باید حقیقت علم در وجود من شکل بگیرد و حقیقت علم نزد اهلبیت-علیهمالسلام- است
هرچقدر حقیقت علم در وجود من رسوخ کند به همان مقدار، از آن بهرهمندم و حقیقت علم زمانی در وجود من رسوخ میکند، که وجود عالمانه در من شکل گیرد.
لذا باید نسبت به طلب علم حریص باشم و حکمت، گمشدهی وجود من باشد. حقیقت علم نزد اهلبیت-علیهمالسلام- است؛ امام باقر-علیهالسلام- تمام نیروی خود را گذاشت تا شیعه به حقیقتی که تشیع را سرپا نگه میدارد دست یابد و ۴۷ هزار حدیث برای امام باقر و امام صادق-علیهمالسلام- است.
«أعوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الْرَّجیم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين وَ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ عَلَى سَيِّدِنَا وَ نَبِيِّنَا وَ حَبِيبُ قُلُوبِنَا أبوألقاسِمِ مُصْطَفیٰ مُحَمَّد وَ عَلی آلِهِ الطَیِّبینَ الطَّاهِرِين ألمَعصومین وَ لَعنةُ اللهِ عَلَی أعدائِهِم أجمَعینِ مِنَ الان إلی قیامِ یَومِ الدّین»
«اَللّهُمَّ اِنّا نَرْغَبُ اِلَیْکَ فى دَوْلَةٍ کَریمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الاِْسْلامَ وَاَهْلَهُ وَتُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَاَهْلَهُ وَتَجْعَلُنا فیها مِنَ الدُّعاةِ اِلى طاعَتِکَ وَالْقادَةِ اِلى سَبیلِکَ وَتَرْزُقُنا بِها کَرامَةَ الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ»
صلواتی برای امام عصر-علیهالسلام- مرحمت کنید.
شهادت امام باقر-علیهالسلام- است.
در حقیقت رئیس مذهب ما که امام صادق-علیهالسلام- است به همراه پدر بزرگوارشان امام باقر-علیهالسلام- امری رو پایهگذاری کردن که رسول خدا-صلیاللهعلیهوالهوسلم- در زمان خودشون این وعده رو به شیعه داده بودن؛
«حتَّی تلقی ولداً لی من الحسین، یُقال له محمد، یَبْقَرُ العلمَ بَقَراً»
«ای جابر مردی از اهلبيت من را درك میكنی كه اسم او همانند اسم من است و شمائل و شكل او همانند شمائل من است، او علم را میشكافد، شكافتنی» (إعلام الوری بأعلام الهدی/ج۱/ص۵۰۵)
بازگشت همهی آنچه را که در کمال و رشد خود دنبال میکنیم، به علم است
شاید کمتر به این توجه میشه که همهی مسائلی که به نحوی در کمال و رشد خودمون دنبال میکنیم برگشتش به علم است. هر چهقدر این علم در وجود ما رسوخ کنه، همون مقدار ما بهره میبریم و گاهی هم اشتباه میکنیم. مثلا فکر میکنیم که یه معنویتی همراه ما هست و بدون عقبهی علم اون رو پایه میدونیم، در صورتی که اینجوری نیست. دلیلش هم این است که در فتنهها نبودِ این علم، ناکارآمدیِ اون اعمال و اعتقاد و ایمان رو نشون میده. (من از خود حضرت-علیهالسلام- کمک میخوام که بتونم این حرفی که آماده کردم رو به شما منتقل کنم. این بحث خیلی موضوع مهم و پیچیدهای است، انتقالش هم پیچیده است)
اگه شما موضوع علم رو از این بساط بردارید همه چیز فرو میریزه. مثلا شما فکر میکنی حالت معنوی داری، اگه این حالت معنوی شما دارای پایهی علمی نباشه، اصلا پایهی معنویت نیست، ولی شما از اون معنویت میفهمی و ما متاسفانه در رسیدن به این علم جا ماندهایم. مثل کسی که صد دست آفتابه و لگن جور کرده، ولی برا یه نفر هم غذا آماده نکرده!
رسوخ حقیقت علم در وجود افراد زمانی است که حقیقت عالمانه در وجود آنها شکل گیرد
علم هم این مباحثاتی نیست که در دروس اومده!
