qadiriye.ir

نشریه ی غدیریه-بیانات استاد الهی

ضرورت توجه به بحث معاد

«أعوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الْرَّجیم
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ»
«الحَمْدُ لله رَبِّ العالَمین الصَّلوةُ وَالسَّلامُ علیٰ سَیِّدِنا وَنَبِیِّنا وحَبیبِ قُلوبِنا وَطَبیبِ نُفوسِنَا وَشَفِیعِ ذَنوبِنا اباالقاسِمِ المُصْطَفیٰ مُحَمَّد و آلِهِ الطّاهَرین الْمِعْصومینَ المُکَرَّمین؛
اللّهُمَّ الْعَنْ أبَاالشُّرُورِ وَ أتْباعَهُ فِی کُلِّ لَحْظَهٍ مِنَ الأزَلِ إلَی الأبَدِ، بِعَدَدِ ما أحاطَ بِهِ عِلمُک
اَللّهُمَّ اِنّا نَرْغَبُ اِلَیْکَ فى دَوْلَةٍ کَریمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الاِْسْلامَ وَاَهْلَهُ وَتُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَاَهْلَهُ وَتَجْعَلُنا فیها مِنَ الدُّعاةِ اِلى طاعَتِکَ وَالْقادَةِ اِلى سَبیلِکَ وَتَرْزُقُنا بِها کَرامَةَ الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ»
صلواتی برای امام عصر-علیه‌السلام- مرحمت کنید.

يکی از موضوعاتی که برای تربیت و تهذیب نفس روی ما تاثیر‌ دارد و متاسفانه از آن غافل هستیم بحث معاد است.
ببینید همین که انسان آتش جهنم را تصور کند موثر است، حضرت-علیه‌السلام- یک آهن گداخته را به سمت عقیل گرفت تا داغی آن او را متوجه آتش جهنم کند.
خدای متعال نفس را طوری آفریده که زود می‌ترسد. حالا به‌ جای این‌که نفس را از چیزهای دیگر بترسانید، آن را از خدا بترسانید! خب این یعنی چه؟ یعنی نفس را از عذابی که خدا می‌خواهد بدهد بترسانید.
عذاب برای چه؟ حضرت صدیقه‌ی طاهره-سلام‌الله‌علیها- فرمود: خدا برای این‌که می‌خواهد شما را به بهشت ببرد، از جهنم می‌ترساند‌. والا معنا نداشت افراد را از جهنم بترسانند!
الان می‌گویند اگر در ماشین کمربند نبندید کشته می‌شوید، خب این حرف بدی هست؟ خیر، برای این‌که شما زنده بمانید از کشته شدن صحبت می‌کنند یا راهنمایی و رانندگی برای این‌که شما درست رانندگی کنید، بحث جریمه را گذاشته است. پس جهنم برای این است که شما بترسید و بفهمید کاری انجام ندهید از بهشت جا بمانید. خودِ تصور آتش جهنم هم مهم است، چون وقتی به نفس ارائه و عرضه بشود، نفس می‌فهمد در مقابل این آتش نمی‌تواند کاری انجام بدهد.
حالا ببینید امام سجاد-علیه‌السلام- در دعای سی دو صحیفه‌ی مبارکه‌ی سجادیه، آتش جهنم را چگونه معرفی می‌کند؛
(اللَّهُمَّ إِنِّى أَعُوذُ بِكَ مِنْ نَارٍ تَغَلَّظْتَ بِهَا عَلَى مَنْ عَصَاكَ، وَ تَوَعَّدْتَ بِهَا مَنْ صَدَفَ عَنْ رِضَاكَ، وَ مِنْ نَارٍ نُورُهَا ظُلْمَةٌ، وَ هَيِّنُهَا أَلِيمٌ، وَ بَعِيدُهَا قَرِيبٌ، وَ مِنْ نَارٍ يَأْكُلُ بَعْضَهَا بَعْضٌ، وَ يَصُولُ بَعْضُهَا عَلَى بَعْضٍ.)(دعای ۳۲/فراز ۲۹)
(اللَّهُمَّ إِنِّى أَعُوذُ بِكَ مِنْ نَارٍ تَغَلَّظْتَ بِهَا عَلَى مَنْ عَصَاكَ) خدایا به تو پناه می‌برم از آتشی که بر افروخته شده برای کسی که عصیان تو را انجام می‌دهد، پس آتش برای کسی هست که معصیت می‌کند. فردی که معصیت‌کار نیست و دنبال طاعت است را که از آتش نمی‌ترسانند!

