تشخیص اولویت در دین
«أعوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الْرَّجیم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين وَ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ عَلَى سَيِّدِنَا وَ نَبِيِّنَا وَ حَبِيبُ قُلُوبِنَا أبوألقاسِمِ مُصْطَفیٰ مُحَمَّد وَ عَلی آلِهِ الطَیِّبینَ الطَّاهِرِين ألمَعصومین وَ لَعنةُ اللهِ عَلَی أعدائِهِم أجمَعینِ مِنَ الان إلی قیامِ یَومِ الدّین»
«اَللّهُمَّ اِنّا نَرْغَبُ اِلَیْکَ فى دَوْلَةٍ کَریمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الاِْسْلامَ وَاَهْلَهُ وَتُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَاَهْلَهُ وَتَجْعَلُنا فیها مِنَ الدُّعاةِ اِلى طاعَتِکَ وَالْقادَةِ اِلى سَبیلِکَ وَتَرْزُقُنا بِها کَرامَةَ الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ»
صلواتی برای امام زمان-عجلاللهتعالیفرجهالشریف- مرحمت بفرمایید.
ببينيد در دین سرتون رو شلوغ نکنید، در جاهای دیگه هم همینطوره. در دینداری معارف زیاده؛ اینکه شما بخوای دنبال همهی معارف بری، به اون شکل به نتیجه نمیرسی و خیلی پراکنده میشی. باید یه چهارچوبی برای خودت تعریف کنی که من در دین دنبال چی هستم، اولویت دین چیه؟ خدا از من چی میخواد؟ من اگه دین رو حل کنم و ببینم خدای متعال از من چی میخواد که دنبال همون باشم، معلومه ذهن من مسالهاش حل شده و دیگه تأمین است.
مثلاً الان ببینید بدن شما در زمینهی خوراک یه سری چیزها میخواد؛ بدنت آب میخواد، غذا میخواد، ویتامین میخواد، بدن معلومه چی میخواد. اگه سفرهی شما سبزی و سالاد داشته باشه، یه مقدار هم غذای معمولی و بدونی این تأمين کنندهی بدن شماست، برات کافیه. دیگه دغدغه درست نمیکنی که حتماً باید بوقلمون هم میخوردیم، باید مرغ هم میخوردیم، نه! من میدونم بدنم نیاز به این مواد داره که در این غذا هم هست، دیگه دغدغهای ندارم، تموم شد رفت.
مثلا من الان سردیام میکنه، معدهام سرده، برای همین بیحالم، برای همین حافظهام کمه، خب بدنم رو گرم کنم، با چی؟ با یه قاشق چایخوری زِنیان! اگه روی غذام زنیان بخورم، هم گوارشام خوب کار میکنه ،هم خوابم خوب میشه، هم مشاعرم خوب کار میکنه و سرحال و بانشاط میشم، چرا؟ چون معده گرم شد. معدهام که سرده، هی چرت میزنم، دهن دره میکنم، خمیازه دارم. حالا اگه بدنم گرم شد، بدنم خارش میگیره، جوش میزنه، خب اینجا دیگه نباید خرما بخورم، دیگه نباید بیش از حد عسل بخورم، چی باید بخورم؟ خیار، کاهو، آلوچه، آلوبخارا، خاکشیر. ببینید ما چون اینها رو نمیدونیم بیشتر به مرض اضافه میکنیم! الان اینی که فشارخون داره نباید چای و نوشابه بخوره، نباید موز و پنیر بخوره؛ به جای این چهار تا هر سه ساعت، چهار ساعت یه قاشق چایخوری سیاهدونه بِجَوه و یه خورده در دهنش نگه داره؛ این باعث میشه یه خورده فشارشون تنظیم میشه، دوازده روی هشت میشه، قلبشون هم خوب کار میکنه، به همین سادگی! خب وقتی علمِ این رو ندارم، باعث این مشکلات میشم. گاهی هم با یه قرص حل میشه، عیبی نداره، فعلا قرص هم مقدر است تا شفا نیومده. تا معالجه نیومده من یه قرص دارم که فشارم رو کنترل میکنه، اون هم فَبِها داره انجام میشه دیگه. بعضیها تا صحبت قرص و دارو میشه یه حرفهای دیگهای میزنن؛ نباید اینطوری باشه. گاهی آنتیبیوتیک یه مقدره، همونطور که خاکشیر یه مقدره. من نباید آنتی بیوتیک بخورم، ولی گاهی مقدر فقط همینه. اگه من فهمیدم عرق میخک جای آنتیبیوتیک رو میگیره، خب بله روزی نصف استکان عرق میخک میخورم، حالا که نمیدونم و این رو پیدا نمیکنم، خب اون آنتیبیوتیک رو مصرف میکنم. در دین هم همین است. حالا مقدر دینیِ من چیه؟ امام صادق-علیهالسلام- میفرمایند:
