qadiriye.ir

نشریه ی غدیریه-بیانات استاد الهی

قرب انسان به میزان فهم و معرفت اوست

«بسم الله الرحمن الرحیم»
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ الصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلَی سَيِّدِنا وَ نَبِیِّنَا وَ حَبیب قُلوبِنا وَ طَبیب نُفوسنا أَباَالْقَاسِمِ‌ المُصطَفی مُحَمَّد-صَلَّی‌اللَّهُ‌عَلَیْهِ‌وَآلِهِ‌- المَعَصُومین الْمُکرَمیِن. اللّهمَ الَعَن أَبالشُرور وَ أتباعَه فی کُلِ لَحظَة مِنَ اَلازَل الی الأَبَد بِعَدد ما أحاطَ بِه عِلمُک»

«اللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَيْکَ فِی دَوْلَةٍ كَرِيمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلَامَ وَ أَهْلَهُ وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَهُ وَ تَجْعَلُنَا فِيهَا مِنَ الدُّعَاةِ إِلَى طَاعَتِکَ وَ الْقَادَةِ اِلی سَبِيلِکَ وَ تَرْزُقُنَا بِهَا كَرَامَةَ الدُّنْيَا وَ الْآخرة»

صلواتی برای امام زمان-عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف- مرحمت بفرمایید.

ببینید خوراک معنوی ما، معرفت ماست نه عمل ما! یعنی به میزانی که ما می‌فهمیم، پیش خدا قرب داریم و عملی که از روی معرفت و فهم اتفاق می‌افته عمل صالح است. این‌طور نیست که شما فکر کنید یه کسی که بلند شده پنجاه رکعت نماز خونده عالمه، نه! باید اعمال ما از روی معرفت و قرب باشه. عالِم دو رکعت نماز خونده و خدا هم با این دو رکعت کار داره، چرا؟ چون عالمانه خونده. ذهنتون رو امشب یه خرده پالایش کنید، پاکسازی کنید. بعضی چیزها هست که آدم باید بیرون بریزه و امشب وقتشه، شب قدر وقتشه تا من بفهمم در عالَم چه‌کاره‌ام و چه کاری باید انجام بدم و دست و پا نزنم.
خانوم در کیفش تسبیح و مفاتیح داره، تند تند دعا می‌خونه، بعد آخر سر می‌بینید خودش می‌گه زندگی من چرا این‌طوریه! این‌طوریه یعنی شما اشتباه رفتی، برگرد و درست عمل کن. پایه‌ی کاریِ خودت رو روی معرفت بذار که بفهمی.
حرم امام رضا‌-علیه‌السلام- برای کسی حرم هست که سه تا چیز داره؛ می‌دونه امام مفترض‌الطاعه است، می‌فهمه امام شهید است، می‌فهمه امام غریب است. اگه این سه تا بود، زائر است، و الّا نه! داره همین‌طوری می‌ره مشهد، بدون هیچ معرفتی! نمی‌خوام بگم هیچی نیست، نه! می‌خوام بگم اونی که شما می‌خوای اینه، خوب گوش بدید.

ایراد به خدا یعنی خدانشناسی!

محور دوم بحث رو دقت کنید. ببینید خدا می‌خواد خودش رو به ما معرفی کنه، ما خدا رو نمی‌شناسیم که می‌گیم الان چه وقتِ بارون بود؟! خدا رو نمی‌شناسیم که می‌گیم چرا قدِ من این‌قدره؟! چرا قیافه‌ی من این‌طوریه؟! یا خانوم بگه چرا خدا برای من شوهر نمی‌فرسته؟! یا این آقا به خدا ایراد بگیره؛ این‌ها مال خدانشناسی است، اگه کسی خدا رو به حقیقت شناخت بشناسه اصلا این‌طوری فکر نمی‌کنه. طلبکارانه به خدا می‌گه چرا همه‌ی مریضی‌ها برای منه؟! چرا بدهکاری‌ها برای منه؟! چرا هر چی سنگه مال پای لنگه؟! ‌این‌ها رو ما داریم درست می‌کنیم، چون نمی‌دونیم خدا کیه!