(وَ تَوَعَّدْتَ بِهَا مَنْ صَدَفَ عَنْ رِضَاكَ)
آتش جهنم برای کسی هست که نمی‌خواهد رضایت خدا را به دست آورد و دنبال هوا و هوس خودش است.
(وَ مِنْ نَارٍ نُورُهَا ظُلْمَةٌ) در قرآن راجع به خورشید دو آیه وجود دارد. از حضرت-علیه‌السلام- در مورد آیه‌ی (وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا) سوال کردند، حضرت-علیه‌السلام- فرمود: این آیه راجع به خورشید و ماه است؛ یعنی در مورد من و امیرالمومنین-علیه‌السلام- است!
در جای دیگری هم این آیه نازل شده که راجع به اولی و دومی هست؛ یعنی اولی خورشید است و دومی ماه!
سوال کردند چگونه می‌شود این آیه هم راجع به شما و امیرالمومنین-علیه‌السلام- باشد و هم راجع به اولی و دومی؟! حضرت-علیه‌السلام- فرمود: خورشید یک نار دارد و یک نور، ماه هم همین‌طور، مثل این چراغ که هم روشنایی دارد و هم حرارت. ما نور خورشید هستیم و آن‌ها نار هستند. وقتی که قیامت می‌شود نار به دنبال دومی به جهنم می‌رود و نور از آن جدا می‌شود و به بهشت می‌آید. این‌جا هم امام سجاد-علیه‌‌السلام- همین را می‌فرمایند؛ (من نارٍ نُورُها ظُلمةٌ)، ما فکر می‌کنیم آتش وقتی شعله‌ور می‌شود روشنایی ایجاد می‌کند، ولی نه این‌طور نیست، چون وقتی شعله‌اش زیاد می‌شود ظلمات درست می‌کند.
(و هَیِّنُها الیم) کمترین آن دردناک است؛ یعنی اگر دست‌تان را نزدیک آتش ببرید، آن را می‌سوزاند. (و بعیدها قریب) و دورش نزدیک است، الان اگر فلان جا آتش گرفته باشد، حرارت و شعله‌اش می‌تواند همه‌جا را بگیرد و این‌طور نیست که کسی از آن خلاصی داشته باشد
( وَ مِنْ نَارٍ يَأْكُلُ بَعْضَهَا بَعْضٌ) آن‌قدر این آتش بزرگ است که قسمتی از آن، قسمت دیگری را می‌بلعد.

(وَ مِنْ نَارٍ تَذَرُ الْعِظَامَ رَمِيما، وَ تَسقِى أَهْلَهَا حَمِيما، وَ مِنْ نَارٍ لا تُبْقِى عَلَى مَنْ تَضَرَّعَ إِلَيْهَا، وَ لا تَرْحَمُ مَنِ اسْتَعْطَفَهَا، وَ لا تَقْدِرُ عَلَى التَّخْفِيفِ عَمَّنْ خَشَعَ لَهَا وَ اسْتَسْلَمَ إِلَيْهَا تَلْقَى سُكَّانَهَا بِأَحَرِّ مَا لَدَيْهَا مِنْ أَلِيمِ النَّكَالِ وَ شَدِيدِ الْوَبَالِ) (دعای ۳۲/فراز ۳۰)