“وَجَدْتُ عِلْمَ اَلنَّاسِ كُلَّهُ فِي أَرْبَعٍ أَوَّلُهَا أَنْ تَعْرِفَ رَبَّكَ وَ اَلثَّانِي أَنْ تَعْرِفَ مَا صَنَعَ بِكَ وَ اَلثَّالِثُ أَنْ تَعْرِفَ مَا أَرَادَ مِنْكَ وَ اَلرَّابِعُ أَنْ تَعْرِفَ مَا يُخْرِجُكَ مِنْ دِينِكَ”
“همهی علم مردم را در چهار چيز يافتم: اول اينكه پروردگار خود را بشناسی، دوم اينكه بدانی با تو چه كرده (به خلقت موزون و حكيمانهات و نعمت عقل و حواس و ارسال رسل و انزال كتب پی ببری) سوم اينكه بدانی او از تو چه خواسته است، چهارم اينكه بدانی چه چيز تو را از دينت خارج كند” (اصول کافی/ ج۱/ ص۵۰)
حضرت فرمود: “وَجَدْتُ عِلْمَ اَلنَّاسِ كُلَّهُ فِي أَرْبَعٍ” همهی علمها، همهی این چیزهایی که داره خونده میشه در چهار چیز است.
“أَوَّلُهَا أَنْ تَعْرِفَ رَبَّک” خدای خودت رو بشناسی. باید خداشناس باشی. الحمدلله ما خداشناس هستیم و در این شک نکنید، ولی این خداشناسی رو یه خورده فیتیلهاش رو بالا ببر، خدای خودت رو بهتر بشناس.
“قالَ اَبُو عَبْدِاللّه-علیهالسلام- : یا زُرارَةُ! اِنْ اَدْرَکْتَ ذلِکَ الزَّمانَ فَاْلزِمْ هذَا الدُّعآءَ: اَللّهُمَّ عَرِّفْنی نَفْسَکَ، فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی نَفْسَکَ لَمْ اَعْرِفْ نَبِیَّکَ، اَللّهُمَّ عَرِّفْنی رَسُولَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی رَسُولَکَ لَمْ اَعْرِفْ، حُجَّتَکَ، اَللّهُمَّ عَرِّفْنی حُجَّتَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دینی.
” ای زراره اگر زمان غیبت را درک کردی، این دعا را همیشه داشته باش: خدایا، خودت را به من بشناسان، چون اگر خودت را به من نشناسانی، پیامبرت را نخواهم شناخت، خدایا رسول خود را به مـن معرّفی کن چون اگر رسول تو را نشناسم، حجّت تو را نخواهم شناخت، خدایا حجّت خود را به من معّرفی کن زیرا اگر حجّت تو را نشناسم از دین خود گمراه شده ام” (بحارالأنوار/ ج۵۲/ ص۱۴۶)
هر روز بگو “اَللّهُمَّ عَرِّفْنی نَفْسَکَ، عَرِّفْنی رَسُولَکَ، عَرِّفْنی حُجَّتَکَ” اصلا فارسی بگو خدایا خودت رو به من معرفی کن، من تو رو نمیشناسم. وقتی خدا خودش رو به تو معرفی کنه، قدرتش رو به تو معرفی کنه، اون موقع توکلت میره بالا، نیروت میره بالا “لاحولولاقوةالابالله” رو درست میگی.
“اَلثَّانِي أَنْ تَعْرِفَ مَا صَنَعَ بِكَ” ببین خدا با تو چیکار کرده، یه خورده به خودت توجه داشته باش.
ببینید یه خانومی که از جنس خودت هست، ۱۸۰ درجه با شما تفاوت داره. هیچ زنی شبیه مرد نیست، هیچ چیز زن شبیه مرد نیست، مگه اینکه یه زنی خودش رو شبیه مرد کنه. شما صدای زن رو ببینید؛ تُن صدای همهی زنها فرق داره، عاطفه فرق داره، مهربانی فرق داره، دلسوزیِ که یه زن نسبت به بچه داره با دلسوزی یه مرد متفاوت است.
