میثاق ولایت
«أعوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الْرَّجیم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين وَ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ عَلَى سَيِّدِنَا وَ نَبِيِّنَا وَ حَبِيبُ قُلُوبِنَا أبوألقاسِمِ مُصْطَفیٰ مُحَمَّد وَ عَلی آلِهِ الطَیِّبینَ الطَّاهِرِين ألمَعصومین وَ لَعنةُ اللهِ عَلَی أعدائِهِم أجمَعینِ مِنَ الان إلی قیامِ یَومِ الدّین»
«اَللّهُمَّ اِنّا نَرْغَبُ اِلَیْکَ فى دَوْلَةٍ کَریمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الاِْسْلامَ وَاَهْلَهُ وَتُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَاَهْلَهُ وَتَجْعَلُنا فیها مِنَ الدُّعاةِ اِلى طاعَتِکَ وَالْقادَةِ اِلى سَبیلِکَ وَتَرْزُقُنا بِها کَرامَةَ الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ»
الان که داریم نفس میکشیم و زندگی میکنیم، با چه عقایدی روبهرو هستیم و به کجا وابستهایم؟ ما باید جای اصلی خودمون رو پیدا کنیم. این رو زیادی گوش بدید، ما باید خودمون رو از حقارت در بیاریم. ببینید ما حالت خود تحقیری داریم، ما خودمون رو حقیر میشماریم؛ به همین دلیل حقیر هم میمونیم، ما باید از حقارت در بیایم؛ معارف یعنی این، توحید یعنی این. شما باید ربط خودت رو بفهمی، ربط شما این نیست که هستی، حتی اگه پیغمبر-صلیاللهعلیهوآلهوسلم- هم ربط خودش رو غافل بشه، این جایگاه رو گم میکنه، برای همینه که خدای متعال حضرت رو هوشیار قرار داده، خواب نداره، غفلت نداره.
ببینید ما خودمون رو زود از اهلبیت-علیهمالسلام- جدا میدونیم، مثلا طرف یه شخصیت پلشت، یه شخصیت ساختگی رو اونقدر بزرگ میکنه که خودش هم از اون روحیه میگیره!
الان من با یه جریان حقیقی مرتبط هستم، اصلا در خلقت و هستی روی من حساب باز شده، ولی این رو نمیبینم، لذا باید شناخت پیدا کنم که خدا کیه، خدا چیه؟ ربط من با خدا، ربط من با پیغمبر-صلیاللهعلیهوآلهوسلم- ، ربط من با امام-علیهالسلام- چیه؟ من اگه این سه تا رو نفهمم حقیر هستم. “اَللّهُمَّ عَرِّفنِی، اَللّهُمَّ عَرِّفنِی” دارم یه تیکه از اون ربط رو میگیرم.
“قَالَ رسولالله-صلیاللهعلیهوآله- کُنْتُ نَائِماً فِی الْحِجْرِ إِذْ أَتَانِی جَبْرَئِیلُ فَحَرَّکَنِی تَحْرِیکاً لَطِیفاً ثُمَّ قَالَ لِی عَفَا اللَّهُ عَنْکَ یا مُحَمَّد-صلیاللهعلیهوآله- قُمْ وَ ارْکَبْ فَفِدْ إِلَی رَبِّکَ فَأَتَانِی بِدَابَّهًٍْ دُونَ الْبَغْلِ وَ فَوْقَ الْحِمَارِ خَطْوُهَا مَدَّ الْبَصَرِ لَهُ جَنَاحَانِ مِنْ جَوْهَرٍ یُدْعَی الْبُرَاقَ قَالَ فَرَکِبْتُ حَتَّی طَعَنْتُ فِی الثَّنِیَّهًْ قَالَ ثُمَّ قَالَ لِی جَبْرَئِیلُ یا محمد تَقَرَّبْ إِلَی رَبِّکَ فَقَدْ وَطِئْتُ الْیَوْمَ مَکَاناً بِکَرَامَتِکَ عَلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَا وَطِئْتُهُ قَطُّ وَ لَوْ لَا کَرَامَتُکَ لَأَحْرَقَنِی هَذَا النُّورُ الَّذِی بَیْنَ یَدَیَّ قَالَ فَتَقَدَّمْتُ فَکُشِفَ لِی عَنْ سَبْعِینَ حِجَاباً قَالَ فَقَالَ لِی یا محمد-صلیاللهعلیهوآله- فَخَرَرْتُ سَاجِداً وَ قُلْتُ لَبَّیْکَ رَبَّ الْعِزَّهًِْ لَبَّیْکَ قَالَ فَقِیلَ لِی یا محمد-صلیاللهعلیهوآله- ارْفَعْ رَأْسَکَ وَ سَلْ تُعْطَ وَ اشْفَعْ تُشَفَّعْ یا محمد-صلیاللهعلیهوآله- أَنْتَ حَبِیبِی وَ صَفِیِّی وَ رَسُولِی إِلَی خَلْقِی وَ أَمِینِی فِی عِبَادِی مَنْ خَلَّفْتَ فِی قَوْمِکَ حِینَ وَفَدْتَ إِلَیَّ قَالَ فَقُلْتُ مَنْ أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنِّی أَخِی وَ ابْنُ عَمِّی وَ نَاصِرِی وَ وَزِیرِی وَ عَیْبَهًُْ عِلْمِی وَ مُنْجِزُ عِدَاتِی قَالَ فَقَالَ لِی رَبِّی وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی وَ جُودِی وَ مَجْدِی وَ قُدْرَتِی عَلَی خَلْقِی لَا أَقْبَلُ الْإِیمَانَ بِی وَ لَا بِأَنَّکَ نَبِیٌّ إِلَّا بِالْوَلَایَهًِْ لَهُ یا مُحَمَّد-صلیاللهعلیهوآله- أَ تُحِبُّ أَنْ تَرَاهُ فِی مَلَکُوتِ السَّمَاءِ قَالَ فَقُلْتُ رَبِّی وَ کَیْفَ لِی بِهِ وَ قَدْ خَلَّفْتُهُ فِی الْأَرْضِ قَالَ فَقَالَ لِی یا محمد-صلیاللهعلیهوآله- ارْفَعْ رَأْسَکَ قَالَ فَرَفَعْتُ رَأْسِی وَ إِذَا أَنَا بِهِ مَعَ الْمَلَائِکَهًِْ الْمُقَرَّبِینَ مِمَّا یَلِی السَّمَاءَ الْأَعْلَی قَالَ فَضَحِکْتُ حَتَّی بَدَتْ نَوَاجِذِی قَالَ فَقُلْتُ یَا رَبِّ الْیَوْمَ قَرَّتْ عَیْنِی قَالَ ثُمَّ قِیلَ لِی یا محمد-صلیاللهعلیهوآله- قُلْتُ لَبَّیْکَ ذَا الْعِزَّهًِْ لَبَّیْکَ قَالَ إِنِّی أَعْهَدُ إِلَیْکَ فِی عَلِیٍّ-علیهالسلام- عهْداً فَاسْمَعْهُ قَالَ قُلْتُ مَا هُوَ یَا رَبِّ فَقَالَ عَلِیٌّ رَایَهًُْ الْهُدَی وَ إِمَامُ الْأَبْرَارِ وَ قَاتِلُ الْفُجَّارِ وَ إِمَامُ مَنْ أَطَاعَنِی وَ هُوَ الْکَلِمَهًُْ الَّتِی أَلْزَمْتُهَا الْمُتَّقِینَ أَوْرَثْتُهُ عِلْمِی وَ فَهْمِی فَمَنْ أَحَبَّهُ فَقَدْ أَحَبَّنِی وَ مَنْ أَبْغَضَهُ فَقَدْ أَبْغَضَنِی إِنَّهُ مُبْتَلًی وَ مُبْتَلًی بِهِ فَبَشِّرْهُ بِذَلِکَ یا مُحَمَّد-صلیاللهعلیهوآله- قَالَ ثُمَّ أَتَانِی جبرئیل قَالَ فَقَالَ لِی یَقُولُ اللَّهُ لَکَ یا مُحَمَّدُ-صلیاللهعلیهوآله- وَ أَلْزَمَهُمْ کَلِمَةَ التَّقْوی وَ کانُوا أَحَقَّ بِها وَ أَهْلَها وَلَایَهًَْ علیبنأبیطالب-علیهالسلام-“
“پیامبر-صلیاللهعلیهوآلهوسلم- فرمود: در حجر خوابیده بودم که جبرئیل نازل شده و به آرامی مرا حرکت داده و فرمود: ای محمّد خداوند تو را ببخشد از جای برخیز و سوار شو به محضر پروردگارت مشرّف شو. سپس برایم مرکبی را آورد که کوچکتر از استر و بزرگتر از الاغ بود و قدمهای به اندازهی وسعت دید چشم و بالهایش از جوهر بود و به آن بُراق گفته میشد. فرمود: بر آن سوار شده و پاهایم را دو طرف وی قرار دادم. سپس جبرئیل به من گفت: به پروردگار تقرّب بجوی که من در این