از این ناحیه علم به دست مییاد، ولی حقیقت علم در وجود افراد وقتی رسوخ میکنه که وجود عالمانه در اونا شکل بگیره. مثلا الان ما به همهی اینهایی که پشت رول نشستن راننده میگیم، چرا؟ چون دارن رانندگی میکنن، ولی حقیقت رانندگی تو وجود همه نیست، شاید توی این جمعیت یه درصدِ محدودی حقیقت رانندگی رو داشته باشن یا افراد پزشک همهی اون چیزهای پزشکی رو رعایت میکنن، ولی حقیقت پزشکی تو همه نیست. در طلبگی هم همین است، همه تو مباحثه و درس هستند، ولی حقیقت علم تو همه نیست.
راه دستیابی به علم، دستیابی به اولیات علم است
اگه شما بخواید یه مقداری به این حرف نزدیک بشین، به شما آدرس و کد میدم؛ زمانی شما به حقیقت علم دست پیدا کردی که اون اولیات علم پیشت باشه، اون اولیات علم، حرص به علم است؛ یعنی اگه کسی حرص به علم نداشته باشی، اصلا به علم ورود پیدا نکردی. حالا باز تازه میگیم حرص به علم، نه شهوت به علم! حرص به علم یعنی اون حرصی که مال خود علم است در وجود فرد باشه و هیچ چیزی رو ترجیح و مقدم بر به دریافت علم ندونه.
حکمت گمشدهی مؤمن است
دومین چیزی که بخوایم در مورد حقیقت علم ساده بگیم این است که گم شدهاش حکمت باشه، «الحِكمَةُ ضالةُ المؤمن» (نهجالبلاغة/حكمة ۸۰) یعنی گرسنه باشه و گمشدهاش حکمت باشه؛ یعنی بخواد امروز یه حکمت دریافت کنه، یه دونمکاری امروز در خودش ایجاد کنه و میگه الان من چکار کنم.
لذا شما میبینید خیلیها قرآن میخونن، خیلیها حدیث میخونن، خیلیها تو فقه هستن، ولی تو اولیات فقه!
حضرت-علیهالسلام- میفرماید: «الکَمالُ کُلُّ الکَمالِ اَلتَفَقَّهُ في الدّين وَ الصَّبرُ عَلی النائِبَة وَ التَقديرِ المَعيشَة» (بحار الانوار/ج ۷۸/ ص ۱۷۲) خودِ تفقه این رو مییاره.
«و التَقديرِ المَعيشَة» اگه بدونه با زنش، با بچهاش چهجوری برخورد کنه، اونوقت عالم است. چهطور ما میگیم یه رانندهی خوب میدونه چهطوری از شرایط سخت و بحرانی که ممکن است موقع رانندگی پیش بیاد به خوبی عبور کنه، اینجا هم همینطور است.
خیلیها از این اصطلاحات دستشون پره، ولی الان زندگیشون فلج است و به ندونمکاری افتادن. بهشون نادان نمیگیم، ولی کم دون هستن و نمیدونن چهکار باید انجام بدن.
امر علم با فرمول و قاعده بدست نمیآید
به شما بگم که امر علم چیزی نیست که بخوای با فرمول و قاعده به دست بیاری، مثل سلامتی! سلامتی این نیست که این رو بخورم اون رو بخورم، سلامتی یه حقیقتی هست که باید در وجود آدم شکل بگیره. اینجا هم عالم شدن یه حقیقت است.
تا امام باقر-علیهالسلام- نیومده، اصلا هیچی از جریان تشیع مطرح نیست.
