qadiriye.ir

نشریه ی غدیریه-بیانات استاد الهی

مقام اباعبدالله-علیه‌السلام-

خداوند متعال بر اساس یک حکمت و یک حساب دقیق، حضرت اباعبدالله-علیه‌السلام- رو در یک موقعیت استثنائی تولد و تربیت و رشد و نمو قرار داد که نتیجه‌ای که می‌خواست، حاصل بشه.
یکی از چیزهایی که در مدار عالم هستی نیاز است، حب است و سیدالشهدا-علیه‌السلام- به عهده گرفته که حب و بغض رو نشون بده.


«بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم»
«الحمد لله رب‌ العالمین الصلاه و السلام علی سیدنا و نبینا و حبیب قلوبنا و طبیب نفوسنا ابالقاسم المصطفی محمد و آله الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الان الی قیام یوم الدین.
السلام علی الحسین و علی علی‌بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین و رحمة الله و برکاته.»
مبارک باشه بر ما و بر شما این اعیاد شریف و پر خیر و برکت که خدای متعال نسیم رحمتش رو در قالب این اعیاد و جشن‌ها ان‌شاءالله به قلوب ما بتاباند و اون راهی رو که قرار هست طی کنیم، سهل و آسان برای ما مقدر کند.
برای این‌که ما قدری از اباعبدالله الحسین-علیه‌السلام- گفته باشیم و آشنا بشیم به این‌که حضرت در چه مرتبه‌ای از وجود و مقام قرار دارند، متذکر می‌شیم به این‌که خدای متعال بر اساس یه حکمت و یه حساب دقیق، حضرت رو در یه موقعیت استثنائی تولد و تربیت و رشد و نمو قرار داد که نتیجه‌ای که می‌خواست، حاصل بشه و حضرت شکل بگیره؛ این‌که مادر ایشان صدیقه‌ی طاهره-سلام‌الله‌علیها- است، با همه‌ی اون خصوصیات که عصمت کبری است و خدای متعال تمام نعماتش، تمام خیراتش رو که همون کوثر هست، در مادر ایشون قرار داد که برای حسن و حسین-علیهماالسلام- مادری کنه. این خصوصیت خیلی مهم است! یه مادر شایسته و برجسته، آشنا به وحی و مورد توجه و نظر خداست، می‌خواد فردی به نام اباعبدالله‌الحسین-علیه‌السلام- رو هم حمل کنه، هم مواظبت کنه، هم تربیت کنه، رشد و نمو بده، نصیحتش کنه، روحش رو یه روح لطیف و مناسب و در عین حال شجاع با اون صفات قرار بده. این یه سهمی است که نوعا افراد از اون محروم هستند، از یه همچین مادری! پدرش امیرالمومنین-علیه‌السلام- است با اون خصوصیات؛ اسدالله، اُذُن‌الله، لسان‌الله، عین‌الله، یعسوب‌الدین! نگاهش، رفتارش، نصیحتش، نشست ‌و ‌برخاستش برای مثل امام حسین-علیه‌السلام- تمام و کمال است.
جد ایشون رسول خدا-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌- است که عمده‌ی تربیت امام حسین-علیه‌السلام- توسط شخص پیغمبر اتفاق افتاده. کمتر امام حسین-علیه‌السلام- پیش امیرالمومنین-علیه‌السلام- و فاطمه‌ی زهرا-سلام‌الله‌علیها- بوده؛ یعنی اون‌قدری که با پیغمبر بوده، اون سهمی بوده که خواسته از جایگاه وحی و جبرائیل و همه‌ی اون شرایطی رو که خدا قرار داده برای او استفاده کنه.
عمه‌ی حضرت و عموی حضرت که بودند؟ جعفر عموی حضرته، ام‌هانیه عمه‌ی حضرته، قاسم دایی حضرته، زینب خاله‌ی حضرته؛ چه این‌که مدت طولانی این‌ها رو دیده باشه یا ندیده باشه، بوده باشه یا نبوده باشه، این نسب و اسبابددر تکون و تکوین سیدالشهداء-علیه‌السلام- دخالت داره.
تمام عناصری که امام حسین-علیه‌السلام- نیاز داره که در کربلا نقش‌آفرینی کنه و اون جایگاه رو درست کنه که کانون مغفرت، حتی برای انبیاء بشه، با این شکل باید به وجود بیاره.