روز به واسطهی گرامت و بزرگواری تو به مکانی قدم نهادم که قبل از این هرگز به این مقام داخل نشده بودم و اگر کرامت تو نبود این نوری که در مقابل ماست مرا میسوزانید. پیامبر-صلیاللهعلیهوآلهوسلم- فرمود: من جلوتر رفتم تا اینکه هفتاد حجاب برایم برطرف شد خداوند مرا صدا زده و فرمود: یا محمّد! پس من به سجده افتادم و عرض کردم: «لبیک ای پروردگار صاحب عزّت لبیک»! به من گفته شد: «ای محمّد سرت را بالا بگیر و از خداوند درخواست کن تا به تو عنایت کند و شفاعت بخواه تا پذیرفته شود. ای محمّد تو حبیب و برگزیده و رسول من به سوی بندگانم هستی و امین من در بین مخلوقات میباشی. هنگامی که نزد من آمدی چه کسی را در بین امّتت جانشین قرار دادی»؟ گفتم: «کسی را که تو به او از من آگاهتری او پسر عمویم و یاریگر و وزیر و حامل علمم و محقّقکنندهی وعدههایم میباشد. خداوند فرمود: «به عزّت و جلال و بخشش و مجد و قدرتم بر خلایق، ایمان به خودم و ایمان به نبوّت تو را جز با ولایت علی-علیهالسلام- نمیپذیرم. ای محمّد آیا دوست داری علی-علیهالسلام- را در ملکوت آسمانها ببینی؟ عرض کردم بله، لکن من او را در زمین جانشین خویش قرار دادهام امّا چگونه میشود او را در آسمانها ببیینم؟ خداوند فرمود: «ای محمّد سرت را بالا بگیر». پس سر خویش را بالا گرفتم در حالی که با ملائکهی مقرّبین که از آسمان اعلی پشت سر یکدیگر قرار داشتند همراه بودم، پس خنده بر لبانم نشست به گونهای که دندانهایم ظاهر شد». عرض کردم: «خدایا امروز دیدهام روشن شد». سپس به من گفته شد: ای محمّد! گفتم: «لبیک ای خداوند صاحب عزّت لبیک». فرمود: «من در مورد علی-علیهالسلام- از تو عهدی میگیرم پس آن را بشنو». عرض کردم: «خدایا آن عهد چیست»؟ فرمود: «علی-علیهالسلام- نشانهی هدایت و امام ابرار و قاتل فاجران و پیشوای کسانی است که از ما اطاعت مینمایند و او کلمهای است که بر متّقین لازم نمودهام و علم و فهم خویش را به وی ارث دادهام. پس هر کس علی-علیهالسلام- را دوست بدارد مرا دوست داشته و هر کس نسبت به وی بغض داشته باشد با من دشمنی نموده است او در معرض امتحان است و دیگران به وسیلهی وی امتحان میگردند. پس علی-علیهالسلام- را به این امر بشارت بده». جبرئیل نزد من آمده و گفت خداوند میفرماید: ای محمّد، مراد از وَ أَلْزَمَهُمْ کَلِمَةَ التَّقْوی وَ کانُوا أَحَقَّ بِها وَ أَهْلَها ولایت علیّبنابیطالب-علیهالسلام- میباشد» (بحارالأنوار/ ج۱۸، ص۳۹۲)
ببینید هر چی پیغمبر-صلیاللهعلیهوآلهوسلم- به معراج رفته برای ما بوده، خواسته یه چیزی برای ما بیاره، یه کمکی به ما کرده باشه، ما در این زمین گم هستیم. دقت کنید شما مربوط به عالم دیگهای هستی که اسمت اونجاست، اونجا دارن شما رو یاد میکنند، ملائکه مثل نقل و نبات از شیعیان یاد میکنند، احوالشون رو میپرسند، کارهاشون رو میپرسند که الان در چه مرحلهایه؟ احتیاجشون چیه؟ غصهشون چیه؟ نیازشون چیه؟ پس خودت رو دست کم نگیر!