ما باید خدا رو به حقیقتِ شناخت و ایمان بشناسیم

خدا خالق است و برای این‌که انکار نشه خلق می‌کنه. این‌همه مخلوق دور و برِ من و شماست. خب نگاهِ به این مخلوقات، خالقیت خدا رو اثبات نمی‌کنه؟ خدا داره این‌همه خلق می‌کنه، زمین و آسمان رو خلق کرده. خدا صاحب قدرته، چه‌طوری قدرتش رو به شما ثابت کنه؟ کره‌ی زمین رو معلق بین آسمان نگه داشته. قلب شما رو که این‌طوری ضربان می‌زنه خلق کرده و اگه این رو به من و شما می‌سپرد دو روزِ نمی‌تونستیم اداره‌اش کنیم، خدا خالقه!
ببینید قرب فقط از دو رکعت نماز نیست که شما بخونی و مقرب خدا بشی؛ اصلا این‌طوری نیست. خیلی‌ها نمازخون هستند، ولی اصلا از خدا درکی ندارند، معرفتِ به خدا لازمه.
خب ما دسترسی به خدا نداریم، حالا خدا چه‌طوری خودش رو دسترس قرار می‌ده که من اون رو بشناسم و بیارم زیر همون ذره‌بینِ خودم و ببینم این همون خداست؟ یکی‌اش خود منم، یکی‌اش خود شما هستید. ببینید شما مظهر قدرت خدا هستید؛ چشمت، گوش‌ات، کارهایی که در وجود شما انجام می‌شه، تصمیم‌هایی که داره گرفته می‌شه، اراده‌هایی که هست، کارهایی که انجام می‌دید، دارید قدرت خدا رو نشون می‌دید و مظهریت دارید. وقتی قدرت دست از بین می‌ره، فرد می‌فهمه با این‌که این دست هست، ولی بالا نمی‌یاد. پس یه قدرتی غیر از این دست وجود داره که اون رو بالا می‌یاره.
از این بالاتر معصوم-علیه‌السلام- هست.

علی‌-علیه‌السلام- معرف خدا

امیرالمومنین‌-علیه‌السلام- می‌خواد خدا رو معرفی کنه. علی-علیه‌السلام- یه آدمی مثل من و شماست، ولی حالا شده امیر‌المومنین-علیه‌السلام- و معرف خدا! علی‌بن‌ابی‌طالب مدال چی گرفته؟ مدالِ امیر‌المومنین و حضرت می‌خواد خدا رو نشون بده. زره‌اش پشت نداره، حیدر کرار است، درِ خانه کعبه رو برمی‌داره، هفتاد نفر این در رو می‌بستند، ولی حالا علی-علیه‌السلام- به تنهایی در رو برمی‌داره، می‌خواد بگه من علی‌ام. در همه‌ی جنگ‌ها با رسول خدا-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- است. البته به شما بگم که علی-علیه‌السلام- با همه‌ی پیغمبرها بوده. خودِ حضرت به رسول خدا-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- فرمود یا رسول‌الله من مخفیانه با همه‌ی پیغمبران بودم؛ نوح، آدم و موسی-علیهم‌السلام- نمی‌دونستند من کنارشون هستم، ابراهیم-علیه‌السلام- هم نمی‌دونست و شد خلیل! اما قرار شد شما بدونید و برای شما آشکار باشم، علی باشم.

شناخت علی-علیه‌السلام- یعنی شناخت خدا

ببینید هر چه‌قدر شما شناخت‌تون به علی‌-علیه‌السلام- بیشتر باشه، به شناختِ خدا نزدیک شدید. هر چه‌قدر علی‌شناس شدید خداشناس هستید، خب پس این دسترس برای ما هست، علی-علیه‌السلام- مظهریت داره و می‌تونه خدا رو نشان بده.

خوب گوش کنید، بحث دقیق است. می‌خوام مطلب اصلی رو در جمع‌بندی ببینید.
علی-علیه‌السلام- چی داره؟ علی-علیه‌السلام- امری داره به نام ولایت و قراره این ولایت به شما منتقل بشه؛ یعنی شما روی زمین ظرف ولایت علی-علیه‌السلام- بشید، صاحب قدرت بشید، صاحب تصرف بشید. بتونید امور رو تغییر بدید. هر کدوم از شما اگه تونستید شرایطی در وجودتون ایجاد کنید، این ولایت به شما منتقل می‌شه.
در روایت دارد «والله لنور الامام فی قلوب المومنین انور من ضیاء الشمس فی وسط السماء» “به خدا قسم نور ما اهل‌بیت در دل شما مثل خورشید موقع زوال است».
نور امام یعنی همه چیز امام، فهم امام، قدرت امام، تصرف امام.
اگه دیدی خونه‌ات رو نمی‌تونی اداره کنی به خاطر اینه که قائله رو باختی. اگه دیدی یه سیگار رو نمی‌تونی ترک کنی چون قائله رو باختی. اگه نمی‌تونی چای رو ترک کنی، اگه نمی‌تونی جلوی زبونت رو بگیری قائله رو باختی؛ یعنی از علی‌-علیه‌السلام‌- نتونستی کسب قدرت کنی. ببینید امام-رحمه‌الله‌علیه- حکومت تشکیل داد، عِدّه و عُدّه پیدا کرد. آقای بروجردی-رحمه‌الله‌علیه- عده و عده پیدا نکرد. آقای سیستانی عِده و عُده پیدا نکرد. آقای سید حسن نصرالله وسط آتیشه، وسط دشمنه.
آقای بروجردی-رحمه‌الله‌علیه- چه‌طوری شیعه رو نگه داشته؟

