qadiriye.ir

نشریه ی غدیریه-بیانات استاد الهی

زهد نسبت به دنیا

من می‌خواهم مؤمن بار بیایم، لذا باید خوشحالی و ناراحتی من جهت آخرتی داشته باشد.
شرطی شدن در امور اخروی صحیح است؛
این‌که من بابت خواندن دو رکعت نماز صبح کیف کنم و اگر چیزی از آخرتم فوت شد، غصه بخورم. پس ملاک‌ها را عوض کنیم، ذهنیت را عوض کنیم، اهل دنیا نباشیم، تعلق نداشته باشیم، اگر یک امر از دنیا جا‌به‌جا شد، احساس شکست نکنیم.
زندگی را بر اساس زهد قرار دهیم؛ زهد این‌که من درگیر مسائل دنیایی نشوم.

«أعوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الْرَّجیم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين وَ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ عَلَى سَيِّدِنَا وَ نَبِيِّنَا وَ حَبِيبُ قُلُوبِنَا أبوألقاسِمِ مُصْطَفیٰ مُحَمَّد وَ عَلی آلِهِ الطَیِّبینَ الطَّاهِرِين ألمَعصومین وَ لَعنةُ اللهِ عَلَی أعدائِهِم أجمَعینِ مِنَ الان إلی قیامِ یَومِ الدّین»
«اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ.»

چرا ما نگران می‌شیم؟ چرا ما افسردگی می‌گیریم؟ چرا ما ناراحتی پیدا می‌کنیم؟ چرا غصه می‌خوریم؟ چرا در زندگی امروزی‌مون کم می‌یاریم؟ چرا دین پاسخگو نیست؟ چرا معنویات کمک‌مون نمی‌کنه؟ چرا طاقت به ما نمی‌ده؟ چرا نیرومون در مواجهه با مصائب و شیطان ضعیف است؟ این‌ها سوالاتی است که به صورت طبیعی به ذهن خطور می‌کنه و جوابش رو هم ما از خود آموزه‌های دینی و معارف دینی دنبال می‌کنیم که درست هم است.
ببینید ما بر اساس یه تربیت روزمره و عادت رشد کردیم؛ یعنی از وقتی که به دنیا اومدیم، از بچگی حالاتمون این‌طوری بوده در امور پیرامون ما هر اتفاق یا مسئله‌ای که به ما ضرر زده، از اون اذیت شدیم و از هر چیزی که برای ما منفعت داشته، خوشحال شدیم. الان هم که بزرگ شدیم همین است؛ یه ضرر ما رو از پا در می‌یاره و به اندازه‌ی ضررش ما رو اذیت می‌کنه و یه منفعت خوشحال‌مون می‌کنه. غالباً هم چیزهایی که ما رو خوشحال یا ناراحتمون کرده، منفعت و ضررش کوتاه مدت است. مثلاً یکی چایی یا غذای من رو خورده، اذیت شدم یا یه خورده مزه‌ی غذا اون‌طوری که من می‌خواستم نشده، اذیت شدم. از پخش فیلمی که دوست داشتم خوشحال شدم یا کِیف کردم وقتی تیمی که طرفدارش هستم برنده شده. خب این حالات من رو شرطی کرده! این‌طوری شدم که با یه امر دنیایی ساده کِیف می‌‌کنم، با یه امر ساده‌ای که در همون امر دنیاست ناراحت می‌شم. ببینید مهم نیست این با من چی‌کار می‌کنه، این اتفاق داره می‌افته و هیچ‌کدوم از ما مستثنی نیستیم، همه‌مون گرفتار همین هستیم. حالا نوع منفعت فرق کرده، مثلا این آقا الان قیمت ماشینش رفته بالا خوشحال شده. اون آقا ماشینش رو فروخته ناراحت است. اون یکی خونه فروخته ضرر کرده و ناراحت است. این سود برده خوشحال است. همین‌هاست دیگه، با یه امر ساده ناراحت یا خوشحال می‌شم، اتفاق دیگه‌ای نیفتاده و این درست در نقطه‌ی مقابل آموزه‌های خداست، در نقطه‌ی مقابل تربیت‌های دینی است.
“لِّكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَىٰ مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ”
“ﺗﺎ [ﺑﺎ ﻳﻘﻴﻦ ﺑﻪ ﺍﻳﻨ‌ﻜﻪ ﻫﺮ ﮔﺰﻧﺪ ﻭ ﺁﺳﻴﺒﻲ ﻭ ﻫﺮ ﻋﻄﺎ ﻭ منعی ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺍﺭﺍﺩﻩ‌ی ﺧﺪﺍﺳﺖ ﻭ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭﻱ ﻧﻴﺴﺖ] ﺑﺮ ﺁن‌چه ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺷﻤﺎ ﺭﻓﺖ ﺗﺄﺳﻒ ﻧﺨﻮﺭﻳﺪ ﻭ ﺑﺮ آن‌چه ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻋﻄﺎ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﺷﺎﺩﻣﺎﻥ ﻭ ﺩﻟﺨﻮﺵ ﻧﺸﻮﻳﺪ ﻭ ﺧﺪﺍ ﻫﻴﭻ ﮔﺮﺩﻧ‌ﻜﺶ ﺧﻮﺩﺳﺘﺎ ﺭﺍ [ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻧﻌﻤﺖﻫﺎ ﻣﻐﺮﻭﺭ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ] ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﺩ” (سوره‌ی حدید/ آیه‌ی٢٣)
“لِّكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَىٰ مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ” نسبت به چیزی که از دست دادید نباید ناراحت بشید و از چیزی که به دست می‌یارید نباید خوشحال بشید؛ این یعنی چی؟ این خیلی طبیعی است، چرا قرآن با یه چیز طبیعی داره مقابله می‌کنه؟ چه‌طور وقتی یه چیزی رو از دست می‌دیم ناراحت نشیم؟ خب این معنا داره. در یه روایتی از حضرت امیرالمومنین-علیه‌السلام- نقل می‌کنند که حضرت می‌فرماید قرآن نمی‌خواد بگه شما نباید وقتی یه چیزی رو به دست آوردید خوشحال بشید، نه خوشحال بشید، ولی خوشحالی شما این‌طور نشه که در وجودت فرح باشه! از این‌که چیزی رو از دست دادید ناراحت بشید، ولی مواظب باش ناراحتیِ شما غصه نشه. ببینید شما به میزان فهم و معرفت ناراحت می‌شید. مثلا اگه من الان اعصابم رو سرِ بچه‌ام خورد کنم یا سرِ دهن به دهن کردن با خانومم، خب من یه چیزی رو از دست می‌دم که دیگه به دست آوردنش راحت نیست! باید ده تا قرص قوی بخورم یا کارهای دیگه‌ای در بیمارستان اعصاب برای من انجام بشه تا خوب بشم. شما هزینه‌ی بزرگی رو بابت این ناراحتی داری می‌دی! در این روایت، حضرت دیدگاه ما رو این‌جا تصحیح می‌کنه. ببینید ما یه برداشت غلط داریم که این برداشت غلط باعث شده ما این‌طوری رفتار کنیم و اون این است: حضرت می‌فرماید باید چیزی به دستش می‌رسیده، چون مال این و مقدّر این بوده. مثلاً یه نفر یه ماه کار می‌کنه، بعد سر ماه حقوق این یه ماه رو بهش می‌دن و اون خیلی خوشحال می‌شه، خب این خوشحالی دیگه برای چیه؟ این مال تو بوده، برای زحماتت بوده.