در روایت داره که امام علی-عليه‌السلام- فرمودند: «مَن سَرَّهُ أن يَنظُرَ إلى أشبَهِ النّاسِ بِرَسولِ اللّه-صلی‌الله‌عليه‌و‌آله- ما بَينَ عُنُقِهِ إلى وَجهِهِ، فَليَنظُر إلَى الحَسَنِ بنِ عَلِی-عَلَیه‌ِالسَّلَام- وَ مَن سَرَّهُ أن يَنظُرَ إلى أشبَهِ النّاسِ بِرَسولِ اللّه-صلی‌الله‌عليه‌و‌آله- ما بَينَ عُنُقِهِ إلى كَعبِهِ خَلقا و لَونا، فَليَنظُر إلَى الحُسَينِ بنِ عَلِی-علیه‌السلام-.» «هر كس خوشحال مى‌شود كه به شبيه‌ترينِ مردم به پيامبر خدا-صلی‌الله‌علیه‌وآله- از گردن تا صورت نگاه كند، به حسن‌بن‌على-عليه‌السلام- بنگرد و هر كس خوشحال مى‌شود كه به شبيه‌ترينِ مردم به پيامبر خدا-صلی‌الله‌علیه‌وآله- از گردن تا پا از نظر شكل و رنگ نگاه كند، به حسين‌بن‌على-عليه‌السلام- بنگرد» (المعجم الكبير/ جلد۳/ صفحه‌ی۹۵)
اگه کسی بخواد تمام قامت پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله- رو ببینه، خصوصیات پیغمبر رو ببینه و ببینه که پیغمبر چه وجودی داره هم به لحاظ خلقت، هم به لحاظ صبغه، به حسین-علیه‌السلام- نگاه کنه؛ این عبارت کامله! اون جهتی که انسان کامل یا هر انسانی به برکت اون جهت به دنیا اومده و قراره شکل بده، تمام مقتضیات در خلقت، مقدمه‌ی همون جریانه؛ یعنی امام حسین-علیه‌اسلام- با این خصوصیات، مادری مثل حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها- می‌خواد، پدری مثل امیرالمومنین-علیه‌السلام- می‌خواد، جدی مثل رسول خدا-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌- می‌خواد، عمویی مثل جعفر می‌خواد، عمه‌ای مثل ام‌هانیه می‌خواد، چون از هر کدوم این‌ها یه اثری می‌خواد به حضرت برسه.

جابر در یه نقلی می‌گه که رسول خدا-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌- به امیرالمومنین-علیه‌السلام- فرمود: «سَلَامُ اللَّهِ عَلَيْکَ يَا أَبَا الرَّيْحَانَتَيْنِ أُوصِیکَ بِرَيْحَانَتَیَّ مِنَ الدُّنْيَا فَعَنْ قَلِيلٍ يَنْهَدُّ رُكْنَاکَ وَ اللَّهُ خَلِيفَتِی عَلَيْکَ. فَلَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ قَالَ عَلِیٌّ: هَذَا أَحَدُ رُكْنَیَّ الَّذِی قَالَ لِی رَسُولُ اللَّهِ فَلَمَّا مَاتَتْ فَاطِمَةُ قَالَ عَلِیٌّ: هَذَا الرُّكْنُ الثَّانِی الَّذِی قَالَ رَسُولُ اللَّهِ‏» جابربن‌عبداللّٰه گفت: «شنیدم که رسول خدا-صلی‌الله‌علیه‌وآله- سه روز قبل از ارتحالش به علی‌بن‌ابی‌طالب-علیه‌السلام- چنین می‌فرمود: سلام خدا بر تو باد ای پدر دو ریحانه حسن و حسین-علیهما‌السلام-. به تو دربار‌ه‌ی دو ریحانه‌ام در دنیا سفارش می‌کنم. به زودی دو ركن تو منهدم می‌شود و خدا خليفۀ من بر تو است. (یعنی خدا جای خالی من را برای تو پر خواهد نمود.) چون رسول خدا-صلی‌الله‌علیه‌و‌آله- از دنیا رحلت نمود، حضرت علی-علیه‌السلام- فرمود: این یکی از دو رکن من بود که رسول اللّٰه-صلی‌الله‌علیه‌وآله- به من فرموده بود و چون حضرت فاطمه-علیهاالسلام- به شهادت رسید، علی-علیه‌السلام- فرمود: این رکن دومی بود که رسول‌اللّٰه-صلی‌الله‌علیه‌و‌آله- فرموده بود.» (امالی شيخ صدوق/ صفحه‌ی۱۹۸)
یا علی! سفارشت می‌کنم‌ به دو ریحانه‌ی خودم که خیر دنیا و آخرت در وجود این‌هاست.
