qadiriye.ir

نشریه ی غدیریه-بیانات استاد الهی

معرفی توحید به وسیله‌ی اهل‌بیت-علیهم‌السلام-

به مناسبت شهادت امام هادی-علیه‌السلام-

۱خداییِ خدا باید به انسان‌ها معرفی می‌شد و انسان‌ها می‌بایست از اون خدایی به حد کمال بهره ببرند و توحید رو بفهمند و نباید شرک و کفر با این شناخت مخلوط بشه.
آیات پروردگار، معجزه و انبیاء، بدون چهارده معصوم-علیهم‌السلام- نتونستند خدایی خدا رو معرفی کنند.
کسی که می‌خواست خدا رو معرفی کنه، می‌بایست هم بتونه خدایی خدا رو بی‌کم و کاست قبول کنه و هم انسان کاملی باشه و تمام صفات خدا رو جمع کنه و بتونه همه‌ی این صفات رو معرفی کنه.
تنها کسانی که این شرایط رو داشتند، چهارده معصوم-علیهم‌السلام- بودند.

«اعوذ‌بالله‌السمیع‌العلیم‌من‌الشیطان‌
الرجیم»
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم
الحمدلله رب العالمين الصلاة و السلام علی سيدنا و نبينا و حبیب قلوبنا و طبیب نفوسنا أبی‌القاسم المصطفی محمد-صلی‌الله‌عليه‌و‌آله- و آله الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الان الی قیام یوم الدین.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِ‏ وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّیقِ صَلاَةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ‏.
صلواتی برای امام رضا-علیه‌السلام- مرحمت بفرمایید.
اَللّهُمَّ اِنّا نَرْغَبُ اِلَیْکَ فى دَوْلَةٍ کَریمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الاِْسْلامَ وَاَهْلَهُ وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَ اَهْلَهُ وَ تَجْعَلُنا فیها مِنَ الدُّعاةِ اِلى طاعَتِکَ وَ الْقادَةِ اِلى سَبیلِکَ وَ تَرْزُقُنا بِها کَرامَةَ الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ.
صلواتی برای امام زمان-علیه‌السلام- مرحمت بفرمائید.

السلام علیک یا علی‌بن‌محمد ایها الهادی النقی یابن رسول الله و رحمة الله و برکاته.
یه مقدار زیادی به این بحث توجه کنید.
ان‌شاءالله که امشب مبدا یک فهم و درک بهتری از امامت در وجود ما حاصل بشه به برکت شام شهادت امام هادی-علیه‌السلام- و ما ظروفی باشیم که اون مظروف حقیقی در وجود ما بی‌کم و کاست شکل بگیره.

قرار شد که خدای متعال خدایی کنه و انسان به عنوان موضوع خلقت، از اون خدایی که خدا از ازل داشته، مطلع بشه و از اون خدایی، به حد کمال بهره ببره و قرار بر این شد که از خداییِ خدا هیچی کم نشه؛ یعنی شرک و کفر مخلوط به این شناخت نشه و مردم توحید رو بفهمند، توحید خدا رو بفهمند، موحد بشن و به این کمال دست پیدا کنند. اگه خداییِ خدا این‌جور معرفی نشه، گویا خدای متعال هیچ بهره‌ای ازش، به خصوص به انسان نرسیده، یا باید همه‌ی خداییِ خدا معرفی بشه یا هیچی!