دشمن بهتر از همه می‌داند که شیعه چه قدرتی دارد

الان چه‌طوری رهبری در دنیا شیعه رو حفظ کرده. دشمن که چنگ و دندون نشون نمی‌ده، اگه بیاد شخم می‌زنه. مگه چند روز طول کشید که صدام، لیبی رو جمع کرد؟ چند روز طول کشید افغانستان رو جمع کردند؟ کشور ما مگه دیوار چین داره که نتونند بیان!؟ یا آدم‌های خیلی عجیب، مدیران فلان داره که همه‌اش بیدارند و فعالیت دارند! کشور ما مدیریت‌های عجیب و غریبی داره؟! نه‌ خیر، قدرت شیعه این‌جاست، اون قدرتِ داره پایین و بالا می‌کنه. اون‌ها هم می‌دونند، ترامپ با اون تشکیلاتی که داره، از همه بهتر و دقیق‌تر می‌دونه از کی سیلی خورده! فرعون از همه بهتر می‌دونه موسی-علیه‌السلام- کیه، مردم نمی‌دونند موسی-علیه‌السلام- کیه. فرعون با اون‌همه کبکبه و دبدبه می‌دونه موسی-علیه‌السلام- چه بلایی سرش آورده، با یه عصا، با یه چوب دستی، پدر فرعون رو در آورده!
رفقا! این قدرت رو پیدا کنید، شما قدرت‌تون کم نیست، ولی قدرتِ ما رو شیطان داره از ما می‌گیره؛ به ازای هر معصیت حفره‌ای در ما ایجاد می‌شه.

مدیریت فکر نمی‌خواد، یه عقل نورانی می‌خواد

الان چرا یه خانوم نمی‌تونه خونه‌اش رو اداره کنه؟ چرا کم می‌یاره؟ چرا به هم ریخته است؟ به خاطر این‌که قدرت نداره! کی گفته مدیریت با فکر هست؟ این‌قدر متفکرین در عالم هستند که در کارهای خونه‌شون موندند! من در این زمینه مطالعه دارم روی این دانشمندان بزرگ که نتونستند زنشون رو نگه دارند، چهار پنج بار ازدواج کردند. اصلا بلد نیستند چه‌طوری در خانه رفتار کنند؛ یعنی عقل زندگی با زن و بچه رو ندارند. طرف با این‌که پروفسور هست، اما نمی‌دونه چه‌طوری زندگی کنه. پروفسور بودن یه چیزه، در چهار دیواری پروفسور به درد نمی‌خوره، بلکه یه عقل می‌خواد، یه عقل نورانی!
امام زمان-عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف- می‌خواد بیاد برای این قدرت. می‌خواد بیاد تا هر یه نفر از شما‌ها قدرت هزار نفر رو داشته باشید. قدرت چهل نفر رو داشته باشید. امام زمان-عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف- این‌قدر نیرو نمی‌خواد، فقط ۳۱۳ نفر برای کل عالم می‌خواد. امیر‌المومنین-علیه‌السلام- چند تا نیرو داشت؟ هفده تا! هفده تا براش بس بود که علی باشه. حضرت می‌فرماید اگه حمزه و جعفر با من بودند به خونه‌ی ما حمله نمی‌شد، نابودشون می‌کردیم، ولی علی-علیه‌السلام- اقدام نمی‌کنه که جای اون دو نفر پر بشه، باید اون جمعیتِ باشه.

خدا قدرت رو به شیعه داده

شما هر جا دیدی کم آوردی، بدون داری کولی به شیطان می‌دی؟ شیطان داره عالمِ تو رو اداره می‌کنه، نذار شیطان این کار رو انجام بده، صاحب قدرت شو. خدا قدرت رو به شیعه داده. توان رو به شیعه داده. قاسم سلیمانی کیه؟ یه نفر بوده در یکی از روستاهای کرمان، ولی مثل همون چوب دستی که دست موسی-علیه‌السلام- بود، اون قدرت رو پیدا کرد، همه گفتند اون صاحب قدرته، ولی خودش می‌گفت نه من کاره‌ای نیستم! هر جا خدا پشت یه نفر بود، اون آدم قدرت خدایی داره، هر جا خدا رفت طرف عاجز می‌مونه. شما حضرت امام-رحمه‌الله‌علیه- رو ببینید، در اون زمان، با اون ارتش، با اون ساواک، ولی خدا قدرت رو به امام داد. آقای شاه آبادی که به رحمت خدا رفت قصه‌ای تعریف می‌کنه، می‌گه موقعی که من می‌خواستم نجف برم، در منطقه‌ی اهواز یه مشکلاتی پیدا شد و اون‌جا اتفاقاتی افتاد. ایشون می‌گه وقتی به نجف رسیدم، خواب دیدم و خوابم رو به حضرت امام-رحمه‌الله‌علیه- گفتم، امام به من گفتند این‌ چیزهایی که بهت می‌گم پیش خودت باشه و تا وقتی زنده‌ام به کسی نگو. امام فرمود ما حکومت رو به دست می‌گیریم و بین ما و عراق جنگ می‌شه و این مدت هم طول می‌کشه. این آقا از فامیل شما که من الان نمی‌دونم اسمش چیه، در خرمشهر شهید می‌شه، کجا امام-رحمه‌الله‌علیه- این رو می‌گه؟ در نجف!