تغذیه‌اش از خود پیغمبر اکرم-صلی‌الله‌علیه‌وآله- است. در یه عبارت ساده اگه بخوایم معنا کنیم، این معنا رو شایسته می‌دونیم برای این بیان که امام حسین-علیه‌السلام- مامور است اصل شهادت و شهید و شاهد رو در عالم هستی شکل بده. ببینید! خود شهید و شهادت و شاهد و محوری‌‌ترین موضوع در عالم هستی همینه. به دنبال این، مهم‌ترین مساله‌ای رو که حضرت می‌خواد شکل بده، حب است، محبت است؛ یعنی اون کانون محبت، اون نسیم محبت که وزیدن پیدا می‌کنه، نمی‌تونه بدون پشتوانه باشه. ببینید! الان مردم به گل محبت دارند، گل رو می‌خرند، هم توی عروسیشون، هم توی عزاشون استفاده می‌کنند. خیلی مهمه که یه گل تونسته این استعداد رو داشته باشه که محبتی رو که در وجود انسان هست، لبریز کنه، محبت رو بیرون بریزه. محبتِ هست، بتونه محبت رو بیرون بیاره؛ گل تونسته این کار رو کنه. عطر این‌جوریه، می‌تونه محبت رو بیرون بریزه. یه خورده بالاتر، مودت است. هر کس نمی‌تونه این کار رو کنه، این از یه طرف، از طرف دیگه همین کانون محبت بشه کانون بغض؛ یعنی گل در عین حالی‌که کانون محبت است، کانون بغض هم هست؛ یعنی اگه کسی گل رو بگیره پژمرده کنه، این فردی که محبت به گل داره، بغضش هم پیدا می‌شه و خدا این رو می‌خواد و در عالم هستی، در چاشنی دین، محبت و بغض ریخته. این در صلاه نیست، نماز نمی‌تونه همچین کاری کنه، نماز نمی‌تونه محبت رو لبریز کنه، لااقل در ابتدا نمی‌تونه. روزه نمی‌تونه این کار رو کنه، اصلا نمی‌تونه بغض رو نشون بده. شما ببینید محبتی رو که مثل پیغمبر اکرم-صلی‌الله‌علیه‌وآله- به امام حسین-علیه‌السلام- نشون می‌ده، رسول خداست، برای امام حسین-علیه‌السلام- این‌جوری دست ‌و‌ پاش رو گم می‌کنه. روایت عجیبی است که حضرت بر روی منبر است، خودش رو سراسیمه از منبر می‌اندازه که حسین زمین خورده. ببینید! این تمام محبتِ که تونسته امام حسین-علیه‌السلام- از وجود پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌- دربیاره.
یکی از روزها امام حسن و امام حسین-علیهماالسلام- از خونه می‌زنند بیرون، همین‌طور که دارند با هم خوش‌وبش می‌کنند و صحبت می‌کنند، وارد یه باغی می‌شن. اون باغ، باغ یکی از اصحاب پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله- بود که این‌ها رو خیلی دوست می‌داشت. این‌ها راه زیادی می‌رن، خسته می‌شن، خوابشون می‌گیره، گردن‌هاشون رو توی هم می‌اندازند، در همون حالی‌که همدیگه رو بغل کردند، خوابشون می‌گیره، این مدت طولانی می‌شه، رسول خدا-صلی‌الله‌علیه‌وآله- فکر می‌کنند این دو عزیز خونه‌ی فاطمه‌ی زهرا-سلام‌الله‌علیها- هستند، فاطمه‌ی زهرا هم فکر می‌کنند حسنین-علیهماالسلام- خونه‌ی پیغمبر هستند. خدا هم این رو از این‌ها پنهان می‌کنه‌. حضرت بی‌تاب می‌شه، نگران می‌شه، تا اون حدی که می‌گردند و اون‌ها رو پیدا نمی‌کنند و مایوس می‌شند. جبرائیل به کمک می‌یاد، خبر می‌ده به حضرت که حسن و حسین-علیهماالسلام- در حضیره‌ی فلان آقا هستند و پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله- می‌رن و حسنین رو پیدا می‌کنند. وقتی حضرت این دو تا عزیز رو بغل می‌گیره، اون‌جا روایت نقل می‌کنه که حضرت یه شوقی، شعفی از خودش نشون می‌ده عجیب و غریب! این مهمه که حسن و حسین-علیهماالسلام- این حالت رو از پیغمبر اکرم-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌- می‌تونند بیرون بکشند.