شیخ مفید-رحمةاللهعلیه- میفرمایند: مردم مناسک حجشون رو نمیدونستن! علامه طباطبایی میفرمایند: یک نفر سوال شرعی از امام حسین-علیهالسلام- نپرسیده! ۴۷ هزار حدیث مال امام باقر و امام صادق-علیهماالسلام- است. ۱۳ هزار حدیث مال بقیهی ائمه-علیهمالسلام- است. لذا حضرت-علیهالسلام- تمام نیروی خودش رو برای علم گذاشت که اون حقیقتی که تشیع رو سر پا نگه میداره گیرشون بیاد. شما الان یخچال رو ببینید اگه برودت نداشته باشد مثل یه کمد است، اگه یه غذا توش بذارید زود فاسد میشه. طلبه هم همین است؛ طلبه اگه اون برودت علمی ازش ساطع نشه، توش گندیدگی است. اصلا شما احتیاج نیست برای نماز شب پاشی، حقیقت علم بیدارت میکنه. علم یه سکو برات درست میکنه که لذت میبری روش وایستی و بپری. اینکه یه فردی تازه برای نماز صبح باید بیدارش کنی که به حقیقت علم کاری نداره، مطلق مطلق است ولو تمام عیار معنویات رو دوست داشته باشه، ولی کاری رو انجام نمیده مثل کسی که رانندگی رو دوست داره، ولی بلد نیست چهجوری ترمز بگیره، چهجوری گاز بده. الان اگه یه کسی زیاد نماز بخونه، آدم خوبی هست؟ یا کسی که زیاد گاز میده، رانندهی خوبی هست؟ نه! اگه حقیقت علم تو وجودشون بیاد اونوقت خوب هستن. لذا میبینین اطراف ائمه-علیهمالسلام- ۲۰ نفر بودند، ۳۰ نفر بودند، ۴۰ نفر بودند که حقیقت علم پیششون بود، اون منبع جوشان در وجودشون شکل گرفته بود و این رو پذیرفته بودند.
در راه دانش چهار نفر پاداش دارند
ببینید چهقدر قشنگ امام باقر-علیهالسلام- از حضرت رسول-صلیاللهعلیهوالهوسلم- داره نقل میکنه: «اَلْعِلْمُ خَزَائِنُ وَ اَلْمَفَاتِيحُ اَلسُّؤَالُ فَاسْأَلُوا يَرْحَمْكُمُ اَللَّهُ فَإِنَّهُ يُؤْجَرُ فِي اَلْعِلْمِ أَرْبَعَةٌ اَلسَّائِلُ وَ اَلْمُتَكَلِّمُ وَ اَلْمُسْتَمِعُ وَ اَلْمُحِبُّ لَهُمْ.»
«دانش گنجهایی است كه كليد آنها پرسش است پس بپرسيد رحمت خدا بر شما باد كه در راه دانش چهار كس پاداش دارند پرسش كننده و پاسخ گوينده و شنونده و دوستدار هر سه.» (خصال/ ج۲/ ص۲۴۴)
«اَلْعِلْمُ خَزَائِنُ وَ اَلْمَفَاتِيحُ اَلسُّؤَالُ فَاسْأَلُوا يَرْحَمْكُمُ اَللَّهُ فَإِنَّهُ يُؤْجَرُ فِي اَلْعِلْمِ أَرْبَعَةٌ» اگه شما دنبال این چهار نفر رفتین بهرهمند میشین؛ «اَلسَّائِلُ وَ اَلْمُتَكَلِّمُ وَ اَلْمُسْتَمِعُ وَ اَلْمُحِبُّ لَهُمْ» الان کی همچین چیزی قائل است که اگه مباحثه کنیم، بال ملائک پهن میشه، کی این رو میفهمه؟ میگن حالا ما یه مباحثه کردیم…! اما اگه حقیقت این در وجود ما شکل میگرفت، دیگه هیچ وقتی برای کارای دیگه نمیذاشتیم و همش دنبال همین بودیم.
«العلم خزائن» اونی که پشتیبان من و شماست علم است و حقیقت علم است که باید در وجودت شکل بگیرد.
ملاک برتری عالم بر عابد
حضرت-علیهالسلام- فرمود: «عَالِمٌ يُنْتَفَعُ بِعِلْمِهِ أَفْضَلُ مِنْ سَبْعِينَ أَلْفَ عَابِدٍ»
«عالمى كه از علمش بهره برد (يا ديگران از آن بهره برند) بهتر از هفتاد هزار عابد است.» (کافی/ج۱/ص ۶۵)
هزار عابد! هزار عابد میدونی یعنی چی؟ یعنی هیچی، یعنی اگه همهی عُباد عبادت کنن پیش خدا هیچی است، النادر کل معدوم!
