ابوحمزهثمالی نقل میکنه از امامباقر و امامصادق-علیهماالسلام- که فرمودند: «یا اَباحَمزه إِن حَدَّثناكَ بِأَمرٍ اِنَّهُ يُجىءُ مِن ههُنا فَجاءَ مِن ههُنا فَإِنَّ اللهَ يَصنَعُ ما يَشاءُ وَ اِن حَدَّثناكَ يَومَ حَديثِِ وَ حَدَّثناكَ قدم خِلافِه فَاِنَّ اللهَ يَمحُو ما يَشاءُ وَ يُثبِت» «اگر امروزی خبری به تو دادیم، گفتیم امر از اینجا اتفاق میافته، فردا از یه جای دیگه یه چیز دیگهای شد، بدون که اون خداست که هر کاری بخواد انجام میده و اگر امروز حدیثی به تو گفتیم و فردا به خلاف اون حدیثی رو به تو گفتیم، بدون که خداست که هر چی رو بخواد محو میکنه و هر چی رو بخواد ثابت نگه میداره.»توضیح حاج آقا-حفظهالله-: الان این عقیده چهقدر تو دیدگاه فقهی اثرگذاره! چهقدر تو معاش، اثر گذاره! اومده دو تا روایت کنار هم برای من میخونه، میگه آقا این چیه؟مورد اینه؛ حضرت یه جا میفرمایند: این رو بخورید، یه جا میفرمایند: این رو نخورید؛ اینکه بخورید، نخورید، این دو تا مزاج بوده؛ زمستان بوده، حضرت فرموده نخورید، تابستان فرمودند بخورید؛ این سوال دومیه تو تابستان بوده؛ چون اینقدر حارّه، اگه کسی بخوره تو تابستان، نابود میشه، تو زمستان دو برابر این رو بخوره، براش مفیده؛ این آقا مزاجشناس بود! گفت آقا حل شده، گفت آقا ما هم میفهمیم کبد، تو تابستان طاقت این رو نداره. خب حالا بذار اختلاف تو روایت: اونوقت امام هم یک بار به یه مریض حرف زده، یک بار به طبیب حرف زده؛ تو باید بفهمی کجا به طبیب حرف زده؛ اونجایی که حضرت به مریض فرموده، اونها رو کار نداشته باش، چون مورد هست. ولی برو ببین به طبیب چی گفته؟ مخاطب، طبیبه، یه عاقله! اگه ما الان یه چیزی گفتیم فردا خلاف این رو گفتیم، سندش این آیهست: «يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ اُمُّ الْکِتَاب»«خداوند هر چه را بخواهد محو، و هر چه را بخواهد اثبات میکند؛ و «امّ الکتاب» [لوح محفوظ] نزد اوست.»(سورهی رعد/ آیهی۳۹)اگه کسی گفت از کجا این حرف رو میزنی؟ این هم سندش: «یَمحُو اللهُ ما یَشاء…»چهل نفر بشید، این مبانی دستتون باشه تو کشور؛ نمیخواد هم باید فکر کنی. هزار ساعت حرف بزنیها، یک ربع بهت فرصت بدند تو سال، یک ربع حرف بزنی؛ چون عقیده اینجوریه، با یک ربع میره؛ ساختمان نیست که بگی ساختمان پلاسکو، یه نُه روز این همه خسارت داد، نه، عقیدهست! توی قضیهی حج، تو رمی جمرات، یک سالش، شیطان تاروپود میشه، همه چیز به هم میریزه. تو یه سخنرانی از شما، همه چیز به هم ریخته میشه، بعد هم طرف میفهمه این با همه چیز سازگارتره تا اون حرف.یه آقایی تو فرودگاه نشسته بود، یه آقایی گفت: آقا من همه چیز اسلام رو پذیرفتم، ولی یک جا بریدم؛ گفت چرا به این بچهای که اینقدر زحمت کشیده برای باباش، ارث دارن میدن، مثل اون برادرهای دیگه بهش میدن، بعد به پدربزرگه هم اینقدر میدن؟ گفتم که ببین، ارث بابابزرگ هم مال اینهاست؛ حالا بذار بابابزرگه هم بمیره، فرقی نکرد که! همین پولها رو یه جا بهش بدن، نابود میکنه؛ یه تیکهی پول رو الان که باباش مُرده بهش میدن، یه تیکهی پول هم که از باباش رسیده به بابابزرگش، بعدا بهش میدن. شما اعتراض داری، پنج سال دیگه شما بهش بده، اگه اون هم احتیاج داره پولها رو، الان یه جا بدی، طرف طغیان میکنه؛ اسلام پیشبینی کرده، این اول مُرد، اینقدر یه سهمی هم بدن به اون پدر و مادر، یک هشتمشه، بعد دوباره پدربزرگ مُرد، باز هم مال اینه؛ بعد اقتصاد خوبه که اینجوری خُرد خرد، تیکه تیکه بیاد. این رو ما از کجا فهمیدیم؟ از این آیه، که ما به اندازه و به قدر میدیم.«کَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَيَطْغَى»«حقا كه انسان سركشى مىكند»(سورهی علق/ آیهی۶)