پس ببینید یکی از اون چیزهایی که در مدار عالم هستی نیاز است، حب است و امام حسین-علیه‌السلام- به عهده گرفته که حب رو بروز بده، بغض رو نشون بده.
از چیزهای دیگه‌ای که در عالم هستی کارسازه و از چاشنی‌ها و محورهای عالم هستی است که در شکل‌دهی و تکون مردم در هدایت دخالت داره، معرفته و شما هرجا می‌رید، قضیه‌ی معرفت امام حسین-علیه‌السلام-، شناخت امام حسین-علیه‌السلام- و دعوت به معرفت ایشون است. ایشون رو باید شناخت، حسین-علیه‌السلام- رو باید شناخت!
در یه روایت داره که «معرفة آل محمد برائة من‌ النار و حب آل محمد جواز على ‌الصراط و الولایة لآل محمد امان من العذاب‌» «معرفت و شناخت آل محمد-علیهم‌السلام-، برائت و نجات از دوزخ است و «محبت‌» آل‌ محمد-علیهم‌السلام-، جواز عبور از صراط است و «ولایت‌» نسبت ‌به آل محمد-علیهم‌السلام-، امان از عذاب است.» (نزهة المجالس/ جلد۲/ صفحه‌ی۱۰۵)
آخرین مطلب، ولایته؛ پس ببینید همه‌ی این چیزهایی که چاشنی دستگاه تربیتی و هدایتی خداست، در حسین-علیه‌السلام- است. خود پیغمبراکرم-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌- داره بهره می‌بره، خود امیرالمومنین-علیه‌السلام- داره بهره می‌بره، چون امیرالمومنین در اون مقام هست، باید پسرش حسین-علیه‌السلام- باشه؛ چون حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها- در اون مقام هست، باید فرزندش حسین باشه، ولو حضرت زهرا کراهت داره. کدوم حب است که محوری‌ترین موضوعه که اگه حسین-علیه‌السلام- نتونه این محبت رو بروز بده، این حب روی زمین بمونه، اون اصل هدایت و تربیت شکل نگرفته؟ پیغمبراکرم-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌- می‌فرمایند: «مَنْ مَاتَ عَلَی حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ شَهِیداً أَلَا وَ مَنْ مَاتَ عَلَی حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ مَغْفُوراً لَهُ أَلَا وَ مَنْ مَاتَ عَلَی حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ تَائِباً أَلَا وَ مَنْ مَاتَ عَلَی حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ مُؤْمِناً مُسْتَکمِلَ الْإِیمَانِ أَلَا وَ مَنْ مَاتَ عَلَی حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ بَشَّرَهُ مَلَک الْمَوْتِ بِالْجَنَّةِ ثُمَّ مُنْکرٌ وَ نَکیرٌ أَلَا وَ مَنْ مَاتَ عَلَی حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ یزَفُّ إِلَی الْجَنَّةِ کمَا تُزَفُّ الْعَرُوسُ إِلَی بَیتِ زَوْجِهَا أَلَا وَ مَنْ مَاتَ عَلَی حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ فُتِحَ لَهُ فِی قَبْرِهِ بَابَانِ إِلَی الْجَنَّةِ أَلَا وَ مَنْ مَاتَ عَلَی حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ جَعَلَ اللَّهُ قَبْرَهُ مَزَارَ مَلَائِکةِ الرَّحْمَةِ أَلَا وَ مَنْ مَاتَ عَلَی حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ عَلَی السُّنَّةِ وَ الْجَمَاعَةِ أَلَا وَ مَنْ مَاتَ عَلَی بُغْضِ آلِ مُحَمَّدٍ جَاءَ یوْمَ الْقِیامَةِ مَکتُوبٌ بَینَ عَینَیهِ آیسٌ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ أَلَا وَ مَنْ مَاتَ عَلَی بُغْضِ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ کافِراً أَلَا وَ مَنْ مَاتَ عَلَی بُغْضِ آلِ مُحَمَّدٍ لَمْ یشَمَّ رَائِحَةَ الْجَنَّة» «هر کس بر محبت آل محمّد-علیهم‌السلام- از دنیا برود، شهید مرده. متوجه باشید هر کس بر محبت آل محمّد-علیهم‌السلام- بمیرد، آمرزیده است. توجه کنید هر کس بر محبت آل محمّد-علیهم‌السلام- بمیرد، با توبه از دنیا رفته. هر کس بر محبت آل