اگه یه مورد یا یه امر ساده خدشه برداره و از خدا کم بشه، خدا معرفی نشده و باز هم انسان دست خالی است. خدا برای این‌که ثابت کنه که چهارده معصوم-علیهم‌السلام- از عهده‌ی این‌کار برمی‌یان، تمام آیاتش رو، رو کرد و آیات پروردگار نتونست خداییِ خدا رو بدون این چهارده معصوم-علیهم‌السلام- معرفی کنه، حتی معجزه از کارایی افتاد، با این‌که معجزه یه امری بود که اگه درست شکل می‌گرفت، خداییِ خدا معرفی می‌شد، ولی بعدا به یه دلائلی که عرض می‌کنم، معجزه هم نتونست خداییِ خدا رو اون‌طوری که خدا می‌خواست معرفی کنه، به همون دلیلی که عرض کردم که اگه یه ذره اشتباه بشه، خداییِ خدا معرفی نمی‌شه، این اتفاق نیفتاد و کعبه نتونست بیت خدا باشه با این‌که خدا کعبه رو قرار داد برای این‌که بیتش باشه، ولی محل بت شد. قرار بود محل امنیت باشه، ولی محل ناامنی شد.
قرآن نتونست نوشته‌ی خدا باشه، همه‌ی فِرَقِ گمراهی به قرآن استناد کردند و گمراهی خودشون رو ثابت کردند، پس نوشته‌ی خدا هم از کارایی افتاد.
انبیاء-علیهم‌السلام- ترک اولی‌ٰشون باعث شد تا خدا معرفی نشه و کار عقب بیفته، موسی-علیه‌السلام- ترسید، ابراهیم-علیه‌السلام- لرزید، عیسی-علیه‌السلام- به عنوان خدا معرفی شد، یونس-علیه‌السلام- تنبیه شد، یعقوب-علیه‌السلام- از خدا شکایت کرد، آدم-علیه‌السلام- اراده‌ی لازم رو نشون نداد، نوح-علیه‌السلام- نزدیک بود از جاهلین بشه، یوسف-علیه‌السلام- نزدیک بود زمین بخوره، خدا کسانی رو لازم داشت تا خدایی خدا رو اون‌طور که شایسته و بایسته هست، باید در خدایی خودش باشند تا معرفی کنند. این‌ها باید دو کار کنند: یکی این‌که خدا رو خوب معرفی کنند و از طرف دیگه انسان کاملی شوند تا خدا این‌ها رو بپذیره که خدا رو به مردم معرفی کنند و این دو امر با هم متفاوته؛ چون یه زمانی می‌بینید یه آیه‌ای تمام نمای خدا هست، ولی آیه است و مردم نسبت به آیه رغبت نشون نمی‌دن، چرا؟ چون از جنس خودشون نیست!
وقتی در وجود انسان، شهوت، غضب و طمع بود و این‌ها همه کنار رفت و انسان کامل شد، اون‌وقت پذیرش برای انسان هست که می‌تواند انسان کامل باشد.

دومین چیزی که این‌ها باید نشون می‌دادند، این بود که باید تمام صفات خدا رو نشون می‌دادند؛ یعنی تمام صفات خدا رو
جمع می‌کردند و می‌تونستند تمام این صفات رو معرفی کنند. خورشید و ماه نمی‌تونند این کار رو کنند، باید بندگی در اعلی مرتبه‌ی خودش نشون داده بشه. عصمت باید دوباره عصمت بشه، علم، جهل نشه، معجزه، خرقِ عادت حساب نشه، سحر حساب نشه. نور، نور باشه و با تاریکی همراه نباشه. وقتی به موسی-علیه‌السلام- علم داده شد، حالا خدا می‌خواد همین کار رو کنه، خدا می‌خواد موسی رو انتخاب کنه که اون رو بفرسته تا خدایی خدا رو به مردم معرفی کنه، لذا وقتی علم به موسی می‌ده، خودِ موسی داره از دست می‌ره، حالا این چه‌طوری می‌خواد خدایی خدا رو در اون حدی که خدا می‌خواد معرفی کنه؟ عُجب داره او رو می‌گیره، لذا خضر-علیه‌السلام- سرِ راهش قرار می‌گیره تا از این حالت بیفته. موسی-علیه‌السلام- هفتاد نفر رو به عنوان بهترین‌ها به کوه طور می‌بره، اما هفتاد منافق از آب درمی‌یان و موسی-علیه‌السلام- از همه بهتر می‌فهمه که نمی‌تونه این کار رو به عهده بگیره و باید مدد بگیره.