توان من و شما به نماز شب هست

رفقا! هر کس نماز شب نمی‌خونه توان نداره، قدرت نداره. خدا تمام قدرت پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- رو در نماز شب بهش می‌ده؛ خودِ خدا داره این رو می‌گه. خب حالا بلند شو سه رکعت نماز شب بخون. این‌همه پرسه زدن، این‌همه بیدار بودن، این‌همه از کوه بالا رفتن، این‌همه داد و بیداد کردن، فقط خوندن این سه رکعت نماز سخته؟! خب نتیجه چی می‌شه؟ هیچی، دستت خالیه، همه بهت مسلط می‌شن، غیر از خودت!
“وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَكَ عَسَى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَحْمُودًا”
“و پاسى از شب را زنده بدار تا براى تو [به منزله] نافله‏‌اى باشد، اميد كه پروردگارت تو را به مقامى ستوده برساند” (سوره‌ی اسرا/ آیه‌ی ۷۹)

اگه کسی مدیر کل شد، نماز شب‌هاش نباید ترک بشه، چون مدیر کل هزار تا امر دستش هست، شما خونه‌ هم که باشی کارها توسط ملائکه انجام می‌شه؛ خیلی از کارهای حضرت امام-رحمه‌الله‌علیه- هم به همین صورت انجام می‌شد. الان مقام معظم رهبری-حفظه‌الله- می‌فرماید من دعاهام رو در ایام فاطمیه می‌گم؛ یعنی قدرت می‌گیره. وقتی کم می‌یاره می‌ره جمکران قدرت می‌گیره و بعد می‌یاد حرف می‌زنه. ببینید یه نفر، در این سن چه‌قدر توان داره! ده تا از اون خبرهایی که به ایشون می‌دند، اگه به هر کی بدند سکته می‌کنه، ببینید ایشون چه قدرتی دارند! قدرت از این ناحیه است.

مباهات خدا به وسیله‌ی امت امام زمان-عجل‌الله‌‌تعالی‌فرجه‌الشریف-

مردمی که قدرت ولایی رو نگه داشتند؛ یعنی این رهبر رو نگه داشتند، مردمی هستند قابل ستایش، خدا با این‌ها کار داره، خدا به وسیله‌ی امت مهدی-عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف- به همه مباهات می‌کنه.
ارتش، سپاه و هر نیرویی که عقیده‌ی خدایی، فکر خدایی در وجودش هست، برای جمهوری اسلامی موثر است، اما اگه این عقیده و فکر نباشه نه مدیریتش به درد می‌خوره، نه موشک و نه اسلحه‌اش. درجه‌ و قدرت جمهوری اسلامی‌ خیلی بالاست، لذا شما هم قدرت خودتون رو پیدا کنید.

کسب قدرت با نشان دادن عجز در برابر خدا!

خب به مناسبتِ امشب، من یه دعایی رو انتخاب کردم که بهترین دعای شب قدره، بهترین دعای کوتاه سحرِ ماه رمضانه. شما باید این‌طوری در مقابل خدا قرار بگیری، خدای خودت رو بشناسی و خودت رو در مقابل خدا عاجز ببینی، و الا کاری از پیش نمی‌بری، با خوندن هزار رکعت نماز این درست نمی‌شه، با جوشن کبیر این درست نمی‌شه. شما این رو پیدا کن، یه صفحه جوشن کبیر هم بخونی قدرتت رو می‌بینی. امام رضا-علیه‌السلام- مگه آدم معمولی نیست؟ اما علی‌بن‌موسی‌الرضا-علیه‌السلام- شده امام! ببینید چه‌طوری اون دستگاه بنی‌العباس در مقابل حضرت عاجز هست. مگه امام حسین-علیه‌السلام- رو شهید نکردند؟ پس چرا اون کبکبه و دبدبه فرو ریخت؟ همون موقع، در همون اسارت اومدند گفتند قائله رو تموم کنید. چرا یمنی‌ها با اون کفش‌های پاره هنوز جلوی دشمن مقاومت می‌کنه؟ این قدرت از کجاست؟ یمنی‌ها آدم‌های آهنی هستند؟ مال مریخ هستند؟ نه! الان لشکری که زن‌های یمنی درست کردند همه رو مبهوت کرده. حضرت فرمود در آخرالزمان شمشیر رو زیدیه بلند می‌کنه، لذا خدا جهاد رو از شیعه برمی‌داره و زیدیه شمشیر می‌زنه؛ یعنی یمنی‌ها!
تمام تجهیزاتی که در دنیا وجود داره و مدرن و به‌روز هست، برای عربستان فرستاده می‌شه؛ یعنی صبح کارشناسی‌اش که تموم می‌شه، اون وسیله رو بعد‌ از‌ ظهر برای عربستان می‌فرستند، اما همین عربستان در مقابل یمن به دست و پا افتاده، همین بچه، همین جوجه!
رفقا قدرت پیدا کنید، قدرت ما رو خدا می‌ده و همین قدرت رو شیطان از ما می‌گیره. با صلوات بر محمد و آل محمد به ولایت علی-علیه‌السلام- نزدیک می‌شید.
از خدا قدرت بگیرید. “یا مَفزَعِی عِندَ کُربَتِی”
این‌قدر به خودت نناز! بگو “یا مَفزَعِی” ای کسی که پناه منی در اون وقتی که غم و غصه دلم رو گرفته. برای خودت چیزی فرض نکن.
“وَ یا غَوْثی عِنْدَ شِدَّتی” ای کسی که وقتی همه‌ی فشارها روی منه، تو به فریادم می‌رسی.