جبرئیل میگه من به برکت پیغمبر-صلیاللهعلیهوآلهوسلم- جایی رفتم که تا حالا نتونستم برم، از هفتاد حجاب عبور کردم، اگه پیغمبر-صلیاللهعلیهوآلهوسلم- همراه من نبود این نور، من رو میسوزوند.
پیغمبر-صلیاللهعلیهوآلهوسلم- میگه صدا اومد از طرف خدا که یا محمد! منم به سجده افتادم. ببینید چهقدر قرب! از اینجا به بعد دیگه جبرئیل هم جا مونده، فقط خدا و پیغمبر-صلیاللهعلیهوآلهوسلم- ! انبیاء-علیهمالسلام- افتخارشون این بود که در خواب یه چیزی بهشون گفته میشد. پس ببین جا رو پیدا کن، اونجا جای شماست، اینکه دارم میگم جای شماست، نه اینکه شما اونجایی، نه! هویت شما مربوط به اونجاست، مربوط به اون پیغمبری هست که اونجاست. پس اتصال به اونجاست.
ای پیغمبر! سرت رو بلند کن. ببینید پیغمبر-صلیاللهعلیهوآلهوسلم- چهقدر عزیز خداست. ای پیغمبر حالا سرت رو بلند کن، چیکار کن؟ بخواه، شفاعت کن. پیغمبر-صلیاللهعلیهوآلهوسلم- از خدا یه دفعه همه چیز برای ما گرفت، همه چیز رو یه جا گرفت.
حالا قسمت دوم روایت رو گوش کنید: خدا خطاب به حضرت میفرمایند اینجا اومدی چه کسی رو جای خودت گذاشتی؟ تصور کن، خدا با پیغمبر-صلیاللهعلیهوآلهوسلم- دارن خودمونی حرف میزنند؛ یارسولالله چه کسی رو جای خودت گذاشتی؟ فرمود همونی که تو بهتر از من میدونی “أَخِی وَ ابْنُ عَمِّی وَ نَاصِرِی وَ وَزِیرِی” پیغمبر-صلیاللهعلیهوآلهوسلم- میتونست یه کلمه بگه علی-علیهالسلام- ، ولی میدونه خدا ازش چی میخواد؛ خدا از پیغمبر-صلیاللهعلیهوآلهوسلم- راجع به علی-علیهالسلام- معرفت میخواد. باید علی-علیهالسلام- رو کامل معرفی کنه.
بحثم اینجاست؛ خدا میفرماید من ایمان رو از کسی نمیپذیرم که بگه من خدا رو قبول دارم، مگر اینکه با ولایت علی-علیهالسلام- بگه. اگه ولایت علی-علیهالسلام- رو داره بگه من خدا رو قبول دارم، منم میگم درسته. همین ولایت علی-علیهالسلام- ، همینی که ما داریم، همینی که مثل نقل و نبات پیش ماست، همونی که صدر اسلام قحطی بود. با اینکه خود علی-علیهالسلام- بود، اما ولایتش قحطی بود، ولی الان مثل نقل و نباته. خب خدا به پیغمبر-صلیاللهعلیهوآلهوسلم- میفرماید میخوای علی-علیهالسلام- رو اینجا ببینی؟ حضرت میگه علی-علیهالسلام- اینجا چیکار میکنه؟! خدا میفرماید سرت رو یه خورده بالاتر بیار، سرم رو بالاتر آوردم دیدم چه خبره! اونجا دیگه کجاست؟! دیدم علی-علیهالسلام- بین یه عالمه ملائکه است، من وقتی این صحنه رو دیدم تعجب کردم و خندهام گرفت، دندونهام معلوم شد و خیلی خوشحال شدم دیدم علی-علیهالسلام- اینجاست.