(وَ مِنْ نَارٍ تَذَرُ الْعِظَامَ رَمِيما) آتشی که اگر استخوان را در آن بیندازید، خیلی زود تبدیل به خاکستر می‌کند. در قرآن کریم آمده است؛ ما دوباره زنده می‌کنیم و دوباره …
(وَ تَسقِى أَهْلَهَا حَمِيما) جهنم جایی است که اگر کسی آب خواست، در حلق او آب جوشان و آب مذاب می‌ریزند.
(وَ من نارٍ لاتُبقي على مَن تَضَرَّع إليها) آتشی که اگر کسی التماس و داد و فریاد هم کند هیچ نجاتی ندارد.
(وَ لا تَرْحَمُ مَنِ اسْتَعْطَفَهَا) و این آتش به کسی که از آن عطوفت می‌خواهد رحم نمی‌کند.
(وَ لا تَقْدِرُ عَلَى التَّخْفِيفِ عَمَّنْ خَشَعَ لَهَا وَ اسْتَسْلَمَ إِلَيْهَا تَلْقَى سُكَّانَهَا بِأَحَرِّ مَا لَدَيْهَا مِنْ أَلِيمِ النَّكَالِ وَ شَدِيدِ الْوَبَالِ)
و این آتش به ساکنانش عذابی دردناک می‌دهد و جهنم این است!
(وَ أَعُوذُ بِكَ مِنْ عَقَارِبِهَا الْفَاغِرَةِ أَفْوَاهُهَا، وَ حَيَّاتِهَا الصَّالِقَةِ بِأَنْيَابِهَا، وَ شَرَابِهَا الَّذِى يُقَطِّعُ أَمْعَاءَ وَ أَفْئِدَةَ سُكَّانِهَا، وَ يَنْزِعُ قُلُوبَهُمْ، وَ أَسْتَهْدِيكَ لِمَا بَاعَدَ مِنْهَا، وَ أَخَّرَ عَنْهَا.) (دعای ۳۲/فراز۳۱)