این انسان کامل چطور می‌تونه حجت خدا بشه با اون خصوصیاتی که عرض کردم، تمام خدایی رو نشون بده، تمامیت انسان کامل در وجودش شکل پیدا کنه، صفات خدا رو نشون بده و از اون طرف بندگی دست نخوره، خدایی دست نخوره و خدایی خدا رو بی‌کم و کاست قبول کنه و نشون بده و خودش در بندگی کامل بشه. این‌ها چه کسانی هستند و چه خصوصیتاتی در وجودشون هست؟
وقتی شما به زیارت جامعه می‌رسید، امام-علیه‌السلام- داره این وجود و امامت رو معرفی می‌کنه، همه‌ی این سوال‌هایی که من کردم، ناظر به همه‌ی این خصوصیات، بی‌کم و کاست داره اون وجود پربرکت رو معرفی می‌کنه، که خودش و ائمه-علیهم‌السلام- هستند. امناء‌الله، احبائه، انصارالله، خلفائه، محال معرفة، مساکن ذکر، آشکارکننده‌ی امر خدا، مظهر امرالله، مخلص در طاعت، ادلاء، نهایت حلم، رکن بودن، ابواب الایمان، معدن حکمت، حافظ سرّ خدا، حامل کتاب خدا، مستقر در امر خدا، ظرف علم، عیبة علمه، حجة‌الله، صراط‌الله، نور‌الله، برهان‌الله، ارادة‌الله، قدرةالله، روح‌الله، رکن‌التوحید.
خب ببینید ممکنه من زیر بار موسای پیغمبر برم، چون دستم خالیه، موسی-علیه‌السلام- رو در یه مرتبه‌ی اعلی می‌بینم و به واقع اولوالعزم می‌بینم و به واقع تمام علم رو در او می‌بینم، وقتی که از این چهارده معصوم-علیهم‌السلام- بی‌خبرم! ولی وقتی این‌ها معرفی می‌شن، جایگاه موسی-علیه‌السلام- معلوم می‌شه. ببینید وقتی یونسِ پیغمبر تنبیه می‌شه، یه نفر رو می‌یارن و فلکش می‌کنند، ولی یه نفر بهترین آدمه و دارند فلکش می‌کنند، یه نفر اهل خلافه که فلکش می‌کنند، ولی یه نفر بهترین آدمه و فلکش می‌کنند و از روی حکمت، تنبیه و فلکش می‌کنند، می‌خوان چی بگن؟ می‌خوان بگن که این خوبی رو یونس-علیه‌السلام- داره، ولی ما رو نمی‌تونه معرفی کنه.
ما در معرفی، کسی رو احتیاج داریم که کارش به این تنبیه نرسه. موسی-علیه‌السلام- در معرفی خدا کم نداره، دستش رو درمی‌یاره، نور می‌شه، عصاش رو درمی‌یاره معجزه است، «اولوالعزم من الرسل» است.
مگه ما کسی مثل موسی-علیه‌السلام- داریم؟ ولی موسی لو لا چهارده معصوم، موسی است، ولی وقتی چهارده معصوم-علیهم‌السلام- می‌یان، دیگه موسی یه رعیت برای چهارده معصوم-علیهم‌السلام- است، یه کسی است که چهارده معصوم-علیهم‌السلام- باید اون رو راه ببرند. ببینید هیچی از پیغمبری کم نداره، این طرف کامله، این‌ رو توی ذهنتون اشتباه نکنید؛ یعنی عظمت حضرت آدم رو یه ذره توی ذهنتون کم نکنید.
عظمت خدا عظیمه، بزرگی خدا یه بزرگی است که تحملش سنگینه، ظرف قابلیت استعداد اسماء و صفات خدا در وجود یه نفر، لت و پارش می‌کنه، مگه شوخیه!!
