ضرورت انطباق با دین
ما باید با دین منطبق باشیم. در دینداری باید همه چیز کنار هم و در جای خودش باشد. قیافه، رفتار، نحوهی عزاداری، امر ازدواج، مسجد رفتن و همهی تعاملات ما باید با عقایدمان همخوانی داشته باشد که این عقاید را شارع، فقط نزد فقها گذاشته و ما را به فقها سپرده است.
«أعوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الْرَّجیم
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ»
«الحَمْدُ لله رَبِّ العالَمین الصَّلوةُ وَالسَّلامُ علیٰ سَیِّدِنا وَنَبِیِّنا وحَبیبِ قُلوبِنا وَطَبیبِ نُفوسِنَا وَشَفِیعِ ذَنوبِنا اباالقاسِمِ المُصْطَفیٰ مُحَمَّد و آلِهِ الطّاهَرین الْمِعْصومینَ المُکَرَّمین؛
اللّهُمَّ الْعَنْ أبَاالشُّرُورِ وَ أتْباعَهُ فِی کُلِّ لَحْظَهٍ مِنَ الأزَلِ إلَی الأبَدِ، بِعَدَدِ ما أحاطَ بِهِ عِلمُک؛
اَللّهُمَّ اِنّا نَرْغَبُ اِلَیْکَ فى دَوْلَةٍ کَریمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الاِْسْلامَ وَاَهْلَهُ وَتُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَاَهْلَهُ وَتَجْعَلُنا فیها مِنَ الدُّعاةِ اِلى طاعَتِکَ وَالْقادَةِ اِلى سَبیلِکَ وَتَرْزُقُنا بِها کَرامَةَ الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ»
صلواتی برای امام عصر-علیهالسلام- مرحمت کنید.
بحث ما از اول ماه مبارک رمضان این هست که وقتی وارد دین شدیم این یک ورود اولیه هست، در کنار این ما احتیاج داریم با دین منطبق شویم. اگر این انطباق به صورتی که دین نظرش هست درست شکل نگیرد، فرد وقتی وارد دین میشود آن سـرخوردگی اتفاق میافتد و دیگر او متدین نمیشود!
در کنار هیئت باید مباحث دیگری را هم دنبال کرد
مثال خیلی سادهاش این است؛ فردی که به دین ورود پیدا کرده، با هیئت آشنا میشود و همه چیز را دارد در هیئت دنبال میکند؛ همه چیز را در سینهزنی دنبال میکند؛ همه چیز را دارد در مداحی دنبال میکند؛ اینطور نیست! مباحث زیاد دیگری هم وجود دارد که بیرون از هیئت است و این فرد باید آنها را دنبال کند، اما او همهی کششهایش در هیئت است و فقط با همین چهار، پنج قلم آشنا است و البته این چهار، پنج قلم هم دارد نتیجهاش را میدهد، اما این فرد هنوز عقایدش درست نشده و اخلاقش تند است. (بنده که دارم برای شما صحبت میکنم هم سینهزن هستم، هم میداندار، هم هیئتی و هم هیئت دارم و از آن اشخاصی نیستم که نسبت به هیئت خدشه وارد میکنند و من خودم با اینگونه افراد مخالف هستم و رو در روی آنها میایستم)
از بین رفتن برکات هیئت در وجود فرد
وقتی شما سینه میزنید حرارتی در بدنتان ایجاد میشود و اعصابتان تند میشود؛ وقتی یک مقدار زیادی هم سینه زدید اگر ظرف حلم و صبوری در وجودتان نباشد، بعد از اینکه بیرون رفتید، اگر یک نفر به شما حرف بزند دعوایش میکنید و تند میشوید و خودتان را محق میدانید، چون میگویید من سینهزن هستم و سینه زدم، او که سینه نزده! میگویید من امام حسینی هستم او که نیست! بعد با همین چیزها کار خودتان را تأیید میکنید. نتیجه این میشود که همین محق بودن زمینه را از شما میگیرد و باعث میشود برکات هیئت در وجود شما نماند.