اینکه یه زن بایسته دو ساعت تو آشپزخونه ظرف بشوره؛ این رو خدا بهش داده. اصلا برای مرد همچین امکانی نیست، ولی خدا یه اموری رو به مرد داده که اصلا به زن نداده. لذا گفته شده؛ «فَإِنَّ الْمَرْأَةَ رَیْحَانَةٌ وَ لَیْسَتْ بِقَهْرَمَانَةٍ»
«زیرا زن مانند گل ظریف است، نه پهلوان خشن» (نهجالبلاغه/ ص ۴۰۵)
در تلویزیون به این دختر خانوم میگه ورزشات چیه؟ میگه وزنهبرداری! خب این فردا هم یه لودر بهش میدن میگن اینجا رو بگیر بکن! ادارهی مخابرات به این نتیجه رسیده که اگه خانومها پشت لودر باشن براشون ارزونتره! خانومها اگه کلنگ دستشون بگیرن، از لحاظ اقتصادی ارزونتره! زن مثل گل ظریف است و لطافت داره، زن میتونه حامله بشه، میتونه صاحب فرزند بشه، میتونه بچهاش رو نگهداری کنه.
“مَا صَنَعَ بِكَ” خانوم! خودت رو بفهم، نخواه مرد بشی؛ این برای شما سقوط است. لذا توصیه میشه توی خونه برای دختراتون لباس پسرونه نپوشید، لباس دختر کمربند نداشته باشه، دختر توی خونه دامن داشته باشه، ارتباطهای روحیاش تأمين شه تا حالت پسرونه پیدا نکنه. خانوم! با پسرت اینقدر ارتباط نداشته باش که حالت زنونه پیدا کنه. بعد میگی عروسِ من، پسر من رو دزدید، اصلاً به من سر نمیزنه، خب خودت این کار رو کردی! میگه چهطوری این کار رو کردم؟! گفتم از مدرسه که میاومد میگفتی کیفات رو باز کن ببینم، خوب کیفاش رو برانداز میکردی. بعد میگفتی بگو ببینم معلمت چی گفت، همه رو برای من بگو، خب اون هم میگفت. فردا اومد، پس فردا اومد، باز گفتی بگو. باعث شدی این بچه شرطی بشه! همهاش توی خونه به یکی گزارش بده و اون بهش بگه حالا چیکار کن. الان که ازدواج کرده شما دیگه رفتی کنار، خانومش اومد و اون داره این گزارشها رو به خانومش میده. نتیجه چی میشه؟ خانومش بهش مسلط میشه، میگه این کار رو نکن، یه اخمی هم میکنه، یه نازی هم میکنه، یه غَنجی هم میره. خب اون هم زندگیاش رو دوست داره دیگه. پس این تفاوتها رو من بپذیرم، نخوام جنس خودم رو تغییر بدم.
نعمتهایی رو که خدا به شما داده ببین؛ مگه شوخیه شما در قم دارید زندگی میکنید؟ قم حرم آلالله است، حرم محمد و آل محمد است. لذت ببر وقتی در قم قدم میزنی. شما در مکه چه حالی داری؟ این حال خیلی بالاتر از مکه است. امیرالمؤمنین-علیهالسلام- در مکه نخوابید. گفتن آقا مکه است! حضرت فرمود جای خوبی نیست، ما فقط برای اعمال حج مییایم. گفتن آقا چهطور جای خوبی نیست؟ حضرت فرمود شهری که پیغمبرش رو بیرون کنه به درد نمیخوره. گفتن آقا مدینه چهطور؟ حضرت فرمود مدینه بدتر از مکه! سوال کردند آقا پس کجا خوبه؟ حضرت فرمود: کوفه، قم. خب این رو من بفهمم چه اتفاقی افتاده.
الان هیئت شبهای جمعه، آقایون خیلی اصرار میکنند که دیگه شب ولادت آبگوشت ندیم، پلو بدیم. گفتم برای ما که پلو دادن کاری نداره، اتفاقا خیلی برامون ارزونتر هم تموم میشه، چون ما گاهی سه تا گوسفند توی دیگ میاندازیم، غالباً هم دو تا گوسفند دو سه میلیونی میاندازیم، با این وجود چرا میگیم آبگوشت؟ چون میخوایم بگیم آبگوشت خوبه، پلو چیز خوبی نیست؛ شکم پر کنه، نشاستهاش آزار دهنده است. بعد هم به همه نمیرسه، ولی آبگوشت رو به همه میرسونیم. پس من اون چیزی رو که خدا برام در نظر گرفته رو قبول کنم.