الان ما اگه از پشتِ در مطلع بشیم که چه خبره، جنون ما رو می‌گیره. من یه ذره از اندرون افراد مطلع بشم، جنون و طغیان آدم رو می‌گیره؛ پس چه‌طوری این‌ها طغیان نکردند؟! چه ‌طوری این‌ها مُنتَحَلْ حلم شدند؟! تکون نخوردند! به این‌جا رسیدند رفقا! ببینید این جایزه‌ی چهارده معصوم-علیهم‌السلام- است، «و الحق معکم و فیکم و منکم و الیکم» (فرازی از جامعه‌ی کبیره)
ظرف حق شدند، ظرف حق!! مگه می‌شه آدم ظرف حق بشه؟
شما الان این ولتاژ برق رو ببینید، یه ذره اضافه باشه، نوسانات برق پیش می‌یاد. یه چیز مادیه، اما اون یه امر حقیقیه! خدا به معنای حقیقت خدا در صدیقه‌ی طاهره مُتُبَلْوِرْ و معرفی است، این رو گوش کنید! این‌طور نیست که یه تجلی هست، این نیست که یه صفحه‌ای هست مثل صفحه‌ی وجودی ما که یه انعکاس است! وقتی می‌شه یدالله، وقتی می‌شه لسان‌الله، وقتی می‌شه عین‌الله، وقتی می‌شه اُذن‌الله، وقتی می‌شه قدرة‌الله، وقتی می‌یاد کار خدایی می‌کنه.
«وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا»
«ﻭ ﺗﺎ ﺧﺪﺍ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ، ﻧﺨﻮﺍﻫﻴﺪ ﺧﻮﺍﺳﺖ، ﻳﻘﻴﻨﺎ ﺧﺪﺍ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺩﺍﻧﺎ ﻭ ﺣﻜﻴﻢ ﺍﺳﺖ.» (سوره‌ی انسان/ آیه‌ی ۳۰)
برای همین حضرت راجع به ما فرمود: ما رو عبد بدونید، دیگه بقیه رو کاری نداشته باشید، این‌جا رو بچسبید! اون‌ها می‌دونند که خطر چیه؟ همیشه توی ذهنتون ما رو عبد بدونید. وقتی شما ما رو عبد دونستید، دیگه همه چیز رو راحت می‌تونید ببینید. اون‌هایی که اشتباه کردند، این‌جا اشتباه کردند و الا علم خدا توی وجود امیرالمومنین-علیه‌السلام- درست بود، علی خدایی می‌کرد و درست بود. این‌جا رو نفهمیدند، این‌جا رو!!
لذا می‌بینید کعبه آبرو گرفت و محل توحید شد! این‌ها اومدند کنار قرآن و شد نوشته‌ی خدا!
