چگونگی شکلگیری طاعت
اَعوذُبِاللهِمِنَالشَّیطانِالرَّجیم
بِسمِاللهِالرَّحمنِالرَّحیم
«الْحَمْدُ للِهِ رب الْعَالِمِينَ الصَّلاةُ والسَّلامُ عَلَي سَيِّدَنا وَنَبِيِّنا وَحَبيب قُلوبِنا وطَبِيب نُفُوسِنَا ابَاالْقَاسِمِ اَلْمُصْطَفَي مُحَمَّدٍ وآله اَلطَّاهِرِينَ.»
«اللّهُمَّ العَنِ اباالشُّرُورِ واتِّبَاعَهُ في كُلِّ لَحظِة مِنَ الاَزْلِ اِلَيَّ الاَبْدِ بِعَدَدِ ما احاطَ بِهِ عِلْمُكَ»
«اَللّهُمَّ اِنَّا نَرْغَبُ اِلَيْكَ فِي دَوْلَةٍ كَريمَة تُعِزُّ بِها الاسْلامَ وَ اَهلَهُ وَتُذِلُّ بِها النِّفاقَ وَاَهلَهُ وَتَجْعَلُنا فيها مِنَ الدُّعاةِ اِلَي طَاعَتكَ والقادَة الَيَّ سَبيلَكَ وَتَرْزُقُنا بِها كَرامَةَ الدُّنيا والاخِرَّة»
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِ وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّیقِ صَلاَةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ.»
صلواتی برای امام رضا-علیهالسلام- مرحمت بفرمائید.
حقیقت وجودی ما که باعث میشه نزد خدا با ارزش بشیم به دو چیز بستگی داره که با این اصطلاح میشه خوب اینها رو منتقل کرد؛ سخت افزار و نرم افزار طاعت! نرم افزار طاعت؛ یعنی روحیهی طاعت در وجودمون شکل بگیره. سخت افزار طاعت؛ یعنی انجام خودِ طاعت!
مثلا شما یه موقع در وجودت ادب هست و یه موقع اون ادب رو نشون میدی یا مثلا در وجودت سخاوت هست و حالا اون سخاوت رو نشون میدی؛ این دو تا مسئله است. شخصِ نجار، خواب هم که باشه، باز هم نجار است و ملکهی نجاری در وجودش است، ولی یه نفر دیگه رو شما میبینی با اینکه ارّه و چوب در اختیارش است، اما نجار نیست.
پس در مرحلهی اول فعل (انجام کار) نیست، در مرحلهی اول باید طاعت در وجود من شکل بگیره. ببینید الان شما هیئتی هستی، حتی اگه تو خونه باشی! شما کربلایی و امام رضایی هستی، چرا؟ چون دلت کربلا و مشهد است. من آقایی رو دیدم میفرمود: شبهای جمعه در کعبه ارواح مومنین و مومنات، زنده و مرده، پیش امامزمان-عجلاللهتعالیفرجهالشریف- هستن. حضرت-علیهالسلام- میفرماید: «اَللّهُمَّ اِغفِر لِلْمُومِنینَ وَ الْمُومِنات».
ممکنه الان یه مومنی باشه که امروز کاری نکرده یا بالعکس، خطایی انجام داده باشه، ولی باز هم مومن است و دعای امام زمان-عجلاللهتعالیفرجهالشریف- شامل حالش میشه، ولی این دعا شامل حال وهابی، کافر، مشرک نمیشه!
به این روحیهی طاعت خوب دقت کنید، میخوام شما رو سر اصل مطلب ببرم. ببینید دغدغهی عملِ زیاد در ذهن شما نباشه؛ نگو من فلان دعا رو نخوندم، فلان عمل رو انجام ندادم، فلان ذکر رو نگفتم یا فلان جا نرفتم؛ در دستگاه پروردگار اینها مهم نیست. امام صادق-علیهالسلام- میفرمایند: من در طواف به خودم سختی میدادم و دائم طواف میکردم، نماز و قرآن میخوندم. پدرم امام باقر-علیهالسلام- من رو صدا کرد و فرمود: صادقم! چهکار میکنی؟ گفتم: دارم حق بندگی رو ادا میکنم. حضرت-علیهالسلام- فرمود: پسرم داری به خودت سخت میگیری! وقتی خدا از کسی راضی شد، به عمل کم او هم راضی میشه.