حالا چی تو حقیقت علم هست، برا ما اصلا واضح نیست. من گاهی به این طلبههایی که چوب پر دستشون هست و کنار ضریح امام رضا-علیهالسلام- هستن میگم آقا! حیف شما نیست که اینجایی! این چوب پر رو بده به یه مومن، به یه معلم آموزش و پرورش دستش بگیره، شما برو دو تا مسئله یاد بگیر و امام رضا-علیهالسلام- رو خوشحال کن. امام رضا-علیهالسلام- میگه ما چی گفتیم این چی شد! عمامه هم سرش گذاشته فکر میکنه الان اینجا وایسته برای ما درجه اضافه میکنه!
امام رضا-علیهالسلام- حجت خداست. اگه مردم امام رضا-علیهالسلام- رو نفهمیدن خب نفهم هستن. اگه با من هم امام رضا-علیهالسلام- رو فهمیدن اشتباه کردن. مثل این است که وقتی یه نفر شفا پیدا کرده، شفا باعث شده مردم بفهمند امام رضا-علیهالسلام- مهم است! خب با این طرز فکر اگه امام رضا-علیهالسلام- نباشه که بهتر است. اگه اونا این رو مهم میدونستن هر روز ۷-۸ نفر رو شفا میدادند که این جا بیفته، دیگه نمیگفتن معرفت، نمیگفتن بیایید ما رو بشناسید. باید حقیقت معرفت در وجودتون شکل بگیره!
طلبه رفته ثبت نام کرده میگه حالا من جز خدّام شدم و… ، شما قائله رو باختی که مجبوری خدام بشی! شمای طلبه اگه قائله رو از دست نمیدادی که این نمیشدی. تو حوزه نتونستی هیچی بشی، اونجا هم میری خرابکاریات معلوم میشه! چون باز حقیقت علم پیشت نیست.
تو حرم چوب پر بزرگی رو دستش گرفته، ما داریم زیارتنامه میخونیم اونوقت اون داره با بغل دستیاش راجع به معاملهی خونه صحبت میکنه که فلان خیابون خونه ارزونتر شده، اونم میگه فلان جا گرون شده! جلوی ضریح امام رضا-علیهالسلام- دارن دربارهی معامله حرف میزنن! چرا؟ چون حقیقت علم نیست. اون چوب پر هم که دستت دادن برای این هست که کنار حجت خدا یه چیزی گیرت بیاد. شخصی تو استبل امام سجاد-علیهالسلام- بوده مستجاب الدعوه بوده.
تو حرم امام رضا-علیهالسلام- مییاد میگه: حاجآقا ما کارمون گیر کرده یه دعایی، یه ذکری بگید، گفتم: یعنی واقعاً من باید به شما ذکر بگم؟! اصل ذکر اینجاست، تو چهجور خادمی هستی؟! چهجوری اینجا رو پیدا کردی؟! انگار با فرغون یه عالَمه آجر آوردن، اینم باهاشون آوردن.
پس حقیقت علم پیدا نشده!
اگر از راه علم چیزی عاید ما نشد، یقین کنیم که از راه عبادت هم هیچی به ما نمیدهند
امام باقر-علیهالسّلام- فرمودند: «وَاللهِ لَمَوتُ عالِمٍ اَحبُّ اِلی ابلیَسَ مِن مَوتِ سَبعینَ عابداً!»
«به خدا سوگند مردن یک عالم برای ابلیس از مردن هفتاد عابد محبوبتر و گرامیتر است» یا این روایات دروغ است یا راست. اگه شما از راه علم چیزی گیر نیاوردی یقین بدون از راه عبادت هم هیچی بهت نمیدن، چون حقیقت عبادت در علم است. حالا من چرا تکون نمیخورم؟ چرا عوض نمیشم؟ چون حقیقتش در من پیدا نشده. مثل این هست که فرد حقیقت بازاری توش نباشه و تو بازار باشه، مثلا دنبال چیه؟ رفته بازار، بازاری هست، ولی دنبال بازی است! خوب این که سود نمیکنه، تجارت نمیکنه، همش دنبال بازی است. بازاری بودن یعنی پای کار باشی، تو دکانت باشی، فرمولها رو یاد بگیری، مسلط بشی. حالا تو برو ته بازار و بیا اول بازار، همهی جنسها را هم بدون، اما وقتی حقیقت بازاری بودن تو وجودت نیست، هنوز بازاری نیستی.