محمّد-علیهم‌السلام- بمیرد، با ایمان کامل از دنیا رفته و هر کس بر محبت آل محمّد-علیهم‌السلام- بمیرد، ملک‌الموت به او بشارت بهشت می‌دهد، بعد از او نکیر و منکر. هر کس بر محبت آل محمّد-علیهم‌السلام- بمیرد، چنان با جلال او را به بهشت می‌برند، مانند عروسی که به خانه‌ی شوهر می‌رود. هر کس بر محبت آل محمّد-علیهم‌السلام- بمیرد، دربی از قبرش به بهشت گشوده می شود. توجه کنید هر کس بر محبت آل محمّد-علیهم‌السلام- بمیرد، خداوند قبر او را جایگاه زیارت ملائکه‌ی رحمت قرار می‌دهد. هر کس بر محبت آل محمّد-علیهم‌السلام- بمیرد، بر راه و روش پیامبر و جماعت مؤمنین مرده. هر کس با کینه‌ی آل محمّد-علیهم‌السلام- بمیرد، روز قیامت که می‌آید بر پیشانی او نوشته است: مأیوس از رحمت خداست. هر کس بر بغض آل محمّد-علیهم‌السلام- بمیرد، کافر از دنیا رفته و هر کس بر بغض آل محمّد-علیهم‌السلام- بمیرد، بوی بهشت را استشمام نخواهد کرد.» (جامع الأخبار/ جلد۱/ صفحه‌ی۱۶۵)
خوب دقت کنید چه مساله‌ای رو عرض کردم! ببینید جریان این نیست که الان یه فردی با یه صفاتی شده حسین، نه! این نیست. بر عهده‌ی امام حسین-علیه‌السلام- هست که همه‌ی اون چیزهایی رو که در هستی برای هدایت است، به وجود بیاره؛ مثلا مردم می‌خوان برنج بخورند، اگه طعم کاه داشته باشه، مردم اقبال نمی‌کنند، طعم چوب داشته باشه، مردم اقبال نمی‌کنند. برنج باید یه طعمی داشته باشه، یه رایحه‌ای داشته باشه، طبع این رو بپذیره. برنج به عهده می‌گیره، عدس به عهده نمی‌گیره! گندم به عهده نمی‌گیره! سیب باید بوی سیب داشته باشه، یه طعمی داشته باشه، یه اَکلی داشته باشه، یه ماکولی باشه که وقتی طرف می‌خوره، اون خوردنِ براش جاذبه داشته باشه، و الّا خدا این همه ویتامین توی سیب ریخته، اقبال به سیب نمی‌شه و این توی چغندر و شلغم نیست. توی خربزه باید یه شیرینی باشه که اون ویتامین‌هایی که قراره با خوردن خربزه وارد بدن بشه، آدم با یه میلی به طرفش بره و این توی کدو نیست.
خدا یه هدایتی داره، این هدایت ناقص می‌شه اگه این مقدار حب درش نباشه و این حب رو حسین-علیه‌السلام- باید بروز بده، این بغض رو حسین-علیه‌السلام- باید بروز بده، معرفت زورکی نیست، این معرفت رو حسین-علیه‌السلام- باید بروز بده، این ولایت رو باید حسین-علیه‌السلام- نشون بده، مردم دنبال ولایتی برن که خدا می‌خواد.
امام صادق-علیه‌السلام- فرمودند: «مَنْ زَارَ قَبْرَ الْحُسَیْنِ‌بْنِ‌عَلِیٍّ-علیه‌السلام- یَوْمَ عَاشُورَاءَ عَارِفاً بِحَقِّهِ کَانَ کَمَنْ زَارَ اللَّهَ فِی عَرْشِهِ» «کسى که قبر حسین‌بن‌علی-علیه‌السلام- را در روز عاشورا زیارت کند در حالى‌که به حقّ آن حضرت معرفت و آگاهی داشته باشد، مانند کسى است که خدا را در عرش او زیارت نموده است.» (مستدرک الوسائل/ جلد ۱۰/ صفحه‌ی۲۹۲)
این روایت یعنی این‌که ملاقات حسین-علیه‌السلام-، میل به ملاقات خدا ایجاد می‌کنه، زیارت او این امر رو ایجاد می‌کنه؛ پس تمام عناصر، تمام اون چیزهایی که تحمل رسالته، به جمیع ابعادش که باید به وجود بیاد و اباعبدالله‌الحسین-علیه‌السلام- باید کسب کنه، برای ایشون وجود داره؛ هم از پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله-، هم از جبرائیل، هم از خدا، هم از صدیقه‌ی طاهره-سلام‌الله‌علیها-، هم از امیرالمومنین-علیه‌السلام-، هم از خودش. برادری مثل امام حسن-علیه‌السلام- توی خونه همبازی‌اش است، یک معصوم! اون قسمتی رو که به عنوان یه برادر توی خونه، امام حسین-علیه‌السلام- لازم داره درش ایجاد بشه از اخوت که اون کمال هست، توسط وجود نازنین امام حسن-علیه‌السلام- که اشبه الناس به رسول خداست، ایجاد می‌شه. خواهری مثل زینب، ایجاد می‌شه.