گاهی حتی شما از یه خواب کیف می‌کنی، این اشتباهِ، شما نباید از دیدن یه خواب کِیف کنی، دوباره فرداش یه خواب می‌بینی ناراحتت می‌کنه، چرا این‌طوری شدی؟ چون شما شرطی شدی! وقتی خواب بهت کیف می‌ده از پا درِت می‌یاره. ببین اگه صد تا خواب دیده باشی و کیف کرده باشی، نمی‌ارزه که یه خواب ببینی فکر کنی از چشم اهل‌بیت-علیهم‌السلام- افتادی! در روایت هم داره که شیطان هیچ‌جور نمی‌تونه مومن رو اذیت کنه، فقط می‌تونه از طریق خواب اذیتش کنه؛ با یه خواب اون رو مأیوس می‌کنه. چرا شما خودت رو وابسته به خواب کردی؟! چرا این‌طوری خودت رو بار آوردی که هر روز باید یه خبر خوب برات بیاد؟! چرا این‌طوری فکر می‌کنی باید دولت محترم گشایشی برات انجام بده؟! از اول باید می‌فهمیدی که در این هشت سال خبری نیست. خب اگه کسی این‌طوری فکر کرد و گفت خبری نیست، خودش می‌ره تو فکر و یه کاری می‌کنه. الان شما ببینید بورس پایین بره یا بالا بره یه اثری روی شما می‌ذاره، چون شما شرطی شدی! اون‌جا فقط یه تلویزیون و بلندگو هست که داره ما رو راهنمایی می‌کنه. یه جعبه جادویی یه صحنه نشون می‌ده مثلاً از مایع ظرفشویی، شما فکر می‌کنی این مایع یه اکسیر است که قابلمه‌ی از بین رفته رو دوباره نو می‌کنه، این سِحر است دیگه، هر روز هم قابلمه و ماهی‌تابه می‌فروشند! پس شما باید تاثیر عالم مجازی رو روی خودت ببندی و بگی همه‌ی این‌ها احتمالی است.
مرحوم علامه طباطبایی می‌فرمود: مثلا یه عزیزی در مسافرت یه اتفاقی براش افتاده و شما الان ناراحت هستی، چرا؟ چون پنجاه پنجاه نگاه نمی‌کنی! چرا فکر می‌کنی این الان مرده؟ چرا فکر می‌کنی رفته اتاق عمل و دیگه برنمی‌گرده؟ پنجاه پنجاه هست دیگه، به چه دلیل شما ۵۱ درصد و ۴۹ درصدش کردی؟ اون یه درصد رو از کجا آوردی؟ ما غالباً این‌طوری هستیم که اون یه درصد اضافه رو در قسمت ناامیدی داریم، لذا محیط‌های پیرامونی ما رو اذیت می‌کنه.
ببینید ما یه چیزی داریم به نام آتیه، آینده! خدا حاج آقا فخر رو رحمت کنه، ایشون می‌فرمود: خدا آینده رو لعنت کنه. الان آینده کو؟ ولی غصه‌ی آینده نقد است، غصه‌اش داره آدم‌ها رو از پا درمی‌یاره، آینده‌ای که نیومده! شما دقت کنید که امروز همون آینده‌ای است که نگرانش بودی، در این ده سال چه اتفاق بدی افتاده که تو همیشه ازش می‌ترسیدی و نگران بودی؟ دیدی این آینده که شما داشتی غصه‌اش رو می‌خوردی اومد و اتفاقی نیفتاد.