ما چون در دلمون محبت اهلبیت-علیهمالسلام- وجود داره، خدا ازمون راضی است. ببینید هر کس حضرت زهرا-سلاماللهعلیها- رو دوست داره، خدا ازش راضی است. محبت پیغمبر-صلیاللهعلیهوآلهوسلم- و محبت اباعبدالله-علیهالسلام- با ماست. اون رضایتمندی مهمه!
«يَا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَكُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً» «کاش من نیز با آنان بودم و با آنان به رستگاری بزرگ میرسیدم» (مفاتیحالجنان/ زيارت امام حسین-علیهالسلام-)
حضرت فرمود همین که دوست داری و میگی ای کاش در کربلا جزء همون ۷۲ نفر بودم، ثوابش رو برات مینویسن. حضرت-علیهالسلام- فرمود: راضی به هر فعلی بشی، اون فعل رو برای شما مینویسن. مثلا دو تا بچه دارن دعوا میکنن و یکیشون داره ظلم میکنه و اون یکی رو میزنه، شما میگی خوب کاری کرد اون رو زد؛ این ظلم رو به حساب تو هم مینویسن، چرا؟ چون تو راضی به این ظلم شدی!
رسول خدا-صلىاللهعليهوآلهوسلم- فرمود: «نِيَّةُ المُؤمنِ خَيرٌ مِن عملِه» «نيّت مؤمن، بهتر از عمل اوست» (بحار الأنوار/ ج67/ ص189)
یعنی شما داری با نیت زندگی میکنی، چون اون سرشت ایمان در وجود من و شما شکل گرفته و داره کار انجام میده. لذا رضایت پروردگار باعث میشه که من در طاعت به سر ببرم، پس عمل زیادی از ما نمیخوان، مگه اینکه من این طاعت رو با یه امر خلاف یا یه معصیت، به هم بزنم که اون موقع میگن توبه کن!
پس گفتیم دو چیز در وجود ما است: یکی روحیهی طاعت که مثل نرم افزار است و یکی هم خودِ طاعت که فرد میگه «اللهاکبر» و نماز میخونه. لذا کسی که خوابش برده و نمازش قضا شده، اگه وقتی بیدار میشه قضای نمازش رو بخونه، همون نماز رو براش مینویسن، چون خواب مونده! بنابراین روحیهی طاعت یه اصله که در بندگی اون رو از ما میخوان.
خب در حالت بندگی، چیزی که نشون میده طاعت شما بیشتر از بغل دستیات است، عمل تو نیست! پس چیه؟
«قُلْ مَا یَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّی لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ» «بگو اگر دعاى شما نباشد پروردگارم هيچ اعتنایى به شما نمىكند» (سورهی فرقان/آیهی ۷۷)
اگه دعا و درخواستهای شما از خدا نبود، خدا اصلا به شما اعتنا نمیکرد. به میزانی که شما عِزوچِز (لابه و زاری) پیش خدا دارید، مقامتون همون قدر است. شما ببینید ائمه-علیهمالسلام- با اینکه حجت خدا هستن، اما چهقدر دعا میکنن!
«أَسْأَلُکَ بِجُودِکَ أَنْ تُدْنِیَنِی مِنْ قُرْبِکَ» «و از تو خواستارم به جودت، مرا به بارگاه قرب خویش نزدیک گردانى» (مفاتیحالجنان/ دعای کمیل)
ائمه-علیهمالسلام- هر آن «أَسْأَلُکَ، أَسْأَلُکَ، أَسْأَلُکَ…» داشتن و مدام از خدا درخواست میکردن. شما دعای کمیل یا زیارت عاشورا رو ببینید چهقدر «أَسْأَلُکَ» دارد.
میزان فرق شما با بغل دستیات، به میزان سوال شما از خداست. آدم ابوالبشر، همهی ذریهی خودش رو در یه جا دید که با هم خیلی فرق دارن؛ یکی سیاه است، یکی سفید است، یکی قشنگ است، یکی زشت است، یکی مریض و یکی سالم است، یکی قدش بلند و یکی قدش کوتاه است، یکی جاهل و یکی عالِم است یا یکی پولدار و یکی بیپول است، تعجب کرد و گفت: خدایا نمیشه اینطوری نمیآفریدی و همه رو قشنگ و سالم خلق میکردی؟ جواب اومد که آدم! تو به خاطر بشر بودنت، همچین حرفی زدی. تو که خدا نیستی و خلق نمیکنی! کسی که داره خلق میکنه، میدونه برای چی داره این کار رو انجام میده. بعد خدا گفت: ای آدم ابوالبشر! من تفاوت رو برای سوال قرار دادم، یکی رو مریض قرار دادم که فرد سالم رو ببینه و بگه خدایا منم میخوام سالم باشم. فرد سالم، وقتی انسان مریض رو ببینه، بگه الحمدلله که من اینطوری نیستم. الان کی این نگاه رو داره؟ وقتی من فرد پولدار رو دیدم که همهی امکانات در اختیارش است، به جای اینکه به خدا بگم بهتر از اینها رو به من بده، حسادت میکنم و میگم اون این همه امکانات رو از کجا آورده!؟ چرا خدا به اون داده، ولی به من نداده!؟نتیجهاش چی میشه؟ میرم تو خاکی، از مسیر اصلی خارج میشم. خدا که دستش بسته نیست! عزیزان، هیچ چیز مثل حسادت، بندگی کردن رو از آدم نمیگیره و ایمان رو نمیسوزونه؛ حسادت مثل آتیش است که وقتی تو وجود بنده میره، اون رو میسوزونه. چرا اینطوری است؟ چون حسادت، انکار خداست. چون قضا و قدر خدا رو داره زیر سوال میبره؛ یعنی خدا معاذالله اشتباه کرده، اینطور نیست، اصلا اینطور نیست! خدا دستش باز است.
«يَا جابِرَ الْعَظْمِ الْكَسِيرِ» (دعای جوشنکبیر/فراز24) ای کسی که استخوانهای خورد شده رو دوباره سر جاش مییاری. ببینید «يَا جابِرَ الْعَظْمِ الْكَسِيرِ» استخوانهای شکسته! «يَا سَابِقَ كُلِّ فَوْتٍ» گاهی به خدا اینجوری بگو؛ بگو خدایا هر چی ازم گرفتی بهم پس بده.
امام سجاد-علیهالسلام- میفرمایند: خدایا ثروت، قدرت، آقایی و هر چی که خیر است رو میخوای به من بدی، در آخر عمرم به من بده. چرا حضرت-علیهالسلام- این رو فرمود؟ چون آدم در آخر عمر، اوضاعش به هم میریزه؛ نوه اومده، نبیره اومده، سن بالا رفته و دور و برش خالی شده.
من آقایی رو سه، چهار روز پیش تو حرم مطهر امام رضا-علیهالسلام- دیدم، باهاش صحبت کردم، میگفت: من بالای نود سال عمر دارم. این آقا دو ساعت همینجوری داشت کشیک میداد و شما اصلا نمیفهمیدی نود سالش است!
یه آقا اسدالله بود، آقا فخر-رحمةاللهعلیه- راجع به ایشون میگفت: این آقا اسدالله سند مالکیت خداست؛ یعنی داره ثابت میکنه خدا مالک است. این آقا اسدالله عین اسکلتهایی که در لوازم پزشکی است، لاغر، استخوانی و رنگش مثل زردچوبه بود، ولی این آدم یرقانی صفراوی اهل بگو بخند بود! حاج آقا فخر-رحمهاللهعلیه- میگفت: این آقا اسدالله حدوداً هفت تا دکتر متخصص رفته، بهش گفتن پنج، شیش ماه دیگه میمیره، حالا همهی اون دکترها مردن، ولی اون هنوز زنده است و داره ثابت میکنه خدا مالک است!