حالا قسمت سوم روایت، اصلا همهی رفتنِ اینه، دلیل رفتن پیغمبر به معراج اینه، اونها همه مقدمه است. یا پیغمبر! با تو عهد دارم، میخوام عهدم رو راجع به علی-علیهالسلام- با تو محکم کنم. دیگه بقیهاش رو باید سکوت کرد، بقیهاش رو باید با وجودش بفهمه یعنی چی؟ این عهد دیگه چیه؟ کار دست علی-علیهالسلام- است. “رَایَهًُْالْهُدَی” یعنی این! منِ خدا اصلا بساط رو برای چیزی خلق نکردم که، تو رو هم برای این فرستادم بری این خبرها رو بدی، میخوام بگم همهی کار دست علی-علیهالسلام- است. راجع به علی-علیهالسلام- محکم باش. من اگه بخوام یه مثال بزنم که نه سیخ بسوزه نه کباب، این رو میگم؛ مثلا یه پدری داره از دنیا میره، خب معمولاً هم کار دست برادر بزرگتره، درست هم هست، پدر مدام به برادر کوچکتر تذکر میده میگه حواست باشه به این، امور من دست اینه، با اینکه همه کاره اونه، اون که سر جاشه. پیغمبر-صلیاللهعلیهوآلهوسلم- جای خودشه. خدا میفرماید هر کس منِ خدا رو اطاعت میکنه، من رو عصیان نمیکنه، علی امامش است. لذا میبینی اگه کسی یه ربع گناه کنه، قبل از توبه در گناه باشه، ولایت علی-علیهالسلام- از اون قطع میشه، در اسلام و توحید است، اما ولایتِ قطع میشه. اون اطاعتِ در ولایته، اگه کسی مطیع پروردگارشه به برکت ولایته و ولایت اون اطاعت رو مییاره. حالا اینها همه باز مقدمه بود برای این کلمه، این اون چیزیه که گفتم همراه متقین باشه، و الا ما با تقوا چیکار داشتیم، ما غرضمون که تقوا نبود، انجام واجب و ترک حرام که نبود، این بود قصه که گفتیم اینها به یه جایی برسن که این ولایته همراهشون باشه، حالا هر کس با علی-علیهالسلام- بود، علم منِ خدا هم پیش اونه و خوش فهمه. هر کس علی-علیهالسلام- رو دوست داشته باشه من رو دوست داره، ببینید چهقدر آسون! شما محبت علی-علیهالسلام- رو داشته باشی، یقینی است که محبت خدا رو داری. ببین همهی سرمایهی ما همینه، نمازمون نیست، اون نخِ تسبیحه، دونههای تسبیح به برکت اون نخ هستند. اون نخ باید در وجود ما محکم باشه. لذا حضرت فرمود شب که میخواید بخوابید بگید “اَشهدُ اَنَّ عَلی ولیُّ الله” . اذان و اقامه رو خیلی مواظب باشید، حتما در ۲۴ ساعت یه بار اذان رو بگید که شهادت علی-علیهالسلام- رو گفته باشید. اقامه رو حتما بگید که ولایت علی-علیهالسلام- رو گفته باشید. ما باید مواظب باشیم ولایت قطع نشه، کِی ولایت قطع میشه؟ زمانی که نسبت به همدیگه خوبی نکنیم، مواسات نداشته باشیم، نسبت به هم دل چرکین باشیم، نسبت به هم ناراحت باشیم، اگه یه چیزی تو دلمون باشه ولایت علی-علیهالسلام- نیست. زن و مرد باید نسبت به همدیگه کمال اهمیت رو داشته باشند، دائر مدار رو حواستون باشه! مثلا من میگم الان در این اتاق هوا مهمه، حالا شما بگو غذا هم هست یا یه چیزی که روی اون بشینیم؟ اینها فرعیه، اصلِ کاری هوا و اکسیژن است. برای ما هم اصل کاریِ ولایت است، ولایت باشه همهاش هست، ولی اگه ولایت قطع شد، دیگه ما چیزی نداریم. اتصال ما به ولایته، تمسک ما به ولایته که خدای متعال در وجود ما قرار داده. هر چی در عالمه به برکت امیرالمومنین-علیهالسلام- است. لذا در روایت داره که پیغمبر اکرم-صلیاللهعلیهوآلهوسلم- در سجده پشت سر هم میفرمود بِعلیٍّ بِعلیٍّ… . شما حضرت زهرا-سلاماللهعلیها- رو ببینید خودش رو برای امیرالمومنین-علیهالسلام- سپر میکنه.
السلام علیک یا اباعبدالله
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سخنرانی؛ مورخ ۲۰ شهریور ۱۴۰۰