الان کرونا اومده، شما از کجا می‌گی کرونا می‌خواد تو رو بکشه؟! شما اگه یه چیزهایی رو رعایت کنی این تموم می‌شه، پس این حالت برای چیه؟ حالا نسخه‌ی امیرالمومنین-علیه‌السلام- چیه؟ حضرت می‌خواد این حالت رو از دوش شما برداره. برای چیزی که مال شماست و قرار است بهت برسه، خوشحالی معنا نداره. مثلا آقا درسش رو خوب خونده و نمره‌ی خوبی گرفته، کلی خوشحالی می‌کنه؟ خب شما که دَرست رو خوندی و زحمت کشیدی، دیگه این خوشحالی برای چیه؟ شما اگه خودت رو شرطی کردی، این حالت‌ها دیگه دست شما نیست، خبرهایی می‌یاد که شما رو از پا در می‌یاره، دیگه نمی‌تونی کاری انجام بدی. امیرالمومنین-علیه‌السلام- این رو حل می‌کنه. حضرت می‌فرماید اگه دو رکعت نماز صبح خوندی کیف کن، هر چه‌قدر باهاش کیف کنی هنوز جا داره، چون واجب خدا رو انجام دادی، خدا رو از خودت راضی کردی. پس انگیزه‌ و شرطی شدنت به جای دنیا، رفت آخرت، چون یه چیز آدم رو خوشحال می‌کنه؛ تا حالا دنیا بود، اما ما قیچی کردیم رفت آخرت. یه تسبیح حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها- رو گفتی برو سجده شکر کن، خودت به خودت امتیاز بده ،کیف کن هزار رکعت نماز خوندی. یه جلسه اومدی ذوق کن. به بچه‌ات نگاه می‌کنی کیف کن، بگو الحمدالله بچه‌ی من امام حسینی است؛ این‌طور کِیف‌ها ماندگارِ، یک چیزی از آخرت فوت‌ شد غصه بخور. ما متاسفانه اگه نمازمون عقب جلو بشه اذیت نمی‌شیم، ولی اگه نمره‌مون کم بشه اذیت می‌شیم. من می‌خوام مومن بار بیام، لذا باید خوشحالی و ناراحتیِ من جهت داشته باشه، جهت آخرتی!

فرزند امام باقر-علیه‌السلام- مریض شده بود و می‌دیدند که حضرت ناراحت بود و دعا می‌کرد. دفعه‌ی بعد که حضرت رو دیدند، می‌بینند حضرت خوشحالِ، سوال پرسیدند بچه خوب شد؟ حضرت فرمود: نه. تعجب می‌کنند اون موقع که بچه مریض بود اون‌طوری ناراحت بودید و دعا می‌کردید، اما حالا که مرده خوشحال هستید! حضرت فرمود ما تا موقعی که امر پروردگار است دعا می‌کنیم و از خدا شفا می‌خوایم، حالا رسیدیم این‌جا که مقدر خدا این بوده که این بچه بمیره. حضرت آقای خوش‌وقت-رحمه‌الله‌علیه- می‌فرمود که پیغمبر اکرم-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- یه دقیقه اعصابش خورد نشد، یه دقیقه از چیزی ناراحت نشد.
“فَلَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَّفْسَكَ عَلَىٰ آثَارِهِمْ إِن لَّمْ يُؤْمِنُوا بِهَٰذَا الْحَدِيثِ أَسَفًا”
“ﺷﺎﻳﺪ ﺗﻮ ﻣﻰ‌ﺧﻮﺍهی ﺍﮔﺮ [ ﺍﻳﻦ ﻣﻌﺎﻧﺪﺍﻥ ﻟﺠﻮﺝ ] ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺳﺨﻦ [ ﻛﻪ ﻗﺮﺁﻥ ﻛﺮﻳﻢ ﺍﺳﺖ ] ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻧﻴﺎﻭﺭﻧﺪ، ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﺍﻧﺪﻭﻩ ﻫﻠﺎﻙ کنی” (سوره‌ی کهف/ آیه‌ی۶)
اون‌جا هم که فرمود “بَاخِعٌ نَّفْسَكَ” اون‌جا هم ناراحت نشد. حضرت علم داشت و می‌دید یه آدم، جاهلِ به تمام معناست و نمی‌فهمه، لذا دعاش می‌کرد و رد می‌شد.
