در روايتى آمده است كه حضرت سيّدالشهداء-سلاماللّهعليه- فرمودند:أيّها الناس! إنّ اللّه جل ذكره ما خلق العباد إلاّ ليعرفوه فإذا عرفوه عبدوه، فإذا عبدوه استغنوا بعبادته عن عبادة ما سواه.فقال له رجل: يابن رسول اللّه! بأبي أنت واُمّي! فما معرفة اللّه؟قال: معرفة أهل كلّ زمان إمامهم الّذي يجب عليهم طاعته»«اى مردم! به راستى خداوند متعال مردم را نيافريد مگر او را بشناسند. پس هر گاه او را بشناسند، عبادتش كنند و آن گاه كه عبادتش كردند از عبادت غير او بىنياز مى گردند.مردى گفت: اى فرزند پيامبر خدا! پدر و مادرم فداى شما گردد! شناخت خدا چگونه است؟حضرتش فرمود: شناخت خدا به اين است كه مردم هر عصرى امام واجب الاطاعه خود را بشناسند.»(بحارالانوار/ ج۵/ ص۳۱۲/ ح۱ )استاد:همون امامی که واجبِ اطاعتش کنه رو باید بشناسند. معرفت به اون امام پیدا کنند. معرفت خدا اینه. حالا شما ببینید این همه بحث توحید میشه، هی میگن توحید! در هر قسمت توحید هم که شما وارد میشید منطقهی ممنوعه است، در ذاتش که شما نمیتونید فکر کنید، در صفاتش هم همین طوره، چون در صفاتش هم بخواهی فکر کنی مثل ذاتشه، باید قبول کنی، توقیفی هم هست نه میتونی چیزی اضافه کنی، نه میتونی چیزی کم کنی. صفاتش رو هم به غیر اون توضیحی که اهلبیت-علیهمالسلام- میدن، شما نمیتونی صفت بدونی. وقتی از حضرت میپرسند، صمد یعنی چه؟ میفرماید: «لم یلد و لم یولد» اون وقت اگه شما معنای دیگهای بکنی باز از خودت کردی، پس چیزی که هیچ دسترسی به اون نیست، «أن الی ربک المنتهی» به خدا که رسید نباید چیزی گفت برو سراغ ائمه، راجع به ائمه این همه معارف، این همه توصیف بیان شده است که اگه اینها رو بری بفهمی تازه معرفت الله شما درست میشه، معرفت النفس تو درست میشه. هی میگن معرفت النفس، مناجات نامه مینویسن، با اینکه یه چیز توقیفی است، دعا است دیگه حالا به زبان فارسی یا غیر فارسی. اون چیزی که نوشته شده رو منتشر کن، مناجات امیرالمومنین-علیهالسلام- در مسجد کوفه رو منتشر کن، از خودت چیزی نگو. این حالت اگه در وجود مومن تثبیت بشه، اون نورانیت لازم بدون شذوذات اتفاق میافته دیگه حاشیه نمیره. زود به مقصد میرسه، مردم رو هم میرسونه، مردم رو هم در دست معصوم میگذاره در دست کس دیگه نمیگذاره. حضرت فرمود: اگه شما پای صحبت یه کسی بنشینی او رو عبادت کردی، حالا ما عبادت رو در یه چیز خاص نباید بدونیم عبادتِ دیگه، چون داریم عقاید و همه چیزمون رو از او میگیریم؛ اگه او از خدا میگه عبادت الله است، شما خدا رو عبادت کردیی؛ اگه از شیطان گفت عبادت شیطانه، یعنی گویا اصل عبادت همینه، شما وقتی میرید خدمت امام، امام اون عبادت واقعی رو که خودش داره همون رو به تو یاد میده و الا از غیر امام نمیشه فهمید؛ اون وقت اون عبادت رو هم بشنویم باز حق عبادت رو نمیفهمیم تا این که ببینیم خود امام این طور داره عبادت میکنه. امام حسن-علیهالسلام- بیست و پنج بار پیاده به حج میره، این طوری حج بهتر معلوم میشه؟ مردم شایق میشند حج برند؟ یا نه یه کسی بیاید بگه حج، توصیف کنه؟ امام این کار رو میکنه هزار رکعت نماز میخونه تا این هفده رکعت برای مردم جا بیافته. در طول سال روزه میگیره تا ماه رمضان رو مردم روزه بگیرند. هر روز قرآن میخوندند تا شاید مردم اون پنجاه آیه رو بخونند؛ بعد هم حق عبادت رو گرفتند و به ما دادند، چون اگه این اعتقاد در وجود ما به برکت ولایت ایجاد نمیشد هزار هم خم و راست میشدیم عبادت نبود، اصلا عبادت حقیقی رو برای ما گرفتند. حضرت در یه عبارتی داره که مومن برای مکه راه میافته از همون جا که راه میافته علیالدوام در سعی و طوافه تا برگرده. سعی و طواف که انجام نمیده؟! تو سعی و طوافه تا برگرده، حق عبادت است. شاگرد: درسته که عبادت ما رو بینیاز از غیر خدا میکنه؟استاد:بله بینیاز از غیر خدا میکنه، یه معناش هم همینه، یعنی همینکه با امام هستی؛ خدا هم همین رو میخواد خدا عبادت رو در این قرار داده که شما با این باشی، مثل اینکه شما باید با مُهر باشی اگه از مهر فاصله بگیری عبادت نیست، از قبله فاصله بگیری عبادت نیست، با معصوم که باشی حق عبادت است با معصوم نبودی حق عبادت نیست. حالا طرف چهقدر عبادت میکنه؟ نه، کنار معصوم بشین حق عبادت است، اصلا ذکر هم نگو فقط کنار معصوم بنشین. مگه نداریم که نگاه به خانهی کعبه بیست قسمت از آن صد قسمته، این عبادته، نگاه کن، بنشین معصوم رو نگاه کن، کنارش باش، حق عبادته، یا خود توبه یا خود قبول، مهمتر از همه چیز تو عبادت خود قبول عبادته، نه انجام عبادت، قبول عبادت با اینهاست.شاگرد:«ایاک نعبد و ایاک نستعین» یعنی فقط تو رو عبادت میکنیم بعد میگه از تو استعانت میجوییم، رابطهای بین عبادت و استعانت هست یعنی اگه عبادت حقیقی باشه استعانت هم بعدش مییاد و استعانت عین عبادته؛ یعنی اگه ما استعانت از کس دیگهای داشته باشیم پس معلومه که محبوب ما کس دیگهایی است.استاد:نه اون تو یه مرتبهایی است، الان روایت هم گفت که گاهی طرف به زبانش مخالفت داره ولی هست، مثل مستکمل الایمان که حضرت فرمود، ممکن است استعانت از دیگران داره بعد تلخی اون رو بهش میچشونند تا در دولت حق بهش بدند. اشتباه بکنه. محور همون حق عبادته، یعنی اگه عبادتش درست شد و لو استعانتش باطل و غلط باشه، به یه نوعی جبران میشه ولی عبادت این طور نیست، عبادت نباید اشتباه میشد.شاگرد: یعنی حقیقت عبادت غیر از استعانت است؟استاد:بله، یعنی طرف اشتباهی رفته دارد از این یه چیزی رو مطالبه میکند که نباید بکنه. خود خدا گفته برو از مومن هم بخواه. استعانت از غیر خداست ولی خدایی است.امام حسن-علیهالسلام- مگه نرفت از معاویه چند بار شتر هدایا گرفت، این استعانت نیست، او خدا رو قبول داره و میدونه برای خداست ولی حالا در دست این است، میره و ازش میگیره. امام حسین-علیهالسلام- تو مسیر کربلا همهی اون شترهایی که برای معاویه بود رو مصادره کرد. استعانت از معاویه نیست برای خودِ حضرت است.