(وَ أَعُوذُ بِكَ مِنْ عَقَارِبِهَا الْفَاغِرَةِ أَفْوَاهُهَا) خدایا پناه می‌برم از عقرب‌هایی که در جهنم به صورت آتش‌اند و انسان‌ها را می‌بلعند.
(وَ حَيَّاتِهَا الصَّالِقَةِ بِأَنْيَابِهَا) در جهنم مارهایی وجود دارد که وقتی نیش می‌زنند، انسان را از پا در می‌آورند.
(شَرَابِهَا الَّذِى يُقَطِّعُ أَمْعَاءَ وَ أَفْئِدَةَ سُكَّانِهَا) در جهنم آب‌هایی هست که وقتی کسی می‌خورد، تمام امعا و احشاء او می‌سوزد.
پس خدای متعال برای گنه‌کاران جهنمی سوزان خلق کرده و ما هم می‌دانیم چنین جهنمی وجود دارد، حالا ما در مقابل جهنم باید چکار کنیم؟
این‌جا مهم است؛
(اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَجِرْنِى مِنْهَا بِفَضْلِ رَحْمَتِكَ، وَ أَقِلْنِى عَثَرَاتِى بِحُسْنِ إِقَالَتِكَ، وَ لا تَخْذُلْنِى يَا خَيْرَ الْمُجِيرِينَ)
(اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ،) رفقا! خودِ صلوات خنکی هست؛ یعنی اگر شما را غضب گرفت، صلوات مثل سطل آب این آتش غضب را خاموش می‌کند. لذا در روایت دارد اگر دیدید جایی اختلاف شده و نمی‌توانید کاری انجام دهید، کنار بایستید و مشغول صلوات فرستادن باشید.
(وَ أَجِرْنِى مِنْهَا بِفَضْلِ رَحْمَتِكَ) خدایا به فضل رحمتت من را پناه بده.
(وَ أَقِلْنِى عَثَرَاتِى بِحُسْنِ إِقَالَتِكَ) خدایا بگذر از لغزش‌هایی که دارد من را به طرف جهنم می‌برد.
پس آتش را خدا خلق کرده و حالا ما از آتش به خود خدا پناه می‌آوریم.
خوب دقت کنید؛ حضرت-علیه‌السلام- می‌فرمایند: (وَ أَقِلْنِى عَثَرَاتِى بِحُسْنِ إِقَالَتِكَ) خدایا از لغزش‌هایی که دارد من را به جهنم می‌برد بگذر و آن‌ها را ندید بگیر.
(وَ لا تَخْذُلْنِى يَا خَيْرَ الْمُجِيرِينَ) خدایا من را ذلیل نکن، باید این را بگویید تا ذلیل‌تان نکنند. باید از خدا عافیت و سلامتی بخواهید تا به شما عافیت بدهد. باید از خدا پول بخواهید تا به شما پول بدهد. باید از خدا نعمت بخواهید تا به شما نعمت بدهد. باید از خدا هدایت بخواهید تا شما را هدایت کند.
بعضی می‌گویند خدا که می‌داند ما چه می‌خواهیم، برای چه دیگر از او بخواهیم؟! شما حضرت موسی-علیه‌السلام- را ببینید که چه‌قدر از خدا درخواست داشت و دعا می‌کرد، چرا ما این‌قدر دعا نمی‌کنیم؟ چرا از سهم و کوپن خودمان استفاده نمی‌کنیم؟
چرا به‌جای این‌که مدام با تلفن صحبت کنیم با خدا حرف نمی‌زنیم؟
چرا ما از خدا درخواست نداریم؟! مشکلات خودتان را لیست کنید و یک ماه مدام حل آن‌ها را از خدا بخواهید.
من در کنار ضریح امام رضا-علیه‌السلام- بودم که دیدم آقایی بچه‌ای را بغل گرفته و با صدای بلند شفای فرزندش را از امام رضا-علیه‌السلام- می‌خواهد، او از در بیرون رفت و دوباره از در دیگری وارد شد و گفت یا امام رضا! دفعه‌ی دوم است که دارم می‌آیم، از راه دور آمده‌ام و دکترها بچه‌ام را جواب کرده‌اند، دوباره از در بیرون رفت و آمد و این کار را چندین بار انجام داد تا این‌که در دفعه‌ی ششم شفای بچه‌اش را از امام رضا-علیه‌السلام- گرفت!
حالا بعضی‌ها همین‌طور صاف مقابل ضریح می‌ایستند، بدون هیچ خواسته‌ای! با حضرت-علیه‌السلام- صحبت کن، التماس کن، گریه کن‌، ریز ریز از مشکلاتت بگو؛ بگو یا صاحب‌الزمان-عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف- به فلان آقا بدهکار هستم، اگر بدهی من را درست نکنی، او آبرویم را می‌برد، مدام بگو.
شما حضرت موسی-علیه‌السلام- را ببینید، چقدر از خدا درخواست داشت.