«قال رسول‌الله-صلی‌الله‌علیه‌و‌آله-إِنِّی تَارِکٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَيْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّی فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا»
«همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران می‌گذارم كه اگر بدان‌ها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم و اين دو از يکديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من درباره‌ی آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسک به عترت) آب خوش‌گوار و شيرين است پس بياشاميد و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد» (مستدرک حاکم/ جلد۳/ صفحه‌ی ۱۲۴)
شما داستان حضرت با ابوحنیفه رو ببینید، حضرت فرمود تو علم قرآن می‌دونی؟ می‌گه نه، من علم تاریخ می‌دونم، حضرت دو تا سوال تاریخی ازش می‌پرسه، می‌گه نه، من اهل قیاسم، حضرت دو تا سوال از قیاس می‌پرسه، بحث بول و منی، بحث نماز و روزه، بحث زنا و قتل، فرمود کدوم مهم‌تره؟ می‌گه قتل مهم‌تره، حضرت فرمود پس چرا زنا چهار تا شاهد می‌خواد؟ باز فرمود نماز مهم‌تره یا روزه؟ می‌گه من اهل رأی هستم، حضرت فرمود خب راجع به این، رأی خودت رو بگو،‌ «فبهت الذی کفر»
«أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِی حَاجَّ إِبْرَاهِيمَ فِی رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْکَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّیَ الَّذِی يُحْيِی وَ يُمِيتُ قَالَ أَنَا أُحْيِی وَ أُمِيتُ قَالَ إِبْرَاهِيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِی بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِی كَفَرَ وَ اللَّهُ لَا يَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ»
«ﺁﻳﺎ [ﺑﺎ ﺩﻳﺪﻩ‌ی ﻋﺒﺮﺕ] ﻧﻨﮕﺮیستی ﺑﻪ کسی ﻛﻪ ﭼﻮﻥ ﺧﺪﺍ ﺍﻭ ﺭﺍ ﭘﺎﺩﺷﺎهی ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ [ﺍﺯ ﺭﻭی ﻛﺒﺮ ﻭ ﻏﺮﻭﺭ] ﺑﺎ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ‌ی ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺵ ﺑﻪ ﻣﺠﺎﺩﻟﻪ ﻭ ﺳﺘﻴﺰ ﻭ ﮔﻔﺘﮕﻮی بی‌ﻣﻨﻄﻖ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ؟! ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﮔﻔﺖ: ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭم کسی ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺯﻧﺪﻩ ﻣﻰﻛﻨﺪ ﻭ می‌ﻣﻴﺮﺍﻧﺪ، [ﺍﻭ] ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﻫﻢ ﺯﻧﺪﻩ ﻣﻰﻛﻨﻢ ﻭ ﻣﻰﻣﻴﺮﺍﻧﻢ. [ﻭ ﺑﺮﺍی ﻣﺸﺘﺒﻪ ﻛﺮﺩﻥ ﻛﺎﺭ ﺑﺮ ﻣﺮﺩم، ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﺩﻭ ﺯﻧﺪﺍنی ﻣﺤﻜﻮم ﺭﺍ ﺣﺎﺿﺮ ﻛﺮﺩﻧﺪ، یکی ﺭﺍ ﺁﺯﺍﺩ ﻭ ﺩﻳﮕﺮی ﺭﺍ ﻛﺸﺖ.] ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ [ﺑﺮﺍی ﺑﺴﺘﻦِ ﺭﺍﻩ ﻣﻐﺎﻟﻄﻪ ﻭ ﺗﺰﻭﻳﺮ ﺑﻪ ﺭﻭی ﺩﺷﻤﻦ] ﮔﻔﺖ: ﻣﺴﻠﻤﺎ ﺧﺪﺍ ﺧﻮﺭﺷﻴﺪ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﺸﺮﻕ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻣﻰﺁﻭﺭﺩ، ﺗﻮ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﻐﺮﺏ ﺑﺮﺁﻭﺭ! ﭘﺲ ﺁن‌که ﻛﺎﻓﺮ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﻣﺘﺤﻴﺮ ﻭ ﻣﺒﻬﻮﺕ ﺷﺪ ﻭ ﺧﺪﺍ ﮔﺮﻭﻩ ستمگر ﺭﺍ [ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺗﺠﺎﻭﺯ، ﺳﺘﻢ، ﭘﺎﻓﺸﺎﺭی ﺑﺮ ﻋﻨﺎﺩ ﻭ ﻟﺠﺎجتشان] ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻧﻤﻰﻛﻨﺪ.» (سوره‌ی بقره/آیه‌ی ۲۵۸)

رفقا گوش کنید! این جایگاه امامت است که معرفی توحید است و همه‌ی قضایا به این برمی‌گردد، اون‌جایی که ما به نتیجه می‌رسیم، این‌جاست که خدا از غیر این چهارده معصوم-علیهم‌السلام-، معرفی نشد!