من در شهریار منبر داشتم و داستانی رو نقل کردم و اومدم پایین، آقایی که مسئول شورای شهر بود گفت: حاج آقا من داستان بابام رو براتون بگم خیلی جالبتر است؛ بابای من یه هیکل درشتی داشت و اینقدر قوی بود که وقتی تراکتور در زمین کشاورزی گیر میکرد، بابام اون رو از زمین بیرون میآورد! یه روز که داشت غذا میخورد، دندون مصنوعیاش لابهلای غذا رفت تو گلوش، بعد اونقدر بابام به خودش مسلط بود که پرتقال رو نصف کرد و قورت داد تا دندون مصنوعی رو پایین ببره، ولی سه ماه طول نکشید بابای من مثل نِی قلیون شد! اونقدر نحیف شد که یه بچه بغلش میکرد، بعد هم مُرد!
اگه میخوای توحید رو بفهمی، مثل امام حسين-عليهالسلام- باش تو گودال قتلگاه! شما به اون موقعی که همه شهید شدن دقت کن؛ حضرت-علیهالسلام- به نیزه تکیه داده و داره نگاه میکنه، عباس-علیهالسلام- اونجا افتاده، علی اکبر-علیهالسلام- اونجا افتاده و زن و بچه و خودِ امام حسین-علیهالسلام- هم مضطر هستن، دیگه همه چیز تموم شده، ولی حضرت میگه «هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنی» بابا آخه کی رو داری صدا میزنی!؟ توحید یعنی این!
یا اون دعایی که برای قتلگاه میخونن «اللهُمَّ أنتَ مُتَعالي المكانِ، عَظيمِ الجَبَروتِ»
امام حسین-علیهالسلام- تو قتلگاه میگه «رِضًى بِقَضائِکَ، لا مَعبودَ سِواکَ»
ما با آقای ژولیده، ماهی یه بار برای مشاوره دادن، میریم مرکز مشاوره. یه دختر خانمی با مادرش اومده بود اونجا که فقط به خدا و پیغمبر-صلیاللهوعلیهوآلهوسلم- بد و بیراه میگفت، نه اینکه دیونه باشه ها، نه! به خاطر فشار مشکلات و خواستههاش، بد و بیراه میگفت.
بعد مادرش اومد گفت: حاج آقا دخترم رو آوردیم تا شما یه راهکاری بگید. وقتی این دختر اومد تو اتاق، دیدم داره گریه میکنه و همینجوری داره بد و بیراه میگه. به این دختر و مادر گفتم شما برید یه ربع دیگه بیاید. من به امام زمان-عجلاللهتعالیفرجهالشریف- متوسل شدم و گفتم: آقا یه کاری کن، این خیلی داره دست و پا میزنه. بعد از یه ربع، بیست دقیقه گفتم بگید اون خانم بیاد. مادرش اومد گفت: حاج آقا حالش خوب شده! گفتم چی شده، تعریف کنید. اون دختر گفت: من دیدم این آقای ژولیده داره اذان میگه، با خودم گفتم اینکه پاش قطع شده، با این اوضاع داره روی ویلچر میگه خدا، ولی من که سالم هستم، با خدا دعوام شده!
این آقایون ویلچری حواسشون باشه که راه میرن دارن خدا رو ثابت میکنن. یه وقت نکنه خدا برای خودشون ثابت نشده باشه! وقتی مردم میبینن یه فرد ویلچری مسجد میره، نماز میخونه، در تظاهرات شرکت میکنه، میگن این دیگه کیه!؟
اهل دعا باشید، به این نماز و این چیزها اکتفا نکنید. همین که شما روی موتور یا روی ویلچر دعا میکنید، از نماز شب بالاتر است! شما در نماز شب باید حالت خشوع داشته باشین، اما ندارید، ولی الان این حالت روی دوچرخه و موتور براتون پیدا شده و خدا همین رو میخواد. «قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْ لَا دُعَاؤُكُمْ ۖ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ يَكُونُ لِزَامًا»
«بگو اگر دعاى شما نباشد، پروردگارم هيچ اعتنايى به شما نمىكند. در حقيقت شما به تكذيب پرداختهايد و به زودى [عذاب بر شما] لازم خواهد شد.» (سورهی فرقان/آیهی ۷۷)
«لَوْ لَا دُعَاؤُكُمْ» اگه دعاهای شما نبود، منِ خدا بهتون توجه نمیکردم. لذا به آدم ابوالبشر گفته شد که من انسانها رو متفاوت قرار دادم برای اینکه وقتی یه فرد پولدار، یه آدم بیپول میبینه بگه «الحمدلله» یا موقعی که یه آدم بیپول، یه فرد پولدار رو میبینه بگه: خدایا به من هم پول بده، نه اینکه به اون حسادت داشته باشه.