وسط بازار هم اگه حجره داشته باشه باز هم بازاری بهش نمیگیم، حقیقت تاجر بودن باید در اون شکل بگیره.
وقتی حقیقت طلبگی در وجودت نیامده، هنوز طلبه نیستی!
مثل بعضی طلبهها که همهی اصطلاحات رو بلد هستن، همهی علمای درجه اول رو میشناسن، میدونن قدما و اصحاب اجماع اینها هستند، اقوالشون رو هم میدونن، ولی وقتی اون حقیقت طلبگی تو وجودت نیومده، هنوز طلبه نیستی.
ببینید اگه یه نفر حقیقت سلام کردن رو بفهمه کیف عالم رو میبره. اون اگه بدونه که سلام کردن اینقد پیش خدا ارزش داره وقتی سلام میکنه همهی حظ رو میبره.
خیلیها دارن به هم قرض میدن، خیلیها دارن صدقه میدن، باید حقیقت قرض دادن و صدقه دادن رو فهمید. ببینید امام سجاد-علیهالسلام- چهجوری صدقه میده با اون تشریفات و دعاها! حالا من چی؟ من اصلا نمیدونم صدقه چیه، حقیقت صدقه پیشم نیست، پول رو هم میدم ولی صدقه نیست؛ به همین دلیل از من دفع بلا هم نمیشه. لذا ظرف علم رو باید پیدا کنین، بعد خدا به وسیلهی شما علم رو منتشر کنه.
اگر حقیقت علم در وجود من شکل بگیرد، هر جا وارد شوم، محیط هم علمی میشود
امام باقر-علیهالسلام- فرمود: «مَن عَلَّمَ بابَ هُدیً فَلَهُ مِثلُ اَجرِ مَن عَمِلَ بِهِ وَ لا یُنقَصُ اُولئِکَ مِن اُجُورِهِم شَیئاً وَ مَن عَلَّمَ بابَ ضَلالٍ کانَ عَلَیهِ مِثلُ اَوزارِ مَن عَمِلَ بِهِ وَلا یُنقَصُ اُولئِکَ مَن اَوزارِهِم شَیئاً»
«اگر کسی به شخص و یا اشخاصی عمل نیکی یاد بدهد و یا اینکه او را راهنمایی به کار نیکی بنماید و آن شخص یا اشخاص، به آن عمل نیک عمل نمایند، شخص یاد دهنده، تمام پاداش عمل کنندگان به آن عمل نیک را میبرد، بدون اینکه ذرّهای از پاداش آن اشخاص نزد خداوند کم گردد
و هرکس کار زشت و گمراهی را به کسی یا اشخاصی یاد بدهد و یا آنان را به عمل زشتی دعوت و یا راهنمایی کند، تمام گناه عمل کنندگان به آن کار زشت در نامهی عمل او هم نوشته میشود. بدون آنکه ذرّهای ازگناه عاملان به آن کار زشت کاسته گردد.» (کافی ج۱/ص۳۵)
«مَن عَلَّمَ بابَ هُدیً فَلَهُ مِثلُ اَجرِ مَن عَمِلَ بِهِ وَ لا یُنقَصُ اُولئِکَ مِن اُجُورِهِم شَیئاً» ببینید وقتی شما حامل علم شدی، هر جا که میری محیط هم علمی میشه. همهی دریافت انجام میشه، ولی برای من نه، چون حقیقت علم تو وجودم نیست اگه یه جا جُک بود اونجا برام میشه جک، اگه بخور بخور بود اونجا برام میشه بخور بخور، اونجا فلان بود میشه… ، همون شکلی که اونجا داره منم همون شکلی میشم با یه ذره فرق.