ببینید الان شما امام رضا-علیهالسلام- رو دوست داری، این دوست داشتن چهقدر در روح شما اثر داره. اینکه میگی امام رضا! “أَجْسَادُكُمْ فِي الْأَجْسَادِ وَ أَرْوَاحُكُمْ فِي الْأَرْوَاحِ وَ أَنْفُسُكُمْ فِي النُّفُوسِ…” (زیارت جامعهی کبیره)
امروز یه بچه رو دیدم که با خانوادهاش میرفت، گفتم که آقا جان اسمت چیه؟ گفت: من علیام، ولی گاهی به من علی آقا هم میگن. گفتم واقعا همینطوریه، علی بدونِ آقا اصلا نمییاد، علی آقاست، «أحلَی مِنَ العَسَل» است.
اسم بچهاش حسین، جعفر آقا، آقا صادق، محسن آقا، حبیب آقاست؛ چه اسامی خوبی!
ببینید ما در چه شرایطی داریم زندگی میکنیم! ما
دوست داریم بیان سر سفرهمون، دوست داریم به یه نفر خیر برسونیم، اما متاسفانه همهی اینها رو این آقایون ریاست جمهور از ما گرفتند. اما همیشه اینطوری نیست، اگه یه متدین مثل آقای رئیسی بیاد هزاران نفر آدم خوب به طرفش میرن. اگه یه زنگ به من بزنه بگه آقای الهیفر فلان جا ما به شما احتیاج داریم، من با سر میرم، چرا؟ چون میبینم دین من داره حمایت میشه، میبینم دلسوز مردمه، پشت کارش برای مردمه.
“وَ اَلثَّالِثُ أَنْ تَعْرِفَ مَا أَرَادَ مِنْكَ” ببینید خدا از شما چی میخواد. آقای عزیز اون چیزی که خدا از شما میخواد از من نمیخواد و اونی که خدا از من میخواد از شما نمیخواد، خواهش میکنم رقابت رو کنار بذار. خانوم! حسادت رو کنار بذار. شما با پنج تا بچه همین که نمازهای واجبت رو میخونی خیلی است. اصلا شما با چهار پنج تا بچه در عرش جا داری. اینی که بچه نداره یا یه دونه داره، اصلا پا شه نمازشب هم بخونه، ولی شما با این تعداد بچه اصلا بخوابی ثواب است.
من بفهمم خدا از من چی میخواد. از هر نفر خدا یه چیز میخواد. خودت رو ملامت نکن، اگه بیشتر از اون میخوای خب از خدا بخواه. بگو خدایا توفیق من رو بیشتر کن. یه نفر اصلا صدا نداره، ولی دست به قلمش کار میکنه، دیگه به صدا چیکار داری؟!
میگه این زن و شوهر به هم نمیخورن! دیروز قشنگ این آقای شیخ در تلویزیون داشت این حرف بیربط رو میزد، میگفت: مثلاً خانوم درونگرا رفته با یه آقای برونگرا ازدواج کرده، خب این ازدواج اصلا دوام نمییاره. بلا نسبت آدم احمق، تو برعکس داری میگی! اگه هر دو تا درونگرا باشن که تخریب است؛ هر دو تا میرن تو خونه و اصلا بیرون نمییان! ما یه نفر رو میخوایم درونگرا باشه که ما رو توی خونه نگه داره، یه نفر هم میخوایم برونگرا باشه ما رو بیرون ببره. اگه اون هم برونگرا باشه که هر دوتای اینها همهاش در خیابان و بیرون هستند!
خدا میدونه در و تخته رو چهطوری درست کنه.
یکی عاطفی و احساسی محضِ، یکی هم عقل محض است؛ این خوبه، توی خونه هم عاطفه میخوایم، هم عقل میخوایم.