هر کسی اومد معرفی کنه، یه گوشه‌اش پرید. نوح-علیه‌السلام- رو ببینید! دیگه آخر کاره، همه‌ی نوح بودنش رو انجام داده، همه‌ی نبوتش رو انجام داده. خب آقای نوح! اگه خدا خداست، چرا دوباره از فرزندت صحبت می‌کنی؟! موسی-علیه‌السلام- گفت خدایا خودت رو به من نشون بده، موسی! اگه خدا خداست این سوال چیه که بشنوی «لَن تَرانی»؟! ابراهیم-علیه‌السلام- هم همین‌طور! من به شما بگم که این‌ها امتحانشون به خدا نبود، امتحانشون به این چهارده معصوم-علیهم‌السلام- بود. خدا اصلا این‌ها رو با خودش امتحان نکرد، ولی راجع به ائمه-علیهم‌السلام- خودش رو امتحان قرار داد، «ممتحنة امتحنک الله» خودِ خدا امتحان کرده، به خدایی خودش امتحانشون کرده، نه به یه پیغمبر، نه به یه آیه، نه به سوال و جواب، نه!! این‌ها خدایی خدا رو درک کردند و امتحانشون خودِ خدا شد، برای همین جا افتاد!
«وَ الحَقُّ مَعَکُم وَ فِیکُم وَ اِلَیکُم وَ اِیَابُ الخَلقِ اِلَیکُم وَ حِسَابُهُم عَلَیکُم وَ فَصلُ الخِطابِ عِندَکُم» (فرازی از جامعه‌ی کبیره) تمام شد!
«قال امیرالمومنین-علیه‌السلام- مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ-صَلَّی‌اللهُ‌عَلَیهِ‌وَآلِه- أَمَامِی وَ فَاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ-صَلَوَاتُ‌اللَّهِ‌عَلَيْهَا- فَوْقَ رَأْسِی وَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِیُّ‌بْنُ‌أَبِی‌طَالِبٍ وَصِیُّ رَسُولِ اللَّهِ-صَلَوَاتُ‌اللَّهِ‌وَ‌سَلَامُهُ‌عَلَيْهِ- عَنْ يَمِينِی وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ عَلِیٌّ وَ مُحَمَّدٌّ وَ جَعْفَرٌ وَ مُوسَى وَ عَلِیٌّ وَ مُحَمَّدٌ وَ عَلِیٌّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُجَّةُ الْمُنْتَظَرُ أَئِمَّتِی-صَلَوَاتُ‌اللَّهِ‌وَ‌سَلَامُهُ‌عَلَيْهِمْ- عَنْ شِمَالِی وَ أَبُوذَرٍّ وَ سَلْمَانُ وَ الْمِقْدَادُ وَ حُذَيْفَةُ وَ عَمَّارٌ وَ أَصْحَابُ رَسُولِ اللَّهِ رَضِی‌ اللَّهُ تَعَالَى عَنْهُمْ مِنْ وَرَائِی وَ الْمَلَائِكَةُ عليهم‏‌السلام‏ حَوْلِی وَ اللَّهُ‏ رَبِّی تَعَالَى‏ شَأْنُهُ وَ تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُهُ مُحِيطٌ بِی وَ حَافِظِی وَ حَفِيظِی وَ اللَّهُ مِنْ وَرائِهِمْ مُحِيطٌ بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِيدٌ فِی لَوْحٍ مَحْفُوظٍ فَاللَّهُ خَيْرٌ حافِظاً وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ‏» (دارالسلام/ جلد۲/ صفحه‌ی۵۲ و ۵۳)
در دعایی می‌خوندم که پیغمبر«بَینَ یَدَیه» امیرالمومنین«وَرائی» فاطمه«فَوقَ رَأسی» حسن«یَمینی» حسین«شِمالی» و الائمه«حَولی» این خدایی است! و الا رفقا هر جا برید نقصه.