ببینید شما اگه فرد سالم رو نمیدیدی، نمیفهمیدی سلامتی هم وجود داره. چون یه فرد سالم رو میبینی، میگی خدایا به منم سلامتی بده و خدا هم سلامتی میده.
در ایام عید غدیر که با آقایون به عتبات رفتیم، قبل از حرکت، من تو بستر بیماری افتاده بودم و اصلا نمیتونستم کاری انجام بدم. وقتی آقایون متوجه شدن، گفتن ما دست به دعا میشیم که شما حالتون خوب بشه و در آخرین لحظه هم که شده با ما بیاید. به ما خبر دادن که هواپیما تأخیر داره، بعد این آقایون یه آب بِه آماده کردن و دادن به من تا بخورم، وقتی من این آب بِه رو خوردم، انگار آب رو آتیش ریختن، حالم خوب شد. بعد گفتم: زنگ بزنید فرودگاه، بپرسید ما به پرواز هواپیما میرسیم؟ گفتن بله. ببینید دعا! من هجده روز بود که تو بستر بیماری افتاده بودم، یه دعای دسته جمعی حال من رو خوب کرد.
در نجف یکی از مراجع، به هر کسی که مریض بود میگفت: برید دکتر، بعد نسخه رو پیش من بیارید. اون وقت ایشون یه دونه از داروها رو خط میزد و میگفت: به جاش صدقه بدید، عقیقه کنید، اطعام بدید، گوسفند و مرغ ذبح کنید. البته من با مرغ مخالف هستم! حضرت-علیهالسلام- فرمود: «الدَّجَاجُ خِنْزِیرُ الطَّیْر» «مرغ، خوک پرندگان است» (اصول کافی/ ج۶/ ص۳۱۲)
مرغ همه چیز رو از مؤمن میگیره!
من بدون تعارف میگم؛ یه خورده به خودتون بیاید، اهل دعا باشید و با دعا مشکلات رو حل کنید؛ پروردگار عالم روی این قضیه پا فشاری داره و در اون لایهی زیرین بندگی که طاعت و اطاعت است، همین رو از ما میخواد. بعد از نماز برو سجده، گلایه کن به خدا، به امام زمان-عجاللهتعالیفرجهالشریف- گلایه کن، بگو شما امام من هستی، همهی قدرت عالم دست شماست، اون وقت زندگی من باید اینجوری باشه!؟ اصلا میشه!؟ اصلا با هم جور در مییاد که منِ نوکر، یه ارباب مثل تو داشته باشم، اون وقت زندگیام اینطوری باشه!؟ بگو معلومه که با هم جور در نمییاد، برای شما بد است که من اینجوری باشم؛ اینطوری با امام زمان-عجلاللهتعالیفرجهالشریف- حرف بزن. موسی-علیهالسلام- به خدا گفت: برای تو بد است که فرعون اینقدر وضعش خوب باشه، ولی وضع من بد باشه! تو من رو فرستادی، اما فرعون داره روز به روز وضعش خوب میشه.