ببین خدا از تو چی میخواد. آقای عزیز! خدا از شما منبر میخواد. آقای عزیز! خدا از شما امام جماعتی میخواد. آقای عزیز! خدا از شما استخاره میخواد، تلفنات رو به پنجاه نفر بده، به صد نفر بگو هر موقع استخاره داشتید به من بگید. شما باید مسئلهی شرعی جواب بدید، بگو هر کس سوال شرعی داشت به من زنگ بزنه. شما باید این کار رو انجام بدی، شما باید اون کار رو انجام بدی. بدون خدا از تو چی میخواد. شما باید بین مردم آشتی بدی؛ این کم کاری هست؟! کار انبیا-علیهمالسلام- است. خب حالا که از من بر نمییاد، مثلا برم پرچم نصب کنم. یکی باید بره چایی بده، یکی باید بره حسین حسین کنه. چهقدر خوبه هر کس جاش رو پیدا کنه و اون جایی که هست کیف کنه و لذت ببره.
بنده حدودا ۲۵ سال با حضرت آقای بهجت-رحمهاللهعلیه- بودم. یک بار هم هوس نکردم آقای بهجت بشم، یک بار! آقای بهجت-رحمهاللهعلیه- یه دونه بوده، خدا خلقش کرده، همه چیز هم بهش داده. خدایا به ما هم یه چیزی بده، یه چیزی شبیه خودمون! خدا یه عنکبوت خلق کرد فقط برای اینکه اون جان پیغمبر-صلیاللهعلیهوآلهوسلم- رو نجات بده. اگه عنکبوت خلقتش فقط برای این باشه که یک بار جان پیغمبر آخرالزمان رو نجات داده باشه، شما رو به خدا بگید کمه؟ بقیهی عمرش رو بره خوش بگذرونه، بشکن بزنه. چرا خودمون رو داریم علاف میکنیم، میگیم ای کاش من اینطوری میشدم، من چرا اینطوری نشدم، من چرا شیخ مفید-رحمهاللهعلیه- نشدم و…، این حرفها چیه؟ یه شیخ مفید لازم بوده خدا درست کرده. یه آقای بروجردی-رحمهاللهعلیه- لازم بوده خدا درستش کرده، دو تا که نمیخواد. خدا شما رو برای خودت میخواد. اونجایی که خدا میخواد تو باشی، اونجا باش. خانوم! تو خونه بمون، فرزندآوری رو مبارک بدون، شما خوب بچه تربیت میکنی. خدا به یه خانواده فقط دختر میده، چون اینها خوب دختر تربیت میکنن، اینها خوب داماد نگه میدارن. به یه خانواده فقط پسر میده، چون اینها نمیتونن دختر نگه دارن. به یه خانواده هم پسر میده هم دختر. به یه خانواده هم هیچ کدوم رو نمیده، چیز دیگه بهشون میده. خدا به امام رضا-علیهالسلام- در پنجاه سالگی بچه داد، امام جواد-علیهالسلام- رو داد، در پنجاه سالگی! تا پنجاه سالگی امام رضا-علیهالسلام- حرف شنید. حضرت معصومه-سلاماللهعلیها- شوهر نکرد، ولی از حضرت چیزی کسر شد؟ نه، ایشون حضرت معصومه-سلاماللهعلیها- هستند.
“اَلرَّابِعُ أَنْ تَعْرِفَ مَا يُخْرِجُكَ مِنْ دِينِكَ”
حواست باشه واتساپ، اینستاگرام تو رو از دین خارج میکنه! با مسجد و هیئت داخل دین میشی. مفاتیح تو رو با دین آشتی میده، اما اینستاگرام برات خداحافظی درست میکنه. بله اونجا مداحی داره، سخنرانی داره، اما مواظب باش کلاه سرت نره!
امام صادق-علیهالسلام- حاضره اینستاگرام نگاه کنه؟ اگه نگاه میکنه تو هم نگاه کن! اگه حق و باطل باشه، اینستاگرام میره داخل حق یا میره باطل؟ اگه گفتی حق، شما ازش استفاده کن، ما حواسمون باید جمع باشه. ما باید قرآن بخونیم، از ما قرآن میخوان. مفاتیح باید بخونیم، مفاتیح از ما میخوان. رساله و صحیفه باید بخونیم، از ما اینها رو میخوان. ما باید حرم و جمکران بریم، از ما اینها رو میخوان؛ اگه این کارها رو انجام دادیم راهمون رو پیدا کردیم.
راه به همین آسونیه؛ باید خدا رو بشناسی، بدونی خدا ازت چی میخواد، بدونی چی تو رو از دین خارج میکنه و اون چیزی که شما رو در دین نگه میداره چیه.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هیأت حجتبنالحسن؛ شبجمعه؛ مورخ: ۱۴۰۰/۳/۲۲؛ ۶ ذیقعده ۱۴۴۲