امام باقر-علیهالسلام- فرمود: «تَذاكُرُ العِلمِ دِراسَةٌ و الدِّراسَةُ صَلاةٌ حَسَنَةٌ»
«گفت وگوى علمى درس است و درس نمازى نيكو است.» (کافی/ ج۱/ ص۴۱)
دیگه از این واضحتر؟! وقتی شما دنبال نماز خوندنی و برات مهمه، یعنی فهمیدی نماز خیلی چیز خوبی است. حالا تو این روایت حضرت-علیهالسلام- داره تشبیه میکنه به اینکه شما اینجوری فکر کن.
حقیقت علم نزد اهلبیت-علیهمالسلام- است
«رَحِمَ اَللَّهُ عَبْداً أَحْيَا اَلْعِلْمَ قَالَ قُلْتُ وَ مَا إِحْيَاؤُهُ قَالَ أَنْ يُذَاكِرَ بِهِ أَهْلَ اَلدِّينِ وَ أَهْلَ اَلْوَرَعِ»
«خدا رحمت كند بندهاى كه علم را زنده مىكند، گفتم زنده كردنش چيست؟ فرمود: به اينكه آنرا با دينداران و پرهيزكاران در اين راستا گفتگو كند.» (کافی/ج ۱/ص۸۹)
لذا من بارها میگم اول برای خودتون منبر برید. ببینید یه چیزی فهمیدین که میخواید به مردم هم بگین.
«لَيْسَ عِنْدَ أَحَدٍ مِنَ اَلنَّاسِ حَقٌّ وَ لاَ صَوَابٌ وَ لاَ أَحَدٌ مِنَ اَلنَّاسِ يَقْضِي بِقَضَاءٍ حَقٍّ إِلاَّ مَا خَرَجَ مِنَّا أَهْلَ اَلْبَيْتِ وَإِذَا تَشَعَّبَتْ بِهِمُ اَلْأُمُورُ كَانَ اَلْخَطَأُ مِنْهُمْ وَ اَلصَّوَابُ مِنْ عَلِيٍّ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ»
«در نزد هيچكس مطلب حق و درستى نيست و هيچكس به درستى قضاوت نكند جز آنچه از ما خاندان صادر شده است و چون كارهاى مردم پراكنده و درهم شود خطاء از آنهاست و درستى از على-علیهالسلام- بود.» (کافی/ج ۱/ص۳۹۹)
حقیقت علم پیش ماست.
یه روایت دیگه: «إِنَّ اَلْعِلْمَ اَلَّذِي نَزَلَ مَعَ آدَمَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ لَمْ يُرْفَعْ وَ اَلْعِلْمُ يُتَوَارَثُ وَ كَانَ عَلِيٌّ عَلَيْهِاَلسَّلاَمُ عَالِمَ هَذِهِ اَلْأُمَّةِ وَ إِنَّهُ لَمْ يَهْلِكْ مِنَّا عَالِمٌ قَطُّ إِلاَّ خَلَفَهُ مِنْ أَهْلِهِ مَنْ عَلِمَ مِثْلَ عِلْمِهِ أَوْ مَا شَاءَ اَللَّهُ.»
«علمى كه بر آدم-عليهالسّلام- فرود آمده بالا نرفت و علم به ارث منتقل مىشود و على-عليهالسّلام- عالم اين امت بود و حق اين است كه هيچگاه عالمى از ما خانواده نمیمیرد جز اينكه از اهل او كسى كه مثل علم او را بداند جانشين او شود» (کافی/ ج۱/ ص۲۲۲)
ما این رو بپذیریم، یه موقعی در رو روی خودمون ببندیم. اصل طلبگی رو بپذیرم و بفهمم؛ یعنی بفهمم دیگه من الان طلبه هستم و برای کار دیگهای نیومدم، من رو اختیار کردن که طلبه باشم، هیچ امر دیگهای برای من نیست، حتی زیارت امام حسین-علیهالسلام-، حتی زیارت مشهد، حتی روضه، حتی هیئت شب جمعه. منِ طلبه اگه طالب علم هستم وقتی عالمانه وارد حرم امام حسین-علیهالسلام- شدم، اونجا اصلا درخشش دارم. وقتی وارد حرم امام رضا-علیهالسلام- شدم درخشش دارم، وقتی من عالمانه در شب جمعه هیئت رو اداره کردم درخشش دارم، نیام این رو تفکیک کنم بگم نه الان هیئت مهم است، نه! اگه من عالمانه رفتم که حقیقت اون هیئت برام واضح بشه، حقیقت حرم امام حسین-علیهالسلام- برام واضح بشه، این همون معرفت است که دارن اینقد سفارش میکنن. امام باقر-علیهالسلام- میخواسته این حقیقت در وجود ما شکل بگیره.