شما یه ماه اوباما، نتانیاهو یا همین داعش رو نفرین کنید و مدام صدقه بذارید، بگید خدایا همهی اینها از بین برن، دیگه اصلا اسلحه لازم نیست، خودشون به جون هم میافتن. ما همیشه میخوایم با اسلحه و نقشه همه چیز رو حل کنیم. فتوحات پیغمبر-صلیاللهعلیهوآلهوسلم- اصلا این چیزا توش نبوده، این مقداری که قرار بود رزمنده آمادهی جنگ باشه، آماده بوده، بقیهاش این بود؛ «أللّهُمَّ اشغَلِ الظّالِمِینَ بِالظّالِمِینَ وَ اجعَلنَا مِن بَینِهِم سَالِمِین»
«خداوندا! ستمکاران را به یکدیگر مشغول بگردان و ما را از میان ایشان به سلامت خارج فرما»
میگفتن آقای بهجت-رحمهاللهعلیه- داره جمهوری اسلامی رو نگه میداره، اما کسی باورش نمیشد. همین که ایشون از دنیا رفت، فتنهی ۸۸ شد و همه چیز فرو ریخت! آقای شوشتری صبح تا شب دعا میکرد. آقا فخر-رحمهاللهعلیه- به من گفت: ایشون زمان جنگ، توی منطقهی خودشون در شوشتر، برای حفاظت اونجا هر روز بینالطلوعین راه میرفت و دور تا دور اون منطقه رو آیةالکرسی میخوند، صدام یه دونه بمب اونجا نزد! برید آمار بگیرید.
«فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَ لکِنَّ اللهَ قَتَلَهُمْ وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللهَ رَمى وَ لِیُبْلِیَ الْمُؤْمِنِینَ مِنْهُ بَلاءً حَسَناً إِنَّ اللهَ سَمِیعٌ عَلِیم» «این شما نبودید که آنها را کشتید، بلکه خداوند آنان را کشت! اى پیامبر، این تو نبودى که خاک و سنگ به صورت آنها انداختى، بلکه خدا انداخت! خدا میخواست به این وسیله امتحان خوبى از مؤمنان بگیرد، خداوند شنوا و دانا است.» (سورهی انفال/ آیهی۱۷)
حساب امر پروردگار رو داشته باش، خدا قلوب رو یهدفعه منعطف میکنه! آقای پوتین با یه چمدون قرآن اومده، پوتین چهکار داره به قرآن!؟ اینها دست کسی نیست. آقا فخر-رحمهاللهعلیه- میگفت: اولین کفاری که به امام زمان-عجلاللهتعالیفرجهالشریف- میپیوندن، همین کشور روسیه است.
دعا! دعا! دعا اثبات بندگی شماست. درسته حاجتت رو میخوای، ولی توحید شماست.
رسول خدا-صلیالله علیهوآلهوسلم- با اصحاب نشسته بود، روی دست ایشون یه زخم بود، حضرت مدام به اون زخم نگاه میکرد و ناله میزد که خدایا این زخم بیشتر نشه ها! گرفتارم نکنه ها! مشکل درست نکنه ها! (دارم زبان حال میگم) یکی از اصحاب گفت: یا رسولالله! مگه شما زخم شمشیر خوردی که داری اینطوری گریه و زاری میکنی!؟ حضرت فرمود: فرق ما با شما همین است، ما همون اول که یه نقطهست، فکر میکنیم یک کوهه، لذا اینجوری گریه میکنیم، ولی شما میذارید وقتی یه کوه شد، بعد ناله میزنید! وقتی سرطان گرفتی، خب دیگه کار تموم شده، سرطان دیگه اومده، حالا که یه دمل ریزه، جزع و فزع کن، صدقه بده.
الان که چکها هنوز برگشت نخورده و فهمیدی دیگه داری کم کم ورشکست میشی، یه فرش خونهات رو بردار ببر بفروش، سفره بنداز بگو: خدایا ورشکست نشم. در روایت داره که ملائکه نگاه میکنن و به خدا میگن: خدایا این دیگه کارش جدی شده، این دیگه فرش خونهاش رو به خاطر بدهیاش داره میفروشه، نذار اینجوری بشه و کارش حل میشه. همون اولی که اختلاف شده و کارت گیر افتاده، یه گوسفند قربانی کن، یه مرغ یا تخم مرغ ببر به یه خانوادهی فقیر بده.
در اختلافات، نگو حرف من همین است که گفتم؛ این روحیه رو نداشته باش. خدا به این عظمت حرفش رو عوض کرد و قبلهاش رو از بیتالمقدس تغییر داد!