تو چه‌کار می‌خوای انجام بدی؟ مگه خدا از تو چیزی می‌خواد؟! مگه در واقعه‌ی طبس از ما چیزی خواست؟! مگه از ارتش، از سپاه چیزی خواست؟! خدا اصلا به کسی احتیاج نداره. این رو بفهم که خدا داره امرت رو اصلاح می‌کنه.
“اِلَیْکَ فَزِعْتُ” خدایا جزع و فزعم برای تو هست. به کسی شکایت نکن، نگو اوضاعم بَده. همین که به اون فرد می‌گی اوضاعم خرابه، ضعیف می‌شی! برو در خلوت و به خدا بگو، بگو خدایا ضعیف شدم، توان ندارم، کم آوردم.
همه‌ی حرف‌هایی که می‌خوام بزنم در این کلمه هست، گوش کنید. رسول خدا-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- با اصحاب نشسته بودند، دست حضرت یه جوش ریزی، یا دملی یا یه زخم کوچکی داشت و ایشون داشتند جزع و فزع می‌کردند که خدایا با این زخم چه‌کار کنم، این زخم طولانی نشه‌‌، دستم رو از من نگیر و همین‌طوری حضرت داشتند ناله می‌کردند. یکی از اصحاب می‌گه یا رسول‌الله! ما تعجب می‌کنیم، شما پیغمبر ما هستید، در جنگ‌ها بودید، چرا این‌طوری جزع و فزع می‌کنید؟ ما زخم شمشیر برمی‌داریم هیچی نمی‌گیم و این‌طوری نمی‌کنیم! حضرت یه تبسمی کردند و فرمودند همینطوره که تو گفتی و فرق ما با شما همینه. ما وقتی یه نقطه‌ی تاریک، یه حادثه می‌بینیم مثل یه امر بزرگ به اون ورود می‌کنیم، می‌ترسیم، نگران می‌شیم، به خدا می‌گیم خدایا حلش کن. اما شما می‌ذارید یه امر، بزرگ بشه بعد می‌یایید جزع و فزع می‌کنید، اون موقعی که دیگه کار تموم شده. شما فکر می‌کنید زخم رو با یه مرهم خوبش می‌کنید، می‌گید به خدا چی‌کار دارم. یا اگه من سرفه دارم آنتی بیوتیک می‌خورم خوب می‌شم، دیگه به خدا چی‌کار دارم. اما تا بهتون گفتند کروناست، پنجاه درصد ریه گرفته، حالا تازه نوبت خدا می‌شه، یاد خدا می‌افتید، نذرها شروع می‌شه، جزع و فزع و نگرانی شروع می‌شه. شما اگه با همون یه سرفه، عکس‌العمل نشون می‌دادی و می‌رفتی پیش خدا، همون جا حل می‌شد. اما وقتی همین‌طوری ایستادی و هیچ کاری نکردی و چیزی نگفتی بلا می‌یاد و دیگه هیچ کاری نمی‌شه کرد.

همون اول، مشکلات رو با دعا و صدقه فیتیله‌پیچ کنید

وقتی پنجاه هزار تومن کم آوردی باید می‌‌رفتی پیش خدا، نه وقتی که پنج یا پنجاه میلیون کم آوردی، وقتی پنجاه هزار تومن یا نه پنج تومن کم آوردی باید می‌رفتی پیش خدا، می‌گفتی خدا ندارم، تدارک می‌دیدیم برای گرفتنش، انبیاء-علیهم‌السلام- این‌طوری بودند؛ ما چه‌قدر از این فکر فاصله داریم؟ هر کس غیر از این فکر می‌کنه، فرق داره. آقا مسئله رو از اون دور حلش کن، به جزع و فزع بیفت. برو سجده، دو رکعت نماز بخون، صدقه‌ی خوب بده، التماس دعا بگو، مشکل رو همون‌جا فیتیله‌پیچ کن تموم شه، ولی این کار رو نمی‌کنی، لذا مسائل و مشکلات می‌یان بهت مسلط می‌شن، اون موقع اون‌جایی که دیگه داری له می‌شی، می‌گی خدا! خب کافر هم همینه، در دریای متلاطم می‌گه خدا، بله در اون شرایط همه می‌گن خدا، این که مهم نیست، ولی از تو توقع بود که قبل از این مشکلات می‌گفتی خدا!
این خدایی که می‌گم، می‌دونی کجاست؟ همون موقعی که باید بسم‌الله می‌گفتی؛ یعنی وقتی ماشین رو روشن کردی باید بسم‌الله می‌گفتی و گفتن همین بسم‌الله می‌شد جزع و فزعِ تو، اما شما اون‌جا به خودت گفتی ماشین روشن کردن که کاری نداره، با یه سوئیچ روشن می‌شه و بسم‌الله نگفتی و راه افتادی، حالا که ترمز بریده و یه دفعه ماشین از دستت خارج شده و کم آوردی، می‌گی یا اباالفضل! وقتی قراره یه اتفاق بیفته، همه چیز دست به دست هم می‌ده تا اون اتفاقِ بیفته. لذا قبل از این اتفاقات تدارک ببین. ما با آقای بهجت-رحمه‌الله‌علیه- سمت حرم می‌رفتیم، حاج‌ آقا تند تند بین راه صدقه می‌داد. پرسیدم از ایشون که چرا این‌قدر صدقه می‌دید؟ حاج آقا فرمود بلا بالای سرمون هست و می‌خواد توی سرمون بخوره، من صدقات رو برای این دارم می‌دم، برای شیعه دارم می‌دم. تو فکر می‌کنی امنی، امن نیستی. امشب صدقه مساوی با هزار ماه است، یه عمل ساده مساوی هزار ماه است، حتما صدقه بده، ولو کم.