مثلا بچه‌ی من سرنوشتش اینِ که آدم بی‌خودی بشه، من دعا می‌کنم، نذر می‌کنم، ولی این می‌خواد بره جهنم، به من چه! من به عنوان یه پدر زمینه رو فراهم می‌کنم بچه‌ام بره بهشت، حالا نمی‌خواد بهشت بره، من باید به خاطر اون با خدا درگیر بشم؟! چرا باید این کار رو انجام بدم؟! غصه نمی‌خورم، ولی تلاش می‌کنم، زحمت می‌کشم و براش دعا می‌کنم، اما وقتی به هزار دلیل نمی‌خواد خوب بشه، من چرا باید غصه بخورم؟! مثلاً یواشکی با کفار معامله کرده.
ببینید ما اگه ریل رو آخرتی کنیم، مثلاً قرار بوده سه نفر مهمان بیان خونه‌تون، حالا ده نفر اومدند. اگه شما آخرتی فکر کردی، کیف می‌کنی ده نفر سر سفره‌ات اومدند. می‌گی الحمدلله ده نفر نمازخون، امام حسینی اومدند خونه‌ی ما، ولی اگه دنیایی فکر کردی جزع‌ات بیشتر می‌شه.
“یا داوود تُرید اُرید” ای داود پیغمبر، یه خواسته تو داری، یه خواسته هم من دارم، ولی آخرش خواسته‌ی من می‌شه، جزع فزع نکن. من درس رو نمی‌فهمم، همین خوبه که من نمی‌فهمیم، ما قرارِ این مقدار بفهمیم. منبر نمی‌تونم برم، اشکال نداره کار دیگه‌ای می‌کنم، مثلا کتاب می‌نویسم، چرا باید غصه بخورم نمی‌تونم منبر برم؟! من معروف نشدم، چه‌قدر خوب شد، چون الان باید به جهان جواب می‌دادی، این‌که خوب نیست! اونی که دوست نیست، ریشه‌ات رو می‌زنه، ناراحت است تو در این موقعیت هستی. زیبایی یوسف-علیه‌السلام- اون رو بیچاره کرد؛ اون رو انداخت زندان! اگه یوسف-علیه‌السلام- این زیبایی رو نداشت، دیگه کسی براش نقشه نمی‌کشید. آخرش یوسف-علیه‌السلام- می‌گه کاش قیافه‌ی من معمولی بود تا این‌همه مشکل نداشتم. شیخ‌بهایی-رحمه‌الله‌علیه- اصلا نمی‌شد قیافه‌اش رو تحمل کرد، قدش رو نمی‌شد نگاه کرد، در معرض چشم نبود، ولی شیخ بهایی بود!
ببینید شما چه‌قدر امور آخرتی داری که خوشحالت می‌کنه؛ مسلمانی، شیعه هستی ،هیئتی و نماز‌خونی، قرآن می‌خونی، با طلبه‌ها زندگی می‌کنی، مادرت متدینه است و… ، حالا شما می‌یای به خاطر یه امر دنیایی غصه می‌خوری؛ مثلا موتور ندارم، غصه‌ی موتور می‌خوری. غصه‌ی فلان کفش رو که نداری می‌خوری. در روایت داره که حضرت فرمود مومن “ای کاش” نداره، نمی‌گه چرا این‌طوری شد. مومن می‌گه همینی که هست خوبه، قناعت داره. به همین خاطر به شما بهشت می‌دن، به همین خاطر کنار پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- هستی، به همین دلیل شما رو می‌برن رضوان خدا، به همین دلیل جهنم نمی‌ری، به همین دلیل شب اول قبرت خوبه، برزخ‌ات خوبه، حلال‌زاده هستی و به همین دلیل نسل خوبی داری، چرا این‌ها رو ندید می‌گیری! اومد خدمت حضرت گفت: آقا اوضاع خیلی خرابه. حضرت فرمود چه‌جوری خرابه؟ گفت: مستاجرم، درآمد ندارم، مریضی‌هام زیادِ و… ، حضرت فرمود همین‌طوری خوبه، تو با همین مشکلات آدم خوبی هستی، اگه مشکلاتت بره، دیگه آدم خوبی نیستی، اون مرد قانع نشد! حضرت فرمود باشه ما الان مشکلاتت رو حل می‌کنیم، ولی شیعه بودنت رو ازت می‌گیریم. گفت نه آقا! حضرت فرمود پس ثروتمندی. ملاک‌ها رو عوض کن، ذهنیت رو عوض کن. یه استکان شکست، به درک! خودکارِ من گم شد، به درک! موبایل من شکست، خوب شد شکست، خیر بوده، دین من که نشکسته! این رو به خودت بگو ایمان من که نرفته، خودت رو از این دنیا خلاص کن، اهل دنیا نباش؛ نه این‌که در دنیا زندگی نکن، نه! تعلق نداشته باش. پولت رو سفت بگیر، اصلاً بخیل باش در خرج کردن. به این آسونی به کسی پول نمی‌دن. حضرت فرمود پول حلال کم گیر می‌یاد. بهترین خونه رو داشته باش، ولی این‌جور حالت‌ها رو نداشته باش که اگه یه امر از دنیات جابه‌جا شد شکست عشقی بخوری! آقا اومده دانشگاه عاشق شده! برو از هم‌شهری‌های خودت یکی رو بگیر که باهات زندگی کنه، تو نسل می‌خوای، با این آدم کج و کوله که پایبند به زندگی نیست، چه نسلی برای تو هست! این‌ها رو حل کن. ببینید اگه ما این‌ها رو حل نکنیم، حسین حسین جواب نمی‌ده! حسین حسین جواب داده، فراوانیِ برکات بالای سر من هست، ولی چون من با خدا درگیر هستم، با دنیا و با خودم درگیر هستم، دیگه حظ این حسین حسین رو نمی‌برم، با این‌که حسین حسین حظ داره. اشهد بالله مردم، دارم قسم می‌خورم هیچ حظی مثل این نیست که شما یه دقیقه در جلسه‌ی امام حسین-علیه‌السلام- باشی. حج این‌طوری نیست، هیچ کجا. صفا اینِ که یه جایی برای اهل‌بیت-علیهم‌السلام- بشینی و توجه‌ات به این حضرات باشه؛ همه‌ی صفا این است. حالا چرا من از این صفا استفاده نکنم؟ چرا این صفا رو به امر دنیایی آلوده کنم؟ این رو برای خودتون حل کنید، از خدا هم بخواید این حل بشه. امام جواد-علیه‌السلام- شب تا صبح این دعاش بود “اللَّهُمَّ قِنِی شُحَّ نَفْسِی‏” خدایا این حرص رو از من بگیر، طمع رو از امام جواد بگیر. امام جواد-علیه‌السلام- طمع داره؟! نه، منظور ماها هستیم! ما دنبال امام جواد-علیه‌السلام- هستیم، و الا امام جواد-علیه‌السلام- چه گناهی داره؟ وقتی خدا به پیغمبر می‌گه من گناهانت رو بخشیدم؛ یعنی گناهان امتت رو بخشیدم.
خواهش می‌کنم آقایونی که پول دارید، خودتون و بچه‌هاتون رو عادت بدید ماهی یه بار ناهار فقط نون و ماست بخورید، بدونید نون و ماست هم یه غذاست، کی گفته ما باید حتما برنج تو خونه‌مون باشه؟ چرا خودمون هی بودن این برنج رو بزرگ می‌کنیم! هر چه‌قدر خدا بهتون داده با رفاه زندگی کنید، ولی زندگی‌تون رو بر اساس زهد قرار بدید. زهد اینِ که من درگیر مسائل دنیایی نشم.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

شب‌جمعه؛ ۲۱ محرم؛ ۱۳۹۹/۶/۲۰