این خاطره رو بگم که بخندید، چون فقط که نبايد گریه کنیم، در جلسهی امام حسین-علیهالسلام- خنده هم ثواب داره. به آقای تبریزی-رحمهاللهعلیه- گفتم: حاجآقا این چایی که شما میخورید، براتون ضرر داره، چون ایشون سرطان حنجره داشت. گفت: حاج آقای الهی، من به عشق چایی بیدار میشم، اون وقت شما به من میگی نخور! بعد میگفت که من در دعاهام به خدا گفتم اگه ما رو بهشت هم میبری، یه قهوهخونه گوشهی بهشت برای ما بذار باشه!
قندت رو هم از خدا بخواه، چاییات رو هم از خدا بخواه، صفا بخواه از خدا، مثلا میخوای شاه عبدالعظیم بری، بگو خدایا این رفتنِ ما با صفا باشه. میری تو این کبابی، بگو خدایا این کباب بشینه رو دلمون، بشه نوش جان! بگو خدایا داریم میریم خواستگاری، این خواستگاری مثل همونی باشه که برای پسر اولمون رفتیم. اگه ماشین میخری، قبل از اینکه سوار بشی بگو خدایا چرخش برام بچرخه و خراب نشه. میخوای بخوابی بگو خدایا بهترین خواب رو بهم بده.
رسول خدا-صلیاللهعلیهوآلهوسلم- امیرالمؤمنین-علیهالسلام- داشت برای تبلیغ به یمن میرفت، این تبلیغهایی که ما میریم و مییایم از امیرالمؤمنین-علیهالسلام- است. پیغمبراکرم-صلیاللهعلیهوآلهوسلم- به امیرالمومنین-علیهالسلام- فرمود: یا علی! قبل از اینکه وارد یمن بشی، این دعا رو بخون؛ «یا شجر یا مدر یا ثری یقرئکم السلام محمد رسول الله» ما تهران مییایم، همون بیرونِ تهران این دعا رو میخونیم، میگیم خدایا! هر چی درخت، هر چی ریگ و هر چی آدم تو تهران هست، به برکت همهی اینها به ما خیر برسه.
دعا! همش باید دستت بالا باشه، همش باید گریه داشته باشی، همش باید التماس داشته باشی، خدا قضای حتمیاش رو با دعا عوض میکنه، لذا باید اهل دعا شد. وقتی کسی مثل امام حسین-علیهالسلام- داری، باید اهل دعا باشی. وقتی کسی مثل فاطمهی زهرا-سلاماللهعلیها- داری، باید اهل دعا باشی.
حضرت زهرا-سلاماللهعلیها- وقتی حسنین-علیهمالسلام- رو میفرستاد پشت بام، میفرمود: حسن جان، غروب جمعه وقتی داداش حسینت نگاه کرد و دید خورشید نصفش معلومه و نصفش معلوم نیست، به من خبر بده که اون دعای اصلیام رو بخونم.
ببینید حضرت زهرا-سلاماللهعلیها- به ما یاد داد که در غروب جمعه وقتی آفتاب داره پشت کوه میره، اون موقع وقت اجابت دعاست. به ما یاد داد که بینالطلوعین رو برای دعا گذاشتن.
غروب آفتاب وقت دعاست، دعا کن! صدقه بده! بگو برات دعا کنن. آقای بهجت-رحمهاللهعلیه- هر کی ازش التماس دعا داشت، براش دعا میکرد. مقام معظم رهبری-حفظهالله- میفرمود: ما دعاهامون رو جمع میکنیم، ایام فاطمیه میگیم.
باید زرنگ باشی! دنیا جوری نیست که بخوای از اون خلاصی داشته باشی، ولی با دعا کردن این حاصل میشه. امام-رحمهاللهعلیه- با دعا کردن، اون قدرت رو پیدا کرد. شما دیدید که در فتنهی ۸۸، مقام معظم رهبری رفت دانشگاه و استغاثه کرد و اون استغاثه چهکار کرد! منافقین پلشت مثل یه کوهِ یخ آب شدن. یه مشت پلشت که میخواستن ادای زمان انقلاب رو در بیارن، روی پشت بامها تکبیر میگفتن، تا اون موقع اینها اصلا تو عمرشون «اللهاکبر» نگفته بودن! ولی نتونستن کاری انجام بدن و خدا اون بلا و فتنه رو برداشت.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آذرماه ۱۳۹۴؛ مسجد ارگ