(قُلْ مَا یَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّی لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ) اگر دعای شما نباشد خداوند اعتنايی به شما نخواهد داشت. (سوره‌ی فرقان/آیه‌ی ۷۷)
خدای متعال می‌فرماید: اگر دعاهای شما نبود، منِ خدا به شما نگاه نمی‌کردم. الان هم اگر اهل دعا نباشید به شما نگاه نمی‌کند.
موقع غذا خوردن بگویید خدایا، فردا سفره‌ی ما پر‌رنگ‌تر، چرب‌تر و خوشمزه‌تر از این باشد و افراد زیادی از سفره‌ی من غذا بخورند.
موسی-علیه‌السلام- از خدا پرسید چه کسی در بهشت با من است؟ موسی-علیه‌السلام- فکر کرد الان یک پیغمبر با او در بهشت است، ولی به او گفتند یک هیزم‌شکن!
موسی-علیه‌السلام- تعجب کرد و رفت تا هیزم‌شکن را ببیند، خلاصه بگویم که موسی-علیه‌السلام- او را دید و سرِ سفره‌ی او نشست و چون گرسنه بود بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم را گفت و مشغول خوردن شد و بعد دید که فرد هیزم‌شکن دارد اشک می‌ریزد و می‌گوید: خدایا، این لطف تو بود که به من حالی کردی و قدرت دادی که بروم هیزم‌ها را بشکنم‌. خدایا تو به من لطف کردی و به دل آن آقا انداختی که هیزم‌های من را بخرد و او همین‌طور داشت از نعمات و الطاف خدا تشکر می‌کرد.
رفقا! راه آسان مسیر بندگی شکر و درخواستِ از خداوند است، نمی‌خواهد جوشن کبیر بخوانید، جوشن کبیر را برای اهلش بگذارید. در هر حالتی از خدا درخواست داشته باشید و کمک بگیرید، مثلا وقتی در اتوبوس یا ماشین نشستید بگویید خدایا من و بچه‌هایم را نگه دار. بگویید خدایا به من عافیت بده یا زمانی که دکتر می‌روید به خدا بگویید همین یک نسخه من را خوب کند.
روی دست رسول خدا-صلی‌الله‌علیه‌واله‌وسلم- زخم خیلی کوچکی بود و حضرت-علیه‌السلام- مدام به زخم نگاه می‌کرد و اشک می‌ریخت و به خدا می‌گفت: خدایا این زخم بزرگ نشود و برایم مشکل درست نکند.
یکی از اصحاب گفت: یا رسول الله! زخم شمشیر که نیست این‌قدر ناله و زاری می‌کنید!
پیامبر-صلی‌الله‌علیه‌واله‌وسلم- فرمود: فرق ما انبیا-علیهم‌السلام- با شما همین است؛ شما وقتی زخم‌تان بزرگ و تبدیل به سرطان شد، جزع و فزع می‌کنید و نباید این‌چنین باشید، باید همان موقع که زخم کوچک است جزع و فزع کنید،
چون وقتی که بزرگ شد، دیگر بلا آمده و کاری نمی‌توانید انجام بدهید؛ (اذا جاء القضا ضاق الفضا اذا جاء القدر عمی البصر).
یک‌دفعه همه چیز دست به دست هم می‌دهد و می‌گویند تومور بزرگ شده و دیگر کار تمام است! همان موقع که زخم کوچک است، مثل شخصی که سرطان دارد ناله و زاری کنید و از خدا بخواهید این زخم برایتان مشکل‌ساز نشود. وقتی دیدید بیست هزار تومان پول کم دارید، مانند کسی که دویست میلیون کم دارد گریه کنید و از خدا بخواهید.
وقتی دیدید فرزندتان از سه تا پله پایین افتاد و سرش شکست، بروید دو رکعت نماز بخوانید و صدقه بدهید، یک مرغ هم ذبح کنید و به خانواده‌ی فقیر بدهید و با این کارها از اتفاقات بدتر جلو‌گیری کنید.
پس در مسیر بندگی و معارف این را به ما یاد می‌دهند که بفهمیم با وجود همه‌ی بلاها و مشکلات، خدایی هست که ستار است و اسباب چیزهایی که ما را به جهنم می‌فرستد را بر‌می‌دارد و ضعف و بی‌ایمانی ما را درست و گناهان‌مان را پاک می‌کند.
حضرت-علیه‌السلام- فرمود: کسانی که خدا به آن‌ها نعمت داده و شکر نمی‌کنند، مانند کسانی هستند که گناه می‌کنند و توبه نمی‌کنند.
پس اگر به شما نعمت دادند شکر آن را به‌جا آورید و اگر گناه و لغزش داشتید توبه کنید.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

هیأت حجت‌بن‌الحسن-علیه‌السلام-؛ سخنرانی شب‌جمعه؛ مورخ: ۱۳۹۴/۶/۲۶