۹۲/۱۲/۱۵۴جمادیعَنْ أَبِیالْحَسَنِالرِّضَا-علیهالسلام- قَالَ: «رُفِعَ الْقَلَمُ عَنْ شِيعَتِنَا فَقُلْتُ يَا سَيِّدِی كَيْفَ ذَاکَ قَالَ لِأَنَّهُمْ أُخِذَ عَلَيْهِمُ الْعَهْدُ بِالتَّقِيَّةِ فِی دَوْلَةِ الْبَاطِلِ يَأْمَنُ النَّاسُ وَ يَخَافُونَ وَ يُكَفَّرُونَ فِينَا وَ لَا نُكَفَّرُ فِيهِمْ وَ يُقْتَلُونَ بِنَا وَ لَا نُقْتَلُ بِهِمْ مَا مِنْ أَحَدٍ مِنْ شِيعَتِنَا ارْتَكَبَ ذَنْباً أَوْ خَطْباً إِلَّا نَالَهُ فِی ذَلِکَ غَمٌّ مَحَّصَ عَنْهُ ذُنُوبَهُ» «از شيعيان ما قلم برداشته شده است؛ عرض كردم: اى سيد من! اين چگونه خواهد شد؟ فرمود: به سبب اينكه از ايشان نسبت به تقیه در دولت باطل عهد گرفته شده تا از مردم ايمن باشند و آنان را در راه ما میترسانند و تكفير میكنند و ما به خاطر آنان تكفير نشويم و به سبب ما كشته شوند و ما به سبب آنان كشته نشويم و احدى از شيعيان ما نيست كه مرتكب گناه يا خطائى شود، مگر آنكه به او غمى رسد كه گناهان او را از او ببرد.» (عیون اخبار الرضا/جلد۲/صفحهی۴۵۶)حاج آقا-حفظهالله-: حضرت اینجا از مومن تعریف نمیکنه، داره ما رو ایمن میکنه به اینکه شما باعث گناه نشو راجعبه یه همچین کسی که خدا باب تقیه رو بهش داده، ممکنه این کارش از باب تقیه باشه، نه! اصلاً تقیه نیست، اشتباه کرد، نه! شفاعت داره، نه! ثوابهایی داره؛ تو خودت رو به خاطر اون به هلاکت ننداز که قضاوت بد کنی، همیشه راجعبه مؤمن خیالت راحت باشه. هر امری ازش دیدی، حمل کن، که این بالاخره به یه نوعی بخشیده میشه؛ اونجایی که شما قاضی هستی، این روایت به درد نمیخوره. توی قضاوت باید حکم اعدامش رو بدی، توی قضاوت باید بگی این رو حد بزنند، چه مومن باشه، چه غیر مؤمن باشه. امیرالمومنین-علیهالسلام- هم دادگاه رفت، حضرت فرمود من هم مییام. اونجایی که یه فکره، حمل به صحه نکن، فکر غلطه، ولی راجعبه خود مومن میخوای یه قضاوت کنی، یه چیزی بگی که بر علیه خودت میشه، این کار رو نکن؛ امام داره اینجا ما رو راحت میکنه، میگه تو اینجا تکلیف نداری.شما همه رو اجازه داری حمل کنی، ولی امر به معروف! به همین معروف رو بگو، همین رو نهی از منکر کن، ولی توی ذهنت اینکه این آدم بدیه، این اینجوریه، بذار کنار، خودت رو به خاطر این ضایع نکن! چه بسا این پیش خدا یه مقامی داره شما نمیدونی، ولی برای ظواهر همهی آنچه که باید عمل کنی، همهی اونها رو عمل کن، راجع بهش قضاوت هم کن. این خیلی مهمه! همینها باعث میشه آدم درست قضاوت میکنه، همینها باعث میشه آدم عجله نمیکنه، همینها باعث میشه در مورد یه مسئلهای آدم متانت پیدا میکنه؛ مثلاً میدان سیاسی برعکس اینه، باطن سیاست ضد این مِذاقه؛ همهی افراد متهم هستند، همه دشمن هستند، همه روبهروی هم هستند، همه از همدیگه بدشون مییاد، همه از چشمها افتادند. توی مسائل مالی هم همینجوریه، توی میدان کاسبی، همه از چشم هم افتادند؛ لذا حضرت فرمود توی کاسبی این حرفها رو نیار، بیگانه باش. مومنه، باشه! باید این رو رعایت کنه، باید این رو مکتوب کنه، باید شاهد بگیره، باید تعهد داشته باشه، باید زندان بره، باید باهاش برخورد بشه، باید آبروش بره، اینها جداست.الان توی محیط علمیِ ما، مبحث علمیه، نه سیاسته، نه مسائل مالی؛ رفقا نباید از همدیگه ذهنیت داشته باشند و نباید توی جلسه کسی رو بالاتر از کسی دیگه بدونند، هیچ معلوم نیست. نباید کسی رو پایین بدونند که احترام لازم رو بهش نذارند، از چشمشون بیفته، نه! هیچ معلوم نیست. ولی اونیکه تکلیفش رو انجام نداد، باید پاسخگو باشه؛ این یه چیز دیگهست، مومنه، باشه! اون آقا گفت باید برای جلسه پول بدی، اگه اون نداد، باید داد هم سرش بزنه. اینجا مومنه و مداحه و این فرق داره، نه! همچین چیزی نداریم؛ این دو تا حرفه. اگه موضعها رو آدم بشناسه، توی موضع درست، برخورد درست کنه، من فکر میکنم مشکلی درست نمیشه. اون هم بگه من اشتباه کردم، باید تاوانش رو بدم دیگه!