفاتیحالجنان/زیارت جامعهی کبیره)
حضرت-علیهالسلام- فرمود: «اتَجْلِسون و تتحَدِّثون» (بحارالأنوار/ج۴۴/ص۲۸۲)
دور هم که میشینید و حدیث ما رو میگید؛ این احیای امر ماست. «طَلَبُ المَعارفِ مِن غَیرنا اَهلَ البَیتِ مُساوِقٍ لِاِنکارِنا» «طلب معارف از غیر ما اهل بیت مساوی با انکار ما میباشد.» (مستدرک سفینه البحار، ج۱/ص۱۰)
حالا شما بگو این اصلا روایت نیست!
کلام پیش ائمه-علیهمالسلام- است، کجا دارید میرید؟!
به دنبال پاسخ سؤالات خود از دریچهی اهلبیت-علیهمالسلام- باشیم
وقت بذارید هر سوالی که دارید برید در خونهی اهلبیت-علیهمالسلام- ببینید جوابش هست یا نه، وقت بذارید علم پیش اینا بوده.
امام جواد-علیهالسلام- فرمود: «ثَلاثٌ یَبْلُغَنَّ بِالْعَبْدِ رِضْوانَ اللّهِ تَعالی: کَثْرَةُ الاِْسْتِغْفارِ، وَ لینُ الْجانِبِ، وَ کَثْرَةُ الصَّدَقَةِ» (مسند الامام الجواد/ص۲۴۷)
سه تا چیز فرد رو به بالاترین مقام رضوان میرسونه. اگه کسی این سه تا امر رو انجام بده به رضوان میرسه؛
کثْرَةُ الاْسْتِغفارِ استغفرالله زياد بگه، زیاد از کاراش پشیمان بشه، یادش بیاد یه روزی فلان کار رو کرده و ناراحت بشه، گناهش رو یاد کنه، شرمنده بشه و طلب توبه کنه، طلب غفران داشته باشه.
لِینُ الْجانِبِ افرادی که دور و بر شما هستند وقتی شما رو میبینن احساس راحتی کنن، اینجور نباشه وقتی شما اومدی بگن حالا باید چیکار کنیم. بشکونید این صحنه رو! میبینی آقا تو خونه اصلا با زن و بچه حرف نمیزنه، این زن شماست خب شما وقتی ساکت میشی اون بره با کی حرف بزنه؟! حرف بزن، از این ور از اون ور صحبت کن، با بچهات حرف بزن. یا طرف تازه شروع میکنه به حرف زدن مییاد تیکه میاندازه یا اهانت میکنه! لِینُ الْجانِبِ اطرافیان با آدم احساس راحتی کنن، اهل بگو بخند باش، خوشمشرب باش.
پیغمبر-صلیاللهعلیهوالهوسلم- مال اون عالم هست، اصلا مال این عالم نیست، رفت خونهی یه پیرزن، وقتی پیرزن دید پیغمبر-صلیاللهعلیهوالهوسلم- اومده یهدفعه خشکش زد و داشت سکته میکرد، حضرت-علیهالسلام- بلافاصله یه کلامی یه مطلبی بیان کرد، یه کاری کرد و هیبت خودش رو شکوند تا پیرزن احساس راحتی کرد.
ببینید هیبت خودش رو شکوند! حضرت-علیهالسلام- فرمود: من هیبتم رو بهخاطر اینکه شما راحت باشی شکوندم.
کلاس نذاریم! بیرون هر خبری هست باشه؛ اگه صلوات برات میفرستن، دستت رو میبوسن، عمامه سرت است و میگن فاضل معاصر، فاضل عالی، هر چی که بهت میگن وقتی رفتی تو خونه دیگه این حرفا نیست، تو خونه آستینهات رو بالا بزن و ظرف بشور، اینجوری خودت رو ثابت کن. یه جارو بگیر دستت خونه رو جارو کن. ببین کجای خونه کار سختی هست که دیگران نمیتونن انجام بدن شما برو انجام بده، مثلا یه دونه لامپ که خراب شده رو عوض کن، میگه آقا یه شیر آب که چیکه میکنه رو برو درست کن،
این رو خدا خیلی دوست داره.
وصلیاللهعلیمحمدوآله.
ـــــــــــــــــــــــــــــ
مورخ: ۹۹/۵/۱۰