می‌خوام بگم این‌ها همین‌جوری بی‌حساب و کتاب نیست. اگه شما دیدید کنار یه نفر یه استاد خوبه، از استاد بفهمید که این فرد چه‌قدر خوبه. اگه خودِ این آدم مانع شد که نتونستید به یه دلائلی شخصیت و رفتارش رو بفهمید، از استادش بفهمید. وقتی گفته می‌شه ولدالعالم، نصف العالم، این همین‌جوری نیست. اگه فردی رو دیدید و نتونستید اون رو بفهمید و هضم کنید، از پدرش بفهمید، از مادرش بفهمید، یه خورده دورتر، از عمه‌هاش بفهمید، از خاله‌هاش و دایی‌هاش بفهمید. در بدی هم همینه! شما ابوسفیان رو ببینید! یزید رو آدم نتونه بشناسه، از معاویه می‌شه شناختش، از ابوسفیان می‌شه شناخت، از عمه‌هاش می‌شه، از مادربزرگش مثل هند جگر‌خوار می‌شه شناختش. این فرد در یه محوری است که این‌ها شکل پیدا می‌کنند.
غیر از این‌‌که اهل‌بیت-علیهم‌السلام- در جایگاه خودشون عظیم هستند، این‌که امیرالمومنین-علیه‌السلام- پدرِ امام حسین-علیه‌السلام- است، این کشش امام حسین است، قابلیت امام حسین است. مادرش حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها- است، قابلیت امام حسین است، و الّا حضرت زهرا، خودش حضرت زهراست، چه مادر امام حسین باشه چه نباشه، ولی این‌که مادر امام حسین می‌شه، این کشش او است. همین‌جوری اتفاق نمی‌افته.
پس چی شد؟ خدای متعال می‌خواد چند تا مسئله رو با حسین-علیه‌السلام- حل کنه؛ یکی شهادته. حمزه‌ی سیدالشهداء به اندازه‌ی کلاس خودش شهادت رو نشون داد، اون موقع سیدالشهداء شد، ولی وقتی امام حسین-علیه‌السلام- اومد، اصلا دیگه خون حمزه دیده نشد. اون تلالوای که شهادت امام حسین-علیه‌السلام- نشون داد، اونی بود که اهل‌بیت-علیهم‌السلام- بهش نیاز داشتند. مساله‌ی دیگه حب است، یکی بغض است، یکی ولایت است و در آخر امامت است؛ امامتی که به این مرتبه می‌رسه که وقتی حضرت ابراهیم-علیه‌السلام- اسماعیلش ذبح نمی‌شه، ناراحته! در مصیبت‌زدگی بر اباعبدالله-علیه‌السلام-، اون مقام ذبیح بودن رو که برای اسماعیل هست، ثوابش رو به ابراهیم-علیه‌السلام- می‌دن؛ حالا همه‌ی این‌ها رو جمع کنید که برای ما است، مایی که شانیت نداریم، مایی که استعداد نداریم، کسی مثل امام حسین-علیه‌السلام- می‌تونه مثل ما رو در راه قرار بده؛ یعنی این‌قدر پیش خدا خرج کرده، این‌قدر برای خدا هزینه کرده، این‌قدر کرامت نشون داده درِ خونه‌ی خدا که خدای متعال دیگه ازش چیزی نمی‌خواد برای خریدن، دیگه ازش پول نمی‌خواد، سفارش نمی‌خواد. هر کسی یه نسبتی ولو باریک، کوچیک، بین خودش و امام حسین-علیه‌السلام- فراهم کنه، خریدارش خود خداست. لذا می‌بینید که محبت امام حسین-علیه‌السلام- و بغض امام حسین-علیه‌السلام- محور می‌شه برای کسب مقاماتی که افراد می‌خوان کسب کنند.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

سخنرانی؛ مورخ: ۹۳/۳/۱۳