خب این یه بخش صحبت، بخش دیگه‌ی صحبت این است که حالا ما کی هستیم؟ ما توی عالم چی‌کاره هستیم؟ خب اون‌ها توی اون عظمت، بالاخره اگه قرار باشه ما هم یه جایگاهی، یه چیزی داشته باشیم، خب اون علم که نیست، می‌فهمیم نیست، اون تقوایی که باید باشه هم می‌دونیم که نیست، از این طرف هم خطا و گناه داریم، الی ماشاء‌الله! فراوان! خب ما چطور می‌تونیم کنار این‌ها باشیم؟! رفقا فقط به یه چیز است! یعنی همین‌که ما ولایت این‌ها رو سربسته و دربسته قبول کردیم، خدا از ما راضی شد که ما با این‌ها هستیم؛ یعنی همین توسل و توجه به اهل‌بیت-علیهم‌السلام-! خدا همین رو می‌خواد.
قال امام مهدی-علیه‌السلام-: «فَاتَّقُوا اللّهَ وَ سَلِّمُوا لَنا وَ رُدُّو الاَْمْرَ إِلَیْنا، فَعَلَیْنَا الاِْصْدارُ، کَما کانَ مِنَّا الاِْیرادُ وَ لا تَحاوَلُوا کَشْفَ ما غُطِّیَ عَنْکُمْ وَ اجْعَلُوا قَصْدَکُمْ إِلَیْنا بِالْمَوَدَّةِ عَلَی السُّنَّةِ الْواضِحَةِ» «از خدا بترسید و تسلیم ما شوید و کارها را به ما واگذارید، بر ماست که شما را از سرچشمه، سیراب برگردانیم، چنان‌که بردن شما به سرچشمه از ما بود. در پی کشف آن‌چه از شما پوشیده شده نروید. مقصد خود را با دوستی ما بر اساس راهی که روشن است به طرف ما قرار دهید.» (بحارالانوار/ جلد۵۲/صفحه‌ی۱۷۹) بقیه‌اش با ما هست، ما به جای شما به خدا و ملائکه جواب می‌دیم، به نکیر و منکر جواب می‌دیم، ما به جای شما عبادت‌هاتون رو راست و ریست می‌کنیم، ما تکلیف گناهانتون رو معلوم می‌کنیم، وزر شما رو ما به دوش گرفتیم، به شرطی که با ما باشید و بر این عقیده باشید و از این عقیده فاصله نگیرید، ولیجه (دوست و یار مطمئن) اختیار نکنید، موالاتتون با ما باشه، معاداتتون همونی باشه که ما می‌گیم، مواساتتون هم سرِ جاش باشه. اگه این رو درست کردید، با ما هستید.
قال علی‌بن‌موسی‌الرضا-علیه‌السلام-: «يابن ابی‌محمود! اذا اخذ الناس يمينا و شمالا فالزم و طريقتنا فانه من لزمنا لزمناه و من فارقنا فارقناه»
«ای پسر ابی‌محمود! وقتی ديدی مردم به چپ و راست می‌روند، تو ملازم طريقه و روش ما باش؛ زيرا هر کس با ما ملازم و همراه باشد، ما با او همراه خواهيم بود و هر کس از ما جدا شود، ما نيز از او جدا خواهيم شد.» (عيون اخبار الرضا/ جلد ۱/ صفحه‌ی۶۱۵) 
قالَ الإمامُ المهدی-علیه‌السلام-: «طَلَبُ المَعارفِ مِن غَیرِنا اَهلَ البَیت مُساوِقٍ لِاِنکارِنا» «طلب معارف از غیر ما اهل بیت-علیهم‌السلام-، مساوی با انکار ما می‌باشد.»
(مستدرک سفینه البحار/ ۱۰/ ۱)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مورخ: ۱۳۹۳/۲/۱۳