هیچ چیز را مقدم بر طلب علم و حکمت نکنیم
پس هیچ چیزی رو مقدم بر طلب علم نکن؛ برنامهات رو درست بچین که دو تا حکمت اضافه گیرت بیاد؛ اون سرمایهی شماست! نه دو رکعت نماز که مستحبی بخونی. اگه اون حکمت در شما ایجاد شد بعد اون نماز رو بخون، یعنی اون پایهی ارتقاء شما تو همون حقیقت علم است که در وجودت باید بیاد، برای همین امام باقر-علیهالسلام- مییاد شکافندهی علم میشه. ببینید الان شیعه در این مرحله قرار گرفته، با اینکه الان تو دنیا پیغمبر-صلیاللهعلیهوالهوسلم- نیست، امام-علیهالسلام- نیست اینقدر این علم منتشر شده، اینقدر این علم پخش شده. شما وقتی به انبیا-علیهمالسلام- نگاه میکنین میبینین فقط صحف بوده، چهل برگ کاغذ براشون بوده، اما الان برای ما فقط ۴۷ هزار حدیث از امام باقر و امام صادق-علیهمالسلام- است. خب حالا که این احادیث در دسترس است به این احادیث بِرس که معطل نمونه، ۴۷ هزار حدیث مال توست، ابواب بحار معطل نمونه. شما وارث این احادیث هستی، بقیه دستشون خالی هست و چیزی ندارن، هزار هم کارهای بزرگ انجام بدن زود محشو میشه چون حقیقتی نداره. مثل این سریالها و فیلمهایی که ساخته شده و فکر میکنن خیلی جذاب و دیدنی هستن.
تا موقعی که فیلم بعدی نیومده جذاب هستن، اما وقتی فیلم بعدی بیاد اصلا یادش نمییاد هنرپیشهها تو فیلم قبلی کیا بودن!
قرآن خوندنهاتون رو زیاد کنین، حدیث خونیتون رو زیاد کنین، تفکرتون رو زیاد کنین، یه موقعهایی بعد از نماز صبح پنج دقیقه، هفت دقیقه تو فکر برید. گاهی آقای خوشوقت-رحمةاللهعلیه- رو میدیدم نیم ساعت خیره بود و داشت یه مسئلهای که دشوار بود رو حل میکرد. آقا شیخ جواد تبریزی-رحمةاللهعلیه- میگفت: طلبه دراز بکش یک فرع فقهی رو یک ساعت فکر کن. یعنی حقیقت علم در وجودت شکل پیدا کنه، وقتی این حقیقت اومد علم دیگه خودش مییاد، چون شما رو دیگه میشناسه و میفهمه شما عالمی، شما ظرف این علم هستی، لذا اون زمینهی فکری برات پیدا میشه.
ببینید جهت تفکرات و تخیلات شما به کدام سمت است
یه آدرس دیگه: به تخیلات و تفکراتت توجه کن، ببین جهتش کجاست، خیالت کجا میره؟ میره توی مباحث علمی یا میره توی بازی کامپیوتری؟ ببین تفکراتت کجا میره؟ دنبال ارز و دلار که پایین و بالا میشه یا دنبال این هست که فلان قضیه رو چهجوری انجام بدی؟
عالِم روی زمین راه میره تمام ملائکه در تعظیم و تکریم او هستن، لذا وقتی پاش رو جایی میذاره اونجا با برکت است، تکوینا اینجوری میشه، تاثیرگذار میشه.
یه منبری تو پاکستان منبر میرفته و ۵ هزار نفر شیعه شدن، حقیقت علم در وجود این منبری بوده. حالا من میرم صحبت میکنم تازه این بغلی میگه این حاج آقا چی گفت؟! خب حقیقت علم رو در وجود من نمیبینه.
وصلیاللهعلیمحمدوآله.