عزاداری صحیح
پس شما مناسب هیئت باید یک روحیهی دیگری داشته باشید؛ اول باید بدنتان تحمل این سینهزنی را داشته باشد. شما نگاه نکنید آنها نیم ساعت یک ساعت سینه میزنند، شاید شما کمخونی دارید و باید فقط یک ربع سینه بزنید. خانومها گوش کنید این ملاک نیست که شما در گریه کردن جیغ و داد بزنید، بعضی از خانومها برایشان گریه کردن مضر است و نباید بیایند در جلساتی که گریه شدید است، چون برای اعصابشان مناسب نیست و روحیهی آن را ندارند، اینگونه افراد باید لطیف گریه کنند. در روایت دارد (من بکا او ابکا)؛ این نیست که شما فکر کنید داد بزنید، نه! باید به حالت طبیعی این اتفاق بیفتد، نه اینکه شما فیتیلهاش را بالا ببرید، این کار یک ظرفیتی میخواهد. نشانهاش هم این هست که فرد ده سال در هیئت هست و پنجاه سال از هیئت دور میماند، نباید اینطور باشد! باید جوری عمل کنید که تا شصت سالگی سینه بزنید.
من در عباس آباد چالوس هیئتی را دیدم که همه شصت سال به بالا به مدت یک ساعت یک دست سینه میزدند، این خوب است.
اگر شما در یک مقطع کوتاه سینه زدید، یعنی خودتان را خسته کردید.
ایجاد تعامل بین مسجد و هیئت
اینکه شما مدام از این هیئت به آن هیئت بروید یعنی چه؟!
شما کارهای دیگری هم دارید؛ باید مسجد هم بروید، اینکه یک فرد هیئتی به مسجد نرود نقص است! اینکه مسجدیها سینهزن امام حسین-علیهالسلام- نیستند نقص است. لذا هیئتیها باید به مسجد بروند و مسجدیها هم باید به هیئت بیایند. الان در مسجد نمیگذارند کسی هیئتداری کند و این بد است و برای همین مسجدیها قصاوت دارند و خشوع ندارند؛ کافیست یک نفر در جای آنها بایستد و نماز بخواند؛ شخصی پنج دقیقه دیر به مسجد آمده بود و یک نفر در جای او ایستاد، او را گرفتند و کتکش زدند! تو چه مسجدی هستی که قلبت آنقدر باتقوا نیست که حالا یک مؤمن آمده در جای تو نماز میخواند و این کار را با او کردی؟!
پس مسجدی احتیاج به گریه دارد تا آن نمازی که میخواند بهدرد بخور شود. سینهزن هم قربهالیالله میخواهد. ما دنبال امام حسینی داریم میرویم که برای نماز جانش را داد، پس باید یک تعاملی بین این دو ایجاد بشود.
فراهم کردن زمینهی ازدواج فرزندان
الان هیچ معنایی ندارد یک بچه مسلمان در سن سی چهل سالگی هنوز مجرد باشد. شما این را شوخی میگیرید که فرد عذب وقتی روی زمین راه میرود زمین از دست او در عذاب است، خدای متعال خوشش نمیآید.
کسی که موقع ازدواجش هست، ولی ازدواج نمیکند خدا از او رو بر میگرداند. یک دختر خانم هم چشمش به در هست که یک فرد مذهبی به خواستگاری او برود. دخترخانمی میگفت یک آدم مشروبخوار به خواستگاری من آمده، کسی به خواستگاری من آمده که عقایدش به من نمیخورد، کسی به خواستگاری آمده که نظام را قبول ندارد و من برای همین در خانه ماندهام. چرا؟! چون یک مذهبی به خواستگاری نرفته! مذهبی هم که نرفته دلایل خودش را دارد؛ یک موقع پدر یا مادر او نگذاشتهاند و سنگاندازی کردند، یا اگر سنگ اندازی هم نکرده باشند ایثار نمیکنند؛ پدر شهید چهار پسرش را برای خدا داده، حالا شما هم قبول کنید که یک مقدار زحمات و سختیهای ازدواج فرزندتان را تحمل و یک خرده هزینه کنید.
همخوانی عقاید با رفتار
ما نمیتوانیم همینجوری متدین باشیم، متدین بودن ما تعریف دارد. بچههیئتیها! خانهی شما باید با عقایدتان همخوانی داشته باشد؛ نمیشود خانهی شما پر از مجسمه باشد و بعد بگویید برایمان آوردند، خب شما آنها را بیرون بریزید.