درست بندگی کنیم

“وَ بِکَ اسْتَغَثْتُ” خدایا استغاثه‌ام به تو هست. منم و خدا، کس دیگه‌ای نیست.
“وَ بِکَ لُذْتُ لا اَلُوذُ بِسِواکَ، وَلا اَطْلُبُ الْفَرَجَ اِلاّ مِنْکَ” خدایا می‌خوام به تو پناه ببرم. امشب به خدا می‌خوام بگم خدایا گُمت کرده بودم، حالا پیدات کردم، می‌خوام خدایی زندگی کنم. بچه‌ها خدا از ما چیزی نمی‌خواد، بندگی هم که می‌خواد برای خودمون هست. یه کم در بندگی شسته رفته باش. این‌طوری فکر نکن که می‌خوای رفع تکلیف کنی و یه وضو الکی بگیری، نه! وضو رو به عنوان بندگی بگیر که خدا خوشش بیاد و ازت راضی بشه، بگه به‌به این بنده‌ی من چه‌ خوب وضو می‌گیره. اگه خدا از وضوی تو راضی بشه یعنی چی؟ یعنی بیمه‌ات می‌کنه، یعنی از تو مواظبت می‌کنه، راهت رو باز می‌کنه. شرایط استخدام و مدرکت رو درست می‌کنه، خوابت رو میزون می‌کنه.

انتظار فرج و گشایش در کارها

حالا قسمت سوم صحبت من برای امشبه. ببینید خدا در خدایی‌اش یه ولایت داره که گفتم، اما خدا یه چیز دیگه هم داره به نام امید، فرج! می‌خوام این رو امشب بفهمیم. شما می‌گی “اللهم عجل لولیک‌ الفرج” ولیّ یه چیزه، فرج یه چیز دیگه است. الان این دوتا کنار هم هستند، و الا خدا یه امری داره به نام فرج، گشایش در همه‌ی کارها، یعنی چی؟ یعنی اون‌جایی که شما فکر نمی‌کنی، فکر کن خدا اون‌جاست. همون‌جایی که عاجز عاجز عاجز هستی، گشایش همون‌جاست.

صلوات اسم اعظم خدا!

موسی-علیه‌السلام- وقتی داشت می‌رفت، به نقطه‌ای رسید که قرار بود دریا باز بشه، لشکر فرعون اومده بودند تا نزدیکی موسی-علیه‌السلام- و دریا هنوز باز نشده بود، موسی-علیه‌السلام- دید واقعا اون‌ها دارند می‌رسند. جبرئیل نازل شد، موسی-علیه‌السلام- گفت پس کو فرج و گشایش؟ جبرئیل گفت مگه شما به اون چیزی که بهت گفته شد عمل کردید؟ گفت چی قرار بوده بگم؟ جبریئل گفت از اون عصا که اصلا چیزی بر نمی‌یاد، وقتی می‌خواید اون رو به آب بزنید بگو “بِمُحَمَّدٍ، بِعَلي، بِفاطمه، بِالْحَسَنِ، بِالْحُسَيْنِ” موسی-علیه‌السلام-یادش رفته بود بگه، تا این‌ها رو گفت دریا باز شد.
رفقا می‌دونید چرا دوستان موسی-علیه‌السلام- گوساله پرست شدند؟ من به شما بگم دوستان موسی-علیه‌السلام- مثل آقای بهجت و آقای بروجردی-رحمه‌الله- بودند، آدم‌های کمی نبودند، در کوه طور با موسی-علیه‌السلام- بودند، چی شد یه دفعه همه چیز برگشت؟ امام صادق-علیه‌السلام- فرمود چون صلوات بر محمد و آل محمد یادشون رفته بود!
همه زندگی‌مون گیره، چون اهل صلوات نیستیم، صلوات مال الان نیست، صلوات مال زمان حضرت آدم-علیه‌السلام- است. وقتی فرعون تصمیم گرفت بچه‌ها رو در شکم مادرهاشون بکُشه، یه کسی اومد بین مردم به مادرها یاد داد اگه می‌خواید بچه‌‌هاتون سالم بمونند، دست راست رو روی شکم بذارید و بگید “اللهم صل علی محمد و آل محمد” و گفتند. امام صادق-علیه‌السلام- فرمود بچه‌هایی که با این ذکر این‌طوری موندند، چندین برابر بچه‌هایی بودند که اون‌جوری کشته شدند. اومدند به حضرت شکایت کردند بچه‌هایی که به دنیا اومدند رو می‌خوان بکشند، حضرت فرمود این بچه‌ها رو ببرید داخل غارها، وقتی دارید این بچه‌ها رو اون‌جا می‌ذارید بگید “اللهم صل علی محمد و آل محمد”
گرفتی چی می‌خواستم بگم؟ ببینید شما چه نیروی دارید! این ذکر اسم اعظم خداست، نیروست، ولی دست ما خالیه.