الان اگر در خانهی ما شطرنج یا پاسور باشد شما قبول میکنید منزل ما بیایید؟ چه کسی میپذیرد؟ بعضیها میگویند چه اشکال دارد، برد و باخت که نیست؟ این حرفها یعنی چه؟! اینها با بچهشیعه سازگار نیست! حتی در لباس پوشیدن هم باید دقت کنید، آقای بچهمذهبی برای چه شما آستینهای لباست را تا میزنی؟! خب این لباس آستین دارد آنها را پایین بیاور و دکمهاش را هم ببند. پوشش فقط برای خانومها که نیست، برای آقایون هم هست.
ببینید ما یا مذهبی هستیم یا مذهبی نیستیم، یا میخواهیم مذهبی باشیم یا نمیخواهیم باشیم، اگر قبول کردیم که مذهبی باشیم باید در همهی جنبهها پیچمان را محکم کنیم. بچههای مذهبی قیافهها و رفتارهایشان مذهبی است و همسایههایشان از آنها راضی هستند و نمیترسند.
من در تهران به یکی از هیئتهای خانگی دعوت شده بودم و دیدم در ده تا پله چهار باند گذاشتند! بعد که داخل رفتم دیدم هفت هشت تا باند هم آنجا هست، گفتم اینهمه باند برای چیست؟ گفتند: حاج آقا اینجا را باید از صدای مداح بترکانیم، اینجا یک منطقهی خاص هست و باید بقیه حالیشان بشود، بعد دیدم افرادی هم که انتخاب کردند همه ریشهای بلند و…، گفتند حاجآقا منبر بروید، گفتم یک نفر دیگر را برای منبر دعوت کنید، همهی این کارها خلاف شرع است. شما این وقت شب همهی این باندها را روشن کنید همه میترسند! خروجی این کار چه هست؟! شما میخواهید بگویید امام حسینی هستیم، کجای این امام حسینی هست؟! و من وادارشان کردم که همهی باندها را جمع کنند، البته بعد اینکه من رفتم حتما راه انداختند چون یک اختلاف بین ما و آقایان مداح میاندازند. پس این کارها با عقاید بچهشیعه سازگار نیست.
شرع فقط نزد فقها است
یادتان باشد ما را به فقها سپردند، ما را به منبریها نسپردند؛ منبری یک برداشتهای از دین دارد که میآید و میگوید. شما باید اصل مزاق شارع و فقها دستتان باشد، ده تا منبری دعوت میکنند و شما باید همهی صحبتهای آنها را بشنوید، ولی آنکه دست شما را میگیرد شارع است که نزد فقهاست.
شما را به مداحها نسپردند، الان مداح میآید بیست دقیقه سخنرانی میکند!
در دینداری باید هر چیزی کنار هم و در جای خودش باشد
شخصی به من گفت فلان آقا خیلی منبری خوبی هست، گفتم چطور؟ گفت: روی منبر زیاد روضه و مدح و شعر میخواند، گفتم: من از این کار خوشم نمیآید، این کار مداح است! منبری باید منبر برود و نمکی یک روضه هم بخواند و پایین بیاید. نباید جا عوض شود؛ مداح میشود منبری و منبری میشود مداح! لذا این قضیهای که میخواهیم اتفاق بیافتد نمیافتد، نمیشود که من بیایم فتوا هم بدهم! این کار مرجع تقلید است. ما باید اینها را تنظیم کنیم و ساختاری در کنار هم شکل بدهیم تا هر چیزی کنار هم و سر جای خودش باشد.
مثلا این فردی که دارد چای میدهد، دیگر به جلوی در کاری نداشته باشد، به پارگینگ کار نداشته باشد. یا آن فردی که باید یک قسمت را مدیریت کند، به جاهای دیگر کار نداشته باشد. اگر این شد همه چیز درست میشود؛ زمینهها، رشد، فکر و بحمدالله خدا همهی اینها را به برکت چهارده معصوم-علیهمالسلام- به شما داده است. فقط باید این دادهها را سر جایش بچینید، اگر هر چیزی در جای خودش بود جواب میدهد والا جواب نمیدهد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هیأت رزمندگان کرج؛ نورالشهداء؛ شب هفدهم؛ مورخ: ۱۳۹۸/۳/۱