کسی که امیدش رو از دست بده بیچاره است

خدا یه چیزی داره به نام امید، رفقا اون رو از دست ندید. امید یه چیزیه غیر از همه‌ی چیز‌ها، با امید زندگی کنید، امید خودش یه اعتقاده، یه نیرو است.
اومد پیش امام رضا-علیه‌السلام- عرض کرد من خونه‌ی حمید‌بن‌قحطبه بودم، دیدم روزه‌خواری می‌کنه. امام فرمود علتش رو پرسیدید؟ گفت بله، حمید‌بن‌قحطبه گفت من خونه‌ام بودم، هارون-لعنه‌الله‌علیه- فرستاد دنبال من و گفت تو چه‌قدر حاضری من رو اطاعت کنی؟ گفتم با همه‌ی زندگی‌ام. هارون-لعنته‌الله‌علیه- گفت برو. ساعتی بعد دوباره دنبال من فرستاد و باز پرسید چه‌قدر من رو قبول داری و از من اطاعت می‌کنی؟ گفتم با جانم، مالم و زندگی‌ام. دفعه‌ی سوم سراغم فرستاد و گفت حمید‌بن‌قحطبه من رو چه‌قدر قبول داری و تا چه اندازه حاضری از من اطاعت کنی؟ گفتم خودم، جانم، مالم و با دینم. هارون-لعنه‌الله‌علیه- خندید و به من گفت این شمشیر رو بگیر و با این آقا برو. سه تا اتاق بود که در هر اتاق بیست سید بود و من هر شصت سید رو کشتم. کسی که یه شبِ شصت سید رو سر بریده، حالا بیاد روزه بگیره، روزه گرفتن چه فایده‌ای براش داره؟! امام رضا-علیه‌السلام- وقتی این حرف رو شنید فرمود کار حمید‌بن‌قحطبه مجازات داره و این سر جاش، ولی چرا امیدش رو از دست داده؟ این گناهش بالاتر از اونه!
رفقا بشنوید قصه چیه، یه خورده سنگ‌هاتون رو با خدا وا کنید، کسی که امیدش رو از دست داده بیچاره است. حضرت فرمود حمیدبن‌قحطبه با اون کاری که انجام داد و مجازاتش رو هم می‌بینه، اما نباید امیدش رو از دست بده. اگه کسی امیدش رو از دست بده، گناهش پیش خدا بیشتره. این قدرت تو هست، اگه تونستی امیدت رو از دست ندی، دیگه تمومه کار و به یه نقطه‌ای توجه و امید داری و این امید کسی جز امام زمان-عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف- نیست.
رفقا ببینید الان هزار و چهارصد و خورده‌ای سال گذشته، برای ما نه معجزه‌ای است، نه امداد غیبی شدیم، نه نوری دیدیم، نه خوابی دیدیم و داره از زمین و زمان بلا می‌یاد، اما ما با یه چیز زندگی کردیم، با امید! اون رو از دست ندید.

ص10
تقی‌نژاد: امشب اون شبه. هر چه‌قدر این امیدت قوی‌تر باشه نیروت بیشتره، توانت بیشتره. بله من اعمال بدی دارم، ولی به خدا امیدوارم. به اعمالم چه‌کار دارم، اعمالم هر چی هست، اصلا من آدم بدی هستم، شصت تا سید هم سر بریدم، من به خدا امید دارم. خدا همه کاره‌ی عالم است؛ پیدا کنید این رو.

چراغ هدایت!

خدا امام زمان-عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف- رو چراغ هدایت قرار داد که از تو دستگیری کنه. کدوم کارِ که از دست امام زمان-عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف- بر نمی‌یاد؟ شما ببینید در این ۴۲ سالی که ما داریم در این مملکت زندگی می‌کنیم، جز با قدرت امام زمان-عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف- است؟ یه قدرته دیگه، و الا همه چیز بر علیه ماست.
تو خونه‌هاتون همین‌طور باشید. خانوم! به شوهرت امید نبند. به امام زمانت امیدوار باش که به دل شوهرت بندازه که امر اون رو هم اصلاح کنه. به این و اون کاری نداشته باش، امیدت به امام زمان-عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف- و خدای خودت باشه که می‌خواد کارِ تو رو درست کنه. این زمان، زمان امید است. خدا می‌خواد ما با امید زندگی کنیم و به همه‌ی عالم مباهات می‌کنه، می‌خواد بگه ببینید این‌ها نه پیغمبر دارند، نه امام دارند، نه عده و عُده، ولی دارند خدایی زندگی می‌کنند.
رفقا، بهترین مردم از نظر خدا زمانی است که ما در اون زندگی می‌کنیم. در زمانی که خدا حجتش رو از ما‌ گرفته، ولی امیدش رو از ما نگرفته.
موسی-علیه‌السلام- سی روز رفت کوه طور، شد چهل روز، مردم دیگه گوساله پرست شدند، چرا ما نشدیم؟ چون این شعله هست؛ طاعت، اطاعت و مواظبت.

اهمیت ذکر صلوات

چند تا کار ساده هم یادتون نره؛ یکی‌اش مداومت به صلوات، با صلوات زندگی کنید، زندگی‌تون رو روغن‌کاری می‌کنه. همه‌ی زندگی‌تون رو سرِ پا می‌کنه. من دارم از روی تجربه‌ام به شما می‌گم نماز رو با صلوات سر پا نگه دار، چون نمازهای ما که نماز نیست؛ شاید من خوب وضو نگرفتم، شاید از اول تا آخر نماز حضور قلب ندارم، ولی صلوات‌های ما صلوات است، اونی که حتما پیش خدا ارزش داره اینه.

چند فاکتور برای به دست آوردن رحم خدا

رفقا! زیاد استغفار کنید، سوره‌ی قدر و توحید رو زیاد بخونید. با پدر و مادر خوب تا کنید. خانوم! با شوهرت خوب تا کن، آقا! با خانومت خوب تا کن؛ یه خورده گذشت، نرمش. زمینه‌ها رو فراهم کن که رحم و لطف خدا بالای سرت باشه.

توصیف فرزندان در کلام رسول خدا-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم

این روایت رو هم گوش کنید، رسول خدا-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- می‌فرمایند: “أولادُنا أكبادُنا، صُغَراؤهُم اُمَراؤنا، وكُبَراؤهُم أعداؤنا، فإن عاشُوا فتَنُونا، وإن ماتُوا أحزَنُونا”
“فـرزندان مـا جگر گوشه‏هاى مـا هـستند، خردسالانشان فرمانروايان ما هستند و بزرگترهايشان دشمنان ما، اگر زنده باشند بلاى جان ما هستند و اگر بميرند، باعث غم و اندوه‌ ما مى‏شوند” (جامع‌الأخبار/ ج ۱/ ص۱۰۵)
دارم به پدر و مادرهایی نیرو می‌دم که از بچه‌ها‌شون شکایت می‌کنند. “أولادُنا أكبادُنا” بچه‌های ما پاره‌های جگر ما هستند.
“صُغَراؤهُم اُمَراؤنا، وكُبَراؤهُم أعداؤنا” تا بچه هستند بر ما امیری می‌کنند، ولی وقتی بزرگ شدند دشمن ما می‌شن. اگه دیدی بچه‌ات، پسرت بزرگ شد دشمنی نکرد، به خودت شک کن. بچه می‌گه چرا حق ما رو نمی‌ده، چرا بین ما تبعیض قائله؟! این الان در جوهر نمک نشناسی هست، شما اذیت نشو. اگه دیدی این‌طوری نیستند برو سجده بگو خدایا استثنائا بچه‌ام این‌طوری نیست. براش دعا کن. اگر اونجوری هم هست براش دعا کن.
“فإن عاشُوا فتَنُونا” اگه زنده باشند، برای ما مشکل‌ساز هستند؛ یه روز تصادف می‌کنند، یه روز مریض می‌شن، هر روز برای ما یه خبر می‌یارند.
“و إن ماتُوا أحزَنُونا” اگر هم بچه‌ها بمیرند، پدر و مادر دِق می‌کنند. این ترکیب رو پیدا کن.

“لعن الله قاتلیک و ضاربیک و ظالمیک و غاصبی حقک یا مولاتی فاطمه الزهرا”
امروز قصه‌ی ابن‌ملجم نیست، قصه‌ی دومی است، کربلا هم قصه‌ی اون‌هاست. امام حسین-علیه‌السلام- دوشنبه کشته شد. حضرت فرمود دوشنبه کشته شدیم، همون دوشنبه‌ای که دومی توش دخالت داره. دشمنی رو با علی-علیه‌السلام- آشکار کردند، کدوم علی؟ همون آقایی که دوست و دشمن در موردش صحبت کردند و گفتند علی کیه. حضرت تموم زندگی‌اش رو برای این گذاشت که انسان‌ها به سعادت و کمال برسند.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

هیأت نورالشهداء کرج؛ شب بیست و یکم ماه رمضان ۱۴۴۲؛ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۰